محمد
آزادگر
دشمنان
آذربایجان را
بشناسیم!
در
دفاع از زبان
آذربایجانی
مدتی
است عناصری در
میان
آذربایجانی
ها پیدا شده
اند که
دشمنی با
آذربایجان و
زبان آذربایجانی
حرفه شان شده
است. اینها به
ظاهر وبا ماسک
دفاع از ترک
پرستی وترک
گرایی ضدیت با
آذربایجان
وزبان آذربایجانی
را تبلیغ
میکنند.
متاسفانه
بعضی از
آذربایجانی
ها نیز به دام
این تبلیغات
مسموم افتاده
اند. این ترک
پرستان وترک
گراها با «ملت
آذربایجان »
مشکل دارند و «
زبان
آذربایجانی
»را جعلی
میدانند و
معتقدند که
چیزی بنام زبان
آذربایجانی وجود ندارد!
سایت
قیرمیز به
بهانه کاربرد
زبان
آذربایجانی «
آذربایجانجا»
دررابطه با یک
گزارش در سایت
اؤیرنجی سسی،
نوشته کوتاهی
با تیتر «
زبان جعلی
بنام
آذربایجانجا »
منتشر کرده
است! سایت
قیرمیز در این
یادداشت
مینویسد:
«
در عرض دهها
سال اشغال
آزربایجان
شمالی به دست
اشغالگران
روسیه زبان
ترکی
آزربایجانی
به صورت باتلاقی
درآمد که حتی
یک کلمه جدید
به آن اضافه
نشد و تمام
لغتهای جدید
از زبان
اربابان روسی
به عاریت
گرفته شد.(و
بدین سان زبان
آزربایجانجا
ابداع شد!!!)
البته
اینجا دقیقا
معلوم نیست که
سایت
قیرمیز به
کدام دوره ای اشاره
میکند. آیا
منظور قبل از
انقلاب اکتبر
است یا بعداز
آن و یا همین
دوره اخیر است؟ آیا
واقعا
در این سال
ها « حتی یک
کلمه جدید
ساخته نشده
است و یا آیا
تمام لغت های
جدید از زبان
اربابان روسی
به عاریت
گرفته شده
است؟ این
شیادی به تمام
معناست. سایت قیرمیز ادامه
میدهد :« البته
سه چهار
استثنا بود که
آنها هم از
زبان اشغالگران
قسمت جنوبی
یعنی زبان
فارسها ( ز بان
فارسی) تولید
شد!!! »
در همه زبان های
دنیا ، لغات متداخل وجود دارد و
وجود واژه های
متداخل ،
معیار تعریف و
تشخیص زبان ها
ارهمدیگر
نبست.حتی در رایج ترین زبان در مناسبات بین المللی و حوزه های مختلف تحقیق ،که
امروزه همانا زبان انگلیسی است ،هفتاد درصد لغات آن از زبان های یونانی و لاتین بعاریه گرفته شده است و خود زبان انگلیسی ، فقط سی در صد لعات اورژینال از خود دارد. وجود لغات متداخل، نافی هویت یک زبان نمی تواند باشد. زبان های منشعب از لاتین، برغم داشن منشائی واحد ، هریک هویت خود را دارند و نمی توان ادعا کرد
که زبان رومانیائی که فاصله بسیار نزدیکی با زبان فرانسه دارد ، زبان من در آوردی است. از زمان دانته آلیگیری تا امروز
نیز، بنیاد یک زبان وروح
زنده آن ،برپایه زبان محاوره ای مردم یک محل
بوده است که به آن زبان حرف می زنند،
و گرامر فقط
نقش تنظیم
کننده
آنرا بر عهده
داشته است.
بهمین دلیل نیز دانته ، کمدی الاهی خود را بزبان مردم محلی خود توشته است. (نگاه
کنید به: زبان،
ایدئولوژی
وهویت ملی سايت
آچیق سؤز)
آنهایی
که حداقل
آشنایی با
زبان
آذربایجانی را
دارند، بخوبی
میدانند که
برخلاف ادعای
مضحک سایت قیرمیز
، زبان
آذربایجانی در
مقایسه با
زبان فارسی که
در صد سال
گذشته همه گونه
امکانات دولتی
در اختیارش
بوده است و
تنها زبان
رسمی کشور ایران
هم
بود، هیچ کم
ندارد. آثاری
که در صد سال
گذشته در
جمهورى
آذربايجان چه
از نظر فلسفی،
اخلاق، و چه در نقد
ادبی، رمان و داستان
کوتاه تولیده
شده است،
بسیار حجیم و
عظیم بوده اند.
حتی در عرصه ی
ترجمه از
زبانهای
خارجی، زبان
آذربایجانی
در مقایسه با
زبان فارسی کم
نمی آورد. حتی
نگاهی کوتاه
به
انسکلوپدیاها،
لغت نامه ها
وکتابهای
گرامر
زبان
آذربایجانی
نشان میدهد که
برخلاف نظرات
ارائه شده در قیرمز،
زبان
آذربایجانی (
ترکی آذربایجانی
) نه تنها جعلی
نیست بلکه
خیلی هم
اورژینال است!
سایت قیرمیز برای
مسخره کردن
زبان آذربایجانی
دو واژه ی «آزار
کش » و «خرچنگ » را که
از زبان فارسی
گرفته شده است
، انتخاب کرده
است!
در
مورد «خرچنگ» که سایت
قیرمز برای
خراب کردن
زبان
آذربایجانی انتخاب
کرده است باید
گفت که واژه
خرچنک
به همین
مفهوم در تمام
زبانهای دنیا بکار
میرود. هم در
نجوم وهم در
طب. در ضمن
هیچ الزامی
نیست
واژه هایی که
یک زبان از زبان دیگر
میگیرد ، حتما
همان مفهوم ومعنی را
برساند.مگر
همه واژه هایی
که ترکی ترکیه
از زبان
فارسی
ویا عربی
گرفته
درزبان ترکی
همان مفهوم
ومعنا ها ی
زبان فارسی
وعربی را میرساند؟
حال
شما این طرز
برخورد
سایت قیرمیز
را با نظر
فریدون
کؤچرلى مقایسه
کنید. فریدون
کؤچرلى صد
سال قبل در
باره ی تاثیر
زبان فارسی بر
زبان
آذربایجانی مینویسد:
«بخاطر این که مدت زمان طولانی زیر نفوذ دولت ایران بودیم ، زبان ما از قوانین و شیوه های زبان فارسی تاثیر گرفته است. اما علیرغم این زبان ما را دشوار و پیچیده نکرده است که نشود آنرا فهمید.بلکه زبان ما را یک مقداری هم غنی کرده است ».
رهبر
یزرگ آذربایجان
پیشه وری در نوشته
کوتاهی با عنوان
« زبان
روزنامه ما » مینویسد:
« در دنیا
زبانی پیدا
نمیشود که
تماما مستقل باشد
وتحت
تاثیرزبان
های همسایه
قرار نگرفته باشد.
زبان
آذربایجانی
ما نیزبخاطر
موقعیت تاریخی
وجغرافیایی
ازتاثیر زبان
های خارجی برکنارنمانده
است . خواه
ناخواه واژه
های
خارجی زیادی
را مردم
استفاده
میکنند که بر
اثر مرور زمان بخشی از
زبان ملی ماشده
است. ما با
درنظرگرفتن
تکامل زبان
استفاده کردن
ازآنها راضروری
میدانیم.»( قیزیل صحیفه
لر/
روزنامه
میزین دیلی/ زبان
روزنامه ما در سايت آچیق
سؤز)
کؤچرلى
صد سال پیش
مینویسد:
« درست است ما
ادبای برجسته
کم داشته ایم،
اما آنهایی که
داشته ایم
زبان مادری را
ازدل و جان
دوست
میداشتند و نوشته
هایشان را
قابل فهم و
روشن نوشته
اند.« نصیحت
نامه» ی عباس
باکیخانف،
کمدی های میرزا
فتحعلی
آخوندف،
مکتوبات
قاسم بی ذاکر،
سفرنامه مکه
ی حاجی هئیبت
بی فدا ، کلام
واشعار منظوم
حاجی سید عظیم
، مقالات
سیاسی و کتابهای
در رابطه با
علوم و فنون حسن بی
ملکزاده؛
تماما آثاری
است که به
زبان روشن و
قابل فهم
نوشته شده
اند.»
کؤچرلى
گوئی در یکصدسال
پیش (1913 میلادی) شرایط
ما را درنظر
داشته است که می
نویسد: « اما
این اواخر
آنهایی که در
استامبول
نصفه- نیمه
دانش آموخته
اند و آمده
اند به زبان
روان و ساده
ما خلل
میرسانند. این
آقایان که نه
ازعلم ونه از
معرفت بهره ای
برده اند و به
دم
اسامی شان
القابی چسبانده
اند و سوار بر
مرکب
عبارات غليظ در
میدان ادبیات
جولان
میدهند.»
کؤچرلى
درهمان مقاله
تاکید میکند:
به عقیده ما
این تقلید و رفتار
خیانت به ملت
است .ما از یک
طرف به
ایلمینسکی
ها،
میرویئوها و
لئوینسکی ها
نفرین
میکنیم
وحرف های
ناشایست
میزنیم که
میخواهند زبان ما
را روسی یزه
کنند.از طرف
دیگر ما
خودمان باعث
آشفتهگى و
فراموش شدن
زبان
مادريمان
ميشويم.» ( تمام
نقل قول ها از
کؤچرلی
از مقاله
زبان مادری (
آنا دیلی) است/
سایت آچیق
سؤز)
همزمان
با این
یادداشت سایت قیرمیز، دومان
ساوالان
نوشته ای تحت عنوان
« آذربایجانجا؛
دوولت
کیملیکی یا
حرکات کیملیکی!؟» - در سایت
های تریبون و بای
بک و یورد نت و... - با
همان مضمون
منتشر کرده است.البته
وی به موضوعات
متعددی نیز
اشاره کرده است
. (که من خیلی
کوتاه
درزیر نویس
به این نکات
انحرافی
اشاره می کنم 1)
دومان
ساوالان در
باره زبان
آذربایجانی
مینویسد:
«جبهه خلق گفت
زبان دولتى
«تورکی» است،
اما از گفتن
اسم ملت
که «ملت تورک»
است امتناع کرد.
اما با تغیر
حکومت تثبیت
هویت نیز تغیر
کرد و یک اسم
جعلی بمیدان
آمد:
«آذربايجانى» و سپس
میپرسد:«پس
چرا
«آذربايجانى
؟!» مرحوم حیدر
علی یف بخاطر
کی و
کدام منافع و
یا در
نتیجه فشار چه
کسانی این عنوان
را بمیان آورد؟
اگر به این
سئوال جواب
قطعی هم
نتوانیم
بدهیم اما حدس
زدن خیلی هم
دشوار نیست. » (سایت تریبون
/ به زبان ترکی).
مراجعه
ای کوتاه به
قوانین اساسی
کشورهای
قزاقستان ،
ترکمنستان ،
قیرقیزستان و
ازبکستان ، و یا
تاتارستان بعنوان
جمهوری هائی
که همگی پایه
اتنیکی ترکی
دارند، نشان
می دهد که در
هیچیک ازآنها
از زبان
"ترکی"
بعنوان زبان
رسمی نام
برده نشده است
، بلکه
از زبان های
"قزاقی" ، "
قیرقیزی"،
"ترکمنی"، "
ازبکی" و "
تاتاری" نام
برده اند و
دولت
آذربایجان
نیز بدرستی در
قانون اساسی خود
از زبان "
آذربایجانی"
بعنوان زبان
رسمی مردم
آذربایجان که
بدان تکلم می
کنند ، نام می
برد. حتی دولت
تاجیکستان ،
نه از زبان "
فارسی " ، بلکه
زبان " تاجیکی
" را بعنوان
زبان رسمی
دولت در قانون
اساسی خود ذکر
کرده است . در
واقع ،آنچه
جعلی است، ادعای جعلی
یودن و نفی
زبان مردم
آذربایجان
بعنوان یک
زبان رسمی است
که سایت
قیرمیز و
امثال آقای
ساوالان انجام
میدهند. 2
این آقای
ساوالان برای
اینکه حدس اش
را به یقین
تبدیل کند، به
« تورگوت ار» نامی که
در سالهای 1993- 2000 مشاور
مطبوعاتی
سفارت ترکیه در
باکو بود،
متوسل میشود و
از این جناب نقل
قول می آورد
که بلی حیدر
علی یف از
اتوریته و
موقعيت خود استفاده
کرده زبان
جعلی
آذربایجانی
را به
قانون اساسی
آذربایجان
تحمیل کرده
است.
این
تورگوت ار
کیست که
ساوالان از او
نقل قول می
آورد؟
این آدم یک
تورکچو
(ترک گرا) و
نژاد پرست ودشمن
زبان
آذربایجانی و
البته دشمن حیدر
علی یف هم است.
تورگوت ار
مینویسد: حیدر علی
یف را که بشدت
بیمار بود
دولت در سایه
روسیه و کادرهای
قدیمی
آذربایجان و
ترکیه
از مسکو به
نخجوان
آوردند و دو سال
در نخجوان
برای حکومت
آماده کردند.
ترکیه و دولت
در سایه روسیه
حیدر علی یف
را از نخجوان
به باکو آوردند
ورئيس دولت
کردند.
نویسنده سپس
درباره دیکتاتوری
علی یف در
آذربایجان
قلم فرسایی میکند
واو را با
استالین و بریا
مقایسه میکند.
( نگاه کنید به قطعاتی
ازکتاب « از
آزادی به
اختناق نوشته
تورگوت ار» -
علی یف شروع
به حمله
میکند: گویی
استالین _ بریا
زنده شده اند.
لینک بالا –
حیدر علی یف-
به زبان ترکی
استانبولی)
بدیهی
است که درباره
حیدر علی یف
بویژه پس از فروپاشی
اتحاد جماهیر
شوروی و استقلال
آذربایجان نظر
مردم جمهوری
آذربایجان
صائب تر است تا
نظر یک ترک
گرا ونژاد
پرست!
پس از
استقلال
آذربایجان که هرج و مرج
و بی قانونی
از یک طرف و مداخله
قدرت های
خارجی ها و از
جمله مداخله
جمهوری
اسلامی ایران -
درجهت دادن به
رویدادها و صدور
انقلاب
اسلامی- و اشغال
اراضی
آذربایجان
توسط
ارمنستان با
حمایت روسیه و
حتی جمهوری
اسلامی
ایران؛
آذربایجان را
در آستانه
نابودی کامل
قرار داده
بود، حیدر علی
یف تنها
سیاستمداری
بود که بخاطر
تجربه سیاسی و
آشنایی عمیق
با مسایل آذربایجان
توانست جلو
فروپاشی و نابودی
کامل جمهوری
آذربایجان را
بگیرد.
فریدون
الله وردی یک
ژورنالیست بی
طرف که دل
خوشی نیز از دولت
کنونی
آذربایجان
ندارد، در
باره کتاب « از
آزادی به
اختناق» نوشته
«
تورگوت ار»
مینویسد:
«....در
کتاب در رابطه
با جامعه
آذربایجان به
اندازه کافی
اشتباهات جدی
راه یافته
است. حتی بعضا
آدم باور
نمیکند که
مولف هفت سال
در آذربایجان زندگی
کرده است.»...«نقد
مولف
بسیار
ابتدائى است. او
تمام مسایل را
از منظر ترک
گرایی نگاه
میکند. آنهایی
که ترک گرا
نیستنند
ملامت میکند
وبر عکس بخاطر
ترک گرا بودن
تحسين
میکند. در
حالیکه در
آذربایجان
امروز آنچه
کمتر بدان
احتیاج است
همانا
ائدئولوژی
تورک گرا است.»(نگاه کنید به
بلوگ فریدون
الله وردی/
درباره کتاب « از
آزادی به
اختناق» نوشته
تورگوت ار/ به
زبان
آذربایجانی)
آنچه
سایت قیرمز و
دومان ساوالان
طوطی وار
تکرار می کنند
، آقای
حسن گلی در
سال 1387،دررابطه
با نقد قانون
اساسی جمهوری
آذربایجان ، درباره
زبان
آذربایجانی
نوشته است!
تنها
نگاهی به برخی
از نوشته های (حسن گلی) در
باره جمهوری
آذربایجان در
سایت «پایگاه
اطلاع رسانی
جهان اسلام » و «سایت
تابناک» (محسن
رضایی) ماهیت
ضد
آذربایجانی
اورا نشان میدهد.
همین طور
برنامه های ضد
آذربایجانی «کانال
سحر» وابسته
به جمهوری
اسلامی دست
پخت حسن گلی
ها است.نگاه
مختصری به
فعالیت های
این تئوریسین
اتاق فکر
جمهوری
اسلامی
در رابطه با
جمهوری
آذربایجان،
می تواند
تصویری از
افکار و
اندیشه های او
به خوانندگان
این نوشته بدهد.
آقای
حسن گلی (سردبیر
«فصل نامه
تحقیقی
مطالعاتی
آران» ) و یکی
از دشمنان قسم
خورده جمهوری
آذربایجان است.
تمام نوشته
های او علیه
جمهوری
آذربایجان و از
موضع فتنه گری
و الحاق
جمهوری
آذربایجان به
ایران
است . حسن گلی به
بهانه نقد
قانون اساسی جمهوری
آذربایجان
رسما و علنا
از تشکیل
جمهوری
اسلامی در
آذربایجان دفاع
میکند! شاید
گفته شود که
این نظر یک
فرد و نهایتا
نظر
سردبیر فصل
نامه تحقیقی
مطالعاتی
آران است. ولی
اعمال و کردار
جمهوری
اسلامی در
رابطه با
جمهوری آذربایجان،
نشان میدهد که
نویسنده
نظرات
گردانند گان و
حاکمان
جمهوری
اسلامی را
منعکس میکند.
حسن گلی
مینویسد: « روند تحریف
تاریخ که پس
از اشغال
منطقه ایرانی
قفقاز توسط
امپراطوری
روس تزار شروع
گردیده بود و
در دوره
کمونیستها
شدت گرفته بود
پس از استقلال
جمهوری
آذربایجان نه
تنها متوقف
نشد بلکه با
سرعت بیشتری
پیگیری شد؛ از
مهمترین
اقداماتی که
در این دوره
برای تثبیت
تحریفات
تاریخی و جهت
مقابله با
هویت تاریخی
مردم مسلمان
جمهوری آذربایجان
انجام گرفت تصویب
قانون اساسی
این کشور بر
دو پایه سکو
لاریسم و
لائیسم بود.
اصل
اول قانون
اساسی جمهوری
آذربایجان
یگانه منبع
حاکمیت دولت
جمهوری
آذربایجان را
ملت معرفی
نموده و در
بند 1 اصل 7 چنین
تصریح میکند
که «دولت
آذربایجان،
دموکراتیک،
حقوقی، دنیوی و
یونیتار است»
و نیز در بند
اول ماده 18 به
جدایی دین و
دولت اشاره
نموده و چنین
آورده است که «درآذربایجان
دین و دولت از
هم جداست و
تمام عقاید
دینی در برابر
قانون یکی است.»همانگونه
که ملاحظه می
گردد واضعان
قانون اساسی
جمهوری
آذربایجان
،این قانون را
بر دو مبنای
لائیسم (دنیوی
بودن) و
سکولارسیم
(جدایی دین
از سیاست)
تدوین نموده
اند
وکوچکترین
توجهی به دین
،مذهب وسابقه
فرهنگی و
تاریخی این ملت
نداشته اند.
پدیدآورندگان
قانون اساسی
جمهوری
آذربایجان با توجه
به آموزههای
کمونیستی و
نیز با تکیه
بر تجربهها و
آموزههای
پرخطر بشری و
به تبعیت از
غرب یگانه
مبنع حاکمیت
را ملت معرفی
کرده و برای
خدا در این
خصوص نقشی
قائل نشدهاندو
در حقیقت هیچ
گونه توجهی به
مبدا اصلی قدرت
نداشته و
زندگی
اجتماعی بدون
خدا را برای مردمی
که بیش از 95
درصد آنان را
مسلمانان
تشکیل می دهند
تجویز نموده
اند.
به
نظر می رسد
نویسندگان
قانون اساسی
جمهوری آذربایجان
بدون شناخت
دقیق از دین
اسلام که دین
اکثریت مردم
این جمهوری را
تشکیل میدهد
و تنها بر
اساس آموزههای
ذهنی خود و
تحت تاثیر
تبلیغات
جهانی در ستایش
و تجلیل از
دموکراسی
(غربی) در بند 1
اصل 7 حکومت آذربایجان
را دموکراتیک
اعلام نمودهاند.
دموکراسی
عنوان پر
طمطراقی است
که البته چنانچه
با دین و
فرهنگ عمومی
یک مردم
هماهنگ گردد
می تواند به
عنوان یک مدل
حکومتی مناسب
مورد استفاده
قرار گیرد
لیکن مراد
تدوین
کنندگان قانون
اساسی جمهوری
آذربایجان از
دموکراتیک
معرفی نمودن
حکومت صرفا حذف
دین از عرصه
سیاسی و
اجتماعی
جامعه می باشد
چه اینکه در
قانون اساسی
آذربایجان
مواردی وجود
دارد که مغایر
با دموکراسی
است به عنوان مثال
بند 3 ماده 56
تصریح میکند
که حق نامزدی
خادمان دین
(روحانیان) و ...
در انتخابات
طبق قانون میتواند
محدود شود علاوه
براین در صحنه
عمل نیز
امروزه
مشکلات زیادی
برای اجرای
دموکراسی در
جامعه
آذربایجان
وجود دارد چرا
که دولتمردان
حاکم از یک سو اراده
محدوده نمودن
دین را دارند
و از طرف دیگر
با مردمی
رودررو هستند
که اکثریت
آنان مسلمان
بوده و
خواستار
اجرای تعالیم
اسلامی هستند. ..
چالشهایی
که امروزه
اکثریت مردم
شیعه این کشور
با آن رو در رو
هستند گویای
این واقعیت
است که در
جمهوری
آذربایجان
اراده اکثریت
تحت الشعاع
اراده گروه
محدودی قرار
گرفته است که
منافع خود را
در حذف دین از
عرصه اجتماع و
از بین بردن
فرهنگ و هویت
تاریخی مردم
جستجو می کنند.
.... عدم
ارائه مجوز به
حزب اسلامی
جمهوری آذربایجان
گواه بارز نقض
دموکراسی در
جمهوری آذربایجان
است که به
استناد اصل
سکولاریسم
صورت می گیرد . اجتناب از
ارائه مجوز
برای تاسیس
حوزه های علمیه
و مراکز دینی
مستقل، ممانعت
از برگزاری
آزادنه مراسمات
دینی به ویژه
در ماه محرم، ممانعت
از انتشار
ادبیات شیعه
ایران و گشایش
دفتر مراجع
تقلید علیرغم
خواست اکثریت
مردم جمهوری
آذربایجان،
جملگی نمونه
هایی از نقض
دموکراسی
مورد ادعای
دولت جمهوری
آذربایجان می
باشد که در
اصول مختلف
قانون اساسی
این کشور به
ویژه در اصل
هفتم و... مورد
اشاره قرار
گرفته است».( به نقل از
«قانون اساسی
جمهوری
آذربایجان تبلور
لائیسم
وسکولاریسم»
نوشته حسن گلی)
من این
نقل
طولانی را
بدین خاطر
اینجا آوردم
که
خوانندگان یک
حداقل آشنایی با
دیدگاهای حسن
گلی داشته
باشند.
جالب است
که این آدم - که در
بالا نظراتش را
در رابطه با
سکولاریسم و
لائیسم
ودموکراسی
آوردم-
در ادامه نقد
قانون اساسی
جمهوری آذربایجان از موضع
دفاع از زبان
ترکی و محکوم
کردن زبان
آذربایجانی
که در قانون
اساسی
آذربایجان
آمده است، یقه
می دراند:
« بند 1
اصل 21 قانون اساسی
ج آذربایجان
زبان رسمی و
دولتی جمهوری
آذربایجان را
«زبان
آذربایجانی»
قید کرده است
نه تعابیر و
قیدهایی
مانند ترکی یا
ترکی
استانبولی و ...
به نظر میرسد
واضعان قانون
اساسی خواستهاند
بدین وسیله
زبان
آذربایجانی
را غیر از ترکی
معرفی کرده و
برای آن هویت
زبانی مستقلی
در برابر ترکی
استانبولی یا
سایر شاخههای
ترکی قائل
شوند.»(همانجا)
در
قانون اساسی
آذربایجان در
باره زبان
رسمی ودولتی چیز
عجیب وغریبی
نوشته نشده است.
قانون اساسی
آذربایجان از
واقعیت حرکت
کرده است. مگر
زبان
آذربایجانی
زبانی متمایز
از ترکی معمول
در ترکیه نیست؟
بنابراین معلوم
است که چنین
باشد، چون در
واقعیت چنین
است.
ترکی
عثمانی
وجانشین آن
ترکی ترکیه که
امروز در ترکیه
معمول است ،
به دلایل
تاریخی،
سیاسی وحتی مذهبی
راه تکامل
مستقل از زبان
آذربایجانی طی
کرده است .
واین تکامل
خودش را در هر
گوشه زبان
خواه در لکزیک
یعنی در
گنجینه
واژگان و خواه
در گراماتیک نشان
میدهد.پس از
چهار صد_
پنج صد سال
جدایی،
این
زبانهارا نه
تنها
نمیشود یکی کرد
بلکه نمیشود
به هم شبیه
گرداند. ( نگاه
کنید به :«
ددین تورکو
دیلی؟!» نوشته ممدلی
در سایت اچیق
سؤز)
بی
سبب نیست که حکومت
ملی
آذربایجان 65 سال پیش
در «قرار
حکومت ملی
آذربایجان در
باره زبان » آورده
است: « از
امروز در
آذربایجان
زبان رسمی دولت،
زبان
آذربایجانی
است.» ( قیزیل
صحیفه لر/
آچیق سؤز)
همچنین
پیشه وری در
شهریور 1326 با
امضائ سمندر مینویسد
: «این زبان،
زبان مادری ما
همانگونه که حاجی
میرزا حسین
رشدیه گفته،
زبان
آذربایجانی
است.» ( قیزیل
صحیفه لر/
آچیق سؤز)
حسن گلی
که تمام نوشته
هایش دارای مضمون
و محتوی
ایرانگرایی
افراطی است و
علیه موجودیت
جمهوری سکولار
آذربایجان و
استقرار حکومت
اسلامی در این
جمهوری
فعالیت می کند
؛ در مقابل
زبان
آذربایجانی ،
از زبان ترکی
دفاع میکند!! قاعدتا
دفاع
دشمنان
جمهوری
آذربایجان از زبان
ترکی و یا
ترکی
استانبولی در
مقابل زبان
آذربایجانی
تامل برانگیز
است.
اظهار نظر های ارائه شده توسط سایت قرمز و دومان ساوالان
وامثالهم فاقد ابتدائي ترین آشنائی لازم درمورد تکوین زبان ترکی
استانبولی
وزبان
آذربایجانی است و اساسا یک اعلامیه ایدئو لوژیک ، به نیابت از خط رسمی جمهوری اسلامی علیه زبان آذربایجانی در ایران و علیه زبان و دولت جمهوری آذربایجان است که دلایل آنرا آقای حسن گلی رسما بیان کرده است.
1)- آقای
ساوالان
مینویسد :
«جنبش ملی
آذربایجان
جنوبی
میخواهد
استقرار
غیرعادلانه
ای که در
منطقه علیه
اوست ویران
کند. ...جنبش ملی
آذربایجان
جنوبى تلاش میکند
اکثریت مردم
را با تکیه به
هویت ائتنیکی
که آنها را از
دیگران جدا میسازد،
بسیج کند .»
الف - هیچ
فرد و گروه و جریانی
حق
ندارد بنام کل جنبش
ملی
آذربایجان
سخن بگوید. ایشان
تنها میتوانند
بعنوان
نماینده یئنی
گاموح { که
اخیرا بطور
علنی وآزاد در
ایران فعالیت
میکند!} در خارج
ازکشور حرف
بزند. این «
استقرار غیر
عادلانه در
منطقه »! یعنی
چه و کدام
قدرتها و دولت
ها را مد نظر
دارد؟ کسی که
جرئت ندارد
حتی نام دشمن
ملت آذربایجان
را بر زبان
بیاورد، حق
ندارد بنام جنبش
ملی
آذربایجان سخن
بگوید.
ب - این «تکیه به
هویت ائتنیکی»
همان نگاه ویرانگر
نژادپرستانه
ای است که تا
امروز جنبش ملی
آذربایجان را
به زانو در
آورده و رشد
وگسترش آنرا
مانع شده است.
این فکر تماما
غلط است که
میشود تنها
براساس هویت
ائتنیکی ملت
را متحد کرد.
البته میشود
یک لایه ی
نازکی را که
گرایشات
نژادپرستانه
دارند گرد
آورد. برای
متحد کردن
دموکراتیک
مردم همزمان
که روی خقوق
ملی تاکید
میشود، باید
روی مطالبات
زنان،
کارگران و زحمتکشان،
جوانان و محیط
زیست متمرکز
شد.
2)
ماده 7
قانون اساسی
جمهوری
قزاقستان ، بند
1: " زبان دولت
جمهوری
قزاقستان،
زبان قزاقی
خواهد بود".
بند 2:"
در نهاد های
دولتی و پیکره
های خود گردان
محلی ،زبان
روسی و لطور رسمی
برابر با زبان
قزاقی بکار
برده خواهد
شد".
بند
3: " دولت،
شرایط مطالعه
و پیشرفت زبان
های خلق
قزاقستان را
فراهم خواهد
ساخت"
همچنین
، ماده 5
بند1 قانون
اساسی جمهوری
قیرقیزستان :"
زبان زسمی
چمهوزی
قیرقیزستان، زیان قیرقیزی
خواهد بود".
ماده 13
جمهوری
ترکمنستان
بند 1 : " زبان ترکمنی"
زبان دولت
ترکمتستان
است".
ماده 21
قانون اساسی
جمهوری
آذربایجان: "
زبان دولت آذربایجان
زبان
آذربایجانی
خواهد بود".
ماده 2
قانون اساسی
جمهوری
تاتارستاان: "
زبان های
تاتاری و روسی
، زبان های
دولتی در
جمهوری
تاتارستان
خواهد بود".
ماده 2
قانون اساسی
جمهوری
تاجیکستان: "
زبان دولت
تاجیکستان ،
تا جیکی خواهد
بود"
برای
مشاهده منابع
ذکر شده در
فوق، مراجعه
شود به:
http://web.parliament.go.th/parcy/sapa_db/cons_doc/constitutions/data/Kazakhstan/Kazakhstan.htm
http://www.wipo.int/wipolex/en/details.jsp?id=10576
http://www.uta.edu/cpsees/TURKCON.htm
http://www.uta.edu/cpsees/UZBEKCON.htm
http://tatarstan.ru/eng/documents/constitution.htm
http://unpan1.un.org/intradoc/groups/public/documents/untc/unpan003670.htm
http://azerbaijan.az/portal/General/Constitution/constitution_01_e.html