مشروطه، نگاهي ديگر

احزاب و ادبيات مشروطه

گفت وگو با رحيم رئيس نيا- بخش دوم

004460.jpg

 

اميد نيايش: ديروز نخستين بخش از گفت وگوي همشهري با رحيم رئيس نيا، پژوهشگر تبريزي را در همين صفحه خوانديد.
امروز در بخش دوم اين گفت وگو، احزاب و ادبيات مشروطه، مورد بررسي قرار گرفته است.
* مي توانيم بگوييم كه دسته مجاهدين در حقيقت بازوي نظامي يا شاخه نظامي اجتماعيون عاميون بودند؟
- به اعتباري مي توان گفت. چون ما مي دانيم كه رهبريت گروه مجاهدين انجمن غيبي بوده است. البته بهتر است بگوييم كه مجاهدين به طور كلي بازوي مسلحانه جنبش مشروطيت بودند و اين سوسيال دموكرات ها،  نقش راهبري و موثري در آن داشتند.
* اين اجتماعيون عاميون همان ترجمه سوسيال دموكراسي است؟
- بله، اجتماعيون عاميون ترجمه سوسيال دموكرات است، اما اجتماعيون عاميون ضمن متأثر بودن از گرايش هاي سوسيال دموكراسي روسي، هويت خاص ايراني خودش را داشتند و معمولاً  فعاليت هاي سياسي خود را با استناد و توسل به آيات و احكام قرآن توجيه مي كردند و اهداف انجمن هاي مجاهدين را كه به كميته مركزي فرقه اجتماعيون عاميون مستقر در باكو وابسته بودند، مقدس مي شمردند.
* مرامنامه شان هم ترجمه مرامنامه همت است؟
- بله، ولي جالب است بدانيد كه در دوره دوم مجلس وقتي حزب دموكرات كه حزب عاميون بود به وجود مي آيد، مي بينيم كه حزب رقيب اعتداليون اسمشان را اجتماعيون اعتداليون مي گذارند كه خوب مي بينيد اصلاً بي معني است.
* جناب آقاي رئيس نيا، علاوه بر اين حزب اجتماعيون عاميون، به طور كلي نقش احزاب در جنبش مشروطه چگونه نقشي بوده است؟
- تا دور دوم مجلس غير از همين حزب اجتماعيون عاميون كه آن هم هسته اصلي اش در قفقاز است، از حزب ديگري در ايران خبر نيست. ما تا آن وقت فقط جمعيت ها و انجمن هاي سياسي مختلف را داريم. ولي از دوره دوم مجلس با تشكيل حزب دموكرات ايران، در تاريخ كشورمان وارد مرحله مبارزات حزبي مي شويم.
* پس مي توانيم بگوييم كه در خود جنبش مشروطه احزاب نقش فعالي نداشتند، بلكه در تداوم و ادامه جنبش، وارد عرصه فعاليت و مبارزه مي شوند؟
-بلي، تا مجلس دوم يعني تا زمان فتح تهران، هيچ حزبي در ايران وجود نداشته است. البته در صورتي كه اجتماعيون عاميون را در نظر نگيريم. ولي انجمن هاي مختلف بخشي از كار احزاب را انجام مي دادند. در دوره دوم مجلس ما دقيقاً شاهد كشمكش هاي حزبي در مجلس هستيم. كه البته اگر اين مبارزات حزبي آن گونه كه در مجلس دوم شروع شده بود در دوره هاي بعد نيز ادامه پيدا مي كرد راه دموكراسي خيلي هموارتر از آني مي شد كه ما الان شاهدش هستيم.
* نقش مطبوعات در جنبش مشروطه يك نقش حياتي بوده است. به روزنامه آذربايجان و به ملانصرالدين اشاره كرديد. در بحبوحه مبارزات چه مطبوعاتي در تبريز فعاليت مي كردند و چه تأثير هايي داشتند؟
- در آن دوره مطبوعات زيادي منتشر مي شد. مثلاً در يك زمان در حدود چهارده روزنامه به زبانهاي فارسي و تركي آذربايجاني در تبريز منتشر مي شده است. نام بعضي از آن كه در سالهاي ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ هجري قمري انتشار يافته اند، از اين قرار است: روزنامه انجمن كه ارگان ايالتي بوده؛ روزنامه مصور آذربايجان كه از شيوه ملانصرالدين پيروي مي كرد؛ حشرات الارض كه مثل آذربايجان روزنامه طنزي بود و گفتارهايش را از زبان غفار وكيل، كه ديوانه بازارگردي در شهر بوده، نوشته مي شد؛ مجاهد، سخنگوي سازمان مجاهدان مسلح و شاخه تبريز حزب اجتماعيون عاميون، اتحاد، ارگان انجمن اتحاد و شوراي ايران ارگان مطبوعاتي انجمن مشورت بود. ادارات نوبنياد شهري چون نظميه و بلديه نيز سخنگويان مطبوع خود به نام نظميه و بلديه را داشته اند. ناله ملت در گرماگرم جنگ هاي تبريز، به مثابه يكي از ارگان هاي مطبوعاتي مبارزان مسلح انتشار مي يافته است. ملاعمو هم سخنگوي انجمن اسلاميه و مخالف مشروطه بود.
* انتشار اين نشريات واقعاً  به اين معني بوده كه مردم اينها را مي خوانده اند؟
- بلي، مردم اخبار جبهه ها را از اين روزنامه ها مي گرفتند. البته نه اين كه شما به تيراژهاي امروزي فكر كنيد، ولي مطمئناً  اگر خواننده اي نداشتند نمي توانستند منتشر شوند. حتي مستبدين هم روزنامه هايي داشتند. در آن دوره با اين كه كاغذ با شتر، قاطر و اسب و به هر حال به سختي آورده مي شد، با اين همه در يك زمان اين همه روزنامه منتشر مي شد و مردم مسلماً اينها را يا مي خواندند و يا در هر حال از مضامين و مطالبشان خبردار مي شدند. معمولاً افراد باسواد روزنامه را در قهوه خانه يا خانه و محل هاي گردهمايي براي افراد بي سواد مي خواندند و بدين ترتيب يك روزنامه بيش از يك خواننده داشت.
* به نقش ادبيات هم بهتر است كه اشاره اي داشته باشيم. ما مي بينيم كه اشعار صابر در سنگرهاي مجاهدين قرائت مي شود و به مجاهدان مشروطه نيرو مي دهد. ادبيات چه تأثيري در جنبش مشروطه داشته است؟
- ادبيات نوين ما اساساً از دوره مشروطه و اگر فعاليت هاي قلمي روشنفكران ايراني خارج از ايران چون آخوندزاده، طالبوف، حاجي زين العابدين مراغه اي، ميرزاملكم خان، ميرزاآقاخان كرماني، ميرزا حبيب اصفهاني و ... را در نظر بگيريم، از آستانه انقلاب مشروطه شروع به شكل گيري مي كند. همين مطبوعاتي كه صحبتش شد زبان را هموارتر و روان تر و به زبان مردم نزديك تر مي كند. با به وجود آمدن همين زبان، شما فرضاً  اشعار نسيم شمال را در نظر بگيريد، يا مقالات چرند و پرند دهخدا را، مي بينيم كه نوشتار خيلي به گفتار نزديك شده است. همان درد دل مردم است كه به روي كاغذ آورده شده است. هر كس و هر تيپي به زبان خودش صحبت مي كند؛ يعني كه زبان ادبي نوين و نيز انواع ادبي نويني به وجود مي آيد.

سايت شهروند