اطلاعیه شماره 3 ستاد پیگیری مطالبات مردم آذربایجان

16/3/1388

به اطلاع هموطنان عزیز می‌رساند چنانچه در متن نامه شماره 11- ت مورخه 3/3/88 عنوان شده بود این ستاد عین پاسخ‌های کاندیداهای دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری را جهت اطلاع افکار عمومی به اطلاع خواهد رساند، قابل ذکر است که از چهار کاندیدایی که معرف حضور همه هستند، نهایتا ساعت عصر روز شنبه  16/3/1388 مشاور محترم آقای مهدی کروبی در امور آذربایجان و سایر مناطق ترک‌نشین کشور، پاسخ سئوالات مطروحه را (که منعکس کننده دیدگاههای آقای کروبی در مورد مسائل آذربایجان است) به ستاد پیگیری تحویل دادند، با توجه به اینکه آخرین مراجعات ما به نمایندگان سه کاندیدای دیگر علیرغم تمدید مهلت پاسخگوئی، نهایتا نتیجه‌ خاصی در پی نداشت، لذا ضمن اعلام پایان این مرحله از پیگیری‌های خویش، ذیلا جوابیه مشاور محترم آقای مهدی کروبی را جهت اطلاع ارائه می‌نماید.

 

 

 

بسمه تعالی

315/س 7

 15/3/1388

ستاد محترم پیگیری مطالبات آذربایجان- تهران

با سلام  عطف به نامه شماره 11/ت  مورخ 3/3/1388  به پیوست پاسخ سئوالات مطروحه، ارائه می‌گردد. علاوه می‌نماید نظر به‌اینکه یه‌علت ضیق وقت، امکان تهیه جواب توسط جناب آقای کروبی فراهم نبود لذا این کار توسط اینجانب و با استفاده از نظرات و سخنان و برنامه‌های ایشان، تنظیم شده است.

  با احترام- سیدمهدی سیدزاده

مشاور مهدی کروبی‌در امورآذربایجان وسایرمناطق ترک‌نشین کشور

 

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سئوال 1) با توجه به سیاست‌های تبعیض‌آمیز گذشته، رتبه آذربایجان درطول قرن‌حاضر نسبت به مناطق دیگر مرتباً کاهش یافته‌است. آیا برنامه‌ای برای رفع ظلم و طرد سیاست‌های تبعیض‌آمیز علیه آذربایجان دارید؟ برای شتاب بخشیدن به رشد و توسعه منطقه و بازگرداندن جایگاه صنعتی، تجاری، علمی و فرهنگی آذربایجان چه اقداماتی خواهید کرد؟

همه میدانیم که خطه‌آذربایجان تا اوایل قرن حاضر، درتمامی یا اغلب زمینه ها ایالتی پیشرو بوده است. همچنین نیازی به توضیح نیست که اولین مدارس، کارخانجات، چاپخانه‌ها، روزنامه‌ها، دانشگاه‌ها وبسیاری از نهادهای مدنی به ابتکار و پایمردی فرهیختگان آذربایجانی در کشور ما بنیان‌گذاری شده‌اند. این واقعیت را میتوان  بامراجعه به کتاب«تبریز، شهر اولین ها» اثر پژوهشگر فقید، مرحوم صمدسرداری نیا به‌روشنی دریافت. جا دارد در اینجا ذکر خیری از دوشخصیت پیشتاز فرهنگی ‌یعنی مرحومین میرزاحسن رشدیه و جبار باغچه‌بان بعمل آید. براثر سیاست‌های تفرقه انگیز وتبعیض آمیزی که ریشه در برنامه‌های استعماری با هدف تضعیف کشورهای اسلامی داشته، از ابتدای حکومت رضاخان پهلوی وپسرش در ایران، به تدریج موقعیت این ایالت کاهش یافته؛ بطوریکه مثلا به لحاظ درصد باسوادی ازرتبه اول، و ازلحاظ صنعتی ازرتبه دوم، به رتبه‌های پائین‌تر سقوط کرده؛ و درحالیکه قسمت اعظم تجارت خارجی کشور به‌دست آذربایجانی‌ها انجام می‌شد، اکنون بازارهای آذربایجان دچار رکود جدی میباشد.

متأسفانه وقوع هشت سال جنگ تحمیلی در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی نیز فرصت و امکان جبران این قصورات را ازمسئولین مومن و دلسوز صدر انقلاب سلب کرد. بعدها نیز همواره موانعی باعث شده‌ تا این مهم به نتیجه نرسد.

اما معتقدیم بیش از اینکه تعمدی در کار باشد علت اصلی، مربوط به زیرساخت‌هایی است که از رژیم گذشته به ارث مانده و کماکان نیز بدون تغییر مهمی ادامه یافته است. ازعوامل اساسی‌ این امر، سانترالیسم(تمرکز شدید امور در پایتخت) و محدودبودن اختیارات و امکانات مدیران منطقه میباشد؛ که خود ازمعضلات بزرگ بجامانده از دوران سابق، و اساساً ادامه وضعیت پیش از انقلاب عظیم اسلامی محسوب میشود. درواقع میتوان گفت که باوجود تحولات مهمی که در عرصه‌های گوناگون انجام گرفته، تغییری اساسی در نظام اداری کشور رخ نداده است.

به‌نظر می‌رسد که گام اصلی در راه حل این‌معضل، تجدیدنظر در سیستم اداری کشور باشد. بطوریکه میدانید شعار اساسی ما تغییر در عرصه های گوناگون سیستم ومدیریت اجرائی کشور میباشد. این تغییر البته شامل سیستم تمرکزگرای موجود نیز میشود. بدیهی است که تأثیر اصلی تمرکززدائی وتوزیع قدرت تصمیم و اجرا درمناطق کشور(بجای مرکز) در درازمدت یه‌ظهور خواهدرسید ولی درکوتاه مدت نیز می‌توان با اعمال سیاست تبعیض مثبت، به رفع معضلات آذربایجان شتاب بیشتری بخشید. باسپردن زمام بسیاری ازکارهای هرمنطقه به خود مردم، و نیز تقویت شوراهای اسلامی در روستا و شهر و استان، خیلی از مسایل در همان منطقه قابل حل و فصل است.

از سایرمشکلات در این مورد، عدم ثبات مدیریت و وجود مدیران به‌اصطلاح پروازی است که باز از مظاهر بارز تمرکزگرائی است. اکنون دربسیاری از مناطق کشور، از رئیس فلان اداره کل تا امام جمعه، هفته‌ای یکی دو روز به منطقه آمده؛ سپس به تهران برمی‌گردند. این مسئولین، چون فرصت بسیارکمی برای آشنائی با مسائل محل خدمت خود دارند بالطبع نمی‌توانند هیچ برنامه حساس و مهمی را طراحی و پیگیری نمایند. سعی ما این خواهدبودکه در آذربایجان نیز همانندسایر مناطق کشور، از مدیران مقیم وحتی الامکان اهل محل، بهره‌مند شویم. همچنین به جای تعویض پی‌درپی مدیران تلاش خواهیم کرد تا مشکلات و موانع کار را از پیش پای آنها برداریم.

بطوری‌که اشاره شد برای تسریع در رشد و توسعه آذربایجان و بازگرداندن جایگاه شایسته صنعتی، تجاری، علمی و فرهنگی آن لازم است سیاست تبعیض مثبت را بکارگرفت بدین‌معنی که اگر در گذشته، بودجه کافی برای آذربایجان تخصیص نیافته، بودجه ویژه‌ای علاوه بر بودجه عادی استان‌های دیگر، برای سرمایه‌گذاری در بخش‌های زیربنائی صنایع، معادن، راه، علوم و فنون وفرهنگ به‌طور جداگانه به آذربایجان اختصاص داد به‌طوریکه طبق یک برنامه زمانبندی مثلاً در طول ده سال آذربایجان بتواند موقعیت شایسته خویش را بازیابد. یادآور می‌شویم که همچنین باید توجه و حمایت جدی نسبت به صنایع بویژه تولید وصادرات دوصنعت بسیارمهم کفش و قالی آذربایجان به‌عمل آید؛ همچنانکه تقویت بخش کشاورزی نیز باید از عمده ترین برنامه‌های درلت آینده باشد. 

در اینجا تذکر این‌نکته، ضرورت داردکه بی‌مهری مسئولین سابق حکومتی، تنها شامل آذربایجان نبوده؛ بلکه سایرنقاط کشورمان نیز از لطمات این بی‌مهری، مصون نمانده اند؛ و اگر با دیدی منصفانه به‌مسائل بنگریم ملاحظه خواهدشدکه مشکلات خیلی از مناطق کشور نسبت به آذربایجان بیشتر است. قصد ما این‌است که با مشارکت و به‌دست خود مردم، و با استفاده از تمامی امکانات فراوان کشورمان، بویژه بهره‌گیری از توانائی‌های علمی- فنی نیروهای انسانی، در ترمیم خرابیها و جبران خساراتی که درطول سالها، دهه ها وحتی قرنها، به هم‌میهنان مان در نقاط مختلف کشور تحمیل گردیده است بکوشیم. و اطمینان داریم که بر اساس برنامه های مشخص و روشنی که داریم موفق هم خواهیم شد؛ ان شاءالله.

 

سئوال 2) هرچند آذربایجان از دیرباز قطب تجاری کشور بوده است، اما در حال حاضر بازارهای تبریز و اورمیه و خوی و اردبیل و زنجان و مراغه حداقل رونق خود را دارند. درعوض، گروه های قاچاقچی از راه های غیرقانونی نسبت به تبادل کالا، ارز، مواد مخدر و اسلحه و تجارت انسان مبادرت می‌ورزند؛ که ضمن غیرسالم کردن اقتصاد منطقه، به لحاظ امنیتی نیز مشکل‌آفرین هستند. چه برنامه ای برای ریشه کن کردن قاچاق در مرزهای شمال غرب کشور دارید؟

 

بلی. پیش از آغاز کار سلسله پهلوی، آذربایجان چنین موقعیت ممتازی را به‌اتکای پتانسیل‌های خویش داشته است؛ و بخش عظیمی از اتکای دولت‌های وقت نیز به عایدات گمرکی و مالیات‌ها و وام‌هایی بود که از تجار و بازاریان دریافت می‌کردند. بعدها به دلیل وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه عملاً یکی از طرفهای مهم تجاری آذربایجان حذف شد. کشف و صدور نفت نیز بتدریج اقتصاد ایران را متکی به نفت‌جنوب کرد و این‌آزادی عمل را به دولت‌های بعدی داد که حتی درصورت پریشانی بخش‌خصوصی، منبع‌مالی مطمئنی داشته باشند و مستقل از خواست‌های ملت بتوانند بودجه برنامه‌های مدنظرشان را تأمین‌کنند. لذا درسایه درآمدهای هنگفت حاصل از فروش منابع‌زیرزمینی و تضعیف نقش‌مردم در اقتصاد، دولت‌های مستبد و توتالیتر در ایران شکل‌گرفتند که چون قادربودند باز ازمحل درآمدهای بادآورده نفتی، معیشت بخش‌هایی از مردم را نیز به خود وابسته و تأمین کنند، با جان‌سختی بیشتری درعرصه‌سیاسی باقی‌ماندند. در این‌میان به لحاظ اقتصادی نیز اولین وشاید بیشترین ضربه‌ها را آذربایجانی‌ها خوردند؛ و این باعث شد که اغلب تجار آذربایجانی به مرکز(که امنیت اقتصادی بیشتری داشت) روی آوردند و به‌دنبال آن نیز مهاجرت‌های‌ وسیع نیروی جوان و جویای‌کار، موجبات رونق اقتصادی نسبی در استان‌های مرکزی، و متقابلاً رکود اقتصادی در آذربایجان گردید.

با توجه به سابقه‌تاریخی، ظرفیت‌ها وموقعیت آذربایجان در امر اقتصاد اصلی‌ترین برنامه دولت ما سامان‌دهی و بازسازی زیربنایی استان‌های آذربایجان به‌عنوان مهم‌ترین پایانه تجاری کشور و قطب اصلی بازرگانی است. به‌این‌منظور علاوه بر تسهیلات خاص برای تجارت در آذربایجان، اقدام به تأسیس مناطق آزاد تجاری در مناطقی چون ارومیه، خوی، صوفیان، مغان و آستارا خواهد شد. طبعاً با تأمین تسهیلات لازم برای تجارت آزاد، دیگر نیازی به قاچاق کالا نخواهد بود. در این‌صورت اگر مواردی هم باقی‌بماند تنها مربوط به قاچاق اجناس غیرمجاز مانند موادمخدر واسلحه و ورود وخروج غیرقانونی از مرز خواهدبود؛ که با برخورد قانونی، مسلماً میزان آنها هم به حداقل خواهد رسید.

 

سئوال 3) محتوای اصلی شعارهای مردم آذربایجان (بخصوص از اعتراضات خرداد 85 به بعد) رسمی‌شدن زبان ترکی بوده است. چه برنامه ای برای تحقق این امر درحیطه‌هایی چون آموزش وپرورش، دانشگاهها، رسانه‌های سرتاسری، دوایر و ادارت دولتی و... دارید؟

 

همان‌گونه که درقانون اساسی جمهوری اسلامی آمده، استفاده از زبان مادری و آموزش‌آن درمدارس، آزاد است. معهذا متأسفانه تاکنون هیچ اقدامی برای اجرائی‌کردن آن بعمل نیامده است. تلاش ما بر این خواهدبود که اصل 15 هم که ناظر به این موضوع است همانند سایر اصول قانون اساسی منجمله اصول 19 و 43 که معطل مانده ویا بطورکامل به اجراء درنیامده است تحقق یابد.

ازطرفی باتوجه به گستره جغرافیائی زبان ترکی در ایران که زبان اول و یا دوم اغلب استان‌های کشور شمرده می‌شود، اختصاص یک شبکه تلویزیونی سرتاسری به این‌زبان که بتواند با استفاده ازهنرمندان، شعرا، نویسندگان و ....آذربایجانی برنامه‌هائی با کیفیت بالا تهیه و ارائه نماید جزو برنامه‌های ما می‌باشد. بدیهی‌است که در این مورد برای دیگراقوام کشورمان نیز اقدام متناسب به‌اجراء درخواهدآمد.

میدانیم که در ادارات و دوایر دولتی، افرادی که به زبان رسمی کشور تسلط نداشته یا اصولا آن‌را بلد نیستند دچارمشکلاتی میشوند. این مشکل، بخصوص درمحاکمات دادگستری به نحو بارزی خودنمائی می‌کند بطوری‌که برخی از مراجعین به‌دلیل اینکه نمی‌توانند به زبانی دیگر از خود دفاع نمایند، ای بسا بلادفاع مانده؛ و دچار تضییع حق می‌شوند. همه این موارد با روح قانون اساسی و انسانیت و اسلامیت مغایرت دارد و مسلما هرکس بایستی اجازه داشته باشد از زبانی که راحت‌تر می‌تواند به دفاع از خود بپردازد، استفاده نماید. البته این واقعیت را نیز نباید فراموش‌کردکه از دیرباز و هم اکنون نیز درتمام ادارات و نهادهای دولتی و محاکم دادگستری، گرچه نوشتجات به زبان فارسی است لیکن تکلم به زبان محلی نیز رایج میباشد.

 

سئوال 4) در سالهای گذشته تعداد کثیری از نشریات و موسسات فرهنگی، نهادهای مردمی(غیر دولتی) آذربایجان که به‌نحوی مدافع هویت، زبان، فرهنگ و تاریخ و...مردم خویش بوده اند به‌دلایل واهی از فعالیت بازمانده اند. ضمن اینکه اجازه تأسیس هیچ سازمان و حزب سیاسی و احیانا برگزاری تجمعات مسالمت آمیز نیز صادر نشده است.

آیا حضرت‌عالی نیز به همین سیاست‌های یک‌سویه ادامه خواهیدداد؟ یا بالعکس نهادها و تجمعات ملی- مدنی آذربایجان را به‌رسمیت شناخته؛ از آنها حمایت خواهیدکرد؟

 

دو هدف اساسی انقلاب اسلامی مردم ایران به‌رهبری امام خمینی، عبارت ازاستقلال و آزادی بود که در جای‌جای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز موردتأکید قرارگرفته است. آزادی بیان و نشرمطبوعات و فعالیت موسسات فرهنگی و نهادهای مردمی، جملگی ازمصادیق بارز اصل اساسی آزادی است.  تأمین بستر لازم برای تحقق آنها نیز برعهده دولت اسلامی است. لیکن این را هم باید پذیرفت که نباید تحت نام وعنوان آزادی، مرتکب اعمال و اقدامات مغایر قانون شد.

آذربایجان که خود از پیشتازان ایجاد جامعه مدنی در صدرمشروطیت بوده، مسلماً شایسته داشتن نشریات ومطبوعات بسیار وزین سراسری‌است. در زمینه فرهنگ غنی آذربایجان نیز علاوه بر اینکه هیچ مانعی نباید بر سرراه فعالیتهای موسسات مدنی (چنانچه مرتکب تخلف قانونی نشوند) وجود داشته باشد، بلکه دولت نیز باید به وظایف خود در حمایت از فرهنگ و هنر آذربایجان عمل نماید.

درمورد تجمعات مدنی آذربایجان منجمله گردهم آئی سالانه مردم درقلعه‌بابک، مراسم یادبود قهرمانان ملی چون ستارخان، باقرخان وخیابانی، نظر ما این‌است که مردم باید بتوانند درمراسم تجلیل ازقهرمانان خویش شرکت داشته باشند.

البته میدانید که حضور افرادی مشکوک و افراطی در این تجمعات، و اعمالی همچون سردادن شعارهائی غیرقانونی و حتی مغایر تمامیت ارضی کشور، جنبه مسالمت‌آمیز آنها را ازبین میبرد. معتقدیم که مردم فهیم آذربایجان بویژه فرهیختگان و رهبران فکری این‌سرزمین، بخوبی قادر به مدیریت این‌تجمعات هستند؛ و ضمن مقابله با هرگونه رفتار ناهنجار، سوءاستفاده کنندگان احتمالی را شناسائی و منزوی خواهندنمود. اگر عزیزانی که در این تجمعات شرکت میکنند خودشان مانع خودنمائی این‌عناصر قانونگریز (که بعضاً مرتبط و وابسته به خارج ازکشور هم هستند) بشوند مسلماً نیازی به دخالت مسئولان انتظامی و امنیتی نخواهدبود. قهرمانان ملی آذربایجان، مورد احترام همه ایرانیان و درواقع قهرمانان ملی ایران هستند.

 

سئوال 5) متأسفانه در لغت‌نامه مورد استفاده برخی ازنیروهای امنیتی، آذربایجان دوستی: معادل تجزیه طلبی، دفاع از زبان و فرهنگ: معادل پان‌ترکیسم، اعتراض مدنی به سیاست‌های تحقیرملی و آسیمیلاسیون فرهنگی : معادل برهم زدن نظم عمومی معنی می‌شوند که همگی اینها متأثر از ایدئولوژی شوونیسم (بازمانده از رژیم سابق) است. در سالهای اخیر نیز تعداد کثیری از فعالین آذربایجانی باهمین دلایل واهی دستگیر، زندانی وتبعید شده‌اند. آیا شمانیز همچون پیش، فعالیت های سیاسی، اجتماعی وفرهنگی آذربایجانی‌ها را یک معضل امنیتی تلقی خواهیدکرد؟ یا بالعکس با دشمنان آذربایجان و ایدئولوژی شوونیسم مبارزه کرده؛ و به از بین‌بردن مظاهرمختلف آن اقدام خواهید نمود؟

 

بدواً باید به این واقعیت توجه‌داشت که مسئولان نظام جمهوری اسلامی و در رأس همه آنها مقام معظم رهبری که خود فرزند آذربایجان هستند، آذربایجان‌دوستی، دفاع از زبان وفرهنگ، اعتراض به توهین وتحقیر، ومقابله با‌آسیمیلاسیون را نه فقط معادل آنچه که دربالا نوشته‌اید نمی‌دانند بلکه همواره توجه وعلاقه خود را نسبت به‌ آذربایجان و زبان وفرهنگ غنی آن ابراز داشته‌اند.  ما هم فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آذربایجانی‌ها وسایر هم میهنان را معضل امنیتی تلقی نمیکنیم.

از سوی‌دیگر بنا به‌قوانین کشور که برگرفته ازتعالیم‌عالیه اسلام می‌باشد مسلماً نمی‌توان شخصی را بعلت طرزتفکر و تعلق‌خاطری که به سرزمینش دارد بازخواست و محاکمه نمود.

گرچه درسال‌های گذشته به‌خصوص ازسال 1385به این سو تعدادی ازدانشجویان وفعالین سیاسی- فرهنگی‌آذربایجان دستگیر شده وبعضاً مجازات‌های سنگینی چون محرومیت از ادامه تحصیل، یا زندان وتبعید را متحمل شده‌اند؛ ولی اولاً این برخوردها منحصر به هم‌وطنان آذربایجانی نبوده؛ و ثانیاً حضور بعضی عناصرناآگاه درجمع فعالین سیاسی، موجب حساسیت مسئولین امنیتی می‌شود. داخل شدن برخی افراد مرتبط با جریانات ضد نظام درصفوف مطالبه‌گران منطقی نیز این‌حساسیت را افزایش می‌دهد. عامل اصلی بسیاری ازبازداشتها، وجود عناصر ماجراجو وفرصت‌طلب‌ (و درهرحال، نامطلوب) درمیان فعالان سیاسی قانون‌گرا است. از این‌رو اغلب بازداشتی‌های در این ارتباط، با احراز مراتب بی‌گناهی‌شان درمراحل تحقیق، آزاد می‌شوند. البته تنگ‌نظری و برخورد جناحی پاره ای ازمسئولین را نیز نمی‌توان نادیده گرفت؛ که محروم کردن دانشجویان از ادامه تحصیل، از این باب است. عقیده ما این‌است که دانشجو، ستاره درخشان جامعه است؛ و ستاره‌دارکردن دانشجو را محکوم میکنیم. همچنین بر این باوریم که مردم آذربایجان مطالباتی معقول ومنطقی دارند؛ که اکثرآنها ازطریق قانونی، قابل اجراء ‌است؛ و امنیتی تلقی‌کردن موضوع، به هیچ روی، درست نیست.

با توجه به مطالب یادشده، اعمال تجدیدنظر در پرونده‌های اینگونه متهمین ومحکومین، ضروری به‌نظرمی‌رسد؛ تا چنانچه حقی ازکسی ضایع شده باشد نسبت به جبرانش اقدام گردد. درعین‌حال لازم است که یک نقدعمومی هم نسبت به انواع پانیسم (ازجمله پانیسم باقی‌مانده ازرژیم دست نشانده سابق) به‌عمل آید تا افکارعمومی جامعه، از عصبیت‌های ناشی ازتمایلات حاد ناسیونالیستی رهائی یابد؛ و احساس برابری و برادری در سطح جامعه افزایش یابد و بدین ترتیب انسجام وهمبستگی ملی تقویت شود.

 

سئوال 6) چه برنامه‌ای برای افزایش اختیارات و حمایت از شوراهای استانی و تأسیس پارلمانهای ایالتی، و سپردن کارهای مردم به خود آنها دارید؟

 

چنانکه اشاره شد شوراهای استانی طبعا بایستی تقویت شوند و استانداران نیز می‌توانند با نظر همین شوراهای استانی انتخاب گردند. باافزایش اختیارات شوراهای مختلف محلی وصنفی، اغلب مسائل منطقه، در این نهادها قابل طرح و حل است؛ و به‌این ترتیب از انباشته‌شدن مسائل ومشکلات منطقه جلوگیری خواهدشد.

درمورد آنچه که تحت عنوان پارلمان‌های ایالتی مطرح کرده‌اید قطعا میدانیدکه این امر ازحیطه اختیارات رئیس جمهور و هیأت دولت، خارج است؛ ولی باید دانست که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ظرفیت‌های زیادی درجهت تمزکززدائی و توزیع قدرت حکومتی در سرتاسر کشور دارد. ما البته تلاش خود را درجهت استفاده از این ظرفیت‌ها به‌کار خواهیم برد.

طبعا برای حل مشکلات باقی‌مانده از سیاست‌های تبعیض‌آمیز گذشته و سوء‌مدیریت‌های پیشین، نیاز به بودجه و اعتبار کافی خواهدبود؛ که آن نیز از محل بودجه معوقه آذربایجان قابل تأمین می‌باشد. به‌این‌منظور البته سازمان برنامه و بودجه کشور بایستی ردیفی برای بودجه معوقه آذربایجان اختصاص دهد. میدانیدکه احیای دوباره سازمان برنامه و بودجه (یا سازمان مدیریت و برنامه ریزی) که توسط دولت نهم تعطیل گردیده، از مهم ترین برنامه های اعلام شده ما است.

 

سئوال 7) درصورتی که جنابعالی از تحقق بخشیدن به قول‌های خود ناتوان باشید و دست‌هایی مانع از اقدامات موثر شما در این زمینه شوند چه عکس العملی خواهیدداشت؟ آیا بعد از انتخابشدن نیز به نیروی مردم اتکاء خواهید کرد؟ چگونه نسبت به سازماندهی نیروی مردم اقدام خواهید کرد؟ و آیا صادقانه موانع تحقق حقوق مردم را به آنان معرفی خواهید کرد؟

 

گرچه رئیس جمهور، به‌عنوان بالاترین مقام اجرائی کشور، ریاست کابینه، هم‌آهنگ‌کننده قوای سه‌گانه، و مسئول نظارت بر اجرای قانون اساسی، قدرت و اختیارات گسترده‌ای دارد؛ ولی این قدرت به‌هرحال، محدود میباشد؛ و قسمت اعظم قدرت اداره کشور، نزد سایر نهادها وسازمانها است. حتی ازآنجائی‌که هریک از اعضاء کابینه، همانندسایرکشورهای دموکراتیک، دارای رأی و نظر مستقل هستند لذا در درون هیأت دولت نیز قدرت رئیس‌جمهور، نفوذ قطعی ندارد. این است که نباید انتظار معجزه‌ از رئیس جمهور داشت.

چند عامل در میزان اقتدار رئیس جمهور برای انجام شایسته وظایفش، تأثیر دارد. نخستین وشاید مهم‌ترین عامل، میزان رأیی است که مردم به وی داده‌اند. هرقدر که رأی مردم به یک رئیس جمهور بیشتر باشد توان عملی وی نیز به‌همان نسبت بیشتر خواهدبود. پس از انتخاب شدن نیز پشتیبانی فعال و آگاهانه مردم از رئیس‌جمهور، اقتدار وی را درجهت تحقق و پیشبرد برنامه‌های مورد نظر، و غلبه بر موانع احتمالی، افزایش خواهد داد. ظرفیت و توان تعامل شخص رئیس جمهور با مسئولان سایر نهادها نیز که اصطلاحا قدرت‌چانه‌زنی خوانده میشود عاملی دیگر در میزان موفقیت وی به‌شمارمیرود. امید میرود با مشارکت گسترده مردم در انتخابات 22خرداد 1388، و به اجراءدرآمدن تمهیداتی که جهت صیانت از آراء آنان به‌عمل آمده، و متعاقبا حمایت مستمر ملت از رئیس جمهور منتخب‌شان امکان تغییر اساسی دروضعیت نامطلوب فعلی فراهم آید.

اما درمورد موانع احتمالی و راه مقابله با آن، واقعیت این است که عده‌ای مخالف تحقق آزادیهای مشروع وقانونی بوده؛ و به‌هرنحوممکن میخواهند جلو این‌آزادی‌ها را یگیرند. تردیدی نیست که مدافعان راستین آزادی نباید بهانه‌ای به‌دست مخالفین بدهند. ازموانع دیگر، وجود برخی افراد وجریانهای افراطی است که معمولا ازخارج مرزها الهام میگیرند. توصیه ما این است که ضمن جلوگیری از ورود آنان درمیان نیروهای قانون‌گرا، به افشای ماهیت‌شان بپردازیم.

همچنین همواره باید به‌این نکته توجه داشت که استقلال وآزادی، دومفهوم موازی شمرده می‌شوند که هیچ‌یک را نمی‌توان فدای دیگری کرد لذا مسلما تنها با تکیه‌وتأکید برحفظ استقلال وتمامیت‌ارضی‌ایران است که فعالین‌صدیق آذربایجانی قادربه تأمین وکسب آزادی‌های دموکراتیک خواهند بود. بنابراین توصیه میشود که همه ما بایستی به این اصل بسیارمهم، عنایت جدی داشته باشیم تا مانعی در راه تحقق مطالبات برحق مردم به‌وجود نیاید.

به هرحال ما ازهیچ تلاشی برای شکوفائی اقتصادی و رشد فرهنگی، و تأمین آزادی تشکل‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در آذربایجان همچون هرنقطه دیگرمان فروگذار نخواهیم کرد تا بدین ترتیب بخشی از دینی را که همه مان نسبت به آذربایجان عزیز داریم جبران کرده‌باشیم.

نکته آخر اینکه چنانچه علیرغم عملکرد متین ومسئولانه مردم، کسانی بخواهند مانع اجرای برنامه‌ها بشوند، نسبت به معرفی آن موانع و مشکلات اقدام خواهیم کرد.