نامه سر گشاده

 

شاهزاده رضا پهلوی ولیعهد سابق ایران

                                                                                                     

بیانیه اخیر شما را در مورد مسایل آذربایجان و بلوچستان خواندم و از اظهار حمایت و پشتیبانی شما از این مبارزات متحیر شدم.

 

شما در بیانات خود از زدودن هویت قومی و ملیِ  یک یکِ "ما"،  توسط جمهوری اسلامی، گله کرده اید.  آیا راستی نمیدانید که  جنبه  فرهنگ زدا، و ملیت ستیز این رژیم تبهکار، میراث شوم حکومت دیکتاتوری پدر و پدر بزرگ شمابود؟

 

شما حتی در این بیانیه، که از طرفی مملو از تزویر وتظاهربود و از طرفی دیگر مشحون از تدلیس و کنایه،  هویت واقعی ملت آذربایجان را بجای "ترک"،  "آذری"  خوانده اید.   آیا راستی،  فریاد میلیونها پیر و جوان،  زن و مرد،  را در خیابانهای آذربایجان و تهران نشنیدید که میگفتند : "هارای، هارای،  من تورکم".   راستی این همدردی است یا  استمرار تحقیر و تحمیق؟

 

شما گفته اید که همین خشم بود که سرانجام اسکندر، تازیان و مغول را  شکست داد.  راستی چراآنجا،  توقف کردید؟ اگر هم، شما  سکوت کنید، من  ادامه میدهم. مگر همین خشم نبود که بعد از پنجاه سال مدارا و تحمل، حکومت فرهنگ کش پدر شما،  و سلسله غاصب پهلوی را پایان داد؟   

 

هنگامی که  مشابه همین قیام ملی، بخاطر همین نابرابری ها، در سال آخر سلطنت پدر شما در همین تبریزتاریخ ساز، اتفاق افتاد، دربار، آنرا کار همسایه شمالی دانست، و حکام امروز، با اظهار همدردی، به فکر بهره برداری از آن بودند.  عجبا،  حالا هم، حکومت، باز،  آنرا به همسایه شمالی نسبت میدهند و شما، با اظهار همدردی، بفکر موج سواری هستید.

 

ببین که تا به چه حدّم همی کند تحمیق!!

 

اگرچه، امروز شما و ملایان، جا، و لحن تان را،  عوض کرده اید، ولی فریاد خشم ملت ما همان است که بود "هارای هارای من تورکم"

 

از نواده رضا شاه،  صحبت از ایران فرهنگ آفرین، و انتقاد از ستم ملی کردن، خواه از جهل، خواه از تجاهل،  اهانت مضاعف به شعور ملی ترکان آذربایجان و سایر ملل شریف ایرانی از کرد و عرب و بلوچ و ترکمن ولر و قشقائی است.

 

شما در این بیانیه، در لفافهِ دلسوزی هایِ مزورانه خود،  با لحنی موذیانه، گفته های معلمان شوونیست رضا شاه،  مثلا"  محمود افشار ها، و فروغی ها را تکرار میکنید. "همای فرهنگ ملی ما دو بال دارد،.... هویت قومی و هویت ملی".    شما  میخواهید باز،  ملتهای ایرانی را در کوره استحاله فرهنگی مذاب و آنها را در قالب موهوم "ملت ایران" بریزید و فورم بدهید و تفاله های ملتهای واقعی را هم "قوم" بنامید و سپس بنام "ملت ایران"، اقلیت فارس زبانرا، بر گرده  ملل ایرانی سوار کنید.

 

باید بدانید که، این نسخه منقضی شده است و این دسیسه، کاربردی ندارد.  قرن بیست و یکم، قرن رستاخیز ملتهاست.  شما وسایر نژاد پرستانِِ نژاد  موهومِ آریائی،  با این لجاجتِ با واقعیتِ تاریخ، عمر حکومت جمهوری اسلامی را تمدید و امکان تجزیه ایران را اجتناب نا پذیر میکنید.

 

شما میگوئید که  ترک و عرب و کرد وبلوچ و ترکمن و .......  در مبارزات خویش، به اتحادی نا مشروط دست بزنند و آن،  برابر نسخه شما : "اتحاد، پیروزی، و آزادی"  است.  نمیدانم چرا  شما در ادامه طبیعی بیان نیات خویش، باز  متوقف شدید؟ بگوئید  که " اتحاد، پیروزی، آزادی، دیکتاتوری،  اشغال نظامی، چاقو کشان پان ایرانیست، آذرماه 1325، ساواک، شکنجه، زندان، تبعید"   این عملکرد پدران شماست.  جالب اینکه،  تنها مشروعیت شما، از گذشته ایست که فاقد هرگونه مشروعیت بود، وهمان خشمی که من وشما، از دو منتهای پایگاه فکری ایرانی، نظاره گر آن هستیم،   بدلیل اعمال پدران شما،زبانه کشیده است.

 

یقین دارم، که همان شعله های خشم ملل ایرانی،  بنیان این رژیم شرم آور راهم،  که باز، مولود طبیعیِ  حکومت خاندان شما بوده است، برخواهد کند.  ولی این براندازی برای استقرار دیکتاتوری مجدد آریائی نخواهد بود واگر تفکرات موهوم شما، مملکت را به تجزیه نکشاند؛  ملت های ایرانی،  در یک حکومت داوطلبانه فدرال،  با حفظ حق حاکیت ملی، حکومتهای خود را  مستقر خواهند کرد.

 

با احترام

دکتر علیرضا نظمی افشار

کمیسیون دیپلوماتیک آذربایجان جنوبی

کالیفرنیا