سرانجام جنگ قره باغ

 

علی قره جه لو

 

18 نوامبر 2020

 

سرانجام، جنگ قره باغ بعد از 44 روز (10 نوامبر - 27 سپتامبر) با قرارداد آتش بس بین طرفین درگیری بپایان رسید.  بدنبال آتش بس، شهروندان جمهوری آذربایجان در همه شهرها و مناطق آذربایجان به میدان ها ریخته و پیروزی را جشن گرفتند.  مردم آذربایجان ایران نیز که در هر فرصتی از حمایت برادران خود در شمال دریغ نکرده بودند، در شادی آزادی سرزمین های آذربایجان شرکت کردند.   با اعلام آتش بس، در ارمنستان تظاهرات علیه حکومت پاشینیان نخست وزیر ارمنستان آغاز شد.  احزاب مخالف با صدور بیانیه ای مشترک، از قرار داد آتش بعنوان، "شرم آورترین صحنه تارخ مان دیروز نوشته شد" نام بردند.

 

عواملی که به پیروزی آذربایجان منجر شد

بزرگترین عامل پیروزی آذربایجان، عزم و اراده قاطع ملت آذربایجان در آزاد سازی سرزمین های اشغالی، و حمایت بیدریغ ملت آذربایجان از ارتش آذربایجان بود.  اتحاد و یکپارچگی ملت آذربایجان، دولت آذربایجان و ارتش آذربایجان، عامل اصلی پیروزی در جنگ عادلانه، محقانه و مشروعی است، که متکی بر تمامی اصول حقوق بین الملل، و قطعنامه های شورای امنیت است.   چنانکه بمباران شهرها و هدف های غیر نظامی  و مسکونی بوسیله ارمنستان، که به کشته شدن صدها و زخمی شدن هزاران شهروند آذربایجان انجامید و خسارت و ویرانی های وسیعی را موجب شد، هیچ خللی در اراده ادامه جنگ تا پایان دادن کامل به اشغال وطن آذربایجان بوجود نیاورد. 

علاوه بر دینامیک های داخلی خود آذربایجان، دو عامل دیگر، در پیروزی سریع ارتش آذربایجان نقش بازی کردند.

 

1)  حمایت ترکیه:  ترکیه در این جنگ حمایت کامل و مصممانه خود از آذربایجان را نشان داد، حمایتی که چندان هم غیرمنتظره نمی نمود.  چرا که ترکیه از ابتدا از امر آزاد سازی سرزمین های اشغالی آذربایجان دفاع می کرد، و در این راستا، مانورهای گسترده نظامی مشترک، چه در خاک اصلی آذربایجان و چه در منطقه نخجوان همراه ارتش آذربایجان را عملی کرده بود.  علاوه بر آن، حمایت ترکیه بلحاظ تجهیزات نظامی، بویژه پهبادها و تکنولوژی نظامی پیشرفته، در پیروزی سریع آذربایجان نقش داشتند.  علاوه بر آن، باید در نظر داشت از اواخر سالهای 1990 نسلی از افسران نظامی آذربایجان در "آکادمی جنگ ترکیه" تحصیل کرده، و با استانداردهای مدرن آموزش دیده و تربیت شده اند.  آنها توانستند قابلیت و ظرفیت های خود را بشکل بارزی در این جنگ نشان دهند. 

 

2)  بیطرفی روسیه:  بیطرف ماندن روسیه در جنگ  آذربایجان - ارمنستان، و اجتناب از مداخله  به نفع ارمنستان، نقش مهمی در پیروزی ارتش آذربایجان بازی کرد.  در سالهای 1990 خط مشی سیاسی مخرب، و طرفدارغرب "بوریس یلتسین" در روسیه، و منافع ملی گرایان افراطی ارمنستان منطبق بود.  بدنبال آن، منافع روسیه در "حفظ وضع موجود" در رابطه با مناقشه قره باغ قرار داشت، که تماما به نفع ارمنستان عمل می کرد.  ولی با گذشت زمان، سیاست روسیه دچار تغییر شد.  دو عامل در تغییرسیاست روسیه نقش اساسی داشتند.

-  عامل اول، گسترش روابط اقتصادی - نظامی روسیه و آذربایجان، تا حد یک همکاری استراتژیک، و متعاقب آن، برتری جدی توان و ظرفیت های نظامی ارتش آذربایجان در مقابل ارتش ارمنستان بود.  بموازات آن، سیاست فزاینده مستقلانه ترکیه در مقابل غرب و ناتو، که بطورعینی سبب تشویق و تقویت سیستم چند قطبی می شد، که درعین حال، جوهر استراتژیک سیاست خارجی روسیه نیزمحسوب می شود.  بعبارت دیگر، انطباق هدف استراتژیک سیاست خارجی ترکیه و روسیه.  از این رو، این وضعیت در مجموع، در رابطه با قره باغ  نشان داد که زمان پایان دادن به اشغال و باز پس گیری مناطق تحت اشغال آذربایجان از طریق نظامی فرارسیده است.  درگیری هایی که در آوریل 2016 بین آذربایجان و ارمنستان روی داد و به آزاد سازی بخشی از مناطق اشغالی، و بلندی های استراتژیک منجر شد، این واقعیت را ثابت کرد.   درگیری هایی که با حملات توپخانه ارمنستان به مواضع آذربایجان دوباره در جولای و سپتامبر 2020 تکرار شد، نشان داد که ارمنستان قصد پایان دادن صلح آمیز به اشغال از طریق صلح آمیز را ندارد.  آذربایجان به مدت 30 سال در هر پلاتفرمی کوشش کرده بود تا به اشغال از طریق مذاکره و دیپلماسی پایان دهد، ولی موفق نشده بود.   لذا، همزمان با پیروزی های ارتش آذربایجان در آوریل 2016 علی اف اعلام کرد، "اگر لازم باشد، قره باغ را از طریق نظامی آزاد خواهیم کرد".

-  عامل دوم، رویکرد ارمنستان به اردوگاه غرب، و بازوی نظامی آن یعنی ناتو بود.  در دوران سیاست "حفظ وضع موجود"، روسیه به دلیل اینکه هر گونه درگیری بین آذربایجان و ارمنستان سبب مداخله غرب در قفقاز خواهد شد، مانع آزادی سازی سرزمین های اشغالی با اقدام نظامی آذربایجان شد، ولی در عین حال، روسیه به علی اف  قول آزادی سرزمین های اشغالی را داد، که نتیجه آن "طرح لاوروف" بود.  طبق طرح لاوروف، قرار شد تا ارمنستان 5 منطقه اشغالی، بین آذربایجان و قره باغ را بلافاصله به آذربایجان واگذار کند.  و 2 منطقه دیگر، منطقه بین قره باغ و ارمنستان نیز، بعد از حل وضعیت قره باغ، تحویل آذربایجان داده شود.  این طرح به سرژ سرکیسیان نخست وزیر وقت ارمنستان قبولانده شد.  سرکیسیان تقاضا کرد، تا اجرای طرح، موکول به بعد از انجام اصلاحات سیاسی در ارمنستان گردد.  ولی، سرکیسیان در آستانه اجرای طرح لاوروف، با کودتای مخملی آمریکا در ارمنستان سرنگون، و پاشینیان بر سر قدرت نشانده شد.  اولین کاری که پاشینیان انجام داد، دور انداختن طرح لاوروف بود، و سپس سیاست های مخالف  روسیه را در دستور کار حکومت خود قرار داد.  سیاست های طرفداری از غرب پاشینیان علیه روسیه، عامل دیگری بود که سبب گردید روسیه در سیاست "حفظ وضع موجود"، تجدید نظر کند.  و این قدمی بود که تمام موانع سرراه آذربایجان در جهت توسل به نیروی نظامی برای آزاد سازی مناطق اشغالی را بر چید.  در واقع، 30 سال صبر توام با امید آذربایجان برای آزادی وطن اشغال شده خود، و امتناع سرسختانه ارمنستان از استراداد صلح آمیز سرزمین های تحت اشغال، جنگ را به ترجیح اجتناب ناپذیری برای آذربایجان تبدیل کرد.

زمانی که جنگ آغاز شد، روسیه  بدفعات اعلام کرد که در منازعه ارمنستان - آذربایجان مداخله نخواهد کرد.  این به معنای حمایت ضمنی از آذربایجان بود.  و از آنجائی که تعادل قوا از هر جهت به نفع آذربایجان بود، عدم مداخله روسیه، به معنای تضمبن پیروزی آذربایجان تلقی می شد.

ارمنستان، بخاطر برهم زدن تعادل قوا به نفع خود، دست به تحریکات متعددی زد تا بتواند پای روسیه و "سازمان قراداد امنیت جمعی" را به نفع ارمنستان تغییر دهد، ولی، با اعلام مکرر پوتین و وزارت خارجه روسیه دایر براینکه، "تا موقعی که جنگ در خاک اصلی ارمنستان جریان نداشته باشد، سازمان قرارداد امنیت جمعی نمی تواند طرف این جنگ باشد"، تقاضای ارمنستان را  رد کرد.  بمباران شهرها و هدف های غیرنظامی آذربایجان، بامید عکس العمل مشابه آذربایجان، که با هدف کشاندن پای روسیه و بویژه متحدین غربی ارمنستان، آمریکا، فرانسه ... به منازعه  انجام می گرفت، نیز تماما با شکست روبرو شد.

 

سیاست رهبری آذربایجان در قبال جنگ قره باغ

رهبری آذربایجان در تمام دوران منازعه قره باغ ، سیاست جلب دوستی روسیه و ایران را دنبال کرد، و آنها را بعنوان نیروهای دوست تلقی نمود.  رهبری آذربایجان از سیاستی که آذربایجان را با روسیه و ایران، و ترکیه را با روسیه و ایران رو در رو قرار دهد، با درایت تمام پرهیز کرد.   این سیاست نیز در پیروزی آذربایجان نقش معینی ایفا کرد.   رهبری آذربایجان می دانست که هم روسیه و هم ایران بنوعی به ارمنستان کمک می کنند، ولی از آنجائی که این کمک ها نمی توانست سرنوشت جنگ را تغییر دهد، اعتراضی نکرد.  زیرا هدف اصلی، جلب دوستی، و حداقل بیطرف نگه داشتن آنها در طول جنگ بود.

علی اف با تکرار مدام این واقعیت که پاشینیان بازیچه غرب است و با حمایت غرب و "بنیاد سوروس" و طی یک انقلاب مخملی برحکومت ارمنستان نشانده شده است، حمایت ضمنی روسیه را جلب  میکرد.  همکاری عملی ترکیه - روسیه - آذربایجان و ایجاد اعتماد متقابل بین آنها، "سازمان همکاری و امنیت اروپا" و "گروه مینسک" و نقش مخرب آمریکا و فرانسه را خنثی کرده، و آنها را از دخالت فعال در منازعه، بازداشت.  بعد از این، حل مسئله قره باغ، و هر مسئله ای دیگری در قفقاز با همکاری روسیه - ترکیه قابل حل خواهد بود، و ترکیه بعنوان یک بازیگر مؤثر در معادلات قفقاز، به نقش تاریخی خود در قفقاز، بازخواهد گشت.  )*)

رهبری آذربایجان برای خنثی کردن جنگ تبلیغاتی - روانی ارمنستان، دولت ها  و رسانه های غرب حامی اش، دایر بر اینکه، اگر آذربایجان قره باغ را آزاد کند، دست به کشتار، پاکسازی و اخراج ارمنی های منطقه خواهد زد، از زبان رهبران خود بطور رسمی و بارها اعلام نمود که به دنبال انتقام نیست، و حتی، با شروع تخلیه مناطق اشغالی بوسیله ارمنی ها اعلام نمود که ارمنی ها می توانند به خانه و کاشانه خود بازگردند.  با این سیاست، آذربایجان قدم مهمی در جهت همزیستی ارمنی های ساکن قره باغ در چارچوب حاکمیت آذربایجان، و تضمین زندگی صلح آمیز ارمنی ها در کنار آذربایجانی ها، ترمیم و مداوی زخم های کهنه را به جهانیان اعلام نمود.  بدین ترتیب، جنگ تبلیغاتی - روانی پاکسازی ارمنی ها، مانند تبلیغات گسترده  حضور جهادی ها درصفوف ارتش آذربایجان در جنگ قره باغ  نیز، نقش برآب شد.

 

قرار داد آتش بس و دورنمای صلح

برخی از رسانه ها ادعا می کنند که روسیه با قرار داد آتش بس، ابتکار عمل را از ترکیه گرفت!  ولی واقعیت عکس آنرا نشان می دهد.  زیرا، شروط آتش بس با پیشنهاد  وزارت خارجه آذربایجان و شخص علی اف داده شده است.  علی اف، این شروط را قبل از جنگ و سالهاست که از تریبون های مختلف بزبان آورده است.  آذربایجان قبل از جنگ هم خواستار تسلیم صلح آمیز مناطق اشغالی و دادن یک تقویم خروج از مناطق اشغالی بود.  بعلاوه، آذربایجان خواستار شرکت نیروهای حافظ صلح روسیه - ترکیه برای نظارت بر روند ترک سرزمین های اشغالی نیز بود.  در یک کلام، اینها همه جزو مطالبات آذربایجان قبل از جنگ بودند.   قبل از آتش بس، پوتین مرتب با اردوغان گفتگو کرد.  محتوای این گفتگو در "سی ان ان ترک" پخش شد، که تقریبا عین ماده های توافق آتش بس است.  قرار داد آتش بس با صلاحدید روسیه - ترکیه - آذربایجان آماده شده بود.  یعنی، در این توافق نامه، رضایت و توافق  ترکیه نیز بدست آمده بود. 

در متن قرارداد از نیروهای حافظ صلح روسیه بحث می شود، ولی درعین حال از "مرکز نظارت بر آتش بس" نیز که قرار است در خاک آذربایجان تشکیل شود صحبت می شود.  چند و چون این مرکز و وظایف و صلاحیت های آن، چند روز قبل با سفر هیئت روسی به  آنکارا مورد تصویب قرار گرفت.  طبق قرار داد آتش بس، تمامی سرزمین های اشغالی طی تقویم معینی آزاد خواهند شد.  بعد از این، تمامیت ارضی و حاکمیت آذربایجان بر قره باغ بهیچ شکلی موضوع بحث و مناقشه نخواهد بود.  زیرا روسیه و ترکیه در این مورد به توافق رسیدند.  آنچه قابل بحث خواهد بود، نوعی اختیارات فرهنگی برای ارمنی های ساکن قره باغ در چارچوب حاکمیت سیاسی آذربایجان می تواند باشد.

 

نظربه پرداز سرشناس روس، " الکساندر گلگییویچ دوگین" ، که از رهبران و بنیانگذاران "جنبش اوروآسیا" ی روسیه است و نظراتش در تعیین سیاست خارجی روسیه موثر است، عوامل و پیامدهای بلافصل جنگ قره باغ را چنین ارزیابی می کند: 

"پیروزی قره باغ  نقطه عطفی شد.  باکو، دیگر در تحکیم اتحاد روس - ترک به حلقه رابط  قابل رؤیتی تبدیل شد....  در نهم نوامبر، موضع روسیه در ارتباط  با قره باغ کاملا شفاف شد.  احتمالا، عامل اصلی در این زمانبندی {اعلام آتش بس}، پیروزی بایدن بود.  بایدن به نئوکانها نزدیک است و دشمن رادیکال روسیه بشمار می رود.  بدین دلیل، در صورت تعلل روسیه، واشنگتن در رابطه با قره باغ بشکل فعال، و طبیعتا علیه منافع روسیه مداخله می کرد.  باز پس گیری شوشا، پایان استراتژیک جنگ قره باغ شد.  آذربایجان پیروز شد.  مانند کوچ پناهندگان آذربایجانی در 30 سال پیش، اکنون، موج پناهندگان ارمنی آغاز به ترک قره باغ کردند.  ارمنستان پاشینیان جنگ را باخت".

"قره باغ از لحاظ حقوقی (de jure) متعلق به آذربایجان بود.  بعد از عملیات موفقیت آمیز باکو، قره باغ دیگر، از لحاظ عملی (de facto) نیز متعلق به آذربایجان شد".

 

توضیح:

*  پیروزی آذربایجان در واقع تکرار دوباره تاریخ است.  صد سال پیش، حکومت داشناق و همدست امپریالیسم ارمنستان با اتحاد حکومت آنکارا به رهبری آتاترک، بلشویک ها و حکومت شوروی آذربایجان سرنگون شد. در این خصوص بیشتر از همه، رهبران کنونی ارمنستان باید از تاریخ بیاموزند.  ارمنستان با همدستی امپریالیسم غرب (آمریکا - فرانسه ..) و در چارچوب طرح های مداخله آنان در قفقاز، سیاست تهاجمی علیه همسایگان خود در پیش گرفت و بیشترین زیان و آسیب را نصیب خلق ارمنی کرد.  بعد از این، منافع ارمنستان در ایجاد روابط دوستانه با همسایگان، و احترام به تمامیت ارضی و حق حاکمیت همسایگان اش قرار دارد.  چنین سیاستی بیشتر از همه به نفع ملت ارمنستان، توسعه اقتصادی ارمنستان و نسل های آینده این کشور است.