بیانیه کانون  نشریات دانشجویی آذربایجان در مورد بازداشت غیر قانونی " دکترمحمدعلی حیدری" دبیر کانون نشریات دانشجویی آذربایجان

 

ما به اندیشه آزادی خواهی دوستان دربندمان ایمان داریم

 

اگر داشتن جامعه ی جهانی آزاد و برابر آرزوی بشر قرن بیست ویکم است در سرزمین ما حسرتی است که ابراز آن روشنفکر مسئول آذربایجانی را با عواقب ناعادلانه روبرو می کند. اندیشمند آذربایجانی رنجور از بی حرمتی ها، سانسورها و گوش به زنگ خطوط قرمز زندگی می گذراند. احساس مسئولیت در قبال ملتی که هیچ وسیله ای برای دفاع از حقوق خود ندارد فداکاری و جسارتی می خواهد که معدود انسانهایی از آن برخوردارند. دهه اخیر شاهد و گواه رنجها، مقاومت ها و هیجانهای این انسانهای فداکار است. دوستانی که فریاد هویت خواهی خود را از پشت تریبونها، در سطرهای نوشته ها و از پشت میله ها به گوش ملتی مظلوم رساندند، سالها پیش هم قسم و مسافر راهی شدند که امید زندگی، برابری و شرافت را برای ملت شان نوید می داد. اما دیری نگذشت که تریبونها را بستند، نشریات را توقیف کردند و عده ای راهی زندانها شدند. در حالی که نشریاتی همانند نوید آذربایجان، شمس تبریز، دیلماج و... ناعادلانه خاموش گردیند، نشریات دانشجویی اولوس، نسیم، آراز، اؤزلوک، اویانیش و... نیز از مهرورزی قدرتمندان بی نصیب نماندند.

 

اینبار زندان اوین قسمت دوست متعهد و روشنفکرمان آقای دکتر حیدری گردید. سرنوشتی که برای هر فعال آذربایجانی متصور است و قطعا ایشان با آگاهی از چنین روزی قدم در این راه نهاده بوده اند. از آنجا که قصد داریم تنها گوشهای شنوا را مخاطب قرار دهیم و از درخواستهای کلیشه ای صرفنظر کنیم با تنها مرجع ذی صلاح یعنی ملت آذربایجان و انسانهای آزاده سخن خواهیم گفت:

 

 آیا دفاع از حق حیات ملت مان بزرگترین جرمی نیست که دوستان زندانی اوین مرتکب آن شده اند؟

 

آیا حق حیات و حق زندگی برابر و شرافتمندانه با صلاح دید قدرتمندان می تواند نادیده گرفته شود؟

 

آیا حیدری ها مستحق چنین سرنوشتی بودند؟

 

آیا ما در قبال فداکاری فرزندان قهرمان وطنمان مسئول نیستیم؟

 

براستی اینبار این ما نیستیم که باید از آنها حمایت کنیم؟

 

بی شک ملت ما برای زنده ماندن و برای تحقیر نشدن از کسی اجازه نخواهد گرفت و ما به راه و اندیشه های حیدری ها متعهد خواهیم ماند. این بزرگترین وظیفه ای است که ما در قبال رنجها و مشقت های دوستانمان داریم و قطعا بزرگترین خواسته آنهاست، حتی اگر در  پشت میله های زندان و دربند باشند.

 

قلبی نی سیخماسین بو های هارایلار                         قیریلان زنجیردیر، سینان قفس دیر!