شماره
14 آبان 1384 |
|
توي
نمايشگاه
صنايع دستي
تبريز بود كه
ديدمش. در
غرفه تركمنها
مشغول فروش
صنايع دستي و
روسري تركمني بود.
چشماني مصمم
داشت. از خطوط
چهرهاش پيدا
بود، درد
آشناست. رفتن
را برنشستن
ترجيح داده،
بوي آشپزخانه
نميداد. لباس
محلي پوشيده
بود و چشمانش
موج نجابت
تركمنها را
داشت. نام كسي
را گفتم كه ميدانستم
حتماﱠ او را
ميشناسد.
هنرمند و
موسيقيدان
تركمنها،
دكتر مجيد تكه
كه نوازندة
دوتار است و
در داخل و
خارج كشور شهرت
دارد. به محض
شنيدن نام او
توجهش جلب شد.
براي روز بعد،
يعني روز
پايان
نمايشگاه قرار
گذاشيتم گفت،
نامش نيلوفر
قرباني است.
موقع
بستن بار و
بنديلها
بود. بيشتر
از 20 نفر بودند
همگي با
لباسهاي محلي،
زن و مرد. گفت:
در تركمن صحرا
زندگي ميكند،
36 سال دارد،
خيلي زود
ازدواج كرده،
يك فرزند دارد
بعدها دو تا
ديپلم گرفته و
حالا در رشته
كارشناسي
مديريت امور
فرهنگي در
تهران درس ميخواند.
دورة سيناكس
سازمان ملل را
هم گذرانده ـ
دورههاي
آموزشي دو
ساله براي
آشنايي با
نحوه بازاريابي،
بازرگاني
خارجي، تجارت
بينالملل و...
با مدرك معتبر
جهاني ـ در
جشنوارهاي
فرهنگي و
نمايشگاههاي
متعدد در داخل
و خارج از
كشور شركت
كرد. اين بار
قرار است به
لبنان برود. اخيراﱠ
طرحي براي
توانمندسازي
عشاير به رييس
سازمان عشاير
كشور ارائه
كرده كه از آن
استقبال شده.
حتي به مركز
يونيسف در
تهران هم مراجعه
كرد، اما
نتيجهاي
نگرفته است .
در مورد
علت روي
آوردنش به
كارهاي
فرهنگي پرسيدم،
گفت: «ديدن
وضعيت اسفبار
اقتصادي زنان مرا
به فكر وا
داشت تا
اقدامي عملي
براي آنها بكنم.
خانمها توي
خانه كار و
توليد ميكنند
اما براي فروش
محصولات خود
به مردان وابستهاند.
آنها بايد
خودشان نحوه
فروش و برخورد
با تاجران را
ياد ميگرفتند.
هدف اصلي من
نشان دادن
توانمنديهاي
زنان و جلب
توجه مسوولين
و نيز
شناساندن
فرهنگ و آداب
و رسوم خود، و
آشنايي با
فرهنگهاي
ديگر بود،
خيلي چيزها ميتوانيم
از هم ياد
بگيريم. ده
سال است كار
فرهنگي ميكنم
ميشود گفت به
هدفم هم رسيدهام.»
از لباس
محلياش
پرسيدم گفت: "رنگ
لالههاي
صحرا را دارد.
طرحها و
رنگهاي لباسها
و فرش و كليمهاي
ما همه از
طبيعت گرفته
شده ميتوانم
تمام روز راجع
به آنها حرف
بزنم. هيچ دلم
نميخواهد
لباس ديگري
بپوشم حتي در
دانشگاه هم،
چون دربان
مانع ورودم با
اين لباس ميشود
در نمازخانه
لباسم را عوض
ميكنم و
دوباره لباس
محلي ميپوشم،
آخر مگر ما
اين لباس را
از خارج آوردهايم
كه مانع
پوشيدن آن ميشوند
اين لباس مال
خود ماست
مانتو بهتر
است يا اين؟!"
هميشه ميبينيم
شما تركمنها
در حفظ فرهنگ
خود كوشا
هستيد چرا؟
آيا چيزي راجع
به مقابله با
يكسانسازي
فرهنگي شنيدهايد؟ ميگويد:
«بيشتر ماها
از روي علاقه
اينكار را ميكنيم
اين آگاهي در
تعداد انگشتشماري
از ما مثل
آقاي دكتر تكه
و خانواده او
وجود دارد.
اخيراﱠ هم
پژوهشگرهايي
مثل آقاي موسي
جرجاني در
زمينه فرهنگ
تركمنها
تحقيق ميكنند.»
از ميزان
آگاهي جنسيتي
در ميان زنان
ميپرسم: ميگويد:
«متأسفانه اين
آگاهي يا وجود
ندارد يا اندك
است و براي
ايجاد
تغييرات كافي
نيست.» محافل و
اِن. جي. او هاي
زنان چي؟ ميگويد:
«اخيراﱠ يك
اِن. جي. او. با
نام «بانوان
ساعي» تشكيل
شده بخشدار ما
هم خانم است.
اين خانمهايي
را هم كه ميبيني
خيلي فعال
هستند دو تا
از آنها هم در
دانشگاه علمي
ـ كاربردي،
بافت و طراحي
فرش و... تدريس
ميكنند. اما
رويهم رفته،
مسائل زنان در
منطقة ما بشكل
بسيار
ابتدايي مطرح
ميشود تعداد
زنان فعال در
كارهاي
فرهنگي بسيار كم
هستند. يادم
هست در تئاتري
پي يك نفر ميگشتيم
كه زنبورك
بزند. خونه به
خونه رفتيم،
كسي حاضر نشد،
آخرش خودم
اينكار را
كردم.»
زنبورك
چيه؟ - «يكنوع
ساز دهني است
دو ريتم باهاش
بلدم بزنم،
قطره قطره
بارش باران و
تبديل آن به
شرشر باران و
ريتم يورغا،
يورتمه رفتن و
بعد چاپاندنِ
اسب.»
مصاحبه
كننده :فرانك
فريد
مجيد تكه-
سمينار انجمن
آذر
سوئد- مالمو،
نوروز 84