مانیفست مهران بهاری

 

علی قره جه لو - تورنتو

 12 اکتبر 2012

 

مقدمه:

 

نوشته ای  که در زیر ملاحظه می کنید جوابیه کوتاهی است در رد ادعا ها، زمینه چینی ها و برنامه ریزی های آگاهانه و هماهنگ شده در جهت به انحراف کشاندن حرکت ملی  - دموکراتیک آذربایجان، که اینبار از زبان شبکه مهران بهاری تبلیغ می شود.  هر پاراگراف و هر سطر این ادعا ها انحرافی است از آرمان های آزادی خواهانه و برابری طلبانه حرکت ملی - دموکراتیک آذربایجان، که  لزوم بر خورد و نقد یکایک آنها به یک ضرورت مبرم  تبدیل شده است.

در نوشته حاضر قصد براین است که  عمده ترین تکیه گاه انحرافی این جریان - که در خدمت رو در رو قرار دادن ملیت ها  و نجات جمهوری اسلامی از مخمصه ای است که آن گیر کرده است -  افشاء و طرد گردد.

از فعالین و اندیشمندان حرکت ملی آذربایجان که در قبال ملت خود احساس مسئولیت می کنند می خواهیم که جنبه های دیگر انحرافات این شبکه را که در تاریکی کمین کرده  و هر از گاهی از تاریک خانه اشباح فعالین راستین خارج را آماج تهمت و افتراء و فحاشی قرار می دهد و از طریق ارعاب، بدنبال جا انداختن سیاست انحرافی، عمیقا ارتجاعی و ضد و آذربایجانی خود است، افشاء و طرد کنند.

 

***************

 

جماعتی از اشباح، زیر حجاب نامی مجعول، پشت عکسی همیشه جوان مشغول زبان سازی و هویت سازی برای ملت ماست.  این اشباح مجهول الهویه که هویت و گذشته و حالشان نامرئی است، انسان هائی را که با اسم و رسم خود، اندیشه و زندگی سیاسی خود را در معرض دید و نقد عموم گذاشته اند، شارلاتان می خواند؟  راستی شارلاتان کیست و شالاتانیزم چیست؟

 

چندی پیش مهران بهاری (شبکه مهران بهاری) در نوشته ای تحت عنوان:  "عکس مجتهدی و قره جه لو و یا وضعیت روحا ایرانی شده و معنا فارس شده آنها" و به  بهانه ظاهرا پلاآکاردی:  "برای کمک به زلزله زدگان ایران" که در کمپین جمع آوری کمک مالی "بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران - کانادا" در تورنتو برای کمک به زلزله زدگان آذربایجان مورد استفاده قرار گرفته بود، طبق معمول کلیشه های همیشگی خود را ردیف و تکرار کرده است.  (1)

 

شبکه مهران بهاری که فعالیت های "ملی" خود را در فضای مجازی  و ظاهرا بنام، و برای "ملت ترک ایران" (در برخی موارد خارج از ایران) پیش می برد، ادعاهائی را مطرح کرده است که بایستی به عنوان مانیفست این شبکه تلقی گردد، زیرا کل مدعا و تفکر این شبکه در آن نوشته جمع اند.

 

اگر پرده ی لفاظی ها و کلیشه های این شبکه را کناربزنیم، و نیز از فحاشی هائی که درهر نوشته این شبکه از قبیل: "پان ایرانیست خجالتی، شارلاتانیزم، استالینیسم، بی اخلاقی، ترورشخصیت، لومپنیزم، دشمنی با وطن ترک  ..."  بگذریم، که مثل نقل و نبات نثار هر مخالفی می شود، می توانیم به نیت و هدف واقعی این شبکه پی برده و چهره حقیقی آنرا  در معرض دید همگان قرار دهیم.  

 

شبکه مهران بهاری در نوشته فوق برای جامه عمل پوشاندن به نیات و مقاصد خود در حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان مثالی از زلزله شهر "وان" ترکیه زده و می نویسد:

 

"٢٠١١ ايلينده توركييه‌نين وان بؤلگه‌سينده بير تپره‌م (وان زلزه‌له‌سي) باش وئردي. توركييه‌لي كورد قوروپلاري بو اولايي كورد خالقيني توركييه، توركييه دئوله‌تي و اورادا ياشايان تورك خالقيندان آيريشديرماق، قوپارتماق و بير بيري ايله قارشي قارشييا گتيرمه‌ك اوچون قوللانديلار. بو دوغرولتودا اونلار وان زلزه‌له‌سيني بوتون دونيايا توركييه‌ده يوخ، "كوردوستان"دا باش وئرميش بير زلزه‌له دييه يانسيتديلار؛ آسي (آفيش) و يازيلاريندا توركجه دئييل، "كوردجه"ني، اؤزو ده "كوردجه‌نين لاتين اليفباسي"ني ايشله‌تديله‌ر؛ وان شهه‌رينين آديني بيله، توركجه (Van) يئرينه كوردجه (Wan) بيچيمينده يازديلار....."

 

" در زلزله 2011 منطقه "وان" ترکیه گروههای کرد ترکیه از این حادثه برای سوا کردن، جدا کردن خلق کرد از ترکیه، دولت ترکیه، و خلق ترکی که در آنجا زندگی می کنند، و رو در رو قرار دادن آنها استفاده کردند و در این راستا زلزله را به دنیا نه زلزله ای که در ترکیه، بلکه در کردستان روی داده شناساندند و در آفیش ها و نوشته هایشان نه ترکی بلکه کردی و آنهم کردی لاتین را مورد استفاده قرار دادند و حتی نام شهر وان را به جای نوشتن نام ترکی آن "وان" Van به  شکل کردی آن Wan را نوشتند ...". 

 

شبکه مهران بهاری با مثال فوق، تلویحا می خواهد این فکر را القاء کند که ما، یعنی:  "بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران – کانادا" ( و البته حرکت ملی - موکراتیک آذربایجان)  با تاسی به کردهای ترکیه میبایستی حادثه زلزله در آذربایجان را  به عنوان ابزاری برای:  "سوا کردن و جدا کردن خلق آذربایجان و رو در رو قرار دادن خلق آذربایجان با خلق فارس استفاده می کردیم و این زلزله را به دنیا نه زلزله ای که در ایران بلکه زلزله ای که در آذربایجان اتفاق افتاده می شناساندیم و نوشته هایمان را نه به فارسی  که به ترکی و آنهم ترکی لاتین می نوشتیم و بجای نوشتن نام آذربایجان به شکل آذربایجان آنرا به شکل "آزربایجان" که به زعم این شبکه ترکی تر است می نوشتیم!!  (2)

 

و چون ما، ( و به تبع آن هر نهاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آذربایجانی در خارج مانند:  "انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) در تبعید، و یا "جنبش فدرال دموکرات آذربایجان" ... ) از نسخه پیچیده شده توسط شبکه مهران بهاری استفاده نکرده ایم، پس ما، جمعی هستیم که:  "ارتباط مان را با خلق ترک ایران قطع و به هویت ملی مان پشت کرده ..... و روحا ایرانی و معنا به بیماری فارس شده و پان ایرانیست دچار شده ایم".

 

شبکه مهران بهاری که شاهد تاثیر بسیار مثبت کمپین بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان در میان آذربایجانی ها و سایر ملیت ها شده است، برای خنثی کردن تاثیر کمپین، چند سطر پائین تر مانیفست خود  ادامه داده  و می نویسد:  "این عکس (لیلا مجتهدی، براهنی، قره جه لو)  ماهیت حقیقی هویت  سیاسی آنها را لو می دهد، و سپس نتیجه گیری کرده و در چیستی این هویت سیاسی پاسخ می دهد:  "نفرت از ترک، قبول فارسی، فارسی را زبان ملی خود تلقی کردن، از ناف به ایران وابسته بودن .....  که هدف شان نه سوا کردن کردن خلق ترک از ایران بلکه هیچ پنداشتن، انکار خلق ترک، کم رنگ کردن و ذوب کردن هویت ترکی و آذربایجان در هویت ایران است"!!

 

شبکه مهران بهاری در اظهارات خود یک نکته را درست فهمیده است، زیرا هدف ما نه سوا کردن، نه جدا کردن و نه رو در رو قرار دو خلق ترک  و فارس، و نه هیچ خلق دیگری است.  ولی دروغ بافی، افتراء، و تهمت های پلید و هدف داری نظیر:  "نفرت از ترک، فارسی را زبان ملی خود تلقی کردن ... !" نیز به ما نمی چسبد، زیرا درست نقطه مقابل اعتقادات و باورهای ما و پراتیک مبارزاتی ما است.   این اتهامات ضمن اینکه هدف دار و بو دارند از روی استیصال و درماندگی نیز بیان می شوند لذا کسی نه تنها برای اتهاماتی از این دست تره خرد نمی کند، بلکه عاملین آن را بی اعتبارتر و رسواتر نیز می کند.

 

اگر مدعا و تفکر این شبکه را در زمینه اوضاع جاری  و کنونی ایران (کانتکست) قرار دهیم به قصد وهدف واقعی این شبکه که تحت نام دفاع از حقوق "ملت ترک ایران" پیش برده می شود و سنگ "هویت ترکی" را به سینه می زند، پی خواهیم برد.

 

-  در شرایطی که  ادامه حیات میلیون ها آذربایجانی وابسته به ادامه حیات دریاچه اورمیه، زنده ماندن و شادابی این دریاچه است، که تحت سیاست های امنیتی رژیم جمهوری اسلامی به وسیله ای برای از بین بردن عمدی شالوده زندگی اقتصادی- معیشتی آنها، پراکنده کردن و نهایتا به نابودی هویت ملی آن تبدیل شده است.

-  در شرایطی که مجلس ایران با رد فوریت لایحه بازسازی مناطق زلزله زده آذربایجان مسئولیت های خود را در قبال شهروندان آذربایجانی ترک کرده و عملا  ده ها هزار آذربایجانی را به امان خدا رها کرده است. 

-  در شرایطی که سیاست های رژیم جمهوری اسلامی نسبت به ملیت های تحت ستم ایران و اصولا موجودیت این رژیم یکی از موانع اصلی تحقق حقوق ملی آنهاست. 

-  در شرایطی که هر حرکت اعتراضی به شدیدترین شکل سرکوب می شود، چه راه دیگری جز مبارزه مشترک و هدفمند ملیت ها برای  بر طرف کردن این مانع وجود دارد؟

 

هدف مبارزه، بالا بردن شعور ملی و افشای سیاست های ضد ملی و  نژاد پرستانه رژیم از یک طرف و ارتقاء آگاهی دموکراتیک نسبت به ستم ملی در میان هم وطنانی که خود در معرض ستم ملی نیستند، از طرف دیگر است.  طرح مطالبات ملی زمانی نهادینه خواهد شد که اندیشه  و برنامه ما در برنامه کسانی که تا دیروز مخالف حقوق ملی و حتی موجودیت ملیت ها بودند، به درجات مختلف منعکس شود.  در این مسیر، تنها در چند سال اخیر، راه  درازی طی شده  و همین موفقیت، دشمنان آزادی و حقوق برابر ملیت ها را به تکاپو و چاره اندیشی واداشته است.

 

نسخه ای که شبکه مهران بهاری می پیچد کاملا آگاهانه و در جهت منحرف کردن این مسیر از طریق نفرت پراکنی و ایجاد رویاروئی در بین ملیت هاست.  این شبکه با فورموله کردن:  "سوا کردن، جدا کردن و رو در رو قرار دادن خلق ترک و خلق فارس" به عنوان وظیفه اصلی که حتی نباید در کمپین کمک به زلزله زدگان نیز فراموش شود، ماهیت رو یا روئی و صف بندی جامعه که تقابل حقوق برابر شهروندی و حقوق برابر ملی با استبداد و نژاد پرستی حاکم است، را عوض می کند و با قلب واقعیت آنرا به طرف تقابل"خلق ترک" با "خلق فارس" کانالیزه کرده و نهایتا جنبش را به شکست می کشاند.

 

سیاست "سوا کردن، جدا کردن و رو در رو قرار دادن خلق ترک و خلق فارس"، در متن شرایط فوق سیاست کدام قدرت در ایران می تواند باشد؟  اصولا هدف از این سیاست یعنی رو در رو قرار دادن خلق ترک و فارس در خدمت کدام سیاست و قدرتی  است؟

 

تورکچولوک (ترک گرائی) شبکه مهران بهاری نه اعتقادی به آذربایجان دارد و نه اعتنائی به حیات و سرنوشت میلیون ها آذربایجانی.  این شبکه، ضد انسان آذربایجانی و دشمن آزادی و برابری است.  در منطق این شبکه هر آنچه نشانی از آذربایجان و آذربایجانی دارد دشمن تلقی شده و برای از میدان بدر کردن آن دشمن نیز، هر دروغ و هر تهمت و سفسطه ای جایز شمرده می شود.  همه تلاش و "مبارزه"  این شبکه در خدمت رو در رو قرار دادن خلق هائی است که حداقل در این مرحله از مبارزه  دارای دشمن مشترکی هستند. 

 

در چند سال اخیر دو جنبش اجتماعی بزرگ در ایران، که بزرگترین جنبش های بعد از انقلاب بودند بوقوع پیوستند.  حرکت خرداد  1385 آذربایجان و جنبشی در تهران و مناطق مرکزی ایران (1388) که جنبش سبز نام گرفت.  دلیل عمده فرا گیر نشدن و عدم موفقیت هر دو جنبش ناهمزمانی وقوع  آنها بود.  رژیم قبل از این که جنش در تهران آغاز گردد حرکت خرداد آذربایجان را سرکوب و مهار کرده بود و زمانی که جنبش در تهران آغاز شد تلاش کرد تا از تسری آن به آذربایجان و دیگر مناطق ملی جلوگیری کند.  انتشار نوار جوک خاتمی در باصطلاح سر بزنگاه، وسعت و حدت گرفتن تبلیغات "ارتش سایبری" اطلاعات به قصد  جلوگیری از پیوند آن با مناطق ملی نمونه روشنی در این زمینه است.

(دلایل نپیوستن آذربایجان به جنبش سبزچه بود؟  آیا این یک تصمیم آگاهانه بود؟  نقش رژیم در این حادثه چگونه باید ارزیابی شود؟  و یا اصولا برای آذربایجان بعد از حرکت خرداد با آن دستگیری های وسیع و توام با شدت عمل و خشونت، می توانست برای پیوستن به جنبش سبز رمقی باقی مانده باشد که بتواند به حرکتی با آن ابعاد سابق مبادرت ورزد؟  و سوالاتی از این دست که موضوع بحث این نوشته نیست).

 

خط گذاری شبکه مهران بهاری برای حرکت ملی - دموکراتیک آذربایجان که آنرا در پس تهمت و فحاشی به یکی از نوشته ها و پلاکآردهای ما:  "برای کمک به زلزله زدگان ایران -  که به زعم این شبکه می بایستی آذربایجان نوشته می شد -  پنهان کرده است به کدام سیاست خدمت می کند؟  

قبل از هر چیز باید بگویم که شبکه این بار نیز برای باورپذیرکردن اتهامات و دروغهایش تمام حقیقت را نمی‌گوید . حقیقت این است که در کنار پلاکارد مورد اشارۀ شبکه که آگاهانه جامعۀ ایرانی و کانادایی را مورد خطاب قرار می‌داد فراخوان اصلی ما که به صورت اعلامیه پخش می‌شد با عنوان بزرگ « آذربایجان باشین ساغ اولسون» و «به کمک هموطنان زلزله زدۀ آذربایجان بشتابید» از زلزلۀ «منطقۀ قره داغ ، برزگان، هریس، کلیبر، اهر ...» صحبت می کرد. فراخوان در یک صفحۀ کامل در هفته نامۀ شهروند منتشر شد و هنوز در سایت بنیاد قابل دسترسی است.

 

در خوش بینانه ترین وجه، و با فرض این که این شبکه قصد خدمت دارد (که بسیاری در نیت و  هدف این شبکه، شک و شبه موجه و دلایل موجه تری دارند) تنها و تنها می تواند در خدمت سیاست های جمهوری اسلامی تلقی شود، و عملا نیز به موازات آن سیاست ها پیش می رود.  این سیاست بجای تمرکز روی سیاست های جمهوری اسلامی نسبت به آذربایجان و جستجوی راه و کارهای تمرکز نیرو و مقابله برای برطرف کردن آنها و وادار کردن جمهوری اسلامی به تمکین به خواست های  مردم، در عمل تمام کوشش خود را در راستای منحرف کردن و پراکنده کردن تمرکز مبارزه علیه جمهوری اسلامی بکار برده و جمهوری اسلامی را از زیر ضرب خارج و به این وسیله حرکت ملی - دموکراتیک آذربایجان را به انحراف مهلکی دچار می کند، انحراف رو در روئی با دیگر ملیت ها.

 

اصولا تصور اینکه رژیم دارای برنامه و سیاست مشخصی در مورد آذربایجان نباشد، اگر احمقانه نباشد ساده لوحانه و نشان از بی خبری محض است.  رژیمی که حزب الله و حماس را در لبنان و فلسطین سرپا نگه داشته، رژیمی که به بیش از صد نماینده مجلس افغانستان حقوق ماهانه پرداخت می کند، رژیمی که کتاب های درسی تاجیکستان و ارمنستان را برای مقاصد خود و در جهت سیاست های خود چاپ و تهیه می کند، رژیمی که با صرف مبالغ بسیار هنگفت تلاش دارد که اپوزیسیون اسلامی مرتجع، و مزدور خود را در مقابل دولت جمهوری آذربایجان سرهم بندی کند، قطعا نمی تواند برای مقابله با حرکت ملی - دموکراتیک آذربایجان که بیخ گوش خود یک تهدید جدی بشمار می رود برنامه و سیاستی نداشته باشد.  سوال اینجاست که آن سیاست رژیم کدام است؟

 

1-  دشمنی با همزیستی خلق ها:  "سوا کردن، جدا کردن و رو در رو قرار دادن خلق ترک با خلق فارس و دیگر خلق ها".  سیاست جمهوری اسلامی برای مقابله با حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان دقیقا همان سیاستی است که  شبکه مهران بهاری دوآتشه مبلغ آن است:  "سوا کردن، جدا کردن، و رو در رو قرار دادن خلق ترک با خلق فارس"  و صد البته با خلق کرد.  مانع شدن از نزدیکی، همکاری و چاره جوئی مشترک آنها برای مقابله با جمهوری اسلامی و در صورت لزوم بجان هم انداختن آنها.  پر واضح است که جمهوری اسلامی همین سیاست ها را متقابلا در میان جریان های فارس و کرد نیز بر علیه حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان پیش برده و دامن می زند.

 

2-   دشمنی با افکار عدالت خواهانه چپ و سوسیالیسم تحت نام استالینیسم.   استالینیسم اسم رمز جدا کردن چپ از حرکت ملی- دموکراتیک آذربایجان است.  چرا که اصولا بدون چپ، حرکت ملی - دموکراتیک آذربایجان -  و نیز هر جنبش ملی دیگری در جهان سوم -  به یک حرکت تمام عیار دست راستی، ارتجاعی و حتی فاشیستی تبدیل شده و به آلت دست نه  تنها جمهوری اسلامی که به بازیچه دست قدرت های خارجی نیز تبدیل می شود.  جنبش ملی - دموکراتیک در آذربایجان بطور تاریخی جنبشی ماهیتا چپ بود است، زیرا صرف نظر از نیروهائی که در آن شرکت داشتند دارای رهبری چپ و برنامه ای چپ و مترقی بوده است. 

دشمنی با چپ در درون حرکت ملی که با دست عواملی از قبیل شبکه مهران بهاری دامن زده می شود، در واقع اسم رمز، زدن و گسستن پیوند های نزدیکی به نیروهای مترقی و چپ و همکاری های آینده بین آنهاست، سیاست منفرد کردن، بی آبرو کردن و خفه کردن حرکت ملی و متلاشی کردن آن از درون است.  (3)

 

3-   دشمنی با شخصیت ها و نهاد های موثر و تاثیر گذار حرکت ملی - دموکراتیک آذربایجان در خارج.  کمپین دشمنی و لجن پراکنی علیه شخصیت های تاثیر گذار حرکت ملی در خارج  مانند:  هدایت سلطان زاده، دکتر ضیاء صدر، محمد آزادگر، دکتر علیرضا اصغر زاده و بسیاری دیگر.  کمپین دشمنی و لجن پراکنی علیه نهادها و سازمانهای مترقی و  موثر حرکت ملی -  دموکراتیک آذربایجان در خارج مانند:  "انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) در تبعید"،  "جنبش فدرال - دموکرات آذربایجان"، " بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران - کانادا" ... همگی در راستای سیاست های رژیم و در چارچوب عملکرد شبکه مهران بهاری قابل بررسی است.  (4)

 

مهران بهاری و شبکه ای که تحت نام مهران بهاری فعالیت و مشغول خط گذاری برای حرکت ملی - دموکراتیک آذربایجان است، اگر مستقل از رژیم عمل می کند؟ در خوش بینانه ترین فرض، ناآگاهانه در راه کوبیدن مسیری است برای تحقق سیاست های رژیم در آذربایجان. "ارتش سایبری" اطلاعات رژیم با دهها سایت اینترنتی و ظاهرا به نام و در خدمت آذربایجان هماهنگ و هم قدم با شبکه مهران بهاری همان خط  و سیاست را  فعالانه پیش می برد.  عده ای به علت جوانی و بی تجربگی به  ابزار تبلیغ این خط که چیزی جز به انحراف کشاندن و نهایتا به شکست کشاندن حرکت ملی - دموکراتیک آذربایجان نیست انرژی و پتانسیل خود و حرکت ملی را هدر می دهند.  افشاء و طرد این سیاست وظیفه تک تک فعالین آگاه حرکت ملی است، چرا که افق حرکت ملی بدون برطرف کردن این خط، افقی کور و بسته خواهد ماند و امکان عبور از معضلات و دشواری های بزرگ پیش رو غیر ممکن خواهد  شد.

 

 

توضیحات:

 

(1)  شبکه ای که تحت نام مهران بهاری در فضای مجازی فعالیت می کند جا به جا در نوشته های خود ماهیت شبکه را لو می دهد.  این شبکه وسواس عجیبی در پنهان نگه داشتن هویت واقعی گردانندگان خود دارد!  زیرا بخوبی می داند، که فاش شدن چهره و هویت واقعی گردانندگان شبکه همان است و رسوا شدن و از هم پاشیدن شبکه همان.

(2)  "بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران - کانادا" در اطلاعیه ها، برنامه ها ، جلسات عمومی، و آکسیون های خیابانی از لوگو (آرم) و عنوان ثبت شده ی خود استفاده می کند.   ماده 3 و ماده 10 منشور بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان – کانادا مصوب مجمع عمومی موسس آن (22 جون 2003)  در این زمینه مقرر می دارد که:

ماده 3-   زبان رسمى بنياد ترکى آذرى است، و مکاتبات ادارى و رسمى بنياد به زبان‌هاى ترکى آذرى، انگليسى و فارسى است.

ماده 10-   بر‌نامه‌هاى فرهنگى و اجتماعى بنياد به زبان‌هاى ترکى آذرى، فارسى، انگليسى، و بسته به سخنران و مخاطبان به هر زبان ديگر بر‌گزار مى‌گردد.

شبکه مهران بهاری علی رغم گرد و خاکی که در مورد "زبان ترکی"، "هویت ترکی" (منظور آذربایجانی) به پا کرده و می کند، مشغول هویت زدائی از زبان ترکی آذربایجانی است.  زیرا  زبانی که این شبکه در نوشته های خود بکار می برد زبان ترکی آذربایجانی نیست بلکه زبان ترکی استامبولی است که به زور می خواهد آنرا جای زبان ترکی آذربایجانی حقنه کند.  این شبکه پا را از حد خود فراتر گذاشته  و دچار این توهم شده است که گویا رسالت فرهنگستان زبان و تاریخ آذربایجان به عهده اش محول شده است!  لذا برخی کلمات ترکی استامبولی را که اتفاقا کلمات نامانوسی در میان آذربایجانی هاست مانند "تپره م" (زلزله) را کپی برداری کرده و به خورد مخاطبین می دهد. 

 

برای آشنائی بیشتر با بنیاد می توانید به منشور، ضرورتنامه، اساسنامه ... آن در وب سایت بنیاد  در آدرس زیر مراجعه کنید.   www.azercanada.com

 

همچنین برای آشنائی با فعالیت های بنیاد در رابطه با زلزله  اخیر آذربایجان می توانید  به لینک های زیر مراجعه کنید:

 
  آذربایجان باشین ساغ اولسون:  به کمک هموطنان زلزله زده آذربایجان بشتابیم . شهروند
16 اگوست

http://azercanada.com/images/stories/azerbaijan%20cultural%20-%20earthquake.jpg

گزارش کمپین کمک مالی به زلزله زدگان بایجانیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران – کانادا

http://www.shahrvand.com/archives/31261گزارش بنیاد درباره کمپین کمک مالی به زلزله زدگان آذربایجان

در سوگ آذربایجان/ رضا براهنی

http://www.shahrvand.com/archives/31370 

ایرانیان تورنتو در سوگ آذربایجان

http://www.shahrvand.com/archives/30985 گزارش شهروند درباره کمپین کمک به زلزله زدگان آذربایجان

 

 

(3)  در این رابطه گزارش کوتاهی که توسط "کمیته حمایت از شاهرخ زمانی" فعال کارگری آذربایجان تحت نام "تفکیک فعالین ملی آذربایجان از دیگر زندانیان سیاسی" منتشر شده است قابل تامل است.  کوتاه شده این گزارش چنین است:

"سیاست جدید مسئولین زندان تبریز این است که زندانیان مربوط به حرکت ملی و هویت طلب را از دیگر زندانیان سیاسی بخصوص از زندانیان کارگری جدا کنند .  کمیته امنیت زندان تبریز در طرح جدید خود دستور داده است زندانیان هویت طلب آذربایجان را در بند کار درمانی نگهداری کنند.  کمیته امنیت زندان تبریز اعتقاد دارد در صورتی که این زندانیان تحت تاثیر زندانیان کارگری و سیاسی قرار نگیرند قابل کنترل و جذب می باشند.

جمهوری اسلامی از تجربیات چندین دهه حکومت شاه و خودش و بخصوص تجربه دو سه ساله اخیر استفاده کرده است و اکنون این تجربه را در زندان تبریز با تفکیک فعالین ملی آذربایجان از دیگر زندانیان سیاسی و بخصوص زندانیان کارگری می خواهد فعالین ملی آذربایجان که در درون یک جنبش توده ای حضور دارند را از تاثیرات افکار و اندیشه انقلابی دور نگهدارد در این راستا حتی می تواند از آنها بر علیه دیگر فعالین و انقلابیون سو استفاده کند.

گفته شده است برخی از مهمترین دلایل تفکیک فوق این است که بازداشتی های فعالین ملی، رو به افزایش است و زمان ماندن آنها در زندان کوتاه خواهد بود و بیشتر آنها از نظر تئوری و علوم سیاسی در حد مقابله با دیگر زندانیان نیستند و در نتیجه زندان در صورت مخلوط بودن به مرکز آموزش انقلابی تبدیل خواهد شد و با ورود و خروج چند ماهه ای این فعالین و انتقال آگاهی های مختلف در میان توده ها زمینه رشد و گسترش بیشتری برای مبارزات انقلابی تر در جامعه ایجاد می شود.  در همین حال جمهوری اسلامی با تمام توان و استفاده از عوامل مستقیم و غیر مستقیم خود تلاش می کند اختلافات نظری میان فعالین ملی آذربایجان با دیگر فعالین اجتماعی بخصوص کمونیست ها و سوسیالیست ها را به دشمنی تبدیل کند. یکی دیگر از دلایل تفکیک فوق در این راستا است".   گزارش کامل را در لینک زیر می توانید مطالعه کنید.

http://www.azer-online.com/azer/?p=16257

 

(4)  شبکه مهران بهاری با شیادی، نام و نقش استاد براهنی را دورمی زند. نوچه ها و سرسپردگان شبکه نیز با تاسی به  مراد خود کور کورانه دنبال امام غایب خود روان و همان حرف های مراد خود را در سطحی مبتذل تر نشخوار می کنند.  شبکه مهران بهاری این واقعیت را کتمان می کند که استاد براهنی رئیس افتخاری "انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) در تبعید" و نیز از بنیانگذاران اصلی "بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران - کانادا" و رئیس اولین هیئت مدیره بنیاد بعد از تاسیس بوده و در تدوین اسناد موسسین آن نقش اصلی داشته است.

اگر شبکه مهران بهاری خیلی دلش برای ترکی نویسی انجمن قلم تنگ شده آستین ها را بالا زده و با نوچه ها و همپالگی خود "انجمن قلم ترکی نویسان ترکان آذربایجان؟ ایران؟، جهان ... ؟" را تاسیس کنند.  در آن صورت ما می گوئیم دست مریزاد.  ولی ما این  قید را نیز برای خود محفوظ خواهیم داشت که  "انجمن قلم ترکی نویسان ترکان ..."  مورد علاقه این شبکه باید اصل شفافیت را رعایت کند.  ضرورت شفافیت ایجاب می کند که ابتدا کشف حجاب اعضای شبکه عملی گردد و هویت واقعی کسانی که چهره شان را پشت این شبکه پنهان کرده اند رو شود.  در غیر این صورت این سوال را بایستی پرسید:  آنهائی که فتوی های مشکوک این شبکه را لبیک گفته و کورکورانه از این شبکه دنباله روی و لجن پراکنی علیه مخالفین را به کار و مشغله فکری خود تبدیل کرده اند، باز هم راضی به دنباله روی کورکورانه از یک انجمن قلم مجازی و یا هرنام دیگری با همان مضمون را بر خود روا خواهند داشت؟ 

کینه توزی این جماعت علیه انجمن قلم آذربایجان به چه  دنائت ها و پستی ها که منتهی نمی شود.  تلاش برای تخریب نهادی پر افتخار مانند انجمن قلم آذربایجان که با هزاران زحمت و تلاش سربرافراشته، چرا، به چه دلیل؟  چون این انجمن در خدمت اندیشه آزاد، و آزادی خواهی است، مورد احترام است و تاثیر گذار، از این رو باب طبع جماعتی عقب مانده، نژاد پرست و متوهم  نمی تواند باشد.