کمیسیون دیپلوماتیک آذربایجان جنوبی

 

 2947-606-209 تلفن        alnazmi@msn.com  

  

 

اعضای محترم  و مسئولان ارجمند کنگره ملتهای ایران فدرال

  بسیار متاسفم که بعد از دوماه نقاهت و جراحی سنگین قلب، در نخستین  مذاکره دوستانه با یکی از فعالین سیاسی، متوجه موضع گیری غیر اصولی، خارج از حدود وظایف تشکیلاتی، برنامه ریزی شده رضاخانی برای ترک ستیزی پان فارسیستی،، و ملعبه وار کنگره ملتهای ایران فدرال، و مسئولان آن شدم.

در آغاز تشکیل، با امیدی فراوان به این کنگره پیوستم.  اعتقاد خوش بینانه من آن بود که  ما متفقا و یکدل، برای حقوق انسانی همدیگر بصورت تضامنی  مبارزه خواهیم کرد.  من آنچنان به امکانات  بالقوه این کنگره معتقد بودم  که از دبیرکلی جبهه ملی آذربایجان جنوبی استعفا دادم  تا بتوانم در حد خود به این سازمان سیاسی نیرو بدهم.  سازمانی که  اگر درست عمل میکرد میتوانست تشکیلاتی محکم و  مستقل، متکی به ملتهای اسیر ایران، و مورد حمایت تمام دول و ملل دموکرات و عدالت خواه جهان باشد تا حقوق تاراج شده ملل تحت ستم  ایران را استرداد کند.  با این عمل،  بهترین دوستان سیاسیِ آذربایجانی،  و صادق ترین یاران مبارز خود را ازدست دادم (یارانی که امروز شما حقانیت نظرات آنان را ثابت، و به "تله ای دیگر" بودن این کنگره مهر تصدیق زدید)

من فکر میکردم این کنگره برای مبارزات داخل ایران و برای احقاق حقوق ملل تحت ستم ایرانی است.  مللی که از ابتدائی ترین حقوق انسانی، فرهنگی و اقتصادی خویش محرومند. من میپنداشتم که بدون حضور و حمایت نماینده ای از سی و پنج ملیون ترک ایرانی این کنگره پشتوانه و اعتبار کمّی و کیفی نخواهد داشت.  و ساده لوحانه تر از آن میپنداشتم که این مللِ بمعنای واقعی مستضعف، منصفانه وبرادرانه، با درد های مشترکی که دارند دست بدست هم خواهند داد که تا با متجاوزان حقوقشان، مبارزه کنند.  نمیدانستم که گروههائی فرصت طلب، در خفا، یا، دست در دستان آلودهِ متجاوزان دیرین به حقوق ما دارند و یا ملعبه بازیگرانِ ناخوانده منطقه شده و برای آینده های خیالی، نفشه های خام در سر میپرورانند.

باید بگویم که من به حریت و آزادگی تمام انسانها، اقوام،  و ملل جهان معتقدم و هرگونه تجاوز از ناحیه هرکس را در حریم ملی، فرهنگی و اقتصادی آنان، محکوم میکنم.  ولی چنین توقعی یک مسئولیت متقابل بهمراه  می آورد.  ما وقتی شایستهِ برخورد مدنی و انسانی  هستیم که خود، با روش مدنی و انسانی  مبارزه بکنیم.

تروریسم و توسل به خشونت و خونریزی، نمیتواند راهی انسانی و مدنی برای مبارزات سیاسی و حق طلبانه باشد.

گروه کارگری کمونیستی پ ک ک ،  بنا به تایید و تاکید  تمام ملل و دول دنیا، تشکیلاتی تروریستی است که هنوز صدای  انفجارهای آنان از گوش کسی بدر نرفته،  بوی باروت بمب های آنان، از مشام کسی خالی نشده،  رنگ خون های ریخته شده بدست آنان از چشم کسی زایل نشده، و ناله مادران ماتم زدهِ  شهیدان  بیگناه، در آسمان طنین افکن است.  صحبت از قرنها یا دهه ها پیش نیست، سخن از هفته ها و روز های اخیر است.

دوستان و برادران کرد ما، اگر هم آرزویِ محالِ  کردستان بزرگ را در سر دارند که با متلاشی شدن  چهار کشور کهنسال و تاریخی اسلامی،  و امحا مراکز تمدن خاورمیانه، دری به تخته ای بخورد و سیاست بازان منطقه تمام دنیای چهارصد ملیونی ترک و سیصد ملیونی عرب را با تمام نیازهای متقابل، از حوزه های نفتی خلیج عرب  گرفته تا  دریای همیشه ترکِ خزر، به هیچ و پوچ بفروشند، باز هم باید در قالب  این کنگره، افکار بلند پروازانه خود را، به امور مربوط به ایران و حقوق ملل ایرانی محدو کنند.

محکوم کردن اقدامات امنیتی کشور ترکیه در حواشی مرزها خود، و صرفا برای کنترل اقدامات تروریستی، بخودی خود حضور به حق و ثمربخشِ کشور من آمریکا، در عراق را که تنها دلیل خلق کردستان عراق  است، محکوم و نتیجتا،  عوارض تالی آن یعنی سقوط صدام، و حدوث دولت منطقه ای کردستانِ عراق را هم ناشی از یک تجاوز جلوه داده، و آنرا بی اعتبار میکند.

حضور اسرائیل در شمال عراق و کمپ های آموزش نظامی و تسلیحاتی آنان را در شمال عراق "تجاوز"  جلوه میدهد.   حضور نظامی آمریکا و متحدانش  را در افغانستان( نه در مرز کشور خود، بلکه سه قاره دور تر) بی اعتبار میکند.  من معتقدم، که در جغرافیای گلوبالیزه شده امروز، برای اختفای تروریستی، و یا پناه دادن های مزورانه مناطق به تروریستان،  هیچ مرزی معتبر نیست و برای تعقیب آنان هیچ حدود و ثغوری، نمیتواند حائل باشد.

نمیدانم  چرا وقتی آقای پوتین، بی محابا بر سر ملل چچنیا و تاتارستان بمب و آتش میریزد کنگره ساکت است ولی تا در خارج مرزهای ما،  تروریست های قاتل، تعقیب میشوند داد از کنگره ملتهای ایران، در می آید؟؟

چرا وقتی ادریس بارازانی فرمان قتل و تجاوز به ملت ترکمن کرکوک را آنچنان وقیحانه صادر میکند که حتی خدایان خالق او هم آنرا محکوم و وادار به غرامت میکنند، ما الکن هستیم،  چرا جنایات مستمر ناشی از برنامه های نسل کشی و تغییز بافت ملی و قومی کرکوک مورد اعتراض این کنگره نیست؟  آیا امروز ترک ستیزی، فردا عرب ستیزی و پس فردا بهشت موعود پسر عموهای  آریائی و دوران امحا مطلق عرب و ترک ایران است؟

چند ماه پیش، وقتی آقای رضا حسین بر، آمار ملل ایرانی را تنظیم میکرد و نفوس ترکان ایران را تقریبا معادل اکراد ایران نگاشته بود، نامه ای نوشتم  و بشدت تذکر دادم که نگذارید این کنگره به کلوب خصوصی و دربستهِ یک شاخه و نتیجتا ملعبه عوامل مشکوک شود، پاسخی دریافت نکردم و حال که از بستر دوماهه بر نخاسته ام  "دم خروسی دیگر"  از گریبان کنگره سر بر آورده است.   من بارها و بارها، گفته و نوشته ام که این نوع  دسیسه ها، زرنگی ها،گروه معدودی نظیر ما را هم که هنوز به همکاری ملل محروم ایرانی معتقد وفعلا به فدرالیزم  قانعیم، دست و پا بسته  تسلیم، و در غایت هم آوای استقلال طلبان میکند. متلاشی شدن ایران مرا آزرده نمکند، ولی خونریزی و برادر کشی های سر راهِ آن، لرزه بر تنم می اندازد.  من تربیت شده مکتب آذربایجانم  ارمغان ما به ایران، نخستین آموزش مدرن، نخستین چاپ، نخستین نشریه، نخستین برق، نخستین قانون اساسی، نخستین حزب، نخستین مساوات،نخستین تاتر نخستین... نخستین..... بوده است. ما قدرت و حمیت را صرف تجاوز و اشغال وتهدید نمیکنیم و جز در دفاع از ناموس و ملت و سرزمین خود از خون و آتشن بیزاریم.

پاینده آذربایجان

سرافراز ملت ترک ایران

 

بیست و هفتم اکتبر 2007

 

دکتر علیرضا نظمی

کمیسیون دیپلوماتیک آذربایجان جنوبی