شماره
14 آبان 1384 |
|
چند
نكته درباره
اين مجموعه
بسياري
از مقالات
مندرج در اين
مجموعه، براي
ارائه در
كنگره زنان
تبريز تهيه شدهاند،
از جمله
مقالات
خانمها سيما
باغبان
خطيبي،
فيروزه
مهاجر، زهرا
يونسپور،
ائلناز دشتي،
صديقه عدالتي
و فريده
اصغرنيا، و آقايان:
عبدالحسين
ناهيدي آذر،
كاظم عباسي،
حسن عليزاده
پروين و
عليرضا صرافي.
تعداد
زيادي مقاله و
مطالب باارزش
در زمينه
موضوع زن به
دفتر نشريه
رسيدهاست كه
اميدواريم
آنها را (به
همراه چندين مقاله
كه از كنگره داريم)،
در فرصتيهاي
آتي به چاپ
برسانيم.
كليه
كارهاي اين
شماره را سركار
خانم فرانك
فريد دبير
اولين كنگره
زنان تبريز به
همراهي تعداد
زيادي از زنان
فعال آذربايجاني
به انجام
رساندهاند. كه
جا دارد از
زحمات تك- تك
ايشان كمال
تشكر و
قدرداني را
نمود.
ديلماج
مجموعهاي
كه در دست
داريد. به
بهانه كنگرهاي
فراهم آمده كه
بيستم
اسفندماه سال
گذشته به
مناسبت روز جهاني
زن در مجتمع
فرهنگي ـ هنري
دكتر مبين در تبريز
برگزار گرديد.
مراسمي كه
حدود بيست سال
بصورت رسمي و
غيررسمي در
شهر ما برپا
ميشد، اين بار
شكل جديتري
به خود گرفت و به
مسائل زنان با
ارائه مقالات
و مطالب تحقيقي
و علمي، بدور
از هرگونه
شعار و برنامههاي
جنبي پرداخت. اين
كنگره با تمام
كاستيهايش
موفق شد، توجه
عدهاي از
پژوهشگران و
مسوولان و
فعالان مسائل
اجتماعي را به
اين مسئله جلب
كند.
قصد
داشتيم،
مجموعه
مقالات كنگره
را بصورت كتابي
مستقل چاپ
كنيم كه امكان
آن فراهم نيامد،
و بر آن شديم
تا گزيدهاي[1] از آنها
را با بخشهايي
ديگر مانند
ادبيات،
ترجمه،
مصاحبه و ساير
مقالات تلفيق
كرده و آن را
بصورت ويژهنامهاي
ارائه دهيم.
از ماهنامه ديلماج
كه اين شمارة
خود را در
اختيار ما
گزارد و نيز
از مساعدتهاي
خانمها
كاوياني،
فرهنگ و آقايان
ناهيد و
ناروني صميمانه
سپاسگزاريم.
پژوهش در
مقولههاي
اجتماعي
بويژه مسائل
زنان كه كمتر
كنكاشي در
مورد آنها
(بويژه در
منطقه ما)
صورت گرفته،
ميتواند
آگاهيبخش و
پشتوانه
حركات بعدي
زنان باشد.
لازم است
بدانيم چه
ردّي از ما در
ادبيات و
تاريخ به جا مانده؟
ميزان زنستيزي
در جامعه و
فرهنگ ما چه
روندي طي
كرده؟، از
فرهنگهاي
مردسالار
ديگر چه
چيزهايي كسب
كردهايم؟
كدام بخش از
فرهنگ ما
ارزشمند است و
چه سنتهاي
غلطي را بايد
رها كنيم؟ از
فرهنگهاي
ديگر چگونه
كسب كنيم تا
هويت خودمان
را حفظ كرده
باشيم؟ در
مقابل جهاني
سازي و يكسانسازي
فرهنگي چقدر
توان
ايستادگي
داريم؟
مشكلات حقوقي زنان و
موانع اجراي
قوانين در
منطقه ما
چيست؟ چه
موانعي براي
حضور همه
جانبة ما در
جامعه وجود
دارد؟ مشكلات
اقتصادي زنان ما
و موانع كسب
استقلال مادي
آنان چيست؟ خشونت
عليه زنان در
منطقه ما چه
اشكالي دارد و
چندين و چند
موضوع ديگر كه
ميتواند
دستمايه
هزاران تحقيق
و بررسي را
فراهم آورد.
لازم است
به روند جهاني
جنبش زنان و
سير آن در
منطقه و كشور
خود توجه كنيم
و ضمن تشخيص
مشتركات خود
با آنها درك
صحيحي از
وضعيت و
موقعيت خود
نيز داشته
باشيم،
جايگاه بومي و
محلي خود را
ارزيابي،
مشخص و حفظ
كنيم و در راه
ارتقاء آن
بكوشيم.
چنانچه ميدانيم،
روش كسب و جمعآوري
و جمعبندي
اطلاعات به
دست آمده از
وضعيت زنان
نيز از جزء به
كل صورت ميگيرد
و در كميتههاي
كشوري و اجلاسهاي
منطقهاي
بررسي و در
نهايت در
كنفرانسهاي
جهاني مطرح ميشود
و سازمان ملل
نيز
دستورالعملهاي
خود را در
چهار سطح
محلي، ملي،
منطقهاي و
بينالمللي
ارائه ميدهد.
از طرفي،
جنبش زنان
نياز به رشد
در فضايي مستقل
و غيروابسته
دارد و تقليل
آن به شاخة
زنان يك حزب
سياسي يا
ضميمه كردن آن
به هر جريان
فكري، در
حقيقت تدوام
بخشيدن به
همان ديد
حاشيهاي است
كه كمك چنداني
به آوردن
مسئلةزن به
متن نميكند. اين
مسئله به
گستردگي نيمي
از جامعه بشري
است و در دل
هيچ جريان
ديگري نميگنجد.
استفاده
ابزارانگارانه
از آن همان
كاري است كه
به وقت رأيگيري
با دادن «يك» حق
رأي به ما، ميكنند
در حالي كه به
لحاظ حقوقي
هيچگاه «يك»
محسوب نميشويم.
از سوي
ديگر تشخيص وجوه
مشترك جنبش
زنان با ساير
جنبشها و
مسائل
اجتماعي و
بهرهگيري از
تجارب و
دستاوردهاي
آنها نيز يكي
از وظايف اين
جنبش محسوب ميشود.
زنان همواره
ياور هر حركت
عدالتطلبانهاي
بودهاند و در
آنها فعالانه
شركت كردهاند.
بگذريم كه
بعداً به همان
دليل كه ذكر
شد از خوان
دستاوردها
(اگر بوده) بينصيب
و باز در
حاشيه ماندهاند،
همواره شاهد
احساس
مسووليت آنها
در قبال مسائل
مختلف
اجتماعي بودهايم
و اگر آنها را
منكوب، منفعل،
بينظر و تابع
آرا و نظرات
مردانه (منظور
نه نظرات
مردان، بلكه
اعمال ديدگاه
قيمسالارانه
از طرف آنان
است) نكرده
باشند، ميتوانند
به روش خود در
پيشبرد تمامي
اهداف حقوق
بشر مؤثر
باشند، بدون
آنكه مانند
برخي از كوشندگان
آن و
روشنفكران
صوري و
طرفداران
زباني
دمكراسي،
تنها به يك
وجه آن توجه و
بقيه را انكار
و حقوق بشر را
شقه شقه كنند.
بر اين
باوريم كه
مسائل زنان در
سطحي بسيار فراگيرتر
از پيش مطرح
خواهد شد؛
بنابر اين لازمست
در ارائه
راهكارها
براي حل آن
دستانمان پر
باشد. زنان بايد
بتوانند از هر
فرصتي براي
ثبوت تواناييها
و قابليتهاي
خود و دست
يافتن به
آگاهي در راه محو
تبعيضِ مبتني
بر جنسيت بهره
گيرند. چرا كه
تبعيض جنسيتي
نيز مانند
تبعيض ديگري،
بخشي از
جامعه را كرخت
و فلج ميكند. اميدواريم
شاهد همراهي و
همگامي
بيشترِ آگاهمردان
سرزمينمان
با زنان، در
اين زمينه
باشيم.