بيچاره
عراقيها
© DIE ZEIT, 11.01.2007
Nr. 03
Amerikas
Präsident George W. Bush will noch mehr Soldaten in den Irak schicken – die
armen Iraker
رئیس
جمهور آمریکا
می خواهد
سربازان
بیشتری به
عراق به فرستد
بیچاره
عراقیها!
نویسنده
: اولریش
لادورنر - دی
تسایت یازده
ژانویه 2007
مترجم دنیز
روشن
همه
میدانند که
عراقیها
مردم
بد بیاری
هستند. واما
اینکه مردم
عراق به سخره
گرفته شده اند
چنانکه باید و
شاید هنوز
آوازه اش نپیچیده
است. تنها
کافی است نگاهی
به مواضع
سیاستمداران
آمریکایی
بیفکنیم.
عراقیها باید
دیگر خود
برخیزند،
قدم پیش
بگذارند و
مسائل خویش را
حل کنند، این
آنچیزی است که
از هماوایان
به گوش می رسد.
واما این
یک حرف مفت
خالص است.
زیرا عراقیها
خود مسبب بد
بختیهایشان
نیستند.
مشکلات به آنان
تحميل شده
است. حتی دست
پخت خودشان،
صدام حسین،
نمی توانست
بدون حمایت
اجنبی این همه
دوام بیاورد.
همچنین این
عراقیها نیستند
که القاعده را
به کشورشان
آورده اند و آنها
مسئول ندانم
کاریها، نا
کاراییها،
فساد و بی
مسئولیتی
هایی نیستند
که لشکرکشی
آمریکا در
عراق به وجود
آورده است.
با
اینهمه آنها
باید مکافات
گناهان
سروران خود
خوانده را بپردازند.
برنامه جدید
رئیس جمهور
آمریکا به رهبری
عراق تکلیف
تعیین میکند.
برخی از این
تکالیف
عبارتند از
انتخابات
پارلمانهای
محلی، تحرک
وراه اندازی
اقتصاد و آشتی
ملی. حکومت عراق
باید به این
اهداف دست
یابد والا
بازخواست و
تنبیه
خواهد
شد. آقای
جلال طالبانی
رئیس
جمهورعراق
چندی پیش چنین
پیشنهادهایی
را به باد
انتقاد گرفت:
"با ما همچون مستعمره
ای
جوان برخورد
میکنند تا یک
دولت مستقل".
چرا ردیف
کردن اینهمه مهم
است؟ هر کسی
که دنبال راه
حلی برای عراق
است حداقل
باید وضعییت عراقیها
را تا حدودی
درک کند، او
باید به فهمد
که رفتن هر
روزه به
خیابانهای
بغداد چه معنی
میدهد وقتی که
میداند که
ممکن است
اتوموبیل بعدی
به هوا برود و
او را با خود
به کام مرگ
بکشد. او باید
بتواند درک
کند که چه
اندازه شکنجه
های ابوغریب
در ذهنیت
عراقیها حک
شده است. او
باید بتواند
وسعت و عمق ویرانی و
ودهشت داخلی
را دریابد که
دیکتاتور بر
جای گذاشته
است. تنها
وقتی همه این
شرائط فراهم
شود آنگاه
زمینه های
لازم برای راه
حل احتمالی بدست
می آید.
فرستادن 20000
سرباز اضافی
برای عراق، آنگونه
که بوش می
خواهد، در
حقیقت جز بیان
درماندگی
نیست.
سیاست از
زندگی تک تک
آدمها جدا
نیست. این مسئله
در عراق نیز
صادق است. بر
مبنای این اصل
و بویژه بر
مبنای زندگی
روزمره مردم
عراق میتوان تصویری
از آینده بدست
داد. از کلیدی
ترین مقوله در
سیاست یعنی
اعتماد
شروع کنیم:
عراقیها به چه
کسی اعتماد
کنند؟ دولت
بوش خواهد
گفت: "به ما
اعتماد کنید!
ما در واقع
برای رهایی
شما به اینجا
آمده ایم!"
عراقیها به
خاطر خواهند
آورد که این
رهایی به بهای
جان صدها هزار
نفر از آنان
تمام شده است.
با توجه به
این ارقام هر
وعده ای از
طرف واشنگتن
تو خالی و
مسخره به نظر
می آید. این
ارزیابی در مورد
دولت خودی که
مورد حمایت
آمریکاست، نيز
صادق است. این
دولت دست جوخه
های مرگ را
باز گذاشته و
هر جا که
مناسب باشد
تمامی مقررات
را زیر پا
میگذارد.
چیزی که
آمریکائیها
در واشنگتن
نمی خواهند ببینند
هر روزه جلوی
چشم عراقیها
است. دوران آمریکا
به مثابه تنها
قدرت تعیین
کننده در خاورمیانه
به سر آمده
است. صحبت از
"پیروزی" در
عراق تنها به
درد لا پوشانی
این واقعیت می
خورد. عراقییها
در سه سال
گذشته این را
هم آموخته اند
که آمریکا
آنگونه که
مایل است خود
را بنمایاند
داور بی طرف
نیست. ارتش
آمریکا بجای
ساختن ارتش
عراق،
سازمانیابی
میلیشیاهای
گوناگون را
میدان داد که
کشور را به
فلاکت نشاندند. اینکه
به عمد و یا از
روی نادانی
اینکار را
کردند توفیری
در اصل مسئله
نمی کند.
آمریکائیها
جانب شیعیان
را گرفتند و
بر علیه سنی
ها عمل کردند
ازدست یکی
گرفتند و پای
دیگری را
بستند. این
مسئله آتش جنگ
داخلی را شعله
ورتر ساخت.
همسایگان
عراق به مثابه
نیروهای حامی
گروههای قومی
و مذهبی داخل
عراق عمل می
کنند. ایران از
شیعیان حمایت
می کند ،
عربستان
سعودی از سنی
ها و ترکیه از
تورکمانها،
فقط کرد ها می
مانند که هیچ
متحدی در
مرزها ندارند
در عوض صاحب
یک نیمچه خود
مختاری می باشند.
عملا هم "مدل
قدرت حامی" در
برخی از بخشهای
کشور واقعیت
یافته است.
نتیجه چیزی جز
کشمکش های
خونین ما بین
گروهای
میلیشیای
رقیب و نیز
خطر یک درگیری
منطقه ای
نیست. چشم
انداز زیبایی
نیست و اما
محتمل ترین
است.
عجالتا
رنج عراقیها
زمانی کاهش
خواهد یافت
هرگاه
آنان به
مثابه یک
کشور، موفق
شوند با اعتماد
به نفس در
مقابل
همسایگان
توطعه گر و ابرقدرت
های اشغالگر
دست به دست هم
دهند. مسئله اینجاست
که آیا چنین
نظری در میان
عراقیان جای
باز خواهد
کرد؟ مطمئنا
برای این کار
عراقیها به
کمک محتاجند
ولی نه به
سربازان
اشغالگر چه از
نوع
آمریکایی و
چه از نوع
دیگر!