سراسرآذربایجان قلعه بابک شده است

 فرزاد صمدلی

22  فوریه سال 2007

 دریای غیرت ملت آذربایجان در روز 21 فوریه، در دفاع از زبان بی همتای مادری، چنان وارد مد مجدد شد که همه تدابیر نظامی و انتظامی رژیم  آپارتاید، همانند قایقهای کاغذی در میان امواج خشمگین ملت متلاشی گردید.

طبق آخرین اخبار دریافتی، به رغم وسیعترین و شدیدترین پیش بینی های امنیتی، شهرهای سولدوز(نقده)، زنگان(زنجان)، اورمو(اورمیه)، اردبیل،  قوشاچای(میاندواب)، تبریز و خی یو(مشکین شهر) و نیز چند دانشگاه از جمله دانشگاه تهران تبدیل به عرصه های قیام مردمی و اعتراضات دانشجوئی علیه فاشیزم شدند. این در حالی است که از هفته ها قبل، جمع کثیری از تورکهای هویت طلب درشهرها و حتی روستاهای آذربایجان دستگیر شده اند. بگونه ایکه علاوه بر شهرهای پیش گفته، فعالین حرکت ملی آذربایجان در شهرهای قم، اهر، شبستر، خوی،... نیز هدف هجوم نیروهای اطلاعاتی قرار گرفته و بصورت وسیعی بازداشت شدند.

در حال حاضر دهها تن از فعالین سرشناس آذربایجان در زندانهای ایران تحت شرایط روحی و جسمی سختی به سر می برند. بسیاری از آنها همزمان با قیامهای ملی روز دوم اسفند و در میان صفوف مردم بازداشت شده اند. حتی گفته می شود که در بعضی از شهرها، جمعی از شریفترین فرزندان ملت مورد ضرب و شتم شدید نیروهای ضد شورش قرار گرفته و برخی از آنها همچون سعید متین پور، با چهره ای خونین و همراه با  3 تن دیگر از اعضای محترم خانواده اش، توقیف و به بازداشت گاه اطلاعات زنجان منتقل شده اند!

قیامهای وسیع دوم اسفند در شرایطی صورت می گیرد که بعد از سلسله قیامهای عظیم مردمی ملت آذربایجان جنوبی در اردیبهشت و خرداد ماه گذشته، دستگاه سرکوب مدعی مهار امواج هویت طلبان تورک شده بود. بی تردید قیامهای اخیر و نیز تجمعات و مراسمات روزهای اول مهر ماه(روز بازگشائی مدارس)، 25 ابانماه روز شهادت ستارخان سردار ملی  و 21 آذرماه (روز رسمی شدن زبان تورکی در زمان جمهوری خودمختارآذربایجان) به وضوح  نشان داد که ملت آذربایجان سرکوب شدنی نیست و این ملت بیدارو استوار، تا احقاق همه حقوق ملی خود، هرگز سکوت و سکون را نخواهد پذیرفت.

اکنون آذربایجان قدم در راهی بی بازگشت گذاشته است. فعالین حرکت ملی نیز وقتی وارد این کارزار شدند می دانستند که رجعتی در کار نیست. لوکوموتیو حرکت ملی آذربایجان با سرعتی روز افزون در حال حرکت است. این قطار ملی تنها در مقصد لحظه ای توقف خواهد کرد تا فتح الفتوح تاریخی خود را جشن بگیرد و سپس جهت اعتلا و ارتقاء قدرت ملی خویش، باردیگر با تمام قوا به پیش خواهد راند  تا آرمانهای ابدی خود را از نسلی به نسلی دیگر منتقل کند.

شواهد و قرائن سیاسی و اجتماعی بخوبی حکایت از آن دارد که آذربایجان جنوبی درحال تبدیل شدن به یکی از تعیین کننده ترین فاکتورها در تحولات قریب الوقوع شرق میانه شده است. امروزه آذربایجان عموما بصورت اعلام نشده ای در صفحه مختصات همه دولتهای مهم قرار گرفته است. همه متخصاصان سیاسی امور منطقه می دانند که اکنون خاورمیانه آبستن زایمانی فرخنده است.

هیچ قدرتی در جهان قادر به امحاء حماسه های تاریخ ساز ملت آذربایجان نیست. بی تردید 35 میلیون انسان و 300 هزار کیلومترمربع جغرافیای ملی، ارقام بسیار بزرگی هستند که توسط سیاستمداران، هرگز نادیده گرفته نخواهد شد. از طرفی دیگر ملت آذربایجان بارها تعهد خود را به استقرار و حتی دفاع از ارزشهای جهانی اعلام داشته است. برای نمونه قدرت آذربایجان جنوبی را می توانید در دفاع از هنجارهای بین المللی مشاهده کنید. در حالیکه بسیاری از دولتها در روزهای جهانی ای چون 21 فوریه (روز جهانی زبان مادری) و هشت مارس (روز جهانی زن) فاقد برنامه های اولیه هستند ملت آذربایجان به رغم همه تهدیدها و تضییقات موجود، به پا می خیزد و با چنگ و دندان خود در برابر نیروهای تا دندان مسلح می ایستد و فریاد می کشد که من تورکم و خواستار تحصیل به زبان مادری خود هستم!

به جرات می توان گفت که در حال حاضر در سراسر جهان هیچ ملتی، تکرار می کنم هیچ ملتی، در حد و اندازه ملت آذربایجان اقدام به دفاع از ارزشهای انسانی روز جهانی 21 فوریه ننموده است. بنابراین این حق ملت آذربایجان است که از طرف ملتهای بیدار و نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر مورد حمایت معنوی قرار گیرد. البته آذربایجان بصورت عاجل محتاج این حمایتها نیست، چراکه تاکنون بدون وجود حمایت موثری از جانب این مراکز، قادربه بالفعل کردن همه خواسته های مدنی خود شده است. در واقع جهان متمدن  خود نیازمند ارایه این قبیل کمکها است تا بدین وسیله مسئولیت پذیری خود را در قبال خیزشهای مدنی ملتهای دربند اثبات کند.

در مقابل شکوه مبارزه ملت آذربایجان، شوونیزم چه می کند؟!

آنها آذربایجان را تبدیل به یک پادگان بزرگ نظامی کرده اند و این جغرافیای متمدن را بصورتی غیر متمدن و در نهایت ستم اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی  اداره می کنند. فاشیستها، از یک سو در روزنامه های رسمی خود ملت آذربایجان را سوسک مدفوع خوار توالتهای فارس می نامند و از سوی دیگر قهرمانان ملی ما را مورد فحاشی قرار می دهند. یکی ستارخان را در روزنامه شرق دزد معرفی می کند و دیگری عباس خان لسانی را شعبان بی مخ می نامد.

آخر سر اینکه خبرگزاریهای آپارتاید با مشاهده شعارهای "ما تورک هستیم" جوانان هویت طلب دیوانه شده و مثلا جهت مقابله به مثل اقدام به انتحار مدنی می کند. برای نمونه در فردای روز جهانی زبان مادری و سلسله قیامهای مجدد ملت آذربایجان، به این اقدام وقیح خبرگزاری آفتاب نیوز توجه کنید:

http://www.aftabnews.ir/vglcxxqp.2bqep.553a2ynb,l38.aa2ld2.html

اما در مقابل این همه وقاحت و اهانت، ملت آذربایجان در قالب یکی از مترقی ترین حرکتهای مدنی جهان بخ پیش می تازد. نییه کی آتالار دئمیشکن: ایت هورور، کروان یورور!

چند سال قبل حرکت مدنی ملت آذربایجان عموما محدود به قلعه بابک و مزار شریف چند تن از قهرمانان ملی بود. اکنون همه آذربایجان تبدیل به قلعه بابک و قصر جمهور شده است.

امروز اگر یک لسانی، یک عباسی، یک متین پور، یک یکانلی، یک علیزاده، یک لطفی و... در زندان هستند در مقابل صدها هزار لسانی و عباسی و متین پور... در پهنه مقدس سرزمین آتشها در حال افروختن مشعلهایی هستند که بزودی تاریکی غارهای خفاشان را فتح خواهد کرد.