http://urmugoli.wordpress.com/
نگاشته
شده توسط urmugoli
کشت گلرنگ در
حاشیه دریاچه
ارومیه
معاون
بهبود
تولیدات
گیاهی سازمان
جهادكشاورزی
آذربایجان
شرقی گفت:
اراضی حاشیه
دریاچه
ارومیه در
محدوده استان
برای كشت بهاره
گلرنگ آماده
می شود.
ایوب
ایرانی فام
روز شنبه به
خبرنگاران
گفت: مقاومت
بالا به شوری
و پایین بودن
نیاز آبی از عوامل
انتخاب گیاه
روغنی گلرنگ
برای كشت در حاشیه
دریاچه
ارومیه می
باشد.
وی با
اشاره به
اینكه در
نخستین مرحله
۱۷ هكتار از
اراضی حاشیه
دریاچه ارومیه
برای كشت
گلرنگ در نظر
گرفته شده
است، افزود:
كشت بهاره
گلرنگ در
شهرهای
تبریز، اسكو،
شبستر،
عجبشیر،
آذرشهر، بناب
و ملكان
عملیاتی می
شود.
ایرانی فام با
بیان اینكه در
حال حاضر
گلرنگ در ۳۰۰
هكتار از
مناطق دیم
آذربایجان
شرقی عملكردی
حدود ۸۰۰
كیلوگرم در
هكتار با در
نظر گرفتن
شرایط آب و
هوایی استان
دارد، گفت:
دانه گلرنگ
دارای ۲۵ الی
۴۵ درصد روغن،
۱۲ تا ۲۴ درصد
پروتئین و ۳۵
الی ۶۰ درصد
پوسته می
باشد.
وی با
اشاره به
اینكه روغن
گلرنگ در
طباخی، تهیه
صابون، رنگ،
ورنی و مواد
پوشاننده
مشابه مصرف می
شود ، ادامه
داد: كنجاله
گلرنگ حدود ۲۳
درصد پروتئین
و ۳۵ درصد فیبر
دارد و بعنوان
نیمه مكمل
پروتئین در
تغذیه دام و
طیور استفاده
می شود.
معاون
بهبود
تولیدات
گیاهی سازمان
با بیان اینكه
كشت گلرنگ در
مناطق سرد فقط
به صورت كشت بهاره
می باشد ، گفت:
با كشت گلرنگ
در تناوب با گندم
علاوه بر
اینكه از آیش
زمین ممانعت
شده، كسب
درآمد بیشتری
برای
كشاورزان
حاصل می شود.
وی،
علت افزایش
كشت گلرنگ در
استان را
خشكسالی های
اخیر و افزایش
شوری زمین های
كشاورزی عنوان
كرد و افزود:
گلرنگ از جمله
محصولاتی است كه
آب كمی مصرف
می كند و
متحمل به شوری
خاك می باشد.
منبع:
اهراب نیوز
12مارچ
شرق دریاچه
ارومیه
پاسخگوی
توسعه صنعتی
نیست
مدیرعامل
شرکت آب منطقهای
آذربایجان
شرقی گفت: شرق
دریاچه
ارومیه پاسخگوی
توسعه صنعتی
نیست و راهانداری
صنایع جدید در
وهله اول منوط
به امکان تامین
آب مورد نیاز
است.
ارسلان
هاشمی اظهار داشت:
سامانه جی آی
اس یک سیستم
جامع و
چندکاربردی
است که نه
تنها در حوزه
منابع آب بلکه
در سایر زمینهها
مانند زمین
شناسی، محیط
زیست،
کشاورزی، نقشه
کشی و … مورد
استفاده قرار
میگیرد.
وی یادآور شد:
امروزه در
جهان،
استفاده از
سامانه
پیشرفته جی آی
اس برای
مطالعات
منابع آب،
برنامهریزی
منابع آب و
حتی در مکان یابی،طراحی
و مدیریت و
اجرای طرحهای
توسعهای
منابع آب
کاربردی
حیاتی داشته و
امکان صرفهجویی
و بهرهوری در
بالاترین سطح
را به
کارشناسان
فراهم میسازد.
این مقام
مسئول با بیان
اینکه سامانه
جی آی اس به
عنوان یک سیستم
پیشرفته
اطلاعاتی،
امکان
دریافت، ذخیره
و تحلیل تمام
دادههای
مکانی را به
کارشناسان میدهد،
اظهار داشت:
این سیستم در
حوزه مطالعات
منابع آب،
امکان مدیریت
و تجزیه و
تحلیل اطلاعات
مرتبط با محیط
طبیعی شامل
میزان بارش،
تبخیر، وضعیت
منابع آبی، و
حتی دادههای جمعیتی
منطقه را در
اختیار
کارشناسان
قرار میدهد.
وی اجرای طرحهای
توسعهای آب
را از دیگر
حوزههای
کاربردی
سامانه
پیشرفته جی آی
اس خواند و تصریح
کرد: در این
حوزه، سامانه
جیآیاس در
تعیین مکان
مناسب و نیز
ارائه بهترین
مسیر خطوط
انتقال آب به
کار میآید تا
بدینوسیله
ضمن کاهش
اثرات اجرای
پروژههای
عمرانی بر
محیط زیست،
کمترین هزینهها
را در پی
داشته و
بیشترین
استفاده از
منابع موجود
نیز به دست
آید.
وی با اشاره
به اینکه دادههای
این سامانه
حاکی از تمرکز
صنایع در شرق
دریاچه
ارومیه است،
افزود: راهاندازی
صنایع جدید در
وهله اول منوط
به امکان
تامین آب مورد
نیاز است که
به دلیل
محدودیت
منابع آبی در
این حوزه،
نیاز به
انتقال منابع
آب از حوضههای
آبی دیگر از
استان است.
هاشمی تصریح
کرد: سامانه
جیآیاس
نشان میدهد
که لازم است
از این پس
استقرار
کارخانجات به
مناطق دیگر
غیر از تبریز
و حومه سوق
یافته و بدین
ترتیب فشار
استفاده از
منابع آب بر
یک منطقه خاص
وارد نشود.
تهیه
آرشیو دادهها
و اطلاعات
ماهوارهای
مدیرعامل
شرکت آب منطقهای
آذربایجانشرقی
در بخش دیگری
از سخنان خود
با بیان اینکه
اطلاعات
موجود در
آرشیو این
مجموعه در
منطقه بینظیر
است گفت: آب
منطقهای
آذربایجانشرقی
از سه طریق
اطلاعات خود
را بهروز میکند
که مهمترین
آن دریافت
اطلاعات از
منابع
اینترنتی است.
هاشمی خرید
اطلاعات از
منابع علمی
تحقیقاتی را
راهکار دوم بهروز
کردن اطلاعات
ماهوارهای
شرکت آب منطقهای
عنوان کرد و
اظهار داشت:
راهکار سوم به
روز کردن دادههای
آرشیوی نیز
تبادل
اطلاعات با
سازمانهای
مختلف است.
منبع:
نصرنیوز
12مارچ
چاههای دشت
حاشیه دریاچه
ارومیه شور شد
فرماندار
شهرستان
آذرشهر گفت:
آب اغلب چاههای
کشاورزی به
ویژه در دشت
حاشیه دریاچه
ارومیه این
شهرستان بیش
از حد شور شده
و به تدریج
خاصیت بازدهی
زمینهای
کشاورزی را
نیز کاهش میدهد.
به
گزارش
خبرگزاری
فارس از
آذرشهر،
اسماعیل آذریان
بعد از ظهر
امروز در
مراسم کلنگزنی
اجرای شبکه
پایاب سد
«ینگجه»
شهرستان آذرشهر
که به مناسبت
هفته منابع
طبیعی و
آبخیزداری
صورت گرفت، با
اشاره به
اینکه در
وضعیت کم آبی
موجود، تغییر
شیوههای
آبیاری زراعی
و باغات برای
کشاورزان یک ضرورت
است، اظهار
کرد: موقعیت
اقلیمی
شهرستان آذرشهر
طوری است که
بیشتر آبهای
کشاورزی این
منطقه از
قنوات، چشمهها
و چاهها
تامین میشود
و مقدار کمی
هم از آب تنها
رودخانه فصلی
آن هم با مدت
زمان بسیار
محدودی برداشت
و استفاده میشود.
فرماندار
آذرشهر
استفاده از
روشهای نوین
آبیاری و
تغییر کشت نوع
محصولات زراعی
را از
راهکارهای
اصلی جلوگیری
از کم آبی برای
کشاورزی
دانست و گفت:
با ایجاد
سیستمهای
آبیاری قطرهای
و تحت فشار،
از کمترین آب
زراعی میشود
بیشترین بهره
را برد.
آذریان
با اشاره به
اینکه
بسترهای لازم
در قالب ارائه
اعتبارات
بلاعوض و
تسیهلات
بانکی برای
زارعان و
باغداران از
طرف دولت
فراهم شده و
امکانات و
تجهیزات نیز
در اختیار
کشاورزان قرار
داده میشود،
افزود: آب
اغلب چاههای
کشاورزی
خصوصاً در دشت
حاشیه دریاچه
ارومیه این
شهرستان بیش
از حد شور شده
و نه تنها
برای زارعت و
باغداری
مناسب نیست
بلکه به تدریج
خاصیت بازدهی
زمینهای
کشاورزی را
نیز کاهش میدهد.
منبع:خبرگزاری
فارس
12مارچ
آب رودخانه
ارس 6 سال
آينده درياچه
اروميه را سيراب
ميكند
نماینده
مردم خوی گفت:
با این روندی
که برای رساندن
آب ارس به
دریاچه
ارومیه طی میشود،
آب رودخانه
ارس ۶سال دیگر
دریاچه ارومیه
را سیراب
خواهد کرد.
موید
حسینی صدر
نماینده مردم
خوی در خانه
ملت درگفتگو
با خبرنگار
ایلنا، با
بیان اینکه اعتبارات
بخش تالابها
که برای بهبود
آب دریاچه
ارومیه تخصیص
داده شده بود
به مسئولان
واگذار شده
است، گفت:
روند آبرسانی
رودخانه ارس
به دریاچه
ارومیه آغاز شده،
ولی رودخانه
ارس ۶ سال
دیگر دریاچه
ارومیه را
سیراب خواهد
کرد.
وی در
ادامه افزود:
اگر شرایط جوی
یاری نکند آب
رودخانه ارس
جوابگوی
تشنگی دریاچه
ارومیه
نخواهد شد.
حسینی
صدر در ادامه
بیان کرد:
برای احیای
مجدد آدریاچه
ارومیه میبایست
آب دریای خزر
را نیز به
دریاچه
ارومیه رساند
تا مشکل
دریاچه برای
همیشه برطرف
شود.
منبع:ایلنا
12مارچ
وزارت نيرو
به جای اينکه
آب بفروشد سهم
دریاچه
ارومیه را
بدهد
رنامه
محيط زيست ملل
متحد(UNEP)
در گزارشی
نسبت به
پيامدهای خشک
شدن درياچه اروميه
هشدار داده
است. ايجاد
دهها سد، حفر
دهها هزار چاه
و همچنين
خشکسالی را از
دلايل روند
خشک شدن
درياچه
اروميه
برشمرده شده
اند
رادیو
فردا در این
زمینه با
اسماعيل
کهرم، استاد
دانشگاه و
کارشناس محيط
زيست گفت و گو
کرده و نظر وی
را در خصوص
عوامل اصلی
خشک شدن تدريجی
درياچه
اروميه جويا
شده است.
اسماعیل
کهرم: آنچه در
درياچه
اروميه اتفاق
افتاده،
نتيجه
عملياتی است
که توسط انسان
طراحی و اجرا
شده است و اين
عمليات
نبايستی از
روز اول اجرا
می شد. از باب
مثال، احداث
۳۶ بند سد بر
روی رودخانه
های مشروب
کننده درياچه
اروميه است.
درياچه
اروميه حدود
هفت ميليارد
متر مکعب آب در
سال دريافت می
کرد که از اين
هفت ميليارد حدود
يک ميليارد
متر مکعب آن
را از طريق
نزولاتی
مانند باران و
برف و تگرگ و
غيره ، نيم
ميليارد متر
مکعب از طريق
چشمه ها و آب
های جاری سطحی
و پنج و نيم
ميليارد متر
مکعب از طريق
رودخانه ها
تامين می شد.
اما
ما با احداث
سدهای متعدد
۳۶ گانه
متاسفانه
جلوی ورود پنج
و نيم ميليارد
متر مکعب آب
را به اين
درياچه گرف
مسئله
ديگری که در
اين ميان موثر
بود اين بود که
ما درگير
خشکسالی های
ممتد شديم. به
طوری که در
برخی از سالها
ميزان
دريافتی
نزولات مان در
ايران به طور
متوسط از ۲۵۰
ميلی متر در
سال به ۱۲۰
ميلی متر
تقليل پيدا
کرد. يعنی نصف
ميزان سال های
عادی ما آب دريافت
کرديم.
از
سوی ديگر
بررسی عکس های
فضايی صحبت از
حدود ۶۰ هزار
چاه می کند که
برخی از اينها
به طور عميق
يا نيمه عميق
تا پايين می
رود و به سفره
آب زيرزمينی
می رسد که از
اين تعداد
حدود ۲۳ هزار حلقه
چاه به طور
غير مجاز
احداث شده
است. عين اين
مسئله در
تالاب پريشان
هم تکرار شده
است که در
آنجا حدود هزار
و ۴۰۰ حلقه
چاه وجود دارد
که نيمی از آن
غير مجاز است.
بايستی
عرض کنم که
وسعت اين
درياچه در
روزهای خوش
حدود پنج
هزارکيلومتر
مربع بوده و
ميزان آبی که
در آن بوده
بالغ بر ۳۷
ميليارد متر
مکعب بوده است
ولی الان
تقريبا چيزی
از آن پهنه با
عظمت آب ديگر
وجود ندارد.
آقای
دکتر کهرم،
مسئولان در
ايران وعده
داده اند که
راهکارهايی
را برای احيای
مجدد درياچه
اروميه يا
دستکم
جلوگيری از
خشک شدن بيشتر
آن در دست
اقدام دارند.
چه
راهکارهايی
برای جلوگيری
از خشک شدن
بيشتر اين
درياچه و احيای
مجدد آن وجود
دارد؟
ملاحظه
کنيد. دو سال
پيش هيات دولت
اتفاقا در اروميه
بود که تعدادی
از مردم رفتند
و علاقه شان
را به حيات
اين درياچه
ابراز کردند.
برای هر
آذربايجانی
در ايران وجود
درياچه
اروميه يک
نعمت است.
اين
درياچه در
زمان فردوسی
هم به نام «چی
چست و چی چسته
و زر و طلا» و
غيره
نامگذاری شده
است. و هميشه
وجود داشته
است. آذری ها و
همه ايرانی ها
و ترک های
ترکيه و عراقی
ها از وجود
اين درياچه استفاده
می برده اند.
در آن
جلساتی که
هيات دولت در
اروميه تشکيل
داد چهار راه
حل پيشنهاد
شد؛ يکی تامين
آب از حوزه
های ديگری مثل
دريای
مازندران و
رودخانه ارس و
زاب، دومی
بهبود روش های
کشاورزی به
طوری که از آب
پشت سدها کمتر
برای کشاورزی
استفاده شود.
در
طول ۲۰ سال
گذشته ميزان
زمين های زير
کشتی که از آب
درياچه
اروميه بهره
برداری می
کردند از حدود
۳۵۰ هزار
هکتار به ۷۰۰
هزار هکتار افزايش
پيدا کرد و در
نتيجه در پی
اين فرايند نياز
به آب هم
بيشتر شد.
سومين
پيشنهاد هم
بارور کردن
ابرها بود که
در سطح بسيار
کوچک و به طور
تجربی و
آزمايشگاهی عملی
است، ولی
اينکه اين کار
بتواند
درياچه ای مانند
درياچه
اروميه را
احيا کند،
راهکار مناسبی
نيست.
راهکار
ديگری اين بود
که از منابع
آبی پشت سدها
استفاده شود.
مثلا دولت
دستور داد که
وزارت نيرو
بيست و هفت
دهم ميليارد
متر مکعب آب
در اختيار
درياچه
اروميه
بگذارد از آب
پشت سدها.
اگر
ما بررسی کنيم
انتقال آب از
حوزه های مختلف
از نظر تکنيکی
و از بابت
هزينه بسيار بسيار
مشکل خواهد
بود. ميزان آب
دهی رودخانه زاب
حدود ۶۰۰
ميليون متر
مکعب است، کجا
کفاف دهد اين
باده ها به
مستی ما؟
وقتی
که درياچه
اروميه در سال
هفت ميليارد
متر مکعب آب
لازم دارد،
۶۰۰ ميليون
متر مکعب رقمی
نيست.
مسئله
ديگر اين است
که طبق قوانين
بين المللی اگر
ما تا
ارديبهشت ماه
آينده اقدام
به بهره برداری
از رودخانه
زاب نکنيم،
ديگر نمی
توانيم اين
کار را بکنيم
چرا که اين
رودخانه در
ايران منشا می
گيرد و به
عراق می رود و
اين بخشی از
مقررات بين
المللی است.
بنابر
اين تنها راهی
که می ماند
اين است که بياييم
و از آب پشت
سدها از هر سد
چيزی حدود ۲۰
درصد را در
اختيار
درياچه
اروميه قرار
بدهيم.
اين
تنها راه عملی
است، مشروط بر
اينکه وزارت نيرو
به جای اينکه
آب را بفروشد
و پول دربياورد
به درياچه
اروميه به چشم
يک واحد بسيار
مهم اقتصادی،
کشاوری و زيست
محيطی نگاه
کند و سهم آب
اين درياچه را
از پشت سدها
بپردازد.
با
توجه به
اقدامات و طرح
هايی که در
دستور کار
دولت برای
جلوگيری از
خشک شدن بيش
از پيش درياچه
اروميه هست،
هم اينکه
وضعيت اين
درياچه را شما
چگونه می
بينيد؟
وضع
درياچه
اروميه بسيار
وخيم است. طبق
يک قانون
فيزيکی هر
چقدر که ميزان
آب يک درياچه
کاهش پيدا
کند، طبعا
فضای عمومی درياچه
زودتر گرم
خواهد شد و
تبخير نيز
سريعتر خواهد
شد. يعنی به
زودی با فرا
رسيدن بهار و
تابستان، با
کمال تاسف
ميزان درجه
حرارت به حدی
خواهد بود که
حجم بسيار
بالايی از آب
درياچه
اروميه تبخير
خواهد شد و در
آن صورت ما به
آب بيشتری
برای نجات اين
درياچه
نيازمند
خواهيم شد.
تعداد
جزاير درياچه
اروميه روزی
روزگاری ۱۰۲
جزيره بود،
الان بسياری
از اين جزاير
محو شده اند،
به خصوص جزاير
پايينی مثل
دوقوزلر و جزاير
نه گانه به
کلی به خشکی
پيوسته اند.
يعنی
اصلا قيافه و
شکل زيست
محيطی و حجم و
وسعت آب اين
درياچه
متاسفانه
تغيير شکل
پيدا کرده و
اين درياچه
مثل درياچه
آرال به سوی
مرگ پيش می
رود.
منبع:
رادیوفردا
12مارچ
اکوسیستم
ارومیه در حال
تخریب
فعالیت
معدنکاران و
شرکتهای
معدنی در
ارومیه، چند
سال اخیر به
حدی افزایش
داشته که در
هفته منابع
طبیعی و درختکاری،
زنگ خطر
نابودی منابع
طبیعی در این
شهرستان به
صدا درآمدهاست.
بهرهبرداران
معادن سنگهای
ساختمانی و
تزئینی، شن و
ماسه و خاک
بدون توجه به
شرایط طبیعی و
اکوسیستم
منطقه به فعالیت
گسترده خود و
بهرهبرداری
بیش از حد و بیرویه
از معادن ادامه
میدهند و
همین عامل،
تخریب گسترده
منابع طبیعی و
طبیعت بکر
ارومیه را به
دنبال دارد.
در بسیاری از
مناطق که از
اهمیت فوقالعاده
طبیعی و زیستمحیطی
برخوردار
بوده و حتی
قابلیت
گردشگری دارند،
این عامل
لطمات جبرانناپذیری
بر جای گذاشتهاست.
یکی از فعالان
محیط زیست و
دوستداران
طبیعت با
اشاره به
افزایش سطح
تخریب گسترده
منابع طبیعی
ارومیه توسط
بهرهبرداران
معادن گفت:
مسموم شدن آبهای
سطحی و
زیرزمینی، از
بین رفتن
اکوسیستم طبیعی
منطقه، تخریب
مراتع و
مزارع، تهدید
جدی چشمهسارها
و آبهای
زیرزمینی، از
بین رفتن
شرایط زیستمحیطی
برای ساکنان
منطقه، به خطر
افتادن زندگی
جانوری و
گیاهی به ویژه
گیاهان
دارویی و صدها
مورد دیگر که
بر بخش
کشاورزی و
دامپروری منطقه
اثرات منفی
گذاشته، از
پیامدهای
فعالیت بیحد
این معادن به
شمار میرود.
با وجود آنکه
مجموعههای
تاریخی و چشماندازهای
زیبا، بخش
قابل توجهی از
پتانسیلهای
عظیم و حیاتی
در توسعه تکاب
بوده اما اکنون
به فراموشی
سپرده شده و
این شهرستان
تنها با مظاهر
ویرانی و
آلودگی ناشی
از فعالیت
معادن طلا و
سنگ شناخته میشود.
وی با اعتقاد
به اینکه
فعالیت معادن
در بهبود
وضعیت معیشتی
مردم کوچکترین
نقشی نداشته،
تاکید کرد:
فعالیت شرکتهای
معدنی با وجود
تخریب مزارع و
مراتع و امکانات
زیستمحیطی
منطقه به
بهانه
استخراج
معادن، شاید برای
مدت کوتاهی در
امر اشتغالزایی
موثر واقع شود
اما پتانسیلهای
دامداری،
کشاورزی،
گردشگری و
منابع غنی طبیعی
تکاب را در درازمدت
میتواند به
ویرانه تبدیل
کند. وی ادامه
داد: تکاب با
داشتن آب و
هوای
کوهستانی و صدها
چشمه آب قابل
شرب و مراتع
متراکم و
فراوان میتواند
علاوه بر
ایجاد اشتغال
و شکوفایی در
منطقه، در
توسعه صادرات
دامی و
کشاورزی نقش
ارزندهای
داشته باشد.
بهره برداری
غیراصولی از
معادن، عامل
اصلی تخریب
گسترده منابع
طبیعی به شمار
میرود و در
صورتی که بهرهبرداران
مقررات و اصول
اصلی بهرهبرداری
را رعایت
کنند، سطح
تخریب منابع
طبیعی و ملی
بسیار کاهش
پیدا میکند.
علی زمانی با
اشاره به بیتوجهی
معدنکاران
به هشدار
نهادهای
ذیربط برای
جلوگیری از
بهرهبرداری
بیش از حد
معادن سنگ
تاکید کرد:
معدنکاران
باید در
محدوده «سینهکاری»
که دارای مجوز
بهره برداری
است، فعالیت کنند.
وی بر برخورد
جدی با آن
دسته از شرکتهای
معدنی که خارج
از محدوده
سینهکار
بهره برداری
کنند، هشدار
داد و گفت: این
شرکتها باید
برای افزایش
سطح بهرهبرداری
از معادن و
دریافت مجوز
سینهکار
جدید به
ادارات منابع
طبیعی و صنایع
و معادن
مراجعه کنند،
در غیر این
صورت به دلیل
بهرهبرداری
بیش از اندازه
و تخریب منابع
طبیعی، فعالیت
آنان
غیرقانونی
خواهد بود.
ارومیه یکی از
مناطق مهم آذربایجان
غربی به لحاظ
برخورداری از
استعدادهای
معدنی بوده که
نحوه بهرهبرداری
از آنها
نیازمند توجه
جدی به سلامت
منابع طبیعی و
حفظ ذخایر
معدنی، گیاهی
و جنگلی است.
فعالیت بیرویه
برای بهرهبرداری
از معادن،
چهره این
منطقه تاریخی
و توریستی را
به معادن سنگهای
تزیینی روباز
مبدل کرده که
علاوه بر
تخریب محیط زیست
و اکوسیستم
طبیعی منطقه و
چشماندازهای
طبیعی، حیات
ساکنان آن را
هم با چالشی
خطرناک مواجه
ساختهاست.
انفجارهای
مهیب، غرش
بولدوزر و
لودر و چکشهای
ضربهزن، سلب
آسایش و امنیت
روحی و روانی
همراه با آلودگی
صوتی و گرد و
خاک متصاعد
شده از تخریب
و ایجاد آلودگیهای
حاد تنفسی
ناشی از
فعالیت
معادن، زندگی
اهالی
روستاهای
منطقه با بیش
از سه هزار
نفر سکنه را
با خطر جدی
مواجه کردهاست.
وی تصریح کرد:
مواد حاصل از
برش سنگهای
معدنی حاوی
مقدار زیادی
نمک و آهک است
که با بارش برف
و باران وارد
چرخه آب میشود
که نتیجه آن
بالارفتن آهک
و نمک و دیگر
مواد معدنی
مضر در آب و در
طولانیمدت،
موجب شور شدن
و غیرقابل شرب
شدن آب چشمه سارها
خواهد شد.
روزانه بیش از
۵۰ دستگاه
کامیون افزون
بر سه هزار تن
سنگ استخراج
شده از معادن
ارومیه را به
مقصد شهرهای
صنعتی
بارگیری میکنند.
لازم
است با صادر
نکردن مجوز
بهرهبرداری
و استخراج
معادن و
همچنین نظارت
بر دهها
معدنی که در
زمان حاضر
بدون هیچگونه
محدودیتی در
حال نابودی
منطقه هستند و
مشخص کردن
محدوده مورد
استفاده
آنان، گامهای
موثرتری برای
حفظ منابع
طبیعی ارومیه
برداشت.
منبع:اروم
نیوز
12مارچ
اگر دریاچه
ارومیه خشك
شود، قیامتی
برپا می شود
كارشناسان
معتقدند در
صورت نابودی
دریاچه ارومیه
نه تنها استان
های حاشیه
دریاچه ارومیه
از قبیل
آذربایجان
غربی،
آذربایجان
شرقی، كردستان
گرفتار طوفان
های نمك
خواهند شد، بلكه
استان هایی كه
در مركز كشور
قرار گرفته
اند از آسیب
ها و عوارض
ناشی از گرد و
غبار نمك در
امان نخواهند
بود.
بر
اساس
برآوردهای
كارشناسی، با
خشك شدن دریاچه
ارومیه
میلیاردها تن
نمك در پهنه
ای به وسعت
پنج هزار
كیلومتر مربع
بر جای خواهند
ماند كه با
تابش خورشید
بلورهای نمك
از هم جدا شده
و با جریان
باد در هوا منتشر
و تمام شهرها،
روستاها،
مزارع و
باغات، مراتع
و جنگل ها را
در بر خواهد
گرفت.
در
صورت بروز
چنین وضعیتی
نه تنها
گیاهان، جانوران
از بین خواهند
رفت بلكه تنفس
برای انسان ها
نیز غیر ممكن
شده و به طور
كلی زندگی از بین
خواهد رفت.
نماینده
ولی فقیه و
امام جمعه
ارومیه در این
باره گفت: اگر
دریاچه
ارومیه خشك
شود، قیامتی برپا
می شود كه در
آن همه چیز و
همه كس از بین
خواهد رفت.
حجت
الاسلام
غلامرضا حسنی
با تاكید بر
پیشگیری از
این فاجعه
بزرگ از دولت
و مجلس و
مسوولین
كشوری و استانی
خواست قبل از
اینكه فاجعه
فرا رسد، باید
با راهكار های
عملی و قابل
اجرا جلو آن
گرفته شود در
غیر این صورت
باید همگان
منتظر رسیدن فاجعه
باشیم.
معاون
عمرانی
استاندار
آذربایجان
غربی نیز گفت:
فاجعه خشك شدن
دریاچه
ارومیه باید
جدی گرفته
شود، جای
تاخیر و تعلل
نیست زیرا خشك
شدن دریاچه
ارومیه به
معنی نابودی
زندگی است.
سید
جواد محمودی
افزود: برای
خروج دریاچه
ارومیه از این
بحران زیست
محیطی،
مسوولان
اجرایی استان
های واقع در
حوضه آبریز
دریاچه ارومیه
باید با عزم
جدی و مدیریت
فرابخشی و
هماهنگ با
یكدیگر نسبت
به اجرای پروژه
های ستاد ملی
مدیریت
دریاچه
ارومیه عمل كنند.
وی
گفت: عملیات
اجرایی در این
حوضه از روند
كندی
برخوردار است
و علت اساسی
كندی كار این
است كه عده ای
هنوز بحران
دریاچه
ارومیه را
باور نكرده
اند.
معاون
عمرانی
استاندار
آذربایجان
غربی با عنوان
اینكه بحران
دریاچه ارومیه
كاملا جدی
است، اظهار
كرد: همه
امكانات و
ظرفیت های
موجود در كشور
باید برای حل
این بحران
بسیج شوند و
سه استان
آذربایجان
شرقی، آذربایجان
غربی و
كردستان در
این میان نقش
مهمتری دارند.
وی
گفت: طی جلسات
مستمر استانی
شورای منطقه
ای مدیریت
دریاچه
ارومیه طرح های
مهم و بزرگی
را با
اعتبارات
كلان در نظر
گرفته كه باید
هر چه سریع تر
و بدون فوت
وقت عملیاتی
شوند.
به
گفته محمودی،
انتقال آب از
حوضه های
مجاور به
دریاچه
ارومیه،
اجرای طرح های
آبیاری تحت فشار
و قطره ای با
هدف صرفه جویی
در مصرف آب كشاورزی،
تامین و
رهاسازی حق
آبه دریاچه
ارومیه و
بارور سازی
ابرها از طرح
هایی است كه
در شورای
منطقه ای
مدیریت
دریاچه
ارومیه مصوب
شده ولی
متاسفانه طرح
ها از سرعت
مناسبی
برخوردار
نیستند.
وی
اضافه كرد:
برای تكمیل
مطالعات
بارورسازی ابرها
از محل
اعتبارات
استانی 30
میلیارد ریال
برای خرید تجهیزات
ایستگاه های
زمینی اختصاص
یافته كه به
زودی كارهای
مطالعاتی این
طرح به پایان
می رسد.
محمودی
در ارتباط با
طرح های صرفه
جویی در آب كشاورزی
یاد آور شد: تا
پایان سال 89
نزدیك به 28 هزار
هكتار از
اراضی
كشاورزی و
باغات استان
به سیستم
آبیاری تحت
فشار مجهز شده
بودند كه
امسال نیز این
طرح در 17 هزار
هكتار اجرا شد
و در سال
آینده در 54
هزار هكتار
دیگر اجرا می
شود.
رئیس
سازمان
جهادكشاورزی
آذربایجان
غربی گفت: بر
اساس مصوبات
اولین جلسه
كارگروه
مدیریت
پایدار منابع
آب كشاورزی تا
پایان امسال
تحویل حجمی آب
به كشاورزان و
نیز قانون
تعیین تكلیف
چاه های غیر
مجاز در حوضه
آبریز دریاچه
ارومیه
بایستی
عملیاتی شود .
محمدرضا
اصغری افزود:
امسال در 20
هزار هكتار از
اراضی حوضه
آبریز دریاچه
ارومیه طرح
های آبیاری
تحت فشار آغاز
شده كه با
اتمام این طرح
نزدیك به 85
میلیون
مترمكعب در
مصرف آب
كشاورزی صرفه
جویی خواهد شد
.
مدیر
آب و خاك جهاد
كشاورزی
آذربایجان
غربی نیز گفت:
دشت زرینه در
میاندوآب با 60
هزار هكتار وسعت
یكی از
بزرگترین
شبكه های
زراعی استان است
كه اجرای طرح
تحویل حجمی آب
در این منطقه
از اهمیت ویژه
ای برخوردار
است .
فیض
الله شمس افزود:
بررسی های
میدانی برای
نحوه اجرای
طرح و مكانهای
نصب تاسیسات
اندازه گیری و
تحویل آب بصورت
حجمی توسط
كارشناسان
انجام شده و
برای ترمیم و
بازسازی
امكانات
موجود مبلغ 750
میلیون ریال
مورد نیاز است
.
وی
اضافه كرد: با
مشاركت واحد
ترویج جهاد
كشاورزی
استان علاوه بر
تشكیل تعاونی
های آببران
آموزش های
لازم به
زارعین نیز
ارائه خواهد
شد.
مدیركل
منابع طبیعی و
آبخیز داری
آذربایجان غربی
گفت: در حوضه
دریاچه
ارومیه 12 طرح
ملی و 16 طرح
استانی
آبخیزداری در
حال اجراست كه
برای ساخت و
تكمیل آنها 38
میلیارد ریال
تخصیص یافته است.
علی
پیرمرادی
اظهار كرد:
این طرح ها در
شهرستان های
ارومیه ،
سلماس، نقده و
مهاباد اجرا
می شود كه 18
هزار هكتار از
حوضه های
آبریز را شامل
می شود.
مدیر
كل منابع
طبیعی و
آبخیزداری
آذربایجان شرقی
نیز در حاشیه
نشست كارگروه
توسعه منابع آب
و كشاورزی كه
در ارومیه برگزار
شده بود، در
گفت و گو با
خبرنگار
ایرنا اعلام
كرد: دو
میلیون هكتار
از اراضی حوضه
دریاچه
ارومیه در
آذربایجان
شرقی قرار
دارد كه برای
اصلاح و بهینه
سازی نظام
آبیاری در این
حوضه مطالعات
منسجمی آغاز
شده است.
رستم
صادقی افزود:
از 80 میلیارد
ریال اعتبار منابع
طبیعی
آذربایجان
شرقی بیش از 45
میلیارد ریال آن
اختصاص به طرح
های آبخیز
داری دارد كه
در جهت حل
بحران دریاچه
ارومیه هرینه
شده است.
صادقی
گفت: شناسایی
توجیهی در
مساحت دو
میلیون و 380
هزار هكتار در
11 مورد مطالعه
نیز در استان انجام
شده است و
شناسایی
توجیهی مربوط
به حوزه سد
‹عمارت› نیز در
دست اجراست.
كارشناس
شركت آب منطقه
ای آذربایجان
غربی نیز در
این مورد گفت:
بارور سازی
ابرها بیش از 70
درصد پیشرفت
فیزیكی دارد و
برای تكمیل
این مطالعات
نیاز به 47
میلیارد ریال
اعتبار است.
علی
درستی
افزود:در صورت
انجام عملیات
لایروبی در
استان و در
حوض های
رودخانه های
گدارو مهاباد
چای می توانیم
گامهای خوبی
در جلوگیری از
هدر رفت آب
برداریم و
برای تحقق این
كار 30 میلیارد
ریال اعتبار
پیشنهاد شده
است.
وی
گفت: برای
لایروبی
زرینه رود و
سیمینه رود نیز
20 میلیارد
ریال اعتبار
لازم است كه
با انجام
عملیات
لایروبی در
این چهار
رودخانه می توان
از هدررفت 100
میلیون متر
مكعب آب
جلوگیری و به
دریاچه
ارومیه هدایت
كرد.
نماینده
شركت آب منطقه
ای استان
كردستان نیز در
گفت و گو با
خبرنگار
ایرنا گفت:
یكهزار و 600 حلقه
چاه مجاز در
این استان
وجود دارد و
امسال 710 چاه
نیمه عمیق نیز
در استان
شناسایی شده
است.
علی
خالق پناه
افزود: در
راستای
شناسایی چاههای
غیر مجاز در
استان
كردستان نیز 59
حلقه چاه غیر
مجاز شناسایی
و پر شده است.
وی
اظهار كرد: در
عملیات
شناسایی، 160
حلقه از چاههایی
كه دارای
پروانه بوده
ولی برداشت
مازاد داشته
اند نیز
شناسایی و از
برداشت مازاد
آنان جلوگیری
شده است.
خالق
پناه ادامه
داد: طی این
فرآیند
چهارمیلیون
متر مكعب آب
در چرخه باقی
مانده و به
تدریج به سوی
دریاچه هدایت
خواهد شد.
وی
اظهار كرد:
استان
كردستان در
زمینه هدایت آبهای
سطحی به سوی
دریاچه
بیشترین سهم
را داشته است
و در دراز مدت
سالانه یك میلیاردو
300 میلیون متر
مكعب آب را به
سمت دریاچه هدایت
كرده است.
این
كارشناس
افزود: به علت
دوری مسافت
رودها با
دریاچه ممكن
است در مسیر
رسیدن به
دریاچه مورد
تعرض واقع شده
و مانع رسیدن
كامل آب به
دریاچه
ارومیه شوند.
وی
گفت: پتانسیل
سالیانه
كردستان در
تولید آب یكهزار
و 585 ملیون متر
مكعب است كه
تعهد كردستان یك
میلیارد متر
مكعب برای رها
سازی به سوی
دریاچه
ارومیه است .
خالق
پناه افزود: 220
میلیون متر
مكعب از آبهای
سطحی
شناسنامه ای
در استان
برداشت می شود
و عملا 60
میلیون مترمكعب
آن مورد
استفاده قرار
می گیرد.
مدیر
كل حفاظت محیط
زیست
آذربایجان
غربی گفت: سطح
آب دریاچه
ارومیه هم
اكنون 1271 متر از
سطح آبهای
آزاد است كه
در پی بارشهای
امسال هشت
سانتیمتر
افزایش یافته
است كه این
میزان یك روند
طبیعی را شامل
می شود.
حسن
عباسنژاد
افزود: اصلاح
سیستم آبیاری
در سه استان
كشور، تشكیل
شورای منطقه
ای مدیریت
بحران دریاچه
و طرح خطوط
انتقال آب با
پیشرفت
فیزیكی 30
درصدی در حوضه
آبریز از
اقدامات در
حال اجرا برای
احیای دریاچه
ارومیه است.
دریاچهٔ
ارومیه، بزرگترین
دریاچهٔ
داخلی ایران و
دومین
دریاچهٔ آبشور
دنیا است كه
آب مورد نیاز
آن به طور
عمده از
رودخانههای
زرینهرود،
سیمینهرود،
گدار،
باراندوز،
شهرچای،
نازلو چای و زولاچای
تغذیه میشود.
این
حوضه با داشتن
دشتهایی
مانند دشت
تبریز،
ارومیه،
مراغه، مهاباد،
میاندوآب،
نقده، سلماس،
پیرانشهر،
آذرشهر و اشنویه،
یكی از كانونهای
ارزشمند
فعالیت
كشاورزی و
دامداری در ایران
اسلامی است.
پارك
ملی دریاچه
ارومیه پس از
مرداب انزلی،
از جالبترین
و نغزترین
زیستگاههای
طبیعی
جانوران در
ایران بهشمار
میرود.
این
دریاچه دارای
102 جزیره است
كه همهٔ آنها
از سوی سازمان
یونسكو به
عنوان
اندوختهٔ
طبیعی جهان به
ثبت رسیدهاند.
جزیرهٔ اِشك،
زیستگاه
پرندگان
زیبای كوچك،
از جمله مرغ
آتش و تنچه و
همچنین
تعدادی گوزن
زرد ایرانی و
گوسفند وحشی
(قوچ و میش) در
آن زندگی می
كنند.
طاهره
نویدارین
منبع:ایرنا
12مارچ
خشک شدن
درياچه
اروميه، سلامت
دهها ميليون
نفر را به
مخاطره خواهد
انداخت
برنامه
زيست محيطی
سازمان ملل
متحد، «يونپ» (UNEP) ، طی
گزارشی نسبت
به عواقب زيست
محيطی خشک شدن
درياچه
اروميه به شدت
هشدار داده و
گفته است
ارتفاع سطح آب
درياچه از سال
۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱
به ميزان ۷
متر پايين
افتاده و بر
اساس تصاوير
ماهوارهای
مساحت آن در
اين بازه
زمانی از ۶۱۰۰
کيلومتر مربع
به ۲۳۶۶
کيلومتر مربع
کاهش يافته
است و اين
کاهش ادامه
دارد.
اين
گزارش با
اشاره به
سکونت ۷۶
ميليون جمعيت در
شعاع ۵۰۰
کيلومتری
درياچه
اروميه،
اظهار نگرانی
کرده است که
اين درياچه
دچار سرنوشتی
همانند فاجعه
درياچه «آرال»
شود. درياچه آرال
در آسيای
ميانه که از
چند دهه قبل
کاملا خشک شده
، باعث شده
است که مردم
منطقه با
فاجعه طوفان
های نمک مواجه
شوند. درباره
درياچه اروميه
که جمعيت
زيادتری در
اطراف آن
زندگی می کنند،
ابعاد اين
فاجعه بسيار
گسترده تر خواهد
بود.
علت
کاهش شديد سطح
و مساحت
درياچه
اروميه بر اساس
آنچه که
مقامات ايران
ادعا کرده
اند، خشکسالی
و استفاده از
آبهای حوزه
آبخيزی اين
درياچه برای
آبياری
خاکهای
کشاورزی
عنوان شده است،
اما بر اساس
مطالعات اين
سازمان، کاهش
حجم آبهای
ورودی به اين
درياچه بخاطر
تغييرات آب و
هوايی،
همچنين بهره
برداری بيش از
حد آبهای حوضه
آبخيز برای
مصارف کشاورزی
بيشترين سهم
(۶۵ درصد) و
ساخت وساز
سدها در بستر
رودخانه نيز
دومين عمال
(۲۵ درصد) در
خشک شدن
درياچه بوده
است.
عامل
کاهش بارندگی
تنها ۱۰ درصد
در خشک شدن اين
درياچه نقش داشته
است. برنامه
زيست محيطی
سازمان ملل
متحد بر اساس
برخی مطالعات
ديگر، انحراف
مسير رودخانه
های منتهی به
درياچه
اروميه را
بعنوان يکی از
مهمترين
عوامل خشک شدن
آن معرفی کرده
است.
اين
درحالی است که
محمود احمدی
نژاد تابستان سال
جاری خشکسالی
را عامل اصلی
خشک شدن اين
درياچه عنوان
کرد و بگفته
وی، «بر اساس
ارزيابیها
درياچه
اروميه هر ۵۰۰
سال با چنين
شرايطی روبهرو
میشود.»
محمود
احمدی نژاد ٢٩
ارديبهشت ماه
نيز، در مراسم
افتتاح سد
کمال صالح در
استان مرکزی
ادعا کرد «طی
چند سال اخير
غربی ها به
گونه ای عمل
کرده اند که
ابرها
دستکاری و
تخليه شده و
ابرهای بارش
زا به کشوری
های منطقه از
جمله ايران
نمی رسد.»
اين
در حالی است
که در گزارش
«يونپ»
تصاويری از درياچه
«وان» واقع در
شرق ترکيه
نشان داده شده
است که در
وضعيت خوبی
قرار دارد.
به
غير از عوامل
ياد شده، اين
گزارش به ساخت
جاده ميانگذر
از دل درياچه
اشاره کرده و
می نويسد اين
جاده يک شکاف
يک و نيم
کيلومتری
ميان بخش جنوبی
و شمالی
درياچه ايجاد
کرده و عملا
با دو نيم
کردن درياچه،
مانع جريان آب
شده است.
اين
گزارش می
افزايد، در
صورتی که خشک
شدن درياچه
اروميه ادامه
يابد،
اکوسيستم و
زنجيره غذايی
درياچه کاملا
ماتشی خواهد
شد، دهها ميليون
ساکن اين
منطقه در معرض
بادهای نمک
قرار خواهند
گرفت و سلامت
آنها کاملا در
مخاطره خواهد
بود.
يک
درياچه منحصر
به فرد
بنا
بر گزارش
برنامه زيست
محيطی سازمان
ملل متحد ،
درياچه ارميه
که يک توقفگاه
مهم برای انواع
پرندگان
مهاجر بحساب
می رود،
زيستگاه يک
گونه ميگوی
آبشوری منحصر
به فرد بنام
«آرتميای
اروميه» هست و
تالابها و
کوههای مجاور
اين درياچه
محل زندگی
انواع
خزندگان،
دوزيستان و
پستانداران
است.
اين
گزارش در
ادامه می
نويسد، تا
کنون ۲۰۰ گونه
پرنده مهاجر
از جمله
پليکان، مرغ
ماهی خوار،
مرغابی و
فلامينگوها
ثبت شده اند
که اين درياچه
را بعنوان
سکونتگاه
فصلی خود برگزيده
اند.
بنابر
اين گزارش،
درجه غلظت نمک
در آب اين درياچه
به ۳۰۰ گرم در
ليتر (حد
اشباع)، يعنی
۸ برابر شورتر
از آب دريا
رسيده است و
در اين وضعيت
امکان زندگی
هيچ گونه جانداری
در درياچه
اروميه وجود
ندارد. کما
اينکه هم
اکنون يک
صحرای نمک به
وسعت ۴۰۰
کيلومتر مربع
با خشک شدن
قسمتی از
درياچه
اروميه ايجاد
شده است.
راهکارهای
ممکن
در
اين گزارش به
راه حل های
ممکن برای
احيای درياچه
اروميه نيز
پرداخته شده
است. کاهش حجم
آبهای مصرفی برای
بخش کشاورزی،
صنعتی و خانگی
از رودهای منتهی
به درياچه، يا
حداقل ممانعت
از افزايش حجم
آن، انتقال آب
از رود ارس،
دريای خزر و
رودخانه زاب
به اين درياچه
از جمله
راهکارهای اين
سازمان برای
معضل خشکی
درياچه
اروميه است.
البته
با توجه به
فاصله ۳۰۰
کيلومتری
درياچه
اروميه و
دريای خزر،
احتمالا ۴ تا
۵.۵ ميليون
دلار برای
پروژه انتقال
آب نياز باشد
و حداقل ۵ سال
زمان نياز است
که اين پروژه
عملياتی شود.
همچنين برای
انتقال آب
درياچه خبر
بايستی با
کشورهای
حاشيه دريای
خزر مذاکرات
انجام گيرد که
بنا بر اين
گزارش،
مذاکرات تا کنون
نتيجه ای
نداشته است.
رودخانه
زاب واقع در
خاک ترکيه و
عراق نيز نياز
به همکاری و
موافقت اين دو
کشور برای
انتقال آب آن
به درياچه
اروميه است و
نهايتا پروژه
انتقال آب از
رود ارس که
نياز به
موافقت
آذربايجان
دارد.
راهکار
ديگر باور
کردم ابرها
است که به
گزارش اين
سازمان،
پروژه اخير در
دست مطالعه
است.
منبع:
رادیوفردا
25فوریه
اورمو
گولونین
آذربایجان
اوشاقلاری
ایله یانیقلی
سوزلری
سالام
عزیز
اوشاقلار
منیم آدیم
اورمو گؤلو دور،
من گونئ
آزربایجان دا
اولارام.من بو
اؤلکه نین
آخارباخاریام.
آخار
سولارین
قوغوشاغیام.
منم اورمو
گؤلو،تبریزین
گؤی
گؤزو،آزربایجانین
اؤزو. من
دونیانین
ایکینجی
بؤیوک دوزلو
گؤلویم.منیم
دؤرد یانیما
هوندور
داغلار
دوزولوب.من
میللتیمیز
،گؤزل
آزربایجانیمیزین
اوره ییم.
میللتیم منی
چؤح سئوه ،لاپ
ائله سیز گؤزل
اوشاقلار
تک.بو گؤم گؤی
اوزوو قیزیل
قازلار دا سئور.دورنالاردا
سئور، ائله
بیل کی منی
دونیادا هامی
سئور.
منه
چؤخ چؤخ گؤزل
قوشلار قوناغ
اولار.اونلار کؤچری
دیلر و منیم
اوزریمده
دینجلیب
اؤولاماق
ایچین
قونارلار.دینجه
لندن سونرا
اوزاقلارا
کؤچرلر.من
ایسه هئچواخت
یاددان
چئیخارتمازلار.یئنه
ده واخت گلر
منه گلیب اوزریمده
اؤتوشه منیم
له اویناییب
اوخویارلار.
من و قوشلار
چؤخدانکی
دؤستوق.
اوشاقلار
منیم چؤخ گؤزل
اینسان
دوستلاریمدا
وار.
اونلار
ائله چؤخ
واختی
سیزینله
بیرلیکته گلرلر
منیم چیمرلیک
لریمه من ده
اونلارا
قوشولارام،
بیرلیکته
گوله ریک،
اوینایاریق،ایله
نریک. نیم ده کؤنلوم
آچیلار و
قلبیم سئوینج
له دؤلار.
عزیزلریم
منیم چوخ
سئویملی و
دیرلی سو
حیوانلاریم
دا وار.
اونلار
بالاجا و
سئومه لی
بالیخ کیمی
دیلر
اونلارین
آدلاری ایسه
آرتیمیا دیر.
اونلاری من
اؤزوم
یئتیشدیرمیشم.
من اولماسام
او بالاجا
گؤزل
بالیقلار،هامیسی
اؤلر.من اونلارا
باغلیام
اونلاردا منه.
هــــــــــــــی….آز
اولسادا منی
سئومینلرده
وار.گؤزو
گؤتورمینلر
ده وار.
اونلار منی چؤخ
اینجیدیرلر.منیم
چای دییه
داغلارا
اوزانان
قوللاریمی
کسیبلر. منیم
سو گتیرن
قوللاریمی
مندن
آلیبلار.ایندی
منی
سینیخدیریبلار
و وووجودومی
چؤخ آریخلادیبلار.منیم
کیچیک
بالالاریم
آرتیمیالار
آجلیق
چکیرلر.منیم
دوشمن لریم
منی
قوروتسا.آرتیق
بورا قوشلار
گلمه یه
جک.آرتیق
اینسانلار و سیز
عزیز بالالار
منه قووشا
بیلمه یه جک و
اوزریمده
چیمه بیلمه یه
جکسیز. هله
آزربایجان،بو
گؤزل اؤلکه
میز چؤلله شه
جک و دوزلاق
بیر یئر
اولاجاق،یئل
دوزلاری گؤی
لره سووراجاق
، زمی لری
دوزلاییب و
قوروداجاق.داها
اکین بیچین
اولمایاجاق .
من تک
اؤزومون
فیکرینده
دئییلم،سیزیده
فیکیرلشیرم.من
اولماسام
آرتیق بیزیم
گؤزل آزربایجان
دا باغلار
قورویاجاق.مئیوه
لر گئد گده آزالاجاق،و
یئمک قیتی
اولاجاق.اوندا
سیزده آجلیق
چکه
جکسیز،منیم
دیری قالماقیم
اوچون، سو
لازیم دیر.
منیم سولو
قوللاریمی منه
یاپیشدیرماق
لازیم دیر.من
سیزلری چؤخ
سئویرم منله
دوست اولون
،منی
ساخلاماغا
چالیشین،من
سیزینله
بیرلیکته
اولماق
ایستیرم،سیز
آزرباجان
بالاسی من سه
آزربایجان
اوره ییم.من
هئچ واخت سیزی
اونوتمارام.
نولار،سیزده
منی اونوتمایین.
منیم
قوللاریمین
قایتاریلماسینی
ایسته یین من
ده سیزه سؤز
وئریرم،هممشه
سیزین
اولاجاغام،هممشه
سیزی یئوه جه
یم.سیز منیم سینیز،من
ده سیزینم.
منبع:
وب سایت
تراختورچی
25فوریه
تاثيرات
انساني و زيست
محيطي سدهاي
کوچک و بزرگ
با تاکيد بر
درياچه
اروميه
مقاله
ای از دکتر
«حسین آخانی»
خلاصه
دو دهه اخير
موج عظيمي در
اجراي پروژه
هاي سدسازي
توسط وزارت
خانه هاي نيرو
و کشاورزي در
کشور راه
افتاد که طي
آن هزاران سد
کوچک و بزرگ در
کشور ساخته
شد. توجيه همه
اين سدها
جلوگيري از به
هدر رفتن آب،
ذخيره و کنترل
آن جهت مصارف
کشاورزي و آب
خيزداري،
توليد انرژي
برق-آبي و
تامين مصارف
خانگي و شرب
بود. نکته
قابل توجه در
فعاليت دو
وزارتخانه
ذکر شده ادعاي
مشترک، ولي به
کارگيري
استراتژي
متضادي بود.
وزرات کشاورزي
با احداث
سدهاي کوچک،
با اهداف آبخيزداري
قصد تقويت آب
هاي زيرزميني
را داشت. به عکس
وزارت نيرو با
احداث سدهاي
بزرگ مانع از
جريان آب ها
در رودخانه ها
و نفوذ آب به
زيرزمين شد.
عدم اجراي
استراتژي
علمي و
کارشناسي در اجراي
اين پروژه ها
و افراط باعث
شد توازن هيدرولوژيکي
و طبيعي کشور
به هم بخورد. خشک
شدن درياچه
ها، تالاب ها
و رودخانه هاي
مهمي مانند
درياچه هاي
اروميه،
بختگان، طشک و
تالاب هاي
گاوخوني،
ميقان،
شادگان و
رودخانه زاينده
رود و کارون
از جمله موارد
بارزي است که
بحران هاي
بزرگ زيست
محيطي و به هم
خوردن توازن
اقتصادي –
اجتماعي را به
همراه داشت. از
نظر زيست
محيطي انقراض
گونه هاي بومي
گياهي و
جانوري که طي
ميليون ها سال
خود را به
زيستن در
شرايط سخت شور
سازش داده
بودند
خساراتي را به
ما وارد مي
سازد که با
هيچ عدد و
رقمي قابل مقايسه
نيست. از بين
رفتن زيستگاه
پرندگان و آبزیان
علاوه بر
خسارت هاي
اقتصادي،
تنوع زيستي
کشور ايران را
تهديد کرده
است. خشک شدن
رودخانه ها،
درياچه ها و
بيابان زايي
سبب مي شود که
طوفان هاي شن
و ماسه، نمک و
ريزگرد نه
تنها ساکنان
اطراف اين
اکوسيستم ها
را تهديد کند
بلکه به شعاع
صدها کيلومتر
تمام کشور و
ساکنان
کشورهاي
مجاور را با
خطر مواجه
کند. تغيير
ميکروکليماي
منطقه شامل
افزايش دما و
کاهش رطوبت
(مشابه آنچه
که در درياچه
اروميه رخ
داده است)
باعث افت
کيفيت زندگي،
تهديد سلامت،
افت محصولات
کشاورزي،
نياز بيشتر به
آب و در نتيجه
باعث از بين
رفتن جوامع
بومي،
کشاورزي سنتي
و مشاغل
روستايي –
بومي شده است.
مهاجرت به
شهرها، گسترش
حاشيه نشيني و
صدها معضل
اقتصادي –
اجتماعي از
جمله تاثيرات
بعدي و
درازمدت از
بين رفتن
اکوسيستم هاي
رودخانه اي و
درياچه اي
است. سدهاي
کوچک نيز مي
توانند
تاثيرات
منطقه اي
داشته و حتي
فجايعي در مقياس
بزرگ را ايجاد
کنند. مثلا در
اثر شکستن سد،
خسارات ناشي
از سيل چند
برابر شده
(مانند شکستن
دشت در پارک
ملي گلستان) و
يا باعث غرق
شدن جوانان و
کودکاني مي
شود که در آن منطقه
زندگي مي کنند
(مانند غرق
شدن 8 نفر در سد
کلاله سنجان
اراک).
واژگان
کلیدی:
ارومیه،
زندگی
انسانی، سد
سازی، انقراض
گونه ها،
ریزگرد
مقدمه:
کشور ايران
از جمله
کشورهاي خشک و
نيمه خشک جنوب
آسياي غربي
است که متوسط
بارندگي
سالیانه آن 240
ميلي متر است.
با اين وجود
اين ميزان
بارندگي در
تمام کشور
يکنواخت
توزيع نشده
است، به طوري
که در جنگل
هاي شمال
ايران در
سواحل درياي
خزر در بعضي
نقاط بيش از 2000
ميلي متر
بارندگي
ساليانه داشته
(ایستگاه
پیلمبرا در
گیلان 2045.5
میلیمتر
سالیانه)، و
در نقاط وسیعی
از کشور مانند
بيابان هاي
مرکزي
بارندگي کمتر
از 100 ميلي متر
است (کمترين
بارندگي
گزارش شده 28
میلیمتر از
ايستگاه
زیارتگاه سیف
در استان کرمان
است). يکي از
مهمترين
ويژگي هاي
جغرافياي طبيعي
ايران وجود دو
رشته جبال مهم
البرز در شمال
و زاگرس در
غرب کشور به
علاوه کوه هاي
پراکنده در
جنوب ايران
(مکران) و
همچنين شرق و
شمال شرقي
کشور (کوه هاي
کپه داغ) است.
مناطق
کوهستاني
مهمترين نقش
را در ذخيره
آب و تشکيل
جريان هاي
رودخانه اي
ايفا مي کنند.
بارش اين
مناطق که اغلب
به صورت برف
است با نفوذ
به زيرزمين
سفره هاي آب
زيرزميني را
تشکيل مي دهند
و يا با جريان
خود در دره
هاي عميق به
همراه چشمه
هاي متعددي که
وارد آنها مي
شود منشا شکل
گيري رودخانه
هاي کوچک و
بزرگ مي باشد.
اين رودخانه
ها، شکل بسيار
پيچيده اي
تشکيل مي دهند
که با عبور از
مسير طولاني
خود مهمترين
منابع تامين
کننده آب
اکوسيستم هاي
مجاور و
همچنين جوامع
روستايي و
شهري هستند که
در طول تاريخ
ايران در مسير
آنها شکل
گرفته اند.
اکثر اين
رودخانه ها در
فصول پربارش
زمستان و بهار
به پست ترين
نقاط حوزه
آبریز که در آن
چاله هاي بزرگ
و کوچکي بنام
درياچه،
تالاب و يا
کوير واقع شده
هدایت می
شوند. برخي از
آنها نيز به
درياي خزر در
شمال و خليج
فارس و درياي عمان
در جنوب ختم
مي شوند.
بسياري از
تمدن هاي
گذشته و شهرها
و روستاهاي
کشور بر اساس
مسير و ميزان
و دینامیک آب
رودخانه ها و
همچنين منابع
آب هاي
زيرزميني شکل
گرفته اند.
مثال بارز آن
هم تمدن
ايلامي ها در
غرب ايران و
هخامنشيان در
جنوب غرب
ايران در
گذشته هاي دور
و همچنين رونق
شهر اصفهان در
دوران صفوي
است. رونق
کشاورزي و
دامداري
ايران نيز
کاملا به اين
شبکه آبرساني
طبيعي وابسته
بوده است. يک
قرن اخير که
همراه با
گسترش شهرنشيني
با الگوي غربي
و همچنين کشف
نفت در ايران
همراه بوده
است توازن
سنتي – طبيعي
ايران را به شدت
دگرگون کرده
است. دولت هاي
حاکم در نیم
قرن اخير هر
روز به
درآمدهاي نفت
وابسته تر شده
و اقتصاد
روستايي –
کشاورزي
ايران به سوي
اقتصاد شهري –
نفتي تغيير
پيدا کرده
است. گسترش
صنايع به خصوص
صنايع وابسته
به نفت باعث شد
که نيروي کاري
که تا گذشته
به کار
کشاورزي و گله
داري مشغول
بودند به سوي
کارخانه ها
سرازير شوند و
مراکز صنعتي و
شهرها به صورت
تصاعدي رشد
کنند. کشاورزی
نیز در سالهای
اخیر از دست
روستایی-کشاورز
خارج شده و
بدون افزایش
آگاهی به دست
شهری-کشاورز
افتاده است.
مراکز جديد
شهری که اغلب
بدون مديريت
با گسترش حاشيه
هاي به طور
افقي و عمودی
(تمرکز واحدهاي
ساختماني و
آپارتمان
سازي) رشد
کردند. این
مراکز جدید
توان طبيعي
لازم جهت
تامين نيازهاي
غذايي و به
خصوص نيازهاي
آبي را نداشتند.
در نتيجه با
پيروي از موجي
که در قرن
نوزدهم و
بيستم در
آمريکا شروع
شده بود با
احداث سازه
هاي بزرگي
مانند سد، آب
رودخانه ها در
مخازن پشت
سدها جمع آوري
و سپس جهت
تامين نياز
آبي
شهرنشينان به
مناطق شهري
هدايت شد و یا
در زمینهای
تازه تبدیل
شده به
کشاورزی (شهرنشین-کشاورزها)
روانه گردید.
در دهه هاي 40
شمسي مستشاران
غربی براي
تمام رودخانه
هاي کشور نقشه
ريختند تا
بتوانند در
زمان تسلط غربیها
درآمدهای
سرشاری نسیب
کمپانیهای
سازنده
نمایند. تا
قبل از انقلاب
بنیان سدهاي
بسيار عظيمي
در کشور بنا
نهاده شد و 13 سد
بزرگ ساخته
شد. بعد از
انقلاب و
دوران جنگ موج
افزايش جمعيت
در کشور بحران
جديدي را سبب
شد که همراه بود
با مهاجرت
وسيع
روستاييان به
شهرها و
همچنين
مهاجرت بخش
عظيمي از
ساکنان مناطق
جنگ زده به
مراکز استان
ها و شهرهاي
بزرگ. دولت هاي
بعد از جنگ
نيز به دلایل
مختلف خود را
موظف مي
دانستند که آب
ارزان قيمت را
براي همه فراهم
کنند. طبيعي
است که شهر
نشينان بيش از
روستاييان
متوقع بودند.
دولتيانی که
خود
شهرنشينند –
گر چه ممکن
است چون اين
نگارنده روستازاده
باشند – نياز
شهرها را بهتر
لمس کرده و
عليرغم آنچه
ممکن است مدعي
شوند در تامين
نياز آنها
تلاش بيشتري
مي کنند.
نتيجه اين شد
که بعد از جنگ
تحميلي و
دوران موسوم
به سازندگي،
موجي نادرستی
در کشور راه
افتاد تا آب
های جاری در
رودخانه ها را
استحصال آب
تلقی نمودند و
سیاست بر آن
شد که هر طور
شده جلوی آب
روان در
رودخانه ها
گرفته شود. به
پشتوانه درآمدهاي
سرشار نفتي
بخش عمده
بودجه عمراني
کشور به سد
سازی اختصاص
يافت به طوري
که مثلا در
سال حدود 3-4
ميليارد دلار
از بودجه کشور
در سالهای
اخیر در این
خصوص هزینه
شد. البته هر
دستگاهي نيز
تلاش کرد سهمي
از درآمد نفت
را به پروژه
هاي خود
اختصاص دهد.
وزارت کشاورزي
نيز به بهانه
آبخيزداري
اقدام به
احداث سدها
کوچکي در هر
نقطه اي کرد.
سدسازي به حدي
افراطي شد که
هر استاني مي
خواست گوي سبقت
را از استان
ديگر بربايد.
هر چند آمار
دقيقي از سدها
يبزرگ و کوچک
در دسترس نيست
ولي بر اساس
آمار وزارت
نيرو تا بحال 588
سد ساخته شده،
137 در دست ساخت و
ساخت 546 سد (جمعا
1271) در دستور کار
قرار دارد http://daminfo.wrm.ir/stats-fa.html. تعداد
بیشماری سد و
آب بند نیز
توسط معاونت
آبخیزداری
وزارت کشاورزی
ساخته شد که
برای نمونه در
ارتفاعات شمال
تهران می توان
صد ها مورد آن
را دید.
آثار زيست
محيطي و
انساني سدها
سدسازان و
دستگاه هاي
متولي سدسازي
توجيهات زيبا
و مردم پسندي
را در ارئه
خدمات خود
ارائه مي دهند
که از جمله آن
ها مي تواند
جلوگيري از
استحصال آب هاي
روان،
جلوگيري از
وقوع سيل،
تامين آب
موردنياز
براي نيروگاه
هاي برق – آبي،
تامين آب مورد
نياز کشاورزي
و همچنين
تامين آب
بهداشتي براي
مناطق شهري و
روستايي را
ذکر کرد. اما
منتقذان
سدسازي – به
خصوص بعد از
گذشت دو دهه
سدسازي
گسترده
انتقادات
فراواني را
مطرح مي کنند
که در زير به
مهترین آنها
اشاره مي شود:
1- از بین بردن
نظم طبیعی و
سنتی توزیع
آب. کلیه زمینهای
کشاورزی و
قناتها و
ساختار
روستاها در
گذشته بر اساس
شبکه آبیاری
طبیعی
رودخانه ها
شکل گرفته
است. اختلال
در این شبکه
ها معادل از
بین رفتن همه
تجربیات
هزاران سال
کشاورزی و
روستا نشینی
است.
2- از بین رفتن
تنوع زیستی
گیاهان
کشاورزی و زراعی.
نابودی جوامع
سنتی باعث
نابودی
باغهای قدیمی
و ازبین رفتن
ذخایر ژنتیکی
گیاهان کاشته
بومی می شود.
به جای آن
کشاورزان شهر
نشین جدیدی
بوجود می آیند
که فقط به فکر
سود زیاد
هستند و به
همین دلیل
باغهای خود را
توسط رقم های
زراعی خارجی
پر می کنند.
3- تبدیل
رودخانه ها به
محل دفع
فاضلاب و
ایجاد مشکلات
بهداشتی برای
ساکنان اطراف
رودخانه ها.
این شرایط اسف
ناک در اطراف
رودخانه شور در
مرد آباد و
شهر ورزنه در
حاشیه زایند
رود دیده می
شود (شکل 1).
4- از بین رفتن
میلیونها
درختی که بطور
طبیعی در مسیر
رودخانه ها
رشد می کنند،
و جلوگیری از توان
پالایش طبیعی
آب رودخانه
ها.
5- نابودی حیاط
جانوری مسیر
رودخانه ها و
بر هم خوردن
توازن
اکولوژیکی
آنها .
6- خشک شده
تالابها و
رودخانه ها و
گسترش مساحت
شوره زارها و
بیابان زایی
گسترده (Zafarnejad 2009)
7- افزایش
ریزگردها در
فلات ایران.
طبق تحقیق این
نگارنده
ریزگردهای
غرب ایران
دارای جلبک دیاتومه
هستند که نشان
دهنده منشاء
تالابی ریزگردهایی
است که در اثر
خشک شدن تالاب
هورالعظیم به
ایران وارد می
شود. این
تالاب در اثر
سدهای ساخته
شده توسط سه
کشور ترکیه،
ایران و عراق
خشک شده است (Akhani 1389).
شکل 2.
13- افت آب تحت
الارضی اطراف
رودخانه ها و
خشک شدن آب
دریاچه ها
باعث انقراض
گونه های
گیاهی می شود.
مثال آن گیاه Bienertia cycloptera در رودشورمردآباد
و گیاه Microcnemum corraloides
در کویر میقان
اراک و چندین
گونه نادر و
در حال انقراض
جنس Salicornia در
اطراف دریاچه
های ارومیه،
طشک، بختگان و
تالاب
گاوخونی است
(شکل 3).
8- شکستن سدها
در اثر سیل و
زلزله و رخداد
فجایعی مانند
پارک ملی
گلستان که در
اثر شکستن
سدهای قز قلعه
و دشت پدید
آمد.
9- افزایش
زلزله خیزی در
منطقه سد سازی
شده. بطوریکه
بعضی زلزله
رودبار را در
ارتباط با سد
سفید رود می
دانند. بعضی
از محققین
زلزله سیچوان
چین را با 70
هزاز کشته
ناشی از احداث
سد بزرگ سیچوان
می دانند (NAIK and OSTER
2006) .
10- افزایش شوری
زمین های
کشاورزی در
اثر انتقال
نمک از بستر
خشک شده
تالابها و
دریاچه ها.
11- شور شدن آب
چاههای عمیق و
نمیه عمیق؛
مشابه آنچه در
دریاچه
ارومیه اتفاق
افتاده است.
12- افزایش
میزان نمک در
ذرات معلق که
باعث ایجاد
مشکلات تنفسی
و بخصوص
افزایش سرطان
را سبب می
شود؛ مشابه
آنچه که در
دریاچه آرال
در آسیای
میانه رخ داد.
13- خشک شدن
رودخانه ها
باعث کاهش
رطوبت دره ها
و از بین رفتن
میکروکلیماهای
منطقه ای است.
14- مهاجرت
روستاها به
شهرها به دلیل
از بین رفتن
بافت سنتی
روستاها
15- هدر رفتن آب
در اثر تبخیر در
مخازن سدها
16- بلااستفاده
شدن آب مخازن
سدها در اثر
شوری و افزایش
غلظت نمکها در
اثر تبخیر آب
17- افزایش متان
و کمک به
افزایش
گازهای
گلخانه ای.
قابلیت اثر
گلخانه ای (greenhouse potential) 72
متان برابرCo2 است.
18- نابودی
جنگلها در
بستر سد ساخته
شده. مثلا در
سد های احداث
شده در زاگرس
صد ها هزار
درخت بلوط و
دیگر درختان
دره ای به زیر
آب رفته اند.
19- نابودی
روستاها در
بستر سد ساخته
شده
20- نابودی
مناطق و آثار
باستانی در
بستر زیر آب رفته
(مانند سد
سیون).
21- تغییر مسیر و
تهدید زندگی
پرندگان که
خود می تواند
تاثیرات
نامطلوبی در
زندگی
انسانها و
زندگی پرندگان
داشته باشد.
22- افزایش
موجودات موزی
مانند موش و
سوسک و سایر
آفات در اثر
تغییر
رودخانه ها و
از بین رفتن نقش
پالایشی آنها
23- انقراض
گسترده
ماهیان بومی
در رودخانه ها
24- تجمع گل و لای
در بستر سدها
و ناکارایی
آنها بعد از
چند سال
25- افزایش زمین
خواری و بالا
رفتن قیمت
زمین در اطراف
سدها و کاهش
ارزش زمینها
در مناطقی که
در اثر سد
سازی به مناطق
بی ارزش تبدیل
شده اند.
26- حیف و میل
کردن ثروت ملی
و روان ساختن
آن به جیب
گروهی از
شرکتهای بزرگ
سد ساز که
تاثیرات اقتصادی-اجتماعی
زیادی را در
کشور ایجاد می
کند. اینگونه پول
دار شدن کلان،
علاوه بر
تاثیرات
تورمی انگیزه
کار و تلاش را
در جامعه از
بین می برد و
مهندسان و
پیمانکاران
ما را به سوی
تعریف پروژه هایی
می کشاند که
هدف آن کسب
درآمد بیشتر
–بدون توجه به
سود آن برای
جامعه- خواهد شد.
شکل 1.
وضعیت زاینده
رود در نزدیکی
شهر ورزنه. عکس
بالا سرازیر
شدن فاضلاب به
رودخانه را
نشان می دهد و
عکس پایین
مردن ماهیان
رودخانه را در
اثر آلودگی
بیش از حد
رودخانه که
نتیجه مشترک
نرسیدن آب به
ورزنه و آلوده
شدن آن است.
شکل 2.
دیاتومه
تالابی (Eunotia sp.)که در
ریز گردهای
استان
خوزستان با
میکروسکوپ
الکترونی
دیده شده است.
با تشکر از
خانم دکتر گسه
(Francoise Gasse)
از دانشگاه
مارسی فرانسه
که در
نامگذاری این
دیاتومه کمک
کرده اند.
شکل 3.
عکس بالا Thesium compressum
و عکس پایین Microcnemum corraloides دو گونه
در حال انقراض
ایران. آخرین
جمعیت این دو
گونه در شرق
دریاچه
ارومیه دیده
شده است. گیاه
دوم در تالاب
میقان در اثر
خشک شدن منقرض
شده است.
خسارت
هاي موردي
سدهاي کوچک و
بزرگ
در اين قسمت
به عنوان مثال
موردي به سه
نمونه از سد
سازي هاي کوچک
و بزرگ اشاره
مي شود که
بخوبی نشان از
تاثیرات زیست
محیطی و
انسانی این
پروژه ها
دارد.
1- سد کلاله
سنجان اراک:
سي سال پيش
بود که ما از
منزل مسکونی
خود در محله
قلعه سنجان
اراک به محله
بالا نقل مکان
کرديم. منزل
ما در مرتفع
ترين نقطه
سنجان در کنار
جاده اراک –
بروجرد بود. آب
شرب و شستشوي
ما از چشمه اي
تامين مي شد
که سولک نام
داشت. این آب
از طريق لوله
هاي گلی (گنگ) از
کوه می آمد و
از خانه ما
عبور مي کرد و
همه اهالي
نیزاز آن
استفاده مي
کردند. کيفيت
آن زبانزد خاص
و عام بود.
جريان اين آب
نه تنها
نيازهاي شرب و
شستشوي اهالي
را تامين مي
کرد بلکه با
جريان خود در
مسيري طولاني
درختان کوچه
ها را سيراب
کرده و نقش
مهمي در حفظ
فضاي سبز و
تلطيف هوا
ايفا مي کرد.
چيزي نگذشت که
با اتمام جنگ
همه چيز تغيير
کرد. مردم سنجان
که از نظر
اقتصادي
وضعيت نسبتا
خوبي داشتند و
نفوذشان هم در
دستگاه هاي
دولتي خوب
بود، روستايي
بودن را
زيبنده خود
نمي دانستند و
با تلاش خود
در سال 1371
روستاي سنجان
به شهر سنجان
تبديل شد.
گسترش بي رويه
شهر اراک، گسترش
صنايع و به
خصوص
پتروشيمي و
پالايشگاه منابع
آبي منطقه را
يکي پس از
ديگري يا خشک
کرد و يا به
شدت کاهش داد.
باغ هاي انگور
و سبزی سنجان
که تا گذشته
اي نه چندان
دور يکي از
مهمترين محل
درآمد مردم و
تامين نياز
اهالي بود خشک
شد. بسياري از
کشاورزان
زمين هاي خود
را رها کردند
و در شهر اراک
مغازه اي خريدند
و به جاي
توليد کننده،
مصرف کننده
شدند. کوچه
باغ هاي قديمي
و خاکی سنجان
آسفالت شد. آب
هاي زلال و
جويبارهایی
که در گذشته صفاي
خاصي به سنجان
مي داد يا خشک
شدند و يا بسيار
کم آب شده و به
شدت به فاضلاب
آلوده شدند. شهرداري
سنجان شکل
گرفت و تصميم
بر آن شد که پارکي
در محل چشمه
سولک (کلاله)
بسازند. در
دره کوچکي
مجاور پارک
سدي ساخته شد
و آب سولک به
سد هدایت شد.
درياچه اي
مصنوعي ساخته
شد تا باعث
جذب اهالي
اراک و سنجان
شود. روستايي
که در گذشته
همه اش پارک
طبيعي بود و
درختان
انبوه،
جويبارها و
چشمه ها و باغ
های آن در
استان بي نظير
بود دچار
گرديسي عظیمی
شد که درياچه
کلاله از
نشانه هاي تلخ
اين گذار بود.
درياچه اي که
بنا بود محل
استراحت و صفاي
مردم و
خانواده شان
باشد محلي شد
براي مرگ
مردم. از سال 1373
که اين درياچه
ساخته شده به
دليل نامناسب
بودن بستر
درياچه و تجمع
لجن، به محض
آنکه پاي کسي
به ساحلش
بخورد به عمق
درياچه سر مي
خورد و غرق می
شود. آبي که تا
گذشته اي نه
چندان دور
حيات بخش و
شفابخش بود،
محلي شد براي
مرگ انسان ها.
اين درياچه کوچک
تا به حال جان 8
نفر انسان را
گرفته است
(شکل 4). آخرين آن
هم اتومبیلی
بود که در
تاریخ 15 مرداد 1389
با 5 مسافر در
تاريکي شب به
عمق آب فرود
مي رود وهمگی
مي ميرند.
شکل 4.
بالا: سد
کلاله سنجان
اراک؛ پایین
در آوردن
جنازه یک جوان
غرق شده در
این سد. عکس
پایین برگرفته
از سایت آتش
نشانی اراک.
2- سد روستای
دشت در پارک
ملی گلستان
پارک ملی
گلستان در 160
کیلومتری شرق
گرگان واقع
است. این پارک
یکی از مهترین
ذخایر ژنتیکی
ایرن با 1362 گونه
گیاهی و تعداد
بیشماری از
جانوران و قارچها
است (آخانی. 1383).
این منطقه از
تنوع اقلیمی
کم نظیری
برخوردار است.
بطوریکه
اختلاف بارندگی
مرکز و جنوب
پارک در فاصله
حدود 3-4
کیلومتر از
حدود 1000 میلی
متر در سال
(یال شمالی
کوه آلو باغ)
به 150 میلی متر
(روستای دشت
در جنوب پارک)
کاهش می یابد.
در حاشیه
جنوبی پارک
رودخانه ای
قرار دارد که
از چشمه
درازی، در
نزدیکی
روستای بیدک
منشاء می گیرد.
در اواسط دهه 60
شمسی توسط
جهاد سازندگی
دو سد ذخیره
ای در مسیر
این رودخانه
در قزقلعه دشت
و مجاور
روستای دشت
ساخته شد (شکل 5).
سد قز قلعه در
سالهای 1376-1377 در
اثر سیل شکسته
و باعث شد
بستر رودخانه
بشدت تخریب
گردد. سپس در
سال 1380 سیل
بزرگی آمد که
با حمل مواد
رسوبی و تخریبی
سیلهای قبلی
باعث شد سد
نزدیکی
روستای دشت
نیز بشکند و
با رها شدن
انرژی بسیار
زیاد گل و لای
زیادی را با
خود حمل و در
نهایت
بزرگترین
فاجعه انسانی
و زیست محیطی
را در کشور
سبب شد. هر جند
آمار دقیقی از
کشته های این
سیل وجود
ندارد ولی
گفته شده است
که بین 600-700 نفر
در اثر این
سیل کشته
شدند. صد ها
هکتار جنگل به
کلی نابود و
میلیاردها
تومان خسارت
به کشاورزان،
روستاییان و
مسافران وارد
نمود. شکی
نیست اگر این سد
نبود
خسارتهای این
سیل به مراتب
کمتر بود.
شکل 5.
بستر خشک شده
سد دشت در
جنوب پارک ملی
گلستان که در
اثر شکستن در
سال 1380 فاجعه
بزرگی را سبب
شد. این عکس
تاریخی است که
نگارنده در
تاریخ 15 تیر 1378
حین یک گردش علمی
با دانشجویان
گرفته شده است
و در همان تاریخ
پیش بینی
فاجعه بزرگی
را به
دانشجویان
اعلام داشتم.
3- دریاچه
ارومیه:
جزییات
تاثیرات
انسانی و
اقلیمی خشک
شدن دریاچه
ارومیه در دو
مقاله دیگر
این مجموعه
توسط خانم
فاطمه
ضفرنژاد و
کامبیز بهرام
سلطانی بحث
شده است. دریاچه
ارومیه
بزرگترین
دریاچه داخلی
ایران با 550
هزار هکتار
وسعت است. طول
حداکثر این
دریاچه (قبل
از خشک شدن) 150
کیلومتر و عرض
حداکثر آن در
جنوب حدود 50
کیلومتر است.
این دریاچه
دارای 102 جزیره
است و در سال 1354
به عنوان پارک
ملی ثبت و در سال
1976 در فهرست ذخایر
زیست کره
یونسکو قرار
گرفته است
(شبستری 1378 ). آب
این دریاچه از
15 رودخانه ای
تامین می شود که
از کوههای
استانهای
آذربایجان
غربی، شرقی و
کردستان
منشاء می
گیرند.
مهمترین
رودخانه های
تامین کنند آب
دریاچه
عبارتند از:
سمينه رود ،
آجي چاي و
زرينه رود. از
نظر پوشش
گیاهی بخش
عمده مناطق
شور اطراف
دریاچه را
رویشهای
مقاوم به نمک
(هالوفیتها)
پو شانده است ((Asri 1998).
جزایر این
دریاچه بدلیل
دوری از تخریب
انسانی دارای
پوشش گیاهی
درختچه زار
متشکل از ارس،
پسته، تنگرس،
افرا است (Zehzad 1989 ). جوامع
هالوفیت نقش
مهمی را در
چرخه های
غذایی و
همچنین تولید
ماده عالی و
جلوگیری از
فرسایش خاک
ایفا می نمود. Salicornia
از جمله
مقاومترین
گیاه به نمک
بصورت نواری اطراف
دریاچه را می
پوشاند.
در پوششهای
هالوفیت
اطراف دریاچه
تعدادی گونه
گیاهی منحصر
به فرد وجود
دارد که
تعدادی از
آنها جزء
گیاهان در حال
انقراض ایران
هستند، که ازجمله
می توان به
گیاهان Microcnemum corraloides,
Thesium compressum
اشاره کرد
(شکل 3). حتی یک
گونه گیاهی
جدید در داخل
جزایر و اطراف
دریاچه
شناخته شده
است که هنوز
برای علم
گیاهشناسی
شرح داده نشده
است. دوازده
گونه جلبک از
دریاچه
ارومیه
شناسایی شده است
(Riahy et al. 1995).
Artemia urmiana
گونه ای سخت
پوست آبزی و
بومی و از مهمترین
موجودات
دریاچه است که
بقای آن به
جمعیت جلبکی
دریاچه بستگی
دارد و با
تولید سالانه 400
هزار تن نقش
بسیار مهمی در
تامین نیاز
غذایی پرندگان
ایفا می کند.
در زمانی که
دریاچه کارکرد
خود را از دست
نداده بود، نه
تنها محل زندگی
تعداد زیادی
پرنده بومی و
مهاجر (186 گونه)
بود، بلکه
حضور هزاران
فلامینگودر
دریاچه صحنه
های بیاد
ماندنی را
عرضه می کرد
که فیلم سازان
معروف دنیا و
گردشگران را
از راههای دور
را به این
منطقه جذب می
کرد. آب بسیار
شور دریاچه که
گفته می شود
برای درمان
بیماریهای
پوستی بسیار
مفید است باعث
جذب افراد
محلی و
توریستهای
زیادی از
مناطق مختلف
ایران می شد.
وجود بنادر
متعدد، هتل و
سایر مکانهای
تفریحی درآمد
مطمئنی برای
مردم بومی فراهم
می کرد. چیزی
نگذشت که موج
سد سازی آب را
بر دریاچه
بست. تعداد 37 سد
به روی
رودخانه های
تامین کننده
آب دریاچه زده
شد و 12 سد دیگر
در دست ساخت و 40
سد دیگر نیز
در دست مطالعه
است (بهرام
سلطانی 1389،
ظفرنژاد 1389).
بطوریکه دیگر
قطره ای آب به
دریاچه نمی
رسد. چیزی
نگذشت که آب دریاچه
شروع به افت
کرد. عمق
ذریاچه حدود 8
متر کاهش پیدا
کرد و مساحت
آبگیر دریاچه
بشدت کاهش
یافت. بیش از 130
هزار هکتار–
بخصوص در نیمه
جنوبی دریاچه
که عمق کمتری
داشت – بصورت
شوره زار در
معرض تابش خورشید
واقع شد.
پوششهای
گیاهی اطراف
بکلی نابود شد.
با افزایش
غلظت نمک
آرتمیا بسوی
نابودی کامل
پیش می رود.
اغلب جزایر
دریاچه از
حالت جزیزه ای
خارج شده و به
خشکی متصل شده
اند. بندرهای
متعدد اطراف
دریاچه (مانند
بندر شرفخانه،
بندر رحمانلو
و گلمانخانه)
نقش خود را از
دست داده اند.
کلیه تاسیسات
بندری و اسکله
ها از بین
رفته و باعث
شده صدها شغل
افراد بومی
نیز از دست
برود. قرار
گرفتن نمک در
معرض هوا باعث
شده که این
نمک ها به
وسیله باد و
طوفان به
زمینهای
کشاورزی و
مناطق مسکونی اطراف
منتقل شده و
علاوه بر شور
کردن خاک با وارد
شدن به دستگاه
تنفسی
بیماریهای
خطرناکی را
ایجاد کند
(شکل 6). تشکیل
تپه های
نمکی-ماسه ای که
نشان از تشدید
روند بیابان
زایی است در
سواحل بندر
رحمانلو آغاز
شده است (شکل 6).
حدود 10% چاههای
منطقه شور شده
و تردیدی نیست
که شوری
زمینهای
کشاورزی
اطراف در
آینده افزایش
می یابد.
بدلیل افت آب،
دریاچه نقش
زهکش پیدا
کرده با پایین
رفتن آب در
دسترس ریشه،
درختان و
درختچه ها و
زمینهای
کشاورزی
اطراف خشک شوند.
برای مقابله
با این شرایط
کشاورزان به
آب بیشتری
نیاز دارند تا
بتوانند از
شور شدن و خشک
شدن زمینهای
خود جلو گیری
نمایند.
میکروکلیمای
منطقه تغییر
کرده و آب و
هوای منطقه تا
3 درجه گرمتر
شده است
(اطلاعات هواشناسی
ایستگاه
شرفخانه).
کیفیت زندگی
در اثر افزایش
گرد و غبار
افت کرده است.
روستاهای
اطراف خالی و
مهاجرت به
شهراها
افزایش یافته
است. آنچه در
ارومیه رخ
داده به معنای
واقعی یک
فاجعه تمام
عیار است.
نتیجه گیری
آنچه که در سه
مثال موردی
بالا ذکر شد،
ناموفق بودن
نگاه سخت
افزاری به
مدیریت آب و
عدم توجه به
توسعه پایدار
در پروژه های
عمرانی کشور
است. اکثر این
پروژه ها حاصل
فکر
پیمانکاران و
مهندسان
اندکی است که
بیشتر به فکر
منافع مالی
خود هستند و
با نفوذ و
لابی که در
مدیریت کلان
کشور دارند با
توجیهات زیبا
آنها را گمراه
کرده و فجایع
ذکر شده را با
پول مردم
ایجاد می کنند.
راه حل این
بحرانها
تغییر نگاه
دستگاههای
دولتی به
توسعه پایدار
در کشور است.
حل بحران
دریاچه
ارومیه تشکیل
جلسه و اصرار
بر اشتباهات
گذشته با
سدسازان و
دستگاههای مسئول
این فجایع
نیست. هیچ فرد
مستقل و
مسئولی ادعای
وزارت نیرو را
که سدها فقط 5%
در خشک شدن دریاچه
نقش داشته اند
را قبول
ندارد. آنان
حاضر به
پذیرفتن
اشتباهات خود
نیستند و برای
راه حل دوباره
پیشنهادهای
عجیبی همچون انتقال
آب از رودخانه
ارس و یا سایر
رودخانه ها را
پیشنهاد می
کنند، تا باز
هم سود بیشتری
عاید
پیمانکاران
شود. تنها راه
حل بحران
ارومیه رها
کردن آب سدها
بسوی دریاچه
است. لازم است
بودجه های
نجومی سد سازی
را به اصلاح
الگوی مصرف در
کشاورزی و شرب
هدایت کرده و
از ادامه ساخت
سدهای جدید
جلوگیری نمود.
دستگاه قضایی
و سازمان محیط
زیست نیز
وظیفه دارند
طبق اصل 50
قانون اساسی
با همه کسانی
که با عدد
سازی و توجیه
سد سازی باعث
حیف و میل
کردن بیت
المال شده اند
و خسارتهای
جبران
ناپذیری به
محیط زیست و
مردم کشور
فراهم کرده
اند برخورد
نموده و از
ادامه این
پروژه ها
جلوگیری نماید.
در غیر
اینصورت این
فاجعه ابعاد
گسترده تری
پیدا می کند
که حل آن در
آینده به صرف
هزینه های
بسیار بیشتری
نیاز است.
شکل 6.
تشکیل تپه
ماسه ای-نمکی
در بندر
رحمانلو که نشان
دهنده سرعت
بیابانزایی
بعد از خشک
شدن دریاچه
ارومیه است
(بالا) و حمل
نمک از بستر
خشک شده جنوب
دریاچه
ارومیه توسط
گرد باد
(پایین)
منابع
آخانی ح. 1389: ریز
گردها از کجا
می آیند؟
همشهری، 12 تیره،
ص. 17.
عصری،ی 1377. پوشش
گياهي شوره
زارهاي
درياچه
اروميه. موسسه
تحقیقات
جنگلهل و
مراتع، شماره
191.
NAIK G, OSTER S (2006) Scientists Link China’s
Dam to Earthquake, Renewing
Debate In: The Wall Street Journal, p A6.
ریاحی،ح،
سلطانی، ن،
شکروی، ش. 1374.
مطالعه فلور جلبکي
درياچه
اروميه. پژوهش
و سازندگی. 7: 23-25.
Zafarnejad F (2009) The contribution of dams to Iran’s desertification. International Journal of Environmental Studies 66:327-341
زهزاد، ب، 1368.
بررسي فلور و
پوشش گياهي
جزيره اشک
(پارک ملي
درياچه
اروميه). مجله
علوم دانشگاه
تهران. 18: 57-64.
آخانی. ح (1383)
فلور مصور
پارک ملی
گلستان.
انتشارات
دانشگاه
تهران, تهران
جبارلوی
شبستری، ب (1378 )
درياچه
اروميه ؛ اشك
طبيعت ايران.
انتشارات نقش
مهر
akhani@khayam.ut.ac.ir
منبعک
سبز پرس