بحران
لبنان:
عجز جبهه
آمریکاست (2)
نوشتهء: رفعت
باللی
ترجمهء: محمود
جوشغون
معلومات: تسویه
های درون
خاندان عربستان
سعودی در
چهارم
نوامبر، به
اضافه استعفای
سعد حریری
نخست وزیر
لبنان.
افزایش خطر
جنگ بین ایران
و جبهه
اسرائیل -
عربستان. در پشت
پرده آمریکا
را می بینیم.
می
توانیم
بپرسیم:
اگر در یک
طرف ایران و
در در طرف
دیگر، اتحاد
اسرائیل -
عربستان
باشند، مرکز
ثقل بحران
کدام منطقه می
تواند باشد؟ در نگاه
اول خلیج فارس
به نظر می آید. چرا ؟ چون
ایران و عربستان
در طرفین آن
قرار دارند. اما چرا
همه از لبنان
حرف می زنند ؟ آیا این
به معنای
ایجاد
سردرگمی است ؟ یا یک
ضرورت است ؟
برای
پیدا کردن
جواب بایستی
نظری به میدان
عمل نیروها
کرد.
کشورهای
اسرائیل و
عربستان،
هردو از طریق
سه نیرو رو در
رو قرار گرفته
اند. در
یمن انصار
الله، در عراق
حشدی شعبی، و
در لبنان حزب
الله.
وضعیت
این سه
تشکیلات:
انصارالله: با الگوی
حزب الله
سازماندهی
شد. هم،
دیواری در
مقابل سعودی
ها در یمن
کشید، و هم، دهانه
دریای سرخ را
کنترل می کند. نتیجه طولانی
مدت
استراتژیک: گلوگاه
اسرائیل تحت
کنترل ایران
در می آید.
عربستان
سعودی در
تاریخ 26 مارس 2015
با هدف تسویه
انصار الله و
تحت کنترل در
آوردن یمن
وارد عمل شد. اما
نتیجه باعث نیرومند
تر شدن
انصارالله گردید.
نمونه
هایی از قدرت
عمل
انصارالله:
نخست
وزیر لبنان
سعد حریری در
چهارم نوامبر
2017 به عربستان
فراخوانده شد
و در حوالی
ساعت 11.00
استعفاء داد
(یا مجبورش
کردند که استعفاء
دهد)
حوالی ساعت 23.00
همان روز موشک
بالستیکی
برفراز
فرودگاه ریاض
منهدم شد. موشک از
جنوب، از
فاصله 900
کیلومتری پرتاب
شده بود.
یعنی ایران
در عرض 12 ساعت
جواب استعفای
حریری توسط
سعودی ها را
داده بود.
حشدی
شعبی: داعش
در تاریخ 15 - 9 جون
2014 شهر موصل
عراق را اشغال
کرد.
ارتش عراق تاب
مقاومت
نداشت.
آیت الله
سیستانی فتوا
داد، و همه
آنهایی را که
قدرت حمل اسلحه
داشتند به جنگ
فراخواند. حشدی
شعبی در مدت
سه سال به 122.000
نفر، و به
بزرگترین
نیروی صحنه
عراق تبدیل
شد.
دو
اقدام بزرگ
حشدی شعبی: اول،
نجات موصل از
دست داعش (9.8.2017)
بعد، جواب به
رفراندوم
"استقلال"
بارزانی: حرکت
بسوی کرکوک،
به تسلیم
ئاداشتن بدون
جنگ نیروهای
پیشمرگه و باز
پس گیری کرکوک
(16.10.2017). این
به معنای کامل
شدن خطی است
که از دریای خزر
تا دریای
مدیترانه
امتداد می
یابد.
بدین ترتیب،
حلقه عراق
زنجیر مقاومت
تکمیل شد.
در
حالی که جبهه آمریکا -
عربستان - اسرائیل
می خواست با
ایجاد
اسرائیل دوم
(ایجاد کشوری
به نام
کردستان . م)
ترکیه را از جنوب
و ایران را از
طرف غرب محاصره
کند.
اکنون
دیواری در
عراق در مقابل
جبهه آمریکا
کشیده شده
است.
و اما
صف بندی در
غربی ترین
نقطه جبهه،
یعنی در
لبنان:
این صف بندی
به سال های 1980
برمی گردد. در واقع
حزب الله قدرت
خود را از
مدتها قبل تثبیت
کرده است. جنگ
مشهور جولای
2006:
اسرائیل به لبنان
حمله کرد. انتظار
می رفت که
اسرائیل حزب
الله را نابود
کند.
بدنبال جنگی
33 روزه، نتیجه
کاملا برعکس
شد.
اسرائیل بدون
حصول نتیجه
عقب نشست.
اسرائیل برای
اولین بار
شکست خورده
بود.
حزب
الله نیروی
خاصی است. هم
ارتشی است
منظم، وهم
نیرویی است
چریکی.
هم از سلاح
های سبک
استفاده می
کند، وهم از
هواپیماهای
بدون سرنشین. نیروی
موشکی اش از
نیروی موشکی
یک دولت متوسط
پیشرفته تر
است.
تعداد موشک
هایش در سال 2006
حدودا 40.000
و امرزو بیش
از 100.000 است.
قوای موجودش
حداقل 50.000
بوده، و
بنابه ادعای
منابع حزب
الله،
تشکیلاتش
قادر به بسیج
500.000 نفر از تمام
منطقه است.
بطور
خلاصه: مثلث
حزب الله،
حشدی شعبی، و
انصارالله در
مقابل جبهه
آمریکا
دیواری کشیده
اند. کلید
بحران لبنان
نیز در دست
این مثلث است. هدف آمریکا،
در هم شکستن
قویترین ضلع
مثلث، یعنی
شکست دادن حزب
الله است.
علی
القاعده،
برای درهم
شکستن این
جبهه می بایستی
ضعیف ترین
حلقه انتخاب
می شد، ولی
چرا حزب الله
؟
این به
استراتژی
جبهه مقاومت
برمی گردد.
جبهه آمریکا
از هرکجا حمله
کند، جبهه
ایران جواب اصلی
را توسط حزب
الله خواهد
داد.
سوآل
اصلی این است: آیا
جبهه آمریکا
از قدرت کافی
برای حمله به
ایران
برخوردار است
؟ جواب
را از روزنامه
الشرق الاوسط
که با سرمایه
عربستان در
لندن منتشر می
شود بخوانیم.
عبدالرحمان
راشد سردبیر
سابق روزنامه
در ارزیابی
ارادهء جنگی
جبهه آمریکا
چنین می
نویسد:
"آمریکا و
کشورهای منطقه
(اسرائیل -
عربستان) قادر
به ارائه
سیاست متقابل
مناسب در
مقابل ایران
نشدند".
او در مقابل
احتمال وقوع
جنگ می نویسد: "این
احتمال بعید
است، مگر در
صورت دفاع در
مقابل
ایران".
(یعنی اگر
ایران حمله
کند، جنگ در
خواهد گرفت. م) "راهی
برای بیرون
راندن ایران
از منطقه وجود
ندارد. هیچکس
طرفدار گزینه
مقابله
مستقیم با
ایران نیست...". باز هم
سازمان های
دست نشانده: "تنها
راه، تقویت
نیروهای مسلح
محلی است".
یک
سوال دیگر: در
صورتی که جبهه
ایران شکست بخورد،
چه خواهد شد. جواب
ساده است: راه پروژه
آمریکایی تکه
پاره کردن
کشورهای
منطقه، یعنی
ایجاد
اسرائیل دوم
باز خواهد شد.
لینک
اصل مقاله: https://www.aydinlik.com.tr/lubnan-krizi-amerikan-cephesinin-caresizligidir-rafet-balli-kose-yazilari-kasim-2017