http://rashidi-hasan.blogfa.com/post-19.aspx

   مصاحبه ی اختصاصی جنبش دانشجویی آذربایجان

با مهندس حسن راشدی   (اسفند۱۳۸۶)

 

       بیوگرافی حسن راشدی : 

حسن راشدی در سال 1333 در روستای «ظاهرا» (در مکاتبات دولتی «زهرا») منطقه موران ، شهرستان «مغان» (گئرمی) از استان اردبیل آذربایجان به دنیا آمد.

سالهای ابتدایی و دوره های بعد را تا کلاس نهم در روستای محل تولد و بخش گئرمی آنروز به تحصیل پرداخت و در سال 1348 در 15 سالگی به تهران آمد.

سه سال آخر دبیرستان را در پایتخت به پایان رساند و تحصیلات عالی را در رشته ی الکترونیک در تهران و آمریکا کسب کرد ودر ارتباط با رشته تحصیلی مشغول به کار شد.

در سال 1356و پس از آزاد شدن چاپ کتابهایی که تا آن روز ممنوع بود مطالعه جدی را آغاز و در آستانه انقلاب اسلامی و آزاد شدن چاپ کتابهای ترکی آذربایجانی، در این زمینه شروع به مطالعه مداوم به زبان مادری نمود. پس از انقلاب و با شروع به چاپ نشریه های آذربایجانی مطالعه مجلات و نشریه های آذربایجانی از آن جمله مجله ی « وارلیق» ، « یولداش » و دیگر نشریه های ترکی را در کنار کتاب های ترکی آذربایجانی ادامه داده و در جلسات « انجمن آذربایجان » که در تهران و در خیابان دمشق بر پا می شد شرکت کرد.
  
  در« انجمن آذربایجان » با شعرا، نویسندگان، ادبا و سیاسیون آنروز آذربایجانی از آنجمله نویسنده با تجربه کتابهای ترکی آذربایجانی،« گنجعلی صباحی » آشنا شده از نزدیک با وی دیدار و از تجربیات وی در نگارش ترکی بهره ها برد.

بین سالهای۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۲ نوشته های کوتاهی به زبان ترکی به بعضی از نشریه هایی که به زبان ترکی آذربایجانی در تهران و تبریز چاپ می شد با نام مستعار می فرستاد، لاکن اولین اثر وی با داستان نیمه بلند به زبان ترکی به نام « آجی حیات » و با نام (نویسنده ) « حسن موغانلی » در مجله ی « وارلیق» (۱) در سال ۱۳۶۲  شماره مرداد - شهریور- شماره مسلسل ۵۱ -۵۲ و در صفحه ۵۴ به چاپ رسید.

از آن سال به بعد مقالاتی از ایشان در مجله ی وارلیق،يول ، روزنامه فروغ آزادی ، امید زنجان، نوید آذربایجان، یارپاق، دیلماج و دیگر نشریات آذربایجانی با نام حقیقی اش به چاپ رسیده است که تعداد آنها بیش از 150 می باشد.

 در سال 1372 با همکاری خانم نوشین موسوی (آیشین آیدا) و آقای اکبر آزاد جهت شکوفا شدن استعداد ادبی ـ هنری فرزندان خانواده های آذربایجانی ، تشکل « چیچکلر قورولوشو » را در تهران بنیاد تهاد و در سالهای 1373، 1374، 1376 بر نامه هایی را با شرکت گسترده کودکان و نوجوانان آذربایجانی مقیم تهران و شهرهای آذربایجان بخصوص تبریز و اردبیل در زمینه شعر و موسیقی آذربایجانی در سالن بزرگ آموزش پرورش ناحیه 16 و فرهنگسرای بهمن تهران به اجرا در آورد که مورد استقبال کم نظیر خانواده های آذربایجانی قرار گرفت.

وی علاوه براینکه مقالاتی در نشریه های آذربایجانی در زمینه های  ادبي -  فرهنگی، تاریخی و سیاسی می نویسد در بعضی از روز نامه های کثیر الانتشار و فارسی زبان تهران نیز در دفاع از حقوق زبانی و فرهنگی و تاریخ واقعی ترکان مقالاتی را به چاپ می رساند.

ایشان تدریس در زمینه ادبيات ، زبان، فرهنگ و تاریخ مان را در کلاسهای فوق برنامه دانشگاه های تهران و کرج برای دانشجویان علاقمند آذربایجانی جزئي از  وظائف ملی و فرهنگی خود می داند و دانشجویان را با واقعیت های کتمان نگه داشته شده زبان، ادبیات و تاریخ واقعیمان آشنا می سازد.

اولین اثر کتابی وی با نام « زبان ترکی و موقعیت گذشته و کنونی آن در ایران (بحران هویت) » در بهار سال 1383 و دومین اثرش با نام « دیلیمیزین ساده قیرامئری » در زمستان همان سال به چاپ رسید.

سومین اثر ایشان با نام « ترکان و بررسی تاریخ، زبان و هویت آنها در ایران » در سال 1386 به چاپ رسید که با استقبال فراوان خوانندگان مواجه گردید.

تعدادی از مقالات ایشان در نشریات جمهوری آذربایجان، ترکیه و نشریات آذربایجانی منتشره در کشورهای اروپایی نیز به چاپ رسیده است.

 همچنان مقالاتي  از ایشان در سالهای اخیر، در سایتهای اینترنتی نیز گذاشته شده است.

                                                                   

                   مصاحبه جنبش دانشجویی با مهندس راشدی

آذربایجان اؤیرنجی حرکاتی :  چنانچه استحضار داريد، چند سالي است كه روز نوزدهم ارديبهشت ماه، در ميان فعالين حركت ملي آذربايجان و به خصوص دانشجويان به عنوان روز " دانشجوي آذربايجان " گرامي داشته مي شود. به عنوان اولين سوال در مورد اين روز و اين كه چه اتفاقي در سال 74 در آن روز به وقوع پيوست توضيحاتي براي آگاهي بيشتر خوانندگان بفرماييد.

ج: ۱۹ اردیبهشت سال 74 نقطه عطفی دربین فعالین حرکت ملی آذربایجان به خصوص دانشجویان هویت طلب آذربایجانی به حساب می آید. چرا که در این روز اولین بار بعد از انقلاب اسلامی دانشجویان حق  طلب و هویت خواه آذربایجانی به صورت جدی و گسترده اعتراض خود را به مسئولینی که به صورت آشکار حریم هویتی ترکها را مورد تجاوز قرار داده بودند نشان دادند!

چند ماه قبل از این اعثراض گسترده ی دانشجویی ، پرسشنامه ای توسط صدا و سیما و در مرکز بیست گانه ی آموزش و پروش ثهران با عنوان " تعیین فاصله اجتماعی" در بین دانش آموزان و به صورت گسترده پخش شده بود. این پرسشنامه کاملا گستاخانه و توهین آمیز بود!

وقتی من این پرسشنامه را خواندم بهت زده شدم، هرگز تصور نمی کردم چنین تفکر شوونیستی بر مسئولین رسانه سرتاسری چون رادیو - تلویزیون حاکم باشد که افکار غیر انسانی و نژاد پرستانه خود را بر کودکان معصوم و نوجوانانی تحمیل کنند که باید نهال انساندوستی و مهرورزی به همنوع در فکر و دل آنها در مدارس کاشته شود !

«اگر همسایه شما یک ترک باشد آیا احساس راحتی می کنید؟

 آیا شما حاضرید خواهرتان با یک ترک ازدواج کند؟ و پرسشهای انحرافی دیگر...»

اینها سوالاتی بودند که از کودکان و دانش آموزان مدارس بیست گانه پرسیده شده بود.

این سوالها توسط دانش آموزان به خانواده هایشان هم منتقل می شد و از آنجائیکه هر خانواده ای حداقل یکی دو فرزند در مدارس داشت یعنی پخش این سئوالها در بین کلیه دانش آموزان تهران و خانواده های آنها ، یعنی در بین جمعیت ده میلیونی تهران !

سئوالها با حساب و کتاب انتخاب شده بود، هدف کاملا روشن بود!

1_ ایجاد حس تنفر نسبت به ترکها از همان سالهای کودکی در کودکان فارس زبانی که هنوز قالب ذهنی شان شکل نگرفته بود و انتقال این حس به خانواده های آنها

2_ ایجاد حس « حقارت و بیزاری از هویت خود» در کودکان خانواده های ترك،  از دوران خردسالی و انتقال این حس به خانواده های آنها و در نتیجه تسهیل روند نژاد پرستانه آسیمیلاسیون و یکسان سازی و هضم شدن در زبان و فرهنگ فارسی.

 گرچه ایجاد چنین حس هایی برای کودکان در رادیو - تلویزیون به صورت مستمر اما نرم و زیرکانه و در قالب انواع برنامه ها ادامه داشت اما دریافت نتیجه زمان بر بود، لذا تدوین کنندگان این پرسشنامه تحمل انتظار زمان طولانی را نداشتند و می خواستند هر چه زودتر محصول کار فکری خود را درو کنند!

سئوالها علاوه بردانش آموزان به دست خانواده ها هم رسید ، طبعا بسیاری از خانواده های آذربایجانی از اینکه تصور نمی کردند بعد از سقوط رژیم پهلوی شاهد چنین تفکرات آشکار نژاد پرستانه شوند دچار شوک شده بودند !

سئوالها به دست دانشجویان هویت طلب آذربایجانی دانشگاه های تهران ، تبریز ، ارومیه و دیگر دانشگاه های کشور رسید. این دیگر پرده دري آشکار بود!  مسموم کردن ذهن کودکان معصوم و ایجاد حس کینه و نفرت نسبت به هم نوع از همان دوران خردسالی ، توهین آشکار و تحقیر ملتی که حد اقل از هزار سال به این سو تا دوران حاکمیت پهلوی کشور ایران را اداره کرده ولی هرگز تبعیض در بین ملل و اقوام تحت تابعیت خود به خاطر زبان و فرهنگ متفاوتشان قائل نبودند.

عکس العمل ها شروع شد ، ابتدا دانشجویان ترک دانشگاه های تهران، تبریز و ارومیه ، سپس دانشجویان ترک سراسر دانشگاه های کشور پرسشنامه رادیو - تلویزیون را محکوم کردند!

اعتراضات گسترده ای در دانشگاه های تهران، تبریز و ارومیه صورت گرفت.

به دنبال اعتراضات دانشجویان هویت طلب ترک دانشگاه ارومیه تعدادی از این دانشجویان به کمیته انضباطی دانشگاه فرا خوانده شدند.

دانشجویان ترک دانشگاه تبریز اعتراضات خود را علاوه بر دانشگاه به بیرون از دانشگاه کشیدند ولی با خواهش دکتر پور فیض رئیس دانشگاه ، و پا درمیانی مهندس عبدالعلی زاده استاندار وقت آذربایجان شرقی که به خاطر انجام بعضی کارهای اصلاحی در استان مورد احترام بود و قول پیگیری این جریان از طرف ایشان، ادامه ی راهپیمایی بیشتر به داخل شهر، موقتا متوقف گردید !

به دنبال این اعتراضات گسترده، اطلاعیه ای از طرف رئیس سازمان صدا و سیما با دستپاچگی تمام در  تکذیب پرسشنامه « فاصله اجتماعی » صادر گردید.

در این اطلاعیه آمده بود:« رئیس صدا و سیما از پرسشنامه « فاصله اجتماعی » که اخیرا پخش شده بی خبر است و نویسندگان این پرسشنامه از عوامل خارجی دستور گرفته اند که به مجازات عمل خود خواهند رسید !»

با صدور اطلاعیه مذکور خشم دانشجویان ترک سراسر کشور فروکش کرد. اما وجدان بیدار این دانشجویان فراموش نمی کرد که حقوق پایمال شده نزدیک به نصف جمعیت  کشور که حداقل آن با تدریس زبان ترکی آذربایجانی در مدارس می توانست ادا شود هنوز اجرا نشده و برنامه های رادیو ـ تلویزیون سراسری ، روزنامه های دولتی و غیر دولتی فارس زبان تهران و حتی کتابهای درسی مدارس نشان از تبعیض، تحقیر و توهین به ترکانی داشت که در مواقع ضروری و حساس کشور ، آنها را قهرمان و مناطق سکونت آنها یعنی آذربایجان را « سر ایران » می نامیدند!

آذربایجان اؤیرنجی حرکاتی: به نظر شما نفس اين جداسازي روز دانشجو در آذربايجان جنوبي از 16 آذر در ساير نقاط ايران چه دلايلي داشت؟ آيا اين عمل روند مثبتي طي كرده است؟ تبعات اين روند را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

ج : جدا سازی روز دانشجو در آذربایجان با دیگر دانشجویان کشور روند طبیعی خود را طی کرده است. چرا که به تجربه ثابت شده خواسته های ما ترکها با دیگر اقشار جامعه بخصوص قشر فارس زبان تفاوت اساسی دارد. ما پایه های دموکراسی را در اجرایی شدن ضروری ترین ولی ساده ترین خواسته های خود که همانا تحصیل و تدریس به زبان ترکی آذربایجانی در مدارس است میدانیم در حالی كه اقشار فارس زبان چنین دغدغه ای ندارند. دانشجویان فارس زبان شاید دموکراسی را در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی در دوران مسئولیت ایشان تجربه کرده باشند در حالی که دانشجویان ترک گرچه به امید رسیدن به خواسته های اولیه و به حقشان تلاشهای زیادی در انتخابات سال 1376 برای ریاست جمهوری آقای خاتمی کردند و شعارهای زیادی در تبلیغ ایشان به زبان ترکی در بین اقشار ترک ساکن تهران و شهرهای آذربایجان دادند لاکن در عمل دیده شد که معنای دموکراسی در قاموس آقای خاتمی و همزبانان دموکراسی خواه ايشان متفاوت از معنای این واژه در بین ترکان و پیشاهنگهای این قشر که دانشجویان حرکت ملی در آذربایجان هستند میباشد!

آقای خاتمی به عنوان بنیانگذار « گفتگوی تمدنها » مورد تکریم و تشویق طرفداران دموکراسی در بین روشنفکران به اصطلاح اصلاح طلب فارس چه دانشجو و چه غیر دانشجو بود لاکن ما ترکها از گفتگوی تمدن آقای خاتمی بهره ای نبردیم!

آقای خاتمی گفتگوی تمدن و فرهنگها را در بین ملل مختلف کشورهای دنیا لازم و حتی واجب می شمرد ولی حتی حاضر به شنیدن کلمه ای از زبان، فرهنگ و تمدن ملل و اقوام داخل کشور نبود!

ایشان به زبان، فرهنگ، آداب رسوم کلیه ملل جهان به دیده احترام می نگریست لاکن در احترام به زبان، فرهنگ ملل و اقوام داخل کشور که ابتدایی ترین معنای این احترام اجرای اصل 15 قانون اساسی به عنوان رئیس قوه مجریه بود کوچکترین قدمی بر نداشت!

به صورت خلاصه باید گفت ما ترکها که اکثریت نسبی جمعیت ایران را تشکیل میدهیم در ابعاد تحصيل و تدريس به زبان و  فرهنگ خود و داشتن اقتصاد مناسب با منطقه آذربايجان  به

« دنبال نان خالی هستیم که گرسنگی از پایمان در نیاورد ولی هموطنان فارس زبان ما بر سر انتخاب نوع پلو و خورشت با هم اختلاف سلیقه دارند!»

طبیعی است که در چنین شرایطی اولویت های دانشجویان ما هم با اولویت های آنها متفاوت باشد. در ابعاد دیگر سیاسی و در احزاب سراسری نیز تجربه ثابت کرده است که آنچه برای ما در اولویت اول است برای دیگر اعضا حزب سراسری حتی مفهومی ندارد!

لذا تشکیل احزاب و یا تشکلهای آذربایجانی از ضروریات است.

ما از زمانی که اولویت های خود را از احزاب و تشکلهای سراسری دانشجویی و غیر دانشجویی جدا کردیم به نتایج مثبتی رسیده ایم که نشانه های این نتایج را در بالا رفتن آگاهی عمومی جامعه آذربایجانی و ترک در شناختن حقوق مدنی ـ اقتصادی و اجتماعی خود می بینیم، شرکت در همایش چند صد هزار نفری در روز تولد بابک در یکی از مناطق دور افتاده آذربایجان با طی صد ها کیلومتر راه و حداقل امکانات و ریسکهای دیگر، و اعتراض و قیام سراسری مردم استانهای آذربایجانی از شهر های تبریز و زنجان و ارومیه و اردبیل گرفته تا شهرهای کوچک به کاریکاتور توهین آمیز روزنامه دولتی « ایران » در خرداد سال 85، همه و همه نشان مثبت از این جدا سازی اولویتها دارد.

آذربایجان اؤیرنجی حرکاتی: سوالي كه امروزه مطرح مي شود : با وجود اين كه بخش بزرگي از حركت ملي را دانشجويانمان تشكيل مي دهند، چرا و به كدامين دلايل اكثرا پس از اتمام دوره دانشجويي، نيروهاي اين جنبش ( حتي بعضا فعالين رده اول آن ) منفعل شده يا اساسا حركت ملي و اصول آن را به فراموشي مي سپارند؟

 ج : دوران دانشجویی دوران شوق و شور و پویایی است. دانشجویان پویا و عدالت طلب در این دوران در پی پیدا کردن راه خروج جامعه خود از تبعیض ها و نا بسامانیها هستند.

دانشجویان عدالت خواه ترک به علت لمس شدید تبعیض ها و تحقیرها یی که به صورت آشکار از بابت زبان و فرهنگ بر آنها و جامعه آنها تحمیل می شود قدم در راه مبارزه مدنی با این معضل جامعه می گذارند و در طول مطالعات خود به تبعیض های اقتصادی، اجتماعی و تاریخی بیشتر پی برده و در جریان حرکتی که به حرکت ملی آذربایجان مشهور است به جلو می روند.

فضای سیاسی نسبتا آزاد در دانشگاه ( در مقایسه با فضای سیاسی بسته بیرون ) عدم وابستگی مادی و سیاسی دانشجو به ارگان دولتی و یا تشکل های دیگر، به وی این امکان را می دهد که در راه آرمانهایی که به آن اعتقاد پیدا کرده و وجدان خود را در برابر اعتقاداتش مسئول میداند فعالیت کند و به همین خاطر هم هست که در تمام دنیا دانشجویان را پیش قراولان دموکراسی و عدالت در کشورها می دانند و ما ترکها دانشجویانمان را « جامعه میزین آییق وجدانلاری و دوشونن بئینلری» میدانیم!

لاکن بعد از فارغ التحصیل شدن این گروه از افراد جامعه، و شروع زندگی متفاوت از دوران دانشجویی و فعالیت در چرخه ی اقتصادی کشور و تشکیل زندگی مشترک که محدودیت های خاص خود را دارد این قبیل دانشجویان را به انتخاب « ادامه مبارزه ی مدنی برای احقاق حقوق پایمال شده تا آخرین نفس همراه با محدودیت های شغلی و خانوادگی، و یا فارغ شدن از دردسرهای مبارزاتی و پرداختن به زندگی مادی و رفاه خانواده» سوق می دهد. فارغ التحصیلانی که راه راحت طلبی را انتخاب می کنند به شکلی که دائما دچار عذاب وجدان نشوند کار خود را هم توجیح می کنند و می گویند: « ما وظیفه ملی خود را انجام دادیم حالا نوبت دیگران است!»

لاکن کسانیکه در ردیف گروه اول قرار می گیرند اغلب تا پایان عمر خود بر سر اعتقاد خود می مانند و زندگی واقعی را نه در لذت مادی و زود گذر همراه با خفت و خواری بلکه در رساندن جامعه خود به زندگی شرافتمندانه انسانی به دور از تبعیض و تحقیر غیر انسانی و تحمیل شده می دانند و چه بسا بسیاری از این افراد نیز به انسانهایی تبدیل می شوند که بعد از مرگشان نیز در جامعه خود جاویدان هستند! 

 

آذربایجان اؤیرنجی حرکاتی: به نظر شما جايگاه جنبش دانشجويي در حركت ملي و كاركرد خاص آن چيست؟ آيا اين جنبش از كليت حركت و نهادهاي آن مستقل است؟

ج : همانطور که گفتیم دانشجویان ما « وجدان بیدار جامعه» مان هستند. دانشجویان حرکت ملی آذربایجان پیش قراولان این حرکت عدالت خواه هستند و حوزه فعالیت خود را از دانشگاه آغاز کرده به اقشار متوسط جامعه سوق می دهند. آنها شور و اخلاص دانشجویی را با تجربه ای که از افراد شناخته شده و خارج از نظام دانشجویی در تداوم حرکت ملی فعالیت می کنند کسب می کنند و در پیشبرد اهداف حق طلبانه ملی به کار می گیرند. دانشجویان با تجربه و قدیمی تر  فعالین حرکت ملی آذربایجان دو وظیفه اساسی علاوه بر فعالیت همه جانبه در حرکت ملی دارند:

استفاده از تجربیات افرادی که خارج از نهادهای دانشجویی سالها در پیشبرد حرکت ملی آذربایجان فعالیت کرده اند و انتقال این تجارب به درون نهادهای دانشجویی

2ـ جلب و جذب دانشجویان جدید الورودی که باید چند سال دیگر جای خالی آنها را بعد از فارغ التحصیل شدن پر کنند

در حقیقت جنبش دانشجویی بخشی از کلیت حرکت ملی آذربایجان لاکن فعال ترین و سازمان یافته ترین قسمت این حرکت به شمار می رود.

 

آذربایجان اؤیرنجی حرکاتی : اهداف و اولويتهاي جنبش دانشجويي آذربايجان، كدام خواسته ها و فعاليتها مي باشند؟

 

 ج : جنبش دانشجویی آذربایجان به لحاظ پیش قراول بودن، دسترسی به تخصصهای مختلف در عرصه دانشگاهی و امکان بر قراری ارتباط با دانشجویان سراسر کشور و اقشار متوسط جامعه، ضمن بر پایی جشنها و سمینار های مختلف طبق روال گذشته که بر قراری ارتباط با افراد عادی جامعه و دانشجویانی را فراهم می کند که شور و شوق عدالتخواهی در وجود آنها ریشه دارد ولی جایی برای فعالیت نمی شناسد، باید به صورت جدی و متشکل اقدام به تشکل منظم و سیستماتیک دانشجویی سراسری آذربایجانی فعال جدا از تشکلهای سراسری ایران نموده و با استفاده از دانشجویانی که در سالهای آخر تحصیل خود در رشته حقوق داخلی و بین الملل هستند حقوق مسلم یک اکثریت ترک محروم از حقوق اقلیت را با معیارهای جهانی و بین   ـ المللی در معرض دید عدالتخواهان داخلی و خارجی قرار دهد.

 

آذربایجان اؤیرنجی حرکاتی: رابطه جنبش دانشجويي آذربايجان با جنبش هم نام آن در ساير نقاط ايران ( جنبش دانشجويي ايران ) چگونه تعريف مي شود؟ ويژگي هاي جنبش در آذربايجان چيست؟

 

 ج : جنبش دانشجویی آذربایجان به لحاظ اولویتهای خاص خود که قبلا هم به آن اشاره شد با جنبش سراسری ایران تفاوت اساسی دارد.  به نظر من این جنبش ضمن حفظ خود باید با جنبش سراسری ایران نیز وارد گفتمان شود و خواسته های به حق مردمَ آذربایجان را که از طریق جنبش دانشجویی آذربایجان نمود پیدا می کند و از طرف محافل مخالف حرکت ملی آذربایجان بزرگنمایی و ترسناک نشان داده می شود با استفاده از تریبون دانشجویی سراسری ایران به سمع و نظر اعضا این جنبش برساند و در موارد مشترک همکاری مشترک داشته باشند.

 

آذربایجان اؤیرنجی حرکاتی: نقش "آذربایجان اؤیرنجی حرکاتی " درون حركت ملي و به ويژه جنبش دانشجويي را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ به خصوص در شرايطي كه اتحاد هر چه بيشتر، شعار و نياز اصلي حركت، حداقل در سخنان تمامي فعالين نمايان است؟

 

ج : «آذربایجان اویرنجی حرکاتی» به عنوان تشکل دانشجویی فعال از پیش قراولان حرکت ملی است که وظیفه ی خود را چه در خبر رسانی به موقع و چه موضع گیری بیطرفانه اش به خوبی انجام می دهد.

یکی از خصوصیات جنبش دانشجویی هم باید ایجاد اتحاد در بین همه ی دانشجویانی که به شکلی درد مشترک را درک می کنند ولی راههای درمان نهایی را متفاوت می دانند باشد  چه بدون اتحاد، رسیدن به اهداف مشترک ممکن نیست.

اختلاف سلیقه ها باید زمانی که حد اقل حقوق پایمال شده به دست آمد با صعه ی صدر ارایه شده راه حل مناسب پیدا شود. در حالی که حدود سی ملیون ترک ایران از حد اقل حقوق مدنی که همانا تحصیل به زبان خود در مدارس است ، محروم است سخن گفتن از راه های درمان نهایی درد، جز هدر دادن انرژی معنای دیگری ندارد.

 

 

آذربایجان اؤیرنجی حرکاتی: اكنون بيش از پيش، نقش فعال زنان در حركت ملي و جنبش دانشجويي مان – به ويژه تحت نام جنبش فمينيسم - در آذربايجان به چشم مي آيد و نياز گسترده آن عملا احساس مي شود.با اين تفاسير نقش دانشجويان اين قشر از فعالين حركت ملي و همچنين رابطه آن با جنبش فمينيسم مركز نشين را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

 

ج:  یکی از خصوصیات بارز حرکت ملی آذربایجان در بر گرفتن همه ی اقشار جامعه ی آذربایجانی با دیدگاه های متفاوت است، در حالی که در سایر تشکل ها چنین وسعت نظری وجود ندارد.

در تشکل های دیگر، افرادی که با دیدگاه و جهان بینی خاص آن تشکل همسویی داشته باشند جذب آن تشکل می شوند در حالی که حرکت ملی آذربایجان هیچ فردی را به خاطر داشتن دیدگاه یا عقیده ی خاص بیگانه به خود نمی داند.

فعالین حرکت ملی آذربایجان ضمن احترام گذاشتن به حقوق همه ی ملل واقوامی که در ایران زندگی می کنند، خواسته های خود را بر محورحقوق پایمال شده ی ترکان ایران از پایین ترین طبقه گرفته تا بالاترین آن قرار داده اند و در بین این اقشار ، حقوق زنان باید بیش از سایر طبقات جامعه ی ترک مورد توجه قرار گیرد، چرا که حقوق زنان ترک  دو برابر حقوق مردان در این جامعه پایمال شده است. زیرا زنان ترک یک بار به علت زن بودنشان مثل سایر زنان ایران از بسیاری از حقوق انسانی محروم هستند و بار دیگر به علت ترک بودنشان حقوق آن ها پایمال می گردد.

لذا زنان پیشرو آذربایجان که داخل حرکت ملی هستند حق دارند علاوه بر حقوق مادی و معنوی عمومی ترکان، از حقوق خاص زنان نیز دفاع کنند. البته دفاع از حقوق زنان وظیفه ی خاص زنان نیست بلکه همه ی فعالین حرکت ملی آذربایجان باید از این حقوق دفاع کنند.

به نظر من زنان فعال  جنبش دانشجویی آذربایجان ضمن فعالیت در حرکت ملی آذربایجان برای احقاق حقوق, باید با زنان فعال مرکزنشین نیز وارد گفتمان شوند و همکاری های لازم در زمینه ی احقاق حقوق زنان داشته باشند.

اگر چه فعالیت زنان در زمینه ی احقاق حقوق خود در تعاریف امروزی به فمینیسم مشهور شده است و بعضی ها از این اصطلاح، زیاده خواهی و یا احتمالا سروری زنان بر مردان را تعبیر می کنند ولی در حقیقت چنین نیست  بلکه زنان پیشرو امروز چه در داخل حرکت ملی آذربایجان و چه در داخل فعالیت زنان سراسری ایران خواستار برآورده شدن حقوق انسانی شناخته شده بر اساس معیارهای جهانی برای خود هستند و تفکر سروری برمردان هرگز مد نظر آن ها نمی باشد.

فعالین حرکت ملی آذربایجان از حامیان حقوق زنان هستند و زنانی که در داخل حرکت ملی آذربایجان فعال هستند از احترام خاص فعالین این حرکت برخوردارند، و در ایران هم اولین بار زنان در زمان حاکمیت فرقه ي دموکرات به رهبری سید جعفر پیشه وری درسال 1324  در آذربایجان خود مختار دارای حق رای شدند، حقی که تا آن زمان حتی زنان پیشرفته ای چون ایتالیا نداشت.

 

 

آذربایجان اؤیرنجی حرکاتی: با توجه به شرايط  موجود در شهرهاي آذربايجان، به نظر شما استراتژي اتخاذي حركت ملي چگونه بايد باشد؟ انتظار از دانشجويان در داخل دانشگاهها كه با چنين فضايي مواجه هستند چيست؟

 

ج : قیام خرداد سال85 نقطه ی عطفی در تاریخ ملی آذربایجان به شمار میرود که خشم همه جانبه ی ملت آذربایجان را نسبت به توهین گستاخانه ای که از طریق روزنامه ی دولتی « ایران» به وی شده بود به صورت گسترده و از شهرهای بزرگی چون تبریز، زنجان، ارومیه،اردبیل و تهران گرفته تا شهرهای متوسط و کوچکی چون قوشا چای، مراغه، خوی، مرند، خیاو (مشکین شهر)، ماکو، اهر، میانه ، سولدوز، موغانشهر (پارس آباد)، گئرمی، طارم، زنوز و دیگر شهرها برانگیخت!

قیام خرداد 85 تنها اعتراض به توهین روزنامه دولتی ‹‹ایران›› به ترکها نبود بلکه قیام بر علیه توهین ها٬ تحقیرها و تبعیضهایی بود که بیش از هشتاد سال در قالب افکار شونیستی بر ترکها اعمال می شد! این قیام سراسری نشان داد بر عکس کسانی که احتمالا فکر می کردند ‹‹ سکوت آذربایجانیها نشانه رضایت آنهاست›› دیدند خشم آذربایجانیها آتشي بوده زیر خاکستر که با وزیدن باد شعله کشید!

آنهایی که تا آنروز امید وار بودند دیگر برای آسیمیلاسیون کامل و هضم شدن تمام عیار ترکهای ایران در دیگ فارسیزاسیون زمانی بیش باقی نمانده ، به یک باره شوکه شده و به اشتباه خود پی بردند!

طبعا اگر تا آنروز عده ای فکر می کردند فقط تعداد معدودی از تحصیلکرده ها ٬ادبا٬ شعرا٬ روشنفكران و دانشجویان پیشرو آذربایجانی این تحقیرها و تبعیضها را لمس می کنند در قیام خرداد 85متوجه شدند فقط خود را گول می زنند!

قیام گسترده خرداد 85 به مسئولین کشور و به دنیا نشان داد که ملت آذربایجان با تمام محدودیتها ، فشارها ، تحقیرها ، توهین ها و عقب ماندگیهای اقتصادی که از بابت تبعیض های زبانی و نژاد ی نصیبش می شود مبارزات خود را بر پایه فرهنگ و مدنیت استوار کرده است و با توجه به خشم شدید قیام کنندگان و گستردگی و وسعت این قیام در شهرهای مختلف ، کمترین آسیبها به اموال عمومی رسید که هنوز هم هویت افراد ی که خسارت به اموال عمومی زدند مشکوک مانده است. چرا که خود قیام کنندگان و معترضین جلوی هرگونه تخریب اموال عمومی را میگرفتند!

با توجه به جو فشار حاکم بر جامعه آذربایجان نباید دانشجویان ، راههای فعالیت مدنی را بسته فرض کرده و دچار یاس و نا امیدی شوند آنها باید برای گرفتن  مجوز فعالیت فرهنگي ،مسئولین دانشگاهی را تحت تاثیر  خواسته های قانونی خود قرار داده و دائما بر خواسته های مدنی خود پا فشاری کنند چه مسئولین دانشگاهها هم اگر با دید مسئولانه به قضایا بنگرند این همکاری صمیمانه را باید با آغوش باز بپذیرند. در دنیای امروز که ارتباطات اینترنتی آن را به دهکده جهانی تبدیل کرده است ندادن مجوز به نشریه دانشجویی، جلوگیری از تدریس فوق برنامه زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی و ایجاد محدودیت برگزاری شب شعر و موسیقی آذربایجانی در دانشگاهها دردی را دوا نخواهد کرد!

 

آذربایجان اؤبرنجی حرکاتی: با توجه به تنزل موقعيت گوناز تي وي در ميان مردم ( به هر دليل ممكن ) و نبود رسانه عمومي ديگري غير آن در حال حاضر، كه داراي ارتباط بهتر و فراگيرتري در داخل باشد، راه حل پيشنهادي شما چيست؟ 

 ج : در کشورهای کثیرالملله ای مثل ایران نباید همه برنامه های رادیو- تلویزیون کشور در اختیار یک زبان و فرهنگ باشد. باید برنامه در رادیو - تلویزیون  طوری تنظیم گردد که همه اقوام و ملل بتوانند به زبان خود از برنامه های این رسانه ها در داخل کشور استفاده کنند.

در ایران که از جمعییت 67503205 نفری آن (آمار سال 1375) طبق گزارش سایت جهانی  و معتبر ائتنولوگ ( ethnologue )23500000نفر آن به ترکی آذربایجانی (جنوبی) صحبت میکنند و با احتساب لهجه های دیگر آذربایجانی ترکان قشقایی ساکن در استان فارس ٫ ترکان خراسان و ترکمنهای ایران کل جمعیت ترکهای ایران به 28264000می رسد. طبق گزارش همین سایت  جمعیت فارس زبانان در این سال 22000000نفر میباشد.  

حال با توجه به این که ترکان در ایران اکثریت نسبی جمعیت کشور را تشکیل می دهند چه سهمی در رادیو- تلویزیون سراسری دارند و زبان و فرهنگ آنها از نظر تدریس در مدارس و دانشگاهها٬ نشر روزنامه ها،  استفاده رسمی در ادارات و دادگاهها و سایر مراکز دولتی و غیر دولتی چقدر می باشد؟ طبعا جواب روشن ، و چیزی در حدود هیچ است ! حال با این وضعیت و هزینه کردن تمام سرمایه ها برای زبان فارسی که جمعیت آنها در ایران کمتر از جمعیت ترکان است و اجازه حتی تدریس در حد ابتدایی به زبان ترکی ندادن  و بی اعتنایی به سایر زبانها ی غیر فارسي چه نتیجه مثبتی می تواند داشته باشد؟!

در نتیجه و با توجه به این وضعیت ، ترکان و افرادی که به زبان غیر فارسي تكلم میکنند به دنبال کانالهایی می گردند که به زبان آنها برنامه پخش کنند و این برنامه ها هم طبیعی است که خارج از ایران پخش میشود.

ولی در دنیای امروز دیگر تنها برنامه های تلویزیونی نیستند که اطلاعات را به بینندگان می دهند  در دهکده جهانی اینترنتی هرکس  مواد دلخواه خود را از سایتها و وبلاگهای بیشماری که هرروز تعدادشان هم بیشتر می شود پیدا میکند.

افراد از چهار گوشه کشور و جهان با تشکیل گروههای اینترنتی در زمینه های مختلف همفکران خود را پیدا میکنند. در حقیقت راههای ارتباط با افراد همفکر از طریق اینترنت بسیار آسان شده است ولی تشکیل NGO  های مختلف و فعالیت در انجمنهای ادبی و فرهنگی ٬ مذهبی٬ ورزشی٬ کوهپیمایی٬ خیریه و دیگر انجمنها که تشکیل آنها نیازی به گذشتن از هفت خان رستم ندارد شاید مناسبترین راه خروج ا ز بن بست حاکم باشد! 

پایان سخن:

باید به عرض خوانندگان محترم و دانشجویان عزیز برسانم هیچ ملتی بدون تلاش و کوشش ....  به حقوق قانوني خود نرسيده است  ، بسیاری از فعالین حرکت ملی آذربایجان و جوانان دانشجو و هویت طلب به علت عدالت خواهی و خواستار حقوق انسانی ملت آذربایجان که کمترین حقوق مدنی آنها  همانا تحصیل به زبان خود است در زندانها به سر می برند !  لاکن با همه فشارهایی که بر فعالین حرکت ملی وارد میشود ملت ما را هرگز از مبارزات مدنی خود تا رسیدن به حقوق برابر با هموطنان  فارس زبان مایوس نخواهد کرد.

امروزه وظیفه بزرگی بر دوش فعالین حرکت ملی سنگینی میکند که امیدوارم با ایمان و اراده محکم و خلل ناپذیر و به دور از هرگونه خشونت طلبی این وظیفه تاریخی به سر انجام برسد تا در مقابل نسلهای آینده شرمنده و سر افکنده نشویم!

 .....................................................................................................

(0)  در مصاحبه با دانشجویان- تاریخ چاپ این مقاله اشتباهاْ سال ۱۳۶۰ و نام نویسنده " بابک مغانلی " قید شده بود که بدین وسیله تصحیح گردید.