‪چهارشنبه، ۳۱ خرداد ۱۳۸۵

کسی از وضع لسانی خبردار نیستhttp://xeberci.blogfa.com/

از روز شنبه هیچگونه ارتباط با عباس لسانی ممکن نیست.قاضی علایی در دادگاه انقلاب اردبیل به بهانه انتقال اخبار بیرون از زندان به عباس لسانی وی را ممنوع الملاقات کرده است.علایی روز سه شنبه با اعلام این مطلب به بردار بزرگ لسانی از او خواست همچنین از اطلاع رسانی در مورد این زندانی که ۱۸ روز از اعتصاب غذایش می گذرد خودداری کنند.بدنبال اعتراض عسگر لسانی به سخنان قاضی وی نیز ۴ ساعت را در بازداشت موقت گذراند.

بر اساس اخبار دریافتی از اردبیل لسانی حداقل یکبار در اثر بی هوشی ناشی از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شده است.

 

افزایش بی سابقه کشف جنازه های مجهول الهویه در تبریز

بر اساس گزارشهایی که از درون نهادهای دولتی و همچنین اخباری که از مشاهدات مردمی در تبریز منتشر شده است بعد از قیام هفته اول خردادماه، آمار کشف جنازه های مجهول الهویه بصورت فوق العاده ای دراین شهر افزایش یافته است.

اطلاعات دردسترس عبارتند از:

استخر شاه گلی... دو جنازه ... آثار دستبند بر دست یکی از جنازه ها مشهود بوده  و جنازه شهید صبوحی نژاد در این استخر یافت شده است.

  چهل متری... یک جنازه ...صورت این مقتول متلاشی شده است.

 زعفرانیه...یک جنازه...آثار دستبند بر گردن این جنازه مشهود است.

 امره قیز... یک جنازه... این جنازه متعلق به یکی از دو برادر دو قلو است.تلاش برای شناسائی نام این مقتول ادامه دارد.

 حیدر اباد... یک جنازه

همه این جنازه ها متعلق به مردهای جوانی با سنین مابین 20 تا 25 بوده اند. بی تردید جنازه های متعدد دیگری نیز وجود دارند که خبر کشف آنها به دست ما نرسیده است.

 

در 40 متری به درون خانه ها گاز اشک آور پرتاب شده است

طی دو هفته اخیر دهها حمله ی وحشیانه به خانه های مناطق کارگرنشین شهرک ارم (چهل متری و حیدر اباد)تبریز از سوی نیروهای امنیتی رژیم فارس گرای تهران صورت گرفته است.

در برخی از این حمله ها، ماموران به درون خانه های مملو از انسانهای بیگناه، گاز اشک آور پرتاب شده و سپس با ماشینهای زره پوش و یا موتوسیکلت به در خانه ها کوبیده و بعد از شکستن دربهای منازل بزور وارد حریم امن خانواده ها شده اند و همه اعضای ذکور خانواده و بعضا دختران و زنان را نیز بصورت حیوان صفتانه ای ربوده و داخل کیسه های بزرگ مشکی با خود به اماکن نامعلومی برده اند.

سکوت شرم آور نیروهای چپگرا و همچنین نهادهای مدافع حقوق بشر سبب شده تا اهالی عمدتا قره داغلی 40 متری، خود را در دنیای 7 میلیارد نفری انسانها، بی کس و بی پناه احساس کنند!

درحال حاضر اگرچه اوضاع در 40 متری و حیدر اباد نسبتا آرام است اما زخمهای وارد آمده بر خانواده های مظلوم آذربایجانی به حدی عمیق است که جز با کمکهای ملی و بین المللی التیام نخواهد یافت.

دنیا بداند که جرم این مردم تنها در خواست تحصیل به زبان مادری است!!!

 

ضرورت اعزام گروههای حقیقت یاب بین المللی به آذربایجان

به خاطر وسعت و شدت جنایات اتفاق افتاده در طی قیام های ضد آپارتاید و بی سابقه ملت آذربایجان و عدم افشا شدن این جنایت مخوف به دلیل اختناق فوق سنگین، ضروری است تا گروههای حقیقت یاب بین المللی به همه شهرهای در گیر در قیام آذربایجان سفر کنند.

این امر خواهد توانست از عمق رنج و عذاب دهها خانواده شهید، دهها خانواده مفقود، صدها خانواده مجروح و هزاران خانواده اسیر اندکی بکاهد و جهان آزاد را از میزان جنایات دهشتناک رژیم آپارتاید در شهرهای تورک نشین ایران آگاه کند.

به امید پیروزی عدالت و حقیقت

 

روزنامه شرق، تبریز را در معرض التهاب قرار داد.

با گذشت 32 روز از آغاز بحران در تبریز (توهین روزنامه ایران به مردم آذری زبان) که با تظاهرات و درگیری بین مردم و مأموران پلیس و امنیتی همراه شد و خسارات سنگینی بر جای گذاشت اکنون به نظر می‌ رسد «روزنامه شرق» می‌رود تا به سرنوشت روزنامه ایران دچار شود و تبریز را آبستن بحران کند.

روزنامه شرق در مورخه چهارشنبه 17 خرداد جاری و در شماره 777 خود در صفحه ویژه انقلاب مشروطیت پرداختی به موضوع «ستارخان سردار ملی» دارد که منجر به کپی و پخش آن مطالب از دیروز در سطح شهر تبریز شده است و حاکی از تلاشها برای شکل‌دهی بحران دوم در استانهای آذربایجان است. بر اساس این گزارش در مقاله «ستارخان سرادر ملی» به قلم احسان رشیدی، ستارخان به عنوان مردی عامی و کاملا بی‌سواد و در عین حال راهزن معرفی شده است.

در محافل عمومی سطح شهر تبریز از جمله اتوبوس و تاکسی صحبت از روزنامه شرق و مقاله آن می‌شود و عده‌ای از کیوسکهای مطبوعاتی تبریز نیز از فرصت استفاده کرده و با کپی کردن آن با هزینه‌های گزاف به صورت مخفیانه به مردم می‌فروشند. عوامل فرصت‌طلب با پخش این مقاله در مناطق حاشیه‌نشین تبریز مردم را به اعتراض و راهپیمایی دعوت می کنند.

 

قابل ذکر است که هفته‌نامه «همت» به صاحب امتیازی «مؤسسه حفظ و بسط ارزش‌های دفاع مقدس» و به مدیر مسئولی حسن سماواتی در مشهد منتشر و در سراسر ایران پخش می‌شود. این نشریه به طیف فکری مصباح یزدی تعلق دارد و در صدد است که به عنوان ارگان تبلیغاتی اصولگرایان در انتخابات آتی مجلس خبرگان در مقابل طیف رفسنجانی و خاتمی و کروبی عمل کند. لازم به ذکر است با توجه به اینکه آذربایجان در آستانه برگزاری مراسم قلعه بابک و بزرگداشت چهلم شهدا قیام علیه شوونیسم قرار دارد گروههای مخلتف سیاسی حاکم که قصد اعطای خواسته‌های ملت آذربایجان را ندارند با متهم کردن یکدیگر در این مساله می‌خواهند با متهم کردن یکدیگر و پاک کردن صورت مسأله به نفع خود بهره‌برداری سیاسی نمایند.

 

اسامی چند زندانی سیاسی در اردبیل

آذربایجان میللی قیامی عرفه سینده  اردبیل شهرینده توتولانلار و هله ده فاشیست  رژیمی زندانلاریندا فاجیعه لی بیر دوروم یاشاماقدا اولان بیر نئچه آذربایجان ایگید اوغوللارینین 25 نفرینین آدلاری:

1- عباس لیسانی

2- ودود اسدی

3- بهروز علیزاده

4- علیرضا یوسفی

5- جلال تقوی

6- رامین دیناد

7- قاسم قریبی

8- مصطفی نظر کرده

9- مهدی محمد پور

10- سلیمان محمدی

11- میکائیل سلیم زاده

12- اکبر خوب

13- رسول بهبودی

14-پرویز آقازاده

15- شهرام قوجا بیلی

16- رضا تدین

17- فردین عبادی

18- آقای کشاورز(دانشجوی حقوق)

19- رحیم رضایی

20- قدیر آذر دخت

21- جعفر سبحانی

22- حسن الماسی

 23-....

24-....

25-....

بیرسیرا آذربایجان فعاللارینین دا هله لیک طالعینده ن خبر الده دئییل .ایچریده کیلرین عائیله لری آغیر بیردوروم   کئچیریر لر.

بوراخیلانلارین دئدیگینه گوره زندانلاردا دهشتلی ایشکنجه لر سورمکده دیر .بونلار بوایشکنجه لره معروض قالاراق روحی

 و جسمی خسته لیک لرله اوز اوزه دیر لر .بعضی لرینین  بدنلرینده ایشکنجه اثر لرین آیدینجاسینا گورمک اولور.

زندانیلریمیزین چوخو یئمک اعتیصابی کئچیریر لر .

بوتون اینسان سئور قوروملار و شخصلرده ن رجا اولونور بو اینسانلارین طالئعی له ماراقلاناراق اللریند ن گلنی اسیرگه مه سینلر .

یاشاسین آذربایجان

 

بسم الله الرحمن الرحيم

بيانيه جمعي ازنويسندگان؛ هنرمندان و فعالين فرهنگي آذربايجان

 پيرامون حوادث اخير در مناطق تورک نشين و تورک زبان ايران .

چاپ کاريکاتور موهن در روزنامه رسمي دولت جمهوري  اسلامي ايران ؛ ريشه در يک حرکت مزورانه تاريخي و حتي اساطيري نسبت به ملت تورک از طرف نژادپرستان دارد .اين حرکت يکصد سال است که به شکل سازماندهي شده از طرف باستان گرايان آريايي با تحريف هاي تاريخي ، تحقيرهاو استهزاهاي عمدي فرهنگي و سياسي اعمال ميگردد و مي رود تا يک مبارزه علني عليه اين ملت شکل بگيرد. برآيند اين حرکت هاي نژاد پرستانه منجر به فرآيند اعتراض آميز شد که اول خردادماه يکهزارو سيصدو هشتادو پنج در مناطق تورک نشين ايران به وقوع پيوست .

تحت الشعاع قراردادن اين فرايند ملي با حربه هاي تکراري تهديد « وحدت ملي » ، به «خطرافتادن تماميت ارضي» ويا «دخالت عوامل خارجي» ، فقط گريز از يک واقعيت تاريخي است و تمسک به عمليات هاي پليسي و امنيتي در حکم کورکردن مقطعي اين اعتراض به حق تاريخي است وبه يقين که نخواهد توانست روش منطقي و واقع بينانه به حساب آيد .

راهکارهاي زير مي تواند سيري عقلاني و منطقي را پيش روي دولت جمهوري اسلامي و فعالين فرهنگي – سياسي آذربايجان بگشايد:

1) دولت جمهوري اسلامي با باز نگري در اقدامات کور پليسي بايد با بررسي و تحليل  مسائل اخير ، تغييري بنيادين در سياستهاي خود در قبال ملت هاي محق حيات در سرزمين ايران به عمل آورده  و آزاديهاي مشروع و حقوق انساني و اجتماعي آنها را مورد دقت و ارزيابي مجدد قراردهد.

2) متاسفانه هيچ يک از مسئولين نظام حاضر نشدند ( به ويژه رياست جمهوري ) به طور رسمي از تورک زبانان ايران عذرخواهي نمايند .ما ضمن محکوم نمودن اين نوع اعمال غير مدبرانه ، خواهان اجراي عملي قوانين مربوط به مسايل مربوط به هويت تورک زبانان ايران در چهارچوب اصول قانون اساسي بوده و انزجار خودرا از طرح شعارهاي تکراري و مردم فريب دفاع از حقوق مدني شهروندان تورک زبان در ايران اعلام مي داريم .

3) مسئولين امنيتي و اجرايي چه در سطح کشوري و چه در سطح استاني به جاي تفکر و تامل در اصول فراموش شده قانون اساسي و ريشه يابي دقيق حوادث اخير اين مرزوبوم که ريشه در خواستهاي سرکوب شده ساليان دراز دارد ، اقدام به مقابله پليسي در جهت کور کردن فرايند هويت طلبي نمودند.اماحق مطلب اين است  که اين نوع برخوردهاي شديد بايستي با مسببان اصلي اين چنين توهين عظيمي به عمل مي آمد زيرا آنان به ملتي که با نثار جان و مال و قرباني نمودن عزيزترين و يگانه ترين فرزندان خويش هميشه تاريخ ضامن بقاي ايران بوده است ، توهين تاريخي و فراموش نشدني روا داشته اند.

4)ما نويسندگان و صاحبان قلم و هنرمندان آذربايجان که به منزله قطره اي ناچيز از درياي اين ملت هستيم در دفاع از آزادي و حقوق شهروندي و براساس قوانين مدني دين مبين اسلام خواستار برخورد اسلامي و انساني با زندانيان و بازداشت شدگان حوادث اخير آذربايجان هستيم که حداقل چنين حقوقي برخورداري اين افراد ازحق داشتن وکيل مدافع  ميباشد .

 

5) در کشوري که ملت هاي مختلف با عقايد، فرهنگهاو زبانهاي متفاوت و ريشه هاي مدني متنوع زندگي مي کنند ،به کار بردن سياست « اتحاد ملي» به جاي « ائتلاف ملي » به زير پا نهادن آشکار عدالت در جامعه است . تعريف قرآني « عدالت » ، قرار گرفتن همه چيز در جاي خود است، کتاب آسماني ما مسلمانان بارها به « امت اسلامي » که همان «ائتلاف ملتها»ست اشاره ميفرمايد و هرگز از عبارت « ملت اسلامي» ياد نمي نمايد لذا به نظر ميرسد به کار بردن عبارت ائتلاف ديني وائتلاف ملي شايسته حاکميت عدالت محور و مبتني بر رعايت حقوق همه شهروندان است .

6) منطق تاريخي و سير جاري در حاکميت سياسي ايران با تجزيه اين خطه که تفکري آرماني است منافات دارد .چرا که هر گونه حرکت تجزيه طلبانه مانع به دست آوردن حقوق مسلم و مدني شهروندان  تورک زبان( ترک زبان) خواهد شد ، لذا ما ضمن محکوم نمودن اين قبيل حرکت ها چه از طرف فعالين خارج و چه از طرف فعالين داخل کشور ، سياست هاي مزبور را ناشي از ضعف تحليل اين افراداز اوضاع سياسي منطقه  و گذشته درخشان تاريخي آن ،تلقي نموده و آنها را براي حرکت مدني به سوي احقاق حق حاکميت تورک زبان در کشور ايران دعوت مي نماييم .مامعتقديم ايران متعلق به يک قوم و زبان خاص  نيست و در اين مجموعه کثير المله حق تقدم با آنهايي ميباشد که از قدمت و سابقه تمدني بالاتري برخوردارند وتاريخ نيز گواه صادقي بر اين مدعاست ، زيرا قبل از ورود اقوام مجعول آريايي به اين سرزمين  تمدني درخشان و متعالي در اين خطه وجود داشته است .براين اساس ميتوان گفت آنهايي بايد به فکر تجزيه ايران باشند که هم در اقليت هستند و هم از لحاظ تمدني در مراتب پايين تري قرار داشته و نوعي حقارت تاريخي احساس ميکنند .

7) حميت وغيرت ملي تشکل هاي خارج از کشور که در دفاع از دفاع از حقوق ملي تورک زبانان فعاليت مي کنند قابل ستايش و تمجيد است .اما برخي حرکتهاي غيرعقلاني و افراطي آنها در جهت ايجاددودستگي در مسير حرکت هويت طلبانه ملت آذربايجان جاي نقد و بررسي دارد .ما ضمن احترام به اين تشکل هاو اقدامات  هويت طلبانه آنها از جمله شبکه gunaz tv ،که در نشر آگاهي و شناخت نسبت به حقوق ملي شهروندان تلاشهاي نسبتاً قابل تحسيني انجام ميدهند با دعوت آنها براي ايجاد هياهوي مقطعي در بين مردم که نتيجه اي غيراز پايمال شدن خواستهاي بر حق ملت آذربايجان ندارد ، مخالف هستيم چرا که معتقديم تورک زبانان ايران براي دست يابي به حقوق مدني و شهروندي خود نيازمند حرکتهاي مدني ، عقلاني ،علمي و فرهنگي هستند نه هيجانهاي زود گذر که با اقدامات شديد پليسي و امنيتي در هم کوبيده ميشوند . 

8) در خاتمه ضمن محکوم نمودن هر گونه اقدامات پليسي در حرکت خودجوش و سمبليک مردم در مراسم قلعه بابک در کليبر ، از مقامات بلندپايه کشور و استان  مي خواهيم از هر گونه که باعث جريحه دار شدن بيش از پيش احساسات مردم گردد خودداري نموده و با سعه صدر و برخوردي اسلامي و انساني به حقوق شهروندي مردم  احترام بگذارند. بديهي است مردم فهيم وغيرتمند آذربايجان حرکت هويت طلبانه و نمادين خويش را که بارفرهنگي دارد به حرکتي غوغاسالارانه و هياهو طلبانه سوق نخواهد داد . زيراملاک اين مردم در همه زمانها کتاب الهي ما مسلمانان ميباشدآنجا که ميفرمايد :

و الذين امنوا و عملواالصالحات وامنوا بما نزل علي محمدو هوالحق من ربهم کفر عنهم سياتهم و اصلح بالهم

سوره محمد(ص) ،آيه دوم

( و آنانيکه ايمان آوردند و اعمال شايسته  انجام دادند و به قرآني که بر محمد(ص) نازل شده است که البته بر حق واز جانب خدابود ايمان آوردند و خدااز گناهانشان در گذشت و امر دين و دنيايشان اصلاح فرمود ) .

 پاينده باد تمدن کهن ترکان در اين سرزمين

بهار 1385 از طرف جمعي از نويسنگان و هنرمندان آذربايجان

 

 

 روشنفکران نارس تهران

در حاشیه مقاله ٱقای منصور کوشان

سید حیدر بیات

 

داریوش شایگان برای من چیزی در رده هیمن روشنفکران تهران است با ته مایه‌ای از تفلسف دوره پهلوی که امروز نگارنده بی‌هیچ شکی معتقد است که این حضرات در آن دوره قصد داشتند به فلسفه شکوهمند اسلامی بخصوص فلسفه متعالیه (که مدیون افکار و اندیشه ها و حمایت های  تورکان قیزیلباش و مراد آنان شیخ صفی, شیخ صدرالدین و شاه اسماعیل است) رنگ پارسی بدهند تا باباکوروش عزیز هر چه راحت بغنود که دزدان بیدارند!

اما او در مصاحبه درازدامن خود با رامین جهانبگلو طعنه‌ای به روشنفکران تهران زده است که نمود عینی سخن ایشان در مقاله آقای منصور کوشان با عنوان «وقتی که سوسک سخن می‌گوید» دیده می شود. قضا را  در همان زمان نقدی بر مصاحبه شایگان به قلم رضابراهنی  در نشریه تکاپو که صاحب امتیاز آن همین آقای کوشان بود به چاپ رسید.

باری مضمون سخن آقای شایگان این بود که روشنفکر ایرانی از اینجا مانده و از آنجا رانده است، نه سنت شرقی خود را نیک می‌شناسد و نه تجربه غرب را فهمیده است. به راستی اگر امثال منصور کوشان را نماد روشنفکری تهران بدانیم باید به شایگان احسنت بگوئیم که به خال وسط زده است.

پاره‌هایی از سخنان آقای کوشان نشان عدم آگاهی ایشان بر تاریخ است و پاره‌های دیگر وارونه جلوه دادن حقایق که اولی از عدم جامعیت در موضوع مورد بحث و البته هر  دو از عدم  یک روح آزاد اندیش و دمکرات در ایشان حکایت می‌کند چرا که یک روح آزاد اندیش به موضوعی که احاطه بر آن ندارد به عنوان صاحب نظر نمی‌پردازد و اگر پرداخت کاستیهای خود را بر مخاطب گوشزد می‌کند و نیز یک روشنفکر هر گز واقعیت را وارونه جلوه نمی‌دهد.

نگارنده پاره‌هایی از سخنان آقای کوشان را آورده و به مقدار وسع خود پاسخ می‌دهم.

ایشان می‌نویسد:

 قرن‌ها سلطه‌ی خلفای اسلامی بر ملت ایران، کسانی که ایرانی یا زبان فارسی را “عجم” می‌خواندند، استفاده‌ی از زبان مادری را ممنوع اعلام کرده بودند. هم‌چنان که هیچ کس نتوانست جلو نوشتن شهریار را بگیرد و اجازه ندهد آثاری را به‌زبان آذری بنویسد و منتشر کند، هیچ‌کس نتوانست جلو فارسی نوشتن فردوسی را بگیرد.

پاسخ: این ادعا  کاملا نشان از عدم آگاهی ایشان از تاریخ شعوبیه می‌باشد. در واقع بعد از بنی‌امیه که بساط سلطنتشان در همان دو قرن اول هجری چیده شد ارج دادن به زبان فارسی جزء اولویتهای خلافت عباسی قرار گرفت چرا که بنی‌عباس میخواستند با گسترش زبان فارسی و تحدید زبان عربی در ایران مانع ارتباط رقبای عرب قدرت طلب خود در ایران باشند و اساسا بحث شعوبیه بازی نیز از همین جا آغاز می‌شود. مرحوم مطهری که احاطه کم نظیری به تاریخ دوران خلافت اسلامی داشت می‌نویسد: «چنان که مکرر گفته‌ایم اگر کوشش عباسیان که سیاست ضد عرب داشتند نبود زبان فارسی امروز که بازبانهای قبل از اسلام متفاوت است پدید نمی‌آمد. خلفای عباسی بهترین مشوق این زبان بودند آنها مایل نبودندکه زبان عربی در میان توده ایرانی رایج گردد بنی‌عباس شعوبیان را که ضد عرب بودند و در مطاعن و مثالب عرب کتاب می‌نوشتند تایید و تقویت می‌کردند «علان شعوبی» کتاب «بدیهای عرب و صفات نکوهیده» آنان را نوشت در حالی که کارمند رسمی هارون و مامون بود و در «بیت الحکمه» برای آنها کتاب استنساخ می‌کرد و مزد می‌گرفت. همچنین سهل بن هارون شعوبی که شدیدا ضد عرب بود و علیه عرب کتاب می‌نوشت مدیر «بیت الحکمه» هارونی و مامونی بود مامون اول حاکمی است که شاعری پارسی گوی را فوق العاده تشویق کرده است » (خدمات متقابل اسلام ایرانٰ ص 674 چاپ دهم 1359)

مقایسه تورکی سرایی شهریار با فارسی سرایی فردوسی قیاس مع الفارقی است که ایشان انجام داده‌اند چرا که فردوسی در قبال سرودن شاهنامه مزد می‌گرفت اگر چه آن مزد نقره به جای طلا باشد اما آنگونه که در کتاب در خلوت شهریار آمده است مقامات دولتی تبریز زمان پهلوی شهریار را به جهت اینکه حیدربابا را سروده است خائن به تبریز معرفی می‌کردند و شهریار به جای قدر دیدن و بر صدر نشستن  به جهت سرودن این منظومه جهانشمول تنها می‌توانست از تمام شهرت و محبوبیت خود برای اخذ مجوز چاپ حیدربابایه سلام استفاده کند و البته معمولا این اجازه نیز صادر نمی شد. ( رک: در خلوت شهریار، بیوک نیک‌اندیش)

 

ایشان علت پارسی سرائی پارسی گویان تورک را به زعم خود چنین می‌انگارد: 

به‌هر دلیلی – دست‌کم غنای زبان پارسی و گستره‌ی مخاطبان آن – نخواستند که آثار خود را به‌زبان ترکی یا آذری بنویسند.

 

دو مقوله غنای زبان پارسی و گستره‌ی مخاطبان آن نیز نه یک سخن علمی بل خرافه‌ای از خرافات عصر پهلوی است که روشنفکر تهرانی هنوز از پیله آن عصر بیرون نیامده است. جمعیت فارس زبانان جهان با احتساب فارسهای افغانستان و تاجیکستان و نیز با احتساب ملل به اجبار فارسی خوان ایران به صد ملیون نمی‌رسد در حالی که جمعیت تورکها بدون احتساب تورکهای ایران به مراتب بیش از  دو  برابر اینهاست. این گستره مخاطبان و غنا از کجا تشریف آورده‌اند که ما و دانشگاههای معتبر جهان که اکثرا دارای کرسی زبان تورکی هستند از آن خبر ندارند تا کرسی تدریس زبان فارسی را نیز دایر کنند. فارسی گویی تورکان ریشه در نهادینه شدن این زبان در دوران ساسانیان باحمایت خلفای عباسی است و البته علت دیگری هم دارد که بد نیست حضرات روشنفکر که بارها و بارها از عدم موفقیت شعر معاصر فارسی در جهان معاصر نالیده‌اند بدانند و آن اینکه زبان فارسی به جهت سیستم ساده خود و نیز وام گرفتن واژه‌های قافیه‌ای از زبان عربی پتانسیل خوبی در شعر کلاسیک داشت. چرا که کلمات عربی  که در شعر عنوان قافیه  به کار گرفته شد‌ه‌اند عملا در شعر عربی به این سادگی قافیه نمی‌افتند چرا که شاعر عرب علاوه بر کلمه باید جمله را نیز در نظر داشته باشد و مجرور بودن، مکسوربودن ، منصوب بودن کلمه نیز در قافیه نقش دارد. در شعر تورکی نیز به جهت عدم وجود صائت‌های بلند در زبان ترکی و مبنا بودن این صائتها در شعر عروضی عملا مشکلاتی برای شعرا پیش می‌امد.  اگر چه تورکان در نهایت به وزن عروضی عربی تن دادند لیکن هنوز هم استفاده از کلمات عربی و فارسی (به جهت اجبار شاعر دراستفاده از صائتهای بلند) در شعر امثال فضولی مخاطب تورک را می رنجاند و اصولا زبان تورکی زبانی است سره‌منش. چرا که نگارنده که  هم کلاسیکهای تورکی  را میخوانم هم کلاسیکهای فارسی را حتی قبل از وقوع خود آگاهی جانسوز در جان خویش که سبب شد به هویت خود بازگردم یک بار نیز این اتفاق نیفتاد که سنائی یا خاقانی یا حافظ را به جهت استفاده از واژگان عربی یا تورکی در پیش خود سرزنش کنم چرا که زبان فارسی با این لغات بیگانه از خویش عجین شده است و بدون آنها هستی خود را از دست می‌دهد چنان که شعر کلاسیک فارسی بدون بهره‌گیری از وزن عربی هرگز هستی نمی‌یافت اما به کرات فضولی، عاکف ارسوی، صابر و دیگر شاعران تورک را به جهت بهره‌گیری از کلمات غیر تورکی سرزنش کرده‌ام و اشخاص بسیاری را دیده‌ام که بابنده هم عقیده بوده‌اند چرا که این واژه‌ها عملا از زیبائی شعر تورکی  می‌کاهند.

باری این زبان غنی فارسی که حضرات هنوز هم از ستایش غنای آن! دست برنداشته‌اند تنها در یک دوره و در شعر کلاسیک (که هم وزن آن عربی[1] است و هم بیش از نیمی از کلمات آن و هم اندیشه اسلامی در آن موج می‌زند)  درخشیده است که ما نیز البته به آن ارج می‌نهیم و تورکان خود سهم بسیار بزرگی در این درخشش داشته‌اند. اما بعدها بخصوص در عرصه رمان و شعر نو از قافله باز ماند و شگفتا که باز شهریار تورک بود که اینچنین زیبا به تبیین این واقعه پرداخت:

عرفان به داد فارسی ما رسیده است/ ور نه به شعر وصف زمین میخوریم از او.

ایشان نه به صراحت که به تلمیح قهرمانی صفرخان قهرمانیان  را -که روزی  دوست مرحومم حسین منزوی آن شاعر پاکباز و امرء القیس معاصر شعر فارسی و حتا تورکی منظومه‌ای را در ستایش او سروده بود- زیر سئوال می‌برد و می‌نویسد:

تا امروز که هنوز قهرمان‌هایمان را نه بر مبنای شناخت، بررسی‌ هدف‌ها و خواست‌ها، بر مبنای سال‌های مبارزه و زندانی بودنشان انتخاب می‌کنیم. در هر دوره هم همیشه شیوه‌ی تقصیر به‌یک گونه بوده است.

 

این سخن آقای کوشان ممکن است درست باشد یا نباشد. صفرخان که بنا به نوشته مطبوعا رکورد طولانی‌ترین زندانی سیاسی جهان را دارد از بازماندگان دوره پیشه‌وری است که زبان تورکی را در آذربایجان رسمی کرده بودند و به دست رژیم سفاک پهلوی قلع و قمع شدند و اتفاقا یکی از نقطه‌ضعفهای بزرگ روشنفکر تهران سکوت  در مورد فجایع رژیم پهلوی است که هزاران تن از مردم آذربایجان را به خاک و خون کشیده شد اما حضرات هنوز هم از عملکرد رژیم پهلوی در این زمینه دفاع می‌کنند. اما همانگونه که عرض کردم بنده در صحت و سقم این قضیه با آقای کوشان بحثی ندارم بلکه بحث تورک ستیزی موذیانه ایشان است که در سرتاسر آن مقاله سایه افکنده است. برای مثال ایشان در بحث زن ستیزی در ادبیات فارسی [2] می‌نویسد:

«آیا باید مثنوی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی را به‌جرم توهین مستیقیم به‌بسیاری از جمله به‌کل زنان جهان سانسور و نابود کرد؟»

تورکی ستیزی موذیانه ایشان دقیقا همینجا معلوم می‌شود چرا وقتی بزرگترین شاعر متهم زبان فارسی در مورد زن ستیزی فردوسی است ایشان مولانای تورک (خود کوشان تورک بودن مولانا را در مقاله‌اش قبول کرده است) را در این مورد مثال زده است. مگر نه اینکه فردوسی بدترین اهانتها را به زبان روا داشته است آنهم نه به صورت تفنن شعری و ادبی بلکه به صورت یک جهان‌بینی و کاملا آگاهانه.

ایشان دوباره در مورد آموختن زبانهای خارجی توسط نویسندگان تورک می‌نویسد:

چه کسی می‌تواند شاکی‌ آن گروه از شاعران و نویسندگان و روشنفکران ایرانی باشد که به‌جای آموزش زبان آذری و تبحر در آن به‌دنبال آموزش زبان‌های دیگری رفتند؟

 

گویا آقای کوشان نمی‌دانند که زبانهای انگلیسی، فرانسه، عربی ، ارمنی، روسی، آلمانی و... هر کدام در بخش‌های از مراحل تحصیلی و نیزبسته به  رشته تحصیلی از  دوران راهنمائی تا دکترا تدریس می‌شوند اما تا چند سال پیش هیچگونه کلاس تورکی در ایران دایر نمی‌شد حتا به رغم قراردادهای دول تورکیه و آذربایجان با ایران مبنی بر دایرکردن کلاسهای تورکی در برخی از دانشکده‌های ادبیات دولت ایران قراردادها را به صورت یک طرفه مسکوت گذاشته است در حالی که دولت تورکیه و روسیه به این قراردادها پایبند بوده‌اند و نیز هم اکنون در اکثر شهرهای ایران زبانکده‌های مختلف زبانهای خارجی را آموزش می‌دهند اما به رغم تاکید ظاهری مقامات دولتی بر آزاد بودن آموزش زبان تورکی، معدود کلاسهای زبان تورکی که معمولا با هزینه خود افراد دایر میشود سرانجامی جز تعطیلی از سوی مقامات امنیتی را ندارند.

نکته دیگر این که ایشان در نگارش مقاله تنها به خود کاریکاتور مانا نیستانی نظر داشته‌اند و توضیحات کاریکاتور را که همراه آن در ضمیمه روزنامه ایران چاپ شده بود یا ندیده‌اند یا اینکه خود را به ندیدن زده‌اند. چیزی که تورکها را برآشفت توضحات کاریکاتور مبنی بر سخت بودن زبان سوسکها و عدم تکلم سوسکها به زبان خودشان ( حتما در تهران) چیزی نبود که بتوان آن را آفرینش هنری نام نهاد بلکه یک مقاله کاملا حساب شده و توهین آمیز بود و کاریکاتور تنها به عنوان حاشیه و توضیحی بر آن مطلب به چاپ رسیده بود. ضمن آنکه بنده نمی‌دانم نویسنده آن مطالب خود مانا نیستانی بود یا کس دیگر. چرا که مقصر اصلی نویسنده مطالب است و باید مجازات شود.

ایشان جابجا به اسلام و شخصیت‌های مذهبی نیز توهین می‌کند که سخنان ایشان می‌تواند در چهارچوب ایران و دین اسلام مورد بررسی قرار بگیرد و فرهیختگانی مثل آقای پورپیرار که صلاحیت پرداختن به این موضوع را دارند حتما در جای خود به این گونه مباحث خواهند پرداخت.

 

 

سخنرانی بهزاد نبوی در تبریز
برنامه های اقتصادی دولت احمدی نژاد،اقتصاد ایران را نابود می کند

تبریز نیوز:سرویس سیاسی:برنامه های اقتصادی دولت احمدی نژاد اقتصاد ایران را نابود می کند .
این گفته "بهزاد نبوی"،عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و نایب رییس وقت مجلس ششم، است که در جمع حاضرین در دفتر جبهه مشارکت تبریز به اراییه تحلیلی در خصوص سیاست های دولت جدید پرداخته و در پایان به سوالات آنان جواب داده است .
متن کامل این سخنرانی در زیر آمده است :
 
بسم‌الله الرحمن الرحیم
امروز تقریبا ٨ ماه از استقرار حاکمیت جدید می‌گذرد. در سال ٨۲ یعنی دو سال پیش از استقرار حاکمیت یکدست، پیش‌بینی‌هایی در مورد اوضاع کشور در زمینه‌های مختلف تحت عنوان "استقرار الگوی چینی در صورت پیروزی اقتدارگرایان"، داشتیم، که عرض می‌کنم:در سیاست خارجی پیش بینی ما این بود که علی‌رغم تمام مخالفت‌های ظاهری که با آمریکا دارند، اگر حاکم شوند قطعاً سعی خواهند کرد مذاکره کرده و مشکلات فی مابین را در جهت حفظ حاکمیت خود حل کنند .
در جریان تحصن نمایندگان مجلس ششم در یک سخنرانی این مساله را پیش‌بینی و در عین حال ابراز نگرانی شد که ممکن است وقتی تلاش برای مذاکره آغاز شود که دیگر طرف مقابل تمایلی به مذاکره نداشته باشد و در وضعیتی مشابه وضع عراق در اواخر حکومت صدام قرار بگیریم .
ما معتقد بودیم مخالفت‌هایی که در دوران اصلاحات در مورد مذاکره با آمریکا می‌شد صرفاً برای این بود که نمی‌خواستند در دولت اصلاحات این کار انجام   بگیرد .
بر کسی پوشیده نیست در زمانی که آقای خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی می‌کرد و رئیس جمهور آمریکا به طور استثنایی و بی‌سابقه از ابتدا تا انتها پای سخنرانی ایشان می‌نشست و برایش کف می‌زد و پیام‌های متعددی می‌داد که بتواند مدتی هرچند کوتاه را با آقای خاتمی گفتگو کند و وزیر خارجه وقت آمریکا در یک مصاحبه، رسماً از دخالت آمریکا در کودتای ۲٨ مرداد ابراز تأسف کرده و از ملت ایران بابت عدم درک صحیح انقلاب اسلامی عذرخواهی می‌کرد، شرایط بسیار مناسب‌تری برای مذاکره با آمریکا در جهت تأمین منافع ملی‌مان، نسبت به امروز که پرونده هسته‌ای ایران در شورای امنیت است و اجماع قدرت‌های بزرگ علیه ما شکل گرفته است وجود داشت .
پیش بینی ما در مورد مسایل اجتماعی این بود که اقتدارگرایان در صورت به قدرت رسیدن، در مورد محدود کردن آزادی‌های اجتماعی تاکید نخواهند کرد و به مسایلی همچون حجاب، ماهواره و ... کاری نخواهند داشت .
به لحاظ اقتصادی نیز معتقد بودیم که این ها تلاش خواهند کرد در کوتاه مدت با تزریق پول و ارز در جامعه، رضایت مردم را جلب کنند، چرا که سال‌ها در دوره آقای خاتمی، شعار معیشت، اشتغال و ... داده‌اند و به قیمت نابودی حساب ذخیره ارزی، سعی خواهند کرد در کوتاه مدت، بخشی از مردم را راضی کنند .
همچنین گفتیم که به لحاظ سیاسی انسداد کامل در کشور ایجاد خواهد شد و با تمام قوا با آزادی سیاسی اعم از آزادی احزاب، مطبوعات، انتخابات و ... مقابله خواهند کرد .
امروز ٨ ماه از استقرار این حاکمیت گذشته است. گر چه زمان سپری شده برای قضاوت در مورد عملکرد این مجموعه کافی نیست ولی بهتر است مروری داشته باشیم بر عملکرد ٨ ماهه دولت جدید و میزان انطباق آن با پیش‌‌بینی‌ها .
این پیش‌بینی‌ها را از آن جهت تحت عنوان الگوی چینی نام بردیم که چین هم این سیاست‌ها را اعمال کرده است .
این الگو همیشه مورد توجه اقتدارگرایان ایران بود به طوری که در سال‌های آغازین اصلاحات، کسانی را برای تحقیق و مطالعه این الگو به چین فرستادند و حتی کتابی هم در این زمینه منتشر کردند .
در زمینه سیاست خارجی، پیش‌بینی ما علی‌رغم مواضع تندی که عمدتاً مصرف داخلی دارد در حال تحقق است. آقای لاریجانی در مصاحبه‌ای صریحاً آمادگی خود را برای مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط با آمریکا اعلام می‌کند. آقای حکیم از ایران و آمریکا برای مذاکره مستقیم درباره مسایل عراق؟! درخواست می‌کند و مورد موافقت ایران قرار می‌گیرد .
رهبری در سخنرانی فروردین ماه سال جاری در مشهد مذاکره با آمریکا را مشروط به اینکه مواضع ایران به آمریکا تفهیم شود، تأیید می‌کند و بالاخره آقای احمدی نژاد با ارسال نامه به بوش، صرفنظر از محتوای آن، باب جدیدی در روابط دو طرف باز و پس از ۲۷ سال با آمریکا رابطه می‌گیرد .
بعضی‌ها می‌گویند اگر می‌خواستید با آمریکا مذاکره کنید و این فتح بابی باشد برای گفتگو، چرا محتوای نامه اینقدر تند است و سراسر نامه انتقاد از آمریکا است؟ جواب بسیار روشن است. هیچ کس فراموش نکرده است که سه سال قبل حتی بحث مذاکره و رابطه با آمریکا جرم محسوب می‌شد و عباس عبدی به جرم نظرخواهی در این باره روانه زندان شد .
در حال حاضر هم رهبری تأکید کرده است که اگر مذاکره در جهت تفهیم مواضع ما باشد ایرادی ندارد اما اگر آمریکا کماکان بخواهد از موضع زورمدارانه وارد شود، تمایلی برای مذاکره نداریم و با توجه به رهنمود ایشان، طبیعی است که در این نامه "باید مواضع به روشنی به آمریکا تفهیم می‌شد". از طرف دیگر پایگاه اجتماعی ای که این مجموعه را حاکم کرده و ٨ سال تمام شعار ضدآمریکایی شنیده است و در جریان جرم بودن مذاکره و رابطه با آمریکا بوده، به سادگی زیر بار مذاکره دوستانه با آمریکا و نامه فدایت شوم، نمی‌رود .
حتی لقب "الهام الهی" گرفتن نامه هم به همین دلیل است که می‌خواهند آن را همتراز با نامه پیامبر(ص) به رهبران وقت جهان و همچنین نامه امام (ره) به گورباچف معرفی کنند تا از آن بوی مذاکره و رابطه با آمریکا استشمام نشود. البته امروز همان نگرانی قدیمی وجود دارد که آمریکا زیر بار مذاکره نرود .
با توجه به مواردی که ذکر شد، محتوای نامه این واقعیت را نفی نمی‌کند که رئیس جمهور ایران برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رئیس جمهور آمریکا نامه نوشته و حتی اعلام کرده است که منتظر جواب نامه است. در واقع این نامه مثل تیم پینگ پونگی است که در زمان نیکسون (رئیس جمهور وقت آمریکا) به چین مائو فرستاده شد که زمینه برای برقراری روابط چین و آمریکا فراهم شود، گر چه در ظاهر ربطی به موضوع نداشت .
در زمینه مسائل اجتماعی، برخلاف تصور بعضی‌ها، در این ٨ ماه موج جدیدی از بگیر و ببند جوانان به خاطر پوشش و حجاب ایجاد نشده است. حتی نیروی انتظامی هم بعد از تجمع معترضان در برابر مجلس اعلام کرده که برنامه‌ای برای برخورد ندارد و آقای احمدی‌نژاد هم در یک سخنرانی کاملاً مدنی! در زمینه حجاب، مسئله را شخصی و بی‌ارتباط با دولت دانستند؟! بعد هم دستور دادند که زنان حق ورود به استادیوم‌ها را   داشته باشند و تنها پس از توصیه رهبری مبنی بر رعایت نظر مراجع، دستور خود را متوقف کردند .
در مورد مسائل اقتصادی هم امداد غیبی شامل حال دولت شده است و قیمت نفت به حدود ۷۰ دلار رسیده و باعث شده امکان تهیه مسکن‌های دلاری و ریالی، برای تسکین برخی از دردهای اقتصادی، به قیمت تخریب میان مدت و دراز مدت اقتصاد و برنامه‌های توسعه، فراهم شود .
سازمان طی بیانیه‌ای، به شدت به بودجه سال ٨۵ اعتراض کرد، حتی در مجلس هم مخالفت‌هایی شد، ولی بعید است توده مردم این انتقادها را بپذیرند، چرا که افزایش بودجه جاری یعنی توزیع پول، آن هم به صورت فوری بین آحاد جامعه. هیچ کس هم نمی‌آید بگوید این پولی را که الان به ما می‌دهید صرف سرمایه‌گذاری کنید که نسل‌های آتی ما بهره‌مند شوند یا ۵ سال دیگر اشتغال زایی شود .
  دم غنیمت است !! حتی اگر حقوق خود ما را افزایش دهند بیشتر خوشحال می‌شویم تا بگویند در آینده ۵ تا سد احداث می‌کنیم. چیزی که احتمالاً در کوتاه مدت برای مردم ملموس است این است که صندوق مهر رضا داشته باشند که از آن وام بگیرند. حاکمیت جدید هم در اقتصاد به دنبال همین تأثیرات کوتاه مدت است و نه رشد اقتصادی مستمر دو رقمی نظیر چین .
در اینجا باید اضافه کنم که آنچه اتفاق افتاده است نه یک رویداد میمون و خجسته، بلکه مسابقه‌ای است برای توزیع ثروت ملی در کوتاهترین زمان ممکن در بین مردم. روزی هم که من شعار آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم را شنیدم گفتم این یک خیانت بزرگ است .
  هیچ آدم عاقلی سرمایه‌ و ثروتش را نمی‌فروشد که درآمد حاصله را به تأمین نیازهای جاری خود اختصاص دهد. متأسفانه با این شیوه‌های اقتصادی که در پیش گرفته‌اند اقتصاد مملکت رو به نابودی می‌رود .
به هر حال در هر سه زمینه‌ای که صحبت شد پیش‌بینی‌های ما کمابیش درست از آب درآمد. تنها در زمینه تحدید آزادی‌های سیاسی، برخی از دوستان تصور می‌کنند پیش‌بینی ما صحیح نبوده است و محدودیت آزادی‌ها کمتر از حد انتظار است .
من معتقدم حاکمیت جدید کماکان به دنبال بستن فضای سیاسی است، اما اولاً الزاماً نباید این کار با بگیر و ببند همراه باشد. همین که می‌توان با یک تلفن دستور داد که مطلبی چاپ نشود و همه روزنامه‌ها و جراید به دلیل ترس از توقیف، تمکین کنند مدلی از انسداد سیاسی است .
همین چند وقت پیش بود که به دبیر کل ما تلفن کردند که اگر بیانیه جبهه مشارکت را در مورد مسایل هسته‌ای در نشریه داخلی خود چاپ کنید، نشریه توقیف خواهد شد. در دوره اصلاحات خیلی‌ها زیر بار این نوع دستورات نمی‌رفتند چون فکر می‌کردند حامیانی در دولت و مجلس دارند، ولی امروز برای حفظ نشریه مجبور به اطاعت هستند .
ثانیاً، زمانی بنده به عنوان نایب رئیس مجلس سخنرانی می‌کردم و رادیو مجبور بود آن را پخش کند و طبعاً اثربخشی بیشتری داشت، ولی   امروز در این جمع محدود سخنرانی می‌کنم و شاید در نشریه داخلی یا سایتی منعکس شود که ۱% جامعه هم از آن مطلع   نشود .
به این ترتیب یکی از راه‌های دیگر تحدید آزادی‌های سیاسی، تحدید تأثیرگذاری است. در دوره اصلاحات از مقامی سوال کردم، چرا در گذشته دو نشریه آدینه و دنیای سخن که مدیرانشان دگراندیش بودند تحمل می‌شد و امروز روزنامه سلام تحمل نمی‌شود؟ پاسخ داد برای آنکه آن ها تأثیرگذار نبودند .
ثالثاً ، تا ۲ سال بعد از کودتای ۲٨ مرداد هم هنوز روزنامه‌های طرفدار نهضت ملی چاپ می‌شدند و   به تدریج و پس از تثبیت حاکمیت جدید، همه صداها خفه شد .
رابعاً، مسایلی عمده هم وجود دارد در ارتباط با سیاست خارجی که کار تحدید آزادی‌های سیاسی را مشکل می‌کند. آمریکای امروز متفاوت با آمریکای کودتای ۲٨ مرداد یا دوران آلنده و پینوشه است .
آن زمان آمریکا به خاطر منافع خود از تمام رژیم‌های دیکتاتوری دفاع می‌کرد، اما استراتژی امروز آنها، حداقل علی‌الظاهر، دفاع از دموکراسی و حقوق بشر است. حتی می‌بینیم که به کشورهایی مثل عربستان و مصر فشار می‌آورند که بعضی از شاخص‌های دموکراسی را رعایت ‌کنند .
در این شرایط آمریکا نمی‌تواند با کشورهای ناقض حقوق بشر و غیردمکراتیک وارد معامله جدی شود، خصوصاً وقتی شرایط جهانی را به نحوی شکل داده است که یک خاکریز بیشتر نمانده که ماده ۷ منشور ملل متحد را علیه ایران در شورای امنیت به تصویب برساند. این هم مانع دیگری بر سر راه تحدید آزادی ها است .
در اینجا به عنوان یک جمله معترضه باید عرض کنم که امروز دموکراسی ضامن استقلال و حاکمیت کشورها ست . دیگر دوران دیکتاتورهای مصلح و مستقل مثل مرحوم ناصر گذشته است و استبداد دیکتاتوری خطری برای استقلال کشورهاست . از این بحث بگذریم . به طوری که ملاحظه می‌کنید در زمینه انسداد فضای سیاسی و تحدید آزادی‌ها هم، به چهار دلیل، پیش‌بینی‌های ما چندان نادرست نبوده است .
  یکی اینکه خودسانسوری دوراندیشانه جای سانسور را گرفته و صحیح هم هست .
  دوم اینکه تأثیرگذاری مخالفان وضع موجود هنوز در حدی نیست که نیاز به بگیر و ببند باشد .
  سوم اینکه هنوز حاکمیت جدید به طور کامل استقرار و تسلط نیافته است و بالاخره شرایط بیرونی و ضرورت حل مشکلات با آمریکای امروز، امکان بستن فضای داخلی را قدری مشکل کرده است .
 
پرسش و پاسخ
 
سوال : آیا فکر نمی‌کنید اگر مجلس ششم در جریان رویدادهایی چون اصلاح قانون مطبوعات و ۱٨ تیر و دادگاه آن اقدامی می‌نمود بهتر از اقدام به تحصن در آخرین روزهای مجلس بود؟
مهندس بهزاد نبوی : این سوال در حین تحصن نیز بسیار مطرح می‌شد. اولاً، در استعفا نامه‌ام از مجلس ششم پاسخ این سئوال را به تفضیل داده‌ام. ثانیاً واقعه ۱٨ تیر در سال ۷٨ اتفاق افتاد و هنوز مجلس ششم تشکیل نشده بود و در موارد دیگر بنده عدم تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات را هم عرض وقایع انتخابات مجلس هفتم نمی‌دانم .
  ما انتخابات مزبور را مقدمه ای برای انهدام اساس جمهوریت نظام می‌دانستیم و می‌دانیم. اتفاقاتی هم که بعد از آن رخ داده و یا می‌دهد در همین جهت می‌باشد. امروز هم دارند اصالت نداشتن جمهوریت نظام را تئوریزه می‌کنند و ده‌ها سخن امام را دلیل می‌آورند که جمهوریت اصالتی ندارد و اصل اسلامیت است. انتخابات دوره هفتم مثل انتخابات دوره چهارم نبود، چرا که در آن انتخابات، جریان چپ آن زمان که در واقع اجداد اصلاح طلبان امروز بودند، در انتخابات شکست خورد. مردم مسئولیت ٨ سال جنگ و نابسامانی‌های ناشی از آن را به عهده جناح چپ گذاشتند و رأی ندادند .
ولی در انتخابات دوره هفتم ، بنا به گفته رئیس جمهور و رئیس مجلس وقت، تکلیف ۱۹۰ کرسی از قبل تعیین شده بود. مقامات مذکور اعلام کردند انتخابات نمایشی است و مجلس فرمایشی. و این چیزی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه نداشته است. اگر بیانیه‌های متحصنین را مطالعه کرده باشید همه نگرانی‌ها این است که اساس جمهوریت منهدم می‌شود. بارها نماینده‌های متحصن اعلام کردند که ما هشتاد و چند نفر آمادگی داریم انصراف بدهیم از شرکت در انتخابات، مشروط بر آن که صلاحیت تعداد کثیری که به ناحق رد شده بودند را تأیید کنند .
بنابراین مسئله با این درجه از اهمیت را نمی‌توان مقایسه کرد با اصلاح قانون مطبوعات. بنده در استعفا نامه خود از مجلس هفتم و در اعتراض به آن انتخابات اشاره کردم که مجلس هفتم تداعی کننده مجلس هفتم دوره رضا شاه است که مدرس‌ها و مصدق‌ها از آن دوره از مجالس رضاشاهی بیرون رفتند و از آن به بعد هر دو سال یکبار مجلس و دولت به ظاهر قانونی تشکیل شد، ولی همگی مسلوب‌الاختیار بودند .
این خطر بود که ما را وادار به عکس‌العمل در قبال انتخابات مجلس هفتم کرد. ضمناً باز هم همانطور که در استعفا نامه‌ام از مجلس ششم اشاره کردم ما تا سال‌ها بعد از دوم خرداد امیدوار بودیم که شرایطی پیش بیاید که رهبری کشور، رهبری اصلاحات را هم بر عهده بگیرد و به تعامل سازنده میان رهبری و جنبش اصلاحی امیدوار بودیم .
برای اینکه سوال کننده محترم بداند، متذکر می‌شوم مدتی پیش از ارسال نامه رسمی، رهبری طی یک پیام شفاهی به آقای کروبی و بنده اعلام کرد: «قانون مطبوعات دو سه ماهی است که توسط مجلس پنجم اصلاح شده و هنوز به مرحله اجرا در نیامده و اشکالات احتمالی آن مشخص نشده است. بگذارید چند ماهی از اجرای آن بگذرد و سپس اگر اصلاحی لازم بود، اعمال کنید. اگر چنین نشود، من برخورد مجلس را سیاسی تلقی کرده و در مقابل آن خواهم ایستاد» (نقل به مضمون). من به ناقل پیام که آقای حجازی بود گفتم به ایشان بگویند که انشاءاله مجلس به نظر رهبر توجه خواهد کرد. در اولین فرصت این موضوع را در جمع فراکسیون دوم خرداد مطرح کردم و رأی گرفته شد و با اکثریت قاطع به جز یک نفر رای دادند که اصلاحات جزیی در قانون اعمال و به صحن برده شود تا هم نظر رهبری تامین شده باشد و هم اشکالات واضح قانون برطرف شود .
توجه می‌فرمایید که آن روز اصلاح‌طلبان به دنبال تعامل با رهبری بودند، دنبال این بودند که رهبری، رهبری اصلاحات را در دست بگیرد، اما در انتخابات مجلس هفتم مسأله‌ به شکل دیگری بود .
البته آقایان خاتمی و کروبی کماکان در جهت تعامل خیلی تلاش کردند و دوستان اصلاح طلب هم به ما پیشنهاد کردند که شما بیایید تحصن را بشکنید، چون شما تحصن کرده‌اید رهبری موضع گرفته، اگر شما این کار را بکنید ایشان صلاحیت‌ها را تایید می‌کند. ما هم گفتیم حرفی نیست ولی آیا تضمین دارید یا خیر؟ گفتند خیر، تحلیل ما این است .
ما گفتیم خوب تضمین بدهید اگر ما تحصن را شکستیم و هیچ اتفاقی نیفتاد شما هم به تحصن ما بپیوندید، که بررسی کردند و جواب منفی دادند .
در هر حال باز هم تأکید می‌کنم انتخابات دور هفتم مجلس شورا قابل مقایسه با هیچ یک از حوادث قبلی دوره اصلاحات نبوده است. دقت بفرمایید درانتخابات دور هفتم حدود ۱۵ وزیر و معاون رئیس‌جمهور، تمامی استانداران، صدها معاون وزیر، رئیس دانشگاه و فرماندار استعفا دادند. وزیر کشور اعلام کرد که امکان برگزاری انتخابات غیر رقابتی را ندارند و خلاصه رویداد مهم و بی‌سابقه‌ای در تاریخ انقلاب اسلامی بود و قطعا در تاریخ ثبت خواهد شد .
 
سوال : برنامه سازمان مجاهدین انقلاب را برای انتخابات مجلس خبرگان توضیح دهید وتحلیل شما از احتمال پیروزی جناح منتسب به مصباح چیست؟
مهندس بهزاد نبوی : ما انتخابات خبرگان را خیلی مهم می‌دانیم. اگر دوستان اصلاح طلب ما درانتخابات دوم خبرگان درایت بیشتری نشان داده بودند، با توجه به آمادگی و حضور مردم در صحنه، شاید شرایط خبرگان دوم هم به گونه‌ دیگری رقم می‌خورد. می‌دانید که اکثر اصلاح‌طلبان در آن انتخابات شرکت نکردند .
ما به عنوان یک گروه اصلاح‌طلب، خودمان را ملزم می‌دانیم در انتخابات حضور فعال داشته باشیم مگر اینکه راه را برای ما طوری ببندند که نتوانیم کاری بکنیم،‌ مانند انتخابات مجلس هفتم .
لازم است اعلام کنم درهر انتخاباتی شرکت خواهیم کرد مگر شرایط یک انتخابات سالم و رقابتی فراهم نشود .
ما معتقدیم در انتخابات خبرگان، جریان اقتدارگرای حاکم بنا دارد اختیارات خودش را تسری بدهد به خبرگان   و به جای افراد فعلی، افراد گوش به فرمان حضور داشته باشند .
حالا آقای مصباح یا کس دیگر، زیاد مهم نیست. جنبه مثبتی که وجود دارد این است که بسیاری از جریانات فکری و سیاسی متوجه این مساله شده‌اند و قصد شرکت فعال در انتخابات را دارند و این امر مهمی است   و اگر در خبرگان، نامزدهای اصلاح‌طلب به هر دلیل نتوانند به آن مجلس راه یابند، حداقل باید تلاش کرد غیر اقتدارگرایان در این انتخابات پیروز شوند. من تصورم این است که اگر حزب پادگانی در این انتخابات، نظیر دور نهم دخالت کند احتمال این می‌رود از مجموعه محافظه‌کاران و اصلاح‌طلبان شکست بخورند. با توجه به این شرایط حساس باید چه در خبرگان و چه در شوراها اصل را بر اجماع اصلاح‌طلبان بگذاریم .
اصلاح‌طلب‌ها نباید نامزدهای متفرق بدهند، چراکه اجماع، شرط لازم برای پیروزی است. سازمان هم همیشه اساس را بر اجماع گذاشته است و درچند انتخابات گذشته کاندیدا معرفی نکرده و به دنبال اجماع اصلاح‌طلبان بوده است. هر جا هم که احتمال پیروزی نداشته باشیم پیروزی محافظه‌کاران را به پیروزی اقتدارگرایان ترجیح می‌دهیم .

 

سئوال يک نماينده از وزير کشور : چرا برای گرفتن اقرار متهمان را مورد ضرب و شتم (شکنجه) قرار ميدهيد؟

شرق: محمدحسين  نژاد فلاح نماينده ساوجبلاغ خواستار پاسخگويى وزير كشور در خصوص دلايل ضرب و شتم متهمان شد. بر مبناى سئوالى كه نژادفلاح از مصطفى پورمحمدى وزير كشور مطرح كرد و در جلسه علنى ديروز مجلس اعلام وصول شد، اين نماينده مجلس خواستار پاسخگويى وزير كشور در خصوص علت ضرب و شتم (پيک ايران :  شکنجه )  براى گرفتن اقرار يا  كسب اطلاع در برخى از حوزه هاى مسئوليت وزير كشور به رغم صراحت اصل ۳۸ قانون اساسى شد.

 

 

لیست اسامی 90 نفر از بازداشت شدگان آذربایجان

آسمک-در پی اعتراضهای اخیر آذربایجان شماری از روزنامه نگاران ، فعالان سیاسی و فرهنگی و دیگر شهروندان  بازداشت شده اند که بدلیل گستردگی  دستگیریها امکان تهیه لیست همه بازداشت شدگان میسر نگردید با این حال کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان توانست لیستی از دستگیرشدگان شناخته شده را در تاریخ 12 خرداد منتشر نماید اکنون پس از گذشت دو هفته و آزادی تعدادی از زندانیان و نیز مشخص شدن اسامی جدید لیست حاضر که شامل اسامی 90 تن از بازداشت شدگان وقایع اخیر آذربایجان است اعلام می گردد :

تبریز

حسن هرگلی(دمیرچی – موسیقدان)، بابک هرگلی، چنگیز بخت آور ، سیامک بخت آور، علی حامد ایمان ( مدیر مسئول نشریه توقیف شده شمس تبریز ) ، منوچهر عزیزی، غلامرضا امانی، حمید پورولی، عباس پوراظهری(فعال جنبش مسلمانان مبارز)، حسن حاجی ابویی (ارک)، احمدرضایی(حیدراوغلو )، هاشم میرزاده، سعیدبیدخت، سعید محمدی، محمد نجفی، بلال رضایی، علی شادی، مجید همتی، ایوب لطفی، ابوالفضل وصالی (مدیر مسئول هفته نامه دای آذرآبادگان)، حسین احمدیان، محمد نجف پور، محمد علیپور، محمد بحری، خسرو کنعانی، جواد کنعانی، علی قلی نژاد، مصطفی برزگر، حسن جعفری تازه کند، محمد تقی اکبری

 تهران

صالح کامرانی (وکیل)، مهدی احمدی، سیروس حسین نژاد ، رامین محمد خانی ( وی هنگام مراجعه به دادگاه جهت پذیرش وکالت اقای صالح کامرانی دستگیر شد )

ارومیه

ابراهیم دهقان، رضا حیدری، حسین نوری، کریم حسین پور، یوسف سیدی، ابراهیم رشیدی، محسن یاپیری

 اردبیل

ودود اسدی (دبیر انجمن اسلامی دانشگاه آزاد اردبیل)، علی بابایی، حسین خیاطی، فرید عبدالعلی زاده، عدالت عباسی، رحیم غلامی، شاپور نصرت پور، محمد یوسفی، آراز غفارزاده، عباس لسانی، بهزاد خسروانی، مهدی محمدپور، سلیمان محمدی، جعفر (همکار لسانی)، جلال تقوی، قدیر آذردخت، بهروز علیزاده، علیرضا یوسفی،

 مشکین شهر

امیر حسین موحدی، اسد یعقوبی، ایرج موذن زاده، فرهاد سروناز

 پارس آباد مغان

داوود مقامی

خوی

حمید خان احمدی

 مرند

اروج امیری (خبرنگار)، داوود شیردل، قوجازاده، حسین زادگان، عیسی اسدی، غلامرضا حقیقی، عبدالمجید غیبی ( کاریکاتوریست )، غلامرضا ایماندار ( هنرمند )

 مراغه

حامد یگانه پور، یاشار حکاکپور مراغی، داوود عظیم زاده، مجید پژوهی فام (استاد دانشگاه)

 میاندوآب

جلال کودعلیلو، محسن فرامرزی، احد جدی، مهدی بازمانی، شاهرخ فرامرزی، امیر آقازاده، امیر ثقفی، ولی ظهرابی، بهبود قلی زاده، علی رازی، صمصام محمدی وش، حاتم رستمی

اهر

کریم کارگر، امیر بزاز قدیم

 

 همچنین گزارش موثقی در دست است که بازداشت ۱۱ نفر از روستای قارادرویش (در اطراف مشکین شهر) را تایید می کند .

همچنین از سوی کمیته انضباطی دانشگاه اورمیه پنج تن از دانشجویان این دانشگاه به نامهای الهه رادمهر، مهدی حاج محمدی، محمد حسین زاده، ابراهیم دهقان و مجید ماکویی به یک ترم تعلیق از تحصیل محکوم شدند. این حکم به دلیل امضای نامه درخواست تحصن برای دفاع از حقوق فرهنگی ترکها صادر شده است. اتهام عنوان شده  از سوی کمیته انضباطی دانشگاه، نشر اکاذیب، دامن زدن به مسائل قومیتی و جعل اسناد دولتی می باشد.


برابر اخبار دریافتی از خانواده زندانیان حال عمومی بسیاری از زندانیان نامساعد میباشد. عباس لسانی، حسن هرگلی و غلامرضا امانی به واسطه اعتصاب غذا و حامد یگانه پور به دلیل عارضه قلبی در وضعیت دشواری به سر می برند.

کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان (آسمک) مصرانه از تمامی مراجع و سازمانهای حقوق بشر داخلی و بین المللی درخواست می نماید با مسئولیت و حساسیت بیشتری نسبت به آنچه که در آذربایجان می گذرد، برخورد نمایند.

با آرزوی آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی

دو شنبه 2۹ خرداد 1385  کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان

 

 

http://lesani.blogfa.com/

 

http://tebrizli.blogfa.com/

http://bizimki.net/

 

اسامی برخی از مناطقی که خبر قیام ضد آپارتاید آنها از قلم افتاده است

به دلیل شدت، قدرت و وسعت سلسله قیامهای ضد آپارتاید ملت آذربایجان، اخبار قیام برخی از شهرها و مناطق تورک نشین منعکس نگردیده است.

این شهرها و  بخشها عبارتند از:

1-                                                صوفیان...قیام شهری

2-                                                محمدیار...قیام شهری(از توابع قوشاچای)

3-                                                بکتاش...قیام شهری(از توابع قوشاچای)

4-                                                چهار برج... قیام شهری (از توابع قوشاچای)

5-                                                اوسکو...شرکت در قیام دوم تبریز(7 خرداد)

6-                                                سردری...شرکت در قیام دوم تبریز(7 خرداد)

7-                                                شبستر...(شرکت در قیام دوم تبریز)

8-                                                عجب شیر...(شرکت در قیام دوم تبریز)

9-                                                همدان...قیام دانشگاهی همراه با انتشار یک بیانیه شدید الحن با بیش از هزار امضاء

10-                                           ساوه ...قیام دانشگاهی

11-                                           ابهر...قیام محدود دانشگاهی

12-                                           ابیک...قیام محدود دانشگاهی(از توابع قزوین)

13-                                           بهار...قیام محدود دانشگاهی(از توابع همدان)

14-                                           آستارا...شرکت در قیام اردبیل

15-                                           انزلی... شرکت در قیام اردبیل

16-                                           هشتپر و طوالش... شرکت در قیام اردبیل

17-                                           نیار... شرکت در قیام اردبیل

18-                                           نمین... شرکت در قیام اردبیل

19-                                           سرعین... شرکت در قیام اردبیل

20-                                           سراب...شرکت در قیام اهر و تبریز

21-                                           سلماس...بازداشت وسیع هویت طلبان قبل از شکل گیری قیام

22-                                           ملیک کندی...صدور بیانیه

23-                                           سونقور...صدور بیانیه

24-                                           بیجار...صدور بیانیه

25-                                           قزوین...تجمع ناکام دانشگاهی

 

 

حسین تم تم در زندان تبریز

حسین تم تم یکی از جوانان هویت طلب و هنرمند تبریزی بدنبال تظاهرات ملت آذربایجان در این شهر، از قریب به 20 روز پیش بازداشت شده و در زندان تبریز نگهداری می شود.

او 25 سال دارد و بعد از یوروش مامورین به منزل بازداشت شده است.

 

 

 

خانواده های شهدای تبریز تحت ارعاب قرون وسطایی هستند

از طرف مراجع امنیتی گفته شده است که هیچ یک از خانواده های مقتولین تبریزی، حق اعلام کشته شدن فرزند خود، درطی قیام هفته اول خرداد ماه در این شهر را ندارند.

مامورین امنیتی، اولیای دم هر یک از شهدا را احضار کرده و با گذاشتن کلت بر شقیقه انها و حتی بعضا گروگان گرفتن اعضای دیگر خانواده ، به دهها تن از خانواده های شهدا اخطار داده اند که از برگزاری هر گونه مراسم عزاداری برای فرزندان خود و یا تماس با گروههای هویت طلب خودداری کنند در غیر اینصورت جان دیگر اعضای خانواده آنها با مخاطره مواجه خواهد شد.

 

 

 

سنگلاخ سؤزلوگو و امیر علیشیر نوائی حاققیندا دوکتور صدیق ایله موصاحیبه

موصاحیبه آپاران: سید حیدر بیات

س. آقای دوقتور صدیق، سیزین « دیوان لغات الترک» کیتابی نین یئنی ترجمه و چاپیندان سونرا «سنگلاخ» کیتابی نی چاپا حاضیرلاما خبرینی ائشیتدیک بو حاقدا اؤز دیلیزده‌ن ائشیتمک ایستیردیک.
ج. «سنگلاخ» کیتابی اورتا عصرلرین سونو اسلام دونیاسی سؤزلوک یازما ساحه‌سی‌نین شاه اثری ساییلیر. میرزا مهدی خان استرآبادی بو کیتابی امیر علیشیر نوائی (اؤلوم 906 هـ 1500 م)نین 12 منظوم و 9 منثور اثرلری اثرلری اساسیندا اینانیلماز بیر دقت و زحمت ایله یازمیشدیر. یعنی چاغاتای تورکجه‌سینده یازیلان بو اثرلرده گئدن بوتون چاغاتایجا سؤزجوکلری توپلامیش، سونرا الیفبا سیراسینا سالمیش و «کتاب الالف»، «کتاب الباء»، «کتاب الجیم» و سائره کیمی بؤلوملرده فارسجا شرح ائتمیش و هر بؤلومو «جوامد»، «مشتقات»، «افعال»، و باشقا حصه‌لرده آییرمیشدیر. هر سؤزجوگون شرحینده ایسه میرعلیشیر نوائی اثرلرینده‌ن شاهید گتیرمیش و هر سؤزجوکدن آیریلمیش ترکیب، کینایه، تصریف و اکلنمیش حاللاری‌دا، فرعی ماده باشی اولاراق شرح ائتمیشدیر. بیر چوخ یئرده ایسه چاغاتای تورکجه‌سی ایله تورکجه‌نین باشقا شیوه‌لری ایله او جمله‌دن ـ اؤزونون دئدیگی کیمی- «ایرانیه» و «رومیه» شیوه‌لری ایله مقایسه قصدی ایلهٰ، تطبیقی قارشیلاشدیرمالی اینجه‌لمه‌لره یول وئرمیشدیر و ادعالارینا شاهید اولاراق «لطفی هروی» و «حکیم مولانا محمد فضولی»نین اثرلرینه مراجیعه ائتمیشدیر.
س. بیلدیگیز کیمی، سنگلاخ یالنیز سؤزلوک یوخ، حتی بیر دیل بیلگیسی کیتابی یازیلیر بو حاقدا آرتیق توضیح وئره‌سیز.
ج. دوغرودور، او اؤز سؤزلوگونه، عادی چاپ ورقی ایله سایساق 200 صحیفه‌لیک، «مبانی اللغت» عنوانی آلتیندا، بیر اؤن سؤز آرتیرمیشدیر. اؤن سؤز، بیر «ترصیف»، آلتی «مبنا» و بیر نئچه «باب»، «فصل»، «رسم»، «تمهید»، «قاعده» و سائره‌یه بؤلونموشدور بیر دؤوره چاغاتای تورکجه‌سی دیل بیلگی‌سی‌نی اولوشدورماقدادیر.
س. «چاغاتای تورکجه‌»‌سیندن مقصد نه‌دیر؟ تانیتدیرا بیلرمی‌سینیز؟
ج. بو گونکو «اؤزبک تورکجه‌»سی نین اسکی کلاسیک و ادبی فورماسینا «چاغاتای تورکجه‌سی» دئییلیر. بو شیوه، «قاراخانی تورکجه‌سی» و «خوارزم تورکجه»سینده‌ن سونرا، اورتا آسیادا ظهور ائده‌ن شرق تورکجه‌نین مکتوب و ادبی فورماسی حیساب اولونور. و آشاغی – یوخاری یوز ایل اؤنجه‌یه ده‌ک، اؤزونون سیاسی و ادبی اؤنمی‌نی و اهمیتی‌نی ساخلامیشدیر. سوه‌ت حکومتی 1923 – جو ایلده، اؤزبکستان سوسیالیستی دؤولتی ایله، شهرلرین عوام لهجه‌سینی، ادبی دیل فورماسی کیمی قبول ائتدیکدن سونرا، چاغاتای تورکجه‌سی نین 800 ایل‌لیک عؤمرونه سون قویولدو. نئجه کی یاشادیغیمیز یوز ایلده «عثمانلی» تورکجه‌سی اؤز یئرینی یئنی تورکیه تورکجه‌سینه وئرمیشدیر. چاغاتای تورکجه‌سی‌ده، بیر چوخ نحو و صرف اؤزه‌للیک‌لرینی ساخلایاراق، اؤزبک تورکجه‌سینی میدانا گتیرمیشدیر.
س. بس دئیه بیلیریک کی چاغاتای تورکجه‌سی نین اؤزونه مخصوص ادبیات و تاریخی واردیر؟
ج. بلی، بئله‌دیر. ادبی چاغاتای تورکجه‌سی تاریخی‌نی، آراشدیریجی‌لار دؤرد اساس دؤنمه بؤلورلر:
1. اسکی دؤنم، خوآرزم تورکجه‌سینده‌ن چاغاتای تورکجه‌سینه انتقال دؤنمی ساییلیر. بو دؤنم شاعیرلری آراسیندا: سکاکی، لطفی هروی، یوسف امیری، عطائی، حیدر خوارزمی، کمال خجندی، سید احمد میرزا، گدایی، یقینی، احمدی و باشقالارینی سایماق اولماق اولار. میرزا مهدی خان آزدا اولسا، بو شاعیرلرین اثرلرینه‌ده اؤز کیتابیندا اشاره‌لر ائدیر.
2. ایکینجی دؤنم کلاسیک دؤنم آدلانیر. میرعلیشیر نوائی، سلطان حسین بایقارا، حامدی، محمد صالح، شیبانی، عبیدی، بابور و سائره بو دؤنمین آدلیم شاعیرلری ساییلیرلار. «سنگلاخ» سؤزلوگو، عمومی سؤزلوک‌لر یانیندا اصلینده همین دؤنم ایچون ترتیب ائدیلمیش‌دیر.
3. اورتا دؤنم، «ابوالغازی بهادر خان» زامانینا کیمی دوام ائتمیش‌دیر.
4. یئنی دؤنم سوه‌ت حکومتی دؤوری، شیفاهی شیوه و لهجه‌لرین غلبه‌سینه قدر سورموشدور. ایندی چاغاتای تورکجه‌سینی یاخشی بیلن و بو شیوه‌نی دانیشان یوخدور. و لـاکن صرفی و نحوی اؤزه‌للیک‌لری دیلچی‌لره آیدیندیر. علیشیر نوائی، لطفی هروی، حسین بایقارا و باشقا شاعیرلرین اثرلری‌نین متن‌لری سس یازیم
Transcription)) قایدالاری ایله نشر اولموشدور. ژانوس اکمن ((Janos Eckmann 1950-نجی ایلده‌ن باشلایاراق، چاغاتای تورکجه‌سی‌نین دیلی بیلگیسی حاققیندا آکادمیک تدقیقات آپارمیش و çağatay türkcesi El kitabini نشر ائتمیشدیر.
س. بونلار هامیسی بیر طرفه دورسون، «سنگلاخ» کیتابی‌نین نشری، سؤز یوخ کی بو ساحه‌ده کی تدقیقاتا تکان وئره‌جکدیر. سیزده‌می بئله دوشونورسوزٰ، بیرده سیزده‌ن قاباق بو کیتابی نشر ائده‌ن اولموشدورمو؟
ج. اثری ایلک اؤنجه کلاوزن فاکسیمیله شکلینده نشر ائتدی. یعنی اثرده‌ن تاپدیغی نفیس بیر ال یازمانی تکثیر ائتدی. انگلیزجه متنی بیر اؤن سؤزده یازان کلاوزن، تکثیر ائتدیگی نوسخه‌نین صحفه‌لری‌نین قیراغیندا نومره‌لر و اشارتلر قویماقلا، اونو اوخوماغی آسانلاشدیردی. «مبانی اللغت»ایسه 1910 –جو ایلده بمبئی شهرینده آیریجا نشر ائدیلمیشدیر. تهراندا ایسه بیر نئچه ایل بوندان قاباق آقای روشن خیاوی سؤزجوکلرین سیاهه‌سینی و یا بئله دئیه‌ک: کیتابین خلاصه‌سینی بعضی قیسسا ایضاحاتلا یاییملایا بیلمیشدیر. البته سیزینده دئدیگینیز کیمی بو اثرین نثری چاغاتای تورکجه‌سی ساحه‌سینده ایشله‌ینلر ایچون بیر هدیه اولاجاقدیر.
س. «سنگلاخ» کیتابینا بنزه‌ر اثرلرده، بوندان سونرا یازیلیب‌می؟
ج. چوخ. بعضی گلیب کیتابی تلخیص ائدیب‌دیر. میثال ایچون «محمد خوئی» فتحلیشاه زامانی اثری « عباس میرزا» ایچون تلخیص ائدیب و آدینی «خلاصه عباسی» قویوبدور. باشقالاری همین کیتابا بنزه‌ر اثرلر یارادیبلار. اونلارین آراسیندان: «بدایع اللغت»، «لغت نوائی»، «الاستشهادات نوائیه»، «لغت جغتای و ترکی عثمانی»، «التمغای ناصری»، و سائره‌نی آد آپارماق اولار کی هئچ بیری‌سی ایندی‌یه دک چاپ اولمامیشدیر.
س. «سنگلاخ» کیتابی‌نین مولفی حاققیندا نه دئیه‌ بیلیرسینیز؟
ج. میرزا مهدی خان، استرآباد ماحالیندا «گلین بابا» کندینده دونیایا گلمیشدیر. بو کند، ایندی‌ده «گرگان» شهری‌نین یئددی کیلومتر دوغوسوندا یئرلشیر. کندین اهالی‌سی شیعه‌دیلر و خراسان تورکجه‌سیله دانیشیرلار. اونون حال ترجمه‌سی بیر چوخ عربجه و فارسجا کلاسیک قایناقلار: الذریعه، ریاض الشعرا، ریحانة الادب، عالم آرای نادری، روضة الصفای ناصری، صبح گلشن و سائره‌ده یازیلمیشدیر. آتاسی‌نین آدی «محمد نصیر» اولموش. او، اؤز اوغلونون اوشاقلیقدا استعدادلی اولدوغونو گؤروب، اونو تحصیل ایچون، صفوی‌لر مدنیت مرکزی اولان اصفهان شهرینه آپارمیشدیر. جاوانلیق‌دا تورکجه، عربجه و فارسجا ادبی علم‌لره تسلط تاپمیش و شهرت قازانمیش‌دیر. و ائله بونا گؤره‌ده «شاه سلطان حسین» دربارینا دعوت اولموشدور. آراشدیرمالار گؤستریر کی او خلق سئوه‌ر و کند خاصیت‌لی و ساده یاشاییشی سئوه‌ن بیر شخص ایمیش و بونا گؤره‌ده آز بیر مدت سونرا درباردان چکیلمیش و خلق ایچینه گئتمیش و 1142 هـ ایلینده استرآباد اهالی‌سی‌نین افغانلی‌لار و ظلمکارلار علیهینه معنوی رهبرلیگینی بوینونا آلمیشدیر و ائله بونا گؤره‌ده «نادر شاه» اونو یانینا آلمیش و سونرلار اونو «دشت مغان» حادثه‌سینده اؤزونه «وقایع نگار» تعیین ائتمیشدیر. نادر شاه 1160-جی ایلده اؤلدوکدن سونرا یئنه قیراغا چکیلمیش و کیتاب یازیاق ایله مشغول اولموشدور. تورکجه، عربجه و فارسجا، شعرلرده یازارمیش و شعرده «کوکب» تخلص ائتمیش. اونون «سنگلاخ» اثرینده‌ن باشقا، فارسجا یازدیقی «درّه‌ی نادری»، «جهانگشای نادری» و «مخزن الانشاء» اثرلریده چوخ آدلیم و اؤنملی‌ ادبی اثرلر ساییلیر. ادبی علملره مسلط اولدوغونا گؤره، اونا «صاحب بن عبّاد ثانی» لقب وئرمیشلر.
س. بیر آزجادا «علیشیر نوائی» حاققیندا سیزده‌ن بیلگی آلالیم.
ج. امیر علیشیر نوائی، اؤز زامانیندا بوتون عالیملرین حؤرمتینی جلب ائتمیشدیر. «خواندمیر» اونون حاققیندا «مکارم اخلاق» آدلی کیتاب یازمیش و سلطان محمد بن امیری «لطافت نامه» آدلی اثرینده، اونو «صاحب حیات معقول و احلام کرام» آدلاندیرمیش و چوخلو خیراتینی ذکر ائتمیشدیر. اونون 370 عدد خئیر بینالاری، او جمله‌دن امام رضا علیه السلامین عتیق صحنی معقول حیاتی‌نین اثرلریند‌ن ساییلیر. اودا میرزا مهدی خان کیمی دربار حیاتیندان قاچیرمیش و سلطان حسین بایقارانین اونا وئردیگی مقاملاردان بیر به بیر قیراغا چکیلمیش و مدنی ایش‌لر و خیرات ایجاد ائتمه ایله مشغول اولموشدور، اؤزو دئمیشکن درباری ایش‌لرده «مؤهور سیندیرمیش» و استعفا ائتمیشدیر:
چون بنکا لوطف ائتدی شه دیواندا مؤهر

بو ایدی ایلدین قویی مؤهر اورماغیم

کیم غرور نفس سرکش منعی‌غه

بارچادین بولغای قویی اولتورماغیم

چون شکستٍ نفس حاصیل بولمادی،

موندین اولدو مؤهرومو سیندیرماغیم

اورتا عصرلرده علیشیر نوائی نین تورک ادبیاتی ساحه‌سینده تاثیری چوخ گئنیش‌ایمیش. اگر چاغاتای تورکجه‌سی یوردونا اورتا عصرلر مدنیت مرکزی حساب ائتسک، بو مرکزین شرقینده «سعید خان کاشغری» و همین مرکزین غربینده حکیم مولانا محمد فضولی، مستقیم اولاراق امیرعلیشیر نوائی‌نین تاثیری آلتیندا ایدیلار. فارس شعر تاریخینده «سبک هندی» عنوانیله معروف اولان شعر شیوه‌سی، اصلینده نوائی و فضولی شیوه‌سی‌دیر کی تبریزلی صائب الیله تکمیل‌لشمیشدیر.

http://www.azsavlar.com/Edebiyat/Meqaleler/M001.htm

 

 

 

بانگ متحد 622 چهره سياسی عليه موج جديد سركوب و اختناق

اطلاعيه اعتراض به گسترش دامنه سركوب و برخوردهای امنيتی با فعاليت های سياسی با 622 امضای چهره های سياسی، اجتماعی و دانشجويی كشور و بلند كردن بانگ اعتراض به سركوب زنان انتشار يافت. برای نخستين بار طيف گسترده و متنوعی چنين اطلاعيه ای را امضاء كرده اند و اين می تواند نشانه همگرائی و يك حركت تازه جبهه ای در كشور باشد. دراين اطلاعيه می خوانيد:

 

خشونت كه با روی كار آمدن دولت جديد، روز به روز دامنه و بعد گسترده تر و رسمی تری به خود  می گيرد، طی روزهای گذشته فعالان جنبش زنان را هدف خود قرار داد.

متاسفانه اين بار نه تنها شاهد تكرار خشونت عليه تجمعات مسالمت‌آميز طرفداران حقوق بشر و دموكراسی،  در ميدان هفت تير تهران بوديم، بلكه تعداد زيادی از فعالان جنبش زنان، روزنامه نگاران و رهبران جريان های سياسی حاضر در محل دستگير و تحت فشار قرار گرفته اند.

 

 اين تجمع آرام و مسالمت آميز عليه نقض حقوق زنان پيش از آنكه بر اساس برنامه اعلام شده شكل گيرد، با مداخله ی مستقيم نيروهای اننظامی و امنيتی، به ويژه گارد ويژه ای از پليس های مسلح زن به باتوم و اسپری های خطرناك به خشونت كشيده شد و با  ضرب و شتم شديد شركت كنندگان  از جانب نيروهای رسمی و شخصی پوشان به انتها رسيد كه طی آن بيش از  70 نفر دستگير و به زندان اوين انتقال يافتند. در بين بازداشت شدگان چهره های شاخص جنبش زنان، روزنامه نگاران و فعالان سياسی و دانشجويی از جمله مهندس سيد علی‌اكبر موسوی خوئينی نماينده سابق مجلس شورای اسلامی و ديگر فعالان سياسی و دانشجويی ديده می‌شود. به علاوه، تعدادی از سازمان دهندگان و برگزار كنندگان اين تجمع  از چند روز پيش از آن  احضار، بازداشت  و  تحت بازجويی مداوم قرار دارند. به رغم آزادی جمعی از بازداشت شدگان تعدادی از آنان ، از جمله سيد علی اكبر موسوی خوئينی همچنان  در بازداشت به سر می برند.

 

اين برخوردها و خشونت ورزی های رسمی و سازمان يافته در حالی  صورت می گيرد كه قانون اساسی ايران برگزاری تجمعات و راهپيمايی‌ها، مطابق اصل 27 ، در صورت عدم حمل سلاح و توهين به مبانی اسلام  آزاد اعلام كرده و پيش از اين در موارد مشابه تلاش های گسترده ای به عمل آمده بوده است تا مجوزهای لازم نيز از مقام های ذيربط اخذ گردد كه متاسفانه بر خلاف قانون اساسی يا مجوز آن ها صادر نشده و يا پس از صدور پيش از برگزاری لغو گرديده است. متاسفانه وزارت كشور ايران در دوره اخير اين حق مسلم ملت را كه در اعلاميه جهانی حقوق بشر تصريح شده‌است،  به دست فراموشی سپرده‌ است. و از برگزاری اينگونه اجتماعات و بيان نظرات و اعتراضات مردمی جلوگيری می كند.

ما امضا كنندگان اين بيانيه  ضمن محكوم نمودن كردارهای سركوبگرانه و اعتراض به برخوردهای خشونت آميز و توهين آشكار نيروهای انتظامی و امنيتی و همچنين گروه های سازمان يافته شخصی پوش، خواستار آزادی فوری و بدون قيد و شرط كليه بازداشت شدگان و برخورد قانونی با عاملين خشونت عليه تجمعات مسالمت آميز  و مجازات آنان هستيم. 

 

ميترا آبتين، مصطفی آجودانی، احمد آرمان فرد، بابك آذر باد ، فرويدون آغاسی، سعيد آل آقا ، فاطمه آرام‌نژاد، محمد آزادى، مسعود آقايى،  حميد آصفى ، امين احمديان، احمد آدينه وند ، پيام ابوطالبی، بهاءالدين ادب ، مه لقا اردلان، بامداد ارفع زاده،  بهروز اسدنژاد، ميلاد اسدی ، محمد اسدی،  حسين اعرابی،  فرهاد اعرابی، صدرالله اسماعيلی، محمدرضا اسلامی، ناصر اشجاری ، صفر علی اصراری ، مرتضی اصلاحچی ، عباس اميرانتظام، حسن ايزدی، مهدی امينی زاده، رحمان امينی، ستار امينی،محمد امينی، كيوان انصاری ، حسين انصاری راد، حامد ايرانشاهی، كيوان انصاری، الناز انصاری، شهلا انتصاری،  فرشيد افشار، علی اصغر افشاركهن، سامر آقايی، عباس ابوذرى، هادی احتظاظی، طاهر احمدزاده، حميد احراری، حسن احمدی، محسن احمدی، نعمت احمدى، مصطفی اخلاقی، علی اشرف سلطانی، امير هوشنگ افتخاری راد، حسن افتخاراردبيلی، سياوش افضلی،صادق اقدامی، عليرضا اكبر زادگان، اعظم اكبر زاده، زهرا اكبرزاده، سيف الله اكبری،  على اكرمى، محمود امير احمدى، حجت انصاری،  مهدی باقری، كمال الدين بازرگانى، احمد باطبی، داود هرميداس باوند، مرتضی بديعی، احمد بهنيا، پروين بختيار نژاد، اكبر بديع زادگان، رحمت الله برهانى، ايمان براتی، محمدرضا براتی ، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلى بازرگان، فرشته بازرگان، محمد نويد بازرگان، كمال الدين بازرگانی، عسگر بازرگانی، اديب برومند، بهروز برومند ، جهانشاه برومند، حسين به آور، محمد بسته نگار،رحمت الله برهانی، محمدحسين بنى اسدى،  محمد بهزادى، سيمين بهبهانی، جواد بهشتی، حميد بهشتى، محمد بهفروزى، مجيد بك نظری، عليرضا بياره ، صديقه بيگلری، زهرا بيگلری ، خليل بهراميان، حميد بی آزار، مجتبی بيات ، صفا بيطرف، مختار باطولی، ايرج باقرزاده، روح الله باقرآبادی،  حسين پايا ، علی پايا ، مسعود پدرام، فريبا پژوه، هژير پلاسچی،  عباس پوراظهرى، سعيد پور عزيزى، رضا پويان، محمود پيش بين ، حبيب الله پيمان، مجيد پيمان،محمد احمد پناهی، سيدمصطفى تاج زاده، عبدالرضا تاجيك، فتح الله تاجيك، عباس تاج‌الدينی، مصطفى تنها، فرهاد توانا، مسعود توانگر، جلال توكليان،رضا تهرانى، محمد تهورى، غلامعباس توسلى، محمد توسلى، محمدرضا توسلى، شهروز توتونچی ، خالد توكل، محمد توكل، مجيد تولائى، رويا تيموری، مجيد جابرى، عليرضا جباری، محمد جواد جوادی حصار، علی جليلی، كوروش جعفری، فرهاد جعفری، افشين جعفرزاده، حميدرضا جلائى پور، عباس جنگی، مجتبی جهانی، روح الله جيره بندی، نصرالله جمشيدی،  اسماعيل حاج قاسمعلی، علی حاج قاسمعلی، جعفر حاكم زاده،  مهدی حبيبی، سعيد حبيبی، رضا حاجى، بهمن حافظى، فاطمه حقيقت جو، سعيد حجاريان ، طه حجازى، حسين حريرى، حميدحسامی، آرش حسن نيا، مرتضی حداد، بهرام حسنی نژاد، جلال الدين حجتی،  بهزاد حق پناه، على حكمت ، ابوالفضل حكيمى،  عبدالكريم حكيمى، مجيد حكيمى، محمدعلی حيدری ، علی حاجی كتابی ، هادی حيدری، محمد حيدری، محمد رضا حمسى،  حميد حديثی، محسن خاتمی ، عيسی  خان حاتمی، جعفر خائف، پژمان خرسند، حسن خرمشاهی، محمدعلی خزائی، عبدالله خنجی، رضا خجسته‌رحيمی، ابراهيم خدادادى، الياس خلج،  امير خرم، حسين خشايار دوست ، منوچهر خليل زاده مقدم،  حسين خيری فام، علی جمالی، ابراهيم خوش سيرت سليمی، اسماعيل خوش محمدى، هوشنگ خيرانديش،بهنام دارايی زاده،  سيدمحمدعلى دادخواه، محمد دادفر، رسول دادمهر، حسين دانش، مزدك دانشور، محمدمهدى دانشيان،پروين دخت دفتری، احسان داوری، علی اشرف درويشيان ،  محمود درد كشان، سعيد درودى، محمود دل آسايى، رضا دلبری،  پرويز دبيری، جمال درودی، عباس دهقان نژاد، مسعود دهقان ، مصيب دوانى،  فريبا داودى مهاجر، ابراهيم دينوی، علی دهقان، تراب ذاكری ، احمد ذباح، علی اصغر ذوالقدر، حسين راضی،  محمد صادق ربانى، تقی رحمانی، جواد رحيم پور، نجف رحيمی، بهرام رحيمی، محمد رضا رحيمی راد ، مهدی روحانی، محمد جواد روح، محمدجواد رجائيان، عليرضا رجايى، محمد صادق رسولی، منصور رسولی،  محمد رضوانيان، احد رضائى، اصغر رضائى، بيوك رضائى، بهمن رضا خانى،  حسين رفيعى، علی روغنی، علی رنجی پور، مهدى رهنما، آرش رحمانی، غلامرضا رحيم، علی رشيدی، اشكان رضوی، حسين رياحی، اصغر ريسمانچيان، پرويز ريسمانچيان، فريبرز رييس دانا ، رضا رئيس طوسى، روزبه رياضی، رضا زارعی، نفيسه زارع كهن، ناصر زرافشان، هما زرافشان، جمال زره ساز،  محمد ابراهيم زمانى، علی زرين، پرويز زندى نيا، محمود زنديان، منوچهر زركشوری،  كورش زعيم، مرتضی زندی، احمد زيدآبادى، حسن زيدآبادی، محمد رضا زهدى، محمد ساعی، محمود سامی، شاهين سپنتا، مجتبی سادات محمدی ، عليرضا ساريخانى، احمد ساعى، ژاله سالاری، ادريس سالاری،  نسرين ستوده، ، عزت الله سحابى، فريدون سحابى، هاله سحابى، عيسى سحر خيز، محمد سرچمى، منصور سروش ، سياوش سعادتيان،  احمد سلامتی، خسرو سعيدی، حسين سكاكی، فرزاد سلطانی، فرشاد سلطانی،  ناصر فخر سلطانی، علی اشرف سلطانی، مرتضی سلطانيه،عبدالفتاح سلطانی ، اسماعيل سليمانی  ، منوچهر سماك، عليقلی سوزنی، علی سميعی زاده ، مازيار سميعی نژاد ،  سيد رضا سيد زاده، مهرداد سيدعسگری، هاله سينكی، علی سياسی راد، محمدعلی سيدنژاد، محسن سيدين، احسان شاه مرادی، حسين شاه ويسی،  شهاب شاهين فر،  محمود بصير شاددل، ابراهيم شاكرى، تقى شامخى، على شاملو، محمد شانه چى، حسين شاه حسينى، علی شجاع، احمد شجاعی حمزه، منوچهر شجاعيان، عباسقلی شهسواری، يوسفعلی شهسواری، احمد شه ناصری، حسن شهيدی، حميد شايگان، مريم شبانی ، صولت شجاعيان،  محمد شريف، حجت‌اله شريفی ، سجاده شريفی ، الله وردى شمبورى، ماشاءالله شمس الواعظين، احمد شهامت دار، پروانه شميرانی، صابر شيخ‌لو، مهدی شيرزاد، فيروزه صابر، هدی صابر،  اسماعيل صادقی، اشكان صادقی، سيد علی صالحی، على صالح آبادى، هاشم صباغيان، احمد صدر حاج سيدجوادى، رضا صدر، سميرا صدری، مصطفی صداقت جو ، علی صدقی‌پور، مهدى صراف، عيسی صفری، رضا صفری، ايوب صفری ،  فضل الله صلواتى، ايمان صلواتی نژاد، ، كيوان صميمى، جليل ضرابی ، عباسعلی صحافيان، مسعود صفاريان، اكبر صفويه، مهندس مجيد ضيائی، على اشرف ضرغامى ، فريدون ضرغامى، اعظم طالقانى، حسام طالقانى، طاهره طالقانى، نرگس طالقانى، اكبر طاهرى، رئوف طاهرى، بهروز طاهری، بهزاد طاهری، كوروش طاهری ، سيامك طاهری ، محمد طاهرى، كاوه طهماسبی پور، امير طيرانی، حميدرضا ظريفی نيا ، هما عابدی، سيد جعفر عباس زادگان، وحيد عابدينی، آرزو عابدينی، حسن عرب زاده، حسين عزت زاده، معصومه عقيقی، حميدرضا عسگری نژاد، محمد عطايی، روئين عطوفت، بهزاد عطائی‌كيا، جواد علائی، باقر علائی،  علی علوی، بابك علوی ، امير حسين علوی، عليرضا علوى تبار، قاسم عطايی عظ‍يمی ،مسعود عظيم زاده ، محمدباقر علوى، رضا عليجانی، على عليزاده نائينى، رضا عباسی،محمد حسن عليپور ، مهران عبدالباقی، محمد جعفر عمادى، محمود عمرانى، محمد علی عمويی ، على اصغر غروى، عليرضا غروى، ماجد غروى، مسيح غروى، سعيد غفارزاده، مسعود غفاری،   على غفرانى، پيمان غلامی،  مهدى غنى، اكبر غضنفری، شاهرخ غضنفری، رامين غنچه ای، موسی غنی نژاد، محمدتقى فاضل ميبدى، علی فائض پور،‌ ناصر فربد، خليل فردوسی، محسن فرشاد، علی فرخی،  مجتبی فتحی، ابراهيم فتاحی، نادر فتورچی، مقصود فراستخواه، رضا فرهمند، مهدی فخرزاده، غفار فرزادى، مجيد فراهانی ، احمد فرجی ، حسن فريد اعلم، ارسلان فلاح ، صادق فقير زاده، بهرام فياضی ، حسام فيروزی ،  حسين فكاكی، اصغر فنی پور، محمود فيض پور،  احمد قابل، هادى قابل،  خسرو قشقايى، ماهرو قشقايى، رحمانقلى قلى زاده، مصطفی قاسمی، حسن قديانی، باقر قديری اصلی، سيد حسن قوام شهيدی، ناصر قوامی، عبدالمجيد قندى زاده، نظام الدين قهارى، لطف الله يوسف قهاری، حميدقهوه چيان، ميثم قهوه چيان، عباس قائم الصباحی، عبدالحسين قمی‌زاده، سعيد قوامی، مصطفى قهرمانى، حجت الله قياسى، اشكان قيس بندی،  رحمان كارگشا، اسداله كارشناس، مرتضى كاظميان، هومن كاظميان ، امير كاويان، داوود كامگار، محسن كديور، منوچهر كديور، خسرو كردپور، مسعود كردپور، على كرمى،عليرضا كرمانی،  محمد رضا كسرانی،  حسن كسمايی،فريدون كشكولی،  هادی كحال‌زاده، عليرضا كفشكنان، پژمان كلانتری، ناصر كميليان، روين كهزادى، يعقوب كوثرى،جعفر كوشی آبادی، حسين كتابنويس، ژرژ  كريم، ناصر كميليان،  بهناز كيانی، محمود گرگی، بيژن گل افزا، فيروزه گلريز ، مجيد گلفشان، رضا گلنراقی،  فاطمه گوارايى، اكبر گنجی، مسعود لدنى، هادی لطفی، حسين لقمانيان، عباس لطفی پور، سجاد ماندگاری، حسين مجاهد، مسعود متولی، على مومنى، محمود مومنى، محمد تقى متقى،  محسن محققى،مريم محبوب، پويا محموديان، نرگس محمدی، مهرداد محمدی، ايمان محمدی، داوود محمدی،  فرامرز محمدی، جواد محمدی،  محمد محمدى اردهالى ، سيد على محمودى، احمد مدادی، پريوش مبشری، عبدالحسين مستوفی، دكتر مرتضی مصفا، رضا معظمی، پويا مطهری، محسن مقدس زاده، منوچهر ملك قاسمی، صمد ملكی، هرمز مميزی، رضا منتظر حقيقی، نظام الدين موحد، بابك موسوی، سيد حسين موسويان، اميرمسعود موگويی، مهدی مويدزاده، نعمت الله ميرعظيمی، اصغر مينو،  آرمين مروج،  فريد مدرسی، حسين مدنی، سعيد مدنى، على مدنى، فريد مرجائی، ماشاءالله مديحى، مرضيه مرتاضى لنگرودى، مصطفى مسكين، رضا مسموعى، متين مشكين، ضياء مصباح، ليلا مصطفوى، مصطفى مصطفوى، عباس مصلحى، رضوان مقدم، سعيد متين پور، محمد جواد مظفر،مهدی معتمدی مهر، احمد معصومی، ياسر معصومی، سيد سراج مير دامادی، اصغر معين فر، بدرالسادات مفيدى، مرتضى مقدم، علی مقيمی ، فهيمه ملتى، محمد ملكى، مجيد ملكی، عمار ملكی، ابوذر ملكی،  احمد منتظرى، سعيد منتظرى، حسام منصوری، خسرو منصوريان، سيدرضا موسوى،  سعادتلو، فرزين مخبر، علی مليحی ، يوسف مولايى، عبدالله مؤمنی ، رشيد مظفری سردشتی، عبدالله مشايخی ، سارا منافی ، سيدحسين موسوی،  امير ميرخانى، وحيد ميرزاده، سالار ميرزابيگی، الله كرم ميرزايى، علی مينايی بهزاد، فرهنگ نادری، فرشته ناصرگيوه چى، مهدی ناطقی، حسن نراقى، محمود نعيم پور، علی اكبر نجفی، مجيد نجمی ، محمود نكوروح، امير نكوفر، محمد تقى نكوفر، سيد حميد نوحى،  فخرالسادات نوربخش، اكبر نقی پور، مجتبی نيك نژاد، ابوالفضل نيماوری،  منوچهر نوربخش، كسری نوری، ارشيا نوری، نوشين نوع ‌پرست، علی نيكو نسبتی، پرويز ورجاوند،  بهرام نمازی، هادى هادى زاده يزدى، جمال هاشمی، ناصر هاشمی، محمد هاشمی، فريد هاشمی، سيد ميثم هاشمی، حميد هداوند، عباس همايونی،  عليرضا هندى، علی هنری،  احسان هوشمند، پويا هيبت الهی، اكبر والى، رسول ورپايى، باقر ولى بيك، جليل ولى بيك، سهيل يادگاری،  حنيف يزدانی پور ، هدا هاتف يكتا، حبيب يكتا، محمود يگانلی، ابراهيم يزدى، شكرالله يوسفی، مجيد يوسفی، رضا يوسيفيان ، حسن يوسفى اشكورى.                                 

 



[1] وزن شعر فارسی کاملا یک وزن عربی است اما تورکی وزن هجائی مخصوص خود را دارد که اشعار عاشیق‌ها و نیز منظومه حیدربابایه سلام از آن جمله‌اند

[2] جالب این که در یکی از شماره‌های نشریه تکاپو نوشته بودند زن از ریشه جنده است ( و به احتمال با کلمه زنای عربی نیز بی‌ربط نباشد در صورتی که خانم که یک واژه ترکی است همریشه با خان و خاوندگار و خداوندگار و افندی است که کلمات خانم و خدا به فارسی نیز راه  یافته اند. نیز مقایسه کنید شان و منزلت زن را در دو کتاب دده قورقود و شاهنامه ، حال حضرات هی هر روز از الحاقی بودن ابیات زن ستیزانه شاهنامه دم بزنند « بیات»)