Durna saytindan

 

جنبش اجتمائی آذربایجان وایدئولوژی ناسیونالیسم

 

(1)هنگامی که یک گروه قومی یا نژادی شیوه زندگی خود را برتر میداند و اعتقاد دارد که اعضایش با هوشترمدنی تر یا بافرهنگ تراز اعضای گروههای دیگرند متقاعد کردن هر گروه برای ارزیابی عینی سبک زندگی گروه دیگر ناممکن است . اگر اعضای هر یک از این گروهها تصور کند که از نظرهوشی یا تاریخی یا فرهنگی بر گروه دیگر برتری دارد نمی توان هیچ یک از آنها را وادار کرد که در روابطشان تجدید نظر کنند و روشی سازگارانه و یا واقع گرایانه نسبت به گروه دیگر داشته باشند . تغییر دراین زمینه تنها هنگامی رخ می دهد  که گروهها صرف نظر از نژاد یا ملیت علاقه مند به یادگیری و احترام به شیوه زندگی گروه دیگر باشد . در غیر این صورت نه تنها دانش و اطلاعات صحیح هریک از گروهها به دیگری منتقل نخواهد شد بلکه باید گفت که تاریخ مصرف جامعه ای که با هم زیستی این گروهها به وجود آمده است به پایان رسیده است .

در این صورت گروههای تحت سلطه فرهنگی ، سیاسی و یا ... در برابر تبعیض ویا برتری اندیشی گروه مسلط به دو شیوه واکنش نشان می دهند گروهی برای اینکه بیشتر مورد قبول گروه مسلط واقع شوند می کوشند تا با گروه مسلط همانند گردند که به عنوان مثال می توان به تلاش برخی خانواده های غیر فارس زبان به آموزش زبان فارسی به جای زبان مادری به اطفال و کودکانشان و آغاز پروژه فارسی سازی خانوادگی از کودکی اشاره نمود لیکن گروهی دیگر با اعتراض ، ایجاد سازمانهایی برای دفاع از حقوق گروه تحت سلطه و یا خشم ، نفرت و خشونت به این رفتار واکنش نشان می دهند و هنگامی که این واکنش به تشکیل جمعیتهای سازمان یافته برای تغییر یا حفظ عناصری از جامعه از جمله دفاع از حقوق گروه مورد نظر منجر گردد در برابر گروه مسلط ، جنبش اجتماعی به وجود آمده است . این جنبشهای اجتماعی با شکلهای ابتدائی رفتار جمعی متفاوتند زیرا رفتار جمعی عبارت است از الگوهای رفتاری بی ساختار، خود انگیخته ، هیجانی و پیش بینی نا پذیر که غالبا به شورشهای کور و مخرب ناشی از نفرت و خشونت منجر می گردد اما جنبشهای اجتماعی پایدارتر و سازمان یافته تر از رفتار جمعی بوده و دارای ویژه گیهای خاص هستند این ویژگیها عبارتند از مشخص بودن اهداف ، داشتن برنامه های برای نیل به این اهداف و ایدئولوژی .

جنبش اجتماعی معمولا دارای مجموعه ای از اهداف است که کاملا مشخص اند . جنبش اجتماعی که هدفش اعطای آزادی به گروهی از مردم است در صورتی موفق خواهد بود که برای مردم دقیقا مشخص کند که هدفش از اعطای آزادی ایجاد چه نوع تغیراتی است . برنامه های موجود برای نیل به این اهداف نیز بسیار متنوع اند و ممکن است طیفی از تحصنهای بدون خشونت ، تظاهرات خشونت آمیز وقیام مسلحانه را در بر گیرد .و بلاخره ایدئولوژی جنبش اجتماعی عامل گرد آوری اعضای جنبش است زیرا ایدئولوژی نه تنها وضعیت موجود با به باد انتقاد می گیرد بلکه علاوه بر آن اهداف جنبش و روشها و نیل به این اهداف را نیز روشن می کند .

پدیده ای که تاکنون بنامهای مختلف از جمله حرکت ملی آذربایجان نامیده شده در راستای حرکت به طرف تبدیل شدن به جنبش اجتماعیست که بطور اخص جنبش اجتماعی آذربایجان نامیده خواهد شد لیکن مهمترین عواملی که این پیش جنبش را تبدیل به جنبشی سیستماتیک خواهد کرد تکمیل این جنبش با ایدئولوژی مفید و خاص خود خواهد بود یکی از ایدئولوژیهای پیش نهاد شده برای جنبش اجتماعی آذربایجان ایدئولوژی ناسیونالیسم ترک می باشد لیکن به نظر می رسد نظریه ناسیونالیسم قبل از اینکه به عنوان یک ایدئولوژی بی عیب و نقص به جامعه آذربایجان معرفی و تنها راه نجات آذربایجان نشان داده شود ابتدا باید بصورت عملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

قبل از تجویز نسخه ناسیونالیسم برای جنبش آذربایجان باید یافته های بالینی یعنی نمونه های تاریخی ، مخصوصا جنبشهای اجتماعی تاریخ معاصر را که از بالین ایدئولوژی ناسیونالیسم برخاسته اند را مطالعه نمود . در هر مطالعه ای خواه اجمالی ویا کامل تقریبا تمامی این جنبشها سرنوشتی بسیار شوم و زیان بار همچنین نابود کننده ابتدا برای مردم جامعه وابسته به جنبش ناسیونالیستی و در وهله دوم دردسر ساز و مشکل آفرین برای جوامع دیگر بوده اند زیرا بر  خلاف تصور و یا سعی در زیبا سازی ناسیونالیسم ، ناسیونالیسم ویا ملی گرایی احساسی هرگز به معنی دفاع از فرهنگ ، تاریخ ، زبان و یاسایرارزشهای بنیادی یک گروه در مقابل تهاجم و یا تسلط گروه متخاصم نمی باشد بلکه بطن ملی گرایی احساسی و یا هر نوع ملی گرایی دیگر انباشته از احساس برتری انگاری و خود بزرگ بینی نسبت به گروها ، اقوام و یا ملل دیگر و توجیه تبعیض نژادی و قومی و حتی دینی با توسل به تاریخ نامه ها و فرهنگ نامه هایی جعلی ، ساختگی و یا سفارشی است و حتی از شمردن مزار مردگان برای اثبات برتری گروهی بر گروه دیگر نیز خودداری نمی کند . ناسیونالیسم و یا به تعبیر عمومی ایدئولوژی ای که ارزش خود را از ملت و یا نژاد می گیرد به نوعی ناهنجاری اجتماعی ویا انحراف جمعی مبتلاست که از این جمله می توان به جنبش ناسیونالیسم در آلمان به رهبری هیتلر ، جنبشهای ملی گرایانه در ایتالیا و اسپانیا به رهبری موسولینی و فرانکو اشاره نمود.

بدون شک پایه این برتری انگاری پارسی – آریایی در ایران نیز حاصل از سرایت هیجانات وتب تند ناسیونالیسم و جنگ جهانی حاصل از آن دردوران پهلوی اول نهاده شده و متاخرین این برتری انگاری خواه از نوع پان ایرانیستی و یا خواه با لعاب دینی و به عنوان ملی- مذهبی نیز بر روی همین پایه منزل گزیده اند و درست به همین دلیل نیزبه روشنفکری در ایران آن هم از نوع پارسی – آریایی روشنفکری بیمار اطلاق می گردد که نمونه های فراوانی از آن را می توان در نویسندگان و یا روشنفکران معاصر (از جمله اپوزوسیونی) ایرانی دید . استفاده از این ابزار یعنی ایدئولوژی ناسیونالیسم برای روشنفکر و طبقه الیت آذربایجانی نیز همان نتایجی را به بار خواهد آورد که قبلا بارها تجربه شده و نتایج جبران ناپذیری به بار آورده است .

مردم آذربایجان حق دارند بدانند که در جامعه مدرن جهانی امروز ناسیونالیسم و ملی گرایی نه تنها پدیده مثبتی تلقی نمی شود بلکه ضد ارزش و بسیار منفور است و در این راستا جنبش آذربایجان هرگز احتیاجی نیز به این ایدئولوژی ندارد زیرا تمامی درخواستها و انتظارات مردم آذربایجان و طبقه روشنفکری آن در قالب سیستم نوین حقوق بشری و منشور مصوب آن در سازمان ملل قابل تامین و اجراست و حتی جنبشی که به غلط به حرکت ملی آذربایجان مشهور شده است نیز حرکتی ملی نمی باشد بلکه حرکتی است آزادی خواهانه در راستای احقاق حقوق انسانی و بر اساس مصوبات مصرح منشور سازمان ملل ،زیرا هرگز اجتماع یا الیت آذربایجانی ادعای برتر نژادی ، فرهنگی و یا زبانی نسبت به هیچ کدام از گروهای فرهنگی مجاور و یا غیر مجاور خود ننموده است .

روشنفکر آذربایجانی موظف است به مردم آذربایجان توضیح دهد که پان گرایی و ملی گرایی خوب و پان گرایی و ملی گرایی بد وجود ندارد نژادپرستی و برتری انگاری برای تمام ملل و گروها و برای تمامی فصول و زمانها امری ناپسند و مذموم به شمار می رود و اگر نژاد پرستی آریایی ناپسند است لابد و بی گمان نژاد پرستی ترکی نیز مذموم است و مردم آذربایجان نیز برای تغیر دادن سیستم معیوب فعلی از تک فرهنگی رسمی در جامعه ایران به طیفی از رسمیت تنوع فرهنگی ، نژادی و زبانی در ایران تا استقلال کامل سیاسی هرگز احتیاجی به پان ترکیسم و ناسیونالیسم نخواهند داشت.


علیرضا نقی پور
-آوریل 2006

1- مبانی جامعه شناسی – بروس کوئن