آذربایجان
تورک میللتی! تبریزین
ایگید
اوغلانلاری،
قیزلاری!
آقالار،
خانیملار!
( فارس
دیلینده
یازدیغیمیز
اوچون بیزی
باغیشلایین)
اینجا
تبريز است؛
شهر کهنسالی
لمیده در سایه
کوه سهند و البته
خسته! خسته از
نامردی
روزگار. خسته
و درمانده در
زیر چکمههای سیاه
مأموران رژیم
منحسوس فارس.
رژیمی که
مالیاتهای
سنگین بر
تاجرانش میبندد،
پسرانش را در
بیکاری به
اعتیاد میکشاند،
دخترانش را در
هلاکت عصمت
قرار میدهد،
کودکان
معصومش را به
قتلگاه زبان
مادریشان میکشاند،
خاک زرخیزش را
تاراج و
معادنش را
غارت میکند،
کارخانههایش
را به یغما میبرد،
روزنامه
نگاران و
روشنفکرانش
را محبوس و
زندانهایش را
از انبوه خلق
مقروض و مظلوم
و مغبون پر میسازد،
زبان مادریش
را ممنوع و
مراجع دینیاش
را محجور میسازد،
معلمانش را بیحرمت،
کارگرانش را
بیمزد و
مواجیب، فرش
بافانش را
ورشکست،
نیروی انتظامیش
را بیمقام و
منزلت،
خیابانها و
جاددههایش را
قتلگاه
مسافران و
رانندگان، کشاورزانش
را نشاننده بر
خاک سیاه و در
یک کلام
آبادیش را به
ویرانه و
بهشتش را به
جهنم تبدیل میکند.
شاعر بزرگ
آذربایجان،
حضرت شهريار
چه خوش به این
نکته اشاره میکند:
بهشتیمیز
جهنم
اولماقدادیر /
ذیحجّهمیز
محرم
اولماقدادیر
آری،
اینجا تبريز
است! شهری
بدون کارخانه
مادر، بدون
امکانات
مناسب
بهداشتی و
بیمارستانی،
بدون امکانات
تفریحی و
رفاهی، بدون
گردشگاه های
مناسب و ... و شهری
در عزا و ماتم.
شهری که روی
شادی نمیبیند
و مردمش نالان
از گرانی و
بیکاری.
مسئولانش چون
چپاولگرانی
هستند که برای
چپاول این ملت
کیسهها دوختهاند.
اعتماد و محبت
واژگانی
هستند که این
رژیم ستمگر آنها
را از ملت
گرفته و با
جیرهخوران
فارس زده خود
جو پلیسی و
امنیتی را حتی
تا خانههای
مردم کشانده
است:
محبتی
ائلیمیزدن
آلیبلار / نه
خوش بیزی
یامان درده
سالیبلار
(شهريار)
و تبريز
با همه زیباییهایش،
با "امره قيز"ش،
"قيرخ
متير"ش، با "سرچشمهاش"اش،
با "عباس آباد"ش
و با تک تک
محلههای کوچک
و بزرگش و
روستاهای
لمیده در
دامنههای
کوههای
سرسبزش و با
آب و هوای
استثنائیاش
در حال ویران
شدن است. هر
آنچه از خاک
زرخیزش بدست
میآید برای
آبادی مناطق
فارسنشین و
کویری اصفهان
و یزد و کرمان
و کاشان و ... بخشیده
میشود. باسوادانش
در پی لقمهای
نان قصد دیار
غربت کردهاند
و مسئولان بیلیاقتی
را همه کاره
این ملت نمودهاند.
خدا و پیغمبر
و امامان این
ملت را نیز به
ملعبه کشیدهاند
و بازیچه
سیاستهای
کثیف فارسی
خود نمودهاند:
مساجدش را به
خلوتگاه آمال
کثیفشان تبدیل
نمودهاند و
منابرش را
بلندگوی تهمت
و افترا به
ملتی نمودهاند
که جز ایمان
به ذات اقدس
الهی نمیداند.
این رژیم
منحوس فارس
روزی این ملت
را "ترک خر" و
روز دیگر "سوسک"
مینامد!
حدیثهای جعلی
نژادپرستانه
و برتری طلبانه
بر پشت اسکناسهای
5000 تومانی خود
مینویسند و کلمات
نژادپرستانه فارس
و پارس و
پارسیان را
نقش هر کوی و
برزن.
و ما ساکت
نخواهیم نشست!
چرا که سکوت هر
آزاد مرد و
شیر زن
آذربایجانی
خیانت به
گذشته و آینده
این ملت است.
ملتی که
خداوند او را
مأمور برقراری
عدالت در جهان
نموده است و
او را اسوه
آزادگی، غیرت،
شرف و انسانیت
قرار داده است
و در یک کلام:
شمشیر عدالت
گستر اسلام
ماییم!
از
اول خرداد سال
1385 و قیام
پرشکوه ملت آذربایجان
بر علیه
شووینیزم و
فاشیزم فارس یکسال
میگذرد. سالی
که ملت
آذربایجان
بارها و بارها
شاهد تحقیرها
و توهینهای
مداوم از
رادیو،
تلویزیون و روزنامههای
این رژیم
منحوس بود و
میباشد. سالی
که جوانان این
مرز و بوم را
به دلایل واهی
راهی زندانهای
ستمفارسی خود
کردند و بر
شیپور
فارس-فارس-فارس
خود بارها
دمیدند. در
سالگرد اول
خرداد همه با
هم بار دیگر
حماسهای دیگر
خواهیم آفرید.
بگذار دشمنان
این ملت
بدانند که
بابکها،
ستارخانها، خیابانیها،
پیشهوریها،
شریعتمداریها،
کساییها،
باکریها، و ...
هنوز زندهاند
و تا خون در رگ
دارند اسیر
ذلت و خواری
نخواهند شد. اول
خرداد 1386 در
مقابل بازار شهرمان
تجمع خواهیم
کرد و روز
جمعه، چهارم
خرداد 1386 به
زیارت حضرت
معصومه در قم
خواهیم رفت و
شکایت ظلم این
رژیم فارسگرا
را محضر خواهر
گرامی حضرت
امام رضا (ع)
خواهیم برد. بیایید
ابوالفضل
گونه زبانمان
را، دینمان را،
و هویتمان را یاری
کنیم و پرچمهای
سرخ حقخواهی
حسین (ع) را
برافشانیم:
یا حضرت
معصومه،
گلمیشیک قوما
زییارته / دیلیمیزی
دینیمیزی
آلانلاردان
شیکایته
یوردوموزون
تورپاغینین
تالاندیغین
حیکایته / خبر
وئرک
قاراباغدا
ائرمنی لر تورددییی
جینایته
آت بئلینده
ایسلام یایان
تورک اوغلو
تورک بیز
اولموشوق / محمده،
فاطیمیه،
علییّه
قوربان
اولموشوق
موسلمانلار
ساییسیندا
هاممیدان چوخ
بیز اولموشوق
/ مچیدلرین
گونبزینده آی اولدوزلار
بیز قویموشوق
جددین حوسئینین
حرمین
کربلادا بیز
تیکمیشیک / قارداشیوین
زریحینه
قیزیل نیگاره
وئرمیشیک
ایندی
گوناهیمیز ندیر
والله داها
بیز بئزمیشیک
/ دیلیمیزده
دانیشماغا
سنه توسل
ائتمیشیک
رسميت
يافتن زبان
تورکی
آذربايجانی ==
رسميت يافتن
هويت ملت تورک
آذربايجان
رسميت
يافتن هويت ملت
تورک آذربايجان
== رسميت يافتن
خواستههای ملت
تورک آذربايجان
تبريز
آذربايجان
ميللی حرکتی (
حرکت ملی آذربايجان
– تبریز)
|
|
|
|
رسميت
يافتن زبان
تورکی
آذربايجانی ==
رسميت يافتن
هويت ملت تورک
آذربايجان
رسميت
يافتن هويت ملت
تورک آذربايجان
== رسميت يافتن
خواستههای ملت
تورک آذربايجان
تبريز
آذربايجان
ميللی حرکتی (
حرکت ملی آذربايجان
– تبریز)
اورمو
نیوز(۱۳
اردیبهشت ۱۳۸۶): بنا
به خبرهای
موثق در یافتی
از اداره کل
آموزش و پرورش
استان
آذربایجان
غربی، حراست
این اداره با
صدور بخشنامه
ای محرمانه و
ارسال آن به
ادارات تابعه
از مسئولین
مناطق مختلف این
اداره خواسته
است که در
مورد فعالیت گروههای
پان ترکیست در
مدارس هوشیار
باشند. به
گزارش
خبرنگار
اورمو نیوز در
این بخشنامه
محرمانه با
اشاره به
فعالیتهای یک
سال گذشته
گروههای
تجزیه طلب در
مدارس خصوصا در
دبیرستانها
به مسئولین
مناطق و حراست
ها هشدار داده
شده که با
نزدیکی خرداد ماه
امکان فعالیت
گروههای پان
ترکیست
افزایش می
یابد و این
گروهها مدارس
را بهترین
مکان تبلیغ و
پخش اعلامیه
می دانند. در
این بخشنامه
در رابطه با
ارسال اسامی دانش
آموزانی که
سابقه فعالیت
در این مورد
را داشته اند
رهنمودهایی
داده شده است.
لازم به
توضیح است که
بعد از
اعتراضات
خرداد ماه
آذربایجان
پخش اعلامیه
های حرکت
ملی
آذربایجان در
مدارس به امری
عادی تبدیل
گردیده است.
خطاب
به ملت شریف و
فهیم
آذربایجان
با
توجه به
چگونگی امر
آموزش در
مدارس کشور تاکنون
بغیر از تحمیل
زبان های
بیگانه (در
قیاس با زبان
مادری) و
شستشوی مغزی
کودکان از
همان ابتدا از
سوی رژیم نژاد
پرست بخصوص در
دوران ابتدایی
آموزش در
مدارس و عدم
تحصیل به زبان
مادری دانش
آموز در کنار
دیگر دروس،
دانش آموز
بغیر از
اساطیر تخیلی
شاهنامه و... با
هیچ یک از
شخصیت های
واقعی بخصوص
اساطیر بومی
خویش آشنایی
پیدا نکرده و
سعی در برتر
جلوه دادن قومی
مهاجر
(آریایی)
دربین دیگر
اقوام ساکن
هستند که ریشه
در نیات کثیف
قوم گرایان
فارس دارد.
نکته
جالب اینجاست
که در کتب
کلاس های
ابتدایی تنها
دو تصویر کوچک
از مکان های
نامعلومی از
آذربایجان
جهت حل معما
طرح میگردد!
حال اینکه
گزافه های
فردوسی و
رشادت ها
(خیانت ها) ی
هخامنشیان
جهت آموزش در
بیشتر کتب ها
از دور نمایان
است.
پس
چگونه است که
شکست ها و مرگ
های خفت بار
این به اصطلاح
پدید
آورندگان
تمدن؟! ذکر
نمی شود؟
هر
چند با توجه
به سابقه
طولانی که زضا
شاه قلدر از
خویش برجای
گذاشت مشخص
است که فاشیسم
فارس با ادامه
راه پر صلابت
وی بار دیگر
طرحی نو بنا
می کنند ولی
همین نام
«فرهنگ و تمدن»
که اینبار
«اسلام»نیز
بدان اضافه
شده، نمایان
گر مسائل
بسیاری است و
بعنوان
نمونه،
شناساندن
دروس دوره
متوسطه با نام
«فرهنگ و تمدن
ایران» عنوان
شده که این
تغییرات خود
گویای نفوذ
فرهنگ!
«فارسی» در
بین دروس دیگر
دوره ها می
باشد.
اینان
تیری بر آسمان
رها ساخته اند
که برسر خویش
فرود خواهد
آمد!
میبایست
حماسه اول
خرداد 85 درس
عبرتی باشد برای
آنانی که چون
کبک سر در برف
فرو برده و
غافل از اطراف
خویش اند، بار
دیگر قیام و
حرکات مردمی
تورک زبانان
در «خرداد 86»
پاسخ آنانی
خواهد بود که
با اقتباس از
«کاه نامه
ایران» بار
دیگر سعی در
تحقیر ملت
شریف
آذربایجان و
دیگر تورک
زبانان هستند.
نیک بدانند که
این ملت شریف
تا تحقق حقوق
خود اعم از :
آموزش به زبان
مادری، ارایه
مجوز تاسیس
آموزشگاه های
زبان تورکی،
آزادی بیان در
محیط
اینترنت، رفع
فیلترینگ سایت
ها وبلاگ ها
از جمله
مدافعان
سیاسی، و... این
راه را ادامه
خواهند داد.
یاشاسین
تورک،
یاشاسین
آذربایجانین
اویاق میللتی 15/02/86