http://www.iranglobal.info/ghovmi-melli

فرستاده شده توسط آیدین در د., 12/31/2012 - 23:07

نظر:

شما از منتقد خود به عنوان "فردی که خودش را جوشقون خوانده" نام برده اید که "ظاهرا مطلبی نوشته" و " ظاهرا به نقد نوشته من پرداخته". من هم اضافه می کنم. ظاهرا از شما سئوالی هم کرده. شما هم به جای جواب، او را به حواس پرتی و پریشان گوئی متهم کرده و توصیه نموده اید که "عصبیت" را، "تهمت زدن" را، "خصومت" را در بیان کتبی کنار بگذارد. صادقانه به گویم من در نوشته آقای جوشغون "عصبیت" ، "تهمت زدن" و "خصومت" ندیدم. در عوض کلمه به کلمه نوشته شما را مملو از عصبیت، سفسطه، خصومت و پریشان گوئی یافتم.

 

آقای شاملی پریشان گوی واقعی خودتان هستید. از یک طرف در نقش معلم اخلاق ظاهر شده ومخالفین و موافقین خود را به رعایت اصول دموکراسی و رعایت فرهنگ دموکراتیک دعوت می کنید و از طرف دیگر به غیر اخلاقی ترین شکل ممکن عمل می کنید. محتوای همین نوشته تان نمونه بارز "ضدیت با فرهنگ دمکراسی و ادبیات دمکراتیک" است، که آقای جوشقون را به اجتناب از آن دعوت کرده اید. اگر واقعا دغدغه "فرهنگ دمکراسی و ادبیات دمکراتیک"دارید باید از خودتان و مراد و مرید هایتان شروع کنید. آیا هرگز در کامنت هایی که در تایید نوشته هایتان مینویسند موردی برای تذکر ندیده اید؟ در کامنت هایی که بر علیه مخالفانتان می نویسند چطور؟ نظرتان راجع به "توالت عمومی " خوانده شدن همین سایت، که نوشته هایتان را مستقیما انتشار میدهید چیست؟ وقتی مرادتان جناب مهران بهاری بغیر از خود و مریدان خود همه را پان ایرانیست، دشمن ترکها، خائن و شارلاتان می نامد، چرا "فرهنگ دمکراسی و ادبیات دمکراتیک" یادتان نمی افتد. در همین به اصطلاح نقدتان پس از موعظه در باب محسنات ادبیات دموکراتیک و تقبیح فرهنگ تخریب، از منتقد خود به عنوان "فردی که خودش را جوشقون خوانده" نام می برید که "ظاهرا مطلبی نوشته" و " ظاهرا به نقد نوشته من پرداخته". این است درک شما از ادبیات دموکراتیک؟ برداشت من این است که خواسته اید مستعار بودن اسم نویسنده را القا کرده و مخالفت خویش را نیز اعلام کنید. اما به شیوه خودتان...! آیا شما مخالف اسم مستعار هستید؟ چرا به آنهایی که به داشتن چند اسم بسنده نکرده و حتی عکس مستعار هم دارند، ایرادی وارد نمی کنید؟ بهتر است دست از موعظه گری و اطوار های "دموکراتیک" بردارید که جز خودتان کسی را فریب نمی دهد. نوشته اید :"من همیشه عنوان کرده ام که اگر مسائل داخلی جنبش ملی دمکراتیک مردم در آذربایجان و نقد نظرات داخلی این جنبش موضوع نوشته است بهتر است که به زبان ترکی نوشته شود. چون فضای مسموم جامعه سیاسی فارس، میتواند بحثهای داخلی و انتقادی سازنده، را در جهت تخریب این جنبش، مورد بهره برداری قرار دهد. به همین جهت در این نوع نوشته ها "ترکی نویسی" را مناسب حال جنبش سیاسی مان میدانم".راستی منظورتان از "جامعه سیاسی فارس" که "مسائل داخلی جنبش ملی دمکراتیک مردم در آذربایجان" به آنها مربوط نمی شود چیست؟ آیا احزاب و سازمانهائی که اصطلاحا سراسری نامیده می شوند را مد نظر دارید؟ فکر می کنید اگر مسائل مربوط به آذربایجان ترکی نوشته شوند، آنها نمی فهمند؟ به نظر می رسد شما برای حفظ اسرار جنبش مسئله را امنیتی می بینید و مخفی کاری را پیشنهاد می کنید. جالب است که پیشنهاد این مخفی کاری را هم به زبان فارسی می دهید!. آقای شاملی این منطق مصداق تمام و کمال پریشان گوئی است. مگر ترک ها یک سوم جمعیت ایران را تشکیل نمی دهند؟ ترک ها نه تنها در بدنه این سازمانها، از راست راست گرفته تا چپ چپ، که در رهبری آنها هم حضور دارند و حد اقل به اندازه شما ترکی خواندن و ترکی نوشتن بلدند. (البته این را حدس میزنم، چون تا به امروز هیچ نوشته به زبان ترکی، چه ترکی مهران بهاری و چه ترکی خودمان آذربایجانی از شما نخوانده ام. اگر لینک و یا آدرس بدهید، مشتاقانه خواهم خواند.). اگر"فضای مسموم جامعه سیاسی فارس" "بحثهای داخلی و انتقادی سازنده" شما، که به ترکی نوشته شده و با رعایت کامل اصول مخفی کاری در اینترنت منتشر شده است را، طی عملیاتی که به عقل جن هم نمی رسند کشف نموده، و با استفاده از خدمات چند مترجم آن را به فارسی برگردانده و "در جهت تخریب این جنبش، مورد بهره برداری قرار دهد"، چه خواهید کرد؟ امیدوارم فکرش را کرده باشید و خدای ناکرده غافل گیر نشوید.! اگر مباحث مطروحه در بین آذربایجانی ها به فارس ها مربوط نباشد، به ملیت های دیگر ایرانی که مربوط می شوند. هر چه که باشد، بحث ها در رابطه با احقاق حقوق ملیت های غیر فارس هستند. پس اینهمه اصرار بر ترکی نویسی برای چیست؟ آقای شاملی، وقتی مراد شما، آقای مهران بهاری، از ترکی نویسی حرف می زنند منظورشان امنیتی کردن زبان ،و مخفی کاری به دلایل مضحک ادعائی شما نیست. ایشان ترکی نویسی را برای "ملت شوندگی" ترک ها ضروری می دانند. مخالفین هم بدرستی تاکید میکنند که ایشان از ترکی نویسی چماقی ساخته تا بتواند منتقدین خود را به بهانه "ترکی ننوشتن داوطلبانه"، پان ایرانیست، استالینیست، شارلاتان، خائن و دشمن خلق ترک بنامد و صدای مخالف را خفه کند. به نظر می رسد شما نمی دانید این چماق را برای چه برداشته اید و آموزش کافی در به کار بردن آن ندیده اید. این چماق را بیشتر به سر خودتان می زنید تا پای دیگران. از این دو مورد، یعنی موعظه های اخلاقی و ترکی نویسی، که پای ثابت نوشته هایتان هستند که بگذریم، می رسیم سر اصل مطلب. اسم زبان مردم آذربایجان. آقای آزادگر اسم این زبان را آذربایجانی می دانند که با توجه به نوشته ها و سخنرانی های ایشان مترادف با ترکی آذربایجانی است. شما در نقد این نظر عینا چنین نوشته اید: " هرگز پیشتر از این کسی نه در میان خودمان و نه از سوی دیگران کسی زبان ما را "آذربایجانی" و یا "آذری" نخوانده است." آقای جوشقون با استناد به آثار متعدد از فریدون کوچرلی، که از او با عنوان پدر تاریخ ادبیات نوین آذربایجان نام برده،سید جعفر پیشه وری،محرم ارگین محقق و زبان شناس نامدار ترکیه، بهزاد بهزادی، محمد تقی ذهتابی،و استاد فرزانه، نشان داده ادعای شما خلاف واقع بوده و هیچ مبنای علمی ندارد. آقای جوشغون از استاد فرزانه که نام کتاب بسیار با ارزش خود را "مبانی دستور زبان آذربایجانی" گذاشته نقل کرده است که بسیار روشن و صریح مینوسد : "زبان امروزی آذربایجان که در گروه بندی زبان ها و کتب دایره المعارف از آن به اختلاف به نام آدربایجان، زبان آذری و ترکی آذری نام میبرند... ". آقای جوشقون از شما پرسیده است:"پس در این میان، جایگاه بزرگانی چون: ذهتابی، بهزادی، فرزانه ... که خبرگان زبان و تاریخ ما هستند کجاست؟ آنها کیستند و کجایی هستند؟ " شما سعی کرده اید که با استفاده از "ادبیات دموکراتیک" مخصوص به خودتان از جواب دادن طفره بروید. ترجیح داده اید بجای پاسخ گوئی موعظه کنید و در ادامه رهنمود صادر کرده و توصیه ها بکنید. شما از منتقد خود به عنوان "فردی که خودش را جوشقون خوانده" نام برده اید که "ظاهرا مطلبی نوشته" و " ظاهرا به نقد نوشته من پرداخته". من هم اضافه می کنم. ظاهرا از شما سئوالی هم کرده. شما هم به جای جواب، او را به حواس پرتی و پریشان گوئی متهم کرده و توصیه نموده اید که "عصبیت" را، "تهمت زدن" را، "خصومت" را در بیان کتبی کنار بگذارد. صادقانه به گویم من در نوشته آقای جوشغون "عصبیت" ، "تهمت زدن" و "خصومت" ندیدم. در عوض کلمه به کلمه نوشته شما را مملو از عصبیت، سفسطه، خصومت و پریشان گوئی یافتم. پس از همه اینها این سئوال همچنان باقی است. :"پس در این میان، جایگاه بزرگانی چون: ذهتابی، بهزادی، فرزانه ... که خبرگان زبان و تاریخ ما هستند کجاست؟ آنها کیستند و کجایی هستند؟ " آقای شاملی اگر هنوز اعتقاد دارید که:" هرگز پیشتر از این کسی نه در میان خودمان و نه از سوی دیگران کسی زبان ما را "آذربایجانی" و یا "آذری" نخوانده است."، توصیه ائی هم من برای شما دارم (البته نه به نیابت از طرف آقای جوشغون). اگر واقعا و صمیمانه به این ادعای خود باور دارید، و از نظرات اساتید تاریخ و زبان خلق ما تا این اندازه بی اطلاع هستید، لااقل منصف باشید و بیشتر مطالعه، گوش و سئوال بکنید. دست از سفسطه بازی بردارید و از پریشان گوئی بپرهیزید. نقد های کیلویی نه نویسید. حجم بسیار بالای نوشته هایتان "کپی ،پیست" های مقالات سابق هستند یعنی : 1- موعظه های اخلاقی برای پنهان کردن ادبیات ارتجاعی و ضد دموکراتیک خود که نمونه اش را در همین نوشته دیدیم. 2- فواید ترکی نویسی و مضرات فارسی نویسی، که تا به امروز خودتان به آن عمل نه کرده اید. علتش برایم نا معلوم است، ولی فکر می کنم ترکی نویسی بلد نیستید. از این جهت شما را سرزنش نمی کنم. یکی از دلایل مهم فارسی نویسی فعالین آذربایجان همین نکته است . در کمال تاسف اکثریت مثل شما در زبان مادری خود یا بیسواد ویا کم سواد بوده و فارسی را بهتر و راحت تر از زبان مادری خودشان می خوانند و می نویسند. نا امید نشوید. می توانید به جای نصیحت کردن دیگران، خود نیز همتی به کنید و یاد به گیرید. 3- فارس ها دولت دارند و برای دموکراتیزه کردن آن مبارزه می کنند.در نتیجه مبارزه شان دموکراتیک است. 4- ترک ها دولت ندارند و برای ایجاد دولت خود مبارزه می کنند و در نتیجه مبارزه شان ملی-دموکراتیک است. آقای شاملی اینها را بعضا بجا و بعضا بی جا آنقدر نوشته اید که من حفظ کرده ام. تکرار مکرر این مطالب حقیقتا ملال آور شده است.