مروري
بر جريانات يکم
خرداد 86 تبريز
ليلا
صحت
با
مرور اخبار و
گزارشات
منعکس شده در
رسانهها و در
رابطه با جريانات
اخير آذربايجان
آنچه براي من
بعنوان يک شخص
از نزديک شاهد
قضايا و تا
حدودي آشنا به
جريانات فکري
وابسته به
کانون اعتراضات،
مبهم و بدون
پاسخ مانده
است، نوع
برخورد رسانهاي
و نوع نگاه در
نزد رهبران
روشنفکري و
همچنين کاستي
دانش شناختي و
پنهان ماندن
زواياي اصلي
ماجراست که
متاسفانه هم
از سوي رسانههاي
دولتي (به عمد)
و هم از سوي چند
رسانه خارج از
ايران (مغرضانه)
تلاش ميشود ذهنيتها
بيشتر در جهت "توهم
جداييطلبي
آذربايجانيها"
سوق داده شود
که ظاهر امر
از توفيق سياست
بکار برده شده
خبر ميدهد و
شايد مانع اصلي
پرداخت دقيق
در نزد رسانهها
و طبقه روشنفکر
وجود اين ذهنيت
نادرست باشد،
لذا برخود
لازم دانستم
با بررسي
اجمالي قضايا
و با توجه شواهد
موجود نکاتي
را درجهت تبيين
و ارائه شناخت
قضاياي رخ
داده شده در آذربايجان
نکاتي را يادآور
شوم .
حوادث 1
خرداد 85 تبريز
ابتدا به
بهانه اعتراض
به کاريکاتور
چاپ شده در
روزنانه ايران
بود که شکل
گرفت و به ديگر
شهرهاي آذري
زبان گسترش يافت
و دستگاه
حکومتي همراه
با سرکوب شديد
معترضين ، اقدام
به دستگيري
کاريکاتوريست
و تعطيلي موقت
روزنامه کرد
که پس از مدتي
ظاهرا قضيه
تمام شده
محسوب و بايگاني
شد اما تکرار
آن در مراسم
بزرگداشت اولين
سالگرد حوادث
آذربايجان که
باحضور عده
قابل توجهي و با
وجود برخورد
شديد و ضرب و
شتم مردم توسط
نيروهاي امنيتي
برگذار شد، شق
ديگري از قضايا
را همراه با
تفاوتهايي به
نمايش گذاشت و
وجود اين
تفاوتها با جريانات
سال گذشته است
که دقت و حساسيتي
بيشتري را در
جهت شناسايي آن
ميخواهد .
در
برخورد اول با
قضيه و با
توجه به فضاي
تبليغي، بارزترين
رويکرد شائبه قوت
گرفتن گرايشات
جداييطلبي در
علتيابي قضاياست
که بيشتر ازديگر
رويکرد ها جلب
توجه ميکند اما
در بررسي شکلي
و ماهوي، شاهد
متقني براي
اثبات نظريه
فوق ديده نميشود
چراکه اولا با
توجه به تعداد
اندک
هواداران اين
طيف هم در بين
عام و هم در بين
روشنفکران و نيز
با بررسي شعارها
و شبنامههاي
پخش شده در ميان
مردم هيچ
نشانهاي
ازخواستههاي
تجزيهطلبانه
ديده نميشود و
ثانيا اکثريت
جلوداران تجزيهطلب،
پس از جريانات
خرداد 85 عملا
قدرت هدايت به
علل مختلفي از
انان سلب شده
است، هر چند
در خرداد سال
گذشته تحرکات
چاشني وار اين
طيف موثر بود
اما آنچه از ديدهها
پنهان مانده و
بوضوح ديده نميشود
و با مرور
چگونگي رخدادهاي
اخير و با
توجه به محل
بروز وقايع،
گفتمانهاي
غالب مردم
کوچه بازار و در
جمعبندي از
مباحث مطرح
شده در محافل
مختلف سياسي ميتوان
به آن رسيد
وجود شواهدي
دال بر تغيير
رويکرد
اعتراضات و شکلگيري
کانون جديدي
از اپوزسيون
انقلابيتر
است که در
حرکتي خود جوش
مردمي نمود يافته
که از هيچکدام
از منابع فکري
سياسي موجود
تغذيه نميکند
بلکه ريشه در
لايههاي عام
مردم داشته و
به شکل
اعتراضات
متمرکز و
پراکنده در
محلات پائين
شهر و بازار
که بيشتر هواداران
ان را جوانان تشکيل
ميدهند بروز
مينمايد .
جالب
است بدانيم پذيرش
و تائيد کانون
شکل گرفته از
نظر افکار
عمومي اکثريت
از طريق اظهار
عقايد در
گفتمانها وبروز
رفتارهاي حمايتي
در پناه دادن
، فراري دادن
معترضين در
زمان درگيريها
کاملا قابل تشخيص
بوده و دستهبندي
خودي و غير
خودي بين مردم
و نيروهاي امنيتي،
چه در زمان
اوج درگيريها
و چه در روز هاي
عادي بطور
محسوس ديده ميشود
و با نگاهي به
تجربه انقلاب
57 اين امر شايد
زنگ خطري براي
روشنفکران ما
بوده و تذکري دوباره
بر پايداري
فاصله هميشگي
بين مردم و
طبقه روشنفکر
جامعه باشد که
در ايران
روشنفکران و مصلحان
امور سياسي با
عامه مردم
قادر به گفتگو
با زباني قابل
فهم نيستند و
وقتي به ناچار
وارد عرصه ها
ميشوند که ديگر
قدرت ابتکار
عمل از دستشان
خارج شده و در
نهايت به حاشيه
رانده ميشوند.
در ذيل
مقاله گزارشي
است ازچگونگي شروع
و خاتمه
اعتراضات 1
خرداد 86 تبريز
باز جاي تاسف دارد
که در رسانههاي
خودي در حد آن
اخبار و گزارشهاي
آن به صورت خلاصه
و کوتاه منعکس
شده و مردم خبر
تفصيلي آن را
از طريق رسانه
هاي خارجي مثل
گوناز تي وي
دنبال کردند .
گزارش
:
شب 1
خرداد بود از
طريق يکي از
دوستان مطلع
شدم که در
بازار و برخي محلات
شبنامههايي
پخش شده که طي
آن از مردم
دعوت شده است
روز 1خرداد ساعت
4 عصر بهمناسبت
شصتويکمين
سالگرد رسميت يافتن
زبان ترکي آذري
در آذربايجان و
سالگرد شهداي اعتراضات
خرداد 85 و در
اعتراض به نوع
برخورد دولت
در سرکوب
خواسته هاي مدني
مردم در بازار
تجمع کنند و
همچنين از تجمعکنندگان
خواسته شده بود
از انجام
هرگونه حرکت
خشونتآميز و
تخريب اماکن
عمومي خودداري
کنند و خواستههاي
خود را در
قالب حرکتي
آرام و مدني
مطرح کنند .
عصر1
خرداد به
همراه چند تن
از دوستان در
بازار تبريز
بوديم ، در
نگاه اول حضور
زياد نيروهاي
انتظامي و
لباس شخصيها،
به همراه
اتوبوسهاي
پر از سرباز
باتوم بهدست
،جلب توجه ميکرد
و شلوغي غيرمعمول
بازار از مردمي
که بهظاهر در
محوطه بازار در
حال تردد
بودند خبر از
غيرعادي بودن
اوضاع ميداد.
همه هر لحظه
انتظار شروع و
شکلگيري راهپيمايي
را ميکشيدند
. در ابتداي خيابان
تربيت و منتهي
به خيابان اصلي
بازار، پارک
کوچکي است که
آنروز تعداد جمعيت
حاضر و نشسته
در آن ، قابل
توجه بود. ظاهرا
با زمين خوردن
يک موتورسيکلت
و جلب توجه
نگاهها بهسوي
موتورسوار زمين
خورده بود که
ناگاه با صداي
"هاراي"جمعي
از جمعيت
نشسته در پارک
قيام کردند و
به سوي داخل خيابان
تربيت به حرکت
درآمدند. ساعت
حدودا 6 عصر بود
که راهپيمايي تقريبا
شکلگرفته و
انسجام يافته
بود جمعيت
بادادن شعارهاي:
- بيز اولماغا
حاضيروخ آذري
سربازيوخ
–يا
آزادليق ، يا
اؤلوم
اؤز ديلينده
مدرسه –
اولماليدي
هرکسه ،
از خيابان
تربيت به سوي
خيابان اصلي بازار
و به سوي
ساختمان
استانداري سرازير
شدند ظاهرا با
آرام بودن
اوضاع رفته- رفته
بر تعداد راهپيمايان
افزوده ميشد،
تا اينجا هيچ
برخورد خشونتآميزي
هم از سوي نيروهاي
انتظامي و هم
از سوي راهپيمايان
ديده نميشد
جمعيت فقط
شعار ميدادند
و به سمت ساختمان
استانداري در
حرکت بودند.
گرفتن
عكس و فيلم به راحتي
امكانپذير نبود
چرا كه احتمال
برخورد شديد
هم از سوي راهپيمايان
، بعلت
شناسايي از
طرف نيروهاي
اطلاعاتي و هم
از سوي
نيروهاي
امنيتي بعلت
ممنوعيت فيلمبرداري
وجود داشت .
با نزديک
شدن مردم به
ساختمان
استانداري ، حضور
ناگهاني و
فراوان نيروهاي
يگان ويژه و نيروهاي
بسيجي موتور
سوار باتوم
بدست و شليک
گاز اشکآور
قلع و قمع
مردم شروع شد.
ضربات باتوم بود
که بر سر و روي
همه فرود ميامدند؛
در آن دقايق از
ديد نيروهاي يگان
ويژه و بسيج، همراهي
با راهپيمايان
مهم نبود ،هر کس
که در تيررس بود،
ضربات مشت و لگد
و باتوم بي
امان نثارش ميشد
پس از دقايقي جمعيتي
که اکثريت
آنان از جوانان
بودند ، با صورتهاي
خونآلود و
کتک خورده و
دست بسته، گيج
هجوم وحشيانه نيروهاي
امنيتي شدند و
آنان که جان
سالم بدر
بردند به خيابانهاي
اطراف ،پراکنده
شدند برخي هم
در مغازهها و
پاساژهاي
اطراف توسط
مغازه داران پناه
داده شدند ماموران
با تهديد و حتي
شکستن شيشههاي
بعضي از مغازهها
، از مغازه
داران ميخواستند
در مغازههايشان
را ببندند.
ماموراني که
با چرخاندن
باتومها دور
سرشان حريف ميدان
ميطلبيدند و پس
از 1 ساعت ،
ظاهرا نيروهاي
امنيتي با ايجاد
ترس و وحشت قلع
و قمع راهپيمايان
، توانستند کاملا
بر اوضاع تسلط
داشته باشند
اما آنچه که در
آنروز خيلي
راحت از
رفتارها و
گفتارهاي
مردم عادي
قابل درک بود
ايجاد فاصله و
شکاف و دسته
بندي عميق بين
خودي و غيرخودي
بين مردم و نيروهاي
دولتي بود که اين
نشانه خوبي
براي مدعيان
حکومت مردمسالاري
ديني و شايسته
دولت مهرورز نيست
.
حواشي
اعتراضات1
خرداد – تبريز 86
بيشتر
مناطق تبريز
بالاخص در
مسير بازار كه
منتهي به
استانداري و
فرمانداري ميشود
از يك روز قبل
به حالت نيمه
امنيتي در
آمده بود
اگر
چه اعلام شده
بود كه
راهپيمايي
ساعت 16 شروع
ميشود اما حدود
ساعت 17:45 آغاز شد
تعداد
راهپيمايي
كنندگان در
ابتداي امر
حدود 300 نفر
تخمين زده ميشد
اما پس از
رفتن به طرف
استانداري به
مراتب بيشتر
شد
پس
از پراكنده
شدن
راهپيمايان از
اطراف بازار و
استانداري
يگانهاي
ويژه موتور
سوار در ميدان
مركزي تبريز
(ميدان ساعت ) .
جلوي عمارت
شهرداري تبريز
به نوعي اقدام
به رژه رفتن كردند
در حاليكه در
آن محوطه اثري
از راهپيمايي
و اعتراض نبود
نيروهاي
لباس شخصي از
مسجد شعبان
واقع در بازار
تربيت تغذيه
ميشدند
بطوريكه پس از
شروع
راهپيمايي از
ورود مردم به
بازار تربيت
كه مسجد شعبان
در ابتداي ان
قرار دارد جلوگيري
ميشد
از فحاشي
يگانهاي
ويژه به مردم
و بازاريان
مشخص بود كه
آنها غيربومي
هستند در
حاليكه در
جريانات سال
گذشته از اعراب
غير ايراني
استفاده شده
بود و شايعه
لبناني وبودن
انها برسر
زبانها افتاده
بود
در
حاليكه
دادستان تبريز
از دستگيري 15
نفر در
اعتراضات فوق خبر
داده است اما طبق
شواهد شمار
انها بسيار
بيشتر از
تعداد مذكور
است.
برخلاف
سال گذشته
تابحال خبر از
كشته شدن كسي
در اعتراضات
امسال داده
نشده است