عباس لسانی، مقاومت و شجاعت

یونس شاملی

عباس لسانی، یکی از چهره های مقاوم جنبش ملی دمکراتیک آذربایجان در سالهای اخیر است. فعالیت فرهنگی سیاسی وی جدا از شرکت در کنگره سالانه قعله بابک، حدود دو سال پیش بخاطر سازمان دادن جنبش اعتراضی مردم اردبیل علیه سیاستهای ضد آذربایجانی جمهوری اسلامی در مسجد سرچشمهء این شهر دستگیر و به زندان و شلاق محکوم شد و اسمش بتدریج بر سر زبانها افتاد. عباس لسانی سپس با شرکت فعال در قیام سراسری مردم آذربایجان در شهراردبیل، شهری که امروز یکی از قلبتهای تپنده جنبش ملی دمکراتیک آذربایجان بشمار می رود، جمهوری اسلامی را به چالش کشید و به تدریج نام خود را به عنوان یکی از چهرهای مقاوم جنبش ملی دمکراتیک تثبت کرد. آغاز اعتصاب غذای عباس لسانی در اوایل ژانویه امسال و استمرار شجاعانه آن، که امروز به مرز31 روز رسید، عباس لسانی را به یکی از عناصر مقاومت و شجاعت آذربایجان تبدیل کرده است. همچنین اعتصاب غذای عباس لسانی به سرتیتراخبار جهانی قرار گرفت و روند تاثیرگذاری این اعتصاب به گونه ایی بود که حتی بعضی از مطبوعات مربوط به خود رژیم نیز هرچند با تردید، مجبور به منعکس کردن آن شدند.

 

آخرین خبر در خصوص اعتصاب غذای عباس لسانی، حکایت از آن دارد که بخشی از فعالان جنبش ملی آذربایجان به همراه خانواده ایشان دیروز موفق به دیداربا عباس لسانی در زندان شده و از او خواستند که به اعتصاب غذای خود پایان دهد. ایشان نیز تقاضای همرزمان و خانواده خود را پذیرفته و به اعتصاب غذای یک ماهه خود پایان دادند. شایان ذکر است که تمایل وسیعی در میان فعالین سیاسی و روشنفکران آذربایجانی برای پایان دادن به اعتصاب غذا ایشان وجود داشت و بکرات برای پایان دادن به اعتصاب غذای از ایشان تقاضا شده بود.


اعتصاب غذای عباس لسانی از سه زاویه قابل دیدن است؛

الف: جوهره مقاومت جنبش ملی دمکراتیک آذربایجان

ب: ابراز شجاعت نمادی از حقانیت

ت: تاثیر بیرونی اعتصاب غذا

الف:  اعتصاب غذا تا پای مرگ، نشان بارزی از اعتقاد به حقوقی است که عباس لسانی به مثابه نماد آن مطرح شده است. عباس لسانی در واقع نمود بیرونی مقاومتی است که در اعتصاب غذای او به نمایش گذاشته شد. اگر اندکی چشم ها را بشویم، در جوهرهء اعتصاب غذای عباس لسانی، نه خود فرد او، بلکه روح مقاومت یک ملت را به وضوح میتوان مشاهد کرد. اگر عباس لسانی خود را در دنیایی فضایی و خارج از واقعیت آذربایجان حس می کرد و از حس و روح مردم خویش بی خبر بود، هرگز و هرگز به اعتصاب غذایی از این نوع، تن نمی داد. بخاطر اینکه دلیلی برای آن کار نبود، کسی از اعتصابش خبردار نمی شد، کسی انگیزه او را برای چنین اعتصابی نمی فهمید و حتی این اعتصاب برای نزدیکترینهایش نیز کدر و بی رنگ می بود. به همین دلیل ساده، اعتصاب غذای عباس لسانی در واقع نمایش مقاومت خلق آذربایجان در مقابل دشمنان خویش است. این اعتصاب و حرکتهایی از این دست که هم در سطح داخلی و هم در سطح بین المللی پاسخ گرفت، نشان بارز یک مقاومت وسیعتر در اعماق جامعه است که در آن ملت ترک ایران، در طی سالهای متمادی شلاق تحمیق و تحقیر را با گوشت و پوست خود احساس کرده است.

 

ب: در واقع ابراز شجاعت در مقاومت خلق آذربایجان نمادی از حقانیت آنست. برای اینکه بدون حس حقانیت، ابراز و اقدام شجاعانه یک ملت و یا فعالان و پیش روان آن ممکن نیست. در عین حال ابراز شجاعت آشکار و مقاومت برای نشان دادن این شجاعت علنی بیش از پیش حقانیت حرکت خلق آذربایجان را به نمایش می گذارد.

 

یکی از قویترین جنبه های جنبش ملی دمکراتیک آذربایجان، علنی بودن این جنبش است و یکی از محکم ترین دلایل حقانیت این جنبش نیز در علنیت آنست. بنا براین علنیت، مقاومت و بدنبال آن شجاعت، عناصر جدایی ناپذیر جنبشی هستند که از اعماق درونی خلق آذربایجان ریشه میگیرد و در بستر رزم تک تک فرزندان این ملت پرورده می شود. عباس لسانی در واقع نماد شجاعتی است که با تکیه بر حقانیت خویش، دشمن را در مقابل چشمان خودش رسوا می کند و نژادپرستان آریایی را به مسلخ مرگ در وجدان بشریت می کشاند.

 

ت: اعتصاب غذای عباس لسانی، و رفتن ایشان تا پای مرگ، حقانیت خلق آذربایجان را برای حاکمیت بر سرنوشتش خویش در ایران، به فریادی بدل کرد که دوست و دشمن ناگزیر از شنیدنش بودند. ارگانهای بین المللی، اتحادیه اروپا، امنستی، سازمانهای حقوق بشر و اغلب تشکلهای دمکراتیک، با وجود بایکوت خبری رژیم، از آن مطلع شدند.

 

اعتصاب غذای عباس لسانی، البته با تمامی موفقیتهایش، آنچنانکه از اعتصاب غذای اکبر گنجی در کل ایران استقبال شد، مورد توجه قرار نگرفت. اما بایستی به  جامعه روشنفکری فارس ایران این هشدار را داد که اگر دمکراتیک می اندیشید و اگر اعتقاد بر آن استکه مبارزه با معضلات و مشکلات دامن گیر ایران فردا را بایستی بصورت برابر به انجام برسانیم، امروز نیز بایستی عادلانه با مصائب ملتهای ساکن ایران برخورد کنیم. بی توجهی آگاهانه و یا نا خود آگاه البته که در میان ملیتهای غیرفارس ایران این حس را ریشه دارتر خواهد کرد  که دوستی یکجانبه، برای آن ملتها در ایران ثمربخش نیست ولذا بایستی زنگارهای فکری و حسی کهنه و غیر انسانی در خصوص جنبش خلق آذربایجان را به کناری نهاد و آستین ها را برای یک مبارزه متحد بالا زد.


2007-02-03