شماره 14  آبان  1384

 

 

 

مصاحبه با خانم نوال السعداوي

 

مترجم: فريبا شهلائي

 

 

 

 

نوال السعداوي[1]؛ پزشك، مؤلف و از فعالان جنبش زنان، سال 1931 در مصر بدنيا آمد. سعداوي به مسئله روح و روان زنان عرب بسيار پرداخته است.

مسئله‌اي كه وي آن را مشكل ساز و دشوار تلقي مي‌كند. وي همانگونه كه درصدد يافتن جايگاه قانوني زن عرب مي‌باشد، به آزادي فكري و جنسيت وي نيز توجه مي‌كند. سعداوي به نوشتن كتاب و مقاله علاقه‌ي وافري دارد. آثار مكتوب وي مدت مديدي براي جامعة مصر، مضر تشخيص داده شد، بنابراين وي آثارش را در بيروت (لبنان) به چاپ رساند. او همچنين از كار طبابت منع شد و از سال 82 ـ 1981 در زندان بسر برد.

سعداوي سالها در مناطق روستايي مصر كار كرد و اطلاعات با‌‌‌‌‌‌ ارزشي را در اختيار زنان قرار داد تا آنها به ارزش استقلال مادي پي ببرند.

كتاب «زنان در نقطة صفر» مشهورترين اثر وي مي‌باشد. از آثار سعداوي مي‌توان از «خاطراتي از زنان زنداني (1994)، دو زن در يك جسم (1994) خاطرات يك پزشك زن (1989)، خوانندة نوال سعداوي (1997)» نام برد. كتاب ديگري نيز در زمينه ادبيات جهان سوم(1985) منتشر كرده است. در زير بخشي از مصاحبة وي را با «آواي زن» در لندن مي‌خوانيد كه موضوع آن مشكلات جنبش زنان در كشورهاي خاورميانه است.

***

سؤال: نظر شما در مورد فمينيسم اسلامي چيست؟ آيا تعريفي براي اين پديده وجود دارد؟

جواب: اگر مذاهب به شيوة ترقي‌خواهانه تفسير شوند، در آن صورت فمينيسم اسلامي (و فمينيسم مسيحي) را مي‌توان تعريف كرد. خداوند يعني عدالت، آزادي و عشق.

سؤال: در ايران زنان به تساوي حقوق اجتماعي بين مردان و زنان معتقدند، نظر شما چيست؟

جواب: چرا كه نه. انسان مي‌تواند به اسلام يا هر دين ديگري اعتقاد داشته باشد و تفسيز او از دين به معناي مساوات و عدالت اجتماعي باشد.

سؤال: گفته مي‌شود جنبش‌هاي مستقل زنان در كشورهاي اسلامي معمولاﱠ به خارجيان و به غرب وابسته‌اند. اين جنبش‌ها چگونه مي‌توانند بر چنين بدگماني فايق آيند و چگونه مي‌توانند ثابت كنند كه دفاع از برابري بين زنان و مردان ربطي به وابستگي به غرب ندارد و حتي جنبش فمينيسمي مي‌تواند در مقابل وابستگي و دخالت غرب بايستد؟

جواب: زنان مي‌توانند با كارهايشان، فعاليت‌هايشان، آثارشان و... ثابت كنند كه مستقل از غرب يا شرق هستند. انسان با افكار، عقايد و اعمالش مي‌تواند با شايعات منفي مبارزه كند.

سؤال: جنبش‌هاي پيشرفته فمينيسمي در كشورهاي غربي با جنبش‌هاي كارگران رابطه‌ي نزديكي دارند و يا حداقل هرگز مقابل يكديگر قرار نمي‌گيرند. از طرف ديگر در كشورهاي اسلامي جنبش زنان بين حلقه‌اي از طبقات متوسط و بالا محصور است. در كشورهاي اسلامي هر چه به طبقات پايين‌تر مي‌رويم مي‌بينيم جنبش آنان بيشتر مردانه است. البته مي‌شود گفت علت آن فاصله بين فمينيسم و جنبش‌هاي كارگري در كشورهاي اسلامي است. اين پديده را چگونه توضيح مي‌دهيد؟ راه حل چيست؟

جواب: همانند ديگر كشورها، در غرب نيز بين جنبش فمينيستي و جنبش كارگري فاصله افتاده است. اما جنبش آزادي‌خواهانه‌ي زنان توانسته است زنان را از تمام طبقات جذب كند و البته هر طبقه‌اي رهبر خاص خودش را دارد. هيچ كس به جز روستايي، روستايي را از بند نمي‌رهاند. ما خودمان، خودمان را رها مي‌كنيم. هيچ كس به ديگري آزادي اعطا نمي‌كند. اصل اساسي و واقعي اين است كه از خود شروع كنيم.

سؤال: از تجربه‌ي ايران ياد گرفتيم كه جنبش زنان بايد مستقل از مردان باشد تا بتواند هر چه بيشتر پويايي و تحرك‌شان را حفظ كنند. مستقل از مردان به معناي آن است كه آنها (مردان) نتوانند فعاليت و حركت زنان را كُند كنند. جنبش زنان بايد به انرژي بالقوه‌ي خودِ آنان توسعه يابد. همچنين مستقل از مردان به معناي رو در رويي و خصومت با آنها نيست. آيا شما فكر مي‌كنيد چنين جنبش‌هايي در كشورهاي اسلامي شانسي براي گسترش دارد؟

جواب: با تجاربي كه از كشورهاي خودمان داريم، مي‌بينيم كه 30 درصد انجمن‌هاي ما را مردان تشكيل مي‌دهند. اگر مردان و زنان پرده‌هاي جهالت را از افكارشان كنار بزنند و به ايده‌هاي روشن و جديدي دست يابند، مي‌توانند در پيشبرد جنبش همگام شوند. اما اين بستگي به شرايط مكاني و زماني دارد. بعضي مواقع مستقل بودنِ انجمن‌هاي زنان يك ضرورت است. بله اگر انجمن‌هاي زنان در كشورهاي خاورميانه بتوانند پيوند و سازماندهي فراطبقاتي ايجاد كنند؛ امكان جنبشي گسترده فراهم خواهد شد.

سؤال: عدم دمكراسي و وجود تعصّب و تحجّر در كشورهاي اسلامي، جنبش زنان را قادر ساخته است تا به جنبشي منظم، سازماندهي شده و با توان سياسي بالا تبديل شوند. آيا فكر مي‌كنيد در موقعيت كنوني جنبش زنان مي‌توانند از كانون‌هاي كوچك‌شان بيرون بيايند؟ اگر اين كار مشكل است، به نظر شما چه شرايطي، چه شيوه‌هايي و چه امكاناتي لازم است؟

جواب: در هيچ جاي دنيا دمكراسي وجود ندارد. با وجود اين زنان متشكل مي‌شوند. تشكل‌هاي زنان در كشورهاي اسلامي فعاليت مي‌كنند، مبارزه مي‌كنند ولي ما اطلاعي دربارة آنها نداريم و اين عدم اطلاع بر اثر عدم ارتباط است. البته حكومت‌هاي استبدادي عامل بازدارنده‌اي براي تمام تشكل‌ها اعم از زنان و مردان مي‌باشند. اما اين تشكل‌ها به نوعي به فعاليت خود ادامه مي‌دهند. البته در اين فعاليت‌ها مردان نسبت به زنان تجارب بيشتري دارند. اما زنان در عمل و در برخورد با مشكلات و مصائبي كه برايشان پيش مي‌آيد، تجربه كسب مي‌كنند. مبارزه براي آزادي در سرشت انسان است و هيچ كس نمي‌تواند مانع آن شود..

 

 

مأخذ:

 www.iran _ bulletin.org/interview/saadawi 

 

 



[1] - Nawal El Saadawi