جنبش زنان
ايران يكي از
بهترين
پژوهشگران و ياران
خود را از دست
داد
روزبیستم
اکتبر، جنبش
زنان ايران
يكي از خردمندترين،
پيشروترين
ودورانديشترين
پژوهشگران و
فعالان خود را
از دست داد. در
سوگ از دست
دادن پروین
عزیز،
خانواده،
نزدیکان و
آشنایان
پروين كه در
اين مجلس
بزرگداشت جمع
شدهاند تنها
نیستند این
خسران دل
بسياري از
محققان، دانش
پژوهان و
مبارزان حقوق
زنان در نقاط مختلف
دنيا و کسانی
که پروین را
از خلال نوشتههاي
علمي و
اجتماعياش
مي شناخته اند
به درد آورده
است.
در این لحظات
غمبار
مسئولیتی
دشوار و در
عين حال افتخارآمیز
و تسلّي بخش
بر عهده من
گذاشته شده است.
خانواده
پروين عزيز از
من خواسته اند
که درباره
پروین سخن
بگویم.
امیدوارم
بتوانم در این
مجال تا حدی
دین خود را به
پروین ادا کنم
چرا که در طول
سالیان از او
بسيار آموختهام.
ودر دو سال
آخر زندگيش که
در لوس آنجلس
مستقر شده بود
این شانس را
داشتم که با
او ز نزديك در
ارتباط باشم.
پروين در
مهرماه سال 1328
در تبريز
متولد شد و
تحصيلات
ابتدایی و
متوسطه خود را
در ايران به
اتمام رساند و
از دبيرستان
ايراندخت
ديپلم گرفت. سپس
در دانشگاه
ملي به تحصيل
حسابداري
مشغول شد و
همزمان با
فعاليت هاي
هنري و نمایشی
دانشگاه با
يكي از همدوره
ايهايش،
سروش جوادي
مطلق آشنا شد
و ازدواج كرد. آنها
پس از مدتي
براي ادامه
تحصيل به
انگلستان
رفتند و پروین
در آنجا موفق
به اخذ درجه
دکترا در رشته
جامعه شناسی
سیاسی شد.
بازگشت او به
ايران مانند
بسیاری از
جوانان
تحصيلكرده آن
زمان به دليل
تشديد سركوب و
خفقان حاكم در
سالهاي بعد از
انقلاب به مدت
طولانی به
تعويق افتاد.
پروين طي
اقامت خود در
خارج از ايران
در حوزه مسائل
زنان و کودکان
فعالیت می کرد
و سالهاي
متمادي زندگی
خود را در
پاكستان،
ازبكستان و
افغانستان گذراند
و با مؤسسه
هاي مختلف از
جمله "شوراي
پناهندگان
انگلستان"،
"برنامههاي
خدماتي براي
بوسنيا"
،"خدمات
جهاني دانشگاهي"،
"نجات
كودكان"،
"خدمات
داوطلبانه ماوراء
درياها"،
"بنياد توسعه
براي زنان سازمان
ملل" (UNIFEM)، همکاری
کرد. پروین در
این سفرها از
نزدیک با مسائل
و مشكلات زنان
و امكانات
عملي برای
بهبود وضعیت
آنان آشنا شد.
حاصل این
دوران از زندگی
او مقالات و
نوشته های
متعدد و
ماندگاری است
که نه تنها از
دانش نظری
بلكه از تجربههاي
عملي و
تحقیقات
ميداني او
مایه گرفته
اند. اثر مهم
او به نام
«زنان و
فرايند سياسي
قرن بيستم در
ايران» (1) به
تأييد
متخصصان
برجسته پژوهشهاي
خاورميانه (از
جمله نيكي
كدي، اروند
آبراهاميان،
افسانه نجمآبادي
و هاله افشار)
معتبرترین
كتابي است كه
تاکنون در
زمينه تاريخ
سياسي و
اجتماعي زنان
ايران نوشته
شده است.
سرآغاز
آشنایی من با
پروین از طریق
خواندن كتاب
«زير سايه
اسلام: جنبش
زنان ايران» (2)
بود كه در سال 1982
توسط
انتشارات زد
به قلم ناهید
یگانه (پروین
پایدار)، آذر
طبری (افسانه
نجم آبادی) و
هما
افشارمنتشر
شد. این کتاب
از اولين
كتابهایی بود
كه پس از
انقلاب
درباره زنان نوشته
شد و نشانگر
شكل گيری گرايش
های نظری و
عملی مختلف در
درون جنبش زنان
ايران بود.
جالب آنکه
بیست سال بعد
از زبان افسانه
نجم آبادی هم
شنیدم که
آشنایی او با
پروین نیز با
کار مشترک
برای نوشتن
همان کتاب آغاز
شد که به
تدريج به يك
دوستي عميق
میان آن دو انجامید.
ماجرای
اختلاف نظرها
و دوستی
پرتلاطم این
دو زن
گرانمایه بی
شک یکی از اسناد
گویا و درخشان
سیر تفکرات
فمینیستی در ایران
است. افسانه
می گوید: " تا
آنجا که من
اطلاع داشتم،
پروین در آن
زمان تنها
فمینیست سکولار
و چپی بود که
اعتقاد داشت
باید پل
همکاری میان
زنان فعال
مذهبی و
سکولار ایجاد
شود." و زمانی
که ويرايشگر
تيزبين
انتشارات زد از
آنان دعوت کرد
كه كتابي در
زمينه جنبش
زنان تدوين
كنند، هر دو
دیدگاهی
کاملا مغایر
با یگدیگر
داشتند: « در آن
زمان ما
درباره همه
چیزها با هم
اختلاف نظر
داشتيم اما هر
دو عادات كاری
مشابهي
داشتيم كه
همكاري ما را
تسهيل مي كرد.
ما هر کدام
دیگری را
منظم، دقيق و
قابل اعتماد
يافتيم. اين
اعتماد بعدها
به دوستي عمیق
میان ما
انجامید. » و
سرانجام نیز
كتاب بعد از
بحث و جدل های
بی پایان،
نوشتن ها و
بازنويسيهای
فراوان
بالاخره با
نوعی «توافق
بر سر يك آتش
بس» موقت
آماده چاپ می
شود.
بحث بر سر
استراتژی
جنبش زنان
میان آن دو با
انتشار کتاب
خاتمه نیافت.
اما سال ها
بحث و جدل،
پژوهش
وفعالیت
تنگاتنگ، و
عشق و تعهد به
جنبش رهایی
بخش زنان
بالاخره سبب
شد كه آنها به
ديدگاههاي
مشترك برسند.
افسانه می
گوید: «پروين
بخشي از
انديشه خود را
به من داد و من
به تدريج به
ديدگاه او
رسيدم.» و من
مطمئن هستم
پروين نيز
بخشي از
انديشه
افسانه را وام
گرفته بود،
همانطور که من
و بسياري از
فعالان جنبش
زنان خود را
وامدار این دو
زن نظريهپرداز،
خلاق و نوآور
مي دانیم. دو
سال بعد (1984)، پروین
و افسانه به
همراه گروهي
ديگر از زنان
فمينيست ساكن
لندن، مجله
نيمه ديگر را
منتشر کردند.
افسانه
درباره نحوه
کار نیمه دیگر
مي نويسد:
«پروين در
انتشار نيمه
ديگر نقش
كليدي داشت.
او بيش از همه
افراد گروه به
اهميت همکاری
زنان با
باورها و
گرايش هاي
سياسي متفاوت
و تداوم این
همکاری ها
آگاه بود... به
نظر من
برجستگی
پروين دروسعت
نظرو دورنگری
(Vision) او بود.
زماني كه ما
سكولارها
دلايل زيادي
داشتيم كه از
هر چيزی با
برچسب اسلامي
گریزان باشيم،
پروين به گونه
ای خارق
العاده ضرورت
همکاری میان
زنان سكولار و
مذهبي را
دریافته بود و
ما را به
همکاری با زنان
مذهبی که برای
احقاق حقوق
زنان فعاليت
مي كردند،
ترغيب مي كرد.»
در آن سال ها،
همکاری با نیمه
دیگر كه از
اولين نشریات
پژوهشي و
فمينيستي
ايران معاصر
در خارج کشور
بود آشنایی
مرا با پروین
و افسانه عمق
بیشتری بخشید.
جزئيات رابطه
این دو زن
فرهیخته را
بايد در نوشته
خود افسانه
خواند. اما
نكته ای که من
مایلم به آن
اشاره کنم آن
است که امروز
كمتر زن فمينيست
و محققي را
درعرصه پژوهش
های ایران و
خاورميانه مي
توان يافت كه
در عمل ونه
صرفاً در تئوري
محض درگير
مبارزات زنان
باشد و اهميت
ايجاد ائتلاف
و اتحادهاي
فراايدئولوژيك
ميان زنان را
براي پيشبرد
جنبش زنان درك
نكند. اين
ضرورت بخصوص
در جوامعي چون
ايران كه هنوز
اسير حكومت
استبدادی
مذهبي هستند
آشكارتر و
گريزناپذيرتر
است. اصلاحگري
و نوانديشي
ديني اکنون
بخشي ناگزير
از مبارزات
زنان جوامع
دين سالار است
و زنان، اعم
از سكولار یا
مذهبی، براي
پيشبرد اهداف
خود در زمينه
تغيير قوانين
و در مسير
عرفي شدن
قانون، مدنی
شدن جامعه و
دموكراتيك
شدن مناسبات
خانواده و
ساختار سياسي
به همكاری و
همیاری هم
نیازمندند. پروين
درواقع در
پايهريزي
این استراتژي
در جنبش زنان
ايران و
خاورميانه
پيش كسوت بوده
است. براي
آشنایی بيشتر
با خصوصيات
نظری، سياسي و
شخصي پروين
خوب است به
مصاحبهای
مراجعه كنيد
كه رزا
افتخاری با
ظرافت و حساسيت
به هنگام
بيماری پروين
با او انجام
داده است . این
مصاحبه در
مجله زنان
(شماره 115، آذر 1383)
چاپ شده است.
ارتباط حرفه
ای من با
پروین سال ها
به طور دورادور
ادامه داشت تا
دو سال پيش که
او برای مداوای
بیماریش در
لوس آنجلس
اقامت کرد ومن
توانستم از
نزدیک با
شخصيت و
روحيات او
آشنا شوم. خبر
بيماري مهلكش
را خودش در یک
گفت و گوی
تلفنی به من
داد و وقتي من
از شدت تأثر
قادر به ادامه
مكالمه
نبودم، او بود
که دلداريم
داد. همیشه
روحيه ای قوي
و برخوردی
مثبت با مسائل
و مشكلات
داشت. عليرغم
بيماري از من
خواست در
دانشگاهي كه
كار مي كنم برايش
ترتیب انجام
یک کار
تحقيقاتي (با
وقت آزاد) را
بدهم تا از
محيط كار و
پژوهش دور
نماند. با
توجه به
کارنامه
درخشانش به
سادگی با
تقاضای من
موافقت کردند.
حضور او در
دانشگاه
غنيمتي شد
براي ديدار
بيشتر و انس و
الفت عميقتر
با زنی که
موتور محرکه
اش برای
مبارزه عشق و
شوق و شور بود
نه كينه و
انتقام جویی.
او الگویی بود
براي هنر خوب
زيستن و شاد
بودن، براي
هنر دقت در
تحقيق و رعایت
انصاف در نقد،
براي هنر
مبارزه مؤثر
در راه آزادي،
عدالت و
دموكراسي، و
حتي براي هنر
خوب مردن. در
فرهنگ ما هنوز
هم شاد زيستن
مغاير با
مبارز و جدي
بودن تلقي
ميشود و هنوز
هم بسياري از
ما نميدانيم
چگونه با مرگ
روبرو شويم. پروين
در آخرين
روزهای
حیاتش، در
وصيت نامهاي
خطاب به همسر
و خانواده و
دوستانش
نوشته است:
«شما را با
قلبی مالامال
از عشق وشادی
ترک گفته ام.
عشق و شادی
نزدیکی به
شما. سپاسگزار
زندگی ام،
سپاس داشتن
خانواده ام،
دوستانم، کار
و توانایی
رویارویی با
مرگ. همین
موجبات را
برای شما آرزو
می کنم. در
آخرین دوران
زندگی
دریافتم که
ترس، واهمه،
خشم، و کنترلی
که ما در
تمامی زندگی،
هر روز به آن
می چسبیم چه کاذب
است و چگونه
در عرض دقایقی
کوتاه می توان
از آن رهایی
یافت. غباری
است که زندگی
واقعی ما پشت
آن جریان
دارد. چه خوش
اقبال بودم که
زندگی واقعی
در پس این
پرده غبار را
تجربه کردم و
به این دلیل
می توانم این
اندیشه ها را
در نهایت
آرامش و شادی
بنویسم... از
زمانيكه
دانستم ديگر
مداوایی
برایم نمانده
آرامش درونی
بسیار یافته
ام. انگار که
از من دعوت کرده
باشند راهی
دنیای دیگری
شوم...زندگی من
کوتاه بود ولی
گرانقدر، هیچ
شکایتی از کوتاهی
اش ندارم و
سپاسمند
زندگی ام. همه
ما بالاخره
روزی باید با
مرگ مواجه
شویم. کیفیت
زندگی مهم است
نه کمیت آن.
یادتان باشد
که چه خوش اقبالم
که چنین
آرامشی دارم و
با خوشدلی
سرنوشت خود را
پذیرفته ام."
اجازه دهيد از
طرف همه
دوستان و
آشنايان
پروين تسليت
صميمانه خود
را به همسر
مهربانش آقاي
سروش جوادي مطلق،
مادر و پدر
گرامياش
خانم هما
پايدار و آقاي
اصغر پايدار و
خواهران
مهربانش خانمها
نسرين، زرين،
شيرين و نوشين
كه همگي تا
آخرين دقايق
زندگي پروين
مثل پروانه
دور شمع وجود
او چرخیدند و
از او مراقبت
كردند، تقديم
نمايم.
در ضمن لازم
می دانم
همدردي
صمیمانه خود
را به دوست
عزيز ديگرم،
افسانه نجمآبادي،
يار و همكار
ديرين پروين
ابراز دارم. افسانه
در طی این
سالها بارها ،
عليرغم زحمت
پرواز از راه
دور بين بستن
و لوس آنجلس،
به ديدار پروين
شتافت و
غمخوار و
تسكين بخش
روزهاي سخت بيماري
او بود. او اين
روزها بيش از
همه ما داغدار
است چرا كه
درست چند روز
پيش از فوت
پروين، مادر
عزيز خود را
نيز از دست
داد.
امروز در این
مکان برای
بزرگداشت
پروین گرد آمده
ایم تا در
حالي كه
سوگوار مرگ
زودرس او هستیم
زندگي پربار
او را پاس
داریم ، از
انرژي مثبت،
روحيه قوي و
چهره شاد او
یاد کنیم و
سهم بزرگ و
پايدارش را در
ادبيات
فمينيستي و
پژوهش هاي
جامعه شناسي
زنان ايران
گرامي بداريم.
فراموش نکنیم
مهمترین
آرزوی او را
که: "برای زمان
غم و غصه
نهایتی
بگذارید و از
آن پس مرا و
نزدیکی مرا به
خود نه به غم
که به شادی یاد
آورید ... دلم می
خواهد همچنان
با شما بمانم،
پس لطفا شاد
زندگی کنید."
نيره
توحيدي
متن سخنان
نيره توحيدي Nayereh
Tohidi در
مراسم
بزرگداشت
پروين پايدار
در لوس آنجلس،
24اكتبر 2005
1) Women
and the Political Process in Twentieth Century Iran (Cambridge University Press, 1995).
2) In
the Shadow of Islam: Women’s Movement in
Iran (Zed Press, 1982).