بیانیه
مهم و تحلیلی
جنبش
دانشجوئی
آذربایجان در
آستانه اولین
سالگرد قیام
خونین و ضد آپارتایدی
ملت بزرگ
آذربایجان
یکسال از
قیام کاملا
مدنی،
بشردوستانه و
ضد تبعیض
نژادی-زبانی
ملت
آذربایجان که
حیرت جهانیان
را برانگیخت و
در صدر اخبار
خبرگزاریهای
بین المللی جهان
قرار گرفت، می
گذرد. قیامی
میلیونی بر
علیه
سیاستهای
تبعیض نژادی
شونیسم فارس
در قرن اخیر و
"نه"ای بزرگ
بر سالها
تحقیر و تمسخر
و بازگشتی سربلندانه
و مفتخرانه به
ارزشهای ملی،
فرهنگی و
زبانی ملت
آذربایجان که
در قالب شعار "هارای
هارای من
تورکم"
تبلور یافت. قیامی
که متاسفانه
در اثر سیاست
سرکوب فاشیزم فارس
و سکوت مدیران
جیره خوار و
خائن محلی آذربایجان
منجر به شهادت
و زخمی شدن
دهها تن از هموطنان
و بازداشت
هزاران تن از
فرزندان قهرمان
آذربایجان و
نواده گان بحق
بابک و
ستارخان گردید
که متاسفانه
هم اینک
تعدادی از آن هنوز
هم در سیاهچال
رژیم
گرفتارند.
قیامی که در
ارزیابیهای
بین المللی
مدنی، بشردوستانه
و صلح آمیز
بود، بوسیله
رژیم توتالیتر
به اصطلاح
جمهوری
اسلامی به خاک
و خون کشیده
شد و لکه ننگی
دیگر بر
پیشانی
شونیسم فارس نهاد.
قیامی که
اگرچه ابتدا
در جمع های
چند هزارنفری
دانشجوئی شکل
گرفت، اما
دیری نپائید
که میلیونها
تن از ملت
آذربایجان را
در شهرهای
مختلف به کوچه
ها و خیابانها
کشاند و قدرت،
عظمت و جسارت
حرکت ملی
آذربایجان را
به رخ تمامی
نیروهای
تاثیرگذار
عرصه سیاسی چه
در داخل و چه
در خارج کشید.
قیامی که پیام
آن خبر زایش جنبشی
مدنی،
دمکرات،
سکولار،
آزادیخواه و عدالت
طلب در
خاورمیانه و
دنیای تورک به
مرکزیت تبریز
پیر بود.
متاسفانه
همچنانکه پیش
بینی می شد
سردمداران
حکومت جمهوری
اسلامی نه
تنها از درک
پیام این قیام
بزرگ
بازماندند،
بلکه با در
پیش گرفتن سیاست
سرکوب و اعمال
خشونت آمیز،
ملت
آذربایجان را
در آستانه یک
انتخاب بزرگ و
تاریخی
قراردادند تا
بعد از این
صرفا منافع
ملی ملت
آذربایجان در
داخل مجموعه
بزرگ دنیای
تورک به
مهمترین
پارامتر
تاثیرگذار در
ترسیم خط مشی
سیاسی آینده
ملت
آذربایجان در ایران
و خاورمیانه
تبدیل شود.
ظاهرا تاریخ
در حال تکرار
است. اما دیگر
بار ملت
آذربایجان
اشتباهات
گذشته را
تکرار نخواهد
نمود، بلکه با
عزمی جدی و
راسخ به سوی
آینده و
آذربایجانی
توسعه یافته و
دمکرات حرکت
خواهد کرد.
جنبش
دانشجوئی
مستقل و پیشرو
آذربایجان
همچنانکه
بارها اعلام
نموده، دو اصل
اساسی " رسمیت
یافتن زبان
تورکی در
ایران" و " برسمیت
شناخته شدن حق
تعیین سرنوشت
ملی برای ملت
آذربایجان"
را بعنوان کف
مطالبات ملی و
متناسب با
استاندردهای
حقوق بشری
دنیا در
سرلوحه اهداف
خود قرار داده
است. جنبش
دانشجوئی
آذربایجان
تحت هیچ
شرایطی از این
دو خط قرمز
خود عقب نخواهد
نشست. و صد
البته با
رویکردی
غیرخشونت آمیز
در راستای
رسیدن به این
اهداف مقدس
مبارزه مدنی
خود را شدت
خواهد بخشید.
در پایان
ضروری می
دانیم نکاتی
چند در ارتباط
با تجمعات
اعتراض آمیز
را خدمت ملت
شریف آذربایجان
خلاصه وار
اعلام داریم.
1. قیام ملی
آذربایجان
قیامی مدنی،
صلح آمیز،
بشردوستانه،
سکولار و
دمکراتیک است.
از اینروی هر
گونه خشونت در
تظاهرات ها،
شکستن شیشه،
آسیب رساندن
به اموال
خصوصی و عمومی
و ... از دیدگاه
جنبش
دانشجوئی آذربایجان
محکوم بوده و
نتیجه ای جز
تولید بهانه و
دادن فرصت
سرکوب به
عوامل رژیم و لطمه
زدن به اعتبار
بین المللی
حرکت ملی آذربایجان
ندارد.
2. هرگونه
شعار که در
واقع بنوعی
باز تولید
سیاست
شونیستی
حاکمیت فارس
در داخل حرکت
ملی آذربایجان
بوده و
استنباطهایی
غیر مدنی را
بهمراه داشته
باشد، از
دیدگاه جنبش
دانشجوئی
آذربایجان
مذموم و محکوم
است. حرکت ملی
آذربایجان
بایستی با
تحمل و سعه
صدر از چهارچوبهای
اخلاق،
مدرنیسم و
مدنیت خارج
نشود. سی
میلیون تورک
آذربایجان
این توان و
قدرت را دارد
که با توسل به
مبارزه ای
مدنی به حیات سیاسی
شونیسم در
ایران برای
همیشه پایان
دهد.
3. فعالین
خارج کشور نقش
بسیار والا و
ارزنده ای در
جلوگیری از
تحقق کامل
خفقان در آذربایجان
داشته و از
اینروی لایق
تقدیر و سپاس
هستند. اما
بایستی متذکر
شویم که آینده
سیاسی حرکت
ملی
آذربایجان نه
در خارج از
آذربایجان بلکه
در داخل کشور
و بوسیله
فعالین آن
ترسیم می گردد.
سعی در تحمیل
سمبل و
رهبریتی غیردمکراتیک
از خارج به
داخل محکوم
بوده و هر گونه
سمبل، رهبر و
یا رهبران
حقیقی حرکت
ملی آذربایجان
در طی فرآیندی
دمکراتیک از
سوی ملت آذربایجان
تعیین خواهند
شد.
4. جنبش
دانشجوئی
آذربایجان از
تمامی فعالین
کارگری،
معلمین و زنان
می خواهد که
با پیوستن به
صفوف فعالین حرکت
ملی
آذربایجان
دست در دست هم
بسوی آذربایجانی
مرفه، توسعه
یافته و
دمکرات حرکت
کنند.
5. اتحاد
ملت های تحت
ستم غیر فارس
در ایران زمینه
را برای سقوط
سریعتر
امپراطوری
فارس-شیعه رادیکال
مهیا خواهد
نمود. از
اینروی
فعالین سیاسی
این ملل می
توانند ضمن
حفظ احترام متقابل
با اتخاذ
تاکتیک های
مشترک
مبارزاتی و همکاریهای
صمیمانه عرصه
را بر شونیسم
فارس تنگ تر
کنند.
امید است
فعالین
دانشجوئی و
ملی
آذربایجان با
لحاظ شرایط و
حساسیت های
موجود در هر
شهر و منطقه و
با اتخاذ
تدابیر کافی
ضمن بزرگداشت
این قیام بزرگ
با تهیه خبر،
عکس و گزارش
از هر نوع
تجمعی سکوت و
خفقان حاکم بر
آذربایجان را
شکسته و صدای
مظلومیت آنرا
بگوش جهانیان
برسانند.
بخش رسانه
ای جنبش
دانشجوئی
آذربایجان
گله جک
بیزیمدیر
شنبه 29
اردیبهشت 1386
19-05-2007
بیز وطن
مجنونو، ائل
عاشیقی، تورک
عسگری ییک
بیز وطن
نامینه
اؤلسک، دیری
لرده ن، دیری
ییک
ملت شريف
آذربايجان:
آذربايجان،
دردهای
ناگفته
بسياری دارد و
فعالان حرکت
ملی
آذربايجان و
جوانان آگاه
اين سرزمين با
مشکلات
بسياری
درگيرند،
آنان با عشق پايان
ناپذير خود به
سرزمين
مادری، در حالی
آلام ملت
مظلوم خود را زمزمه
ميکنند که هر
روز محاصره
اقتصادی، فرهنگی
و سياسی
آذربايجان از
سوی رژیم
فاشیستی و ضدبشری
جمهوری
اسلامی ایران
و دشمنان قسم خورده
آذربايجان و
تشنه به خون
ملت آذربایجان
تنگتر ميشود و
سکوت شرم آور
نمايندگان و
مدعيان
دروغين
دمکراسی،
عدالت و آزادی خشم
و انزجار
قاطبه ملت
ستمديده
آذربايجان را
برانگيخته
است. تضييق و
تضييع های
اقتصادی،
اجتماعی، فرهنگی،
سياسی و
جنايات
انسانی چون:
1-
يکسان سازی
فرهنگی و
زبانی
(آسيميلاسيون)
2- جعل اسناد و
تحريف تاريخ
برای زدودن
حافظه تاریخی
ملت تورک
آذربایجان و
ایجاد
وابستگی بی دلیل
و بی معنا به
جهان ایرانی
با القاء
نالايق بودن سلاطين
تورک و بزرگ
جلوه دادن به
اصطلاح وزيران
ايرانی و تلاش
در جهت معرفی
اجداد مردمان
تمدن ساز و
علم پرور تورک
به عنوان
عناصری وحشی و
بی تمدن 3-
دروغ، کتمان
واقعيات و
وارونه نشان
دادن حقايق 4-
توهين به زبان، فرهنگ
و مليت، ملت
آذربايجان در
رسانه های ارتباط
جمعی، کتب
درسی مدارس و پر کردن
سی دی، کاست و
نوارهای
تحقير آميز توسط
دلقکهای هرزه
به اصطلاح
هنرمند 5-
ممانعت از
برگزاری
سالروز
گراميداشت
باقرخان در 14
مرداد،
دستگيری
دوستداران
فرهنگ
آذربايجان در
31 شهريور در دامنه
های ساوالان،
سنگ اندازی در
مراسم بزرگداشت
سالروز شهادت
ستارخان در 25
آبان، حاضر نمودن
دهها هزار نيروی
اطلاعاتی و
نظامی در
اطراف و محوطه
قلعه بابک و
تبديل آنجا به
بزرگترين
پايگاه نظامی
و اطلاعاتی،
دستگيری بيش
از 150 نفر از
فعالان حرکت
ملی
آذربايجان که برای شرکت
در مراسم
بزرگداشت
پروفسور
زهتابی و
گراميداشت
سالگرد 21 آذر
عازم شهرستان
شبستر بودند،
دستگیری،
کشتار و به شهادت
رساندن صدها
تن از جوانان
هویت طلب و
فعالان حرکت
ملی
آذربایجان،
بعد از قیام
شکوهمند و
خونین خرداد
ماه سال 1385 و... 6-
نابود سازی
آثار و ابنيه
تاريخی،
فرهنگی و
باستانی
(ويران سازی
تالار تئاتر
بالاباغ
تبريز، تخريب
بنای ارک
تبريز، ويران
سازی محوطه مسجد کبود
تبريز، تپه
حسنلو در
سولدوز، گنبد سلطانيه
در زنگان،
بقعه شیخ صفی
الدین اردبیلی
در اردبیل و...) 7-
تبليغ ايران
تک قومی از طريق
برتری طلبی
نژادی، قومی و
زبانی و
جايگزين
ساختن فرهنگ و
زبان! فارسی
(لازم به
يادآوری است
که زبان - لهجه!!
فارسی،
افغانی يا
ایرانی در
فهرست رده بندی
زبانهای دنيا
به عنوان سی و
سومين لهجه
زبان عربی
شناخته شده
است) 8- اعمال
خشونت و ايجاد
جو ترس و وحشت
و برقراری
مخوف ترین
دیکتاتوری
پلیسی و
امنیتی در طول
تاریخ این سرزمین
برای جلوگيری
از اعتراضات
قومی و ملی 9-
ايجاد
وابستگی در
تمامی بخشهای اقتصادی،
علمی، صنعتی،
اداری و... و
انتصاب استانداران،
فرمانداران و
مديران فاسد، ضد
مردمی، فارس
زبان، غير
بومی يا بومی خود
باخته و عدم
توجه به عمران
و آبادی
شهرهای
آذربايجان به
بهانه مرزی
بودن و حتی
تلاش در جهت
عقب ماندگی و
پس گرايی آن
و پايين بودن
درآمد سرانه
در مقايسه با
مناطق فارس
نشين و افزايش
شديد نرخ بيکاری و
عدم بستر سازی
مناسب در بخش
صنعت توريسم و
سفرهای
مقامات بلند
پايه حکومتی و کلنگ
زنی های
بيهوده و
تبليغاتی که
در عالم واقع
هيچوقت صورت
تحقق به خود
نميگيرد 10-
رواج روزافزون
معضل اعتياد
بگونه ای که
هم اکنون طبق
گزارشات رسمی
سازمانهای
بين المللی
ميزان مصرف
مواد مخدر در
آذربايجان در
مقايسه با
ساير مناطق
ايران رشد
بسيار سريعی
دارد و در کنار
آن افزایش
شدید و صعودی
نرخ بیکاری،
فقر، فحشا،
بزهکاری،
رشوه، گرانی،
خودکشی و... در سرزمین
آذربایجان 11-
سوء استفاده
ابزاری از دين
و احساسات
مذهبی برای
پيشبرد اهداف
شوم ضدانسانی
12- اختراع زبان
و نژاد مجهول،
مجعول و کسروی
ساخته «آذری»
برای محو و
نابودی زبان
تورکی و تحميل
آن به مردم با
استفاده از زور
و تزوير 13-
کوچانيدن
فارغ
التحصيلان و
صاحبان ثروت
از آذربايجان
به مناطق فارس
نشين به منظور
خالی کردن اين
پهنه و سرزمين
از علم و ثروت 14-
معرفی کشور
آذربايجان
شمالی به
عنوان مظهر
ظلم، فساد،
تباهی، زشتی و
ناامنی به
خاطر ايجاد
احساس ترس در
بين ملت
آذربايجان از
اينکه در صورت
احقاق
مطالبات ملی و
انسانيشان
سرنوشتی
همانند آنان
در انتظارشان
است 15- حمايت
همه جانبه
سیاسی،
اقتصادی و
نظامی از رژیم
اشغالگر
ارمنستان (به
عنوان يک کشور
ضد تورک و ضد
مسلمان) برای
تحت فشار قرار
دادن کشور
مسلمان
آذربايجان
شمالی (ترس و
وحشت رژیم
فاشیستی
جمهوری
اسلامی ایران
از اینکه
استقرار
کشوری
قدرتمند،
جذاب،
پیشرفته و مدرن
به نام
«آذربایجان
شمالی»
میتواند حس
هویت طلبی و
در نهایت
استقلال
خواهی ملت
«آذربایجان
جنوبی» را
تقویت کند، او
را بر آن داشته
است که در
مناقشه
قاراباغ
عملاً و علناً
از رژیم
ارمنستان
حمایت کند و
این در حالیست
که شعار «مرگ
بر اسرائیل»
سردمداران
رژیم ایران هر
روز گوش فلک
را کر کرده
است) 16- تلاش
مذبوحانه در متضاد
و متفاوت جلوه
دادن مؤلفه
های معرف ملت تورک
آذربايجان و
تورکيه 17- دستگيری،
کشتار و تبعيد
نويسندگان،
شعرا، محققين،
روشنفکران و
آزاديخواهان
مبارزی چون: فريدون
ابراهيمی،
محمد امين
آزاد وطن، صمد
بهرنگی،
بولوت
قاراچورلو
(سهند)، حبيب
ساحر، گنجعلی
صباحی،
عليرضا نابدل
(اوختای)،
بهروز دهقان،
موسی
خیابانی،
پروفسور
محمدتقی
زهتابی، صفرخان
قهرمانيان،
محمد مختاری،
محمدجعفر پوینده،
مهندس
غلامرضا
امانی، عباس
لسانی، حجت
الاسلام
عظيمی قديم،
چنگيز بخت
آور، هدايت ذاکر،
حسن دمیرچی،
سعيد
موغانلی،
يوروش مهرعلی
بيگلو، جواد
عباسی، عزيز
پورولی، اکبر
آزاد، آيدين
قاراخانلی،
کمال نويدی،
سيد کاظم
موسوی،
ابراهيم
جعفرزاده،
صاحبعلی
خدابخش، تکين
ماهارلی،
ائلچين
حاتمی، محمود
فضلی، دکتر عبداللهی،
جمشيد زارعی،
ماهنی
زنگانلی،
محمدرضا
آقاپور،
شوکور
قهرمانلی،
محمدرضا لوايی،
محمد شکری،
فاضل موسوی،
بهروز
سردرودی، ائليار
کرجلی، قادر
آذری، آدی
گوزه ل
جبرئيلی،
پرويز يکانی
زارع ، علی
پورعلی، حسين
اقبالی،
عليرضا قولونجو،
آسلان خاليد،
تيمور نصيری
فرد، سعيد
نعيمی، حسين
عليزاده،
جعفر پشتون،
عباس نيکروان،
محمد ملکی
خياولی، بابک
مرندلی، انصافعلی
هدایت، علی
حامدایمان،
منوچهر عزیزی،
حسن ارک،
دکتراحمد
رضایی
(حیدراوغلو)،
حسین احمدیان،
مصطفی برزگر،
امیر ابراهیم
پور، عادل زاهدی،
وحید شیخ
بگلو، جواد
فرج پور،
دکترصالح
کامرانی، رضا
سیاح،
ابراهیم
رشیدی، رضا حیدری،
داود اسدی،
بهزاد
خسروانی،
فردین عبادی،
داود مقامی،
حمید خان
احمدی، اروج
امیری، حامد
یگانه پور،
یاشار حکاک
پور، داوود
عظیم زاده،
مجید پژوهی
فام، محسن
فرامرزی، احد
جدی، شاهرخ
فرامرزی،
امیر
آقازاده، ولی
ظهرابی، علی
رازی، حاتم
رستمی،
اوختای
بابایی، صالح
ملاعباسی،
فرهاد قویدل،
مصطفی عوض
پور، مهدی نوری،
ائلچین
سلیمی، رضا
عباسی و... 18-
توقيف و آزار
و اذيت نشريات
مستقل، آگاه
کننده و مدافع
حقوق ملت
آذربايجان
(يول، شمس
تبريز، نويد
آذربايجان،
اميد زنجان،
آوای اردبیل،
يولداش،
آراز، وراوی،
یاشیل موغان،
ائلچی، باخيش،
نسيم، ارمغان
آذربايجان،
اويانيش، آذر،
اردم،
توپلوم،
سايان،
کيمليک، سحر،
چاغری و...) 19-
جلوگيری از
آموزش زبان،
فرهنگ و
ادبيات تورکی
(به عنوان
سومين زبان
زنده، غنی و
قانونمند
جهان و زبان
ملی و مادری 35
ميليون نفر
تورک آذربايجانی)
در مدارس و
استفاده از
الفبای لاتين
در نشريات
دانشگاهی 20-
تضعيف جايگاه
هنر و موسيقی
آذربايجانی و
ممانعت از
آموزش و اجرای
آن 21- انتقال
باقيمانده
آثار تاريخی و
باستانی به
موزه های
مناطق فارس
نشين 22- تکه تکه
کردن سرزمين
آذربايجان و
تقسيم آن به
واحدهای
جغرافيايی
کوچکتر و حذف
نام مقدس آذربايجان
از روی
واحدهای
تجزيه شده به
بهانه بزرگی و
خدمت به مردم
(آذربايجانشرقی،
همدان، قزوين،
اردبيل،
آذربایجانغربی،
زنگان، انزلی
و آستارا
«گيلان»،
بيجار و قروه
«کردستان»، ساوه
«مرکزی»، سنقر
«کرمانشاه»،
هشتگرد
«تهران») در
حاليکه
استانهای
خراسان،
اصفهان،
فارس، کرمان،
يزد، سمنان و...
از اين ديدگاه
بايد زودتر از
آذربايجان
تقسيم ميشدند
23- اعمال سياست تغيير
ترکيب بافت
قومی (به نفع
اکراد) در
اراضی تاريخی
غرب
آذربايجان
(اورمو، سويوق
بولاق،
سولدوز،
سايين قالا،
تيکان تپه،
قوشاچای،
سلماس، خوی،
داش ماکی و...) با
هدف پيدايش
قاراباغی
ديگر در اين
منطقه 24-
ممنوعيت نامگذاری
اسامی تورکی
بر روی کودکان
آذربايجان 25-
تغيير نام
مناطق شهری و
جغرافيايی از
تورکی به
فارسی (با
نامهايی
موهون، جعلی،
مسخره و توهين
آميز)
آذربايجان به
آذرآبادگان،
دريای خزر به
مازندران،
جمهوری
آذربايجان
شمالی به آران
(و بعد از قیام
شکوهمند
خرداد ماه 1385،
این کشور
"آذربایجان
شمالی" توسط
مزدوران رژیم
فاشیستی
"ایران
شمالی"
خوانده
میشود)، زنگان
به زنجان،
قاراداغ به
ارسباران،
بندرانزلی به
بندر پهلوی،
خياو به مشکين
شهر،
قاراآغاج به
قدس، قوشاچای
به مياندوآب، تيکان
تپه به تکاب،
ملک کندی به
ملکان، سايين قالا
به شاهين دژ،
سرايسکند به
هشترود، توفارقان
به آذرشهر،
موغان به پارس
آباد، اوجان به
بستان آباد،
سلماس به
شاپور،
چالدران به سيه
چشمه، آجی چای
به تلخه رود،
آراز به ارس،
ساوالان به
سبلان،
جغاتای چای به
زرينه رود، سولدوز
به نقده،
اورمو به
رضائيه،
ساووجبولاغ
به هشتگرد،
قاراعين به
پلدشت، ساری
قايا به سارقيه،
تاتائوچای به
سيمينه رود،
ميدان چای به
مهران رود،
قيزيل اوزن
چای به
سفيدرود، قاراگول
به سياه
استخر،
سوباتان به
تازه ده، قالاجيک
به عزيزآباد،
باخچاجيق به
سردارآباد،
قاراخاچ به
علی آباد،
گروس به
بيجار، ساووج
به ساوه،
تورکان اووا
به فرزانه
آباد، قاراوول
داغی به
شيرکوه، ميشو
به ميشاب،
آخماقايا به
احمقيه،
جيرانلی به
جاريحانی،
اسکی شهر به
اسک شهر، باش
بولاق به
سرچشمه و... (طبق
آخرین آمار و
ارقام موجود،
هم اینک 11856
منطقه
جغرافیایی
آذربایجان
جنوبی شامل
شهر، روستا،
کوه، رودخانه،
جنگل، تپه،
بیابان، دشت،
جلگه، خیابان،
کوی، محله و...
توسط نامهای
جعلی، موهون و
توهین آمیز از
تورکی به زبان
بیگانه فارسی
تغییر نام
داده شده اند) 26-
معرفی خائنين،
مزدوران و وطن
فروشان تورک
به عنوان
قهرمانان ملی
و ادبی
آذربایجان
(سيد احمد
کسروی، حسن
تقی زاده،
داور رضازاده
شفق، عارف
قزوينی، شعاری،
عبدالعلی
کارنگ،
منوچهر
مرتضوی، ذبيح
بهروز، تقی
اَرانی، امين
رياحی خويی، کاظم
زاده
ايرانشهر،
محمود افشار،
ابوالقاسم
آزاد مراغه
اي، جواد شيخ
الاسلام
زاده، يحيی
ذکاء، سلیمان
میرزااسکندری
و...) 27- حمايت مادی
و معنوی از
پان
ايرانيستهای
آريامهری و
تورک ستيزان
ملعونی چون
محمدابراهيم
باستانی
پاريزی، کاوه
بيات،
پورجوادی،
هرميداس باوند،
افشين
جعفرزاده،
محمود بنی
هاشم، پرويز ورجاوند،
ايرج افشار،
سيدمحسن
امين، انور خامنه
ای، محمد
آخوندی،
عنايت الله
رضا، پيروز
مجتهدزاده،
کاظم آذری،
اعظم زنگنه و... 28-
بيگانه نمودن
نسل امروز
آذربايجان از
اسوه های ملی،
فرهنگی،
تاريخی و علمی
خود (آلپ
تئومان، آلپ
مته خان، آلپ
اَرتونقا،
آلپ آتيلا،
عبدالقادر
ماراغه ای،
احمد يه سوی،
اديب احمد،
يونس اِمره،
امير تيمور،
حکيم
اميرعليشير
نوائی، قاچاق
کرم،
کوراوغلو،
قاچاق نبی،
بابک خرمدين،
محمود
کاشغری،
قیزیل
آرسلان، صفی
الدين اورموی،
ده لی دومرول،
عمادالدين
نسيمی، اوزون
حسن، ملامحمد
فضولی، حکيم
ابوالقاسم نباتی،
محمد جهان
پهلوان، حکيم
نظامی گنجوی،
صائب تبريزی،
افضل الدین
خاقانی، خطیب
تبریزی،
خواجه
نصیرالدین
طوسی، اوحدی
مراغه اي، مهستی
گنجوی،
اوغوزخان، ده
ده قورقود،
تومروس آنا، قيل
قاميش، حکيم
ابوعلی سينا،
حکيم فارابی،
قطران
تبریزی، شيخ
قاسم انوار،
جاوانشير، عباس
ميرزای
قاجار،
نادرشاه
افشار، سعيد
سلماسی، عجمی
نخچیوانی،
ابوالحسن
راجی، شاه اسماعيل
ختايی، شيخ
اشراق شهاب
الدين
سهروردی، حکيم
سيدعظيم
شيروانی،
زينب پاشا،
خورشيدبانو
ناتوان، حکيم
ابوريحان
بيرونی،
حيران خانيم،
سارای خاتين،
خسته قاسيم،
سلطان محمد
تبریزی، عاشيق
علی عسگر،
ابولحسن
بهمنیار،
استاد کمال
الدين بهزاد،
باهار
شيروانلی،
ملا پناه واقيف،
حکيم هيده جی،
قوسی تبريزی،
شمس تبريزی،
قاسيم بيگ
ذاکير،
جهانشاه
حقيقی،
حبيبی، مورتوزقلی
خان ظفر،
مرواريد
ديلباز، کاظم
آقا سالک، باکيلی
عباسقلی
آقاقدسی، شيخ
محمد خيابانی،
ميرزا فتحعلی
آخوندوف،
ستارخان،
باقرخان،
محمدتقی خان
پسيان، حيدر
عمواوغلو،
محمدامين
رسول زاده،
کاظم خان
قوشچی، علی
ميسيو، جليل
محمد
قليزاده،
ميرزا علی
اکبر صابير،
اوزه ئير حاجی
بی لي، باغبان
ائل اوغلو،
مدينه گولگون،
خليل رضا
اولوتورک،
حکيمه بلوری،
صمد وورغون،
سيدجعفر پيشه
وری، يوسف
بهنمون، حسن
رشديه، علی
آقا واحد،
ميرزاعلی
معجزشبستری،
بختيار
وهابزاده،
محمد تاقی
صدقی، سليمان
رستم، جبار
باغچه بان،
محمدعلی
تربيت، آنار
ريضا، علی
سليمی،
شهريار، رسام
عربزاده،
پروفسورحميد
نطقی،
پروفسورغلامحسين
بيگدلی،
پروفسورجواد
هيئت،
پروفسور
مينائی،
پروفسورهشترودی،
پروفسورنظامی
خوديف،
پروفسوريحيی
عدل،
پروفسورمحمدزاده،
دکترعلی
کمالی، علی تبریزی،
دکترميرهدايت
حصاری،
دکترمحمدعلی
فرزانه،
دکترمحمدزاده
صديق،
دکترعلی
داشقين،
دکترصمد
سرداری نيا،
دکترعزيز
محسنی،
دکتررضا
براهنی،
دکترغلامحسين
ساعدی،
دکترحسين فيض
اللهی وحيد،
استادبهزاد
بهزادی، زين
العابدين
مراغه اي، ميرزاعبدالرحيم
طالبوف
تبريزی، کريم
مشروطه چی،
نصرت کسمنلی،
سهراب طاهر،
عاشيق حسين جاوان،
رسول ريضا،
زهره وفايی،
آراز ائل سس،
فکرت اميروف، ميرزاصادق
اسداوغلو،
رشيد
بهبوداوف،
مورتوز
ممداوف
(بلبل)، شوکت
علی اکبراوا،
عاليم قاسيم
اوف، خان
شوشينيسکی،
جاببار
قارياغدی اوغلو،
ملامحمد
نخچيوانی، ثقه
الاسلام
تبریزی، آيت
الله
شريعتمداری،
علامه جعفری،
علامه امينی،
علامه
طباطبائی و...)
که بی گمان
افراد
بيشماری از
ملت تورک
آذربایجان،
حتی برای
يکبار، نام
بسياری از اين
بزرگمردان
تاريخ پرشکوه
آذربايجان را
هم نشنيده اند
29- کشتار، قتل
عام و نسل کشی
ملت مظلوم
آذربايجان
(تبريز،
ميانا،
اردبيل،
زنگان و... در
سال 1325 شمسی و
بعد از سقوط
فرقه دمکرات
آذربایجان
توسط حکومت
مرکزی ايران –
اروميه، خوی،
سلماس،
سولدوز و... در
سالهای 1295 و 1297
شمسی توسط
ارامنه
افراطی فراری
از خاک تورکیه
– باکو ژانويه سال
1990 ميلادی توسط
رژيم روسيه –
باکو،
قاراباغ،
خوجالی،
گنجه، شوشا،
لاچين،
قوبادلی،
زنگيلان،
آغدام، خانکندی،
کلبجر،
فضولی،
بيلقان،
آغدره، خوجاوند،
هادروت،
جبرئيللی و...
در سالهای 1905،
1918، 1920، 1990، 1992 و 1993
ميلادي توسط
جلادان
داشناک ارمنی)
و... و دهها و
صدها مورد ظلم
و ستمهای
اهريمن گونه
شوونيزم فارس
به يک انگيزه
شيطانی صورت
می گيرد،
جداساختن و
جداسازی
گذشته اين
سرزمين مهد
تمدن،
دلاوری، ادب،
آزاديخواهی،
علم، سلحشوری
و... از نسل
آينده و ايجاد
بحران هويت و
عدم اتکاء به
ميراث پرافتخار
خويش و ايجاد
گسل بين حال،
گذشته و آينده
اين ديار و
نسلهای آن و
نابود سازی
کليه عوامل
تشکيل دهنده
واژه مليت
(تاريخ،
فرهنگ، زبان،
ادبيات، هنر
و...) و رسيدن به
هدف نهايی که
همانا چيزی
نيست جز
«ممانعت از
استقلال و آزادی
ملت
آذربايجان و
ادامه غارت و
تاراج ثروتهای
مادی و معنوی
اين سرزمين».
مجموعه
اقدامات
شوونيستها که
بايد از آن به
عنوان ضدانسانی
ترين حکومت
تاريخ اين
سرزمين در
رابطه با
اقوام
غيرفارس و
غيرآريايی
نام برد در مورد
آذربايجان و
حتی در مورد
ساير ملل تحت
ستم ملی در
ايران (كرد،
عرب، توركمن و
بلوچ) سالهای
تراژدی،
سياهی و قرون
وسطايی بوده
است. تمامی
ارگانهای
سياسی و
تبليغی
شوونيزم ایران
همسو با يک
بسيج
اهريمنانه به
تخريب داشته های
زبانی،
تاريخی،
فرهنگی و ملی
ديار عشق و عرفان
دست زده اند.
پس ای ملت
غيور و آزاده
آذربايجان
بيائيد
پاسدار ميراث
گرانبهای
نياکان خود
باشيم و راه
مقدس آن
بزرگمردان را
که همانا
استقلال،
آزادی،
سرافرازی و
عظمت آذربايجان
بود را ادامه
دهيم و بدانيم
که تاريخ،
فرهنگ، زبان،
مليت و مدنيت
ما شايسته
افتخار و
سربلندی است و
ما ملتی بزرگ
و قابل ستايش
هستيم.
«به امید
استقلال،
آزادی و
سرافرازی ملت
آذربایجان و
تمامی
انسانهای در
بند اسارت»
حرکت ملی
آذربایجان
ياشاسين
بوتون
آزادليق سئور
اينسانلار
وار
اولسون
اينسان
حاقلارين
قورويان
کيمسه لر
احضار 15 تن
از دانشجویان
دانشگاه آزاد
مراغه به دفتر
حراست
در پی
پخش اعلامیه
هایی در
رابطه با شرکت
دانشجویان در
بزرگداشت
شهدای
اعتراضات سال
گذشته آذربایجان
در دانشگاه
آزاد مراغه
رییس حراست
این دانشگاه
(خسروی)
۱۵ تن از
دانشجویان
دختر و پسر
فعال در این
دانشگاه را احضار
و با تهدید به
اخراجشان
از دانشگاه به
آنان گفته در
اول خرداد حق
آمدن به
دانشگاه را
ندارند در
غیر این صورت
به نیروهای
امنیتی و اطلاعاتی
داخل شهر
تحویل داده
خواهند شد.
طبق
خبر رسیده
دیگر دکتر
حسنپور سنبلی
رییس این
دانشگاه طبق
درخواست رسمی
از نیروهای
اطلاعاتی و
انتظامی خواسته
است تا در اول
خرداد کنترل
این دانشگاه
را در دست
بگیرند.
دعوت به
تظاهرات از
سوی
موتورسواران
درقوشاچای
قوشا
نیوز(٢٨/٢/٨۶):
با
نزدیک شدن به
روزهای
برگزاری
اعتراضات مردمی
به
مناسبت
یاد اعتراضات
سراسری
آذربایجانیان
دنیا در خرداد
٨٥ به
سیاستهای
شونیستی
فارس گرای تهران
و گرامیداشت
یاد شهیدان
خرداد خونین،
مردم
قوشاچای
همراه با سایر
شهرهای
آذربایجان در تکاپوی
هر چه باشکوه
برگزار
کردن
این روز بسر
می برند.
روز
چهارشنبه (٢۶/٢/٨۶)
موتور
سواران با
نمایشی به یاد
ماندنی مردم قوشاچای
را به وجد
آوردند. به
گفته شاهدان
ماجرا پنج موتور
سوار در حالی
که بیانیه های
دعوت برای حضور
مردم و تعطیلی
راسته بازار
بین ساعتهای
۶ الی ٨
در روز اول
خرداد ٨۶ را با
موتور میان
مردم شهر پخش
می کردند حدود
یک ربع در
خیابانهای
اصلی این شهر
با مانوری خیره
کننده روحیه
شرکت همگانی
برای روز اول
خرداد را به
شدت افزایش
دادند. خبرها
حاکی از آن
است که پنج موتور
سوار در میان
تشویق حاضرین
در خیابانها و
تعقیب و گریز
نیروهای یگان
ویژه روزی به
یاد ماندنی را
برای مردم شهر
رقم زدند.
تعقیب و گریز
موتور سواران
در حالی پایان
یافت که نیروهای
یگان ویژه به
همراه
نیروهای
احضار شده ی
کمکی، بالغ بر
دو مینی بوس
حتی نتوانستند
به گرد
موتورهای این
چابک سواران
برسند. بنابه
فراخوان صادر
شده برای
تجمعات روز
اول خرداد از
طرف فعالان
حرکت ملی
آذربایجان در
قوشاچای
زمان و مکان
این گردهمایی
بدین شرح است:
روز:
اول خرداد ٨۶
همزمان با
سایر شهرهای
آذربایجان
ساعت:
۶ الی ٨
بعد از ظهر
مکان:
چهارراه اصلی
شهر قوشاچای