عبدالله صدوقی، نویسنده و خبرنگار آذربایجانی، در روز ۲۸ دیماه سال ۱۳۸۸ پس از انتشار پوستری در حمایت از تیم فوتبال تراکتورسازی توسط ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی دستگیر شد. وی پس از تحمل ۲۲ روز حبس در اطلاعات تبریز به زندان این شهر انتقال یافت. او سه هفته اخیر را در اعتراض به حبس ناعادلانه خود در اعتصاب غذا به سر برد. تلاش سازمانهای مدافع حقوق بشر در ایران و خارج کشور سرانجام به آزادی وی انجامید. سازمان عفو بینالملل در این مورد اطلاعیهای منتشر و از آزادی این فعال مدنی آذربایجانی استقبال کرد.
مصاحبه دویچه وله با عبدالله صدوقی را در زیر میخوانید.
دویچه وله: آقای صدوقی شما از زندان بتازگی آزاد شدهاید. میخواستیم اول برای ما بگویید که علت دستگیریتان چه بوده است؟
عبدالله صدوقی: علت دستگیری من فقط ترک بودن من است. یعنی در این کشور ترک بودن خودش یک جرم است. کسی که به وطن خودش، به زبان خودش علاقه داشته باشد، در این مملکت مجرم است و نباید این کار را بکند. مشکل آنان با من این است که من زبان ترکی را خواندهام و نویسندهی ترک هستم. ولی انواع جرمها و انواع اتهامها را به من بستهاند: تبلیغ علیه نظام، ارتباط با بیگانگان و خیلی جرمهای دیگر.
ولی به طور مشخص برای چه شما را بازداشت کردند و بعد این اتهامها را زدند؟
من مجوز گرفته بودم و دوتا پوستر "تراکتورسازی" را زده بودم. روی آن به ترکی نوشته بودم: "افتخار ترکها تراکتور". بعد اینها میگویند کسی صلاحیت نداشت به شما مجوز بدهد؛ یک چنین چیزهایی. ولی بعد از آن که من را گرفتند، مدام و پشت سرهم اتهام به من چسباندند.
چرا نسبت به تیم تراکتورسازی چنین حساسیت وجود دارد؟
والله این سیستم یک سیستم نژادپرست است. یعنی میگوید، ملت فقط ملت فارس است، بقیه حق زندگی هم حتی ندارند. فقط ترکها نیستند. کلا کردها، لرها هم میتوانند به زبان خودشان بنویسند، به زبان خودشان درس بخوانند. حتی یک روزنامه تماما ترک در تبریز وجود ندارد. چون موقع بازی تراکتور هم در آنجا همه به ترکی شعار میدهند و اعتقادات ناسیونالیستی دارند، به خاطر همین روی تراکتور حساسیت هست.
جزو اتهاماتی که به شما زده شده بوده، پشتیبانی از پان ترکیسم است. در این مورد شما چه میگویید؟
اولاً پان ترکیسم در ایران معنی ندارد. نمیتوانیم پان ترکیست باشیم. پان ترکیسم وقتی گفته میشود که ما حاکمیت داشته باشیم و بعد بخواهیم زبانی را قدغن کنیم. همهی ملتها انسان هستند، همهی ملتها حق حیات دارند، همهی ملتها حق آزادیهای مدنی و آزادیهای انسانی دارند. ما اصلاً اعتقادی به پان ترکیسم نداریم. ما فقط میگوییم باید به زبان ترکی باید مدرسه باشد و اصل ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی اجرا شود.
شما در زندان تبریز دست به اعتصاب غذا زدید. چرا فکر کردید دست به اعتصاب غذا بزنید؟
من قبلا سابقهی سیاسی داشتم و دستگیر شده بودم. پیش از این در یک میتینگ انتخاباتی در مقابل میرحسین موسوی شعار داده بودیم. یعنی میگفتیم ما از کاندیدایی حمایت میکنیم که به حق ما اعتراف کند و بگوید من برای حق شما، برای گرفتن حقتان، اقدام خواهم کرد. برای موسوی من چنین صلاحیتی را نمیدیدم. ما در مقابل او موضع گرفته بودیم. در آن زمان دستگیر شده بودم.
ولی این بار اصلا هیچ جرمی نداشتم، هیچی. یعنی کلا از نظر خودم که بگویم آقا فلان کار را کردم که مثلا میتواند جرم سیاسی باشد، اصلا فکرش را هم نمیکردم که دستگیر شوم. به خاطر همین گفتم تا زمانی که عدالت در مورد من اجرا نشود، دست به اعتصاب غذا میزنم.
البته فرقی که نمیکند. بیرون هم برای من زندان است. امروز باز گفتند آقا الان بازی تراکتور است، نیا، روی شما حساسیت است. بیرون هم واسه ما مثل زندان میماند. هیچ فرقی ندارد. گفتم تا وقتی که عدالت اجرا نشود، مرگ بهتر از این است که اینجا بیایم در زندان بپوسم. دوماه بود که نه دقیقا اتهام من را مشخص کرده بودند، نه اصلا وکیلی گذاشته بودند که با او صحبت کنم. به قاضی میگویم آقا من باید وکیل داشته باشم. میگوید من وکیل را اصلا نمیگذارم بیاید. برخوردهای خیلی ناجوری با فعالان مدنی آذربایجانی میشود. گفتم تا وقتی عدالت اجرا نشود، من دست به اعتصاب غذا میزنم.
چه شد که بالاخره شما را آزاد کردند، آقای صدوقی؟
والله خیلی چیزها در آزادی من نقش داشت. یکی فعالانی که در بیرون هستند. دستشان درد نکند، همهشان زحمت کشیده بودند. در داخل هم همین طور. یعنی آن طور که برادرم میگفت، اگر آن روز آزاد نمیشدم، در تبریز احتمالا تظاهراتی میشد. اینها همه نقش داشتند. یکی هم این که شاید خودشان هم دیدند که نمیتوانند. آنجا اگر بلایی سر من میآمد، مطمئنا در تبریز اتفاقاتی میافتاد که خودشان را نمیبخشیدند.
الان حالتان چه طور است؟
یواش یواش رو به بهبودی میرود. حال من زیاد مهم نیست. من به لطف آب و هوای آذربایجان رشد کردهام. برای من مهم نیست که جان من برای آذربایجان از بین برود. یعنی اصلا شرایط جسمیام برایم جدا مهم نیست. مهم این است که مردم آذربایجان را شاد ببینم، ببینم مردم آذربایجان به حقشان رسیدهاند. برای من این چیزها مهم است.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: مصطفی ملکان