نقش آذربایجان در شرایط کنونی


یونس شاملی
پروسه دهمین دور انتخابات ریاست جمهوری و اعلام نتایج حیرت انگیز آراء، و برآمدن محمود احمدی نژاد، این سمبل عوامفریبی و ارتجاع، از صندوقهای رای گیری به عنوان برنده انتخابات، مردم و حتی دیگر نامزدهای ریاست جمهوری را به شگفتی و واکنش واداشت. واکنشی که امروز بعد از گذشت چند روز از انتخابات، به یک جنبش توده ایی وسیع تبدیل شده است.

شرایط در پنج روز گذشته، چهره حوادث را بشدت تغییر داده است. یک جنبش وسیع توده ایی، تحت عنوان مبارزه با کودتا در انتخابات، علیه استبداد قد برافراشته است و خواه ناخواه میر حسین موسوی در موضع رهبری این جنبش قرار گرفته است. امروز دیگر نه آن مردم، همان مردمی هستند که در پی شرکت در انتخابات رسمی ریاست جمهوری و برای انتخاب یک رئیس جمهور اصلاح طلب هستند و نه میر حسین موسوی همان کاندیدای رسمی و پذیرفته شده از سوی شورای نگهبان به عنوان نامزد ریاست جمهوری است. چرا که اگر تا قبل از اعلان نتایج انتخابات موسوی اعتبار و قدرت خود را از نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن می گرفت، امروز اعتبار و قدرت موسوی مرهون اعتراضات عظیم مردم به تقلب در انتخابات و حتی خواستهایی فراتر از آن است. به عبارت دیگر دگرگونیهای روزهای اخیر تیم خامنه ایی – احمدی نژاد در یکسوی تضاد و میرحسین موسوی به اعتبار حمایت وسیع مردم در سوی دیگر تضاد قرار دارند.

اعتراضات عمومی و مطالبات مردم که موسوی اینک در موقعیت رهبری آن قرار گرفته، حتی در همین حد نیز از خط قرمز ولایت فقیه و کل نظام جمهوری گذشته است. تمامی حرکت های اعتراضی اخیر در ایران بدون مجوز دولتی صورت گرفته است. موسوی آشکارا، به همان شورای نگهبانی که صلاحیت وی را تایید کرده، اعلام کرده است که به آن شورا اعتماد ندارد. زمانی که علی خامنه ایی، ولایت مطلقه فقیه، نامهء میرحسین موسوی را بی پاسخ گذاشت، موسوی در دهن کجی به وی رو به سوی مراجع قم نمود و در مقابل پیام سراسر دروغ و فریب سید علی خامنه ایی در پذیرفتن موفقیت محمود احمدی نژاد در انتخابات، مردم را به اعتراضات خیابانی دعوت کرد و تظاهرات عظیم مردم تهران را در اعتراض به کودتای خامنه ایی-احمدی نژاد رهبری کرد.روز اول اعتراضات مردم در تهران با هشت قربانی به پایان رسید.

متاسفانه در دوره تبلیغات انتخاباتی نامزدها وقایع منفی قابل توجهی رُخ نمود. انتشار ویدئوی محمد خاتمی (حامی اصلی میرحسین موسوی) در جوک گفتن علیه ترکان ایران، با وجود اینکه اندکی بعد از سوی خاتمی تکذیب شد، اما تردید قابل توجهی در میان مردم آذربایجان نسبت به موسوی بوجود آورد. این تردید حتی بخشی از فعالین ملی آذربایجان را به واکنشهایی علیه محمد خاتمی و حتی میرحسین موسوی کشاند. مسیری که البته با ترفند باند خامنه ایی-احمدی نژاد به راه افتاده بود تا از ریختن آرا ترکان ایران به موسوی که خود آذربایجانی بود، جلوی گیری نماید.

اما برای همگان آشکار است که صف بندی سیاسی در ایران چند روز اخیر با تظاهرات عظیم مردم و شعارهای دمکراتیک در ضدیت با دیکتاتوری و برای دمکراسی شکاف قابل توجهی را در میان سران جمهوری اسلامی بوجود آورده و حرکت مردم در مصاف با استبداد، ماهیت تظاهرات مردم را از شکل و شمایل یک اعتراض ساده علیه تقلب در انتخابات به یک جنبش خودجوش توده ایی تغییر داده است.

امروز شرایط برای وسعت بخشیدن به مبارز علیه استبداد دینی حاکم دامنه بیشتری گسترده است. با وجود اینکه این حرکت در مراحل آغازین خود بسر میبرد و بشدت ضربه پذیر است. اما ممانعت از ضربه پذیری این جنبش تنها در گرو شرکت همگانی تمامی خلقهای ایران در صفوف فشردهء این حرکت عظیم مردمی علیه استبداد مذهبی حاکم است. چنین شانسی هرگز در طول تاریخ 30 ساله حاکمیت جمهوری اسلامی برای مردم و جهت عقب راندن رژیم وحشت جمهوری اسلامی بوجود نیامده بود.

نقش آذربایجان و ترکان ایران چه از نظر نقش تاریخی خلق ترک و چه از نظر روانشناسی جامعه ایران (که همواره حرکتهای پیشروانه خلق آذربایجان سمبل ایجاد دگرگونی در حکومت مرکزی بوده است) و چه از نظر کثرت ترکان در ایران غیرقابل انکار است. بنابراین پیوستن وسیع ترکان ایران برای تعمیق یک جنبش دمکراتیک و عقب راندن استبداد دینی از اهمیت خاصی برخوردار است.

شرکت همه جانبه خلق آذربایجان و تمامی ترکان ایران در جنبش دمکراتیک اخیر مهمترین گشایش برای دستیابی این ملت به مطالبات برحق ملی خویش در ایران است. برای خلق ترک ایران، عقب راندن رژیم جمهوری اسلامی تنها به معنی عقب راندن استبداد دینی نیست. بلکه وارد شدن در کارزار مبارزاتی با جمهوری اسلامی در عین حال، پس راندن دیکتاتوری نژادی حاکم در ایران نیز هست که در طی نزدیک  به 90 سال گذشته (شاه و شیخ) در صدد محو و نابودی هویت ملی و فرهنگی خلق آذربایجان و دیگر خلقهای غیرفارس ایران بوده است.

در عین حال آذربایجان به دلیل موقعیت کمی و کیفی خود چه از نظر نقش تاریخی آن و چه از جنبه کثرت جمعیتی این خلق، نه تنها باید با شرکت وسیع در این مبارزه به آن وسعت ببخشد، بلکه این خلق بایستی نقش هژمونیک خود را در رونده مبارزات خود علیه استبداد دینی و دیکتاتوری نژادی بجاآورد.

شرکت وسیع ترکان ایران در این کارزار، علی رغم تجارب گذشته، باید در زیر لوای صف مستقل ترکان، اما هارمونیک با کل جنبش عمومی دمکراتیک صورت گیرد. تبارز زبان ترکی، در شعارها و پلاکاردها با اسم و رسم آذربایجانی، که اساسا در دوره تبلیغات انتخاباتی نیز به وضوح به چشم می خورد، میتواند به وسعت اعتراضات مردمی بیافزاید و همبستگی ملیتهای مختلف ایران را در مبارزه مشترک با استبداد دینی و دیکتاتوری نژادی در ایران تحکیم کند. این مبارزه متحد همچنان به همبستگی میان ملیتهای مختلف ایران ترک، فارس، کرد، بلوچ، عرب و ترکمن کمک شایان توجهی می کند.

ضرورت مرحله کنونی اتحاد هرچه بیشتر مردم در لوای شعارهای عمومی جنبش علیه استبداد دینی است که در شعار "مرگ بر دیکتاتور" که ظاهراً علیه احمدی نژاد و در واقع علیه علی خامنه ایی و نظام ستمگر جمهوری اسلامی است، تبارز یافته است.

به نظر میرسد،اگر اعتراضات عمومی با شرکت تمامی ملیتهای ایران و در تمامی شهرها، همچنان وسیع، فشرده و سازمان یافته ادامه یابد، شرایط عمومی برای عقب راندن ولایت فقیه  فراهم خواهد آمد.
2009-06-17