حرکت بیداری
ملی
آذربایجان
جنوبی (گاموح) –
کمیته مرکزی
روزهای آغازین بازگشایی مدارس در هر کشوری به ویژه برای کودکان روزهای پر جنب و جنبش و به یاد ماندنی ای است. چرا که در این روز بسیاری از کودکان آموزش خود را به طور رسمی آغاز می کنند تا خود را برای به عهده گرفتن نقشهای جامعه آتی آماده سازند. روز اول مدرسه و تلقی ای که از این روز در ذهن کودک ساخته می شود نه تنها با سرنوشت و آینده وی در ارتباط بوده و رابطه تنگاتنگی با آن دارد، بلکه سعادت یا شقاوت هر ملتی نیز با آن در ارتباط می باشد.
در شرایط جدید و پیچیده تحولات جهانی، آموزش و پرورش به صورت یک نظام فراگیر، ابتدا جوامع پیشرفته و توسعه یافته و متعاقب آن جوامع دیگر را فرا گرفت و به عنوان مبنا و محور اصلی پیشرفت و ترقی در جوامع جدید مطرح شد. به همین خاطر در اکثر کشورهای جهان روز بازگشایی مدارس را به عنوان یک روز ملی جشن می گیرند ولی متاسفانه روز بازگشایی مدارس در ایران روزی است که پروژه آسیمیلاسیون ملل غیر فارس به صورت رسمی کلید میخورد و 70 درصد کودکان ایران وارد وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین سیستم و نظام آموزشی دنیا می شوند و در اختیار یکی از بزرگترین نظامهای یکسان سازی دنیا که با هدف فارسیزه کردن ساکنان آن تدارک دیده شده است قرار می گیرند و بدین وسیله معصومترین موجودات جهان هستی قربانی عقده و حقارتهای تاریخی کسانی می شوند که به این وسیله سعی دارند با این شیوه عطش نژاد پرستانه خود را سیراب گردانند.
بعد
از انقلاب
مشروطه
تحولات مهمي
در نظام آموزش
و پرورش کشور
به وجود آمد و
علاوه بر لایحه
انجمنهای
ایالتی و
ولایتی که در
قانون اساسی
گنجانده شد
تحصيل اجباري
نیز در حوزه
وظايف دولت و
اختیارات
دولت قرار
گرفت و بر
تربيت معلمان،
آموزش بزرگسالان،
تهيه کتب درسي
و اعزم
دانشجويان به
اروپا تاکيد
گرديد.
متاسفانه با
روی کار آمدن
رضاخان پهلوی
نظام آموزشی
کشور به جای
توجه به آموزش
علم و دانش و
آموزه های
توسعه و
پیشرفت، سیاستهای
فارسیزه کردن
ملل غیر فارس،
گسترش زبان
فارسی، تحقیر
ملل غیرفارس و
محو زبان آنان
را مورد توجه
قرار داده و
در راس اهدف اصلی
و محوری آموزش
و پرورش کشور
قرار گرفت. سیاستهایی
که با بدترین
و توهین
آمیزین شیوه
های ممکن در
آذربایجان و
دیگر نقاط
غیرفارس نشین
ایران به
مرحله اجرا در
آمد. ممنوعیت
صحبت به زبان
تورکی در
مدارس، ایجاد
صندوقهای
جریمه و منع
عزاداری در
مجالس غزا و
سوگواری، طرد
و اخراج
معترضان به
این سیاستها
از کشور و
همچنین
کشتارهای بی
رحمانه در
آذرماه 1325 شمسی
تنها نمونه
هایی از
تلاشهای
حکومت تهران
برای ریشه کن
کردن زبان
تورکی در
آذربایجان و
البته گسترش
زبان فارسی می
باشند. اجرای
این سیاستهای
خصمانه و ضد
بشری در کنار
سکوت معنادار
و رضایت آمیز
روشنفکر
مابان مرکزگرا
که جلال آل
احمد از آن به
عنوان خیانت
روشنفکری
نامبرده است
در نهایت منجر
به شکل گیری و نهادینه
شدن ارزشهای
ضد انسانی و
ضد توسعه در جامعه
ایرانی گردید
که هنوز هم بر
تارک فرهنگ
سیاسی ایران
خود نمایی می
کند. این در حالی
است که نخستین
تجربه آموزش
نوین و به سبک اروپایی
در آذربایجان
و تبریز نضج
گرفت و ميرزا
حسن رشديه که
بعدها «پدر
آموزش جدید
ایران» لقب
گرفت کتابهای
تنظیم شده
برای تدریس در
این مدارس را
به زبان تورکی
آماده نمود؛ زبانی
که اکنون قریب
به یک قرن است
که از بند تنگ
نظران و
انحصارگرایان
فرهنگی رهایی
نیافته است و
تیغ ممنوعیت و
سانسور بر
هستی و وجودش
چنگ انداخته
است.
تمام
این تضییقات
در حالی بر
ملت
آذربایجان روا
داشته می شود
که امروزه
تحصیل به زبان
مادری در جهان
امر پذیرفته
شده ای است که
در اغلب
کشورهای دنیا
نیز به رسمیت
شناخته شده و
از پشتوانه
های حقوقی
محکمی نیز
برخوردار
است؛ بطوریکه
هم اعلامیه ها
و کنوانسیونهای
جهانی از جمله
منشور حقوق
بشر، اعلامیه جهانی
زبان مادری و ...
و هم قانون
اساسی کشور بر
لزوم توجه جدی
بر آن تاکید
می کنند. به
همین خاطر
سازمان ملل
پاسداری از
زبانهای
موجود در جهان
را يکی از
وظايف عمده
این سازمان
تعریف کرده و
از دولت ها میخواهد
که حق اقوام
ساکن کشور خود
را برای آموزش
به زبان مادریشان
به رسمیت
بشناسند و
زمینه تدریس
زبان آنها را
در نظام
آموزشی
کشورشان
فراهم آورند.
یونسکو نیز
با اختصاص 21
فوریه به
عنوان روز
جهانی زبان
مادری و سال 2008
به عنوان سال
زبانها نشان از
اهمیت بالای
زبان مادری در
نزد این نهاد
فرهنگی و دیگر
نهادهای بین
المللی دارد.
با وجود این
امسال نیز
مانند سالهای
گذشته در حالی
ناقوس
بازگشائی
مدارس به صدا
در می آید که
جمهوری
اسلامی ایران
ذره ای از سیاستهای
تمامیت
خواهانه و
خودخواهانه
خود نسبت به
ملل غیرفارس
عقب نشینی
نکرده و
همچنان بر طبل
جهل و قلدری و
آریا محوری
خود می کوبد و
زبان فارسی را
تنها زبان
مشروع و
قانونی در
ایران معرفی
می کند و بی
پرواتر و راسخ
تر از گذشته
پروژه نابودی
فرهنگ و زبان
ملل غیرفارس
را دنبال می
نماید. امروز
آذربایجان
جنوبی با تکیه
بر تجربه
تاریخی خود در
یک قرن مبارزه
بی امان و
اهدای دهها
شهید در این راه
با نصب العین
قرار دادن
شعار «تورک
دیلینده
مدرسه»
خواهان:
-
رسمی شدن زبان
تورکی
-فراهم
نمودن شرایط
تحصيل به زبان
مادری
-
اختصاص راديو
تلويزيون
سراسری به
زبان تورکی
-
ایجاد فضایی
مناسب برای
انتشار
مطبوعات آزاد
و سراسری به
زبان تورکی
می
باشد. ملت
آذربایجان در
این راه تا
احقاق کامل
حقوق فرهنگی و
ملی خود از
پای ننشسته و
مبارزات خود
را تا رسيمت
زبان تورکی در
ايران و کسب
حق تحصيل به
زبان مادری و
تحقق کامل
پیروزی در کسب
حق تعیین سرنوشت
خویش لحظه ای
از مبارزه در
راستای نابودی
کامل
آپارتايد
سياسی فرهنگی
حاکم دست
نخواهد شست. حرکت
بیداری ملی
آذربایجان
جنوبی (گاموح)
اعتقاد دارد
که پیش زمینه
اصلی رسمی شدن
زبان تورکی،
پذیرش آن توسط
حکومت نبوده
بلکه به میزان
نفوذ و کاربرد
آن در خانواده
ها و در سطح
جامعه
آذربایجان
بستگی دارد و
معتقد است که
پیروزی نهایی
در کنار
پیگیریهای
رسمی در عرصه
سیاسی و
اجتماعی جهت
نائل شدن به
اهداف مذکور،
توجه جدی و
اساسی به
آموزشهای غیر
رسمی و وسعت
بخشیدن و دایر
کردن کلاسهای
آموزش زبان
تورکی،
ادبیات،
تاریخ،
موسیقی، فولکلور
و ... آذربایجان
و بزرگداشت
جشن ها و سنت
های ملی در
خانواده ها به
عنوان پایه
های محوری و
اصلی جامعه
آذربایجان
نهفته است.
امسال
بازگشایی
مدارس در حالی
صورت می گیرد
که عده ای از
فعالان
سرشناس حرکت
ملی آذربایجان
بیش از 4 ماه
است که در
سلولهای
انفرادی اطلاعات
تحت بازداشت و
شکنجه قرار
دارند. اساسی
ترین خواسته
های این
فعالان رسمی
شدن زبان
مادری خود در
مدارس،
دانشگاهها و
حفظ هویت ملی
آذربایجان می
باشد، در این
میان می توان
از فعالان
باسابقه و
سرشناسی
مانند استاد
اکبر آزاد،
یوروش مهرعلی
بیگلو، دکتر لطیف
حسنی، بهبود
قلیزاده،
دکتر علیرضا
عبداللهی،
شهرام
رادمهر،
آیدین خواجه
ای، پینار
فرجزاده، سونا
فرجزاده،
مهندس حسن
رحیمی بیات،
مهندس محمود
فضلی، حیدر
کریمی(یاشار)،
شکرالله قهرمانی،
حسین نصیری،
نعیم احمدی،
یونس سلیمانی،
حسن بالایی
و ... نامبرد که
بدون رعایت
حقوق اولیه یک
متهم در شرایط
سخت تحت شکنجه
و بازداشت
هستند. این در
حالی است که
فرزند روزنامه
نگار
آذربایجان، سعید
متین پور در
حال سپری کردن
8 سال حبس
تعزیری خود در
زندان اوین
تهران و
فعالانی
مانند بهروز
علیزاده،
ودود سعادتی،
علی عباسی و
رحیم غلامی
در زندان
اردبیل حبس
های
غیرقانونی
خود را سپری
می کنند.
گاموح ضمن
تاکید بر
ماهیت
غیرحقوقی و
غیرقانونی
دستگیریهای
فعالان سیاسی
آذربایجان،
احکام صادره
علیه آنها را
سیاسی تلقی
کرده و خواهان
آزادی بی قید
و شرط تمامی
فعالان در بند
است.
حرکت بیداری
ملی
آذربایجان
جنوبی (گاموح) –
کمیته مرکزی
تبریز- 31 شهریور 1389