آمریکا
به دنبال
گسترش جبهه به
لبنان است (1)
نوشته: رفعت
باللی
ترجمه: محمود
جوشغون
وقایعی
به مرکزیت
عربستان در
مقابل چشمان
همگان در
جریان هستند. معلوم
است که این وقایع
در محدودهء
عربستان
نخواهد ماند. آمریکا
به دنبال
گسترش جبهه به
لبنان است.
در
تماسی با یک
مقام
بلندپایه
ایرانی سه
نکته را که
همگی در یک
روز، چهارم
نوامبر 2017
اتفاق افتاده
اند، مطرح
کردم:
1-
تسویه حساب
های درون
خاندان سعودی
که توسط
ولیعهد،
شاهزاده محمد
سلمان پیش
برده می شود. ده ها
بازداشتی،
شامل شاهزاده
ها، وزراء و
بوروکرات های
بلند پایه.
2-
موشک
بالستیکی که
از یمن به طرف
عربستان
سعودی پرتاب
شد. هدف
اش فرودگاه
بین المللی
ریاض، پایتخت
عربستان بود. برد
موشک بنابه
منابع
عربستان 900
کیلومتر و
بنابه ادعای
طرف ایرانی 2800
کیلومتر است. این موشک در هوا
منهدم شد.
3-
سعد حریری،
نخست وزیر
لبنان که با
عجله خود را
به ریاض
پایتخت عربستان
رسانده بود،
استعفاء کرد. در توضیح
استعفای اش
گفت که احساس
می کند جان اش از طرف
کانون های
مخفی در خطر
است، و ایران
و حزب الله
(لبنان) را
متهم نمود.
سبک
دیپلماسی سخنگویان
ایرانی اندکی
متفاوت است.
سورپرایز کردن
را دوست
دارند.
حتی آن را
نوعی "هنر
اقناع" می
دانند.
بعضا
آگاهانه بیش
از حد صریح هستند. مخاطب
ایرانی ام نیز
چنین عمل کرد. او گفت،
سفر دکتر
(منظوراش دکتر
علی اکبر
ولایتی
نماینده
خامنه ای) را
از قلم انداختید.
گفتم
از این موضوع
آگاهی داشتم
که ولایتی در
تاریخ سوم
نوامبر 2017 با
حریری و رهبر
حزب الله ملاقات
داشته، ولی می
خواستم آنرا
در آخر مطرح
کنم.
مخاطب
ایرانی ام
وضعیت را از
دید خودش چنین
خلاصه کرد:
سه
رویدادی که
اشاره کردید،
باضافه
مذاکرات ولایتی
در بیروت همگی
با هم در
ارتباط هستند. و این
مهم بود، چون
می خواست
اعلام کند که
ایران احساس
مسئولیت کرده
و برای حل
مسئله اقدام
نموده است. پرسیدم
آیا طرح هایی
برای لبنان
دارند؟ مثلا
اسرائیل در
حال آماده شدن
برای حمله به
حزب الله و
ایجاد جنگ
داخلی است؟
مخاطب
ام بیش از حد
پرمدعا بود: "همه
این ها مطرح
بودند، ولی
بعد از
مذاکرات
ولایتی نقش
برآب شدند".
امیدوارم
چنین بوده
باشد.
در
نگاه اول می
توان چنین
برداشت کرد که
ایران، حریری
را تهدید
نمود.
حریری ترسید
و به عربستان
فرار کرد، و
در آنجا با
متهم کردن ایران
و حزب الله
اسعتفاء کرد.
ولی
واقعه این
چنین نبود. به
منابع ایرانی
رجوع می کنم. محسن
رضائی دبیر مجمع
تشخیص مصلحت
نظام می گوید: (پنجم
نوامبر 2017) " مشکل
مثلث آمریکا،
اسرائیل و
عربستان این
است که
حتی دوستان
شان به طرف
ایران متمایل
می شوند". اشاره
اش به این است
که حریری با
ایران در تماس
بوده است. نظر حسن
نصرالله،
رهبر حزب الله
لبنان هم در
همین راستاست: "سعودی
ها حریری را
مجبور به
استعفاء کردند". (پنجم نوامبر
2017)
اطلاعاتی
که از منابع
لبنان می رسند
نیز مؤید این
نظر هستند: "حریری
اخیرا در حال
نزدیک شدن به
محور ایران و
سوریه بود".
استعفای
حریری براین
مبنی معنی
پیدا می کند
که، جبهه
آمریکا چون
نتوانست از
حریری
استفاده کند،
او را مجبور
به استعفاء کرد.
خلاصه
این که:
1- همه
رویدادها با
هم مرتبط
هستند:
جناح
آمریکا تلاش می
کند که
فروپاشی را متوقف
کند.
آنها به
دنبال ایجاد
هرج و مرج در لبنان
هستند، ولی
نمی توانند
جناح سنی را
متقاعد کنند. بنابه
قانون اساسی
لبنان که "محصول"
فرانسه است، مسیحی
بودن رئیس
جمهور، سنی
بودن نخست
وزیر و شیعه
بودن رئیس
مجلس الزامی
است.
رفتار سنی
های لبنان
توام با حسن
نیت بوده است. در مورد
بحران سوریه
نیز از آغاز
چنین بوده است.
2- نگاهی
به بحران
سوریه
بیاندازیم:
اتحاد
تحت رهبری آمریکا
در واقع مدت
هاست که از هم
پاشیده است. اول
ترکیه و
متعاقبا قطر
صف خود را جدا
کردند.
به نظر می
رسد نوبت به
سعد حریری
رسیده بود. حداقل
این که شرکت در
پروژه ای
آمریکایی را
قبول نمی کرد.
3- با
منابع دیگری
از منطقه صحبت
کردم.
اطلاعاتی که
دادند:
ایران،
هم دست (دوستی)
به طرف عربستان
دراز کرد،
وهم
"مشت" اش را
نشان داد.
برداشت
من این است که
دست (دوستی) را
از طریق حریری
هم دراز کرده
و هم زمان از
طریق یمن
"مشت" را نشان
داده است. این را
پنهان نمی
کنند، ولی
اضافه می کنند
که هدف "مشت"
آمریکا و اسرائیل
بوده است. "پیغام
اصلی توسط موشک
به آنها داده
شد".
باید
دید تحلیل
سعودی ها به چه
صورت خواهد
بود.
4- لبنان
به خاطر وجود
حزب الله
دارای اهمیت
استراتژیک
است:
حزب
الله مهم ترین
"نیروی
خارجی" برای
ایران بوده و
نیروئی است که
اسرائیل
براحتی نمی تواند
آنرا از سر
راه بردارد. زور
آزمائی سال 2006
که منجر به
عقب نشینی
اسرائیل
گردید، بعنوان
شکست اسرائیل
به ثبت رسید. امروزه
حزب الله قوی
تر بوده و دست
اسرائیل را در
تمامی محاسبات
استراتژیک
بسته است. نتیجه این
که به هر شکلی
باید تسویه
شود.
5- و
اما تسویه های
درونی
عربستان. این
تسویه ها
دارای دو وجه
هستند:
یک
جنبه دعواهای
درون خاندان
است.
ملک سلمان
موانع بین خود
و تخت پادشاهی
را از میان بر
می دارد.
جنبه دیگرش
با معادلات
منطقه ای
مرتبط است. جناح
غیر آمریکائی
درون خاندان
تسویه می
شوند.
این بدین معنی
است که راه
"جناح جنگ
طلب" هموار می
شود.
این گفته
ترامپ (ششم
نوامبر 2017) که: "ملک
سلمان و
ولیعهد می
دانند که چکار
می کنند". نشان
دهنده رضایت
جناحی در
آمریکا ست.
در
حالی که نوشته
رو به اتمام
بود، از طرف
مقامات بلند
پایه "مخالفان
سوری" ادعائی
مطرح شد:
"ترافیک
در فرودگاه
بیروت افزایش
یافته، وابسته
های سفارت های
خارجی در حال
ترک لبنان
هستند.
حزب الله
واحد های خود
را از حمص (Humus) به
بیروت
فراخوانده
است".
هنوز
نتوانسته ام
صحت این ادعا
را تائید کنم. ولی
به نظرم وقایع
لبنان با
سرعتی
فزاینده ادامه
خواهد داشت.
لینک
اصل مقاله:
https://www.aydinlik.com.tr/abd-cepheyi-lubnan-a-genisletmek-istiyor-rafet-balli-kose-yazilari-
kasim-2017