احمد حکيمي پور در گفتگوي اختصاصي با  نشريه اؤيرنجي:

بايد خواسته هاي ملي خويش را با تحولات بين المللي همسو کنيم

 

مقدمه:

احمد حکيمي پور براي اکثر فعالين آذربايجاني شناخته شده مي باشد.ايشان تاکنون در عرصه هاي مختلف فعاليت داشته است و امروزه با کوله باري از تجربه در صدد است تا دوباره به صحنه اجرائي برگشته و با برنامه ها و طرحهاي جديد خويش دوباره فضا ي دهه 70 نشريه اميد زنجان را زنده کند.در مدتي که در خدمت ايشان بوديم سه برابر وقتي که تعيين کرده بوديم با هم گفتگو نموديم و حدالامکان سعي کرديم با طرح سوالات انتقادي با نقد منصفانه گذشته کمکي به عدم تکرار اشتباهات گذشته  در آينده کرده باشيم.

هر چند ما هم با آقاي حکيمي پور موافق هستيم که کار سياسي پستي و بلندي دارد ولي بايد دقت کنيم که زمان آزمون سعي و خطا گذشته است و امروزه ملت هائي پايدار خواهند ماند که بتوانند در عصر امروزي اسير معاملات سياسي نشده و با بينشي  عميق ، برنامه منسجم و منظم به جلو گام بردارد.

لازم به ذکر است که نظرات آقاي حکيمي پور به معناي نظرات نشريه نبوده و بنا به اخلاق حرفه خويش، سعي نموديم امانت داري را حفظ نماييم و نظرات ايشان را بدون هيچ کم و کاستي انتشار دهيم.و قضاوت را به خوانندگان و ملت شريفمان واگذار مي کنيم.

سرويس گفتگو-  مرداد 1384

 

 

اؤيرنجي: با عرض سلام و با تشکر از وقتي که براي اين امر در نظر گرفته ايد خواهشمنديم در ابتداي گفتگو خودتان يکبار ديگر براي خوانندگان ما معرفي كنيد

حکيمي پور: احمد حكيمي پور هستم در سال 1342 در زنجان متولد شده ام فاراغ التحصيل علوم سياسي در سال  1371درسطح فوق ليسانس از دانشگاه تهران هستم و الان هم در حال گذراندن تز دکتري هستم. در دور چهارم مجلس به عنوان نماينده مردم زنجان و همچنين در دور اول شوراي اسلامي شهر تهران حضور داشته ام.از طرف ديگر يك حزب سياسي بنام "اراده ملت ايران" راه انداخته ايم و 9 سال در نشريه اميد زنجان بوده ام  که متاسفانه  در اواخر سال 1379 توقيف شد. در بعد فرهنگي هم باشگاه آذربايجان  را راه اندازي کرده ايم که مدتي راکد بود ولي اكنون در صدد هستيم دوباره آن را فعال كنيم.اينها شمه اي از فعاليت هاي من در اين مدت بوده اند.

 

اؤيرنجي: شما را در آذربايجان بيشتر با نشريه" اميدزنجان" مي شناسند.چرابه اين فكر افتاديد كه يك نشريه با آن سبك و سياق  انتشار دهيد؟ و چطور شد توقيف گرديد.لطفا در اين موردتوضيح دهيد؟

حکيمي پور: بعد از جنگ فضاي دانشگاه ها تا حدودي تغيير پيدا کرد و تا حدودي مسائل و سوالات جديد در فضاي دانشگاهي مطرح گرديد- به نظر من  در آن موقع كه تازه نطفه فاز جديد حركت ملي بسته مي شد- بخصوص براي ما دانشجويان تورک  فرصتي پيش آمد تا به اين مسائل فکر کنيم .در دانشگاه مي ديدم كه دانشجوي تورك چگونه تحقير مي شود.يا  هم کلاسي مان نمي توانستدند منظور خود را به طور كامل به زبان فارسي بيان نمايد و يا اينكه مجبور مي شد به گونه ايي صحبت كند كه كسي متوجه نشود ايشان لهجه تورکي دارد. اين مسائل ما را عذاب مي داد. از خودمان سوال مي کرديم چرا بايد تحقير شويم و کوچک شمرده شويم. چراكه اگر تاريخ كشوررا نگاه كنيم مي بينيم در تمامي زمينه علمي - فرهنگي -  سياسي - اجتماعي و...  آذربايجاني ها سر هستند و بخصوص ما را كه تاريخ و علوم سياسي خوانده بوديم بيشتر به خودمان آورد  و به اين خاطر بچه ها در کوي دانشگاه تهران دور هم جمع مي شدند و اين حساسيت ها بحث هاي محافل ما مي شدند و دنبال راهکار و چاره مي گشتيم. يشتر  فعاليتهاي آن موقع حول و حوش مسائل فرهنگي، زبان و ادبيات آذربايجاني بود.و هركسي  مايل بود دنبال كاري  خاص برود عده ايي مي خواستند زبان را بطور علمي و آكادميك ياد بگيرندو...

اين مسائل مطرح بود تا اينکه در هنگام رحلت حضرت آيت العضمي امام خميني (ره)مراسم تحت عنوان "گونشين ياسي"  در مسجد دانشگاه تهران برگزار شد (چهلم يا سالگرد دقيق به ياد ندارم ) حتي خيلي ها مي آمدند و نمي توانستند اين جمله را بخوانند از زنجان ، تبريز  و... مداح آورديم.به زبان ترکي مداحي کرديم.

 اينها براي ما مسئله بود و يواش يواش اين حساسيتها به ما آموخت که در مسائل داخلي دانشگاه از جمله شوراي صنفي و... فعال شويم.اينگونه مسائل در ذهن من مانده بود که فارغ التحصيل شدم. و با اين مسائل ذهن من مشغول بود كه تصميم گرفتم عليرغم پذيرفته شدن و گزينش شدن در وزارت امورخارجه اين وزارت خانه را ترک کرده و  به عنوان كانديداي مجلس دور چهارم  وارد کازار انتخاباتي از حوزه انتخاباتي زنجان شوم .

البته قبل از رفتن به مجلس تقاضاي  مجوز نشريه را داده بودم و چون به عنوان نماينده انتخاب شدم  شانس آوردم  چون به عنوان نماينده انتخاب شدم آن موقع نمايندگان بدون نوبت مجوز مي گرفت.من که در سال 1371 وارد مجلس شده بودم در خرداد 1372 من مجوز اميد زنجان را گرفتم. و اولين شماره آن را انتشار داديم.و دغده هائي که داشتم موجب شد مجوز اميد را دو زبانه بگيرم تا آن موقع چنين چيزي وجود نداشت و من براي اولين بار اين کار را انجام دادم.هرچند وارليق وجود داشت ولي وارليق سبک و سياق و مخاطب خاصي داشت ولي اميد براي اولين بار به مسائلي پرداخت که تا آن موقع وجود نداشت.

مي توانم بگويم ما در اميد يك نوع خود آگاهي و  بازگشت به خويشتن خويش را پرورش داديم.البته لازم به ذکر است من در اين کار مستقيما زياد نقش نداشتم.من فقط مجوز گرفتم و آن را در اختيار دوستان صادق و متعهد قرار دادم.حالا قضاوت بر عهده تاريخ است.به نظر من اميد تاثير خودش را گذاشت.که من اسم آن را بن بست شکني مي گذارم.

اؤيرنجي:  چرا و چگونه نشريه "اميد زنجان" توقيف شد.

حکيمي پور:  از همان روز اول ما با مسائل زيادي موجه بوديم. از اول روز اول با ما مشکل داشتند و ولي چون من نماينده بودم يك نوع مصونيت نمايندگي داشيم.دائما تذکر شفاهي و کتبي،احضار وجود داشت. در نهايت اين تذکرات زياد شد و به نزديک 50 مورد رسيد.26 مورد  مربوط به مدعي العموم بود.و بقيه حدود 30 مورد هم به ارگانهاي ديگري چون سپاه،صدا و سيما،دانشگاه آژاد اسلامي،اطلاعات سپاه، نيروي انتظامي و....  شكايت داشتيم.

اؤيرنجي: حكم اميد زنجان چه بود؟

حکيمي پور: شانس آورديم يك قاضي با وجدان و شريفي که اردبيلي اصل بود مسئول رسيدگي به اين اين پرونده تعيين شد. ايشان تسليم جو و فشار نشد هرچه فشار آوردند از حق دفاع كردند و حق را به حقانيت دادند و حتي خواستند قاضي را عوض كنند ايشان گفتند نمي توانم بگويم نمي توانم اين پرونده را تا پايان ادامه دهم و به ديگري واگذار کنم.اگر کسي خواهان عوض شدن قاضي است.بصورت کتبي درخواست کند.

و بدين ترتيب به تک تک شکايت ها رسيدگي کرده و حکم هاي مربوطه را صادر نمود و در نهايت من محكوم شدم به اينکه تا کار انتشار نشريه انجام ندهم بعد در اعتراض بعدي، مقداري تقليل يافت و به جريمه نقدي كاهش يافت.بايد مدير مسئول عوض مي شد. از طرف ديگر تو اين فکر بوديم که اميد را چگونه انتشار دهيم که به صلاح باشد دنبال راه و روش تازه بوديم چون نمي خواستيم به همان سبک و سياق قبلي ادامه دهيم .

توي اين فکر ها بوديم که عوض کردن مدير مسئول زياد طول کشيد.خواستم مدير مسئول را عوض كنيم كه هرکسي را معرفي مي کرديم قبول نمي کردندو پس از دوندگي آقاي مولائي را قبول كردند.و آن موقع هم گفتند چون 6 ماه گذشته و شما اقدام به ادامه انتشار نکرده ايد ديگر نمي توانيدمنتشر کنيد.. ولي حالا دنبالش هستم دوباره اميد زنجان را انتشار دهم.بيشتر در زمينه هائي که تاکنون کار نشده هست کار کنيم و خلاهاي موجود را پرکنيم.

اؤيرنجي: آن موقع که مي گفتند چون 6 ماه منتشر نکرده ايد و ديگر نمي توانيد منتشر کنيد به نظر تان اکنون که نزديک 6 سال مي گذرداجازه انتشار خواهند داد؟

حکيمي پور: ]با خنده[ نه ديگه من امتياز آن نشريه را دارم.تخلف خاصي انجام نداده ام.ما 6 ماه انتشار نکرديم بما تذکر دادندوالان ميخواهم دوباره انتشار کنم.ولي به نظرم مشکل خاصي پيش نياد.اگر دنبالش بروم مي توانم مجوز بگيرم.دنبال اين هستم با يک مطالعه جديد و در سبک جديدآن را انتشار دهم.

اؤيرنجي: در مورد حزب اراده ملت ايران کمي توضيح دهيد. از چه زماني تاسيس شد و تاکنون چه اقداماتي انجام داده است؟

حکيمي پور: تاسيس اين حزب هم به دانشگاه برمي گردد. در سال 69-70 در اين فكر ها بودم و از همان موقع چندين جلسه  و نشست در اين مورد برگزار کرديم.ما دنبال اين سوال بوديم كه چرا هميشه ما در تاريخ هزينه بيشتر مي دهيم.چرا هميشه بد مي آوريم.چرا ما هميشه هزينه ما از فايده مان بيشتر است.جواب اين سوال اراده ملت شد.و جواب  هم اين بود كه مشكل ما باهم كار كردن است. مشکل ما نبود فرهنگ كار جمعي است. تک تک  مان کارهاي بزرگي انجام مي دهيم ولي وقتي باهم هستيم نمي توانيم مثمرثمر باشم. مورد ديگر هم خود شيفته بودن نخبگان است.

اينها مسائلي بود که ذهن ما مشغول کرده بود. چگونه مي توان بر اين مشكلات فائق آمد كه نتيجه آن اراده ملت شد.هر چند مجوز اراده ملت را بعد از دوم خرداد دادند ولي اساس و پايه آن به سالهاي قبل برمي گردد.چون اراده ملت هدفش تقويت فرهنگ کار جمعي است به همين خطر بيشتر در كارهاي علني و اجرائي نيست اصل بر ما تقويت مشكل فرهنگ جمعي مي باشد.کارهاي ما بيشتر درون حزبي است تا بيرون.ولي در برخي مواقع مانند انتخابات وارد صحنه ميشويم و کارهائي که از دستمان بر مي آيد را انجام مي دهيم.اما اينها برما اصل نيست. که از الان وارد چنين مسائل شويم.چرا که متعقديم اگر مشکل مذکور حل شود تمامي مسائل حل خواهد شد.

در دوره دوم كه آقاي خاتمي راي آورد احساس كرديم كه جو  و فضا(1380-1381)عوض شده است.به کار ما به عنوان تهديد نگاه مي کردندچون ما به دنبال نتيجه بوديم تا عمل زدگي.لذا تصممي گرفيم به حالت انفعال در آييم تا ببينيم شرايط چه مي خواهد.ما سه سال سكوت كرديم تا ببينيم چه مي شود در انتخابات بهار 84 دوباره آن را فعال كرديم.به بهانه انتخابات دوباره شعب خود را فعال کرديم.اين مانند يک اسب زين شده آماده است که هر موقع خواستيم مي توانيم مي توانيم فعالش کنيم و هر وقت نخواستيم منفعل کنيم.

اؤيرنجي:  در مورد "مجمع آذريهاي ايرن اسلامي" هم توضيحات لازم را بدهيد.

حکيمي پور: در سال 76 در انتخابات رياست جمهوري  ما به دنبال جمع كردن راي ترکها بوديم كه با اين اسم دور هم جمع شديم ولي مجوز نداشت.اما خيلي فعال بود وتمامي ستادهاي ديگر را تحت تاثير قرار داده بود. حدود 30 شعبه در تهران داشتيم .بعددنبال مجوز هم رفتيم كه  نتوانستيم مجوز بگيريم.هر نامي داديم نتوانستيم مجوز بگيريم.اين تشکل به عنوان يک حزب غير رسمي اما فعال، وجود داشت تا اينکه ديديم  از اين نام سوء استفاده مي شود هر کسي مي خواهد در ميان مردم خود را مطرح کند و راي جمع کند از اين عنوان استفاده مي کند. ديديم عده اي سوء استفاده کنندگان مي خواهند ازاين نام هم استفاده سوء کنند که ما خودمان را کنار کشيديم.ولي متاسفانه باز هم هر از گاهي از اين عنوان استفاده مي شود.عده اي با عنوان مجمع آذريهاي مقيم مركز – عده ايي ديگر با عنوان جمعيت ترك زبانان ايران،انجمن ترکان،آذريهاي ايران اسلامي و... فعاليت مي كنند.که الان فعلا موضوعيت ومحتوا ندارد.

اؤيرنجي: ولي هماهنگونه من خودم يادم مي آيد در سال80 شما بيانيه ايي صادر کرديد و به دنبال آن هم خود شما با نشريه "پيک آذر" مصاحبه کرديد و در آنجا گفتيد که رسما "مجمع آذريها "به" جمعيت ترک زبانان" تغيير نام داد اگر امکان دارد در اين مورد بيشتر توضيح بدهيد؟

حکيمي پور: بچه هائي كه با ما كار مي كردند آنهائي كه  خودشان را هزينه مي كنند نه اينكه اين نام را براي خودشان هزينه كنند را گلچين كرديم دور هم جمع كرديم و ماهها جلسه گذاشتيم.اساسنامه  آن را  نوشتيم و يک چارچوب کاملامدني براي آن ترسيم کرديم.وقتي خواستيم به جا بنشانيم به وزارت كشور داديم كه تاكنون نتوانسته ايم مجوز بگيريم.

اؤيرنجي: يعني اكنون پرونده "جمعيت ترک زبانان ايران"  در ماده 10 احزاب هست؟

حکيمي پور: آري،هست.بچه ها  هم دنبالش هستند.ولي هنوز مجوز نداده اند.

اؤيرنجي:شما هم جزء هيئت موسس آن هستيد؟

حکيمي پور::بلي- ولي هنوز مجوز نداده اند.بچه ها هم پيگير کار هستندو هر از گاهي فعاليتهاي خاصي انجام مي دهد.اينگونه است که به ما فرصت نهاد سازي نداده اند.اکنون دنبال اين هستيم دوباره باشگاه را فعال تر کنيم.

اؤيرنجي: در مورد باشگاه توضيح دهيد؟فکر کنم ابتدا آقاي جعفري و... آن را تاسيس کردند و بعد ها شما امتياز آن را  از آنهاگرفتيد؟

حکيمي پور: نه - باشگاهي به نام" شاهين نوين" بود كه ما  امتيازآن را خريديم و به "باشگاه آذربايجان "تغيير نام داديم و همين جا جاي دارد از آقاي فائقي به خاطر زحمات ارجمند ايشان در جهت مجوز گرفتن تقدير و تشكر كنم .آقاي جعفري هم با ما بود كه پس از يك فصل تصيم گرفت از باشگاه برود و رفت.

با همان نام هم يك تيم تشكيل داديم وتا دسته دوم ليگ برتر آورديم و ديديم اگر ادامه دهيم حداقل 200 ميليون هزينه نياز دارد. و چون زياد قرض دار شده بوديم امتياز تيم را براي يك فصل فروختيم تا قرضهاي خود را پس بدهيم.بعضي ها اشتباه مي گيرند فكر مي كننند ما امتياز باشگاه را فروخته ايم.در حالي که ما امتياز تيم را، آنهم فقط براي  فقط براي يک فصل فروخته بوديم..الان دوباره تيم را راه انداخته ايم تيم ما از دسته دوم تهران شروع کرده است.

اؤيرنجي: ما وقتي رزومه کاري شما را نگاه مي کنيم مي بينيم که در حزب اراده ملت-  وجاهاي خيلي زيادي کار مي کنيد ولي من و امثال من دلمان مي خواهد شما بيشتر فعاليت خود را در زمينه مسائل آذربايجان صرف کنيد؟ چرا آقاي حکيمي پور به مسائل آذربايجان کمتر درگير مي شود؟

حکيمي پور: نه-  حزبي که تاسيس کرده ايم اکثر افراد ترک هستند.من به بچه ها گفتم بياييد شاخه شمال غرب اين را فعال کنيد .اين نام مقداري ضربه را کم مي کند.متاسفانه خوب استقبال نشد.ما ياد گرفته ايم فقط از صفر شروع کنيم .بايد تلا ش کنيم راه هاي پيموده شده را دوباره تکرار نکنيم از آنها استفاده کرده و ضعف هاي آن را برطرف کنيم بالاخره يک دليلي دارد که ما در اينجا قرار گرفته ايم اين که بي دليل نيست.الان که اين راه تا اينجا آمده است.چه ايراد هائي دارد و برطرف کنيم.الان اين راهي که تا اينجا آمده است.  نبايد برويم از اول شروع کنيم.بايد تلاش کنيم نسل بعدي را هم تقويت کنيم.

حزب يک ابزاري است که آينده ،دموکراسي،حتما  اين ابزار را نياز خواهد داشت.اين حزب مجوز هم دارد.اين متناسب با هر وضعتي قابل تغيير است و اگر هم وضعيت باقي بماند آن را سراسري مي کنيم و دوباره دنبال نتيجه گرفتن از صندوق هاي راي مي رويم.اگر وضعيتي ديگر پيش آمد متناسب با آن تصميم مي گيريم.

فعلا تصميم دارم فعلا مسئله آذربايجان  را فقط در قالب شاخه شمال غرب اراده ملت را تقويت کنيم .باشگاه را  دوباره فعال کنيم. اميد زنجان را راه اندازي و....کينم اينها به اين معنا نيست که ما در اين مدت تعطيل کرده بوديم.

اؤيرنجي: به نظر من پرداختن مسائل فرهنگي لازم کفائي است و پرداختن به مسائل فرهنگي از دوش برخي ها برداشته شده است. درد بزرگ آذربايجان امروزه نپرداختن فعالين به مسائل سياسي مي باشدهم اکنون بحث انتخاب استانداردان، فرمانداران و... مطرح است.انتخابات شوراها را در پيش رو داريم. شما به غير از باشگاه و فعاليتهای فرهنگی در زمينه مسائل سياسي آذربايجان چه برنامه و طرحهائي داريد؟و فعاليت هاي سياسي شما در اين زمينه چگونه است؟

حکيمي پور: آنها در قالب جمعيت ترک زبانان  وحزب اراده ملت ايران تامين مي شود.

اؤيرنجي:  آيا تاکنون چه فعاليتهائي در اين زمينه انجام داده ايد؟ با بيان نمونه کاري تشريح نمائيد؟

حکيمي پور: بلاخره بايد از حزب محفل استفاده کرده و يک سري از بچه هائي ظرفيت کاري بلند مدت و کار سياسي دارند را شناسايي کرده و در قالب شعب شمال غرب با تاکيد بر مسئله ملي فعال کنيم.و به کادر سازي بپردازيم. همچنين دنبا ل مجوز جمعيت ترک زبانان هستيم.

کارهاي مدني باشگاه  هم به اين خاطر است که فرهنگ کار جمعي را تقويت کنيم  واقعيت اين است که امروزه در حرکت ملي رابطه کاملا مکانيکي است ارگانيکي نشده است. من مي خواهم به حرکت هويت بدهم الان  فقط زبان و مقداري هم موسيقي مانده است چيز ديگر وجود ندارد اينها  براي هويت بخشيدن خيلي کم است  به اين خاطر براي ابراز هويت لذا بايد فرهنگ کار جمعي تقويت شود.همين که عده اي دور هم جمع مي شوند و کار جمعي انجام مي دهند اين فرهنگ خودي خود تقويت مي شود. بطور مثال در زمان مشروطيت فقط در خود تبريز حدود 100 انجمن محلات وجود داشت. که واقعا کار  انجام مي دادند تقسيم کار کرده بودند. برنامه داشتند.اساسنامه داشتند مرامنامه داشتند.لذانتيجه را گرفتند.و فرقه دموکرات هم نتيجه اين سازماندهي بود.من  هم طرح هايي براي کادر سازي و سازمان دهي دارم که در اينجا امکان بازگو کردن آنها وجود ندارد.

اؤيرنجي: به نظر من عده اي در داخل حرکت هستند که صداقت خودشان را به ملت ما نشان نداده اند دوستان من در روستاهاي اردبيل با پاي پياده از اين دهستان به آن دهستان رفته براي ايشان راي جمع کرده و تبليغات او را انجام مي دادند در عوض ايشان در دومين دور شوراي شهر ما را  به قيمت بسيارارزان فروخت اين انتقاد ها به شما زياد است که در اطراف شما افرادي هستند که با سوء استفاده از پست هائي که شما با راي مردم بدست مي آوريد آنها پست هاي دولتي مي گير ند و صداقت شان را به ملت آذربايجان نشان نداده اند؟ در اين مورد چه نظري داريد؟

حکيمي پور: در همه جا آدم هاي خوب و بد وجود دارد ما در شرايطي هستيم بايد در داخل خودمان اين مسائل را  زياد دامن نزينم ولي اينها را بشناسيم ولي زياد به بيرون انتقال ندهيم.اگر اينها را طرد کني مي روند به عنوان مخرب عمل مي کنند ولي در داخل خودمان کنترل شده با آنها برخورد کنيم خيلي بهتر از طرد مي باشد. اگر انها را نشناسيم سخت است و شايد ضربه بخوريم.ولي.برخي مواقع است من نمي دانم عمل مي کنم و برخي مواقع ديگر است که مي دانم و مي شناسم و بعد عمل مي کنم مي گويند اگر هم مي خواهيد  از هم جدا شويد هم با خوشي جدا شويد.مي گويند هزار نفر دوست کم است و يک نفر دشمن زياد است.يک زماني است ما نمدانيم و سخت است برخورد کردن ولي وقتي مي داني ديگر مشکل نداري. ما بايد صادق و غير صادق را تشخيص دهيم و آگاهانه با آنها برخورد کنيم.غير صادق نداند ما آن را غير صادق مي دانيم تا با ديگران همکاري بر عليه ما نداشته باد که بر اي ما خطر ناک است ما از چوب تبر خورده ايم نه از تيغ آن.دسته تبر از خودش است.از طرف ديگر  من در موقعيتي هستم که افراد زيادي به من مراجعه مي کنند.. من نميتوانم بگويم شما بيا و آن يکي نيايد.من عادتي دارم که اگر بدانم کاري از دستم برمي آيد هيچ وقت براي کسي مضايقه نمي کنم.ولي اينگونه نيست که به من خط دهند. اين نيست.

اؤيرنجي: وقتي مي بينيم در اطراف آقاي حکيمي پور افراد بدي وجود دارند.دلمان گرم نمي شود از ايشان حمايت کنيم.و با ايشان مراده داشته باشيم.

حکيمي پور:  من فعاليت زيادي دارم و در هر کجا افراد زيادي  اطراف  هستند. من فعاليت زيادي دارم و در جاهاي مختلف با افراد مختلف کار مي کنم.خانه احزاب- باشگاه- جمعيت و... محل هاي فعاليت من هستند.مانده در کجا باشد.افراد اطراف من قرار نيست  محرم من باشد.به من القاب زيادي دادند و من در جواب همه آنها گفتم من خودم هستم .من چاره ايي ندارم من در وضعيتي هستم که بايد با افراد مختلف مراوده داشته باشم.

اؤيرنجي: منظور من مراجعه  کنندگان عمومي نيست بلکه دوستان درجه يک و دو  و بسيار نزديک مي باشد.

حکيمي پور: خوشبختانه افراد و دوستان صادق  زيادي اطراف من هستند که به موقع مرا آگاه مي کنند.و مي دانم با چه کسي چه برخوردي داشته باشم.

اؤيرنجي: کمي فضاي گفتگو را عوض کرده و عرض کنم که درانتخابات مجلس ششم و در انتخابات دور اول شوراي اسلامي شهر  تهران در اوج  محبوبيت مشاركتي ها  به اصطلاح اصلاح طلبان آقايان حضرتي و حكيمي پور شگفتي انتخابات تهران مي شوند .به نظر بنده اين دو بيشتر با راي تركها و آذربايجانيها به اين مقام دست يافته اند. تحليل شما در اين چيست؟

حکيمي پور: خوشبختانه تورکها حس مسئوليت پذيري خوبي دارندبخصوص در تهران که 66 درصد آن ترک است. اين طبيعي مي باشد. تورکها اينجا را شهر کرده اند.در اينجا اگر اينها انسجام داشته باشندخيلي کارها مي توانند انجام دهند.مقداري پراکندگي وجود دارد و باعث مي شود راي اينها هدر رود.

مي بينيم کانديدايي که با اينها نشست و برخورد داشته باشدبا دانشگاهيان،کسبه،بازاري،هيئت هاي مذهبي و.... روابط مناسب داشته باشد. علنا راي آن فرق مي کند.راي خود من مؤيد اين دليل است.من خودم در ليست مشارکتي ها نفر پانزدهم بودم آنها مرا در دريف 15 قرار داده بودنددر حالي که من نه در سن و نه در سواد و نه در سابقه نبايد نفر پانزدهم مي شدم ولي آنها عمدا مرا در اين رديف قرار داده بودند تا اگر از اين ليست کسي راي نياورد آنهم من باشم که خوشبختانه در اينجا ادعاي کساني که شعار ايران براي همه ايرانيان مي دادند مشخص شد. و ديد تبعيض آميز آنها عيان گرديد.من به لطف همشهريها و مردم عزيز مان نفر پنجم شورا شدم.واگر دو روز بيشتر وقت داشتيم مطمئنا راي مان از اين هم بيشترمي شد.

اؤيرنجي:  وقتي شما در شورا بوديدقضيه انتقال مزار ستارخان به تبريز مطرح شد و حتي در دور دوم انتخابات شورا شهر تهران شما يکي از مهمترين کارهاي خويش مطرح کردن بحث انتقال مزار سردار ملي بيان نموديد.اين قضايا به کجا ختم شد؟

حکيمي پور: بله- متاسفانه مسئله را کش دادند و بودجه را ندادند من خيلي درگير شدم به بهانه هاي مختلف بودجه را مصرف نکردند.ما آن موقع گفتيم يا آرامگاهي براي ايشان بسازيد يا اينکه اجازه دهيد ايشان را به  جائي ببريم که قدرش را بدانند  آن را تبريز انتقال دهيم.که اين هم نشد.

اؤيرنجي:  به نظر شما جهت انتقال به تبريزچکاري مي توان انجام داد؟

حکيمي پور: به نظر من کار سختي نيست يک کار اجرائي مي خواهد.فشار بياوريم.با شوراي شهر تبريز هماهنگي شودو اين مزار به تبريز انتقال داده شود.يا بايد شوراي شهر تبريز بخواهد يا اينکه نمايندگان بخواهند و کارهاي اداري لازم انجام گيرد و اين مزار به تبريز انتقال داده شود.

اؤيرنجي: در دور دوم شوراي اسلامي شهر تهران من خودم از نزديک درگير کارها بودم" اتحاديه نهادهاي مدني آذربايجان " تشکيل شد و از طرف شما "باشگاه اذربايجان" و "جمعيت ترک زبانان" در جلسات اتحاديه شرکت مي کرد. ابتدا شما تحليل تان از دور دوم شوراي شهر  و عملکرد اين اتحاديه ارائه بفرمائيد تا سوالات بعدي رامطرح کنم.

حکيمي پور:حوداث دومين دوره شوراي اسلامي شهرتهران بايد تحليل شود.اينها ابتدا مردم را نسبت به شورا بدبين کردند.اصلاحات  با منحل کردن شورابه خودشان تير خلاص زد.مردم گفتند از کجا معلوم دوباره راي ما باطل نشود و بدبيني به شورا شروع شد.ما هم نتوانستيم به داخل مردم راه پيدا کنيم.ما هم به خودمان مغرور شديم ونتوانستيم سازماندهي  خوبي انجام دهيم. و به داخل توده راه پيدا کنيم. از طرف ديگر زمانمان هم براي تبليغ کم شد.صلاحيت خود مرا رد کرده بودند.نتوانستيم خودمان را جمع کنيم مردم هم قهرکرده بودند.اين عوامل باعث شد ما نتيجه نگيريم.اگر ما فقط توان خومان را پرورش مي داديم. قطعا نتيجه دور اول تکرار مي شد.

در داخل ما  هم مسائلي بوجود آمد که من نمي خواهم آنها را باز کنم.ما به افرادي اعتماد کرديم در حالي که اينها اصلا براي ما کار نمي کردند ودنبال کارهاي خودشان بود.ايشان نام آذربايجان و راي تورکها را براي خودش اسباب معامله قرار داده بود.به پيش افراد مختلف مي رفتند و مي گفتند ما چندين ميليون راي داريم. چنين مي کنيم و... آدم وقتي اينها مي بيندانگار آب سرد به روي آدم مي ريزند.انگيزه ايي نمي ماند.

اگر در کار صداقت و عشق نباشد برکت آن هم از بين مي رود.اينها از جمله مسائل اين انتخابات بودند و بايد اينها را آسيب شناسي کنيم و سهم هر کس را از اين اشتباه مشخص کنيم.من نميگويم کسي را محاکمه کنيم و کسي زير سوال ببريم.البته کار سياسي پستي و بلندي دارد مهم اين است من صداقت داشته باشم.مي گويند صداقت در سياست عين حماقت هست. البته با دوستان بايد صادق بود.اگر فقط خودمان بوديم قطعا نتيجه مي گرفتيم.

يکي ديگر اينکه با بدنه تنظيم نشديم.ما فکر مي کرديم اين بحث هائي که ما انجام مي دهيم همه آن را انجام مي دهند.به خيابان، کوچه و پس کوچه در بازار، هيات هاي مذهبي و ...نگاه  نکرديم.و ما با اينها هماهنگ نشديم  اين فاصله بايد يک جوري حل شود.

اؤيرنجي: بحثي که در آن زمان بود اين بود که ما اگر تاثير گذار هم نباشيم حداقل اينکه از فضا استفاده کنيم.مثلا از بحث هاي کوچک اين بود در پشت پوستر ها فلسفه کنگره قلعه بابک و.. بيان شود. بحث ديگر اين بود يکسري ائتلاف انجام شود ويک سري موافق و دسته ديگر مخالف بود.اوج اختلاف ها آنجا پيش آمد که شما پيش "مجمع آذريها " رفتيد.و اين برخلاف مصوبات اتحاديه ايي که نماينده خود شما در جلسات اتحاديه شرکت مي کرد بود؟

حکيمي پور:نه- همانطور که گفتم مجمع آذريها  فقط يک نام هست.يک عده اي با آن نام دور هم جمع مي شوندبيشتر افراد منطقه يک بودنددفتري که در آنجا بود براي بچه هاي زنجان بود که مال من بود به آنها داده بودم و آنها هم اشتباه مي گرفتند و فکر کردند دفتر مال خودشان هست و من رفتم آنها را از آنجا بيرون کردم آقاي کمال مرادي کاملا در جريان هستند.

 مورد ديگر اينکه يک پوستري به نام مجمع آذريها منتشر شد. يک نفري پيدا شده بود از اين نام استفاده مي کرد و عکس افراد مختلف را در آن درج مي کرد و از آنها پول مي گرفت و براي اينکه ليستش به چشم بيايد  عکس  چندين چهره سياسي را بدون آنکه آنها خودشان خبردار شوند در آن درج کرده بود. در آن زمان انوع اقسام پوستر منتشر مي شد که عکس هاي ما هم در آن درج مي شد من را هم بدون اينکه من خبر دار بشوم درج کرده بودند. من که نميتوانستم بروم به آنها بگويم چرا اين کار انجام داده ايد بچه هاي.دفتر فاطمي هم که من در اختيار مجمع آذري ها قرار داده بودم دنبال کارهاي ديگر بودند و ديدم متاسفانه آنها من از هدف طرد شده اند و به آنها گفتم شما از اينجا برويد و آنها هم رفتند.

اؤيرنجي: اما مراسمي که شما  مي خواستيد در باشگاه هفتم تير پارک شهر تهران برگزار کنيد.کاملا با مجمع آذريها هماهنگ بوديد و با آنها در ارتباط بوديد؟

حکيمي پور: ما مي خواستيم به خاطر صعود باشگاه مراسم جشن برگزار کنيم و اطلاعيه داده بوديم.براي افراد مختلف دعوت نامه فرستاده بوديم.و آنها هم دعوت شده بودند.چون يک مراسم مردمي بود قشرهاي مختلف به آنجا آمده بودند ولي من با آنها در ارتباط نبودم.

اؤيرنجي: شما قصد داشتيد افرادي که در ستاد چهار راه کالج فعاليت ميکردند را ازآنجا بيرون کنيد؟در اين مورد بيشتر توضيح دهيد.

حکيمي پور: نه - اخراج  که نشد. چون در داخل کار بود چيزي نگفتم فقط  به بچه ها گفتم مواظب باشد من با چشمان خودم صحنه هائي ديدم که قابل بيان کردن نيست.

تز من اين است که اگر سرمايه داري بايد براي آرمانت خرج کني ولي اگر بخواهي از آرمان براي پيشرفت خودت صرف کني اين خيانت است.به اين خاطر من معتقد بودم  نبايد از آرمان مايه بگذاريم.براي هر چيزي نبايد اين نام را استفاده کنيم. براي شوراي شهر ارزش ندارد ما نام آذربايجان را خرج کنيم. بايد ببينيم چه مي دهيم و چه مي گيريم.من در چندين جلسه به آنها گفتم اينها  را قاطي نکينم چون که کار زياد مهم نيست کار بايد با هزينه سازکار باشد.وقتي بچه ها گفتند فرصتي است براي مطرح شدن من هم مخالفت نکردم و چون دفتري در آنجا داشتم در اختيار بچه ها قرار دادم جلسات برگزار شد. کارها پيش رفت  تا اينکه در روزهاي آخر که من  مقداري ناراحت شده بودم. و من خودم به آنجا نيامدم ولي گفتم امکانات آنجا را قطع نکيند و در آنجا کارها پيگيري  شد.

من ديدم با قضيه معامله مي شود.از طرف ديگر من من سابقه ايي از اين کارها داشتم  در مجلس ششم دو نفر رفته بودندپيش .... و به آنها گفته بودند ما از طرف ترکها آمده ايم ما در اينجا 500000 (پانصد هزار)راي داريم با ما ائتلاف مي کنيد يا نه؟ آنها هم به آنها گفته بود ما الان چندين دهه است فعاليت مي کنيم اين مقدار راي نداريم شما که اين تعداد راي داريد چه نياز ي به ائتلاف به ما داريد؟اينگونه  مي روند ما تحقير مي کنند کوچک مي کنند.

 به نظر من انتخابات شورا در حدي نيست که از اين نام براي آن خرج کنيم.

اؤيرنجي: شما بعد از انتخابات دور دوم شوراي شهر تهران سکوت اختيار کرديد؟ در اين مورد توضيح دهيد؟

حکيمي پور: نه- من بار ها گفته ام اگر مي خواهيد مسائل را حل کنيد افرادي که درگير مسائل بودند دور هم  بنشينيم و صحبت کنيم  ابتداآسيب شناسي کنيم و مشکل را بداينم  در نهايت آن را برطرف کنيم.نه اينکه مقصر را بگيريم و تنبيه کنيم بلکه مهم اين است که اشکال پيدا شده و برطرف گردد ما به حد کافي دشمن و مشکل داريم اگر  خودمان ما براي خودمان مسئله ايجاد کنيم. دشمن شاد کن بوده و براي ما عيب مي باشد.من دنبال اينها نستم ولي به اين حساس هستم که اينگونه مسائل براي من  منبع در آمد شود.

اؤيرنجي: در اين مورد بيشتر توضيح دهيد؟

حکيمي پور: جو در آنجا خطرناک بود.ما داخل کار شده بوديم چون وارد شده بوديم ديگر نمي توانستيم خارج شويم.طرف به ستادهاي مختلف مي رفت. مي گفت ما هستيم و مي خواست معامله کند...

اگر مي خواهند مسائل باز شود من حاضرم آن را باز کنم.ولي نمي خواهم اينها باز شود. دشمن بدانند در داخل ما چه ها مي گذرد.آنهائيکه بايد بداند مي دانند طرف کامپيوتر و موبايل مرا مصادره کرد.از من يک پولي مي گرفت و از طرف ديگر پول ديگري مي گرفت.کسي که من و آقاي کامراني را به راي مي فروشد کل حرکت را به چيزهاي ديگري خواهد فروخت.ما نميگذاريم. نه بخاطر خودمان، بلکه بخاطر مسائل ديگر.

ديگر نميخواهم بيشتر اين را باز کنم ولي اگر بخواهند حاضرم در اين زمينه در جلسات و نشست هاي مجزا صحبت کنيم.

اؤيرنجي: به نظر من اين بحث هاي بايد ادامه يابد و اين آسيب شناسي به موقع انجام شود چرا که انتخابات ها ي بعدي در راه است.اگر ما نتوانيم اين را آسيب شناسي کنيم قطعا نمي توانيم در انتخابات هاي ديگر حرفي براي گفتن داشته باشيم .

حکيمي پور: بله.کل مسئله اين است که در آنجا از اين نام سوء استفاده مي شد.شايد تعداد شان به 3  نفر بيشتر نشودالبته تمامي بچه با صداقت و ايثار و از خود گذشتگي فعاليت مي کنند بدون ادعا و با ايثار کار مي کردند.وتا زماني که من با چشمان خود نديدم طرف آقاي.... را  گرفته بودي مي گفت بايد همين الان  بمن پول بدهي همين لحظه فرياد کشيدم و گفتم بگوييد از اينجا برود.ديگر نمي خواهم ببينم. اين توهين بود.ايشان حق ندارد نام آذربايجان را بياورد يعني قيمت ما اين است؟يعني ما اينقدر کوچک شده ايم.

اؤيرنجي: شما از فرداي انتخابات و پس ازمشخص شدن نتيجه سکوت کرديد و چيزي را نگفتيد اگر اين مسائل واقعيت دارد چرا در آن موقع مطرح نشد و مورد کنکاشي قرار نگرفت.

حکيمي پور: آنهائي که بايد بدانند دانستند.دوستاني که در داخل کار بودند متوجه شدند وهمان لحظه چند نفري شاهد قضيه بودندو ديدند که من چرا عصباني شدم و جالب اينکه کامپيوتر و موبايل ما را مصادره کرد.و حرکات بچگانه انجام دادند.

اؤيرنجي: آنها هم ميگويند حق ما در ستاد ضايع شد و پول ما را ندادند.

حکيمي پور: چه نيازي ايشان داشتند.امکانات آنجا بود و غذا هم داده مي شد ايشان  هرچيزي لازم داشت به ايشان مي داديم تن خواه هم که داده مي شد.

ما اينها را  از خيلي وقتها مي شناسيم نه در شان من است  که با آن درگير شوم و نه آنقدر اهميت دارد که من آنها را بيان کنيم. من اگر عرضه داشته باشم که خودم را بايد هزينه حرکت کنم نه اينکه حرکت را براي خودم هزينه کنم.تازه اگر مي خواهيد حرکت را براي خودتان هزينه کنيد حداقل اينکه مارا در پيش ديگران مضحکه نکنيد.ما را مسخره و تحقير مي کنند. پيش افراد مختلف مي رفت و حرفهاي و حرکات بچگانه ايي انجام ميداد و اين براي فردي سياسي مثل من که با افراد مختلفي در منعامل هستم عذاب آور بود و زجر مي داد ما  را مسخره مي کردند.

آقاي کامراني شاهد است من چندين مرتبه خواستم جلسه بگذارم و اين مسائل را بررسي کنم که مقدور نشد.گفتند تخريب مي کنند اگر بخواهيم اين را  خيلي پيگيري کنيم براي حرکت سم مضرر است.اگر سکوت کني تخريب مي کنند.ما بايد مواظب باشيم هيچ وقت به موضع دفاع نيفتيم.آن موقع موقع مرگ است.مگه چکار کرده ايم که دفاع کنيم .بايد تلاش خود رابکنيم و نتيجه هم هرچه باشد اتفاق بيفتد.

اؤيرنجي:شما  بلافاصله پس از انتخابات کمتر در صحنه حاضر شديد؟ علت چي بود و در اين مدت کجا بوديد و چه فعاليتهائي انجام مي داديد؟

حکيمي پور: حرکت تابع متقيات زماني است.يک زماني لازم است آدم  بيانيه دهد .زماني ديگر لازم است مطلب بنويسي .هر شرايطي تابع خودش است

سکوت من بي عملي نبود.کارائي که من بايد انجام دهم به موقع خودم انجام داده ام. الان هم مشغول فعاليت هستم که بيشتر آشکار نيست اين حرکت مشکل کادر سازي و مشکل تئوريک دارد.به آنها بايد فکر کرد و روي آنها بايد کار شود. بيشتر وقت من صرف مسائل فکري و برنامه ريزي مي گردد به اين خاطر بود که در بيرون و فضاي اجرائي زياد نبودم.افرادي در داخل قضايا بودند خبرداشند و شاهد فعاليتهاي من بودند.

اؤيرنجي: چطور شد در انتخابات رياست جمهوري از آقاي رفسنجاني حمايت کرديد؟

حکيمي پور: آن براساس يک تحليلي بود که نتيجه انتخابات  نشان دادآن تحليل درست بود.ما متعقد بوديم که ...................... به اين  خاطر بود که رفتيم و آقاي هاشمي را حمايت و تشويق کرديم که به صحنه بيايد و ايشان هم قبول کردندو ....

اؤيرنجي: چون امروزه در حرکت ملي ما بايد از عينک آذربايجان مسائل را ببينيم که حتي در بيانيه "مجمع دانشگاهيان آذربايجاني " هم آمده بود تا زماني که هر کانديدايي تضمين عملي ندهد از آنها حمايت نخواهيم کرد.شما شايد تحليل تان نسبت به مسائل کشوري درست باشد ولي آيا در زمينه مسائل آذربايجان هم فکر مي کنيد حمايت از آقاي هاشمي به نفع آذربايجان بود؟

حکيمي پور: ببينيد ما آن ديدگاه را در قالب جمعيت ترک زبانان تعقيب کرديم اگر بيانيه آنها را نگاه کنيد کاملا به اين مسئله پي مي بريد. عرصه فعاليت من يکي دو تا که نيست.يک ديدگاه عمومي وجود دارد. که در قالب اراده ملت پيگيري مي شودو اين نشانه تشويش اذهان وبه ديدگاه متضاد کشاندن نيست اين در واقع نشان دهنده اين است که آدم در آن واحد چندين دغدغه و به چندين درد مبتلا است . من در هر قالبي يک موضعي خاص داشتم و تبعات آنها را به عهده گرفته بودم.من تمامي احتمالات را داده بودم .

من مي دانستم که ترکها در شرايطي نيستند که کانديداي مستقل بدهند. و قبلا بحث اينها را هم داده بودم.ما مي باختيم و اين يک مرحله گذر بود که راي آقاي مهرعليزاده هم نشان داد که مي توان براي آينده برنامه داشت.اينطور فکر نکنيد که من خط و مشي خود را عوض کرده بودم و بلکه هر کدام در جاي خود از اهميت خاصي برخوردار است. اگر اينها را بشينيم وبحث کنيم  من مفصل توضيحم يدهم من نمي خواهم دفاع کنم بلکه صحبت من اين است که اين بار ديگه بنايد اشتباه کرد و اين دفعه تا زماني که نتيجه قطعي براي من محرز نشده است وارد فضا نشويم.

اؤيرنجي: به نظر من هر کسي در ذهن خودش يکسري آرمان دارد شما که گفتيد در چندين عرصه فعاليت ميکنيد و چندين دغدغه داريد. آرمان تان کدام است.؟

حکيمي پور: آرمان من اين است ما هنوز به مرحله ايي نرسيده ايم خودمان نتيجه قطعي را بگيريم بايد هميشه راه فرار داشته باشيم آرمان من اين است که مي گويد تا زماني که آن اندازه قوي نشده ايي که خودت مستقل عمل کني.بسان مار آرام باش.

در سياست مثلي هست که مي گويند  سگ زنده  از شير مرده بهتر است اينکه ضعفي که ما داشتيم اين است ما سياست مدارنداشته ايم و اگر آمده زود بلوکه شده است. .ما چندين جلد تاريخ حماسه و ايثار هستيم ديگه کافي است. براي چندين نسل بعدي هم ايثار و حماسه مان کافي است. مثل ديگري مي گوند پنبه را براي سر بريدن در آورده اند.براي ميوه بريدن کارد لازم داريم ولي براي سر بريدن پنبه لازم است.بما هميشه کادر داده اند و با ماشاء الله ماشاء الله ما را به جلو هل داده اند و ما هزينه داده ايم ديگران استفاده اش را برده اند. بحث تر س نيست بلکه صحبت نتيجه است. من متعقدم ما بشينيم ببينيم که چه داريم و چه نداريم. داشته ها را تقويت کنيم اگر دنبال ضعفها نرويم که برطرفشان کنيم. هيچ وقت نتيجه نخواهيم گرفت. و اتفاقا سر خرمن دوباره عقب خواهيم افتاد.

 

اؤيرنجي: من اين سوال از افراد مختلف پرسيده ام و از شما هم مي پرسم. چرا افراد مختلف آذربايجاني موجود در سيستم به  تنهائي فعاليت هاي خاصي راانجام مي دهند  و همه شان دغدغه آذربايجان دارند ولي هيچ کدام  با هم هماهنگ نيستند و از همه مهمتر هيچ کدام از اين افراد وارد فعاليت اجرائي نسل جديد نمي شوندويک نوع خلا بين نسل جديد و قديم ايجاد شده است شما دليل اين را در کجا مي بينيد.؟

حکيمي پور: هر کس بايد کار خود را انجام دهد اول بايد هويت واحد پيدا کنيم.الان ما تک تک بسان شن هستيم که کنار هم جمع شده ايم ولي  هويت  واحد نداريم اين فايده ندارد.ارتباط هاي ما مکانيکي است ارگانيگي نيست.هويت ما ايجاد نشده است.دوباره کاري مي شود. اشتباه سازي مي شود.خنثي سازي مي شود.مطلب و مقاله نوشتن و... ننوشتن ضعف نيست .من اين مراحل را گذرانده ام.من در مراحل سازمان دهي هستم.

اؤيرنجي:شما که معتقديد بايد سازماندهي کنيد در اين مورد چه کارهائي انجام داده ايد؟

حکيمي پور: بله-  الان من در اين مرحله هستم و بايد به اين مرحله وقت بگذارم.من بايد تجربه ام اينجا بياورم بايد نيرو آماده کنيم فردا خلا  کادر و خلانيرو نداشته باشيم. ممکن بود اگر در مجلس بودم کار ديگري انجام مي دادم چطور که انجام دادم.يا اينکه موقعي که در اميد بودم قلم هم مي زدنم قرار نيست همه اينها را بازگو کنم آنهائي که بايد بدانند مي دانند.

اؤيرنجي: مثلا يک مورد همايش قلعه بابک چرا شما  و امثال شما در آن شرکت نمي کنيد؟

حکيمي پور: من بارها گفته ام ما ببدانيم از يک کار چه تعريفي داريم .قلعه بابک الان براي ما به يک نماد تبديل شده است که سالي يک بار به آنجا ميرويم و فرياد مي زينم ما هستيم.و اين الان دو سالي است که از حالت توده ايي خارج شده است به نظر من اصرار بر يک موضوع و يک روش کار درستي نيست.بايد ببينيم اين همه نيرو گذاشتن و وقت صرف کردن ارزش دارد يا نه؟   يا اينکه کارهاي ديگري هم وجود دارد       

اؤيرنجي:  البته جايگزيني بحث ديگري است ولي به نظر من قلعه بابک از تمامي مسائل فرق مي کند.و از همه آنها مهمتر است

حکيمي پور: اوايل من به آنجا مي رفتم و آخرين باري که به آنجا رفته ام سال 80 بود و در آنجا مطلبي هم ارائه دادم.از سال 81  به اين طرف نرفته ام و امسال هم نرفتم و فقط يک بيانيه دادم.الان احساس مي کنم بايد جايگزيني براي اين مراسم داشته باشيم .نمي گويم اين بايد تعطيل شود در کنار اين هم مي شود کار ديگر انجام داد آن کارکرد خود را دارد به يک نماد تبديل شده و به پيش مي رود.ولي جايگزيني هم امکان دارد بهتر جواب دهد.

اؤيرنجي: افراد مختلفي در چنين مراسم هائي دستگير مي شوند.چرا شما به عنوان يک فعال آذربايجاني نسبت به اين اعمال غير انساني واکنش نشان نمي دهيد؟ شايداعتراض شما در مجامع داخلي و بين الملي تاثير خودش را بهتري داشته باشد.چرا در اين زمينه اقدامات خاصي انجام نمي دهيد؟

حکيمي پور: دوستاني که از نزديک با من در ارتباط هستند مي دانند که ما در اين موارد کوتاهي نميکنيم.آن مقداري که ما براي بيرون آمدن و آزاد شدن اينها فعاليت مي کنيم شايد اگر به رو بياوريم موضع گرفته و اطلاعيه دهيم آن موقع کارکرد خود را از دست مي دهدو نتيجه نمي دهد.واقعيت اين است  يک سري موقعيتهائي امسال من داريم که مي توانيم جور ديگر کمک کنيم بهتر است ولي اگر در بعد برخورد ظاهر شويم  اقدام کنيم ديگر نمي توانيم کارائي اصلي خود را داشته باشيم به نظر من هر کسي بايد در بعد تخصصي خود فعاليت داشته باشد. به فرض وکيل کار خود را انجام ندهد  واگر موضع گيري سياسي کند ديگر کارائي خوش را از دست خواهد داد ما در پشت سر با توجه به موقعيتهائي داريم مي توانيم فعاليتهائي در زمينه آزاد شدن، عدم فشار به خانواده آنها و.... انجام دهيم.هماهنگي با وکيل، ملاقات  گرفتن

اما اگر من هم موضع بگيرم که اتفاقا خيلي هم خوشم مي آيد و الان هم مي خواهم يواش يواش وارد اين فضا شوم ولي ديگه بايد آن يکي را تعطيلي کنيم.

اؤيرنجي:   من اين گفته تان را قبول ادارم ولي بحثي که هست عدم وارد شدن شما به فضاي اجرائي يک نوع خلا بين شما و ديگر فعالين و روشنفکرا ايجاد مي کند .که متاسفانه يکي از موضلات کنوني حرکت همان خلا و فاصله بين روشنفکران آذربايجان با عوام مي باشد.مثلا شما مقايسه کنيد براي فردي چون دکتر آغاجري وقتي مجازات اعدام  تعيين مي شود.مملکت به لرزه در مي آيد ولي وقتي براي فعالين آذربايجان چنين مسائلي رخ مي دهد نميتواند آن تاثير خود را بگذارد.

مثلا اگر فردا روزي شما آقاي حکيمي پور بخواهيد اقدامي انجام دهيدکه نياز به پشتوانه مردمي دارد عملا چنين اقدامي صورت نخواهد گرفت علت اين کار چيست.فکر نمي کنيد دليل آن همان موارد مذکور باشد.

حکيمي پور: امروزه بايد دو کار  اساسي را در حرکت انجام دهيم اول آسيب شانسي حرکت است که بدانيم چي داريم و چي نداريم  تهديد ها را بشناسيم. داشته و نداشته هاي خود را بشناسيم. و بعد از آن است بايد بشينيم ببينيم که چکار بايد انجام دهيم.با نقد حرکت داشته ها و نداشته هاي خود را بشناسيم که اگر اينها را انجام ندهيم. سه  تا مسئله  است اگر اينها بحث نشود و از اينها يک يکيج در نيايد  ما دوباره خواهيم باخت. همين جا اعلام مي کنم.بايد اين را انجام دهيم . حتي دير هم شده است.مشکل ما اين است که ما جمع نيستيم. ما يک مجموع که تک تک ما هويت مستقل داشته باشد را نداريم. اگر اين هويت را ايجاد کنيم آن موقع است که ما مي فهميم که بايد چکار کنيم.آن موقع مي فهميم که چه چيز را بايد نقد کنيم. امروزه هر کسي بنا به ديدگاه خودش به اين حرکت هويت مي دهد.مي گويند:  "دوغولماميش اوغلانا  دون تيکيرلر"  خيلي خطر ناک است .به اين مي گويند فرصت طلبي، سوء استفاده گرائي  که بيايد حرکت را خراب کند به اين خاطرکساني که دلشان ميسوزند کنار کشيده مي شوند چون که براي خودشان سفره باز نکرده اند دنبال نفع شخصي نيستند.دنبل يک آرمان است وب راي يک عقيده کار مي کندولي کسي که دنبال نتيجه است وقتي مي بيند فضا خراب است هيچ واکنشي نشان نمي دهدچونکه نتيجه براي او مهم است..بايد براي اينگونه مسائل فکر اساسي کرد تازه اگر اينها را حل کردي يک مشکل بزرگ ديگر داري.اينکه اين حرکت براي بطن مردم آذربايجان دوخته نشده است.اين مشکل بزرگي است.الان بايد شما برويد از توده مثلااز يک کارگر،بقال و... بپرسيد ببينيد از حرکت چه شناختي دارند.شمادانشجويان را نگاه نکنيد دانشجو که توده نيست. ببينيد  توده از حرکت چه ديدگاهي دارند.پيشه وري اين کار را در عرض يک سال انجام داد. در حالي که امروزه خيلي پيشرفت کرده ايم. و ما نمي توانيم اين کار را انجام دهيم.

اؤيرنجي: عامل موفقيت پيشه وري چه بود؟

حکيمي پور: ما کادر حرفه ايي نياز داريم ما کادر حرفه ايي نداريم. آنها کادر حرفه ايي داشتند آنهاحيدر خان عمو اوغلي تربيت کرده بودند. ولي ما چي؟طرف فورا ادعاي رهبري دارد.الان هم امثال دکتر هيئت ادعائي ندارد.من نگران اين مسائل هستم.من دنبال اين هستم  با توجه به اندوخته ايي که دارم تا يک کادر حرفه ايي تربيت کنم.

اگر فردا در اين مملکت اتفاق خاصي اتفاق افتاد ما چي داريم.؟عرب ها- کردها و بلوچ ها... از ما جلو هستند.در حالي که هيچ کدام در مدنيت و تاريخ بما نمي رسند.چرا ما عقب هستيم.من مي خواهم با يک جمع بنشينم و سه مسئله را حل کنم.اول آسيب شناسي و دوم داشته ها و نداشته را مشخص کنيم سوم اينکه چه بايد کرد؟جواب اين سوالات کجاست؟ بطور مثال در جريان مراسم سالگرد باقرخان مسائلي پيش مي آيد و برخي ها امسال گون آذ تي وي مي نشينند هفته ها و ماهها اين مسائل را انگلک مي کنند که نتيجه اش بدبين کردن ما به همديگر است يعني .من بايد تمامي مسائل را رها کنم و به دوستان اطرافم بدبين شوممشکل داريم.بايد بنشينيم به موقع اين مشکلات را حل کنيم.الان ما خيلي عقب هستيم به نظر من حرکت 5 سال زمان از دست داده است ما از سال 79 در جا مي زنيم من براي اين گفته ام دليل دارم و حاضرم بحث کنم.از آن زمان به بعد فقط در حرف مانده ايم و در جا مي زنيم نمي توانيم جلو برويم. دستمان رو شده است بدون اينکه بدانيم مهار شده ايم.بايد اين بن بست خارج کنيم.

اولا بايد حرکت از حالت ايدئولوژيک بيرون بيايد.از حالت يک مانيفست  سياسي بيرون بيايد.اصلا  هويت اين حرکت چيست؟  هويت سياسي،تاريخي، اجتماعيو... کدانم يک است.يا اصلا همه اينها مي باشد يا اينکه هيچ کدام از اينها نمي باشد ببينيد مشکل ايئولوزيکي داريم.مشکل تئوري  داريم.مشکل روش داريم مشکل سازمان دهي داريم.مشکل کادر سازي داريم.مشکل رهبري داريم. با همه اينها دنبال مسائل دومين دوره شوراي شهر رفتن وقت تلف کردن هست. در اين موقع زمين گير مي شويم اينها براي من اصلا مهم نيست بگذار اصلا مرا محکوم کنند براي من مهم نيست مهم اين است که مسائل آذربايجان حل شود.

اؤيرنجي:  به نظر من اين مشکلاتي که فرموديد درست است ولي ريشه اين مشکلات را بايد در نسل قبل از ما جستجو کرد .امروزه اکثر فعالين حرکت افراد زير  سال 30و يا حداکثر40 تشکيل مي دهند. چرا بزرگان ما نمي آيند و اين تجربيات خود را بما آموزش و انتقال نمي دهند؟

حکيمي پور: اولا اينکه من به نوبه خود کارهاي لازم را انجام داده ام.ما چندين جلسه تصميم گرفتيم يک جمع مطمئن و آکادميک پيدا کنيم و اين کار را انجام دهيم پيدا نکرده ايم. ما تمامي راهها را رفته ايم فعلا موفق نشده ايم. ما دنبال اين هستيم که تمامي افرادي که ادعايي در اين حرکت دارند را جمع کنيم.و يک مجموعه واحد تشکيل دهيم.وقتي مي نشينيم يک عده افرادي که فقط فردا را مي بييند.حاضر مي شوند ما نمي توانيم با آنها کار کنيم.

من بارها اين مثال را زده ام اگرمي خواهيد برنامه يکساله داشته باشيد گندم بکاريد اگرکي خواهيد برنامه ده ساله داشته باشيد درخت گردو بکاريد اگر مي خواهيد برنامه يک عمر داشته باشيد انسان پرورش دهيد.

از يک طرف ديگر من نگران نيستم. حرکت راه خودش را مي رود ولي قرار بر اين بود ما حساب شده حرکت کنيم اشتباهمان کم شود. نتيجه بگيريم حرکت تکامل پيدا کند اينها دغدغه من است و دنبال اين مسائل هم هستم .من کارها را تعطيل نکرده ام من دنبال اينها هستم.کلا تمام هم و غم من اين است.

بقه چيزها زياد براي من مهم نيستومثلا بروم سرمزار باقرخان و اطلاعات به من حساس شود و فردا جلوي بقيه کارهايم را هم بگيرد.

اؤيرنجي:  در يک مقايسه کوچک بين کردهاو خودمان مي بيينيم که لابي کرد امروزه در حاکميت نفوذ خوبي دارد بطوريکه آقاي رمضان زاده سخنگوي دولت خاتمي در کردستان مي گويد:" بنده به عنوان يک فعال سياسي کرد نه به عنوان سخنگوي دولت صحبت مي کنم " و چه صحبتهائي هم که انجام نمي دهد و بعد روزنامه ها ي شرق - اقبال و... تمامي اين جلسات را ساپورت خبري مي کننند و اصلاح طلبان کرد تشکيل مي دهندو.... ولي ما چي؟به نظر من اينها همه نفوذ لابي کرد را نشان مي دهد و لي چرا ماها نتوانسته ايم عليرغم اکثريت بودند از اين سيستم استفاده کنيم.

حکيمي پور: اولا من رمضان زاده   امثالهم نيستم آنها فرزندان سيستم هستند من با آنها فرق دارم من پست دولتي ندارم عليرغم اينکه جانباز هستم کارمند دولت نيستم. دو تا پست ايي هم که داشته ام با راي مردم بدست آورده ام.استانداراردبيل  شدن من تا پشت در دولت رفت ولي رد شد.به آنها به عنوان فعال سياسي نگاه نکنيد.به آنها اجازه انجام چنين کارهائي را مي دهند ولي به من مي گويد در آستانه درب مانده است نه بيرون مي رود و نه داخل مي آيِد.شما فکر نکنيد از اينکه به آنها چنين اجازه ايي مي دهند و بما نمي دهند نشانهدنقاط ضعف ماست نه خير بلکه به نظر من اين نقطه قوت ما است.آنها از ما مي ترسند.حتي اگر 10 سال هم نگذارند ما کلمه اي حرف بزنيم و بنويسيم.الان در کابينه احمدي نژاد بيش از يک وزير ترک ندارم.به ما اعتماد نمي کنند که پست بدهند. دليل هم داردمثال تاريخي داريم .محمد شاه قاجار روزي محمد شاه از وزير خود سوال ميکنداگر روزي کردستان قيام کند بايد چکار کنيم.وزير گفت يک لشگر از آذربايجان مي فرستيم.آنها را سرکوب مي کند

 اگر روزي عرب ها قيام کند بايد چکار کنيم.وزير گفت يک لشگر از آذربايجان مي فرستيم.

اگر روزي بلوچ ها قيام کند بايد چکار کنيم.وزير گفت يک لشگر از آذربايجان م يفرستيم. و...

اگر روزي آذربايجان قيام قيام کند بايد چکار کنيم.وزير گفت آذربايجان قيام نميکند.

- فرض کنيم قيام کند.

- امکان ندارد .مگر ممکن صاحب مملکت خودش قيام کند ؟

- حالا فرض کن قيام کند.

- آن موقع بايد جمع کنيم برويم.

  اصلا معنا ندارد .فکر نکن ما ضرر مي کنيم.ما بطور طبيعي   در اقتصاد سياست در همه جا رشد مي کنيم ما نگران اينطور چيزها نيستيم من نگران اين هستيم که فردا اتفاقي در مملکت اتفاق افتاد آيا برنامه ايي براي آن روز داريم. اگر يک شرايط مدني ايجاد شد تا بتوانيم به اندازه نيرو و توانمان در مملکت اثر بگذاريم آيا براي چنين روزي سازماندهي کرده ايم. برنامه ريزي  داريم.شايد براي نيم درصمان برنامه ريزي نداريم . ما ضعيف هستيم نه اينکه آذربايجان يا ترک ها ضعيف هستند.

اؤيرنجي:  واقعيت اين که نشريه بهار زنجان بطور رايگان براي اکثر فعالين آذربايجاني ارسال مي گردد و اين نشريه  هر از گاهي مطالبي هم بر عليه شما چاپ مي کند و قطعا بسياري از خوانندگان ما دنبال جواب مسائل مطرح شده در اين نشريه هستند.اولا اينکه چرا تاکنون به نشريه جواب نداده ايد؟ ثانيا اينکه نظر شما در مورد مطالب چاپ شده در آن نشريه چيست.؟

حکيمي پور:  من اصلا اعتقادي به اين مسائل ندارم اينگونه مسائل انفعال به بار مي آورد در هر حال آن فردي که در آنجا هست او يک مدتي در "اميد زنجان "مطلب مي نوشت انتظار داشت ما از ايشان حمايت سياسي بکنيم. با بچه ها مسائلي داشت.در هر حال ايشان از روي برنامه چيزي را مي نويسد مي خواهد مرا وادار کند به آن جواب دهم.در حالي اکثر بچه ها به جاي من به ايشان جواب داده اند.ايشان  تقريبا در زنجان شناخته شده است. برخورد من با آن خنده آور است.من تقريبا آن را در نعمت  رقيب  محروم کرده ام.او دنبال يک رقيب مي گردد که من ايشان را از اين امر محروم کرده ام.

اؤيرنجي:  هر طوري  باشد مقداري تاثير مي گذارد.مثلا احتمالا قضاياي شعبان و... مقداري واقعيت داشته باشد.؟

حکيمي پور: در زماني که کيهان اين مسائل را مطرح مي کرد جواب داده ام.او خيلي کوچکتر از اين مي باشد که من به ايشان جواب دهم.البته برخي جواب هاي ايشان را در روزنامه صبح امروز داده ام.او کوچکتر از اين حرفهاست.او مي خواهد خودش را مطرح کند

اؤيرنجي:  در يکي از شماره هاي اخير نوشته بود حکيمي پور از آقا ي رفسنجاني عذر خواهي کرده است.در اين مورد نظرتان چيست؟

حکيمي پور: من جواب آن را در موج بيداري داده ام. جواب کوتاهي به ايشان داده بودم.همه ايشان را را مي شناسند همه او را مي شناسند و يک چهره منفور مي باشد.اينگونه نوشته تبليغ من مي باشد.

اؤيرنجي: لطفا در موردبرنامه هاي آينده توضيح دهيد.اينکه گفتيد مي خواهم وارد فضاي اجرائي و برخورد شوم بيشتر توضيح دهيد؟

حکيمي پور: من فکر مي کنم الان دوراني جديدي شروع مي شود.بايد مقداري با تحليل ها ي جديد با جمع بندي جديد و با تاکتيک هاي جديد فعاليت را شروع کنيم. دوباره دنبال نشريه"اميد زنجان" هستيم وسعي خواهم کرد در اميد جديد به مسائل تئوريک جواب دهم و دنبال اين هستيم مقداري نهاد ساز ي کنيم.باشگاه آذربايجان را تقويت کنيم.شعب آن را زياد کنيم. بايد با تقويت تشکل هاي مدني ضعف هاي حرکت را سريعتر تقويت کنيم.متناسب با شرايط جديد جلو رويم يادمان باشد رفته رفته زمان کم خواهيم آورد.

اؤيرنجي:  در پايان خواهشمنديم جمع بندي خودتان از حرکت ملي آذربايجان بيان فرمائيد.

حکيمي پور: به نظر من تحولات دنيا بخصوص خاورميانه چندين گزينه را در مقابل حرکت ملي آذربايجان قرار خواهد داد. چندين گزينه احتمال دارد پيش بيايد.اگر بيدار نشويم و زرنگ نباشيم و استفاده نکينم ديگران استفاده خواهند کرد.تحولات منتظر من و شما نخواهد ماند. بعضي ها خيلي خوش بينانه به مسائل نگاه مي کنند.

ممکن است چندين احتمال و اتفاق بيفتد. بايدبراي اين احتمال ها طرح و برنامه داشته باشيم اين تحوات در دستان ما نخواهد بود مبادا دعواي فدرال و يا چيزهاي ديگر را باهم داشته باشيم هيچ کدام از اين تحولات در اختيار ما نيست و نخواهد بود. طرح خاورميانه بزرگ  که نوشته شده است. به اجرا در خواهد آمد ما بايد زرنگ باشيم خواسته هاي ملي خويش را  باتحوالات بين المللي هم راستا کنيم. کاري کردها درعراق انجام دادند.کاري که طالباني انجام دادمگرجلال طالباني کي بود؟..ايشان مادر زادي يک ضد امپرياليسيت و سوسياليست مي باشد. فقط توانست خود را با تحولت بين المللي هم سو گرداند.و نتيجه لازم را بگيرد.

لذابايد تمامي احتمال ها را بررسي و کنيم و ميزان تحقق آن را هم بر آورده کنيم و براي هرکدام از اين احتمالات برنامه داشته باشيم. کل صحبتهاي من اين است.اين هم شدني نيست مگر اينکه به آن پکيج عمل کنيم آسيب شناسي صورت گيرد – فرصت ها و تهديد بررسي شود چه داريم و چه نداريم مشخص گردد و به دنبال آن ببينيم چکار مي شود کرد ؟ با چه امکانتي وبا چه  وضعيتي

- ممکن است همين وضعيت بماند.اگر ماند چکار کنيم

- ممکن است مملکت از هم بپاشد اگر از هم پاشيد چگونه خواهد پاشيد.

-  و يا اينکه ممکن است فدرال صورت گيرد

و....

اينها بحث هائي نيست که به مطبوعات بکشاني و به روزنامه بکشاني چون که اتفاقا من شخصا اين مراحل را از سر گذرانده ام.من خوشبختانه در سياست، به کلاس مشهور شدن  اصلا اهميت ندادم و  زود از سرگذراندم.معتقدم الان امثال من بايد بشينيم متناسب با داشته ها و نداشته هايمان برنامه بريزيم و آماده کرده به بچه ها تحويل دهيم.

اؤيرنجي: اينکه گفتيد امثال شما بنشينند برنامه بچينند شايد از يک طرفي درست باشد ولي از طرف ديگر اخيرا بيانيه قلعه بابک شما در هيچ کدام از سايت ها درج نشد؟اين نشان مي دهد که اعتمادي حداقل در بين طيف خاصي نسبت به شما موجود ندارد.در اين مورد چه برنامه هايي داريد تا دوباره اعتماد را برگردانيد؟و برنامه هاي شما مورد قبول اکثريت قرار گيرد؟

حکيمي پور: قضيه سايتهايک نوع رقابت دروني است که در بين برخي ها وجود دارد هر مجموعه ايي براي خودش سايتي دارد و سنگ خودش را به سينه مي زند.هر کسي دنبال تريبون براي خود ش است.  من درگير اينطور مسائل نمي شوم و  همه را به يک چشم ديده و همه اينها را لازم مي دانم و هيچ کدام  را کافي نمي دانم. من نگران اينطور مسائل نيستم من دنبال کار خودم مي روم و در اينجا ما نمي آييم چالشي جديدي به راه اندازيم همه دوستان براي من عزيز هستند. يکسري مواردي هم است که همه اش برطرف خواهد شد ومن آن را نشان  بد بيني به خودم نمي دانم بلکه  نشان  اين مي دانم ما قاطي مسائل نشده ايم.

اؤيرنجي: در پايان اگر  حرف  خاصي داريد؟بفرمائيد.

من طرح هاي جديدي دارم که به موقع و به جمع مورد اعتماد خواهم گفت.

ما بايد اين حرکت را به بطن مردم بدوزيم.بايد کاري انجام دهيم که فعاليتهائي که رو نشده است را انجام دهيم.امروزه مراسم قلعه بابک کاملا شناسائي شده و مهار گشته است .من نميخواهم بار ديگر امثال عباس لساني به اين جرم  در تبريز محکوم شود.شايد هم خودش بخواهد و بگويد من مي خواهم به چه کسي مربوط نيست. ولي من نمي خواهم. ايشان ديگر به خودش تعلق ندارد ايشان به يک هويت تعلق دارد ما به يک هويت تعلق داريم.بايدجلوي اشتباهات بگيريم. حرف گوش باشيم .نبايد بگويند  دکتر هيئت و حکيمي پور و... از ترس اينها حرفها را مي زنند. آن موقع بايد به همه مان شک کنيم اصلا فايده ندارد. بايد جوخوش بيني و اعتماد را حاکم کنيم.

بايد طرحهائي بچينيم که تک تک مردم از کوچک و بزرگ از روستائي و شهري ، روحاني و مردم عادي،مداح و موزيسين و... وارد بحث و فضا شود

من براي چه بايد کرد؟ حرف دارم .ولي به چه کسي بايد بگويم؟

ما امروزه بحران رهبري- بحران سازماندهي – بحران کادر سازي- بحران روش ها  و..  داريم بايد اينها را حل کنيم. از قديم گفته اند خدا رحمت کند کسي را قدر خوش را مي داند.

بيماري خود شيفتگي و فخر فروشي از ديگر آفتهاي حرکت هستند.مابايدقبول کنيم من به تنهائي هيچ چيز نيستم ولي وقتي در اين هويت قرار مي گيرم چيزي مي شوم من چيزي نيستم اما هويت چيزي است. وقتي من از اينجا بيرون رفتم و مستقل کار کردم چيزي نيستم که اين تا به امروز ايجاد نشده است.الان ما دعواي حسنک و ... غيره داريم.اصلا من متعقدم نبايد وارد فضاي بحث دو طرف گرديم .اشتباه محض است شخص براي ما مهم نيست شخص با اين هويت معنا پيدا مي کند. شخص در مسير اين روند و جريان مهم است شخص با اين حرکت معنا پيدا مي کندروند و حرکت مهم است مستقل خودش معنا ندارد.

بدانيم چي  است و آن را ايجاد کنيم. ايجاد اين مشکل ترين کار است . و رفته رفته هم سخت تر مي شود .من چند سالي است گفته  ام براي ايجاد اين آمادگي دارم و البته  الان هم دارم روي آن کار مي کنم. اما بلاخره چيزي است  افراد ورزيده سياسي ، افراد  شدانگ سياسي  مي توانند به جاي خود بنشانند.اگر اين حل شود هيچ مشکلي باقي نمي ماند. آنقدر دارائي داريم که براحتي مي توناينم از عهده آن برآئيم.فقط کمبود اين يکي خيلي ضرر بما مي رساند.هيچ کاري نمي توانيم انجام دهيم حرکت سر ندارد ولي دمش خيلي دراز است.

اؤيرنجي: با تشکر از وقتي که در اختيار ما قرار دايد.

حکيمي پور: من هم از شما متشکرم