سخنرانى
نسرين الماسى
با
سپاس از كانون
سپاس
بسيار
خوشحالم
فرصتي به من
داده شد تا
چند دقيقه اي
در مورد يكي
از
تاثيرگذارترين
افرادي كه
ميشناسم و در
ضمن ساكن
تورنتوست
صحبت كنم.
از ويژگيهاي
دكتر براهني
حضورمندي
اوست. او به هر
جايي كه وارد
ميشود مهر و
نشان خود را
ميزند و اين
مهر و نشان
چيزي نيست جز
پويندگي، تحرك
و تغيير. او
بدون چون و
چرا
نميپذيرد،
كنجكاو و دقيق
و موشكاف است
و شايد همين
خصوصيات اوست
كه او را در
تضاد قرار
داده است با
فرهنگ سنتي و
آداب و رسوم
رايج جامعه،
چرا كه در آن
فرهنگ، مريد و
مرادي بزرگي و
كوچكي پيش
كسوتي و پس
كسوتي حرف اول
را ميزند؛
چيزي كه به
طور ذاتي در
شيوه نگاه،
كار و حركت
براهني ــ حتي
اگر خود
بخواهد ــ
جايي ندارد.
او دائم در
حال حركت و
تجربه است.
نگاه او به آينده
است و در همان
حال ذهنيتي
تاريخي دارد و
اين تركيب از
او شخصيتي
ويژه ساخته
است.
طبق فرهنگ
مرسوم در
جامعه براهني
در جايگاه و موقعيت
و سن و سالي
است كه
احتمالا
ميبايست گوشه
عزلت گزيند،
نقش مرادي
بپذيرد مريدان
به ديدارش
بشتابند و او
همچون پدري
مهربان دست
نوازش بر
سرشان بكشد و
خيرخواهانه
راهنمايشان
شود؛ همان نقش
و وظيفه اي كه
زنده ياد جلال
آل احمد در
عنفوان جواني
براي خود قائل
بود.
اما براهني
پوياتر و مدرن
تر از آن است
كه ــ بتواند
يا بخواهد ــ
چنين نقشي را
ايفا كند. او
لحظه اي از
آموختن، كشف
كردن و تجربه
كردن دست
برنداشته است.
او ميآموزد و
ميآموزاند و
بسيار برابر
اين كار را
ميكند و اگر
ذهني و وجودي
براي اين
برابري نگاه
آمادگي
نداشته باشد
بي شك آزردگي
نصيبش خواهد
شد چرا كه در
وجه غالب،
فرهنگ ما، سنتي
و پدرسالارست.
ميگويند خطر
كردن و جسارت
با جواني و بي
تجربگي
ميآيد، اما در
مورد براهني
اين قاعده نيز
شكسته ميشود.
او با مطرح
كردن مسائل نو
و تازه براي
فرهنگ ما،
موقعيت تثبيت
شده خود را به
مخاطره
مياندازد و در
اين كار هيچ
ترديدي به خود
راه نميدهد.
به عنوان مثال
او با حمايت
از حقوق
مليتها در
درون ايران
راه را براي
انديشه هاي
كوتاه و
ديكتاتور باز
ميگذارد تا او
را محكوم به
تجزيه طلبي
كنند و فرصتي
بيابند تا به
خيال خود آتش
كينه ي ديرينه
ي خود را نسبت
به ذهنيت مدرن
و پوياي او و
تك روي هايش
كه هميشه ساز
ناسازي بوده
در جامعه يك
دست يك رنگ و
يك شكل ما فرو
بنشانند.
اگر در جامعه
مان رد
حركتهاي حقوق
بشرانه را بگيريم،
جاي پاي
براهني به
وضوح در آن
مشاهده خواهد
شد. در زماني
كه به دليل
ديكتاتوري
حاكم بر ذهن
هايمان ــكه
ناشي از
ديكتاتوري
حاكم بر
خانواده و
جامعه
ميشودــ حقوق
بشر و آزادي
را فقط براي
خود و هم
فكرها و هم
كيش هايمان
تعبير
ميكرديم،
براهني از
اكبر گنجي ها و
كديورها
حمايت كرد ــ
و نه در حرف كه
با قلم و در
عمل ــ و باز
هم خروارها
حرف و سخن
ناروا را به
جان خريد. او
با اين كار
خود حركت حقوق
بشرانه را در
ميان ما جوان
است و كم نفس
تعميق بخشيد.
براهني در
حالي كه در
تمام عرصه هاي
سياسي و اجتماعي
به شدت فعال و
نظرمندست، با
توانمندي توانسته
است آفرينش
هاي ادبي خود
را از سياست زدگي
و شعار ــ و نه
سياست ــ دور
نگه دارد. او براي
ايفاي نقش و
مسئوليت خود
به عنوان يك
انسان
اجتماعي انرژي
و وقت مضاعف
گذاشته است، و
البته، اين،
يكي ديگر از
ويژگيهاي
اوست.
براي او انسان
متعهد و هنر
متعهد دو
مقوله جدا از
همند و الزاما
هيچ يك از آن
دو را نبايد
قرباني ديگري
كرد.
او انسان را
متعهد ميداند
اما هنر را
نه؛ هنر نزد
او دور از هر
چارچوب و حصر
و ديواري است
و فارغ از هر
بايد و
نبايدي.
نگاه براهني
به سياست يك
نگاه عام و
همه شمول است،
به همين دليل
او هميشه عليه
قدرت است و نه
له آن. او در
اين زمان و به
وقت حكومت
ولايت فقيه
براي آزادي بي
حصر و استثناي
انديشه و بيان
همان اندازه
مبارزه
ميكند، كه در
زمان شاه براي
روسياهي
استبداد
ميكرد.
ذهن منضبط و
حافظه قوي او
به هنگام
كارزار اجتماعي
ياريگر اويند
و همين دو
ويژگي ــ
انضباط ذهني و
حافظه قوي ــ
او را از رسم
كنوني كه شيوه
ي بسياري شده
است، يعني از
فرط تباهي اين
دوران به
گذشته رجعت
كردن و انگشت
تاسف به دندان
گزيدن، دور
ميكند.
قلم چند صدايي
و چند زبانی
براهني،
دخالتش در صرف
و نحو زبان و
در افتادنش با
استبداد
دستوري، مهر و
نشاني ست كه
او از خود بر
پيشاني فرهنگ
و ادب ما زده
است. فرهنگ و
ادبي كه هيچ استبدادي
نميتواند
جلودارش شود،
چرا كه خود را
به آينده
پيوند زده
است.
ذهن جستجوگر
براهني، تحرك
و شتابش براي
پيش رفتن و
پيش بردن از
يك سو، و
تسلطش به زبان
جامعه ميزبان
و آشنايي با
فرهنگ و آداب
آن، حاشيه نشيني
را بر
نميتابد. او
با حفظ هويت
مستقل خود به
متن جامعه
ميزبان رفته
است و با اين
حضور مستقل
اعتباري خاص
به جامعه
ايراني ساكن
تورنتو
بخشيده است.
رياستش در
دوره ي پيشين
انجمن قلم
كانادا (پن)
يكي از اين
مواردست.
اگر تورنتو به
عنوان يكي از
مراكز فرهنگي
مهم خارج از
كشور
زبانزدست بي
گمان حضور و
نقش براهني
يكي از عوامل
مهم و برجسته
آن است.
حضور او در
شهر تورنتو
براي اهالي
فكر و انديشه
بخصوص و به
طور عام براي
جامعه ايراني
مغتنم است،
چرا كه او
سكون، سكوت و
در جا زدن را تاب
نميآورد.