تعميق بحران در خاورميانه

(4)

بسوی فدراليسم در عراق

 

يونس شاملی

مجلس ملی عراق بحث پيرامون تبديل عراق به کشور فدراتيو را آغاز کرد. اين در حالی است که حوادث داخلی و خشونتهای گاهاً  خارج ازکنترل و بويژه بروز جنگ مذهبی ميان شيعه و سنی که نشانه های آن از هم اينک با کشتارهای دسته جمعی از سوی طرفين خود را می نماياند و عراق را خود بخود بسوی يک کشور فدراتيو ، کنفدراتيو و يا حتی جدايی گروههای ملی و مذهبی در اين کشورسوق ميدهد، کاملاً آشکار است.

 

بخش کردستان عراق اينک بعد از سقوط رژيم بعث تلاش کرده است که تا حد ممکن خود را از حوادث و درگيریهای مناطق ديگر دور نگهداشته و تنها و تنها به گسترش و انکشاف خود متمرکز شود. از سوی ديگرعدم توانايی دولت جديد در اعمال اتوريته سياسی در سراسر کشور، تضادهای تازه ايی را به ميدان کشانده است. برای نمونه اجتناب رهبری بخش کردستان از برافراشتن پرچم عراق در آن منطقه از کشور زمينه های تنش های سياسی ديگری را فراهم می سازد.

 

بويژه اوجگيری تضاد شعيه-سنی و قربانی شدن دسته جمعی از هر دو سو زمينه های جدايی مناطق سنی نشين با شعيان را فراهم  میسازد. در اين ميان سنی مذهبان علی رغم اينکه اقليت نسبتاً کوچکتری را در عراق تشکيل ميدهند، اما نظم عمومی عراق را بصورت قابل توجهی مختل کرده اند. اين گروه بويژه به علت باختن صحنه قدرت که با اشغال نظامی آمريکا و سرنگونِی حکومت صدام حسين مقدور شد زمينه واکنشهای تند جامعه اهل سنت در عراق را آماده تر کرد و چون باروتی، بخشهای مخلوط شعيه و سنی در عراق را به احتراق کشاند. بازمانده های حزب بعث و تفکر برتری جويانه ايی که از حاکميت سنی ها در عراق در ميان اين بخش از جامعه وجود دارد و حمايتی که جنبشهای عقب مانده مذهبی از ديگر کشورهای عربی اخذ مي کنند، چراغی را که ميرفت نوری بر زندگی تمامی مليت ها و صاحبان مذاهب مختلف در عراق برتاباند، به تاريکخانه ترور، وحشت و کشتارهای دسته جمعی کشاند و فضای تنگ و تاریکی را برای مردم عراق و بويژه شيعيان و سنی ها در آن کشور فراهم ساخته است.

 

اما با تمامی اين احوال نيروهای اشغالگر شهرهای جنوبی عراق را يکی بعد از ديگر به نيروهای دولتی تحويل ميدهند و مجلس عراق لايحه فدراتيو شدن کشور را به بحث و بررسی گذاشته است. کردها و شيعيان موافقان تشکيل فدراسيون در عراق اند. اما رهبران اهل سنت با طرح اين ايده که تشکيل فدراسيون زمينه های جدايی در عراق را فراهم مي سازد، در مقابل اين لايحهء مقاومت به خرج ميدهند. اما روشن است که جامعه نسبتاً کوچک اهل تسنن در عراق نگران از دست دادن موقعيت برتر خويش در دوران حاکميت حزب بعث به رهبری صدام حسين است.

 

به نظر ميرسد که لايحه اخير که عراق را به يک کشور فدراتيو تبديل ميکند، با اکثريت قاطعی تصويب شود  و تقسيم عراق به سه ايالت متفاوت زمينه های کنترل امنيتی در مناطق عليه ترور و وحشت را فراهم تر ساخته و از سرعت ماشين مرگ و وحشتی که اينک به مناطق مرکزی عراق حاکم است، کمتر شود.

 

عراق و مردم آن با تمامی کين و نفرت چند جانبه و هراس و دلهره ايی که اينک بر زندگی روزمرشان حکم ميراند، بارقه اميدِ خروج نيروهای اشغالگر از کشورشان، امنيت و شادمانی در آن و زيستن عادلانه در کنار يکديگر را می پرورانند و تصور نمی رود که روند ترور و وحشت کنونی بتواند برای مدت طولانی تری دوام بياورد. چرا که افکارعمومی مردم درکوچه و بازار عليه خشونت، ترور و اشغالگری، مي تواند دگرگونی های مهمی را در عرصه سياسی و در جهت ثبات و امنيت بيشتر در عراق فراهم آورد. لذا بيهوده نيست اگر بگوييم که؛ اميدها در دل تمامی مليتها و صاحبان مذاهب مختلف در عراق  برای استقرار آرامش، امنيت، آزادی و عدالت همچنان شعله ور است.

 

شکل گيری فدراليسم در عراق جدا از تاثيرات مثبت داخلی، تاثير بسزايی در کشورهای همسايه آن، بويژه ايران، از خود بر جای خواهد گذاشت و گذار ناگزير ايران کثيرالملله بسوی يک سيستم فدراليستی و دمکراتيک را سرعت بيشتری خواهد بخشيد. و دقيقا از همين روست که جمهوری اسلامی ايران يکی از سرسخت ترين مخالفين تحقق فدراليسم در عراق است. اما اين راهی است که ناگزير بايد طی شود.