نامه مجمع دانشگاهيان آذربايجاني در خصوص آخرين تحولات مربوط به اعتراضات اخير ملت آذربايجان
به رئيس قوه قضائيه

رياست محترم قوه­قضائيه جمهوري اسلامي ايران

جناب آقاي حجت­الاسلام شاهرودي

همانطوري که مستحضريد در پي اهانت روزنامه دولتي ايران به ملت شريف آذربايجان, اعتراضات گسترده­اي در قالب تحصن, راهپيمايي, نامه­ و بيانيه­هاي مکتوب صورت گرفت که متأسفانه به علت سوءتدبير و درايت عده­اي از مسئولان کشوري و امنيتي استانهاي آذربايجان به خشونت گراييد و برابر اطلاعات دقيق واصله منجر به کشته شدن دهها تن, زخمي شدن صدها تن و دستگيري هزاران تن انجاميد و فضاي آذربايجان را غمگين ساخت. اين در حالي که در هيچ يک از اين اعتراضات شعاري عليه نظام و مسئولان آن داده نشد و بي­شک اين مسئله خود سبب اصلي خشمگين شدن و انجام رفتارهاي غيرمدبرانه­اي است که نتيجه آن در شرايط فعلي بدبيني و نارضايتي گسترده مردم آذربايجان نسبت به دولت و حاکميت مي­باشد.

رياست محترم قوه­قضائيه, در جريان اين حوادث عده­ زيادي از جوانان و فرزندان آذربايجان به خاک و خون غلطيدند که در ادبيات سياسي کشور به عنوان ثمره انقلاب ناميده مي­شوند! علاوه براين, عده زيادي در اين حوادث دستگير و زنداني شدند که عمدتاً جزو دانشگاهيان, نويسندگان, شعرا, روزنامه­نگاران و در يک کلام نخبگان ملت آذربايجان هستند.

آيت­ا... شاهرودي, آنچه که در پي اين حوادث در آذربايجان رخ داده و مي­دهد نه تنها با هيچ يک از قوانين بين­المللي و ملي سازگار نيست, بلکه بطور واضح ناقض حقوق شهروندي است که جنابعالي بر اجراي آن توسط ضابطان, قضات و پرسنل قوه­قضائيه حکم رانده­ايد.

رياست محترم قوه­قضائيه, در حالي که هزاران تن از فرزندان آذربايجان در بازداشتگاهها و در کنج بيمارستانها بسر مي­برند, در کمال بهت و حيرت مسئولان قوه­قضائيه بر آزادي با وثيقه متهمان و رفع توقيف از روزنامه ايران تأکيد مي­ورزند و گمان مي­کنند که ملت آذربايجان آنچنان نادان است که اين چنين سياست­بازيها را نمي­فهمد. صدا و سيماي کشور که هر روز خبرهاي اعتراضي کوچک در سطح دنيا را براي چندمين بار پخش مي­کند و يا روزنامه­ها و خبرگزاريهاي کشور که روزانه صدها خبر کم ارزش را مخابره مي­کنند, نه تنها ملت مظلوم آذربايجان را در شرايط حساس تنها گذاشتند, بلکه رجزخوانيهاي عده­اي مسئول بي­تدبير منطقه آذربايجان را چنان در بوق و کرنا دميدند که گويا عده­اي جاني و عامل موساد و سيا توسط هواپيماهاي آمريکا و اسرائيل در آذربايجان فرود آمده­اند و باني و عامل اين اعتراضات بوده­­اند!

بخش خبري ساعت 30/8 شبکه دوم در حالي تصاوير مظلوم­نمايي از پرسنل روزنامه ايران را نشان مي­دهد که گويا ملت آذربايجان بسان يک ظالم در حق اينها ظلم کرده است! کسي نيست از اين آقايان بپرسد چرا سري به دفاتر دهها نشريه توقيف شده منطقه آذربايجان که پرسنل آنها در بازداشت هستند, و يا هزاران خانواده­اي که عزيزانشان در بازداشت به سر مي­برند, نمي­زنيد تا مردم ايران آه و ناله­هاي آنها را بشنوند! بياييد گوشهاي خود را براي يکبار هم که شده باز کنيد تا جيغهاي جگرخراش مادران, پدران, خواهران و برادران آذربايجان را که عزيزان خود را به خاطر بي­تدبري عده­اي مسئول­نما از دست داده­اند, بشنويد!

حضرت آيت­ا... شاهرودي, قراين و شواهد نشان مي­دهد عده­اي قصد دارند تا حوادث آذربايجان را به خارج و بيگانگان نسبت دهند و در کنار آن نمايشهاي تلويزيوني ترتيب داده و عده­اي بي­گناه را محکوم نمايند. از اينرو, از جنابعالي تقاضا داريم ضمن تعيين هيئتي ويژه براي بررسي حوادث آذربايجان و بي­قانونيهاي صورت گرفته, از پايمال شدن حقوق عده­اي بي­گناه و محکوم شدن ناعادلانه فرزندان مردم آذربايجان جلوگيري نماييد و مسببان اين اعمال را به سزاي اعمال خويش برسانيد؛ در غير اينصورت عليرغم ميل باطني ناچار به رجوع به نهادهاي بين­المللي هستيم.

 

مجمع دانشگاهيان آذربايجاني

10/3/1385

رونوشت:

-        نمايندگان محترم استانهاي آذربايجان در مجلس شوراي اسلامي

-        کمسيون حقوق بشر اسلامي

-        کانون وکلا

-        خبرگزاريها و ارباب جرايد

 

 

 

              

 دانیشیر آذربایجان    (1)

   شهید لر!  یولوز داواملی اولاجاق.

 

   تصمیمات گرفته شده در شورای عالی امنیت ملی ایران مبنی بر ایجاد وحدت ملی ( ! ؟ )

 

  بدنبال موضع گیریهای تند غرب و آمریکا بر علیه ایران و به تبع آن رژیم ایران جهت سنگربندی دفاعی

  و انسجام ملی ( ! ؟ ) ، مسالهً ایجاد وحدت ملی  ( ! ؟ ) در راًس تصمیمات شورای عالی امنیت ملی

  قرار گرفت.

    تصمیمات  کلی شورا:

 1 - انحراف موضعی حرکتهای ملی  ملل غیر فارس

 2- بدنبال انحراف ، سرکوب و حذف فعالین سیاسی-اجتماعی ملل غیر فارس

   اولویت بندی:  1-اعراب جنوب ایران   2- بلوچ ها      3- تورک ها

  ضمناً هدف اصلی شورا تورک ها بوده اما بدلیل کم بودن تعداد نسبی فعالان ملی عرب و بلوچ ، آنها در ردهً اول و دوم و نیز جنبهً آزمایشی برای هدف اصلی ( آذربایجان-تورک ها) قرار گرفتند.

   اجرای پروژها:

 1- پروژهً اول ( سرکوب و حذف فعالان حرکت  ملی عرب ): بمب گذاری توسط اطلاعات در نقاط مختلف عرب  نشین  جنوب و بدنبال آن دستگیری  فعالان حرکت  ملی عرب و شکنجهً آنها و اعتراف گرفتن از چند نفر به  صورت نمایشی و معرفی آنها به مردم به عنوان عوامل انگلیس.( با این خیال که  مسالهً ملی عرب حل شد. )

 2- پروژهً دوم ( سرکوب و حذف فعالان حرکت  ملی بلوچ ): در این مورد از پیش زمینهً ذهنی مردم نسبت به اشرار و قاچاقچیان در سیستان و بلوچستان استفاده نموده و با این بهانه  بمباران به این مناطق صورت گرفت و بدنبال آن و در لابلای این اقدامات سرکوب  فعالان حرکت  ملی بلوچ. ( با این خیال که  مسالهً ملی بلوچ نیز حل شد. )

 3- پروژهً  سوم:انحراف حرکت ملی آذربایجان  ( ؟ )

  مرحلهً اول:

  این مرحله با انتشار کاریکاتور توهین آمیز در روزنامهً ایران آغاز شد وبا توجه به اینکه حرکت ملی آذربایجان جنوبی بزرگترین حرکت ملی در خاورمیانه به شمار می آید لذا واکنش فعالان حرکت ملی آذربایجان برای این توطئهً شوًونیستی امر عادی بود لذا محکوم نمودن این عمل شوًونیستی در ابتدا در سطح دانشگاه وبعداً در سطح شهرها توسط مردم آذربایجان وبا تلاش وهمت  فعالان حرکت ملی انجام شد . در این اعتراضات تمام خواسته های ملی آذربایجان عنوان شد آمما رژیم از همان ابتدا اولاً شروع به بزرگنمایی عمل روزنامهً ایران نمود وسعی کرد تمامی خواسته های ملی آذربایجان را در توهین  روزنامهً ایران محدود کند. ثانیاً ظاهراً سرپوشی بر توهینات هشتاد ساله بر ملت آذربایجان بگذارد.

 مرحلهً دوم:

  این مرحله همگام  با اعتراضات مردم در سطح شهرها شروع شد.اقدامات این مرحله:

 1- دستگیری  فعالان حرکت ملی آدربایجان

 2-ایجاد رعب وحشت در مردم عامه با شایعه پراکنی واعلام حکومت نظامی در بعضی شهرهای آذربایجان.

 3- سعی در به خشونت کشیدن حرکت و به د نبال آن سرکوب فعالان حرکت ملی به عنوان مثال:پخش شب نامه توسط اطلاعات سپاه که زیر این شب نامه ها اسم حرکت ملی آدربایجان نوشته می شود واز مردم به مبارزهً مسلحانه علیه رژیم دعوت می شود در حالی که حرکت ملی آذربایجان یک حرکت اجتماعی و مدنی می باشد و با جمعیت 35 میلیون تورک در ایران در حال حاضر نیازی به سلاح نیست وهدف اصلی حرکت بیداری ملی  ( میللی اویانیش) میباشد.

 4- پخش برنامه های ترکی از صدا وسیما ( به عنوان مثال:پخش سخنان ترکی شهید باکری بعد از خبر از شبکه یک سیما) وتبلیغ در سطح رسانه های عمومی مبنی بر اینکه هیچ تبعیضی به ملت آذربایجان نشده است.

 5-زمینه سازی برای اعلام فعالان حرکت ملی به عنوان عوامل بیگانه ( فرماندار اورمو شایعه کمک هفتادوپنج میلیون دلاری آمریکا را می اندازد امام جمعه اردبیل از وجود پول خارجی درجیب دستگیر شده گان خبر میدهد البته مردم آذربایجان به این جوکها با نفرت تمام خند ید ند.)

 6-دستگیریها همچنان ادامه دارد و سعی می شود ارتباط بین فعالان حرکت و ملت را با این طریق قطع کنند وملت از هدایت بازمانده وسناریوی شوم خود را اجرا نمایند( زهی خیال باطل! با اینکه زندانها پرشده اند وچندین مکان دیگر غیر از زندانها از جمله باشگاه نمین پر شده اند ولی فعالان حرکت خیلی بیشتر از آنست که فکر مکنند وملت فهیم آذربایجان قول نخواهند خورد واین توطئه را با هوشیاری کامل خنثی خواهند کرد)

 مرحلهً سوم:

   پخش اعتراف چند  نفراز تلویزیون بصورت نمایشی  مبنی براینکه این افراد خود را وابسته به خارج و عاملان این اغتشاشات ( !!!! ) معرفی خواهند کرد البته مشخصات وسوابق این افراد  در شماره های  بعدی  « دانیشیر آذربایجان» معتاقباً اعلام خواهد شد.

 این مرحله حساس بوده و فعالان حرکت ملی در خارج از زندان وظایف زیر را باید به نحو احسن انجام دهند:

 1- آگاه سازی مردم وتدا بیر خاص در برابر تحریف حرکت ملی

 2- پیگیری مداوم جهت آزادکردن تمامی دستگیرشدگان وانتشار اخبارآنها

 3- هدایت حرکت بصورت مد نی  در راستای تحقق مطالبات ملی آذربایجان

   

        هارای  تبریزلی

 

 

 

شنبه 13 خرداد ماه سال 1385

لسانی اعتصاب غذا کرده است

یکی از نزدیکان عباس لسانی در تماس با وبلاگ حق از اعتصاب غذای این فعال حرکت ملی آذربایجان در بازداشتگاه اداره کل اطلاعات اردبیل خبر داد.لسانی در طی روزهای گذشته بارها به دوستان و نزدیکان خود گفته بود در صورت دستگیری اعتصاب غذا خواهم کرد.لسانی که از طرف یکی از ماموران اطلاعات اردبیل در روز شنبه ششم خرداد تهدید به ترور شده بود دستگیری خود را در صورت وقوع غیر فانونی و ناشی از خشم ماموران اطلاعاتی از اعتراضات مردم می دانست.امروز نیز در حالی که ماموران او را در مقابل چشم همسر و فرزندان و همسایگانش با ضرب و شتم از از خانه خارج می کرده اند اعلام کرده است از این لحظه اعتصاب غذای خود را تا زمانی که مطابق قانون با او برخورد شود شروع می کند.  

 

 

 

 نا آرامی دیگری در اورمیه
روز پنجشنبه منطقه آغاقبیر اورمیه شاهد درگیری نیروهای پلیس با جوانان معترض بود
اورمونیوز:

عصر پنجشنبه  11 خرداد ماه تعداد کثیری از جوانان اورمیه ای در ادامه موج اعتراضات ملت آذربایجان به اقدامات حکومت ایران علیه ترک ها، دست به برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز زدند. این تظاهرات در مقابل محوطه "آغاقبیر" در اورمیه برگزار شد و شاهدان تعداد تظاهرات کنندگان را قابل توجه ذکر کرده اند. این تظاهرات با دخالت نیروهای ضد شورش که از مدت ها قبل در حالت آماده باش به سر می بردند پایان یافت.

 گفتنی است منطقه "آغاقبیر" در اورمیه محل دفن شهدای 21 آذر سال 1325 است که در سالهای اخیر به دلیل عدم توجه مسئولان به حالت متروک درآمده است.

نا آرامی ها در شهرهای آذربایجان به دنبال چاپ کاریکاتور توهین آمیز در روزنامه ایران آغاز شد اما به تدریج خواسته های دیگری از سوی تظاهرات کنندگان مطرح شد به طوری که توقیف روزنامه ایران نیز نتوانست فضا را آرامن کند. دولت جمهوری اسلامی در روزهای اخیر سعی داشته با دستگیری گسترده روزنامه نگاران و فعالین سیاسی آذربایجان این نا آرامی ها را به کشورهای خارجی نسبت دهد اما دامنه این اعتراضا روز به روز در حال افزایش است.

 

 

 

 

http://zenganli.blogfa.com/

 

مساله::قاتلان چه کسانی هستند؟

از زمانی که پلیس و ماموران اطلاعاتی و امنیتی راهپیمایی ها و میتینگهای مردم آذربایجان را خشونت کشاندند و دست به کشتن معترضین به سیاستهای اساسا نژادپرستانه حاکم بردند بسیاری از فعالین تصمیم گرفتند مردم را به آرامش دعوت بکنند.در حالی که هسته اولیه برای صدور بیانیه و طرح خواسته های ترکها تشکیل می شد حکومت نیز بر شدت عمل خود افزود و فاجعه نقده را آفرید.اما با وجود این برخی فعالین که همچنان از چنگال وزارت اطلاعات در امان مانده بودند و دستگیر نشده بودند تبلیغ آرامش و متوقف کردن حرکات خیابانی تا بازنگری کارهای انجام شده و نتایج حاصله می کردند.اما در طی هفته گذشته نه تنها حکومت و سیستم اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی هیچ کمکی به حل مسالمت آمیز ماجرا نکرد بلکه مقامات آن در اظهاراتی سعی کردند ماجرا را به روزنامه ایران و کاریکاتوریست بینوا و بی کس آن روزنامه منتهی کنند و ادامه ماجرا در آذربایجان را طبق معمول به دولت ایالات متحده آمریکا مربوط بدانند.اما در میان ترکها ماجرا به گونه ای دیگر دوام داشت.هر جا تجمع یا راهپیمایی بود حاضران و سخنرانان کاری به روزنامه نداشتند و تا به حال هم هیچ خارجی احیانا آمریکایی را در جمع خود مشاهده نکرده اند(عجب نخ نماست این تئوری!).اگر در روزهای اولیه مردم خواستار برخورد قانونی با روزنامه بودند در ده روز اخیر  از آگاهی ایجاد شده برای برپایی تظاهرات قانونی استفاده کرده اند.به هر حال مردم آذربایجان تصمیم گرفتند هزینه های حضور قانونی خود در خیابانها را بپردازند و اعتراض خود به سیاست های یکسان سازی قومی و فرهنگی و حذف فرهنگ ترکی از عرصه رسمی و آکادمیک را با شعارها و سخنرانی هایشان فریاد بزنند.

دولت اما اجرای قانونی را که خود بر آمده از آن است برنتافت و در طول هفته گذشته تمام راهپیمایی ها را سرکوب کرد.صدها تن را بازداشت و شکنجه کرد و بسیاری را در خیابانها و زندانها مجروح ساخت.بدتر از این همه باز دست به آدمکشی زد.نه تنها برای جبران آنجه که کرده بود تلاش نکرد بلکه تا می توانست وضعیت را بدتر کرد.در تبریز چنگیز بخت آور را با چهار نفر از اعضای خانواده اش بازداشت کرد.غلامرضا امانی را به بهانه گفتگو به اداره اطلاعات تبریز کشاند و بازداشت کرد.اعتصاب غذا و وخامت وضعیت جسمانی امانی نیز اطلاعاتی ها را از کرده شان پشیمان نکرده است و همچنان به بازداشت کسی که چهار سال از سال ۷۸ تا ۸۲ حبس و شکنجه اش کرده اند ادامه می دهند.صدها نفر را در تهران بازداشت کردند و به استنطاق و شکنجه بردندشان.حرمت مسجد و دینی را که نانش را می خورند نگه نداشتند و دستگیر شدگان تبریز را در آنجا شکنجه کردند.۳۱ مامور مسلح به سلاحهای رزم به خانه عباس لسانی ریختند و او را همراه عکس ستار خان و قلعه بابک توقیف کردند و کتک زنان به اداره خوفیه و خفیه بردند.

اسامی بالا را به عمد ذکر کردم چرا که ایشان در کنار اینکه سالهاست بر اعطای حقوق مدنی و فرهنگی به ترکها اصرار دارند در روزهای اخیر از کسانی بودند که با وجود اعلام اعتراض خود و بیان خواسته های ملت آذربایجان مردم و فعالان را دعوت به آرامش و پیگیری مطالبات از طریق فانون کرده اند.دو روز پیش عباس لسانی در آخرین تماس تلفنی که با هم داشتیم به شدت نگران تحمیل خشونت به حرکت بود.اما او و امثال او و کسانی مثل زهره وفایی و حسن دمیرچی که اصلا کار هنری و ادبی می کنند دستگیر می شوند.واضح است که حکومت جمهوری اسلامی ایران از اساس با طرح مساله آذربایجان مخالف است و با گسترده کردن دستگیریها و اعمال فشار بیشتر بر فعالین سعی دارد آخرین ذره های پتانسیل این حرکت را هم به خیال خود بالا بیاورد و آنگاه ضربه هایش را تکمیل کند.

در چنین وضعیتی ممکن است برخی سکوت مطلق را تجویز کنند و برخی نیز میزهای مسئولان بدون اختیار و اراده را نشان دهند که برویم و بگوییم ما رسمیت زبان ترکی را می خواهیم و یا باید یک کانال تلوزیونی به ما بدهید.آنها سالها این درخواست ها را شنیدند و انجام می دهیم گفتند و امروز اگر "حتما انجام می دهیم بگویند"ناشی از حضور پر هزینه ملت در خیابان است.ملت آذربایجان این روزها ندای فعالان ترک و تفکر ملت باور آذربایجان را جواب داد و جسورانه ترین اعتراضات خیابانی را در طول سالهای حکومت جمهوری اسلامی آفرید.خیلی ها هنوز هم به خیابان برمی گردند و به نفع ملیت و هویت زبانی خود شعار می دهند.اما این آن پتانسیلی است که اگر بار دیگر به خیابان برگردد با گلوله جواب خواهد شنید.مدتی بازبینی حوادث و ارائه نتایج بدست آمده لازم است تا هزینه حضور مجدد کاهش یابد و فایده بیشتری برای آذربایجان داشته باشد.امروز زمان آن است فعالان و روشنفران ترک فرصت بدست آمده را غنیمت بشمارند.مردم امروز برای اولین بار در تاریخ آذربایجان در تمام شهرها صرفا بر حقوق ملی خود تاکید کرده اند و تمام هزینه ها را نیز به این خاطر متحمل شده اند.آنچه را که ملت باید از تفکر ملی می گرفت گرفته است امروز بر روشنفکر است که از برحق بودن حرکت مردم دفاع کند و خواستار بررسی قانونی سرکوبها شود.

اولین خواسته ما  از خونی که در خیابانهای نقده - مشکین شهر - تبریز - ارومیه و میانه بر زمین ریخت برمی خیزد.چه کسانی خون برادران ما را به زمین ریختند؟آمر یا آمران اصلی چه کسی یا کسانی بودند؟چرا زندانیان آزاد نمی شوند و چرا بازداشتها و شکنجه ها ادامه دارند؟ما امروز از بیان دردی که ملتمان برای ملی گرایی جوانش کشید به رسمیت نهایی ملیتمان راه می بریم.مساله حتی مساله ۱۵ روز قبل نیست.حکومت سکوت صد ساله اش را شکست و مقابل آذربایجان قیام کرد.این حکومت باید به حقوق خود آشنا شود و یاد بگیرد که قانونی رفتار کند.آگر خواسته امروز ما را هم گردن ننهد و برای پیگیری قتلها و قانون شکنی های صورت گرفته کمیته حقیقت یاب تشکیل ندهد ما نباید از پای بنشینیم و باید مصرانه مظالمی را که بر ملتمان تحمیل شده است فاش کنیم.شواهد و مصادیق امروز از هر زمانی عینی ترند.باز هم مساله ساده است و سختش نکنیم.تا دیروز دنبال حقوق زبانی و ملیمان بودیم و مردم را با این حقوق آشنا می کردیم و امروز مردم آگاهی یافته این حق طبیعی را از حکومت خواسته است.حالا وظیفه داریم صدای بلند این حرکت ملی باشیم.همین و بس.باز می گویم :به همین سادگی.به سادگی ظاهری یک قتل.مساله این است:  قاتلان چه کسانی هستند؟