ا ین سکوت را هم بشکنیم!

 

سکوتی به نظر تمام شدنی و به نظری دیگر دائمی همه سرزمینم را فرا گرفتهاست." به هر قیمتی باید به قلعه بابک صعود کنیم".امسال نیز اینکار راکردیم تا جایی که راه باز بود وتوانستیم.و هر سال این کار را خواهیم کرد تا اطلاع ثانوی.اگر در شهرهایمان حق سخن گفتن نداریم کوههایمان مال ماست و آنجا حق سکوت داریم.اما در شهر حق سکوت نداریم حتی برای لحظه ای.شهر با کلام ساخته شده و با آن دوام می یابد.اگر قرار  بر سکوت است دوباره روزهای ۹ و ۱۰ رامی توان تکرار کرد و به کوه رفت .

 

"عباس لسانی" در زندان و در اعتصاب غذاست ونمی توانیم در این حال رهایش کنیم. نیازی به ما ندارد وصدایش از هم اکنون در تاریخ طنین نداز است اما ما را بهانه ای دیگر به دست داده که سکوت بشکنیم و کسانی را که ما را به سکوت دایم می خوانند ناامیدسازیم.

 

ما امید بسته ایم که آبها از آسیاب بیافتد و باز جانی بگیریم اماجان ما بسته به جانی است که امروز به عذاب نشسته ومقاومتی را به نمایش گذاشته است.مبارزه ماهم قبل از هر چیز مقاومت در مقابل سیاستهای یکسان ساز است. مگر جز این نیست که حرکت ما به سوی بابک بخشی ازمبارزه ما و مردمی ترین قسمت آنست؟

 

لسانی امسال بر این مقاومت تاکیدی چند باره داشت.گویا میخواهند رساترین صدای سال را خاموش کنند.کسانی سالهای پر جمعیت قلعه رااوج آن می دانند اما امسال و مقاومتش نقطه اوجی برای کلیت حرکت پدید آورده که ادامه باید یابد.به سکوت حذف خواه رسانه های فارسگرای داخلی وخارجی نپیوندیم. ما همه در قلعه بودیم و هرزمان هم که لازم باشد باید به آنجا برگردیم.

 

 

و در این راه خیلی های دیگر هم می توانند سکوت خود را بشکنند.مانمی خواهیم به رنگ یکسانی که پهلوی تجویز کرده بود درآییم به همین سادگی و همین بسیطی.رنگ زبانمان و فرهنگمان را می خواهیم.اگر"اکبر گنجی"برای جمهوری اعتصاب کرده اعتصاب "عباس لسانی" برای احقاق حقوق طبیعی و اولیه است.هر دویایشان به یکسان انسانند و محق برای گفتن. شکاف ها را عمیق تر نکنیم و به راحتی از همدیگر چشم نپوشیم.