|
||
|
به کوشش:
مينو
اميرقاسمی |
اشاره:
آذربايجان را
سرزميني
مردخيز توصيف
كردهاند. چرا
كه بسياري از
رجال علمي،
فرهنگي، اجتماعي
و سياسي در
دورانهاي
مختلف تاريخي
(و بخصوص در
قرن اخير) از
اين خطه
برخاستهاند. حال
آنكه
مفاخر زن برخاسته
از اين سرزمين
نيز در نوع
خود همگي از پيشتازان
عصر خويش در
ميان زنان
ايران بودهاند
و جا
دارد بعنوان
مفاخر ملي به
ملتمان
معرفي
گردند.
از خانم مينو
اميرقاسمي
خواهش كرديم در حق چند
تن از
زنان فرهيخته
آذربايجان
مطالبي
بنويسند، ايشان
نيز با
استفاده از
چندين منبع و
از جمله كتاب: كارنماي
زنان كاراي
ايران از
ديروز تا
امروز نوشته
پوران
فرخزاد،
اطلاعاتي در
مورد: شهناز
آزاد ، مستوره
افشار، ثمينه
پيرنظر، هاجر
تربيت و توبا
رشديه ارائه
دادند كه در
صفحات بعد
ملاحظه
خواهيد نمود.
ديلماج
شهناز آزاد
شهناز
آزاد «رشديه»،
دختر حاج
ميرزا حسن
رشديه، به
سال 1280 خورشيدي
متولد شد، در
آغاز جواني به
عقد ابوالقاسم
آزاد مراغهاي
(از روزنامهنگاران
پرآوازه آن
زمان) درآمد.
هنوز به
بيست سالگي
نرسيده بود كه
به دليل عشق
به روزنامهنگاري
و خدمات
فرهنگي با هدف
بيداري و
آگاهي زنان در
بند ايران،
موفق به
انتشار نشريهاي
به نام «نامهي
بانوان» شد و
كوشيد تا از
راه نوشتن
مقالاتي
آتشين موجبات
بيداري زنان
را فراهم
ساخته و در
راه بهدست
آوردن حقوق
اجتماعي آنان
گامهايي
بردارد.
تمام
مقالات اين
نشريه كه دو
بار در ماه
منتشر ميشد،
به دست زنان
به رشته تحرير
درميآمد.
مدتي به درازا
كشيد تا شهناز
آزاد توانست
براي نشرية
خود جايي باز
كند.
اين چهرة
فرهنگي كه يكي
از طلايهداران
آزادي زنان
بود، 60 سال
زندگي كرد و
عمر پربارش در
1340 پايان رسيد.
مستوره
افشار (1277 ـ 1343)
پدرش مجدالسلطنه
افشار، از
روشنانديشان
آذربايجان و
مادرش، نسب از
خانوادة آزاديخواه
امامقلي
ميرزا ملك
قاسمي داشت.
مستوره از
كودكي با زبانهاي
فارسي،
فرانسه و روسي
آشنايي يافت.
وي به جمعيتي،
به رهبري «محترم
اسكندري»
پيوست و با
ايراد
سخنرانيهايي
در جهت روشن
ساختن افكار
زنان كوشيد.
او از جمله
بانوان مصمم انجمن
نسوان وطنخواه
بشمار ميرفت.
وي پس از
فوت بانو
«محترم
اسكندري»، با
كمك ساير
بانوان
تشكيلات
انجمن را حفظ
كرد و در
فعاليتهاي
مختلف از قبيل
تشكيل كلاس
اكابر،
برپايي مجالس
سخنراني،
انتشار مقالات
در روزنامهها،
ممارست و
مشاركت داشت.
اولين
كنگرة بينالمللي
زنان در ايران
در زمان
فعاليت
مستوره افشار
در تهران
برگزار شد.
ثمينه
پيرنظر،
(باغچهبان)
در سال 1306
شمسي در تبريز
متولد شد.
كودكياش را
در شيراز، دوران
تحصيل دبستان
و دبيرستانياش
را در تهران
گذراند و پس
از آن مشغول
تدريس در
دبستان
كرولالها و
تحصيل در
دانشسراي
عالي در رشتة
زبان شد. بعد
از اخذ مدرك
ليسانس به
امريكا رفت و
دورة تخصصي
تربيت معلم
كودكان
كرولال را در موسسه
كلارك تمام
كرد. بعد از
اخذ درجة فوقليسانس
به ايران
بازگشت. كتابهاي
اول دبستاني و
روش تدريس
آنها را در
سال 1340 تا 1343 به
چاپ رساند. در
سالهاي 1336 تا 1339
كتابهاي زير
را ترجمه كرد: داستان
زندگي من اثر هلن
كلر، مشكلات
سخن گفتن
اطفال اثر وان
رايپر، سازگاري
اطفال در
خانه اثر هلن
پونر.
وي دختر جبار
باغچهبان
است و تحصيلات
و خدمات كاريش
در ارتباط با
كرولالها
بوده و آثاري
در زمينة
آموزش آنان
ترجمه و تأليف
كرده است.
هاجر
تربيت، (1285ه.ش-
؟)
هاجر
تربيت،
نويسنده،
مدرس، فعال
اجتماعي ـ فرهنگي
و از مبارزان
آزادي، از پدر
و مادري آذربايجاني
ايراني كه نام
خانوادگياش
آشكار نيست،
در استانبول
به دنيا آمد،
تحصيلات
متوسطه را در
استانبول
تمام كرد و در
همانجا با يك
ايراني
بافرهنگ به
نام محمدعلي
تربيت پيوند
زناشويي بست و
با او به
تبريز آمد و
در آنجا سكونت
گزيد.
او در
كنار همسرش كه
دورهي
كتابداري را
گذرانده بود،
نخست در مدارس
دخترانهي
تبريز به
تدريس روي
آورد و كوشيد
تا دختران را
با ورزش و
هنرهاي دستي
آشنا كند، اما
اقامتش در
تبريز به
درازا نكشيد و
پس از آنكه
شوهرش به
نمايندگي
مجلس شوراي
ملي برگزيده
شد با او به
تهران رفت. پس
از مدتي تدريس
به مديريت دارالمعلمات
كه همان
دانشسراي
مقدماتي بود،
گماشته شد و نخستين
كار او طرح
اونيفورم يا
روپوش براي
دختران مدارس
بود كه خيلي
زود پذيرفته
شد.
او ضمن
تدريس، در
روزنامههاي
زنان نيز
مقالاتي مينوشت
كه هدف اصلي
آن بيداري
زنان و آشنا
كردن آنان با
حقوق حقهي
اجتماعيشان بود.
او به خاطر
فعاليتهاي
زيادش در اين
زمينه، در سال
1314 به رياست كانون
بانوان
برگزيده شد.
هاجر به زبانهاي
عربي،
فرانسه،
انگليسي و
آلماني
آشنايي داشت
در سال 1936 = 1315 با
همسرش كه به
نيابت انجمن
تربيت بدني
رسيده بود به
اروپا رفت و
پس از بازديد
از آموزشگاههاي
دختران و
مطالعه در امر
آموزش و پرورش
نوين با نوشتهاي
گران به ايران
بازگشت.
بيماري
شديد شوهر در
سالهاي
آينده اندكي
از فعاليت
اجتماعي او
كاست، اما يك
سال پس از مرگ
شوهر، بار
ديگر با همان
توان گذشته به
اجتماع
بازگشت و چند
سالي را در پست
رياست مدرسهي
دخترانهي
نوربخش
گذرانيد.
اين بانوي
فعال و فرزانه
از آن زمان تا
پايان عمر كه
تاريخ آن
معلوم نيست،
به خدمات
فرهنگي خود
ادامه داد.
نام او در
تارك زنان
زبدهي
آذربايجان ميدرخشد.
توبا
رشديه، (سدهي
13 ﻫ. ق. )
توبا
رشديه، همسر ميرزا
حسن رشديه،
از زنان فرهنگدوست
دورهي
مظفرالدين
شاه بود. او به
پيروي از
خدمات فرهنگي
پرشور خود و
به دليل عشق
به آموزش زنان
به سال 1321 ﻫ. ق. در
بخشي از خانهي
مسكوني خود
مدرسهاي
دخترانه را به
نام پرورش
بازگشايي كرد
كه بيشتر از 4
روز عمر نكرد.
با هجوم
مأمورين
دولتي و
ناسزاگوييهاي
خشونتآميز
آنان تابلوي
مدرسه پايين
كشيده شد و از
ادامهي
فعاليت آن
جلوگيري به
عمل آمد. اما
توبا رشديه از
پاي ننشست و 7
سال بعد مدرسهي
دخترانهي
ديگري را با
نام عفاف
بازگشايي كرد.
اين بانوي
فرهنگي مانند
شوهر و ديگر
افراد خانوادهي
خود در راه
تأسيس مدارس
دخترانه، رنج
بسياري كشيد،
در حالي كه
مردم عامي
خانوادهاش
را كافر و نجس
ميخواندند و
آنها را به
مرگ تهديد ميكردند،
در راه رسيدن
به مقصد خود
با شهامت پيش
رفت و نام
درخشاني از
خود باقي
گذاشت.
خانم
صاحب سلطان
بنيان گذار
نخستين |