شهروندان
عرب ایران
علیه
نابرابری است
که میشورند
آوريل ۲۰۱۱
"ارگان خبری
مجموعه
فعالان حقوق
بشر در ایران"
و چند سایت
خبری
اینترنتی دیگر
خبر اعتراضات
و خشونتهای
روزهای اخیر،
از جمله کشته
شدن چند شهروند
عرب را در
استان
خوزستان
منتشر کردند.
این منابع در
عین حال
نوشتند که این
اخبار بخاطر
عدم انتشار
اسناد هنوز
تایید نشدهاند.
همچنین
این انتقاد
مطرح شده است
که بسیاری از رسانهها
در باره وقایع
روزهای اخیر
اهواز و چند
شهر دیگر سکوت
کردهاند.
دویچه وله از
یوسف عزیزی
بنی طرف، که
خود شهروند
عرب ایران است
و عضو کانون
نویسندگان ایران،
دعوت به
مصاحبه کرد.
دویچهوله:
آقای عزیزی
بنیطُرُف،
خبرهایی منتشر
شدهاند که
دقیق نیستند،
اما با این همه،
در مجموع از
ناآرامی در
مناطق جنوبی
ایران حکایت دارند
که شهروندان
عرب ما در
آنجا زندگی
میکنند. حتی
صحبت از قتل
چند نفر به
دست مأموران امنیتی
ایران در این
مناطق در میان
است. شما چه اطلاعی
در مورد
وقایعی که رخ
داده است
دارید ؟
یوسف عزیزی
بنیطرف: از پنجشنبه
شب، چهاردهم
آوریل، این
ناآرامیها
شروع شده و تا
دیشب هم ادامه
داشته است. به
این ترتیب که
حدود یکی دو
ماه پیش
جوانان عرب
اهوازی − من
اصطلاح
"اهوازی" را
در مقابل
"خوزستانی"
بهکار
میبرم− این
جوانان روی
شبکههای اجتماعی
خواستار
برگزاری
ششمین سالگرد
قیام مردم عرب
در ۱۵ آوریل ۲۰۰۵ شدند.
همانطور که
میدانید در
آن قیام که در
اعتراض به
برنامههای
دولت جمهوری
اسلامی ایران،
جهت تغییر
بافت جمعیت
استان به ضرر
مردم عرب
اتفاق افتاده
بود، حدود ۱۵ نفر کشته
شدند. این
دعوت با پاسخ
مثبت جوانان روبرو
شد و حاکمیت و
نیروهای امنیتی
هم حدود دو سه
هفته پیش شروع
کردند به دستگیری
شمار فراوانی
از فعالان
اجتماعی، سیاسی
و فرهنگی.
سازمان حقوق
بشر اهواز
شمار دستگیرشدگان
قبل از
تظاهرات دو سه
روز پیش را ۹۷ تن ذکر کرده
است. ولی طبق
اطلاعاتی که
به من رسیده،
شمار
دستگیرشدگان
سه چهار
هفتهی قبل از
وقوع
تظاهرات، ۱۵۰ نفر
بودهاند.
این مقدماتی
بوده که
اتفاق افتاده
و بعد از آن در
برخی از
محلههای
اهواز، مانند
محلهی الصیاحیه،
کوی علوی، کوت
عبدالله در
اهواز و در
شیبان و …
تظاهرات و
اعتراضاتی
صورت گرفته، ولی
نیروهای
امنیتی که در
عرض یکی دو
هفتهی گذشته،
اهواز و
شهرهای تابعه
را به یک
پادگان بزرگ
تبدیل کرده
بودند،
نگذاشتند این
تظاهرات مسالمتآمیز
انجام بشود و
با آتش با
تظاهرکنندگان
برخورد کردند.
گفته میشود
تا این لحظه
حدود ۱۵ نفر کشته
شدهاند که ما
اسم پنج نفر
از آنان را
داریم. علاوه
بر شهر اهواز،
در شهر
حمیدیه، در ۳۰ کیلومتری
غرب اهواز هم
ساعت نه و نیم
جمعه شب،
تظاهراتی
صورت
میگیرد که
باز بسیجیها
و نیروهای
امنیتی با آتش
با آنها روبرو
میشوند و تا
این لحظه دو
نفر از جوانان
تظاهرکننده در
حمیدیه کشته
شدهاند و
دهها نفر
دستگیر شدهاند.
یعنی
نیروهای امنیتی
و پلیس با
مردم عرب،
همچون یک
نیروی اشغالگر
برخورد
میکنند،
وارد خانهها
میشوند و
خودسرانه
افراد را
دستگیر
میکنند.
آخرین خبری
که من داشتم،
حاکی از آن
است که دیشب
در کوی علوی،
مردم خشمگین
عرب پاسگاه
شمارهی ۲۳ نیروی
انتظامی کوی
علوی را به
آتش کشیدهاند
و صدای
تیراندازی
سنگین از آن
محله شنیده شده
است.
اخبار این
وقایع خیلی
دیر و بهزحمت
منتشر شده
است. منابعی
هم که این
خبرها را
بهدست دادهاند،
معمولاً
منابعی
نیستند که
رسانههای
رسمی بتوانند
با خیال راحت
به آن استناد
کنند. شما
اوضاع
رسانهای را
در مورد
مناطقی مانند
خوزستان،
اهواز و یا
وقایعی که برای
شهروندان عرب
در این منطقه
رخ میدهد، چگونه
میبینید؟
دوجنبه
دارد؛ یکی
اینکه خود
رژیم جمهوری اسلامی
ایران تمام
منافذ خبری را
بر استان و اقلیم
اهواز بسته و
نمیگذارد
خبری از آنجا
درز کند. از
سوی دیگر،
خبرگزاریهایی
هم که در
تهران فعال
هستند، مانند
خبرگزاری
رویترز،
فرانسه، یا
یونایتد پرس،
از ترس رژیم و
با توجه به
حساسیت آن
استان، خبری
را منتشر
نمیکنند. یا
اینکه
خودشان هم دوست
ندارند. چون
یک سری رسوبات
راسیستی هم در
بین مسئولان
خبرگزاریها
در تهران نسبت
به عربها هست
که خود من
شاهد آن
بودهام. شش
سال پیش خود
من با مسئول
خبرگزاری
فرانسه در
تهران تماس
گرفتم و خبر
کشتار مردم
عرب را در آن
زمان به ایشان
گفتم، ایشان
به صراحت به
من گفت: من خبر
عربها را
نمیدهم، من
از عربها
خوشام نمیآید،
بدم میآید.
من گفتم که اینها
هموطنان شما
هستند، دارند
کشته میشوند
و شما باید
حرفهای و
بیطرفانه
عمل کنید. بههرحال
به نتیجه
نرسید.
البته آن
زمان دورهی
خاتمی بود و
خبر توانست قدری
گسترده بشود.
ولی الان از
یک سو، از
جانب رسانههای
فارسیزبان،
چه موافق و چه
مخالف رژیم،
توطئهی سکوت
است و از طرف
دیگر، خود
رژیم
نمیگذارد. آنجا
را تبدیل به
یک پادگان
بسته کرده و
نمیگذارد
خبر پخش بشود.
در صورتیکه
تمام
رسانهها،
تلویزیونها
و مطبوعات
عربی، اخبار
تظاهرات سه
چهار روزهی
اخیر اهواز و
شهرهای تابعه را
پخش میکنند.
از تلویزیون
الجزیره، العربیه
و الشرقیه
گرفته تا
المستقله،
الاخباریه و
نظایر آنها.
در مطبوعات
کویت، قطر،
مصر و… هم
خبرها منتشر
میشود.
من تعجب
میکنم،
رسانههای
فارسی یا
خودشان نمیخواهند،
به دلیل
اینکه دوست
ندارند اخبار
مربوط به مردم
عرب را پخش
کنند و یا
اینکه رژیم
مانع میشود.
به هر تقدیر،
امیدوارم
رسانهی شما و
رسانههای
دیگر باعث
بشوند که این
خبر به گوش
مردم برسد.
لطفاً به
اختصار در
بارهی
تظاهراتی که
انجام شده و
خواست
تظاهرکنندگان
هم توضیحی
بدهید.
مردم فقط
میخواستند
یاد بهقول
خودشان، شهیدانی
که در ۱۵ آوریل ۲۰۰۵ توسط نیروهای
امنیتی و
اطلاعاتی
ایران کشته
شدهاند را
گرامی بدارند.
میخواستند
علیه ستم ملی
اعتراض کنند،
میخواستند
علیه تبعیض
نژادیای که
حاکمیت
جمهوری
اسلامی ایران
نسبت به ۵−۶ میلیون
شهروند عرب
خودش روا
میدارد،
میخواستند
علیه تبعیض
سیاسی، تبعیض
فرهنگی و تبعیض
اقتصادی
اعتراض کنند.
مردم عرب
اقلیم اهواز
بر دریایی از
نفت زندگی میکنند،
ولی همین مردم
در فقر سیاه
بهسر میبرند.
به گفتهی خود
خبرنگاران
جمهوری اسلامی،
خبرگزاری
ایسنا و
خبرگزاری
مهر، زندگی مردم
عرب در آن
استان، از
زندگی مردم
آفریقا بدتر
است. این از
جنبهی
اقتصادی.
از جنبهی
سیاسی هم که
عربها تا
حدود ۸۰−۹۰ سال پیش، تا
دوران شیخ
خزعل، در درون
ایران حاکمیت
ملی خودمختار
داشتند . از
زمان پهلوی این
را از آنها
گرفتند و
جمهوری
اسلامی هم هیچ
حقوق فرهنگی،
سیاسی و
اجتماعیای
برای آنها قائل
نشد، بلکه
سرکوب کرده و
همان
سیاستهای
دوران پهلوی
را ادامه داده
است. اکنون
مردم عرب که
زمانی بر
اقلیم و استان
خودشان
حاکمیت
خودمختار
داشتهاند،
به پیرامون رانده
شدهاند. در
عرض این هشتاد
و اندی سال، یک
استاندار عرب
در این استان
وجود نداشته،
در استانی که
الان خوزستان
نامیده
میشود. با
توجه به جمعیت
این استان که
اکثریت آن را
عربها تشکیل
میدهند،
نسبتشان در
پستهای دولتیای
مانند
مدیرکلی و
ریاست
ادارات، شاید
به پنجدرصد
هم نرسد. ۹۵درصد این
مقامات
غیربومیها
هستند و توسط
حاکمیت تهران
معین میشوند.
از نظر
فرهنگی هم
مردم عرب از
آموزش به زبان
مادری
خودشان، به
زبان عربی، در
دورهی ابتدایی،
محروم هستند و
این حتی خلاف
قانون اساسی
خود جمهوری
اسلامی است.
مانند سایر
ملیتهای
ایرانی،
کردها،
ترکها و
بلوچها، نمیگذارند
عربها هم به
زبان عربی در
دوران ابتدایی
درس بخوانند.
اینها از
ابتداییترین
حقوق خودشان
که توسط
قوانین
بینالمللی
هم به رسمیت
شناخته شده،
محروم هستند.
نمیگذارند روزنامهای
به زبان عربی
و یا حتی عربی-
فارسی داشته
باشند. آنها
را تحقیر
میکنند.
روزانه در
رسانههای
گروهی، در
تلویزیون،
رادیو و روزنامهها،
چه موافق و چه
مخالف، به
قومیت عرب
دشنام داده
میشود،
تحقیر
میشوند و کرامت
و عزتشان
نادیده گرفته
میشود.
همهی
اینها
میشود آتش
زیر خاکستر و
مناسبتی
مانند
تحولاتی که در
کشورهای عربی
پیش آمده فرا
میرسد. مردم
اینها را
میبینند،
میخوانند و
پیگیری
میکنند و
علیه این
آپارتاید
نژادی قیام
میکنند. کل
قضیه این است
که یک ستم و
نابرابری در
حقوق
شهروندی،
نسبت به مردم
عرب وجود دارد
و الان جوانان
و روشنفکران
عرب به این
حقوقشان
آگاه شدهاند.
آنها
میبینند که
همزبانان و
همفرهنگان
خودشان در
مصر، تونس،
سوریه و یمن
قیام
میکنند،
اینها هم که
کرامت و
عزتشان توسط
حاکمان
غیرعرب
نادیده گرفته
شده، علیه آن
میشورند و
برمیآشوبند
تا زندگی
بهتری از نظر
فرهنگی،
سیاسی،
اقتصادی و اجتماعی
برای خودشان و
فرزندانشان
داشته باشند.
مصاحبهگر:
کیواندخت
قهاری
تحریریه: داود
خدابخش