حل مساله ملی در ایران، در گرو سرنگونی رژیم!

حسن جداری

 

 در اینکه ایران کشوری کثیر المله است ، امروز کمتر کسی شک و  تردید دارد. درست  است که  دربین روشنفکران و صاحب نظران متعلق به ملت فارس، هنوز کسانی پیدا میشوند که  وجود ملت های مختلف در ایران را انکار میکنند و در نشریات و نوشته های خود همواره از عبارت  "ملت ایران" به جای "ملت های ایران" استفاده میکنند، اما  در سال های اخیراین واقعیت غیر قابل انکار که در ایران  نه یک ملت واحد بلکه ملت های مختلف زندگی میکنند، توجه عامه را به خود جلب کرده است.  یکی از خصوصیات بارز، ملت واحد بودن، همانا داشتن زبان مشترک است. زبان زنده و فعالی محاوره ای که  آحاد یک  ملت، بدان تکلم می کنند. چون در ایران کنونی زبانهای مختلف وجود دارد، این خود بارزترین گواه بر وجود ملت های مختلف در این سرزمین پهناور می باشد. در ایران کنونی، 6  ملت اصلی وجود دارند که عبارت از ملت های  ترک آذربایجانی، بلوچ ، ترکمن، کرد ، فارس و عرب می باشند. بیش از نصف اهالی کشور را درحال حاضر، ملت های غیر فارس تشکیل میدهند که  اکثرا در نواحی مرزی ایران، زندگی میکنند .  در طول نود سال گذشته،  به علت حاکمیت مرگبار دو رژیم  مرکزگرای آزادی کش، ملت های غیر فارس ایران در معرض ستم ملی در ابعاد گسترده، قرار داشته اند. در طول  نزدیک به یک قرن، تمام مبارزات و کوشش ها ی ملت های  تحت ستم به منظور رهائی از چنگ ستم ملی،  به شدت از جانب رژیم های شوونیست حاکم، سرکوب شده است. برای نمونه می توان به این واقعه  تلخ تاریخی اشاره کرد که رژیم ارتجاعی شاه، درآذر ماه سال 1325 در نهایت بی رحمی و با ریختن خون هزاران تن، حکومت های  دموکراتیک در آذربایجان و کردستان را سرکوب کرد. در سال های اخیر، مبارزات ملت های غیر فارس ایران علیه ستم ملی و اجحافات و تبعیض هائی که تحمل می کنند، حدت وشدت بیشتری، یافته است.                     

                      +++++

اما باید دید راه رهائی از چنگ ستم ملی در ایران چند ملیتی کدام است و ملت های غیر فارس با اتخاذ چه شیوه هائی و به چه  طریقی میتوانند خود را از چنگ عفریت ستم ملی، نجات دهند؟ بر کسی پوشیده نیست  که در ایران کنونی، رژیمی بر سریر قدرت  نشسته که در استبداد و سرکوب و ارتکاب وحشیانه ترین جنایا ت در حق مخالفین و مبارزین، در دنیا کمتر نظیر و تالی دارد. این رژیم  آزادیکش، درطول 38 سال و اندی سلطه خونبار خود،  مبارزات حق طلبانه  ملت های غیر فارس  ایران را به منظور رهائی از دست ستم ملی به شدت سرکوب کرده و هرفریاد داد خواهی این ملت ها  را با توسل به قهر ضد انقلابی در گلو ها خفه ساخته است. برای  رهائی از چنگال این اژدهای چند سر و سرنگون ساختن سلطه  این رژیم استبدادی، اتحاد و همبستگی کارگران و زحمتکشان کلیه  خلق های ایران، امری ضروری می باشد.  نیل به آزادی و دموکراسی  در ایران  و راه پایان دادن به انواع ستمگری ها که در این کشور چند ملیتی  وجود دارد، قبل از هر چیز در گرو  نابودی سلطه استبدادی رژیم جمهوری اسلامی با تمام جناح های آن می باشد. امروز کم نیستند گروه بندی های سیاسی و عناصر" چپ" و راست ملی گرا ی متعلق به  ملت های غیر فارس در  درون کشور و در خارج  که  این توهم را با خود حمل میکنند که  ملت های غیر فارس ایران میتوانند  در همان زمانی که رژیم  ارتجاعی جمهوری اسلامی  به سلطه استبدادی خود ادامه میدهد، برستم ملی غلبه یافته  و بر سرنوشت و مقدرات خود ، حاکم گردند. به عبارت دیگر،آنها ساده لوحانه چنین می اندیشند که در چهار چوب رژیم جمهوری اسلامی، رهائی از چنگ  ستم ملی برای  ملتهای  غیر فارس ایران، مقدور می باشد.  در رد این نظریه کج روانه، باید متذکر شد که امکان ناپذیری حل مساله ملی در چهارچوب  رژیم  جمهوری اسلامی را،  بی حاصل ماندن همه تلاشهای  ملت های غیر فارس ایران در مخالفت و مقابله با ستم ملی در طول 38 سال گذشته، کاملا به ثبوت رسانده است . به قول معروف، آزموده را آزمودن خطاست.                                                   

                       +++++

در ایران اسیر در چنگ رژیم جمهوری اسلامی، انواع ستمگریها وجود دارد که یکی از آنها ستم ملی در حق بیش از نصف اهالی کشور میباشد.  ستمگری و زور گوئی در کشوری بلا دیده که در آن حاکمیت استبدادی رژیمی آزادیکش برقراراست، دامنه ای بس گسترده دارد. درایران کنونی ، رژیم زن ستیزی حاکم است که  زنان ستمدیده را از همه حقوق مدنی و انسانی محروم ساخته  و بد ترین ستمگریها را در حق آنها روا میدارد . کارگران در ایران تحت سلطه رژیم جمهوری اسلامی در حالیکه در ازای کار شاق روزانه، نازل ترین دستمزدها را دریافت می  دارند و درنهایت فقر و مسکنت زندگی میکنند ، از حق تشکیل سندیکا و تشکلات سیاسی مستقل، محروم بوده و  رژیم ضد کارگری با  زندان وشکنجه و اعدام، به فریاد اعتراض آنها پاسخ میدهد. رژیم استبدادی  دینمدار،مذهب شیعه دوازده امامی را از همان آغار به قدرت رسیدن، مذهب رسمی کشور قرار داده و باورمندان به ادیان و مذاهب غیر رسمی را در معرض سرکوب و ستمدیدگی در ابعاد وسیع، قرار داده است. ایران کنونی در واقع  امر، سرزمین بلا دیده ای است که در آن،-  نظیر  روسیه تزاری در دوران قبل از انقلاب های سال 1917،- انواع ستمدیدگی ها و  تعدیات بهم گره خورده و توده های  محروم و رنجدیده را سخت عاصی و برآشفته ، ساخته است.   

                   +++++

تجربه تلخ 38 سال اسارت در چنگ یکی از آزادی کش ترین  رژیم های موجود در جهان، برای صدمین بار این واقعیت غیر قابل انکار را آشکار میسازد که بر افتادن رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی و آزادی  واقعی در زمینه های مختلف زندگی سیاسی و اجتماعی در ایران استبداد زده، از طریق رفرم و اصلاحات، انتخابات فرمایشی و دل بستن به "مراحم و الطاف" سردمداران جنایت کار رژیم که در ماهیت امر در دشمنی با  منافع کارگران و زحمتکشان، سر ستیز داشتن با آزادی های دموکرتیک و حفظ موجودیت پوشالی رژیم کشتار و جنایت، فرقی با یکدیگر ندارند، امکان پذیر  نیست. در ایران اسیر در   چنگال  استثمار و ستمدیدگی بی حد و حصر، ده ها سال است انتخابات قلابی که انتصاباتی بیش نیستند، یکی پس از دیگری می آیند و می روند،  اما رژیم جمهوری اسلامی با تمام  جناح های ارتجاعی آن، همچنان  باقی  میماند و ذره ای از  دامنه فقر و فلاکت، فساد و تباهی، بیکاری و بی خانمانی، سرکوب واستبداد، کاسته نمی شود. بدون تردید می توان گفت که انتخابات فرمایشی، تنها به امیال و مقاصد ارتجاعی  رژیم، یاری می  رساند.

                       +++++

در سال های  گذشته، ما ناظر فعالیت ها و تمهیدات سازشکارانه ای از جانب سازمان های سیاسی فرصت طلب در زمینه حل مشکل ملی در ایران بوده ایم. گرایش های سازشکاری در بین ملت های غیرفارس وجود دارند که  خواهان "حل" ستم  ملی از طریق همه پرسی و رفراندوم در چهارچوب  رژیم  جمهوری اسلامی می باشند. برخی از عناصر و نهاد های سیاسی فرصت طلب در بین  ملی گرایان متعلق به  ملت های غیر فارس نیز این امید واهی را در سر می پرورانند که جنگ و درگیریهای نظامی در منطقه و  حمله احتمالی امریکا، اسرائیل و .....  به ایران، شرایط و زمینه ای به وجود خواهد آورد که به بورژوازی ملت های غیر فارس این امکان را خواهد داد که اعلان استقلال کرده، ازایران جدا شوند. درمردود بودن نظرات سازشکارانه این عناصر و نیروهای سیاسی  فرصت طلب باید گفت که هیچ مشکل اجتماعی و سیاسی را در ایران اسیر در چنگ رژیم آزادیکش جمهوری اسلامی، نمی توان  با  تکیه به قدرت های سلطه گر امپریالیستی و ارتجاع منطقه، به نحوی که نتایج آن به سود توده های زحمتکش تمام گردد،  حل و فصل کرد. قدرت های سلطه  گر امپریالیستی در عملکرد های ارتجاعی و توطئه گرانه خود، چیزی را که  هرگز  در نظر نمی گیرند، همانا  منافع  توده های محروم و زحمتکش در ایران و در دیگر سرزمین های اسیر درچنگ استبداد می باشند.            

                    +++++

راه رهائی از ستم ملی و دیگر ستم های  اقتصادی ، سیاسی  و اجتماعی، نه تمهیدات سازشکارانه و دل بستن  به  " الطاف " رژیم کشتار و جنایت است و نه کمک و یاری طلبیدن ازقدرت های آزمند امپریالیستی. لازمه پایان دادن به ستم ملی در ایران چند ملیتی کنونی، تنها و تنها مبارزه آشتی ناپذیر در جهت سرنگونی سلطه سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی با تمام دار و دسته های آن، می باشد. تنها زمانی که رژیم جمهوری اسلامی از طریق خیزش ها و قیام های مردمی و مبارزات  قهر آمیز توده های  زحمتکش به زباله دان تاریخ افکنده شد، راه برای  محو انواع ستمگریها و از آن جمله ستم ملی در ایران ، هموارمیگردد. سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، نخستین گام در جهت حل مساله ملی در ایران میباشد . اما  سرنگونی رژیم به تنهائی،  تضمین کننده استقرار آزادی و دموکراسی در این کشور بلا دیده نمی باشد. اگر در فردای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، رژیمی واقعا دموکراتیک و آزادیخواه در ایران  به قدرت رسید، در چنین صورتی  مشکل ملی نیزنظیر دیگر معضلات و ستمگری هائی که دراین کشوروجود دارد، از طریق  دموکراتیک حل خواهد گردید. اما اگر سرنگونی  رژیم استبدادی کنونی به این منجر گردد که  بار دیگر رژیمی سرکوبگر و ارتجاعی زمام قدرت را در دست بگیرد، در چنین صورتی ستم ملی در ایران نظیر دیگر ستمگریها و بی عدالتی های سیاسی و اجتماعی، مسلما از بین نخواهد رفت . راه از بین رفتن ستم ملی، همانا استقرار کامل آزادی  و دموکراسی در ایران  میباشد . تنها حکومتی  مترقی و انقلابی  متکی  به نیروی کارگران و زحمتکشان و باز گو کننده  خواست های حقه آنها  می تواند تامین کننده استقرار آزادی و دموکراسی واقعی در ایران اسیر و دربند کنونی باشد. تنها در صورتی که چنین حکومت  متکی به توده های زحمتکش در ایران به قدرت برسد، ملت های موجود در ایران این امکان را خواهند یافت که به دست خود و از طریق دموکراتیک و مراجعه به آرای عمومی، سرنوشت خود را تعیین کنند. در چنین حالتی، اگر اکثریت افراد ملتی از ملت های ایران به منظور تعیین سرنوشت خود، رای به جدائی دادند، آن ملت  این حق  دموکراتیک را خواهد داشت  که از ایران جدا شده وسرنوشت خود را به دست خود تعیین کند. طبیعته نیروهای ترقی خواه و انقلابی، هرگز این حق را به خود  نمی دهند که با توسل به زور و قلدری،  ملتی را از حق دموکراتیک تعیین سرنوست خود، محروم سازند. اما اگر در رفراندم و مراجعه به آراء عمومی، اکثریت یک ملت تمایل  به باقی ماندن در چهارچوب ایران نشان دادند، در چنین صورتی شق جدائی و ایجاد کشور جداگانه، منتفی خواهد شد.                                        خرداد ماه      1396