نکاتی چند درباره واقعیات حوادث تراژیک "سومگائیت"

آذربایجان، 28 فوریه 1988

 

ترجمه:  علی  قره جه لو

تورنتو- فوریه 2009

 

قتل عام سومگائیت حوادث تراژیکی است که که در دوران "پروسترویکا" و آخرین روزهای فروپاشی  اتحاد شوروی در شهر صنعتی سومگائیت، شهری که از لحاظ اقتصادی رو به افول و فقر فراگیر دامن گیر آن بود روی داد.  در 28 فوریه 1988 در نتیجه تحریکات برنامه ریزی شده ای 32 نفر ( 26 ارمنی، 6 آذربایجانی ) کشته و بسیاری زخمی شده  و اموال عمومی و شخصی قابل توجهی نیز  آسیب دیدند.

این حوادث بلافاصله بوسیله ماشین تبلیغاتی ناسیونالیست های ارمنی با آمار و ارقام اغراق آمیز و غیر واقعی بعنوان " قتل عام وسیع" و حتی " نسل کشی" معرفی شد، تا جائی که آنرا تعقیب و آزار ارمنی ها و حتی علت جنگ بین آذربایجان و ارمنستان در قره باغ قلمداد کردند.  این ادعا ها که بوسیله محافل ناسیونالیست ارمنی انجام می شد، بزودی در آمریکا که تعداد زیادی ارمنی در آنجا زندگی می کنند شدت بیشتری یافته و افکار عمومی آمریکا را با ادعا های غیر واقعی تحت تاثیر قرار داد.

 

در این مورد برای روشن شدن ماهیت آن حوادث، ضرورت دارد که واقعیت های اساسی حوادث تراژیک سومگائیت یادآوری گردد:

 

1-  از سال 1985 بویژه از سال 1987، 11 هزار آذربایجانی از ارمنستان از خانه و کاشانه خود اخراج شدند، آنها اولین پناهندگان منازعه قره باغ  محسوب می شوند.  در حین این حوادث، تظاهرات زیادی توسط ارمنی های ایروان و استپاناکرت (خان کندی) با مطالبه جدائی قره باغ از آذربایجان و متقابلا تظاهراتی توسط آذربایجانی های قره باغ در مخالفت با جدائی قره باغ از آذربایجان صورت می گرفت.  وقتی هزاران آذربایجانی و کرد شروع به ترک ارمنستان کردند تنش بیش از پیش بالا گرفت.

ترک ارمنستان با "تشویق" و "اقدامات فعال" ناسیونالیست های ارمنی و یا با پیش بینی حوادث تلخی که در انتظار آذربایجانی ها در ارمنستان بود انجام می گرفت.  در میان پناهندگان تعداد زیادی ذوج های آذری- ارمنی وجود داشتند که آنها نیز خانه و کاشانه خود را رها کردند.  پناهندگان اکثرا در شهرهای نزدیک مرز ارمنستان مانند "خوجالی" و "شوشا" و یا در شهر صنعتی "سومگائیت" در شمال باکو پناه یافته و یا اسکان داده شدند.  (1)

 

2-  در 14 فوریه 1988 ناسیونالیست های ارمنی اولین تظاهرات وسیع خود را در قره باغ برگزار کردند.  در 20 فوریه آنها از مقامات مرکزی اتحاد شوروی تقاضا کردند که قره باغ از آذربایجان جدا و به ارمنستان الحاق گردد.  این در حالی بود که: 

"ناسیونالیسم قومی سازمان یافته ای که بتواند از طرف آذربایجانی ها سخن بگوید در 26 فوریه 1988 وجود نداشت.  مردم آذربایجان به سختی شروع به تحت تاثیر قرار گرفتن حوادث ارمنستان کرده بودند،  در واقع بیشتر آذری ها با این حوادث شوکه شده بودند". (2)

 

3-   در 22 فوریه 1988 اولین قربانی های منازعه قره باغ ظاهر شدند:  دو جوان آذربایجانی، بختیار اولی یف (16 ساله) و علی حاجی یف (23 ساله) در قره باغ  به ضرب گلوله کشته شدند.  کشته شدن آنها به دلیل تعلق قومی آنها بود.  این واقعیت  در 27 فوریه 1988 در رادیو- تلویزیون دولتی اتحاد شوروی بوسیله رئیس دادستانی نظامی و معاون دادستان کل اتحاد شوروی ژنرال " الکساندرکاتوسف" اعلام گردید.  " قتل این دو جوان آذری تا مدتی فاش نشد، ولی وقتی گزارش ها در مورد قتل دو جوان با تاخیر منتشر شد خشونت در گرفت".(3) 

 

4-  سومگائیت که سومین شهر بزرگ آذربایجان با 300.000 هزار جمعیت به فاصله نیم ساعت مسافت با اتوموبیل در شمال باکو قرار دارد، دارای 14.000 هزار جمعیت ارمنی ( 4.67% کل جمعیت سومگائیت ) است.  طبق گزارش دفتر دادستانی اتحاد شوروی 26 نفر (0.20% جمعیت ارمنی شهر) در حوادث تراژیک سومگائیت کشته شدند.  منابع مستقل ارمنی این رقم را بین 32- 28 نفر اعلام کردند، در حالیکه ناسیونالیست های ارمنی مدعی شدند که 450 نفر در حوادث سومگائیت کشته شده اند !؟  امروز 800 ارمنی در سومگائیت زندگی می کنند و کل ارمنی های ساکن شهرهای عمده جمهوری آذربایجان 30.000 نفر است، در حالیکه همه آذربایجانی ها ارمنستان را ترک کرده اند.  مجموعا 194.000 هزار آذربایجانی از ارمنستان پاک سازی شده و اخراج گردیده اند.

 

5-  شهروندان آذربایجان، نخبه گان روشنفکری و حکومت آذربایجان این حوادث تراژیک و خشونت های ناشی از آن را علنا محکوم کردند، و همچنین به قربانیان خشونت کمک و از آنها حمایت کردند.

 

6-   طبق:   "پرونده جنائی شماره 88- 55461/ 18، جلد . 29، ص. 250 اتحاد شوروی"،  صد ها نفر از ملیت های مختلف بخاطر این کشتار، تاراج و خشونت ها  دستگیر شدند.  در میان دستگیر شدگان که آذربایجانی ها، ارمنی ها، روس ها و لزگی ها بودند بیش از 80 نفر محکوم به زندان  شدند. (4)

 

7-   در میان سردستگان این فتنه جوئی ها که قاتل 7 نفر از 26 نفر  مقتولین ارمنی بودند  "ادوارد گریگوریان" و " ژیراییرعزیز بکیان" در کنار ارمنی های دیگری بودند که  به جرم جنایت و تبه کاری محکوم شدند.

 

8-  اکثر تحقیقات و بازجوئی ها بوسیله مقامات حکومت مرکزی اتحاد شوروی که از مسکو آمده بودند انجام پذیرفت.  اکثر مدارک و اسناد مربوط به این جنایات از آذربایجان به مسکو منتقل شده و هرگز به آذربایجان بازگردانده نشدند.  سردستگان این فتنه جوئی ها از جمله "گریگوریان" در سال 1995 از زندان روسیه آزاد شدند!

 

9-  این رفتار غیرعادی، آذربایجانی ها را به این نتیجه گیری رهنمون شد که که قتل عام سومگائیت یک عمل تحریک آمیز و خرابکاری عمدی بوده که از طرف برخی از عناصر حزب کمونیست شوروی برای دامن زدن به اختلافات قومی بین آذری ها و ارمنی ها بوده است، با این هدف که طرفداران استقلال آذربایجان و ارمنستان را بجای مبارزه علیه حکومت مرکزی اتحاد شوروی، بجان هم بیندازند.  یعنی نمونه کلاسیک اختلاف بیانداز و حکومت کن.

 

10-  واقعیت فوق توسط وزیر دفاع سابق، نخست وزیر فعلی و رئیس شورای امنیت ملی و رئیس جمهور محتمل آینده ارمنستان آقای " سرژ سرکیسیان" در اثنای دادرسی پارلمانی در 30 مارس 2005 تائید شد:  " دلایلی برای این قضاوت وجود دارد که قتل عام و کشتار ارمنی های بی آزار در سومگائیت  با اطلاع کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی در مسکو عملی گردیده است".  سرکیسیان این نظر خود را یک بار دیگر به هنگام سخنرانی در "نشنال کلاب پرس" در واشنگتن دی- سی در اکتبر 2005 تکرار نمود.

 

11-  "همچنین، همانند دوران روسیه تزاری رفتار حکومت مرکزی اتحاد شوروی نسبت به دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان نیز قابل تامل است.  گورباچف ماهها با ارمنی ها گفتگو و تقاضای آنان را پذیرفت و به آنها قول داد که قبل از به کار بردن نیروی نظامی کاری برای آنها انجام دهد.  ولی در آذربایجان او بلافاصله متوسل به نیروهای نظامی شد، و محاکمه آذربایجانی ها با عنوان "ضد ارمنی ها" در خارج از جمهوری آذربایجان انجام پذیرفت.  در واقع حکومت مرکزی شوروی تسلیم اتهامات ارمنی ها  مبنی بر اینکه محاکمه در آذربایجان بیطرفانه نخواهد بود، شدند.  در حوادث سومگائیت تعدادی آذربایجانی به قتل رسیده و گزارش شده بودند، ولی هیچ گزارشی از محاکمه  ارمنی هائی که مرتکب این جنایات شده بودند وجود نداشته است.  مطبوعات شوروی فقط به خبرهائی که از ایروان، استپاناکرت (خان کندی) و ارمنی های ساکن مسکو می رسید استناد می کردند.  آنها به ندرت به خبری از باکو استناد می کردند.  این رفتار مسکو بطور وسیعی در میان ترک های آذربایجانی احساس تبعیض علیه آنها را منعکس می کرد".  (5)

 

12-  اما رهبری حزب کمونیست احساس پشیمانی از این رفتار خود نکرد، چنانکه  گورباچف در نطق خود در دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی که بعد از حوادث سومگائیت در مارس 1988 ایراد کرد چنین گفت:  " تا آنجائی که به این مسائل مربوط می شود (حوادث سومگائیت) ما عکس العمل درست نشان دادیم .... ما به اقدامات مؤثری دست زدیم، همچنانکه معلوم شد این اقدامات ضرورت داشت. بطور خلاصه،  ما به حوادث احاطه داشتیم و می توانستیم روی آنها تاثیر بگذاریم و از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کنیم". (6)

 

13-  بعلاوه  در اجلاس دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی در 29 فوریه 1988 که بلافاصله بعد از تراژدی سومگائیت برگزار شد گوباچف گفت:  "اکنون موضوع اساسی این است که ما باید طبقه زحمتکش را، مردم را، داوطلبان مردم را به جنگ علیه این جنایتکاران بفرستیم، بدین وسیله آنها خواهند توانست اوباش و افراطیون را متوقف کنند، همچنانکه در "آلما اتا" اتفاق افتاد".  (7)

اتفاقا او به سرکوب بیرحمانه مطالبات مشروع مردم قزاقستان در آلما اتا پایتخت قزاقستان در سال 1986 اشاره می کرد، به حوادثی که ارتش شوروی برعلیه شهروندان قزاقستان مورد استفاده قرار گرفت، همچنانکه، این ارتش در 20 ژانویه 1990 در باکو، در سال 1989 در تفلیس و در سال 1991 در ویلنیوس ( پایتخت لیتوانیا ) برعلیه مطالبات مشروع جمهوری های اتحاد شوروی بکار گرفته شد.

 

14-  حوادث تراژیک سومگائیت بهیچ وجه تنها حادثه از این نوع در اطراف {جمهوری های شوروی} اتحاد شوروی نبود:  چنانکه ناآرامی های عشق آباد و "نبیت داغ" در اول و نهم مه 1989، قتل عام در دره فرغانه در جون 1989 و برخورد های قومی در "نووی اوزئن" و "مان قیشلاق" 20- 17 جون 1989، برخوردهای آبخازیا- گرجستان در آبخازیا 1989، گرجستان- اوستیا در اوستیای جنوبی 1989 اتفاق افتادند. (8)

 

15-  واقعیات حوادث تراژیک سومگائیت (1988) تحریف شده و تحت تاثیر تبلیغات سنگین و تراژدی های بزرگتر بعدی پنهان مانده است.  تراژدی هائی همچون قتل عام شماری از آذربایجانی ها در طول سال 1988 در ( گوگارت و اسپیتاک) ارمنستان، قتل عام بیش از 400 نفر آذربایجانی در حوادث "ژانویه سیاه" باکو (1990) توسط ارتش و نیروهای وزارت کشور اتحاد شوروی،  نسل کشی بیش از 600 نفر آذربایجانی در خوجالی در فوریه 1992 - بزرگترین قتل عام  در منطقه تا به امروز.  همه این تراژدی ها به روابط آذربایجان و ارمنستان ضربه های جبران ناپذیری وارد کرده است، که بایستی دقیقا مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته  و آمرین آن جنایت ها به دست عدالت سپرده شوند.  تراژدی سومگائیت که باعث کشته شدن مردم از ملیت های مختلف شد، باید در متن تاریخی وسیع تر اشغال قره باغ و مناطق دیگر آذربایجان بوسیله نیروهای مسلح ارمنستان مورد بررسی قرار گیرد.  این اشغال سبب آوارگی بیش از 800 هزار و کشته شدن بیش از 20 هزار آذربایجانی شده است و البته، بازی رژیم شوروی با زندگی میلیون ها انسان که در اطراف {جمهوری های شوروی} آنها زندگی می کردند.

 

توضیح:   ترجمه فوق از منبع:   "شبکه آذری های آمریکا" گرفته شده است.  این نامه برای آگاهی رسانه ها، نمایندگان مجلس، سیاست مداران، دانشگاهیان... آمریکا از حوادث 28 فوریه 1988 سومگائیت در تاریخ 3 فوریه 2008 نوشته شده است.

 

USAN Action Letter:  The Sumgait event of February 28, 1988:  Setting the record straight

The U.S. Azeris Network (USAN)

 

1-      Thomas Goltz, “Azerbaijan Diary: A Rogue Reporter’s Adventures in an oil – Rich, War – Torn, Post –Soviet Republic”, M.E. Sharpe, 1998, p. 83.

2-      Svante E. Cornell, “Small Nations and Great Powers: A Study of Ethnopolitical Conflict in the Caucasus” , Routledge, 2001, p. 84.

3-      Patrick Brogan, “World Conflicts” , London: Bloomsbury Publishing, 1998, p. 399.

4-      (USSR criminal case 18/55461-88, vol. 2,p.260)

5-      Prof.Audrey L. Altstadt.

Nagorno-Karabagh – “Apple of Discord” in the Azerbaijan SSR”.

Asian Survey , vol  7, No.4, 1988,p.63-78.

6-      Anatoly S.Chernyaev, “My Six Years With Gorbachev”, Penn State Press, pp.181-182.

7-      Thomas De Waal, Black Garden: Armenia and Azerbaijan Through Peace and War” , NYU Press, 2003, pp. 38-39.

8-      Anatoly M. Khazanov, “After the USSR: Ethnicity, Nationalism and Politics in the Commonwealth of independent States”, University of Wisconsin Press, 1995, p.30.