منوچهر
عزيزي 85/11/9
آماده
گذر از رنج
هاي بحران
باشيم
تكذيب تورم و
افزايش
قيمتها و حتي
نزول تورم از 16%
به 8% از طرف
آقاي احمدي
نژاد و هشدار
جدي آقاي
هاشمي
رفسنجاني در
خطبه هاي نماز
جمعه ششم بهمن
ماه مبني بر
اينكه ‹شرايط
امروز
كشورمان عادينيست
و نبايد با
انحصارگري ها
، نيروها را
تفكيك كنيم' حاكي
از بي خبري
آقاي رئيس
جمهور از
اوضاع پريشان
داخلي و دير
آگاهي رئيس
شوراي مصلحت
نظام از وضعيت
خطرناك سياست
بين المللي در
منطقه و تهديد
استقلال و
امنيت ملي مي
باشد كه سخنان
آخرين روزهاي
شاه را به
خاطر مي آورد
كه خطاب به
ملت ايران گفت
:«صداي انقلاب
شما را شنيدم»
بعلاوه اينكه
از اخطار آقاي
هاشمي رفسنجاني
چنين بر مي
آيد كه گويا
تا به حال هيچ
گونه انحصار
گري از سوي
نظام به ملت
اعمال نگرديده
است !
به نظر مي رسد
هم شاه و هم
زمامدار نظام
كنوني ، خيلي
بيش از اعلام
خطر و يا خود
را به بي خبري
زدن ، از همان
آغاز تحريك ايجاد
بحران ناشي از
سوء مديريت
خويش را پيش بيني
نموده بودند ،
اما متأسفانه
اين آقايان زماني
اعلام خطر مي
كنند كه مدت
زيادي است
فشار تهديد
امنيت ملي ،
به شدت دروازه
كشور را مي كوبد
و به احتمال
قوي از
ديوارمان بالا
بيايند. اگر
قرار باشد
زمام داران
وقت در طول
تاريخ ،
تحولات سياسي
و اجتماعي را
به وسيله
سناريو تحريك
بحران سازي و
سپس وقوع
بحران را به
ملت اخطار
نمايند ،
نبايد از ملت
انتظار زيادي
داشته باشند
كه تحولات پيش
ساخته سياسي و
اجتماعي را
خيمه شب بازي
از پيش طراحي
شده تصور
ننمايند !
زيرا تاريخ
سياسي و اجتماعي
ايران ، از
زمان انقلاب
مشروطه
تاكنون ، چنين
تحولات را جز
اين به ياد
ندارند!اگر ملت
ايران بعد از
اينهمه بازي
خوردن ، داراي
قابليت مدنيت
گذر از رنجهاي
بحران باشند ،
قاعدتاً بايد
شاهدان آخرين
مرحله
سناريوي خيمه
شب بازي
سرنوشت
تحولات سياسي
و اجتماعي در
يك قرن گذشته
خود باشند .
چنين گذر حساس
تاريخي ،
مدنيت ملي
حاصل از
تجربيات خود
را مي طلبد كه
بتواند براي
هميشه با
رهايي از
بازيهاي سياسي
، نتيجه
تحولات
اجتماعي و
سياسي ملي
خويش را تضمين
نمايند.
به نظر مي رسد
در اين مرحله
حساس تاريخي ،
نخستين هدف
ملت ، بدون تفرقه
ملي و بدور از
هر گونه دغدغه
ايدئولوژيكي
و مذهبي و
تسليم در
برابر اراده
سياسي هر ابر
قدرتي ،
زيربناي
آزادي ،
دموكراسي ،
عدالت اجتماعي
و حاكميت ملي
، تماميت ارضي
را بر اساس
فدراليزم
دموكراتيك ،
در مد نظر
قرار دهند .هر
گونه تنش قومي
، مذهبي و
ايدئولوژي سياسي
، كشور را به
راهي سوق مي
دهد كه اكنون
كشور و ملت
عراق ، با آن
دست به گريبان
وحشتناك است.
سخنسي هم با
دولتهاي هم سو
با سياست هاي
آمريكا در
منطقه داريم و
آن اينكه هر
ساستي كه در
نظر دارند در
منطقه اتخاذ
نمايند
همانگونه كه
تجربه نموده
اند ، سياست
آنها در عراق
و افغانستان
موفقيتي در
كوتاه مدت و
دراز مدت در
بر نداشته كه
نسخه شفا
دهنده آن را به
ايران بپيچند
و شايد روزي
آمريكا به اين
واقعيت برسد
كه نمي تواتن
سياست هاي
قديمي را در لفافه
دموكراسي به
ملت هاي ستم
ديده تحميل
كرد و با
آراستن
دكوراسيون
صحنه دموكراسي
، به نقش
ميليتاريستي
پرداخت.