آیا ترکیه
"عربیزه" می
شود ؟
دوغو
پرینچک
علی
قره جه لو
22 اکتبر 2018
از
"عربیزه شدن
ترکیه" ( Araplaşmak) شکایت
می شود.
بویژه
اکنون، در
محافل غرب
آنچه رواج
دارد همین
است.
برخی از آتاتورکچی
ها (طرفداران
آتاترک) نیز،
چنین فکر می
کنند.
اعتراض علیه
عربیزه شدن در
چارچوب دفاع
از لائیسیسم
پیش برده می شود.
منشاء
ارتجاع در
دویست سال
اخیر
به
دویست سال
گذشته مان
نگاه کنیم،
آیا در ترکیه،
دین گرایی،
شیخ گرایی،
جماعت گرایی
را کشورهای
عربی پرورش
داده و
سازماندهی
کردند، یا
کشورهای
امپریالیست
غرب؟ (1)
از
اواسط قرن نوزدهم
به بعد،
نیرویی که پشت
ارتجاع قرار
داشت امپریالیسم
انگلیس، و بعد
از جنگ جهانی
دوم نیز
امپریالیسم
آمریکا قرار
دارد.
اگر ما،
مبارزه بخاطر
معاصر شدن مان
را از مبارزه بخاطر
استقلال جدا
کنیم، نه از
لائیسیسم
اثری خواهد
ماند، و نه از
آتاترک.
آتاترک
و اعراب
آتاترک
در تمام طول
زندگی خود، در
مبارزه علیه
امپریالیسم و
ارتجاع،
همیشه تلاش
کرد تا جبهه ی
مشترکی با
کشورها و خلق
های عرب بوجود
آورد.
به ترابلس
(لیبی) رفته
عشیرت های عرب
را علیه
امپریالیسم
ایتالیا
سازماندهی
کردند.
در دوران
مشروطیت
(مشروطیت دوم 1908) از این
فکر که سرزمین
هایی که خلق
های عرب زندگی
می کنند باید
تحت اداره اعراب قرار
گیرند، با
شهامت دفاع
کرد. به
نظر او، اعراب
باید قائم
بخود بوده و
دولت های خود
را، خود باید
تشکیل می
دادند.
در اوایل جنگ
آزادیبخش
ملی، (1923 - 1918) مصطفی
کمال پاشا،
افسران برجسته
ای مانند "علی
صائب بیگ
روواندوزلو"،
و " شفیق
اؤزدمیر" را
به سوریه و
عراق فرستاد،
و آنها مبارزه
مسلحانه ی خلق
های عرب را علیه
امپریالیسم
انگلیس
سازماندهی
کردند.
طرح
کنفدراسیون
سوریه - عراق
آتاترک
بازهم
آتاترک، با
هئیت هایی که
مدام از سوریه
و عراق بدیدن
او می آمدند،
تلاش هایی
برای ایجاد
کنفدراسیون
ترکیه - سوریه -
عراق پیش می
برد. انقلابی
بزرگ، همیشه راه
حل "مسئله
عرب" را در
راستای سیاست
همکاری با
اعراب در مبارزه
علیه مداخلات
امپریالیستی
جستجو می کرد. بعد از
تاسیس جمهوری
ترکیه نیز تلاش
بسیاری برای تحقق
بخشیدن به
کنفدراسیون
ترکیه - سوریه -
عراق کرد. در این
موضوعات می
توانید در کتاب
مان "انقلاب
کمالیستی - 8،
جنگ جهانی اول
و انقلاب ترک"
به اطلاعات
وسیعی دسترسی
پیدا کنید.
حادثه
ای به نام
"عربیزه شدن"
وجود ندارد
در
روندی که ما
زندگی می
کنیم، حادثه
ای به نام
"عربیزه شدن"
وجود ندارد. بنظرم بعضی
ها، بین
ارتجاعی شدن،
وعربیزه شدن،
علامت مساوی می
گذارند، و سعی
می کنند تا
مبارزه علیه
ارتجاع را با
مبارزه علیه
اعراب یکی
قلمداد کنند. و این یک
اشتباه جدی
است.
آنهایی که
سوریه، عراق،
لبنان و مصر را
می شناسند، می
دانند که در
این کشورها یک
تجربه غنی
لائیسیسم
وجود دارد.
خطر
باصطلاح
"عربیزه شدن"
سرپوش کدام
خطر واقعی است
مهم تر
از همه این
واقعیت است،
که امروز در
ترکیه حادثه
ای به نام
عربیزه شدن
وجود ندارد. تردیدی
نیست که
سرازیر شدن
میلیون ها سوری
به ترکیه،
مشکلات جدی
ببار آورده
است.
ولی علت
مهاجرت سوری
ها به ترکیه،
نه سوریه،
بلکه
امپریالیسم
آمریکاست.
بعلاوه، نمی
توان گفت که
مهاجرت،
ترکیه را عربیزه
کرده است. ولی در
اینجا حقیقتی نهفته
است:
تاکید هایی
که روی خطر
عربیزه شدن می
شود، به نفع
سرپوش گذاشتن
روی خطری که از
امپریالیسم
آمریکا متوجه
ترکیه است،
تمام می شود،
و با تلاش
هایی که برای
بازگرداندن
ترکیه به جبهه
آمریکا می
شود، منطبق
است.
بعلاوه، تهدید
هایی که از
طرف جماعات و
طریقت ها وجود
دارد را نمی
توان عربیزه
شدن نامید.،
زیرا
جماعت شدن از
طرف کشورهای
عربی به ترکیه
نیامد و نمی
آید، بلکه از
انگلستان
آمد، از
آمریکا آمد. نهایتا
"جماعت فتح
الله گولن" ، FETÖ (سازمان
ترور فتح الله
گولن) دست پخت
و نتیجه
سازماندهی
"سیا" است، و
این واقعیت را
تمام دنیا می
داند.
بسیار جالب
است، همین
شکایت از
عربیزه شدن،
از طرف محافلی
که FETÖ را
محافظت می
کنند بلند می
شود!
حساسیت این
محافل، نه به
علت مخالفت با
ارتجاع، بلکه
فقط بخاطر دور
شدن ترکیه از
امپریالیسم
غرب، و اتحاد
با کشورهای
آسیای غربی
است.
دوستی
با اعراب یک
ضرورت است
ترکیه،
علیه
امپریالیسم
آمریکا از وطن
اش دفاع می
کند، یک جنگ
میهنی در
جریان است. در این
جنگ کشورهای عربی
نزدیک ترین
متحدین ما
هستند، همکاری
با این
کشورها،
بویژه با
سوریه و عراق
برای ما اهمیت
حیاتی دارد. قابل
دقت است، مورد
هدف قرار دادن
حکومت سوریه
توسط حکومت طیب
اردوغان و
فریادهای
"عربیزه می
شویم" این
محافل در نقطه
ای بهم می
رسند! (2)
ما
امروزبا
کشورهای عربی
مانند سوریه،
عراق، لبنان،
فلسطین، قطر،
مصر، لیبی،
یمن در یک جبهه
قرار داریم، و
دارای آینده ی
مشترکی هستیم. اگر از
استقلال و
لائیسیسم
ترکیه دفاع می
کنیم،
مجبوریم با
این کشورها متحد
شویم، و تاکید
می کنیم:
"مجبوریم". امروز
برای ترکیه به
غیر از دوستی
با کشورهای
عرب ترجیح
دیگری وجود
ندارد.
هم به خاطر
امنیت مان، هم
بخاطر اقتصاد
تولیدی مان،
هم بخاطر
لائیسیسم و
معاصر شدن به
این دوستی
مجبوریم.
توضیحات
مترجم:
1)
جماعت گرایی،
طریقت گرایی،
شیخ گرایی .. در واقع
بقایای نهادهای
فئودالی و
قرون وسطایی و
سکت های مذهبی
هستند که تلاش
می کنند تا حیطه
نفوذ و قدرت
خود را مستقل
از دولت حفظ و گسترش
دهند.
آنها اتوریته
دولت را قبول
ندارند، و منسوبین
به این
جماعات، حتی
مالیات دادن
به دولت را
نیز حرام می
دانند! در
ترکیه نهاد
های فوق،
همیشه آلت دست
قدرت های بزرگ
غرب بوده و با
هرگونه تغییر
و تحول در جهت
معاصر شدن مخالفت
ورزیده اند. این
جماعات از طریق
مدارس دینی، مرید
پروری، نوچه
پروری .. هر
کدام به فراخور
قدرت و نفوذ
خود تعدادی از
دهقانان، کسبه،
و صاحبان حرفه،
بیکاران و
لومپن ها .. را تحت
نفوذ خود
دارند. ترکیه
تا سال 1938 (سال
مرگ آتاترک)
مبارزه بی
امانی علیه
نهادهای فوق
پیش برده و
کلیه فعالیت
های آنها را
ممنوع کرد. بدنبال جنگ
جهانی دوم و ترک
بیطرفی ترکیه
در جبهه بندی
شرق و غرب، و بویژه
عضویت ترکیه
در پیمان ناتو
(1952) سبب گردید تا
نهادهای فوق
تدریجا از
گوشه و کنار
ترکیه سر
برآورند، و
امروز به یکی
از موانع
اساسی در مسیر
پیشرفت و ترقی
ترکیه تبدیل
شده اند.
2) جنگ
میهنی،
اصطلاحا جنگ
ترکیه علیه
آمریکاست. این جنگ
نیابتی، از
طرف آمریکا و
متحدین غربی و منطقه
ای آن، از
طریق "سازمان
ترور فتح الله
گولن" و پ - ک - ک PKK-FETO علیه
ترکیه پیش
برده می شود.
لینک
اصل مقاله:
https://www.aydinlik.com.tr/turkiye-araplasiyor-mu-dogu-perincek-kose-yazilari-agustos-2018