www.yurd.net

نگاهي به  يک توطئه رسوا

 

در چند روز گذشته  يک داستاني در سايت ها و محافل سياسي شووينست هاي فارس از طرف برخي از دشمنان مارکدار حقوق ملي ترک ها در ايران دامن زده شده  که قبل از اينکه تاسف انگيز باشد خنده دار بوده است. نه اينکه قصد بانيان اين امر از ابتدا  خنداندن مردم بوده، برعکس،  ناشيگري مجريان و نم گرفتگي  اين نوع ترفند ها حاصل کار را به رسوائي کشانده است.

از روزيکه  دار و دسته نازي ها در آلمان پيش از جنگ جهاني دوم و در دوره قدرت يابي هيتلر، رايشتاک را آتش زدند و با نسبت دادن آن به کمونيست ها، زمينه سازي رواني براي سرکوب کردن آن ها را ايجاد کردند.بيش از هفتاد سال ميگذرد. اين حادثه بقدري در تاريخ مشهور شده که نمونه هاي مشابه ديگر اغلب با اين حادثه مقايسه شده و طبعا کسي را نيزفريب نميدهد. در نمونه هاي وطني اين حوادث،  آتش زدن سينما رکس آبادان توسط مذهبيون و نسبت دادن آن به عوامل رژيم پهلوي و يا در دوران اعدام هاي گروهي جوانان و انقلابيون در سالهاي اوائل انقلاب، آتش زدن چندين اتوبوس و نسبت دادن آن به مجاهدين، هنوز در ذهن اغلب ما زنده است. اما اين داستان ارسال عکس آتش زدن چند کتاب  فارسي و به اين بهانه باران تهمت و افترا را بر سر حقانيت حرکت ملي  دموکراتيک آذربايجان باراندان ضمن اينکه اين وقايع را به ذهن مياورد، هر ناظر بيطرفي را به خنده نيز وا ميدارد.

البته در نگاه بانيان اينکار چون اين کار در سالروز شصتمين سالگرد آتش زدن کتابهاي ترکي توسط شووينيست ها و بدست عوامل رژيم پهلوي برنامه ريزي ميشد اين اميدواري بود که آن حرکت فاشيستي که تاکنون با سکوت حيرت انگيز مدافعان دموکراسي روبرو بوده است و هنوز هست، تحت الشعاع اين صحنه سازي قرار بگيرد اما بر خلاف توقع اينها، در عمل نتيجه کار معکوس در آمد. همه فعالان و تشکيلات سياسي آذربايجان با قاطعيت اين مسخره بازي رسوا را محکوم کرده و بدرستي پرسيده اند که در حاليکه آن  اتفاق شصت سال پيش، در ميادين مرکزي شهرهاي آذربايجان و مقابل چشم مردم و توسط عناصر حکومتي و در سکوت به اصطلاح روشنفکران ايراني اتفاق افتاده بود.، اين اتفاق ادعايي اينها بالاخره در کجا وتوسط چه کساني و در چه زماني  اتفاق افتاده است.

 

با توجه به سابقه صحنه گردان اصلي اين ماجرا يعني متولي خبرگزاري به اصطلاح تبريز نيوز-پيمان پاکمهر-  در دشمني با حقوق ملي ترکها, اين احتمال قوي هست که اگر عکس ها حاصل مونتاژ کامپيوتوري نبوده است ميتواند تصويري از صحنه هائي باشد که مکان آن حياط خلوت خانه اين آقا و يا يکي از خانه هاي امن اطلاعات جمهوري اسلامي باشد.

 

رسوائي ديگر براي بانيان اينکار اينکه هيچ يک از سايت ها و محافل خبري جدي سياسي ايراني عليرغم سياست عدم همراهي اشان  با مبارزات ملي در آذربايجان اساسا به اين مساله نزديک نشده و به غير از چند سايت وابسته به فاشيست هاي موسوم به جبهه ملي که ميشود فرض کرد که از قبل در جريان اين توطئه  بوده اند، اين هياهو را ناديده گرفته اند. حتي  سايت اخبار روز که تا روز 31 دسامبر در صفحه اول خود  همراه  درج مقاله اي به امضا ع. سالک  در مورد  کتابسوزان نازيها، مقاله ديگري به امضا جلیل دوستخواه در خصوص آتش زدن آثار معروف فارسي توسط ترکهاي تجزيه طلب! با عکس و تفصيلات رنگي و با نمايش عناوين کتابها درج کرده بود، مقاله جلیل دوستخواه را لابد با درک ماهيت مساله، از سايت خود برداشته است.

چند وقت پيش در سايت پان ايرانيستها وابسته به” سرور” پزشکپور ضمن تعريف و تمجيد از گفته امام جمعه تبريز داير بر ايران شمالي خواندن جمهوري آذربايجان، اشاره شده بود که پان ايرانيستها آماده همه گونه همکاري با اين قبيل روحانيون فرهيخته هستند. اينک شخص با ديدن اين صحنه سازي مسخره واين چند عکس مسخره تر و گزارشات پيمان پاکمهر و مقاله هاي مدافعان فاشيسم و شوونيسم در سايت هاي ريز و درشت شوونيستها، به اين نتيجه ميرسد که عجبا حاصل اين همکاري وعده داده شده پان ايرانيستها و عوامل اطلاعاتي جمهوري اسلامي تا چه حد رسوا و مضحک در آمده است!