بیانیه جنبش دانشجوئی آذربایجان بمناسبت روز اول مهر آغاز سال تحصیلی جدید و ادامه سیاست تبعیض زبانی در ایران

 

بی شک به قدرت رسیدن رضاخان را می توان کودتایی نو در فرهنگ، تمدن و هویت ملل غیر فارس در ایران تلقی کرد. کودتایی که بهای آن به ورطه نابودی کشاندن زبانها و تمدنهای ملل غیر فارس بود. کودتایی که بهای آن قطع بسط و توسعه زبانهای ملل غیر فارس بود و کودتایی که بهای آن تربیت کودکان این ملل در کوره های فرهنگ سوزی بود.

ملت آذربایجان تا قبل از کودتای سهمگین، زبانش در معرض تهدید و تحدید و نابودی قرار نداشت و کودک این ملت در مکتب خانه های آن با فراغی بال و خاطری آسوده چشم خود را بر عالم خلقت تناقض ها باز نمی کرد.

حکومت پهلوی شدیدترین سیاستهای آسیمیلاسیون را در حق ملت آذربایجان اعمال می کرد، حال فرق نمی کرد در راس حکومت رضاشاه باشد یا محمدرضا. شاه پسر، بدتر از پدر، نسل کشی سیستماتیک زبان و فرهنگ تورکهای آذربایجانی را ادامه داد تا حدی که انقلاب پیشه وری نیز نتوانست چاره گشای این نسل کشی باشد و کودک آذربایجانی بار دیگر با سوزاندن کتابهایش به عالم اضداد بازگشت.

ملت آذربایجان با تصور احیای دوباره زبانش، فرهنگش و هویتش انقلاب اسلامی را راهی دیگر برای نجات زبان و فرهنگ خود دید، ولی انگار این سناریوی وحشتناک تمامی نداشته و ندارد. انقلابی که بهای آن برای ملت آذربایجان شهید جوانانش و بی خانمان شدن مردمانش بود، نه تنها سیاستهای شاه پدر را از بیخ و بن نکند، بلکه انگار شاه پسر جایش را به نائبش داده بود.

هر چند تحت فشار ملتهای غیر فارس ساکن در ایران اصلی به نام اصل 15 (که در آن به وضوح به حق تحصیل به زبان مادری اشاره شده است)، در اصول قانون اساسی گنجانده شد ولی ظاهرا این اصل قسمت دروغین سناریو بود، زیرا که در همان حد نوشتاری باقی ماند و مرحله اجرایی آن به فراموشخانه های تاریخ سپرده شد و حقیقت قربانی مصلحت به اصطلاح ملی! شد.

اینها تماما مروری گذراست بر آنچه در طول این 82 سال بر سر ملل غیر فارس، علی الخصوص ملت آذربایجان آمده بود.

در طول سالهای اخیر، حرکت ملی آذربایجان با یادآوری تمامی این سناریوها و اعتراضات مدنی فریاد تظلم خواهی سر داده است. در این میان جنبش دانشجویی آذربایجان نیز به عنوان موتور متحرک این حرکت همواره سیاستهای نابودی فرهنگی و تحدید زبانی ملت آذربایجان را به چالش کشانده است و سعی خود را بر آن داشته تا با پویایی و انسجام خود اعمال ننگین پدر و پسر و نژادپرستانه جمهوری اسلامی را به دادگاههای وجدان بشری سوق دهد.

ما نیز به عنوان بخش فعالی از این جنبش به نوبه خود ضمن محکوم کردن این سیاستهای ننگین ذکر موارد حقوقی زیر را لازم می شماریم.

 

-     مطابق "اعلامیه جهانی حقوق بشر" مصوب 1948 که در مقدمه اش به برابری شرف و حیثیت خاندان بشری اعتقاد داشته و در ماده ی دوم خود تصریح می کند که "هر کس می تواند بی هیچ گونه برتری، منجمله برتری از نظر نژاد، رنگ، جنس، زبان و دین یا هر عقیده دیگر از حقوق برابر و آزادی بهره مند گردد" و ماده بیست و ششم که اشاره می کند "هر کس حق دارد از تعلیم و تربیت استفاده کند و هدف از تعلیم و تربیت باید شکوفایی کامل شخصیت بشری و تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی باشد و تعلیم و تربیت باید حسن تفاهم و گذشت و دوستی بین همه ملتها و همه گروهها از نظر نژاد و دین، همچنین گسترش فعالیتهای صلح ملل متحد را تسهیل کند"

-     مطابق "عهدنامه بین المللی حقوق سیاسی و مدنی" 16 دسامبر 1966 و "عهدنامه بین المللی حق، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی" به همان تاریخ، که حقوق مربوط به زبان را برای آحاد نوع بشر به رسمیت شناخته است.

-     مطابق "قطعنامه 135-47" 18 دسامبر 1992 مجمع عمومی سازمان ملل متحد که "بیانیه در حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی، قومی، دینی و زبانی" را تصویب نمود.

-     مطابق "کنوانسیون اروپایی برای حفظ حقوق بشر و آزادیهای اساسی" به تاریخ 4 نوامبر 1950،  "کنوانسیون شورای وزیران مجمع اروپا" به تاریخ 29 ژوئن 1992، که مقاوله نامه (چارتر) اروپایی برای زبانهای منطقه ای و یا اقلیتی را تصویب نمود.

-     مطابق "اعلامیه جهانی حقوق جمعی خلقها" مصوب بارسلونا به تاریخ می 1960 که حق تحصیل را برای خلقها به رسمیت می شناسد.

-     مطابق "اعلامیه جهانی حقوق زبانی" مصوب بارسلون، به تاریخ ژوئن 1996 که در بخش دوم ماده بیست و سوم خود تصریح می نماید که "آموزش و تحصیل می بایست در سرزمینی که عرضه می شود به حفظ و توسعه زبانی که یک جمعیت زبانی با آن سخن می گوید، یاری رساند" و نیز ماده بیست و نه که اشاره می نماید "هر کس محق است که از تحصیل و آموزش به زبان خاص سرزمین خود که در آنجا ساکن است برخوردار گردد" و ماده های 24، 25، 26، 27، 28 و 30 که مکررا و موکدا بر حق تحصیل به زبان مادری، آموزش و بسط و گسترش مطالعه ی آن در سطوح دانشگاهی اصرار دارد.

-     مطابق "قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران" مصوب 28 جولای 1986 که در اصل 15 خود "استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات رسانه های گروهی و تدریس ادبیات  آنها را در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد می داند" و اصل 19 که در آن نیز به "حقوق مساوی مردم ایران از هر قوم و قبیله و نژاد" تصریح داشته است.

و بیانیه ها و اعلامیه های بین المللی و حتی قانون اساسی ایران، حق تحصیل به زبان مادری، حق مشترک همه انسانها بوده و بنابراین سلب این حق از مردم آذربایجان توسط حاکمیت، نقض آشکار قوانین بین المللی، حقوق بشر و قانون اساسی است.

 

-     اگرچه در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که حاکمیت شوونیست با در دست داشتن ابزارهای قدرت در نهایت موفق به انجام پروژه یکپارچه سازی فرهنگی و آسیملاسیون نسلهای آینده مردم آذربایجان خواهد شد، اما وقایع سالهای اخیر نشان داده است که تضاد هویتی که از سیاست یکپارچه سازی ناشی می شود، می تواند آغازگر جریانی عظیم و مردمی شود که روز به روز پایه های استبداد و فاشیسم را سست تر نماید.

-     آموزش و تحصیل به زبان ترکی خواسته درونی و نهفته هر کودک آذربایجانی است که مفاهیم اولیه زندگیش را در زبان مادریش یعنی ترکی آذربایجانی فرا گرفته است. اگرچه این میل در همان اوان کودکی توسط سیستمهای ظالمانه حکومت سرکوب می گردد، اما در نهایت پس از رشد و بلوغ وی و آشنایی او با حقوق از دست رفته اش، همان تضاد هویتی ایجاد گشته و او را هر چه بیشتر در جهت احقاق حق خود مصر تر می نماید.

-     علاوه بر آن، قشر روشنفکر جامعه آذربایجان با توجه به وظیفه ای که بر عهده گرفته، در تلاش است تا با حرکت معقولانه و اتخاذ روشهای مبارزه مدنی، باز پس گیری حقوق ملی را به عنوان مهمترین خواسته ملت آذربایجان مطرح می نماید و از این طریق در مقابل جریان پان فارسیسم ایستادگی می کند.

آنچه به نظر می رسد این است که آموزش به زبان ترکی در مدارس از خواسته های اساسی ملت آذربایجان و بویژه دانشجویان و تحصیل کردگان است و منع آنها از رسیدن به این حق موجب ایجاد حرکتهای حق طلبانه در جهت رسیدن به خواسته های ملی خواهد شد.

جنبش دانشجوئی آذربایجان همراه با دانشجویان سایر ملل غیرفارس و تحت ستم "رسمیت یافتن زبان مادری" خود را در راس اهداف ملی و انسان خود جای داده و با تمسک به تمامی موارد قانونی فوق الذکر مبارزه در راه این هدف مقدس را وظیفه ملی و انسانی خود شمرده و تحت هیچ شرایطی از آن عقب نشینی نخواهد نمود. در این راستا ضمن آگاهی بخشیدن به توده ملت آذربایجان و به هر طریق ممکن در تمامی دانشگاهها و مدارس کشور بر این خواسته قانونی خود پای خواهد فشرد. جنبش دانشجوئی آذربایجان با تمسک به شیوه های مدنی و در صورت لزوم مبارزه منفی سعی خواهد نمود تا ضمن تاکید بر هویت ملت آذربایجان اسباب برقراری نظام آموزش و پرورش به زبان ترکی را فراهم نماید.

 

یاشاسین آذربایجان

گونئی آذربایجان اویرنجی حرکاتی

گله جک بیزیمدیر

30 شهریورماه 1386