تلويزيوندا
گؤزباغلاما
اويونلاری و
شؤعبده لر!:
برنامه
های تلویزیونی
بر ضد انقلاب
ملی آذربایجان
در راه است.
تدوین
برنامه هایی
که در آن عده ای
از بازداشت
شدگان انقلاب
ملت آذربایجان
و همچنین
تعدادی از
عوامل جمهوری
اسلامی در
مقابل دوربین
به تخریب چهره
انقلاب ماه می
آذربایجان می
پردازند
مراحل نهایی
خود را سپری می
کند.از مراکز
درون حکومتی
خبر می رسد
تعدادی از
بازداشت
شدگان مخصوصا
در شهر تبریز
که مورد آزار
و شکنجه
ماموران
اطلاعاتی
قرار گرفته
اند به همراه
عده ای از
عوامل وابسته
به حکومت
مقابل دوربین
به بیان جملات
از پیش تنظیم
شده ای
پرداخته اند
که در آن
انقلاب ملت
آذربایجان به
کشورهای خارجی
و از جمله آمریکا
, انگلیس و
اسرائیل ربط
داده شده
است.همچنین این
عده اذعان
داشته اند که
افراد خاصی
آنها را به
منظور آتش زدن
بانکها و تخریب
اماکن دولتی
تحریک کرده
اند.این
برنامه ها
قرار است از
شبکه های
استانی آذربایجان
و احتمالا
سراسری پخش
گردند.
تبریز
دومانلیق دیر
آلدیغیمیز
سون و تایید
اولونمامیش بیلگی
لره اساسا:
تبریز
اولای لاریندا
توتولانلار ایچریسینده
یئرآلان بعضی
تانیمنیش سیاسی
لر کی بللی بیر
اینترنت سایتیندا
چالیشماقدادیرلار
و اونلارین
امنیت گوجلری
ایله اونجه ده
ن مستقیم و یا
غیرمستقیم ایلیشکی
لری تثبیت
اولونموشدور،
چوخ احتمیال
اولاراق اوینانیلاجاق
تلویزیونی
اعتراف شولارینین
آرتیستی
اولسونلار.
عباس
لسانی در بخش
قرنطینه
زندان اردبیل
لسانی
که خبر از
انتقال او به
تهران داده می
شد در بخش
قرنطینه
زندان اردبیل
در وضعیت بسیار
نامناسبی به
سر می برد.وی
از لحظه
بازداشت در
اعتصاب غذا به
سر می برد و
اعلام کرده
است از امروز
حتی از نوشیدن
آب نیز امتناع
خواهد ورزید.
در همین
حال انجمن
دفاع از حقوق
زندانیان در
تهران اعلام
کرده است در
صورت رضایت
عباس لسانی و
دیگر بازداشت
شدگان از جمله
مهندس امانی
,نسبت به
وکالت آنها از
سوی وکلای
انجمن اقدام
خواهد نمود.
هجر
سلطانی و حیدر
شادی در زندان
اوین
در
تهران دو نفر
از بازداشت
شدگان میتینگ
مقابل مجلس
همچنان در
زندان اوین به
سر می برند. خانم
هجر سلطانی و حیدر شادی که در
مقابل مجلس
دستگیر و راهی
زندان گشته
اند با گذشت بیش
از 15 روزاز
دستگیری غیر
قانونی
همچنان در اوین
نگهدری می
گردند.حیدر
شادی استاد
فلسفه در
دانشگاه است
که روز یکشنبه
7 خرداد زمانی
که برای گفتگو
با نمایندگان
در مقابل
ساختمان
پارلمان حضور
داشت توسط
ماموران
اطلاعات
بازداشت شد.از
داخل زندان اوین
خبر می رسد دلیل
نگهداری خانم
سلطانی
خودداری وی از
امضای تعهدی
است که در آن
از ایشان
خواسته شده
است که در هیچ
تجمع و مراسم
مربوط به
آذربایجانی
ها شرکت ننماید.خانم
سلطانی از
فعالین حقوق
زنان می باشد
که متاسفانه
تاکنون از
جانب
سازمانهای
مدافع حقوق
زنان مورد حمایت
واقع نشده
است.
مانا
نیستانی و
قاسم فر
همچنان در
زندان
احتمال
تمدید
بازداشت آقای
نیستانی و
قاسم فر برای
مدت 2 ماه وجود
دارد.مانا نیستانی
و قاسم فر به
دنبال اهانت
تاریخی به ملت
آذربایجان
(ارائه طرحی
برای آسیمیله
کردن ملت
آذربایجان)در
روزنامه
وابسته به
حکومت, بیش از 20
روز است که در
زندان اوین
نگهداری می
شوند.بسیاری
اعتقاد دارند
این دو نفر در
مکانی امن و
مناسبی در حال
فراگرفتن
زبان ترکی
هستند تا با
حضور در تلویزیون
چند جمله ای
را به ترکی
ادا نمایند تا
بدین ترتیب
جمهوری اسلامی
بتواند ازاین
ترفند به نوعی
در جهت مبارزه
با انقلاب ملت
آذربایجان
استفاده نماید.در
همین حال بسیاری
معتقد هستند
که بخش امنیتی
جمهوری اسلامی
معتقد می باشد
این 2 نفر
عوامل نفوذی
سازمان جاسوسی
سیا می باشند
که برای ماموریت
خاصی اقدام به
این کار نموده
اند.این عده
اضافه می کنند
وحشت جمهوری
اسلامی اینست
که آمریکا در
حال تحریک ملت
آذربایجان علیه
جمهوری اسلامی
می باشد.
اعتصاب
غذای
زندانيان
اردبيل وآزادی
روزنامه
نگاران
تعدادی
از فعالین سیاسی
اردبیل
ازجمله عباس
لسانی هم چنان
در بازداشت به
سر می برند.
گفته می شئد این
فعال سیاسی
آذربایجان
دست به اعتصاب
غذا زده است.
گفتنی
است در حوادث
اخیر آذربایجان
تقریبا تمامی
روزنامه
نگاران مستقل
شهر اردبیل
بازداشت شدند.
این در حالیست
که انجمن صنفی
روزنامه
نگاران که
معمولا برای
کوچکترین
اتفاقی در
مورد روزنامه
نگاران اقدام
به انتشار بیانیه
و نیز انجام پیگیری
می نماید حتی
اظهار نظر
شفاهی نیز در
این زمینه
انجام نداد.
خبر میرسد
که روز
چهارشنبه 17
خرداد ماه
تعداد زیادی
از روزنامه
نگاران زندانی
این شهر پس از
تحمل بیش از 10
روز بازداشت
آزاد شده اند.
بنا بر خبرهای
رسیده این
افراد منتظر
برگزاری
محاکمه خود در
دادگاه می
باشند.
اتهامات
وارده به برخی
این افراد
شرکت و برنامه
ریزی در
ناآرامی های
اخیر شهر اردبیل
می باشد. این
ناآرامی ها همزمان
با تمام مناطق
آذربایجان و
به دنبال توهین
روزنامه دولتی
ایران به ترک
ها صورت گرفت.
در بین
آزاد شدگان
اکثر چهره های
روزنامه نگار
از جمله شیخ
الاسلامی مدیر
مسئول هفته
نامه آراز، وحید
درگاهی سردبیر
هفته نامه آوای
اردبیل، ایواز
طه (مدیر
مسئول) و رضا
کاظمی دبیر
شورای نویسندگان
هفته نامه یارپاق،
و نیز کمال نعیمی
فتوژورنالیست
به چشم می
خورند.
احضارگسترده
فعالان زن به
دادگاه
انقلاب
روزنت
"روز"، مريم
دستگير : در
حالي که
فعالان زنان
ايراني خود را
براي تجمع بزرگ
عليه قوانين
ضد زن آماده
مي کنند،
فريبا داوودي
مهاجر به
همراه بيش از 10
ديگر فعالان
حوزه زنان
براي ارائه
توضيحات به
دادگاه
انقلاب و
نهادهاي
امنيتي
احضارشدند. هنوز
اطلاعات
دقيقي در مورد
اينکه اين
اطلاعات درچه
موردي است،
منتشر نشده
است. اما به
نظرمي رسد
ايجاد ارعاب
بين فعالان
زنان براي عدم
برگزاري
مراسم روز
دوشنبه از دلايل
اين
احضارهاست. از
آنجايي که
زنان احضار
شده به دلايل
امنيتي از ذکر
نام خود معذور
بوده اند، خبر
دقيقتري در
مورد هويت آنها
منتشر نشده
است.
سال
گذشته همزمان
با برگزاري
تجمع روز 22
خرداد فعالان
زنان، چند تن
از افراد
شناخته شده
جنبش زنان
به وزارت کشور
احضار شدند و
از آنها
خواسته شد تا
از زنان ديگر
بخواهند که تظاهرات
خود را متوقف
کنند. در حالي
که اين زنان
معتقد بودند
که چنين تجمعي
به دليل ذات
مسالمت آميز
بودنشان عملا
نيازمند مجوز نيست.
احضار
فعالان جنبش
زنان به دادگاه
انقلاب هم
زمان با
دستگيري هاي
گسترده
نهادهاي
امنيتي در
ميان
دانشجويان نيز از
روندي حکايت
مي کند که
توسط برخي
جريان هاي
قضايي دنبال
مي شود.
تجمع
22 خرداد
امسال
[دوشنبه]
پشتيباني
گسترده بين المللي
و داخلي را با
خود به همراه
دارد. تنها
در يک اقدام
دسته جمعي،
پنج برنده
جايزه صلح
نوبل به حمايت
از اين حرکت پيوستند.
مقامات
امنيتي کشور
که هم اينک در
نهادهاي
اجتماعي و
سياسي حضور
دارند، فعاليت
هاي اجتماعي
زنان را از
جمله ي اهرم
هاي فشار بر
نهادهاي قدرت
در جمهوري اسلامي
به شمار مي
آورند. تجمع
امسال زنان،
با ائتلاف
گروه هاي زنان
داخل کشورو همکاري
گسترده زنان
دانشگاهي
خارج از کشور
همراه بوده
است.
گزارش
ساليانه
انجمن دفاع از
حقوق
زندانيان
بر 143 هزار
ايرانی در زندان
ها چه می گذرد!
گزارش انجمن دفاع
از حقوق زندانيان
مستند به
گفتگو با
زندانيان،
خانوادههای
زندانيان،
وكلا، برخی
زندانبانان و
كاركنان زندانها،
مطبوعات،
سايتها (و از
جمله سايت
سازمان زندانها
و اقدامات تامينی
و تربيتی
كشور) و در يك
مورد بازديد
غير رسمی از
زندان منتشر
شد.
1- شكنجه
و سلول انفرادی
2ـ
استفاده از
چشم بند3 ـ
ضرب و شتم
متهمان توسط
نيروی انتظامی
ـ كه به زنان
نيز تسری
يافته است4 ـ
بازداشت بدون
مجوز5ـ بازداشت
بدون هيچگونه
سابقه قضايی و
مجرميت6 ـ
بلا تكليفی
زندانيان و
طولانی شدن
مدت محكوميت7ـ
تعارض در
مديريت
بازداشتگاهها 8 ـ فقدان
شرايط كنترل و
پيشگيری از
خودكشی زنان
بويژه در
زندان رجايی
شهر9ـ وجود
بازداشتگاههای
جداگانه توسط
نهادهای
مختلف10ـ فضای
ناكافی برای
افراد ( ا متر
به جای 12 متر)11ـ
دستگيری اعضای
خانواده به
جای فرد متهم12 ـ استنكاف
و مقاومت
اطلاعات سپاه
در برابر بازديد
و نظارت بر
بازداشتگاهها
13ـ نگهداری
افراد زير 18
سال در بندهای
عمومی
(بازداشت
نوجوان 13 ساله
به خاطر
دزديدن يك مرغ
و بازداشت او
به مدت 6 روز در
بدترين
بازداشتگاه ورامين)14ـ وجود
افراد مسن در
زندانها....
نبش
قبر شهید
اسدپور
اورمونیوز(22
خرداد 1385):
به دنبال
شکایت پدر شهید
فرزاد اسد
پور، جوان
اورمیه ای که
در حوادث اخیر
آذربایجان به
دست نیروهای
امنیتی مورد
ضرب و شتم
قرار گرفته و یک
روز بعد فوت
کرده بود، قبر
وی نبش و جسدش
جهت انجام
آزمایشات به
پزشکی قانونی
منتقل شده
است.
این شکایت
جهت مشخص شدن
علت مرگ وی
صورت گرفته
است.
هم چنین
گفته می شود
پدر شهید
اسدپور از پخش
اطلاعیه هایی
از که بنام وی
از طرف
ماموران در
مراسم شومین
روز مرگ وی در
مسجد صورت
گرقته ابراز
نارضایتی
نموده است. در
آن اطلاعیه ها
عنوان شده بود
که مرگ فرزاد
اسدپور در حمام
منزل و به دلیل
برخورد شئی با
سر وی صورت پذیرفته
است. هم چنین
ادعا شد بود
که نویسنده این
اطلاعیه پدر
فرزاد اسد پور
می باشد.
تبریز؛آغازی
دیگر؟!
اخذ
شده از آخرین
نوشته حیدر
شادی در وبلاگ
آخار سو به
انضمام خبرهای
قیام تبریز:
لازم
به ذکر است که
حیدر شادی از
روز هفتم
خرداد ماه به
دلیل شرکت در
تظاهرات حق
طلبانه ملت
تورک آذربایجان،
در روبروی
مجلس بازداشت
شده و به
زندان اوین
منتقل گردیده
است.
او دارای
فوق لیسانس
فلسفه
بوده و درحال
حاضر استاد دانشگاه
است.
http://www.axarsu.persianblog.com/
حیدر
شادی
وقايع چند
روز اخير
آذربايجان
با سرعت در حال
گسترش است. احساسهاي متفاوتی
دارم. از يک سو
احساس ميکنم
ترکهاي ايران(
به همراه ساير
اقوام) در آستانه
يک تحول مهم
اجتماعي و
سياسي هستند و
بالاخره به
اهداف فرهنگي
– سياسي خود
نزديک ميشوند
و از سوي ديگر
احساس ميکنم
به خاطر نبود
سازماندهي
لازم فقط يکي
ديگر از حلقههاي
تلخ دور باطل
حرکتهاي
معاصر
آذربايجان در
حال شکلگيري
است. دوري که
مشروطيت،
جنبش
خياباني، قيام
21 آذر، جريان
خلق مسلمان 1358 و
انتخابات
مجلس سال 1374
تبريز، برخي
از حلقههاي
آن ميباشند.
آيا تبريز
آغازی ديگر را
بشارت میدهد؟
همه چيز از
روز جمعه 22
اريبهشت با
مطلب طنز و
کاريکاتور
روزنامه
ايران شروع
شد. اين
روزنامه در
صفحه کودکان
خود مطلبي با
عنوان " چه کار
کنيم که
سوسکها
سوسکمان
نکنند: راههاي
مبارزه با
سوسکها" به
زبان و ملت
ترک توهين کرده
بود. به نظر
نويسنده برای
مبارزه سه را
وجود دارد:
مذاکره،
خشونت و قطع منبع
تغذيه. از
آنجا که
سوسکها زبان
آدميزاد نمیفهمند
و زبانشان
گرامری سخت
دارد، به طوری
که خودشان هم
نمیفهمند و 80
درصدشان به
زبانهای ديگر
صحبت میکنند،
میماند دو
راه ديگر: يعنی
سرکوب و قطع
منبع تغذيه.
نتيجه نهايی
آنکه در قبال
سوسکها دو کار
میتوانيم
انجام دهيم:1-
آنها را با
لنگه کفش
بزنيم 2. برای
مدتی از
توالتها
استفاده
نکنيم تا...
از همان
روز جمعه،
اس-ام-اس ها و
ايميلها و از
فرداي آن روز
تجمعات
دانشجويي شروع
شد. دانشگاه
تبريز،
دانشگاه
اورميه،
دانشگاه
زنجان،
دانشگاه
اردبيل،
دانشگاه
تهران، دانشگاه
مراغه و ... جزو
اولين
گروههاي
معترض بودند.
و بعد اعتراضات
عمومي. تبريز
مثل هميشه
پيشگام شد.
من خودم از
نزديک شاهد
تجمع
دانشجويان
ترک معترض در
دانشگاه
تهران بودم.
جمعيتي بيش از
هزار نفر، با
شعارهايي دال
بر اهميت هويت
ترکي از
روبروي
دانشکده
ادبيات به طرف
در اصلي دانشگاه
تهران حرکت
کردند. در
اصلي دانشگاه
را شکستند و
وقتي جمعيت
منتظر در
خيابان هم به
آنها ملحق
شدند جمعيت
خشمگين در
خيابانهاي
دانشگاه به
راهپيمايي
خود ادامه
داد. وقتي
متوجه شدم که
انسانها در
مقابل توهين
اين چنين جدي
اعتراض ميکنند
به انسان بودن
خود باليدم و
وقتي ديدم
ترکها، که در
ايران به شکلي
وحشيانه مورد
حملات توهين
آميز قرار ميگيرند
همتي کرده و
تکان خوردهاند
احساس غرور
کردم.
البته
نياز به گفتن
ندارد که اين
حوادث گسترده
نه صرفا
اعتراض به
روزنامه
ايران و
کاريکاتور
آن، بلکه بروز
عصبانيت
انباشته شده
آذربايجان در
طول چنين دهه
است.
آذربايجان
جنوبی با
سياستهای
تبعيضآميز
حکومت مرکزی
ايران در قرن
اخير همچون
آتش زير
خاکستر است. حوادث
اخير ظهور و
بروزی ديگر از
اين آتش است.
اما کی اين
آتش دودمان
ظلم را در هم
خواهد پيچيد،
هنوز معلوم
نيست.
الان که
ساعت 6 عصر روز
دوشنبه اول
خرداد است اس
ام اس ها و اي
ميلها پشت سر
هم ميرسند:
ساعت10/17
"خيابان
هاي مرکزي
تبريز از
خيابان
دانشسرها تا
ميدان گجيل از
آخر راسته
کوچه تا
خيابان شهناز-خيابان
امام(از موزه
آذربايجان تا
باغ گلستان)مملو
از معترض به
ساحت ملت
آذربايجان هستند
تبريز بعد
جريانات
شريعتمداري
برزگترين
تظاهرات را
تجربه مي
کند.تمام
نيروهاي
انتظامي
،امنيتي
،لبلس شخص ها
از کنترل مردم
ناکام مانده
اند.در طرف
راسته کوچه
مردم با عکس
العمل توان نيروهاي
امنيتي در
حمله با باتوم
را گرفته اند."
ساعت
15/17
انفجار
پي در پي
بمبهاي اشك آور
در تبريز
اكنون
ساعت 17.15 دقيقه
است .
تعداد
تظاهرات
كنندگان در سه
راه امين و
روبروي
استانداري
به 30 هزار نفر
رسيده است.
تظاهرات در
حال سرايت به
محلات ديگر
است.
گازهاي
اشك آور
مامورين پي
در پي در ميان
هويت طلبان
منفجر مي
شوند. جمع
كثيري مصدوم و
توقيف شده
اند.
فدائي
وطن
ساعت:20/17
شمار
شرکت کنندگان
بي شک بيشتر
از صد هزار
نفر
است.شعارهاي
داده شده :
تورک
ديلي رسمي
اولسون.
اؤلوم
اولسون
فاشيسمه
آذربايجان
ميللتي چکمز
بئله ذلتي
اؤلوم
اولسون
آپارتايدا
روزنامه
فاشيستي
توقيف بايد
گردد
هرندي
استعفا،استعفا
استاندار
خود فروش
استعفا
استعفا
يا
آزادليق يا
اؤلوم
هاراي
هاراي من
تورکو
آذربايجان
اوياخدي
وارليغينا
داياخدي
20/17
اكنون
ساعت 17.20دقيقه
است.
گروهي
از بسيجي هاي
موتور سوار بي
خبر از همه توهينهايي
كه به ملت
آذربايجان
شده است با مردم
گلاويز شدند.
ملت آنها را
عقب رانده
است. در حال
حاضر در بين
بسيجي ها اختلافات
جدي بروز كرده
است.
دهها
هزار تن بسمت
ميدان ساعت
تبريز در حال
حركت هستند.
فدائي
وطن
20/17
توجه
توجه
صداي
شليك گلوله
شنيده مي شود.
اكنون
ساعت دقيقه
است.
صداي
شليك گلوله
شنيده مي شود.
تانري
توركو قورو!
فدائي
وطن
25/17
اكنون
ساعت 17.25 دقيقه
است.
جمعي
از بسيجي ها
پلاكارد
فرمايشي اي را
در دست گرفته
اند. مضمون آن
چنين است:
توهين
به تورك توهين
به ولايت فقيه
است.
اهالي
مي گويند
توهين كثيف
روزنامه
ايران به حدي
موثر بوده كه
حتي ولايت
فقيه نيز تورك
بودنش را
پذيرفته است.
فدايي
وطن
ساعت:25/17
نيروهاي
امنيتي با گاز
اشک آور به
مردم حمله مي
کنند.
هنوز
هيچ گونه
دستگيري
مشاهده نشده
است."
تجمع
مردم خشمگين
مراغه در
خيابانهاي
اصلي شهر
در
حالي كه تبريز
دقيقه به
دقيقه به نقطه
جوش نزديكتر
مي وشد و در
تجمعات
مختلفي در
دانشگاهاي
سراسر كشور
توسط
دانشجويان
تورك اعم از
آذربايجاني،
قشقايي،
توركمن،
خراساني و غيره
در حال برگزار
شدن است اهالي
مراغه نيز همگام
با ساير نقاط
آذربايجان در نهضت
ملي ضد
آپارتايد شركت كرده
اند.
از
مراغه خبر مي
رسد كه در حال
حضار نيروهاي
گارد در برابر
مردم صف ارايي
كرده اند.
فدائي
وطن
بعد
از 45 روز اسارت
در زندان
آپارتايد
قيام
ملت
آذربايجان
مصطفي عوض پور
را آزاد كرد
مصطفي
عوض پور يكي
از شيرمردان
حركت ملي آذربايجان
كه 45 روز پيش
همراه سه
برادر ديگرش
شب هنگام بعد
از هجوم
وحشيانه
مامورين
بازداشت شده
بود امروز
درپي قيام
بزرگ تبريز آزاد
شد.
فدائي
وطن."
امروز
در تبريز
عاشورا است!
40/17
اكنون
ساعت 17.40 دقيقه
است.
جمعيت
در برخي از
محلات شهر از
مرز صد هزار
نفر گذشته
است. به نظر مي
رسد محلات
تبريز يكي بعد
از ديگري وارد
صحنه قيام ملي
مي شوند.
فريادهاي
مرگ بر شوونيسم
فارس، اولوم
اولسون
آپارتايدا ،
اولوم
اولسون فاشيسته،
آپارتايد
آرايائي ننگت باد، كوروش
پرستلر
اوتانين،
ياشاسين آزادليق،
مردان خليج
فارس يك شعار
فاشيستي است،
همه گوشها را
پر كرده است.
بعضي خبرهاي
تاييد نشده
ازتظاهرات 200 هزار
نفر در سطح
شهر خبر مي دهند.
فدائي
وطن
45/17
اكنون
ساعت 17.45 دقيقه
است
دوربينهاي
مامورين در
حال خرد شدن
است. چندين دوربين
فيلمبرداري
مامورين
اطلاعات توسط
مردم ضبط و
خرد شده است.
شعارهاي
اولدو واردي
دوندو يوخدو،
يا آزادليق يا
اولوم،
داشناك ارمني
توركون
دوشمني، ياشاسين
آذربايجان و
محو اولسون
آپارتايد از
ديگر شعارهاي
مردم است.
فدائي
وطن
تجمع
در شهرهاي
ماكو بازرگان
بر
اساس اخبار
رسيده همزمان
با تبريز در
شهرهاي ماكو و
بازرگان نيز
اهالي در حال
تجمع هستند.
فدائي
وطن
تظاهرات
صدها تن از
دانشجويان
دانشگاه آزاد
اهر به سمت
شهر
براساس
اخبار رسيده
از شهرستان
اهر، صدها تن
از دانشجويان
دانشگاه آزاد
اين شهر
بدنبال تحصن
در دانشگاه به
سمت جاده اي
كه به شهر
منتهي مي شود
در حال
حركتند.
نيروهاي
انتظامي
رودرروي آنها
ايستاده اند.
فدائي
وطن
15/18
اخبار
بسيارنگران
كننده از
تبريز
در
ميدان ساعت به
سوي مردم تير
اندازي شده
است
ساعت
18.15 دقيقه است
درحال
دريافت
خبرهاي
دهشتناكي
هستيم. گفته مي
شود در ميدان
ساعت تبريز به
سوي ملت
آذربايجان
تير اندازي
شده است.
تانري
توركو قورو
فدائي
وطن
20/18
شعارهاي
جديد قيام ضد
آپارتايد
تبريز
اكنون
ساعت 18.20 دقيقه
است.
مردم
درخيابان
آبرسان شعار
مي دهند:
آذربايجان
آزاد اولسون بابك
روحو شاد
اولسون
آذربايجان
بير اولوسن
مركزي تبريز
اولوسون
فدائي
وطن
20/18
پنجمين
راپورتاژ از
خيزش صدها
هزار نفري مردم
تبريز بر عليه
هشتاد سال
نژاد پرستي
ساعت:20/18
آذساو-تبريز:آثاري
از نيروهاي
پليس ديده نمي
شود،هر لحظه
دستجات جديدي
از معترضين به
جمع اصلي مي
پيوندند،نيبرهاي
حرکت کرده از
طرف تبريز به
فلکه دانشگاه
نزديک مي
شوند.تظاهرات
کنندگان
شمالي زودتر
به جلوي
دانشگاه
رسيدند.شمار
زنها و دختران
شرکت کننده در
تظاهرات حيرت
انگيز
استت.نيروهاي
امنيتي عقب
نشستند مردم
به طور
آزادانه شعار
مي دهند:
تورک ديلينه
مدرسه
تورک ديلي
رسمي اولسون
فارس روس
ائرمني بوتون
تورکون دشمني
بابک روحون
شاد اولسون
آذربايجان
ميللتي ،چکمز
بئله ذلتي
ياشاسين
آذربايجان
هاراي هاراي
من تورکم
تورک دونياسي
بيزه سس
وئرسين
پان فارسيسم
اؤلمه لي
سن،آنا ديليم
قالماليسان
يا آزادليق يا
اؤلوم
فارسا
طرف ساخلئیان
، فارسدان بی
شرفدی
آذربایجان اویاخدی
-اوز دیلینه
دایاخدی
منيم ديليم
اؤلن دئييل
فارس ديلينه
دؤنن دئييل
هرندي
استعفا،ايران
توقيف
اؤلوم اولسون
فاشيسته
اؤلوم اولسون
آپارتايا
تاکنون هيچ آسيبي
به اماکن
عمومي و خصوصي
نرسيده
است،تظاهرات
کنندگان
کاملاً
دموکراتيک
وار در حال حرکت
اند
تبريز
در انفجار است
امروز
،دوشنبه اول
خرداد طبق
قرار قبلي
تجمع اعتراض
آميز در بازار
تبريز و
خيابانهاي
منتهي به آن
برگزار گرديد
.
آمار
شرکت کنندگان
فراتر از حد
انتظار است در
حاليکه پليس
با حمله و
شليک گاز اشک
آور سعي در
متفرق کردن
مردم
دارد،معترضين
شديدا مقاومت
کرده و در حال
پيشروي به سوي
آبرسان مي
باشند .
در
تجمعي که
استارت آن از
مقابل راسته
کوچه زده شد
،صفهاي طويل
مردم از راسته
کوچه تا ميدان
دانشسرا
ادامه داشت . در
دقايقي که اين
خبر نگاشته مي
شد ، معترضين در
حال حرکت به
سوي آبرسان
بودند .
ساعت:45/18
:تظاهرات
در ميدانهاي
اصلي تبريز به
صورت پيوسته
ادامه دارد.در
ساعت قاباغي و
حوالي راسته کوچه.
مامورين در
چند نقطه از
جمله در چهار
راه آبرسان و
در جلوي
دانشگاه اقدام
به شيليک گاز
اشک آور کرده
اند.به شيليک
کنندگان با
سنگ جواب داده
شده که
مامورين
فوراً عقب
نشيني کرده
اند.
شعارها ضد
آپارتايدي و
ضد فاشيستي در
قالب شعارهاي
در با مضمين
استحقاق حقوق
ملي آذربايجان
از جمله تورک
ديلي رسمي
اولسون-تورک
ديلينه مدرسه
بصورت پيوسته
شنيده مي شود.
ساعت:50/18
در حاليکه موج
جمعيت از چها
راه قاراآغاج
تا دروازه
تهران گسترده
شده است
هزاران نفر
به قصد تحصن
جلوي دانشگاه
نشسته شعار مي
دهند . هزاران
نفر به طرف
مرکز صدا و
سيما در حال حرکت
اند.
نظرات
( 3 نظر ) لینک
چهارشنبه،
3 خرداد، 1385 -
آخارسو
دوشنبه
22 خرداد ماه
سال 1385
کمال
نعیمی از
زندان اردبیل
ازاد شد
کیوان
نعیمی از
هنرمندان
برجسته اردبیلی
در رشته
عکاسی دیروز
از زندان اردبیل
آزاد شد.وی در
جریان
تظاهرات مردم
اردبیل در روز ششم خرداد
دستگیر شده
بود.
همچنین
از ارومیه خبر
رسیده است که مجید ماکویی از فعالان
اجتماعی این
شهر نیز آزاد
شده
است.ملاقات
کننگان با
ماکویی از آثار
شکنجه های شدید
بر بدن وی خبر
می دهند.
هنوز
از زندانیان
تبریزی که
قرار بود به
تهران منتقل
شوند خبری در
دست نیست.دو
نفر از ایشان
قبل از انتقال
به تهران وضعیت
جسمی خطرناکی
داشتند.حسن
هرگلی(دمیرچی) موسیقیدان
نامی از عارضه
قلبی رنج می
برد و مهندس غلامرضا امانی به خاطر
اعتصاب غذا که
از روز دستگیریش
در هفتم خرداد
آغاز کرده است
دچار خونریزی
معده شده بو
"گونشه
اينانانلار
قارانليقدا
اؤلمهيهجک"
"نگاهي
به رويدادهاي
اخير
آذربايجان (1)"
اولسام
ديليم-ديليم
دئمهرم پئشمانام
وطن
آند
ايچميشم
قانيملا
يازام؛
"قوربانام
وطن"
رویدادهای
و اتفاقات اخیر
آذربایجان را
میشود از
جنبههای
مختلف بررسی
کرد؛
1)- این
رخدادها و
اعتراضات ریشه
عمیقی دارند و
تنها کاریکاتور
روزنامه ایران
یکی از این
عوامل است. سیاستهایی
که بر آذربایجان
از هشتاد سال
پیش اعمال میشود
سیاستی است
شوونیستی و الینه
که رضاخان دیکتاتور
بانی این امر
است و هنوز هم
کاریکاتور
هنوز است
نوادگان
رضاخان در
کشور باقی
هستند و سعی میکنند
سیاستهای ایشان
را ادامه دهند
و آذربایجان
را فلج نگه
دارند تا فقط
به بیماری خود
فکر کند و راه
بهبود و توسعه
نداشته باشد.
رضاخانی
که در دستور
خود برای "ایران
پاک"، زبان
پاک و دین پاک
را سرلوحه
قرار داده بود
با گماردن
افرادی همچون
کسرویها و در
حال حاضر
ورجاوندها سعی
کرده بود
آذربایجان را
تسویه کند،
امّا غافل از
اینکه هیچ وقت
یکسانسازی
دوای درد این
کشور نبوده
است. در حال
حاضر نیز با
وجود اینکه
شعار وحدت
کشور "اسلام"
است ولی این
نوادگان خلف
رضاخان بودند
که هنوز بر
شعارهای
رضاخانی و اینکه
"زبان فارسی"
موجب وحدت
است، را سر میدادند
بیخبر از اینکه
بحران هویت
آذربایجان
روزی یقه آنها
را خواهد
گرفت. و امروز
این آتشی را
که شاهد هستیم
همان جرقهای
است که امثال
کسرویها برای
سوزاندان
آذربایجان
روشن کرده
بودند و آذربایجان
نه تنها نسوخت
که هیچ، شاید
آنها را نیز
بسوزاند.
2)- در
8سال جنگ، 8سال
دوران سازندگی!،
8سال دوران
اصلاحات! نیز
سیاستهای دیگرگونهای
در آذربایجان
حاکم بود.
الف- در
8سال جنگ
آذربایجان
سکوت کرده بود
و بخاطر مصلحت
کشور و به تعبیر
امروزیها،
امنیت ملّی و
کشور از حق
خود گذشته
بودند و باکریهایش
برای دفاع از
اسلام (نه
زبان فارسی و
ستونها تختجمشید)
در جبهههای
غرب و جنوب به
خون خود میغلطیدند
و افتخار
شهادت پیدا میکردند
و آمار بالای
شهداء در
آذربایجان
گواه ماست و
جایی که آذربایجان
در خطر نبود،
برای دفاع از
اسلام خود را
مثل همیشه تاریخ
سپر بلای کشور
کرده بود و این
هشت سال بنا
به مصلحت کشور
و به قولی
مصلحت تاریخی
آذربایجان از
حق طبیعی خود
گذشت.
ب- دور
دوّم که 8سال
سازندگی نام
گرفت باز چیزی
از سردار
سازندگی نصیب
آذربایجان
نشد ، آذربایجانی
که اینهمه
پتانسیل، جمعیت،
فرصت، نیاز،
استعداد و
وسعت داشت. هر یک
از استانهایش
اندازه استان
کرمان از 8سال
سازندگی بهره
برد، یعنی
بودجه استان
کرمان برابر
بود با 320 برابر
بودجه 4 استان
اردبیل،
آذربایجان
غربی، آذربایجان
شرقی و زنجان.
در
این دوران که
اقتصاد به سایر
مؤلفهها میچربید
باز دردی از
دردهای آذربایجان
درمان نشد و
زخمهایی باز
در آذربایجان
ماندند و دریغ
از مرهمی.
ج-
امّا چیزی که
مهمّتر از
همه هست و یکی
از عوامل مهّم
این رویدادها
هست، 8سال
دوره اصلاحات!
رئیس جمهور همیشه
خندان بود که
با خندههایش
سعی میکرد به
نوعی مشکلات و
مسائل را با
خنده حل و فصل
نماید و در
جمع تبریزیها
از چند کلمه
تورکی
استفاده کند
تا شاید لحظهای
نیز بر موج
احساسات مردم
سوار شود امّا
افسوس که
احساسات زودگذر
است و و چیزی
که تأثیرگذار
است عاقلانه و
منطقی برخورد
کردن با مسئله
است. همان رئیس
جمهوری که به
جای اصلاحات
فقط برای عدهّای
خاص فرصت کاذب
ایجاد کرد تا
عرصه را بر دیگران
تنگ کنند و
افکاری پوسیده
که در حال از بین
رفتن بود
دوباره به
بدنه نظام تزریق
شود و پایههای
کشور را سست
نماید که
امروزه شاهد
آن هستیم(از
خوزستان تا
آذربایجان).
همان کسی که
دم از گفتگوی
تمدنها میزد
و دیالوگ تمدنی
او گوش فلک را
پر کرده بود
باید امروز در
آذربایجان
شاهد یکی از
آن تمدنهایی
باشد که نادیده
گرفته بود. و این
رویدادها اگر
الآن رخ میدهد
ریشه در آن
دوره دارد.
3)- ما
در آن 8سال
جنگ، جنگیده
بودیم که آرم
زیبای "الله"
را پا برجا
نگه داریم،
امّا دریغ که
بعد از جنگ
ماجرا چیز دیگری
از آب درآمد و
خیلیها که در
جنگ و دفاع از
کشور هیچ نقشی
نداشتند سعی
کردند اگر چه
در باطن، آرم
شیر و خورشید
نامنحوس را جایگزین
کنند. همانهایی
که در ایام
جنگ سرخوش از
تغییر حکومت و
ترس از شنیدن
صدای هواپیماهای
دشمن و شلیک
گلوله، در
شبهای تجریش و
لسآنجلس و ...
بادهی
شعرخوانی و
براه میانداختند
تا شاید لحظهای
و دمی هم که
شده خویشتن را
از هیاهوی جنگ
دور نگه
دارند،
همانهایی که
آقازادههایشان
را برای تحصیل!!!
به خارج از
کشور اعزام میکردند
و در آنموقع
بود که آذربایجانیهای
خارج از کشور
که به تحصیل
مشغول بودند
ترک تحصیل
کردند و درس
عملی خویش را
را استاد جبههها
گذراندند و کارنامه
شهادت را دریافت
نمودند.
و
امّا؛
آقایان
ورجاوندگونهها
کجا بودید و
آنموقع به چه
کاری مشغول
بودید؟ چرا
برای دفاع از
ستونهای تختجمشید
خویشتن را سپر
نمیکردید و
حالا که دشمن
رانده شده مثل
موش سر از
لانه بیرون
آورده و ادّعای
آریایی بودن
خویش میکنید،
همانهایی هستید
که اگر باز هم
اتفاقی بیفتد
به خاطر خال
هندو تمام
سمرقند و
بخارا را و حتی
گوشه جگر خود
قبر کوروش و
داریوش را نیز
فدا میکنید،
امروز این آتش
آذربایجان
است که شما را
خواهد سوزاند
و بدانید
آذربایجانی هیچ
وقت اجازه
نخواهد داد به
ساحت مقدس هویت
مقدس خویش توهین
شود.
کجایید
که الآن آرزوی
حمله آمریکا
را به سر میپرورانید
و وقتی صدای
آذربایجان را
مبنی بر
خواستن حق خود
میشنوید بر
طبل جداییطلبی
بودن ما و با
ساز امنیّت
ملّی سدّ راه
ما میشوید.
بدانید
همانقدری که
اسلام برای ما
عزیز است زبان
ما نیز عزیز
است، زیرا که یکی
از نعمتهای
خداست و زبان
دوّم جهان
اسلام.
ای
ورجاوندهای
زمانه من یکی
از این جوانان
آذربایجانی
هستم، و این
فریاد من مثل
خود شما از
آتش گرفتن
احساسات در شبهای
شعر نیست، از
روی سوختن و
انباشتن
دردهاست، چرا
تویی که به
فکر شمایی که
به فکر فروش
وطن هستی به
من که دلسوخته
هستم انگ میزنی؟
چرا زبان من
را که یکی از
بهترین
زبانهای دنیاست
را زیر سلطه
لهجه چندم
زبان عربی میبرید؟
آیا راستی تا
حالا دولت برای
احیای زبان من
کاری کرده است
و ریالی از
بودجه مملکت
صرف این کار
کرده است؟ آیا
میدانید که
چقدر پول و
کتاب به
کشورهایی مثل
افغانستان میدهیم
تا مثلاًَ
زبان فارسی را
تبلیغ و ترویج
نماید؟
شما
فکرش را نمیکردید
ولی دیدید که
آذربایجانی
هر چقدر هم در
زیر فشار باشد
بار آذربایجانی
است و بدانید
تحریف تاریخ،
عصیان ملّتها
را به همراه
دارد.
ای
شماهایی که
جمهوری اسلامی
را برای کشور
نمیپسندید،
چرا یکی از
شما را به جرم
پانفارس بودن
دستگیر نمیکنند
ولی تورک
دوستدار
فرهنگ خود
بودن جرمی است
نابخشودنی. آیا
فرهنگ و زبان
خود را دوست
داشتن یعنی
پان!؟ یا آریایی
نبودن برابر
است با پانتورک
بودن؟ آیا
تورک بودن
منهای مسلمان
بودن است؟ خوب
میدانید که شیعه
را شاه اسماعیل
ختایی در کشور
رسمی کرد. و میدانید
که علامه جعفریها،
امینیها و
طباطباییها
و... تورک بودند.
وقتی به صدای
اذان صدای
مرحوم حاج رحیم
مؤذنزاده
اردبیلی گوش میدهید
و اگر مسلمان
هم نباشید
دلتان میلرزد
بدانید که ایشان
نیز تورک اردبیلی
است اگر چه میدانم
بسیاری از شما
نه تنها به این
مسائل اعتقاد
ندارید بلکه
اعتقاد ما
تورکها به اهل
بیت را نیز با
لمپنهایی چون
ماهیصفت به
سخره میگیرید.
آیا
فکر نمیکنید
برای حودث اخیر
آذربایجان
شما مقصر بودهاید؟
پس چرا فقط
مانا نیستانی
در زندان هست؟
شما یعنی راضی
میشوید
همزبان خود را
فدای خویش کنید؟
پس کو آن همه
ادّعایتان؟
پس چرا امروز
حرفهایی دیروزی
را تکرار نمیکنید،
من توصیه میکنم
اگر نمیتوانید
دیگر در جمع
حرفهاتان را
مطرح کنید سری
به کوهستان و
بیابان بزنید
که کسی آنجا نیست
و میتوانید
داد بزنید و
کسی نیست پاسخ
شما را بدهد
تا شاید دلتان
خالی شود.
آقای
قوچانی که خود
ادّعای آزادی
میکنید و به
طبل میکوبید
که در مطبوعات
امروز کشور
فاشیستی کار
نمیشود؟ آیا
انور خامهای،
سید حسن امین
و ورجاوندها
را نمیشناسید؟
آقای قوچانی
که مینویسید؛
در انگلستان
هم خسیس بودن
اسکاتلندیها
را مسخره میکنند
و با این فرضیه
مهر تأییدیه
بر زیر کاریکاتور
ایران میزنید
و آیا نمیدانید
فرهنگ و زبان یک
ملّتی را به
سخره گرفتن و
با القاب زشتی
از آنها نام
بردن با خصلت
خسیس بودن یکی
نیست؟
و
امّا حاکمان و
مسئولین دولت
جمهوری اسلامی،
آیا همه
اتفاقات را
عادت کردهایم
که به خارجیها
نسبت دهیم و
به جای ریشهیابی
حوادث سعی در
پاک کردن صورت
مسئله بنماییم؟
مگر خود نمیدانید
آذربایجان
استعمارستیز
است؟ مگر نمیدانید
آذربایجان
چقدر از
استعماز ضربه
خورده است و یکی
از این زخمها
که سر برآورده
قسمتی هم
متأثّر از
استعمار انگلیس
است و این حرفها
را آنها به
دهان بعضیها
انداخته است؟
حتماً
ستّارخان را میشناسید
که زیر پرچم
آنها قرار
نگرفت و
جوانمردانه
بعد از تحمل
چهار سال سختترین
دردها این
دارفانی را با
حسرت و خون
جگر وداع گفت؟
بدانید آذربایجان
استعمارگر نیست،
استعمار هم نمیشود
و در مقابل
استعمار میایستد.
ای
آنهایی که مینویسید:
"وقتی ایران
از لحاظ فرهنگی
عقیم مانده
است این نقیصه
را آذربایجان
جبران کرده
است" آیا به
بازار تهران
رفتهاید؟ آیا
معدنهای
آذربایجان را
ندیدهاید؟ من
به شما توصیه
میکنم در
بزرگراهها بایستید
تا نظارهگر
حمل سنگهای
معدنی آذربایجان
به کرمان و
اصفهان باشید.
آیا فقط فکر میکنید
ایران یعنی
اصفهان،
کرمان و یزد؟
و
ای آنهایی که
ادّعای حقوق
بشر میکنید آیا
میدانید خیل
عظیمی از
آذربایجانیها
امروز در
زندان هستند
فقط به این
جرم که به کاریکاتور
اعتراض کردهانده
و این در حالی
است که هر روز
به طبل میکوبید
که مانا نیستانی(مسبب
این ماجرا) را
آزاد کنید؟ پس
کو عادلانه و
بشردوستانه
رفتارتان؟
من
به جرم تورک
بودن محاکمه میشوم
و تو بخاطر
فارس بودن
محاکمه میکنی
و آیا این رواست؟
چرا
امروز میگویید
تظاهرات
آذربایجان به
خشونت کشیده
شد، آیا همانهایی
نبودید که 10
روز کامل
آذربایجان به
حالت خاموش در
آتش میسوخت و
شما این
انفجار ساکت
را در بایکوت
کامل خبری خود
داشتید؟ آیا
واقعا صدای
آذربایجان را
نشنیده بودید
و یا شنیده و بیاعتنا
بودید؟ و کو
آن تعداد کثیر
صفحات و تجزیه
و تحلیل و عکسهایی
که در رویدادهای
همچونینی که
منتسب به
خودتان بود میزدید؟
آیا دوربین
نداشتید که
عکس بگیرید یا
تحلیلگر
نداشتید یا
خبرنگار؟
چرا
همان روزهای
اوّل که صدای
ملّت آذربایجان
هم به گوش همه
دولتمردان رسیده
بود برخوردی
با روزنامه ایران
نشد، و بعد از
اینکه تبریز
عصیان کرد دست
به کار شدید. آیا
این است مدیریت
کلان شما؟
چه
ابلهانه و
ساده شما را
برادر به حساب
میآوردیم؟
اصفهان را که
روزی بیابانی
بیش نبود
بناهایی ساختیم
و فرقی بین
تبریز و دیگر
شهرها نگذاشتیم
ولی افسوس که
تا فرصت به
دست شما افتاد
برادری خود را
ثابت نکردید.
ما نیز
ندانسته سیاست
شوم شما را
که؛ "ایران
فقط اصفهان
است" را دنبال
میکردیم.
الف)- به
چهار مدال طلای
المپیک نگاه
کنید؟ سهتایش
مال آذربایجانیها
است؛ 1-هادی
ساعی(اوجانی) 2- یوسف
کرمی(میانهای)
3-حسین
رضازاده (اردبیلی)
ب)- بیشترین
زننده گل در
بازیهای ملّی
تاریخ فوتبال
دنیا از آذربایجان
است و آن کسی
جز علی دایی نیست
و کریم باقری
نیز یکی از این
بهترینها میباشد
و هر دو آذربایجانی
هستند.
ج)-
هرکول جهان و
بهترین وزنهبردار
جهان نیز از
آذربایجان
است.
ولی
با این
توانمندیها هیچ
یک از تیمهای
ما در لیگ
برتر کشور نیست.
و یا شعار تیم
ملّی فوتبال
در جام جهانی
که اوّل
"ستارگان
پارسی" بود،
بعد تغییر کرد
به "مردان خلیج
فارس" و آخرش
هم که باید از
اوّل میشد،
شد "عدالت بر
اساس صلح و
دوستی" و این
تغییرات این را
نشان میدهد
که هنوز هم
افکاری دیگر
در لایههای
دولت نفوذ
دارند.
اگر
حرفهای بالا
را جمعبندی
کنیم واقعاً
به نفوذ جریاناتی
در تصمیمگیرندههای
کشور میرسیم.
و این تنها یکی
از مشکلات
آذربایجان
است.
یا
تغییر نام
نواحی و
روستاها و
رودخانهها و...
آذربایجان که
واقعاً دولت خیلی
بیتوجه از
کنار این
مسائل میگذرد
و کار تا آنجا
میرسد که
آموزش و پرورش
نیز خودسرانه
اقدام به این
کار میکند. ولی
برای تغییر
نام خلیجفارس
ما بسیج ملّی
به راه میاندازیم!
شعارهایی
که در این
حوادث گفته شد
باید درس عبرتی
باشد برای
مسئولین؛
الف)-
اوّل از این
جهت که اگر به
شعارهای گفته
شده توجه کنید
میبینید که هیچگونه
شعار مبنی بر
توهین به هیچ
قومیت و زبانی
داده نشده و
در هیچ یک از این
شعارها حرف از
جدایی نبود؛
هارای
هارای من
تورکم
بیز
بابکین سربازیییق بیز
اؤلمهیه راضیییق
منیم
دیلیم اؤلن دئییل باشقا
دیله دؤنن دئییل
و
نمونههای دیگر
که همهشان
نشان از جستجوی
هویت داشت
ب)- بعضی
از شعارها تغییرکرده
بود؛
آذربایجان
جانباز اؤزدیلیندن
آیریلماز
آذربایجان
جانباز وارلیغیندان
آیریلماز
آیا
به شعارهای
بالا میاندیشید؟
آیا نمیدانید
مایی که
انقلاب کرده
بودیم تا هویت
خویش را در
کنار دینمان
بدست آوریم و
در این راه
خونهایی داده
بودیم و حماسه
29بهمن 1356 را
آذربایجان
آفریده بود،
نه تنها هویت
خویش را پیدا
نکردیم بلکه
بدتر نیز شد و
امروز در
شعارهامان نیز
بصورت لخت و
عریان هویت خویش
را طلب میکنیم.
لطفاً
اشتباه فکر
نکنید ما
ضدانقلاب
نشدهایم، نه.
خواهشی که
دارم مباحث
بالا را در
بحث جامعهشناسی
پیکیری کنید
نه در اتاقهای
بازجویی.
آقایان
نامه احمد حکیمیپور
را جدی بگیرید،
به حرفهای
اعلمی گوش
فرادهید، اینها
صدای ملّت آذربایجان
است و به قول
احمد حکیمیپور
این ملّت به
پا نمیخواست
حالا که
خواسته تا
مادامی که حق
خود را نگیرد
از پا نمینشیند.
آقایان
بهانه دست
دشمنان ندهید
و بیجا آذربایجان
را متّهم نکنید
و بدانید
آذربایجان در
این حوادث هم
نشان داد آلت
دست هیچ کس نمیشود
و نشان داد که
با دشمنان
نظام نیست و
دشمن حکومت نیز
نیست و فقط
خواهان حق طبیعی
و انسانی خود
است، در این
حوادث بود که
ضربه مردم
آذربایجان
دهان سلطنتطلبان
و منافقین خلق
و کسان و
گروههای دیگر
ضد انقلاب را
پر از خون کرد
و به با وجود اینکه
به پشتیبانی
عمومی نیاز مبرم
داشت به آنها
"نه" گفت.
مسئولین
محترم کشور
آذربایجان بیماری
است که زخم به
تن دارد، قبل
از اینکه به
دست جراح
بسپاریم خود
به فکر مداوایش
باشیم و این
صدای یکی از
کسانی است که
شاهچراغ را به
تختجمشید ترجیح
میدهد.
نييه آد
قويورلار
منيم
اوستومه؟
نه ديلده
دانيشيم، نه
ديلده يازيم؟
ديل آچيب
اوخولا
گئتديگيم
زامان
دوزدورکی،
اؤيرتمن فارسی
اوخودور
آنام
دانيشاندا
دادلی ديلی
ايله
سازيمين
سيملرين
تورکو
توخودور
اوختای حسینی
Oxtay_21@yahoo.com
19/3/1385
اورگینده
وارسا قان
اویان،
قارداشیم اویان
اویان،
اویان، اویان
یانیر
یارالی آذربایجان
(1)
یاتاغیندان
قالخ
اویان
اودانین
پنجرهسین آچ
گلن قوخودان
اوسانما
سوکاکلاردا
قان وار، قان
آیاقلاریندا
یارا
قوللاریندا
قاندال
کالدیریملاری
دولاشان
گونشه اینان
اویان،
قارداشیم اویان
گؤزلرین آچ
بو ایشیق
گؤزلرینی
قاماشدیرماسین
اویان، قارداشیم
اویان
بوتون وارلیغیلا
اؤز بالالاری
قوینوندا
یانیر یارالی
آذربایجان
اویان،
قارداشیم اویان
اویان، سن
باجیم اویان
بیرگه اولاق
آذربایجانا
درمان
----------------------------------------------------------------------------------
(2)
آصلانلار
قفسده یاشاسالاردا
آصلانلار
قفسده اؤلمه یه جکلر
&
بو شعر «سئوگیلر
اؤلورسه،
سئومک یاشاسین»
دئییب
اؤزگورلوک و آذربایجان
یولوندا
دوستاقدا
اولانلارین
هامیسینا
سونولور. او
گونو دیله ییریک کی «دوستاق» آدی
یالنیز ناغیللاردا
اولسون
قارانلیق
دووارلار
آراسیندا
آیدینلار یاتیر
و بیر داملا
گؤز یاشی ایسته مه ینلر
قانا باتیر
آی قارداش
آی باجی
سنه، منه
آیدین گونلر
گتیرمک اوچون
اؤزونو آتیر
یاشاییشی
اؤزنونه
گؤوندیریر
بو اؤزونو
و،
او ائلینی
آتیر
بو دوستاقدا
یاتیرسا ائله
سایخانج
و،
او گئجه لر
کابوسلار ایچینده
یاتیر
***
قامچیلار
ائنیلیر گئرچک
اوستونه
بوردا یاغمورلارین
داملاسی قاندیر
دوشونجه جرمیله
یاخالانیبلار
دوشونمک اینساندا
گؤزل عویاندیر
---
قامچیلار
آلتیندا گولر
دوداقلی
آیدین
دوشونجه لی
آصلانلاردیلار
بو ائلین ابدی
دیل-دوداغیندا
یاشایان بیر
گولوش تک اینسانلاردیلار
---
بو حاقدا
«آلماس ایلدیریم»ین
کرملین کاخی
حاقدا یازیلان
شعری اوخویون
salamlar ve
sayghilar
urmu bilim yurdunda
Iran dergisinin ihanetine qarshi kechirilen etiraz mitinginin mucevvizin alan besh nefer bu bilim yurdun oyrencilerine bir
term teliqi hokmu verildi.
اورمو
بيليم يوردوندا
ايران درگيسی
نين اهانتينه
قارشی
گئچيريلن
اعتيراض
ميتينقی نين
موجويزين
آلان بئش نفره
بير تئرم
تعليقی حؤکمو
وئريلدی:الهه
رادمهر،مجید
ماکویی،ابراهیم دهقان،محمد
حسین
زاده،مهدی
حاج محمدی
روابط
عمومی حرکت
دانشجویی
آذربایجان-
خبر بولومو
غلامرضا
ایماندار و
احمد روحانی روز جمعه 85.3.21
در تفرجگاه یام مرند به همراه عده
ای از مردم
تبریز
مرند ترانه های
آذربایجانی میخواندند
که هنوز دو ترانه
توسط روحانی
خوانده شده
بود
ریس
کللانتری 12
امام مرند با
چند سرباز از راه رسیده
و بدون هیچ
اختارشفاهی و
مجوز شروع
به ناسزا
و توهین
خانوادگی به خواننده
معروف مرند
غلامرضا ایماندار
کرده است و با
سو استفاده از
نام امام جمعه مرند
اقای
نعمت زاده که
اتفاقا ایشان
واقعا مردی
هنر دوست میباشند
تعدادی از وسایل
گروه را با
خود برده
همچنین
احمد روحانی
را نیز بدون هیچ
دلیل به زندان قیخلار
منتقل کرده در
پی این جریان
غلامرضا ایماندار
از این
ریس کلانتری
به دادگاه
شکایت کرده ولی
فعلا نتیجه اینگونه
است اداره
اطلاعات مرند
امروز یکشنبه
احمد
روحانی را
آزاد کرده و
به جای وی
بدون هیچ علت
ایماندار را
به زندان منتقل
کرده و هنوز هیچ
خبری
از او در دست نیست.
ناگفته
نماند جمعی از هنرمندان
و فعالین
اذربایجان
مرند در این
زندان به سر میبرند
خانواده
های ایشان بدون سر
پرست مانده
اند از جمله
عبدالمجید غیبی
کارکاتوریست
معروف که چند
جایزه جهانی
به نام
خود کرده و
خبرنگار فعال
روزنامه نوید
اذربایجان
اوروج امیری
که حالش وخیم
گزارش شده است
جمعي از
اعضاي
بلندپايه
«مجمع
دانشگاهيان
آذربايجاني » با
دكتر اعلمي
نماينده مردم
تبريز – اسكو –
آذرشهر ديدار
كردند. در اين
ديدار كه سه
ساعت به طول
انجاميد،
طرفين به
تبادل افكار
در خصوص مسائل
مختلف
آذربايجان و
كشور بويژه آخرين
وضعيت
آذربايجان پس
از حوادث اخير
پرداختند.
در ابتداي
اين ديدار يكي
از اعضاي مجمع
ضمن تشكر از
موضعگيريها و
پيگيريهاي
دكتر اعلمي در
خصوص مسائل
آذربايجان
بويژه حوادث
اخير،
استقبال مثبت
و گسترده
دانشجويان از
ايشان در
دانشگاه آزاد
اسلامي تبريز
(در جلسه پرسش
و پاسخ روز 18/3/84)
در كنار
استقبال منفي
از نماينده
ديگر تبريز –
اسكو –
آذرشهر، آنهم
به فاصله دو
روز را نشان
از بيداري
مردم و
دانشجويان و
دانشگاهيان
آذربايجان
دانست و اظهار
داشت: ملت
آذربايجان در
قدرداني از
كساني كه در
راستاي منافع
و استيفاي
حقوقش گام
برميدارند،
اندكي دريغ
نخواهد كرد.
در ادامه
دكتر اعلمي به
منظور آشنايي
با ديدگاههاي
مجمع در خصوص
استفاده از
واژههايي
مانند « ملت» و «منافع
ملي» سؤالاتي
مطرح نمودند
كه يكي از
اعضاي مجمع بطور
مفصل در خصوص
واژگان سياسي
موجود در حركت
ملي
آذربايجان
بويژه واژگاني
كه در ادبيات
و نظريههاي
مجمع مطرح ميشود،
توضيحاتي را
در قالب تئوري
«
سعادت ملي» - «منافع
ملي» ارائه
نمودند.
لازم به
ذكر است كه در
اين قسمت از
گفتگو كه حدود
يك ساعت بطول
انجاميد،
آقاي دكتر
اعلمي با اتكا
به تفكر دولت –
ملت، استفاده
از واژه «ملت آذربايجان»
در كنار «ملت
ايران» را
نادرست
دانستند و اظهار
داشتند كه در
مجموعه يك
كشور يك ملت و
دولت ميتواند
ظهور داشته
باشد. ايشان
اظهار داشتند
استفاده از
اين واژگان
سبب شده است
كه مسئولان امنيتي
نسبت به حركت
موجود در
آذربايجان
ديدگاه منفي و
تجزيهطلب
پندار داشته
باشند. دكتر
اعلمي اظهار
داشتند كه
لازم است براي
آنكه شما از
اين اتهامات
مبري باشيد، از
اين واژگان
استفاده
ننماييد و از
واژگان مناسبي
چون «قوم» و
«مردم»
استفاده كنيد.
در اين
قسمت از بحث
يكي اعضاي
مجمع با ذكر
تعاريف مختلف
ارائه شده
براي ملت و
قوم، اظهار داشتند
كه همواره اين
تعاريف ارائه
شده در دو تقسيمبندي
« ملت
فرهنگي» و «ملت
سياسي» ارائه شدهاند
كه تعريف و
نظر ما در
خصوص «ملت»
براي آذربايجان
بيشتر به «ملت
فرهنگي» نزديك
است. ايشان با
ذكر تاريخچه
استفاده از
واژه «ملت
سياسي»، گسترش
آنرا به تشكيل
سازمان ملل
مرتبط
دانستند و
افزودند: در
كشور ما
حكومتها و
بيشتر
روشنفكران از
تركيب ملت
فرهنگي و ملت
سياسي بنا به
دلايلي بطور
همزمان
استفاده ميكنند
و از آنجا كه
فرهنگ و هويت
حاكم را فارسي
ميپندارند،
لذا ملت ايران
ملتي تعريف ميشود
كه داراي
زبان، فرهنگ،
تاريخ و منافع
اقليت نه
اكثريت 30
درصدي فارس
است. لذا حركت
ما و به تبع آن
مجمع باز
تعريف ملت و
قوم، منافع،
زبان، فرهنگ
ملي و قومي در كشور
را لازم ميداند
و تا ارائه
اين
بازتعريف، با
ادبيات سياسي
خود كه پايههاي
علمي و سابقه
تاريخي نيز در
كشور و دنيا دارد،
سخن خواهد گفت.
در ادامه
يكي ديگر از
اعضاي مجمع با
طرح مسئله
فدراليسم كه
ملتهاي مختلف
را در قالب يك
كشور در خود
جاي ميدهد،
اظهار داشت كه
استفاده از
واژه «ملت
آذربايجان» به
معناي تجزيهطلبي
نيست، بلكه به
اين معناست كه
مردم آذربايجان
با داشتن حدود
35 ميليون نفوس
در اين كشور و
همچنين دارا
بودن مؤلفههاي
تاريخي و
پتانسيلي نميتواند
در قالب يك
قوم مطرح گردد
و مسئولان كشور
بايد با درك
اين مسئله با
واقعيتها
برخورد نمايند.
دكتر
اعلمي با طرح
سؤالي در خصوص
گروههاي آذربايجاني
موجود در خارج
از كشور، نظر
مجمع را در
اين مورد جويا
شدند.
اعضاي مجمع
در پاسخ به
اين سؤال اظهار
داشتند كه
تمام منابع
مالي مجمع در
داخل و از سوي
اعضاء،
كمكهاي مردمي
و همچنين از
طريق استفاده
از امكانات
كشوري تأمين
ميشود و
البته مجمع بر
اصل
خودگرداني
مالي قسمتهاي
خود بويژه
قسمتهاي
فكري، علمي و
تحقيقاتي خود
تأكيد دارد.
اعضاي مجمع
يادآور شدند:
از آنجا كه تمام
فعاليتهاي ما
بصورت علني
صورت ميگيرد
و بيشك
دستگاههاي
امنيتي تمام
حركات،
اقدامات و ارتباطات
مار در نظر
دارند، لذا
سعي كردهايم
براي آنكه
بهانهاي براي
ارتباط دادن
ما به خارج
وجود نداشته باشد،
از هرگونه
ارتباط حتي
بصورت مجاز،
علمي،
تحقيقاتي و يا
در قالب
مصاحبه نيز
خودداري
نماييم.
در اين
قسمت از بحث
آقاي دكتر
اعلمي اظهار
داشتند كه
براي آنكه به
شما برچسب
تجزيهطلبي
زده نشود،
اقدامات
گروههاي
موجود در خارج
را محكوم
نماييد. ايشان
اظهار داشتند
اينها
انتظاراتي
است كه شما
بايد انجام
دهيد تا
التزام خود را
به قانون نشان
دهيد.
يكي از
اعضاي مجمع در
پاسخ به اين
سؤال اظهار داشتند:
در مرامنامه
مجمع بر چهار
اصل اشاره شده
است كه
«التزام به
قانون اساسي»
اولين اصل ميباشد
و در تمام 9 سال
فعاليت خويش
همواره پايبندي
خود را به آن
در عمل نشان
دادهايم و
لذا از ديدگاه
ما نيازي به
نفي و يا اثبات
گروهها و
افكار خاص
نيست. علاوه
براين مجمع تلاشش
اين است كه از
جنگ، جدل و
بلوا بدور باشد
و طبيعتاً ما
وارد اين
مسائل
نخواهيم شد.
در ادامه
دكتر اعلمي
اظهار داشتند
عمده توجه شما
به مسائل
منطقهاي و
آذربايجان
است و نسبت به
مسائل كلي
كشور بويژه
مسائلي كه
مربوط به
امنيت و منافع
ملي كشور است،
موضعگيري نميكنيد.
در پاسخ به
اين موضوع،
يكي از اعضاي
مجمع اظهار
داشتند: اينكه
خواستهها و
حوزه فعاليت
ما بيشتر
معطوف به
مسائل منطقهاي
و آذربايجان
است، در آن
شكي نيست. ولي
اين هرگز به
معناي بيتوجهي
ما به مسائل
كلي كشور
نيست. چنانكه
در انتخابات
رياست
جمهوري، مجلس
و شوراها كه
يك مسئله
كشوري است، ما
بسته به
وسعمان در آن
نقش ايفاء ميكنيم.
يا در خصوص
روابط خارجي
حساسيتهاي
خود را اعلام
ميداريم كه
نمونه آن
ارتباط ايران
با دولت
متجاوز
ارمنستان ميباشد.
ايشان اظهار
داشتند: حتي
اگر ما موضعگيري
خاص در بعضي
مسائل نداشته
باشيم، حداقل در
خلاف مصالح و
منافع كشور
عمل نميكنيم
كه نمونه آن
بحث انرژي
هستهاي ميباشد.
در ادامه
اين ديدار
اعضاي مجمع به
ذكر ديدگاههاي
خود در خصوص
حوادث اخير
آذربايجان
پرداختند و
ضمن انتقاد از
عملكردهاي
صورت گرفته،
اظهار داشتند از
ديدگاه ما
مسئوليت به
خشونت كشيده
شدن اعتراض
مدني
آذربايجان بر
عهده عناصر
خودسر و مسئولان
بيتدبير
منطقه است.
اعضاي مجمع
ضمن مطرح
نمودن بعضي
شواهد، مشكوك
بودن به خشونت
كشيده شدن
اعتراضات من
جمله آتش زدن
و تخريب اموال
عمومي را
يادآور شدند و
ضمن تشكر از
اقدامات آقاي
دكتر اعلمي،
خواستار
تشكيل « كميته
حقيقتياب» شدند
تا عناصر
خودسر و
مسئولان بيتدبير
شناسايي و به
مردم معرفي
گردند.
دكتر
اعلمي نيز با
ذكر اقدامات
خود در اين
خصوص بويژه
بيان
اعتراضات و
ديدگاههاي
خود در قالب
نطق پيش از
دستور و
همچنين جلسه
پرسش و پاسخ
در دانشگاه
آزاد اسلامي
تبريز، اظهار
داشتند: شما
بيش از هر كس
ديگر ميدانيد
كه بيان اين
مسائل چه
هزينههاي
سنگيني ميتواند
براي من داشته
باشد. ولي
اعلمي كسي است
كه به آنچه
ايمان دارد،
عمل ميكند و
حقيقت را به
هر قيمتي كه
باشد، بيان ميكند.
ايشان با
اشاره به
سخنان خود در
دانشگاه آزاد
تبريز، اظهار
داشتند: در
منطقه و استان
ما دو دولت
وجود دارد كه
متأسفانه يكي
به هيچ وجه
پاسخگو نيست و
از امكانات
استاني به هر
نحوي كه ميخواهد
استفاده ميكند
و از جريانات
خودسر
پشتيباني مينمايد.
ايشان در خصوص
تشكيل كميته
حقيقتياب
گفتند: اين
كميته را با
حمايت چه كسي
تشكيل دهيم؟
كدام
نماينده؟! هيچ
يك از
نمايندگان فعلي
از اين كار
حمايت نميكنند.
پس از نطق من
در مجلس،
نمايندگان
آذربايجان
بيش از همه به
نطق من معترض
بودند و حتي
در مصاحبه خود
با روزنامه
كيهان از
اظهارات من
تبري جستند.
ايشان با
اشاره به طرح
استيضاح وزير
كشور، ارشاد و
اطلاعات
افزودند: من
بايد مدارك
لازم را در
دست داشته
باشم. من
ديروز بطور
سرزده به محله
42 متري رفتم،
ولي به غير از
يك نفر هيچ كس
حاضر نشد در
خصوص حوادث رخ
داده با من
صحبت كند.
دكتر اعلمي
گفتند: آقايان
اعلام مينمايند
كه در تبريز
كس كشته نشده
است، بايد اين
اطلاعات در
اختيار من
باشد تا آنها
را مطرح نمايم.
در ادامه
اين ديدار
اعضاي مجمع
بطور گسترده حوادث
اتفاق افتاده
در تبريز،
سولدوز
(نقده)،
اورميه،
ماكو،
اردبيل، مشكينشهر،
پارسآباد
موغان، مرند و
... را با ذكر
موارد متقن
براي نماينده
مردم تبريز –
اسكو – آذرشهر
تشريح نمودند
و ضمن ذكر
اقدامات
غيرقانوني
صورت گرفته،
خواستار
پيگيري دكتر
اعلمي در اين
خصوص شدند.
علاوه بر اين،
اعضاي مجمع
نسبت به امكان
نمايشهاي
تلويزيوني
مبني بر
وابسته نشان
دادن اين
اعتراضات به
خارج من جمله
نمايش صورت
گرفته از صدا
و سيماي مركز تبريز،
ابراز نگراني
كردند كه آقاي
دكتر اعلمي
اين چنين
نمايشها را
شيوهاي منسوخ
ذكر نمودند كه
مردم توجهي به
آنها نشان نميدهند.
علاوه بر
اين، اعضاي
مجمع نسبت به
اقدامات صورت
گرفته به
هنگام
دستگيري
افراد من جمله
آقايان عباس
لساني، مهندس
غلامرضا
اماني، حسن آقا
دميرچي،
چنگيز بختآور،
محمد نجفي،
حبيب پورولي،
حيدر شادي، هاجر
سلطاني و ... از
سرنوشت آنها
ابراز نگراني
نموده و
خواستار پيگيري
آقاي دكتر
اعلمي در اين
خصوص شدند.
همچنين در
خصوص مطبوعات
تعطيل شده در
آذربايجان و
مسئولان و
فعالان
مطبوعاتي
دستگير شده
آذربايجان
اطلاعاتي در
اختيار آقاي
اعلمي قرار
داده شد.
جمعیت
دفاع
اززندانیان
سیاسی ایران-
کلن: گزارش
گردهم آیی /
ایران،جمهوری
اسلامی-چهره
واقعی!
دادن"
کارت قرمز" به
دولت و وسایل ارتباط
جمعی آلمان،
درآستانه
مسابقات جام جهانی
فوتبال!
ایران،کشورما
درکنار تروریستهای
معروف حاکم
برآن و
فوتبالیست های
به نام و
توانایی که
باعث ورودآن
به مسابقات
جام جهانی شده
اند،آزادیخواهان
دربند بسیاری
نیزدارد که
وسایل ارتباط جمعی،کماکان
دراین روزها
ازآنها نامی
نمی برند!
بخشی ازسخنان
یکی از
سخنرانان
تظاهرات
گزارش گردهم
آیی:
ایران،جمهوری
اسلامی-چهره واقعی!
کنسرت سوت
تظاهرکنندگان!
مسئولان
محترم وسایل
ارتباط جمعی:
دراعتراض به
سکوت وسایل ارتباط
جمعی ودولت
آلمان، این
بار دررابطه با
کشتن دهها
ودستگیری
صدها تن از هموطنان
ما درشهرهای
مختلف
آذربایجان، که
هنوز هم ادامه
دارد، و
دستگیری
هموطنان بهایی
ما درشیراز، و
تشدید
دستگیری
نویسندگان،
روزنامه
نگاران و
دانشجویان
درتهران و نیز
ادامه سرکوب
درسراسر
ایران، حدود
صد تن از
ایرانیان
آزادیخواه از
گروهها واحزاب
مختلف، بدعوت
جمعیت دفاع از
زندانیان
سیاسی
ایران-کلن، در
روز شنبه 20
یونی در مرکز
شهر کلن در
مقابل کلیسای
دم گرد آمدند.
در میان انبوه
مردمی که در
آنجا حضور
داشتند، شرکت
کنندگان در
این مراسم با
دردست داشتن
عکسهای احمدی
نژاد و خامنه ای
که در کنار
عکسهای هیتلر
- با نوشته
هیتلر دوم
وانکار کننده
کشتار
یهودیان- قرار
داشت، با در
دست داشتن
عکسهای
زندانیان
سیاسی اعدام
شده ویا
دربند، با
بلند کردن کارتهای
قرمزی که
دردست داشتند
و با به صدا در
آوردن همزمان
سوتهایی که به
همراه داشتند،
اعتراض خود را
به کشتار
ودستگیری وسیع
در آذربایجان
وسایر نقاط
ایران و نیز سکوت
دولت آلمان و
سایر دول
اروپایی در
مقابل این
سرکوبگری اعلام
کردند. همچنین
چند نفر از
تظاهر
کنندگان پرچم
های بزرگی از
ایران را که
آرم وسط آن خط
خورده بود و
به شعار آزادی
زندانیان
سیاسی ایران
مزین شده بود،
به همراه
داشتند.
در سخنرانی های
ایراد شده و
همچنین در
نامه هایی که
در روزهای قبل
از گردهم آیی
برای صدراعظم آلمان،
و مطبوعات
آلمان ارسال
شد، مکررا تاکید
شد، که تصویری
که از جمهوری
اسلامی و ایران
امروز در
وسایل ارتباط
جمعی آلمان
ارائه می شود،
یکسویه وفاقد
کوچکترین
اشاره به
موارد سرکوب
وحشیانه
روشنفکران
ومردم عادی در
ایران است و
ابراز نگرانی
شد که در صورت
سازش برسر
مساله اتم وضع
از این هم
بدتر شود.
در پایان
گردهم آیی،
تظاهر کنندگان
با تجمع در
مقابل مرکز
رادیو و تلویزیون
آلمان در شهر
کلن وادامه
کنسرت سوت در
مقابل این
مرکز، یک نامه
اعتراضی به
این مرکز
تسلیم کردند،
که در آن به
"سانسور" اخبار
در مورد اخبار
سرکوب در
ایران اعتراض
شدید شده بود،
در حالی که
شبیه این اخبار
در مورد عراق
وافغانستان
بارها در روز پخش
می شود، در
این نامه
تاکید شده بود
که درصورت
ادامه این
رویه،
ازهواداران
حقوق بشر
ودموکراسی
درآلمان
خواهند خواست
که به بایکوت
پرداخت
ماهیانه ای که
هر استفاده
کننده از تلویزیون
دولتی در
آلمان باید آن
را
بپردازد،اقدام
کنند.
این گردهم آیی
که بااستقبال
وتوجه بسیار
هموطنان و نیزرهگذران
ووسایل
ارتباط جمعی
همراه شد،درحدوود
ساعت 4
بعدازظهر
پایان یافت.
جمعیت دفاع
اززندانیان
سیاسی ایران-
کلن 20 خرداد 1385
Postfach 900423
D-51114 Köln
Fax: 0049-221-17099009
Email: jdef_zendanian_siassi_iran@yahoo.com Köln,
den 11.06.2006
منبع
ایکنا نیوز -
آژانس خبری
کمیته مبارزه
با سانسور در
ایران
به نام
حقوق بشر
در کشور
ما نزدیک به
سه ده میباشد
که به نام انقلاب
دادگاه های
امنیتی به پا
گردیده تا به درو
از چشم مردم و
نظارت نهاد
های حقوقی
داخلی و بین
المللی و
مستقل از
اداره حکومت و
بدون حضور
وکیل و هیئت
منصفه ، شهروندان
آزادی خواه و
حق طلب را به
اتهام اقدام
علیه امنیت
ملی و انواع
اتهامات واهی
به احکام
سنگین محکوم و
درشعبه های
قضایی به
بدترین شکل
های ممکن حقوق
انسانیشان را
سلاخی میکنند.
این
اقدام ضد حقوق
بشری نه محدود
به سالهای 57 ، 58 ،
59 بوده . بلکه
امروز که در
سال 85 به سر
میبریم پرشتاب
تر از گذشته
ادامه یافته
وما امضا
کنندگان از
جمله
قربانیان این
قطار هستیم .
حدود سه هفته
گذشته قربانیان
دیگری از این
قطار مطامع
محدودی از آخوندها
حاکم قدرت طلب
، توسط همین
بی دادگاه های
انقلاب به
مسلخ فرستاده
شده اند و هزاران
تن از هموطنان
آذری در استان
های
آذربایجان
شرقی و غربی ،
اردبیل
،زنجان ، تهران
وسایر نقاط
ایران توسط دستگاههای
قضایی ، پلیس
نظامی و
امنیتی سرکوب
و تحویل
بازداشت گاه
ها و زندان
های مخفی و
آشکار گردیده
اند تا توسط
بی دادگا های
انقلاب سلاخی
شوند . در
صورتی که تعداد
بی شماری از
هموطنان در
سیستان و
بلوچستان و
کردستان به
همین سرنوشت
دچار هستن دو
هر روز خبر
محکومیت
سنگین و یا
خبر اعدام
آنها را
میشنویم .
و ما
وظیفه خود
میدانیم که از
حقوق همه
قومیت های ایرانی
به ویژه
زندانی های
سیاسی
آذربایجان ،عرب
زبان ، بلوچ
،کرد و غیره
حمایت کرده و
از نهادهای حق
بشری بخواهیم
برای آزادی
آنها و رسیدگی
به وضعیت اسف
ناکشان تلاش
بیشتری انجام
دهند .
هرچندکه خود
در وضعیت
خرابی به سر
میبریم اما
حمایت از زندانی
های وظلوم
آذری زبان را
وظیفه حتمی به
حساب بیاوریم
.ما زندانیان
سیاسی قربانیان
رژیمی هستیم
که به خود
اجازه میدهد در
باره حقوق بشر
در کشور های
مترقی اظهار
نظر غیر واقع
بنماید. اما
اگر کسی بخواهد
به او بگوید
که چرا با
وجود گذشت نزدیک
به سه دهه از
انقلاب . ماشین
اعدام و سرکوب
محاکمه نا
عادلانه
دانشجویان ، روزنامه
نگاران ،
مبارزان
سیاسی ، احزاب
، فعالان
کارگری
،فرهنگیان
،اقلیتهای
دینی مانند
دراویش و
بهائیان
،اساتید
دانشگاه ها ،
وکلای
دادگستری ،
اصناف مختلف و
اخیرا قومیت
ها را متوقف
نمیکنید
عصبانی
میشوید و به
فحاشی روی می
آورند.
در این
حال این رژیم
دست به ترفند
های مزدورانه میزند
و در شرایطی
که فرمان
سرکوب قومیت
بزرگ آذری را
صادر کرده است
. برای برخی از روزنامه
نگاران و
فعالین حقوق
بشری که وجه
عمومی پیدا
کرده اند
زمینه فعالیت
محدود و کنترل
شده را به
وجود می آورد
تا ضمن اینکه
از دیدگاه های
خاص سیاسی
آنها درپرونده
هسته ای به
نفع خود بهره
برداری کند چنین
وانمود نماید
که رژیم
طرفدار آزادی
بیان و حقوق
بشر است . در
همین زمان
برای هفت تن
از شهروندان
اهوازی حکم محاربه
یعنی همان
اعدام صادر
میکند .در
صورتی که حتی
از اعلام عمومی
این حکم وحشت دارند.
بدیهی است که
نهاد های
مدافع حقوق
بشر و مجامع
نباید برای
معامله در
پرونده اتمی
ایران دست این
رژیم را برای
سرکوب و شکنجه
و اعدام باز
بگذارد .
گروهی
از زندانیان
سیاسی در
زندان اوین ،
رجایی شهر و
بندر عباس .
حشمت
الله طبرزدی
منوچهر محمدی
خالد هردانی
بهروز جاوید
تهرانی
ارژنگ داودی
مهرداد
لهراسبی
ولی الله فیض
مهدوی
امیر حشمت
ساران
اسد شقاقی
شهرام پور
منصور
محسن درستکار
جعفر اقدامی
ابراهیم
مومنی
حجت بختیاری
شاهین
آریانژاد
عبدالرضا
رجبی
خلیل شالچی