بررسی مواضع و عملکرد جنبش دانشجوئی آذربایجان در سال 1385

 

سال 1385 سالی متفاوت از دیگر سالها برای جنبش دانشجوئی آذربایجان بود. جنبش دانشجوئی آذربایجان را بایستی بعنوان جنبشی که نزدیک به دو دهه تجربه مبارزاتی بر علیه شونیسم فارس و تبعیض نژادی دارد، شناخت. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، پایان جنگ هشت ساله بین ایران و عراق، فجایع ارتش سرخ روسیه در شب 20 ژانویه  باکو و گسترش تبعیضات اقتصادی-فرهنگی بین آذربایجان جنوبی و سایر مناطق در ایران، جنبشی در دانشگاههای کشور شکل گرفت که بعدها با تکامل بیشتر و اخذ تجربه های فراوان نام جنبش دانشجوئی آذربایجان را بر خود نهاد. این جنبش با افت و خیزهای فراوان خود را به سال 1385 رساند. سالی که می توان از آن بنام سال حضور رسمی این جنبش در عرصه سیاسی دانشگاههای کشور و حرکت ملی آذربایجان نام برد. اگرچه این جنبش فعالیتهای بی شماری در طول سالیان گذشته در عرصه مبارزات ضد تبعیض نژادی داشته، اما سال 1385 از آن نظر اهمیت دارد که این جنبش توانست صدای خود را از پشت میله های دانشگاه به داخل توده اجتماعی برده و ملت آذربایجان را با خود همگام سازد.

فعالان جنبش دانشجوئی در اقدامی هوشمندانه و استراتژیک با طرح روز 19 اردیبهشت(سالروز خیزش ضد آپارتایدی دانشجویان دانشگاه تبریز در سال 1374 بر علیه پرسشنامه ضد انسانی و فاشیستی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران) بعنوان روز دانشجو باعث شدند تا این جنبش از سایه سیاه و شوم 16 آذر بیرون آمده و بعنوان جنبشی مستقل و با کارکردهایی ویژه مطرح گردد. همچنین جنبش با انتخاب رسمی شعار "گله جک بیزیم دیر" با اعتماد و اطمینانی بیشتر قدم در راه مبارزات مدنی و ملی خود گذاشت. طبیعی است که این جنبش نمی توانست کارکردی حزبی داشته و همچون یک حزب با اساسنامه و مرامنامه ای مشخص و با کادری مشخص به فعالیت بپردازد. از اینروی این جنبش شامل طیف های فراوانی از دانشجویان آذربایجانی در دانشگاههای سراسری و آزاد بود که همگی در یک کلام معتقد به مبارزه جدی بر علیه تبعیضات نژادی، زبانی، اقتصادی-فرهنگی-اجتماعی بوده و منافع ملی آذربایجان و سعادت ملی این ملت شریف و مظلوم خط قرمز آنان بود. شیوه های مبارزاتی این جنبش کاملا مدرن، مدنی، صلح آمیز و بدور از خشونت بوده است. این جنبش در یک کلام با آغوشی باز و گسترده همه دانشجویان فعال و ملی اعم از " مجمع دانشگاهیان آذربایجان"، " تشکل آرمان"، " جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان"، کانونهای ادبی-فرهنگی فعال در دانشگاهها و نشریات دانشجوئی را بصورت اندامهائی پایا و پویا در بر گرفته است. البته این به مفهوم هدایت و راهبری همه فعالین و تشکلهای دانشجوئی دانشگاههای کشور از مرکزی واحد نبوده و نیست. بلکه تاکید بر اقدامی هماهنگ در اتخاذ تصمیمات و مواضع مشترک از سوی همه دانشجویان در مواقع مقتضی می باشد. همچنانکه قیام سرتاسری اردیبهشت و خرداد 1385 دانشگاههای کشور، مراسم اول مهرماه و روز جهانی زبان مادری تاکیدی بر این نکته می باشد. نکته مهم و بدیهی دیگری که دوستان فعال دانشجوئی بدان اذعان دارند اینست که جنبش دانشجوئی آذربایجان-گله جک بیزیمدیر- بدور از منم منم گوئیهای رایج در حرکت ملی تنها سعی بر این دارد که با حفظ موضع بی طرفی در بین گروهها و فعالین زمینه همگرائی و اتخاذ تاکتیک های مشترک را مهیا نموده و از سقوط حرکت در منجلاب استبداد و دیکتاتوری جلوگیری نماید. این جنبش نه قصد مصادره فعالیت گروهی را داشته و نه ادعای رهبری جنبش دانشجوئی و حرکت ملی آذربایجان را دارد. این جنبش و فعالان آن مفتخر خواهند شد اگر لیاقت جاده صاف کنی حرکت ملی را داشته باشند. از هدفهای دیگر این جنبش ایجاد بستر و زمینه ای بر انتشار افکار و عقاید فعالین حرکت ملی و تحلیلهای قابل توجه و راهگشای آنان بوده است. فعالین دانشجوئی و هسته مرکزی جنبش که خود افتخار پرداخت هزینه هایی فراوان در مسیر مبارزاتی خود را دارند، قصد دارند تا زمانیکه شرایط برای یک حضور حزبی و تمام عیار مهیا نشده در قالب این جنبش به مبارزه ضد تبعیض نژادی خود ادامه دهند. در این قسمت مروری کوتاه بر وضعیت فعالین در دانشگاههای مختلف خواهیم داشته و خلاصه ای از عملکرد آنها را بیان خواهیم نمود.

 

دانشگاه تبریز

دانشگاه تبریز که از سالیان گذشته کانون مبارزات دانشجوئی آذربایجان بوده است از دو مشکل اساسی رنج می برد. اولین مشکل وجود حصارهای امنیتی در دانشگاه و داخل شهر می باشد. بی شک بیشترین توان نیروهای حراستی و امنیتی صرف ایجاد جو خفقان، رعب و وحشت در دانشگاه تبریز می شود. کانونهای دانشجوئی از جمله انجمن ادبی سهند و کانون آذربایجان شناسی و نشریات دانشجوئی در معرض تهدید و توقیف هستند. با تعویض هیات رئیسه و مدیر حراست دانشگاه این فشارها روبه افزایش گذاشته است. روند حرکت حراست و شورای فرهنگی دانشگاه طوری است که عملا هر نوع امکان تشکیل گروه و سازمان دانشجوئی از بین رفته و مجوزی برای برگزاری مراسم های دانشجوئی داده نمی شود.  از اینروی اغلب دانشجویان فعال آذربایجانی ترجیح می دهند در قالب انجمن های اسلامی دانشجویان به فعالیت بپردازند. در این دانشگاه امکانات اینترنتی برای دانشجویان کارشناسی اصلا وجود نداشته و جریان آزاد اطلاعات با مشکل مواجه شده است. مشکل دوم  در ارتباط  با فعالیت دانشجویان عبارت از وجود تعداد انگشت شماری از دانشجویان متمایل به جریانی خاص در خارج از دانشگاه، می باشد. این تعداد علیرغم فعالیت خوبشان مانع از اتحاد کامل دانشجویان شده و سعی در تبلیغ به نفع تشکلی خاص دارند که موجبات عدم رضایت سایر دانشجویان را فراهم آورده است. در مجموع این دو مشکل مانع از شکل گیری فعالیتی درخور نام دانشگاه تبریز گردیده است.

 

دانشگاه آزاد تبریز

تا قبل از توقیف فعالیتهای تشکل آرمان این تشکل توانسته بود نسبت به سازماندهی دانشجویان حول مسئله ملی اقدام کند. این تشکل در یکی دو سال اخیر و به ویژه جریانات اردیبهشت و خردادماه نقش قابل توجهی ایفا نمود. متاسفانه بازداشت چندین تن از اعضا و هوداران این تشکل باعث گردیده است که فعلا جو سکوت در دانشگاه آزاد حکفرما گردد.

 

دانشگاه صنعتی سهند تبریز

این دانشگاه علیرغم اینکه تا سالها پیش تحت نفوذ نیروهای ملی مذهبی فارس قرار داشت، اما با آغاز سال جدید این روند کاملا عوض شده است. بطوریکه استارت قیامهای دانشجوئی در اردیبهشت 1385 و گرامیداشت 19 اردیبهشت در این دانشگاه زده شد. اعتصابات گسترده در اردیبهشت 1385 سریعا به سایر دانشگاهها سرایت نمود و در مدتی کمتر از یک ماه سراسر آذربایجان به صحنه تظاهرات ضد شونیستی مبدل گردید.

 

 

دانشگاه تربیت معلم آذربایجان

این دانشگاه در چند کیلومتری تبریز واقع شده و این امر به نوبه خود باعث کاهش ارتباط انداموار با سایر بخش های جنبش دانشجوئی گردیده است. اما علیرغم این مسائل دانشجویان این دانشگاه پا به پای سایر دانشگاهها فعالیتهای شایان توجهی داشته اند. امید می رود این روند شدت بیشتری به خود گیرد.

 

دانشگاه ارومیه

مشکلات موجود در دانشگاه ارومیه تا حدودی شبیه به دانشگاه تبریز می باشد. اما با این همه هنوز تنور مبارزه در این دانشگاه داغ است. نشریات دانشجوئی و کانونهای دانشجوئی در این دانشگاه نقش قابل توجهی در سازماندهی دانشجویان دارند. متاسفانه این اواخر تعلیق های گسترده باعث ضربه خوردن بدنه جنبش دانشجوئی در این دانشگاه شده است. اما خبرهای رسیده حکایت از سازماندهی مجدد جنبش دانشجوئی در این دانشگاه برای برگزاری مراسم روز دانشجو در 19 اردیبهشت سال 1386 دارد.

 

دانشگاه اردبیل

اینبار اردبیلیها غوغا کردند. کسب جوایز متعدد از سوی نشریه دانشجویان اردبیلی سایان مایه افتخار کلیت جنبش دانشجوئی است. فعالیتهای قابل تقدیر به ویژه انجمن اسلامی دانشگاه آزاد باعث شکسته شدن جو خفقان بر اردبیل و دانشجویان شده است. هماهنگی خوب دانشجویان با فعالین خارج از دانشگاه و برگزاری مراسم های مشترک پویایی جنبش دانشجوئی در اردبیل را دو چندان نموده است.

 

دانشگاه زنجان

دانشگاه زنجان از بازوان توانمند جنبش دانشجوئی است. مراسم روز جهانی زبان مادری در این شهر و دانشگاه باعث حیرت شونیسم گردید و آرزوی بعضی ها را که حرکت ملی و جنبش دانشجوئی را ناتوان می خواستند نقش برآب نمود. در حالیکه نیروهای امنیتی و حراستی تنها به فکر سرکوب در تبریز، ارومیه و اردبیل بودند، بناگاه اقدام هوشمندانه فعالان دانشجوئی در این شهر آنها را متحیر ساخت بطوریکه با عجله حکم تعطیلی جمعیت اسلامی دانشجویان را صادر نمودند. زنجان بعلت نزدیکی به تهران بیش از سایر شهرهای آذربایجان مورد توجه خبرگزاریهاست و از اینروی هر حرکت ملی می تواند سریعا در رسانه ها انعکاس یابد. فعالیت و سابقه چندین ساله فعالانی چون رضا عباسی(متاسفانه همینک در زندان بسر می برد) وسایر دوستانش، انتشار نشریه ای سیاسی چون سس در سالهای گذشته  و دانشجویان مراغه ای این دانشگاه در قالب نشریات دانشجوئی و جمعیت اسلامی باعث اندوخته شدن تجربه سیاسی گرانقدری در این شهر شده است. فعالین جنبش دانشجوئی در این شهر پس از فارغ التحصیلی جذب نشریات محلی شده و حداقل در بعد فعالیتهای حقوق بشر ی و دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان نقش قابل توجهی ایفا می کنند. بی شک تعطیلی جمعیت اسلامی خللی در فعالیت های آتی این قسمت از جنبش دانشجوئی ایجاد نخواهد نمود، بلکه با طرح راهکارهایی جدید منسجمتر از قبل شاهد فعالیت این دوستان خواهیم بود.

 

دانشگاههای تهران

یک سنت سیاسی معمول در بین فعالین جنبش دانشجوئی وجود داشت و آن اینکه هر موقع جو خفقان بر آذربایجان حکفرما می شد، دانشجویان آذربایجانی دانشگاههای تهران فعالتر می شدند تا جو سکوت شکسته شود. البته ناگفته نماند که گرمی حاکم بر دانشگاههای تهران در سالهای قبل بیشتر نتیجه فعالیتهای مجمع دانشگاهیان بود. در زمانی نه چندان دور هسته مرکزی و نقطه قوت فعالیت توپلوم در تهران قرار داشت و این به نوبه خود باعث شکل گیری حرکتهای خوبی در تهران می شد. با فارغ التحصیلی اغلب اعضا فعال مجمع و بازگشت آنها به آذربایجان و نبود مکانیزمی قدرتمند جهت نوسازی مجدد این تشکیلات، بنظر می رسد عامل اصلی کاهش فعالیت دانشجویان آذربایجانی نسبت به گذشته در تهران باشد. دانشگاههایی چون امیرکبیر، شریف، خواجه نصیر و تهران محل خوبی برای فعالیتهای دانشجویان آذربایجانی بود. با این اوصاف اقدام شجاعانه این دانشجویان در روز جهانی زبان مادری و گرامیداشت یاد فاجعه خوجالی ستودنی است. امید می رود با شروع سال تحصیلی جدید جنبش دانشجوئی در تهران بتواند به سازماندهی مجدد نیروهایش اقدام کند و همچون گذشته صدای آذربایجان را در مرکز به گوش جهانیان برساند. با محبوبیت یافتن طرح رسمیت یافتن زبان تورکی و برنامه ریزی برای ایجاد بیداری ملی شهروندان آذربایجانی ساکن تهران، سنگینی وظایف و نقش دانشجویان تهرانی بیش از گذشته احساس می شود.

دانشگاه گیلان و دانشگاههای اصفهان نیز علیرغم محدودیت های فراوان به وسع خود سفیران جنبش دانشجوئی در خارج از آذربایجان هستند. نشریه قوپوز گیلان هنوز هم نفس می کشد و صدای حرکت ملی و جنبش دانشجوئی را زنده نگه می دارد.

دانشگاه همدان و جوانان بهار وکبودرآهنگ نیز در آینده ای نه چندان دور خبرسازترین بخش از جنبش دانشجوئی خواهند بود. بیداری ملی در این مناطق بقدری سریع در حال رشد است که حتی نمایندگان مجلس را نیز به اعتراف وا می دارد.

 

دانشگاههای آزاد مراغه، خوی و شبستر

این سه دانشگاه در بین دانشگاههای آزاد آذربایجان(به غیر از مراکز استانها) بیشترین دانشجو را دارند. این عامل به مزیتی مهم در فعال شدن جنبش دانشجوئی در این دانشگاهها تبدیل شده است. بعنوان مثال دانشگاه آزاد مراغه در 19 اردیبهشت امسال با صدور اطلاعیه ای و علیرغم مخالفت مسئولین دانشگاه با پرداخت هزینه سنگینی مراسم روز دانشجو را گرامیداشت. دانشجویان این دانشگاه با صف کشیدن در مقابل خواسته های مستبدانه نماینده مجلس و رئیس دانشگاه آنها را رسوا و حرکت ملی آذربایجان را نیرویی دو چندان بخشیدند. مردم شهر مراغه نیز دانشجویان را تنها نگذاشت تا حماسه خرداد آفریده شود.  خوی نیز رفته رفته در حال تبدیل به یکی از کانونها و هسته های فکری مبارزه حرکت ملی آذربایجان است. در جریان قیام ضد نژاد پرستی آذربایجان خوی در اول صف قرار داشت و دانشجویان آذربایجانی نقش فابل توجهی در سازماندهی تظاهرات داشتند. این روزها چندین خبر در ارتباط با دستگیری دانشجویان شبستر داشتیم. آنها نیز به نوبه خود با دل و جان و بنام آذربایجان مبارزه می کنند. دانشگاههای آزاد مرند، بناب، خیاو، خلخال و قوشاچای نیز ساکت و بیکار ننشسته در مواقع مقتضی به ایفای نقش ملی خود می پردازند.

 

دانشگاه آزاد سولدوز

سولدوز قلب داغدار آذربایجان است. یاد و خاطره شهدای این شهر در قیام خردادماه هرگز از حافظه تاریخی ملتمان پاک نخواهد شد. جوانان و دانشجویان آذربایجانی این شهر درس بزرگی به شونیسم داده و سیلی محکمی بر صورت آپارتاید نواختند. دانشجویان این شهر از همه امکانات محدود خود استفاده نموده و سولدوز را بعنوان خط مقدم آذربایجان همچنان پرشور و متلاطم نگهداشته اند.

 

نتیجه گیری

اگرچه سال 1385 سالی پرهزینه برای فعالین ملی و دانشجوئی آذربایجان بود، اما در عین حال توانست صدای میلیونها آذربایجانی تحت ستم ملی را به گوش جهانیان برساند. صدائی که هر روز پررساتر از دیروز در جریان است. جنبش دانشجوئی بیش از هر زمان دیگری نیاز به اتحاد و همدلی دارد. 19 اردیبهشت دیگری در راه است. در صورت سازماندهی خوب و مجدد باز می توانیم دنیا را به آذربایجان بیاوریم و عنوان آذربایجان جنوبی را در صدر اخبار شبکه های بین المللی و رسانه های گروهی جهان قرار دهیم. جنبش دانشجوئی آذربایجان می تواند با حفظ استقلال خود به مبارزات ملی، مدنی، صلح دوستانه خود شدت بخشیده و آذربایجان را بسوی جامعه ای دمکراتیک، آزاد و سکولار رهنمون شود.

بر خود وظیفه می دانیم یاد و خاطره همه دوستانی را که در سلولهای انفرادی و زندانهای عمومی بوده  و یا آزاد شده اند را گرامی بداریم. از خداوند متعال برای خانواده شهدا صبر درخواست می کنیم و به خانواده عزیزانی که فرزندانشان هنوز در بند شونیسم قراردارند مژده می دهیم که نگران نباشند زیرا بقول آن عزیز آزادی اگرچه دیر می رسد ولی در آخر همیشه برنده است. آری دیری نخواهد پایید که ملت شریفمان به آزادی دست خواهد یافت وشما نیز در کنار عزیزانتان قرار خواهید گرفت.

 

با آرزوی سالی پرشکوه برای ملت آذربایجان

بیست و چهارم اسفند 1385

بخش رسانه ای جنبش دانشجوئی آذربایجان

گله جک بیزیم دیر