جمهوری
آذربایجان
قدرتی در حال
ظهور در قفقاز
توضيح
از علي رضا
اردبيلي:
بهرام
امیراحمدیان،
استاد
دانشگاههای
تهران و
کارشناس
روابط بین
الملل و مسائل
ژئوپلیتیکی و
از
ايدئولوگهاي
حكومت جمهوري
اسلامي است. نوشته
زير ميتواند
تأييدي كم و
بيش ناخواسته
از سوي رژيم
جمهوري
اسلامي ايران
از موفقيتهاي
جمهوري آذربايجان
يلقي شود. اين
مقاله ار
ارتباط با مقاله
"دوازده سوآل
از جناب دكتر
نظمي" منتشر ميشود.
جمهوری
آذربایجان با
مساحتی برابر
6/86 هزار کیلومتر
مربع در شرق
قفقاز واقع
شده و نوار
مرزی آن در
ساحل غربی
دریای خزر 456
کیلومتر است.
بندر باکو
بزرگترین شهر
ساحلی دریای
خزر با دو
میلیون نفر
جمعیت یکی از
بزرگترین و
قدیمی ترین
شهرهای منطقه
است. جمهوری
آذربایجان هم
از نظر موقعیت
ژئوپلیتیکی و
هم مکان
جغرافیایی از
اهمیت خاصی در
منطقه قفقاز و
دریای خزر
برخوردار است
که این موقعیت
یگانه و
تغییرناپذیر
است.
میراث
فرهنگی و
معماری ملی و
اسلامی
جمهوری آذربایجان
مهمترین عامل
ثبات ملت
جمهوری آذربایجان
است.
آذربایجان
دومین کشور
شیعه جهان است
که با
برخورداری از
باور آذریها
به اینکه خودشان
ملت بزرگی
هستند که
سابقه
دولتمداری در
منطقه را دارا
هستند، به
آنان نوعی
اعتماد به نفس
داده است. میراثهای
گرانبهای
معماری و آداب
و رسوم مردم
آن در کنار
تنوع فرهنگی و
انواع غذاها،
پوشاک و صنایع
دستی متنوع و
چشم اندازهای
جغرافیایی
متنوع این
کشور را به
موزه مردم
شناسی تبدیل
کرده است که
همه ساله
هزاران
گردشگر خارجی
را بخود جلب
می کند که
موجب شکوفایی
اقتصادی می
شود.
جمهوری
آذربایجان
پرجمعیتترین
کشور در میان
جمهوریهای
قفقاز است. در
سال 2008 جمعیت
جمهوری
آذربایجان به
7/8 میلیون نفر
رسید که حدود 52
درصد آنها در شهرها
زندگی میکنند.
در آذربایجان
24 درصد و در
ارمنستان 22
درصد جعیت
کمتر از 15 سال
دارند.
آذربایجان جمعیتی
با ساختار
جوانان دارد
که به نیروی
کار آموزش
دیده تبدیل و
در آینده
آذربایجان
نقش ارزنده ای
ایفا خواهند
کرد.
پیش بینی
می شود جمعیت
آذربایجان در
سال 2025 به 7/9 میلیون
و در 2050 به 6/11
میلیون نفر
برسد. در
مقابل جمعیت
ارمنستان در
حال حاضر 3
میلیون نفر
است که در سال 2025
به به 4/3 و در سال
2050 در همان حد باقی
خواهد ماند و
رشدی نخواهد
داشت. امید به
زندگی در بدو
تولد در
آذربایجان
برای مردان 70 و برای
زنان 75 سال است.
اکنون جمعیت
آذربایجان به
تنهایی بیش از
جمعیت دو
جمهوری دیگر
قفقاز
(ارمنستان و
گرجستان)است.
در سال 2007 در
آذربایجان از
تعداد کل
شاغلان در بخش
اقتصادی 70
درصد در بخش
خصوصی فعال
هستند. تعداد
بیکاران 281
هزار نفر (5/6%
فعال از نظر
اقتصادی) بوده
است که تنها 51
هزار نفر آنها
ثبت شده اند.
جمهوری
آذربایجان
قدرتمندترین
دولت منطقه
قفقاز را داراست
و قوی ترین
ارتش منطقه را
در اختیار
دارد.
این کشور با
کمکهای غرب،
پیشرفته ترین
ارتش منطقه را
در اختیار
دارد.
ذخایر
اثبات شده نفت
خام
آذربایجان در
پایان سال 2008
برابر 7
میلیارد بشکه
بوده است که
حدود یک درصد
ذخایر اثبات
شده جهان را
تشکیل می دهد.
این کشور روزانه
914 هزار بشکه
نفت تولید می
کند که با
صرفه جویی در
مصرف در سال 2008
با 26 درصد کاهش
مصرف، مصرف روزانه
خود را به 71
هزار بشکه در 2008
رسانده است. ذخایر
اثبات شده گاز
آذربایجان در
همین سال 2/1 تریلیون
متر مکعب و
تولید سالانه
7/14 میلیارد متر
مکعب بوده است
که در نتیجه
این کشور به
جرگه صادر
کنندگان گاز
منطقه تبدیل
شده است
جمهوری
آذربایجان که
جمعیت آن از 7/7
میلیون نفر در
سال 1995 به 7/8
میلیون نفر در
سال 2008 رسیده
است(با رشد
سالانه حدود 1/1%
در سال)،
توانسته است
طی این مدت
تولید ناخالص
داخلی خود را
از 4/2 میلیارد
دلار در سال 1994
به 3/46 میلیارد
دلار در سال 2008 برساند.
در عین حال
درآمد سرانه
از 319 دلار در
سال 1995 به 5321 دلار
در سال 2008 رسیده
است(حدود هفده
برابر افزایش).
دولت
آذربایجان7/22%
از تولید
ناخالص داخلی
کشور را مصرف
می کند و کسری
بودجه آن سالانه
کمتر از 1% بوده
است. در سال 2007 در
بخش صنعت 4/88%، در
ساختمان 9/71%، در
کشاورزی 8/99%، در
تجارت 2/99% و در حمل
و نقل 4/71% توسط
بخش خصوصی
تولید می شود.
این شاخصها
نشان دهنده
موفقیت
برنامه های
خصوصی سازی
اقتصادی بوده
است. از سال 2003 تا
کنون نرخ
برابری منات
در برابر دلار
تقویت شده و
پول ملی از
قدرت با ثباتی
برخوردار است.
در سال 2007 در
آذربایجان
حدود 5
میلیارد دلار
سرمایه گذاری
مستقیم صورت
گرفته که در
منطقه بی سابقه
بوده است.
در سال 2006
حجم تجارت
خارجی آذربایجان
برابر 7/11
میلیارد دلار
بوده است(
واردات 5266 میلیون
دلار و صادرات
6372 میلیون دلار).
در همین دوره
رقم مربوط به
ارمنستان 7/2
میلیارد دلار
بوده است. در
سال 2007 حجم
تجارت خارجی 8/11
میلیارد دلار
بود که شامل 1/6
میلیارد دلار
صادرات و 7/5
میلیارد دلار
واردات بوده
است.
البته
ناگفته
پیداست که سهم
نفت در تجارت
خارجی بسیار
زیاد است و
بدون دسترسی
به درآمدهای نفتی
این میزان
تجارت خارجی
ممکن نمی شد،
چیزی که
ارمنستان از
آن محروم است.
تجارت خارجی جمهوری
اسلامی ایران
در این دوره 117
میلیارد دلار
بوده است. به
سخنی دیگر می
توان گفت که
چون جمهوری
آذربایجان جمعیتی
برابر یک دهم
ایران دارد،
تجارت خارجی آن
هم به اندازه
یک دهم ایران
است و هر دو
کشور شیعه و
صادر کننده
نفت با
شاخصهایی
برابر در حال
توسعه هستند.
به این
ترتیب جمهوری
آذربایجان به
قدرتی تاثیر
گذار در منطقه
خود تبدیل شده
است. بهره
برداری از
چاههای نفتی
که در سال 1995 به
نام پروژه
بزرگ قرن نام
گرفت، با افتتاح
خط لوله باکو-
تفلیس- جیهان،
و خط لوله انتقال
گاز باکو -
تفلیس
ارزروم،
درآمدهای
سرشاری را
نصیب دولت
آذربایجان
کرده و رشد
تولید ناخالص
دو رقمی آن در
سالهای اخیر ناظران
را متحیر کرده
است. ایجاد
آرامش در سایه
ساختار
قدرتمند دولت
مرکزی و تقویت
موقعیت حزب
یئنی
آذربایجان(حزب
هوادار دولت)
است که زمام
امور کشور را
در اختیار
دارند. حدود 23
درصد از تولید
ناخالص داخلی
این کشور
سرمایه گذاری
صورت می گیرد.
چند سال
متوالی است که
آذربایجان
رشد بی نظیر
سالانه دو
رقمی را تجربه
می کند و در
سال 2008 رشد آن
نسبت به سال
قبل 8/10 درصد
بوده است. از
موفقیتهای
مهم جمهوری
آذربایجان
کاهش رشد
جمعیت و تنظیم
خانواده است
که اکنون به
1/1درصد رسیده
است. از اینرو
می توان گفت که
سهم تولید
ناخالص سرانه
سال بسال
افزایش خواهد
یافت.
در شهر
باکو گفته می
شود که بیش از 400
برج اداری و مسکونی
سربرافراشته
یا در حال
ساخت هستند.
چهره پایتخت
کشور نسبت به
سالهای
آغازین دهه 1990 کاملا
دگرگون شده
است. امروزه
شهر باکو به
مرکز سرمایه
گذاری
شرکتهای
خارجی و
دولتهای متعدد
غربی تبدیل
شده است.
زمانی
آذربایجان
بشدت نیازمند
کمکهای ایران
بود و خود را
وابسته به ایران
می دید اما
اکنون اوضاع
دگرگون شده
است. سرمایه
گذاری در صنعت
نفت و انرژی
چهره کشور و
ساختار
اقتصادی،
اجتماعی و در
نهایت سیاسی آن
را دگرگون
کرده است. به
همین سبب آذربایجان
قصد آن دارد
که با تکیه بر
متحدان منطقه
ای و فرامنطقه
ای و
ساختارهای
قدرتمندی که از
در آمدهای
نفتی بدست
آورده است، به
ایفای نقش
بپردازد. در
این راستا و
در شرایط
کنونی آذربایجان
تا کسب قدرت
قابل قبول و
آمادگی کافی،
قصد رویارویی
نظامی با
ارامنه قره باغ
را ندارد که
از سال 1994 حدود 20
درصد خاک آن
را تجزیه و
اعلام
استقلال کرده
اند. بودجه
نظامی آذربایجان
سال بسال در
حال افزایش
است.
نیروهای
نظامی آن با
استانداردهای
اروپایی نوسازی
و آموزش دیده
می شوند. آن
طور که گفته می
شود شاید
آذربایجان
زودتر از
گرجستان و
ارمنستان به
ناتو بپیوندد.
از اینرو باکو
به مرکزی برای
رفت و آمد و
بازدیدهای
سران جهان و
مقامات بلند
پایه جهانی
تبدیل شده
است. کنفرانس
های بین
المللی،
دیدار های
رسمی،
برگزاری جشنواره
ها و کنگره
های جهانی، و
دیگر اقدامات
دولت جمهوری
آذربایجان در
راستای ایفای
نقش بیشتر در
منطقه و جهان،
نشان از اراده
باکو برای بین
المللی شدن
دارد. انتخاب
باکو به عنوان
پایتخت
فرهنگی جهان
اسلام در سال 2009
از سوی
آیسیسکو و
یونسکو، نشان
از
پتانسیلهای
آذربایجان در
مناسبتهای
مهم جهانی
دارد. در عرصه
سیاست های
داخلی هم
آذربایجان
گامهای مهمی
برداشته است و
توانسته است
با تکیه بر
درآمدهای
نفتی
زیرساختهای
اقتصادی،
اجتماعی،
فرهنگی،
بهداشتی و
آموزشی خود را
دگرگون و در
راههای توسعه
گام بردارد.
اکنون
جمهوری
آذربایجان آن
کشور کوچک و
فقیر جنگ زده
نیمه نخست دهه
1990 نیست و با
همان ادبیات آن
دوره نمی توان
با آن گفت و گو
کرد.
اکنون
جمهوری
آذربایجان نه
تنها تهدیدی
احساس نمی
کند، بلکه می
خواهد با تکیه
به قدرت اقتصادی
و پشتوانه
شرکتهایی که
در آنجا
سرمایه گذاری
کرده اند،
سیاست خارجی
مستقلی را در
پیش بگیرد.
طبیعی است که
رئیس جمهور
آذربایجان آقای
الهام علی یف
تجربه
دولتمداری را
هم در خانواده
و از پدر و هم
در
دانشگاههای
مسکو
فراگرفته و
عملکرد
چشمگیری در
دوره اول
ریاست جمهوری
داشته است.
اقدامات
عمرانی و
رفاهی دولت
آذربایجان که
در سایه درایت
های رئیس
جمهوری و در
کنار افزایش
قیمت نفت در
سالهای اخیر
بدست آمده است
آذربایجان را
به کشوری
پیشرو تبدیل
کرده است.
ساخت و ساز
زیربناها و
خدمات عمومی
که مردم از آن
بهره می
گیرند، سبب
افزایش قدرت
دولت و حکومت
شده است.
تعداد دیگری
از کشورهای
نفت خیز در
منطقه وجود
دارند که نه
تنها از
افزایش
درآمدهای نفت
برای رفاه
مردم بهره نبردند،
بلکه
درآمدهای
سرشار نفت به
ایجاد بحران
های سیاسی و
اقتصادی
کشورشان نیز
دامن زد. از
اینرو مقایسه
آذربایجان با
سایر کشورهای مشابه
نشان می دهد
که در جمهوری
آذربایجان عزم
عمومی برای
توسعه وجود
دارد و مردم
به این باور
رسیده اند که
می توانند
برنامه های توسعه
ای خود را
دنبال کنند.
کمتر
کشوری را در
محیط بین
الملل می توان
یافت که با
وجود بحران
تمامیت ارضی
بتواند بسوی
توسعه
زیربناها گام
بردارد. اکنون
آذربایجان به
درجه ای از
قدرت در تمام
زمینه
ها(ثروت، صنعت،
آموزش، علم و
فرهنگ،
نیروهای مسلح)
رسیده است که
می تواند با
بسیج جوانان
خود جبهه قره
باغ را براحتی
فتح کرده و
حاکمیت خود در
این منطقه به
اعاده کند،
اما
دولتمردان
آذربایجان
بخوبی بر این امر
واقفند که صلح
بد بهتر از
جنگ خوب است.
جنگ برنده ای
ندارد و حتی
طرف پیروز هم
شکست خورده
است. اکنون
جهان جهان گفت
و گو و مفاهمه
است. جنگ به
انسانهای عقب
افتاده تعلق
دارد. جامعه
آذربایجان و
ارمنستان از
جوامع پیشرفته
و مدنی هستند.
در سیاست
خارجی
آذربایجان اعاده
حاکمیت بر قره
باغ از راه
مذاکره و زبان
دیپلماسی
مطرح است و در
این راه
آذربایجان موفقیت
های بسیاری در
عرصه بین
الملل کسب
کرده است.
زمانی نخواهد
کشید که
آذربایجان در
اثر توسعه به
کشوری مهم
تبدیل خواهد
شد و در آن
زمان ساکنان
ارمنی قره باغ
خودشان با میل
و رغبت به
آغوش
آذربایجان
بازخواهند
گشت.
زیرا یک
واحد سیاسی
خودمختار و
توسعه یافته و
مرفه در ترکیب
جمهوری
آذربایجان
(جمهوری خودمختار
قره باغ
کوهستانی)،
بسیار جذاب تر
از یک واحد
سیاسی مستقل
ضعیف و قفیر
است(جمهوری خودخوانده
ناگورنو قره
باغ). سازمان
های مردم نهاد(NGO)،
هنرمندان،
نویسندگان،
شعرا،
موسیقیدانان،
خوانندگان
مردمی و ملی،
اساتید
دانشگاهها،
نمایندگان
پارلمان و
شخصیتهای
مستقل علمی و
فرهنگی هر دو
جمهوری
آذربایجان و
ارمنستان
پتانسیلهای
آن را دارند
که قفقاز را
به بستر
همکاریهای
علمی،
فرهنگی،
هنری، صنعتی و
گردشگری
تبدیل و منطقه
ای بدور از
تنشهای قومی و
کج فهمی تبدیل
کنند. آن روز
دیر نیست. باب
گفت و گو
همیشه باز
است. روشنایی
پشت در است،
در را بگشایید.