روزنامه ی
دی تسایت- 18.05.2012
نوشته ی:
خالد دسوکی
ترجمه ی: ف .
انزلی
انتخابات
ریاست جمهوری
در مصر
اسلامیست
خوش برخورد
آیا
ابوالفتوح
رئیس جمهور
جدید مصر
خواهد شد؟ او
نه تنها
مومنین بلکه
چپها و
لیبرالها را نیز
شیفته ی خود
کرده است.
صحنه هایی از
یک مبارزه ی
انتخاباتی در
میادین
روستاها،
زباله دانیها
و استودیوهای
تلویزیونی.
همه
گرد آمده اند:
زنان روستایی
و خرکچی ها، سران
قبیله و بچه
های خیابانی،
بازرگانان
آهن قراضه و
صیادان رود
نیل. همچنین معلولی
یک چشم بر روی
صندلی
چرخدار،
آدمهای ریشو و
کچل ها،
مسلمانان و
کپت ها
(مسیحیان مصر-
م. )، معجزه
گران و واعظان
دوره گرد.
برخی در گرمای
قبل از ظهر
روی خیابان
خاکی داغ،
پیاده در
راهند؛ برخی
دیگر که از
وضعییت مالی
بهتری
برخوردار می
باشند در
تاکسی های توک
توک، ماشین
های باری سه
چرخه که
بلندگوهای پر صدا
دارند و از
سقف های حلبی
شان منگوله
های رنگارنگ
آویزان است،
در حرکت اند.
حسینیه در حال
و هوای یک جشن
مردمی است. در
میدان خاک
آلوده ی ده،
چادری زده اند
که معمولا
برای مراسم
عروسی یا ختم
از آن استفاده
می شود. همه ی
اینها برای
عبدل مونیم
ابوالفتوح می باشد.
او یک
اسلامیست و همچنین
رقیب سفت و
سخت اخوان
المسلمین به حساب
می آید. اخوان
المسلمینی،
که معروف ترین
تشکل اسلامی و
آینده ساز مصر
نوین به شمار
می رفت.
انتخابات
ریاست جمهوری
در دو هفته ی
دیگر صورت می
گیرد. بر اساس
نظر سنجی ها فتوح
جلوتر از
نامزد
انتخاباتی
اخوان المسلمین
قرار دارد. او هم
آرای خود را
در اردوگاه
اسلامی جمع
کرده است و هچنین
از پشتبانی
لیبرالها و
چپها نیز بر
خوردار می
باشد. مصر به
مرحله ی بعدی
انقلاب قدم می
گذارد. اگر انتخابات
پارلمان در
زمستان گذشته با
پیروزی اخوان
المسلمین - این
حزب مادر همه
ی احزاب
اسلامی دنیای
عرب- به پایان
رسید، شاید که
انتخابات
فعلی موجب
چرخشی گردد.
بر خلاف برخی
نظریات رایج
در دنیای غرب،
در درون جنبش
اسلامی برای تصاحب
قدرت وحدتی
وجود ندارد. در
این جنبش شکافهای
مختلفی وجود
دارد. فتوح موقعیت
برتر اخوان
المسلمین را
زیر سئوال می
برد. او مصر را از
طریق روستاها
تسخیر می کند.
مثل امروز در جائی
در دلتای رود
نیل میان قاهره
و پرت سعید.
اما کاندیداهای
سکولار از
جمله دبیرکل
سابق لیگای
عرب نیز وارد
صحنه می شوند.
چه اتفاقی در اینجا می
افتد؟
وقتی
ابوالفتوح
وارد صحن
حسینیه می
شود، مردم
دقایقی چند بر
روی صندلی ها
ایستاده،
فریاد کشیده و
پرچم مصر را
تکان می دهند.
او با صدایی
بم و گرفته علاقه
ی خود را به
مردمش بیان می
کند: " شما
آرام و با
محبت هستید! "
فریادها شدت
می یابد. "
زنان ناجی مصر
می باشند." از
جایگاه زنان
هلهله ی خوش
نوایی بر می خیزد.
"ما یک مصر قوی
و سرفراز می
خواهیم."
هیاهویی وصف
ناپذیر اوج می
گیرد.
ابوالفتوح قبل از
انقلاب یکی از
رهبران اخوان
المسلمین بود.
این جنبش او
را در سال 2011 به محض
اینکه نامزدی
خود را برای
ریاست جمهوری
اعلان نمود و
نیز به آرمان
های لیبرال
تمایل نشان
داد، اخراج
نمود. امروز
او در کنار
همپیمانان
رنگارنگی در
صحنه می باشد.
در یک طرف
سلفی ها
هستند،
اسلامیستهای محافظه
کار دو آتشه که
از نظر سیاسی در
سمت راست اخوان
المسلمین قرار
دارند. و در
طرف دیگر
لیبرالها،
چپها و
مذهبیون میانه
رو می باشند.
این گروهها
همه از فردی
که قصد دارد
تفرقه بین سکولار
ها و
اسلامیستها
را از میان
بردارد و وعده
داده است مصر
را به یک کشور
متمدن با اصول
اسلامی تبدیل
نماید،
پشتیبانی می
کنند. فتوح طرفدار
یک
پراگماتیسم
اجتماعی است
که مورد تأیید
جوانان چپ و
انقلابیون
لیبرال نیز می
باشد. ولی
چیزی که موجب
اتحاد این
جبهه ی گسترده
می باشد، وارد
نشدن در
جزئیات می
باشد. سلفی ها
می گویند
لزومی نیست که
فتوح همه ی
اصول آنها را
قبول بکند.
آنها می دانند
که در یک
زمانه ی
بحرانی بقای
مملکت مهمتر
از هر چیزی
است. پیام فتوح
بیانگر حال و
هوای نا روشن
مصر امروز
است: کمی
مذهبی و کمی
ناسیونالیستی.
تقریبا چیزی
در این حد که:
« نه ترکیه و نه
عربستان
سعودی هیچکدام
مدل مورد نظر
ما نیستند.»
ابوالفتوح
از شریعت یعنی
«قانون عدالت" که
شعار عمده ی
این دور از
انتخابات
محسوب می شود،
سخن می گوید.
تقریبا همه ی
نامزدهای
انتخاباتی
موافق اند که
قانون اساسی
باید با شریعت و
قوانین
اسلامی (
همانند دوران
مبارک) مطابقت
داشته باشد.
ولی هر کسی
برداشت خود را
از آن دارد.
برداشت فتوح از
شریعت در درجه
اول حقوق زنان
می باشد: " در
خانواده باید
به مقام و
جایگاه مادر،
خواهر و دختر
احترام گذاشت."
در مورد حقوق
اجتماعی سخنی
نمی گوید. به
نظر او شریعت
یعنی تامین
اجتماعی و
عدالت اجتماعی.
همچنین شریعت
یعنی طرد
افراطیون و طرفداری
از «تمدن
اسلامی» که در
چارچوب آن مسلمین،
مسیحیان و
معتقدین
نظریات دیگر
از حقوقی یک
سان بر خوردار
باشند. او می
گوید: " ائتلاف
ما مسلمانها،
لیبرالها و
چپها پشتیبان
این مسئله
هستند." و بعد
خط فاصله ای
می کشد و می
گوید: " ما
سکولار
نخواهیم بود. نه
ترکیه و نه
عربستان
سعودی
هیچکدام مدل
مورد نظر ما
نیستند."
ابو
الفتوح می
داند چه چیز مورد
توجه مصریهاست:
تقوا و موج
شدید ملی
گرائی. او با
صدای بلندی
میگوید: " مصر
باید قدرتمند
باشد. با یک
ارتش و یک
اقتصاد قوی و
مرزهای مطمئن
و با سلاحهایی
که خودمان
تولید می
کنیم." مردم
دیگر از
جایشان
برخواسته
اند، کف می
زنند و برایش
هلهله می کشند.
وقتی آماده ی
رفتن می شود،
به طرف او
هجوم برده، می
خواهند لمسش
کنند. لبخند
میزند، دستها
را می فشارد.
دست تکان می
دهد و از
در
عقبی خارج
شده سوار یک
ون قدیمی
آمریکایی شده
و می رود.
یکی
از هوادارانش
می
گوید:«ابوالفتوح
در قلب مصری
ها جای دارد.
او یک «رئیس
جمهور واقعی»
می باشد." عاتف
ساجید کسی است
که در
انتخابات
پارلمان به
نفع اخوان
المسلمین رأی
داده است. این
مهندس
کشاورزی 52
ساله حالا می
خواهد فتوح را
انتخاب کند. ساجید
می گوید: "من
خجالت میکشم
که از اخوان
المسلمین
طرفداری کرده
ام. آنها به
عهد خود وفا
نکردند. آنها
می خواستند
کاری برای
اقتصاد انجام
دهند، ولی خبری
نشد. می
خواستند رژیم
نظامی را
برکنار کنند،
موفق نشدند.
نمی خواستند
از خود کاندید
ریاست جمهوری
معرفی کنند که
آخر سر این
کار را هم کردند."
اخوان
المسلمین
جذابییت خود
را از دست می
دهد
محمد
مورسی در واقع
کاندیدای یدکی
حزب «آزادی و
عدالت
اجتماعی»
وابسته به اخوان
المسلمین می
باشد. رهبر
محبوب این
حزب، خیرات
الشاطر به علت
اینکه در زمان
مبارک (به علت
مسائل سیاسی )
زندانی بود،
توسط
دولتمردان وابسته
به رژیم گذشته
حذف شد.
مورسی،
رنگپریده
بنظر می رسد و
حتی لبخندش بر
روی پلاکارد
رنجور جلوه می
کند. او به
عنوان
دبیر اول حزب
و نماینده ی
پارلمان
تجربه ی زیادی
دارد ولی وقتی
به او نگاه
میکنید و به
صحبتهایش گوش
می دهید، خسته
کننده بنظر می
آید. یک دیوان
سالار اسلامی.
فعالین حزب این
گونه توجیه می
کنند که: " ما
علیه شخصیت
پرستی هستیم و
فقط برای
طرحمان تبلیغ
می کنیم.»
انتقاد
به اخوان
المسلمین از
طرفی صحیح و
از طرف دیگر عجولانه
می باشد. آنها عملا
بیش از حد
وعده داده
اند. آنها
نفوذ خود را
میان نسل جوان
انقلابی از
دست داده اند. آنها
مدت مدیدی بیش
از حد پنهانکارانه
با نظامیان به
مذاکره
پرداخته اند.
ولی به عنوان
قوی ترین
فراکسیون پارلمان
برخی چیزها به
گردنشان
انداخته می
شود که آنها
مسئولش
نیستند. هنوز
پارلمان از حق و
حقوق کمی
برخوردار
است، این ارتش
است که رژیم
را می گرداند
و نه اخوان
المسلمین. ولی
با همه ی
اینها آنها
جزو الیت
جامعه محسوب
می شوند.
اخوان
المسلمین
تأکید دارد که
با میلیوین
ها
طرفدار،
سازماندهی و
شبکه ی تشکیلاتی
قدرتمند، این
سازمان را
نباید دست کم
گرفت. این
درست است. اما
جذابیت اخوان
المسلمین کم
کم از بین
میرود.
ابوالفتوح
نیز از این
مسئله
استفاده می کند.
بعد از برنامه
در حسینیه،
ماشینش سریع
بر جاده ی نا
هموار دلتای
نیل در راه
است. قطاری از
ماشینها شامل
سلفی ها،
جوانان
انقلابی و
مشاورین چپ پشت
سرش در حرکت اند.
از کنار
کانالهایی که
در گرمای ظهر
بخار آلودند،
آلونکهای
بتونی نیمه ساخته،
نخل ها و
مزارع و از
کنار یک اسب
ضعیف و لاغر اندام
که خیشی را در
خاک خیس
بدنبال می
کشد، عبور می
کنند. مدام
گله های
حیوانات یا
گاری ها جاده
را سد می کنند.
در محل بعدی،
ماشین، فتوح
را به یک
بازار مخصوص
لباس عروسی و
بعد به یک
مسجد می برد.
روبروی آن
منزل
بازرگانی است
که از
طرفداران او
می باشد. برای
همراهان مرغ
با بادمجان پر
شده پخته شده
است. فتوح در اتاق
مجاور کمی
استراحت می
کند. او تا
ساعت سه صبح
در یک بحث
تلویزیونی شرکت
داشته است.
دوئل چهار
ساعته ی
تلویزیونی
مناظره
ای دیدنی بود.
برای اولین
بار در تاریخ
پنج هزار ساله
ی مصر دو
کاندیدی که
بزرگ ترین شانس
را برای بدست
آوردن «مقام فرعونی»
دارند، به
دوئل
پرداختند: ابوالفتوح
در مقابل عمر
موسی*. اسلامیست
در برابر وزیر
خارجه ی اسبق
سکولار، ناطق
برجسته و رئیس
سابق لیگای
عرب. شورشی
مومن در مقابل
دیپلمات درجه
اول محبوب.
دوئل تیتان ها
که بیش از
چهار ساعت به
طول انجامید.
تمام ملت از
جمله اخوان
المسلمین این دوئل
را دنبال
کردند.
فکر
نکنیم که مطلب
زیادی در مورد
برنامه ی کاندیداها
مطرح شد. نه. آن
دو فقط با
خراب کردن طرف
مقابل خود را
مطرح کردند.
فتوح که در
زمان مبارک
زندان رفته
بود، دوران
وزارت عمر
موسی را به
رخش کشید. در
مورد شهدای انقلاب
که «رژیم
جنایتکار»
آنها را به
قتل رساند،
صحبت کرد و با
لحنی طعنه آ
میز از موسی
پرسید وقتی که
جوانان در
میدان تحریر
جان می سپردند،
او کجا بود.
دیپلمات
آبدیده با کت
و شلوار و
کراواتی آبی رنگ
هم مقابله
کرد: فتوح به
چه سمتی تمایل
دارد: سلفی ها
یا چپها و یا فقط
می خواهد
محبوب همه
باشد. سپس موسی
رقیبش فتوح را
به اخوان
المسلمین
چسباند و
اینکه گویا او
از جائی پول
دریافت می
کند. لابد
مشاوری تذکر
داده بود که وابستگی
به اخوان
المسلمین اخیرا
جنبه ی منفی
پیدا کرده
است. تماشاگر
متوجه می شد
که فتوح که
هنوز تازه کار
است، در مقابل
این سلسله اتهامات
کمی جا خورده است.
معلوم نیست که
به درستی بتواند
مقابله بکند.
او در
دلتای نیل به
مبارزه ادامه
می دهد. بعد از
استراحت
سریعا به
ابوکبیر
میرود که با
ماشین ده
دقیقه ای
بیشتر فاصله
ندارد. ورود
به سرزمین
فراموش شده ی
مصر. این بار
چادر را در
جایی زده اند
که به یک زباله
دانی می ماند:
حیاط خلوتی که
در آن استخوان
مرغ ، پتوهای
پشمی
بیدخورده، فضله
ی موش و بوی
نان کپک زده
پخش است. سگ و
گربه در جستجوی
خوراک می
باشند. چنین
است چهره ی شهری
دور از جاده ی اصلی.
مردم از طریق
نان بربری و سوبسید،
زندگی را سر
می کنند. کمتر
کسی پول دارد
تا بتواند این
محل را ترک
کند. ابو کبیر
پنجاه
کیلومتر با
کانال سوئز
فاصله دارد.
کانالی که از
هر دوازده کشتی
دنیای
ثروتمند یک
عدد حتما از
آن عبور می
کند. اما اکثر
مردم ابو کبیر
تا به حال هیچ
فرد خارجی
ندیده اند. چه
رسد به شخصی
با عنوان رئیس
جمهور آینده.
ابو
الفتوح برای ایجاد
شور و حال
شعار می دهد: "
مرگ بر رژیم
نظامی! مرگ بر
همه ی حامیان
مبارک! " شعار
ها مورد پسند مردم
قرار می گیرد:
مردم برای «رئیس
جمهورشان»
فتوح سرود می
خوانند.
کاندیدا
اعلان می کند:
" حق مردم عادی
مصر از نظر
تحصیل، حمل و
نقل و زندگی
ای شایسته، ضایع
شده است." او
وعده هایی می
دهد. وعده
هایی که هیچکس
نمی داند که
در قانون
اساسی جدید،
که هنوز هم به
تصویب
نرسیده، آیا این
فرد مسئول و
جوابگوی آنها
خواهد بود یا
نه. حمل و نقل
آزاد، قیمت
های عادلانه
مطابق بازار
جهانی برای
محصولات
کشاورزان،
تحصیلات مجانی
از دبستان تا
دانشگاه،
مراقبت های
پزشکی برای
عموم. فتوح با صدای
گرفته فریاد
می زند: " مردم مصر
باید برای
پیروزی
انقلاب در
مقابل رژیم
فاسد یک تنه
بپا خیزند." و
بعد چیزی می
گوید که مصری
ها هنوز تصورش
را هم نمی
توانند بکنند:
" رئیس جمهور خدمت
گزار کشور شما
است. نباید وضع
او بهتر از
شما باشد."
کسی
که به مردم
بقبولاند که
او آنها را از
زباله دانی
ابوکبیر بیرون
خواهد کشید،
آن فرد در
انتخابات
پیروز خواهد
شد.
___________________________________________________
*
عمر موسی دبیر
کل سابق لیگای
عرب متولد 1936
میلادی می
باشد. او که در
زمان مبارک
وزیر امور
خارجه ی مصر
بود، بعد از
مخالفت با
سیاستهای
مبارک،
محترمانه از
کار بر کنار و
به دبیر کلی
لیگای عرب
منصوب شد.(م.)