یادداشت
سیاسی اؤیرنجی:
عزم جدی ملت
برای رهایی از
استبداد
ائلگون(شنبه) ٢٦ بهمن ۱٣٨۷ - ١٤ فوريه ۲۰۰۹
www.oyrenci.com
طی ماهها و هفته های گذشته حجم دستگیریها و محاکمات فعالین حرکت ملی آذربایجان به اوج خود رسیده است. تقریبا هر هفته شاهد دستگیری و بازداشت و احضار فعالین در شهرهای مختلف آذربایجان هستیم. در این میان جنبش دانشجویی آذربایجان در تیر رس حملات رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
دانشجویان دانشگاه تبریز در هفته های گذشته از طرف دادگاه انقلاب تبریز در مجموع به بیش از 20 سال زندان محکوم شده و هویت طلبان شهر اردبیل که سابقه فعالیتهای دانشجویی داشتند به حبس های طولانی مدت (هر یک 5 سال) و تبعید به شهرهای دور افتاده محکوم شدند. چنین برخوردهای سرکوبگرانه با رهپویان حرکت ملی آذربایجان پیش در آمد شدیدترین سرکوبهای حاکمیت در سالهای آتی با حرکت ملت آذربایجان است. در حالی که تنها خواسته فعالین حقوق بشر آذربایجان و در رأس آنها جنبش دانشجویی آذربایجان اجرای عدالت واقعی در کشور و احقاق حقوق سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ملت آذربایجان می باشد که بیش از 80 سال است که در داخل کشور ایران پایمال شده است. در حال حاضر نیز تلاشهای جمهوری اسلامی در برخورد با فعالان حرکت هویت طلبانه ملت آذربایجان، به منظور ایجاد بی هویتی و اعمال هویت جعلی فارس گرایانه می باشد. در چنین شرایطی از وجدانهای بیدار و روشنفکران و
همدردان ملت چه انتظاری می توان داشت؟ جزء این است که تلاش آنها فقط و فقط در راستای جلوگیری از پایمال شدن حقوق ملت و مبارزه در راه بی هویتی جامعه بوده است؟ در صورتیکه مسئولان حاکمیت شدیدترین برخوردها را با فعالین داشته و دارند. قطعا طی سالها فعالیت روشنفکران ، چنین رفتارهایی مانع از تلاشهای فرزندان ملت نشده و رفته رفته بر عزم جدی رهپویان راه عدالت و برابری برای رهایی از استبداد موجود افزوده خواهد شد. در حال حاضر دفاع از هویت و تلاشهای هویت طلبانه در تمامی اقشار ملت آذربایجان رسوخ کرده و مبارزه مدنی اکثریت ملت در این راستا افزایش یافته است. بطور یقین تهدید حاکمیت از طرق احضارها، بازداشتها و زندانی کردن فعالین حرکت ملی از عزم راسخ ملت را در دفاع از فرهنگ و هویت خود نکاسته و بالعکس تلاش آنها و خانواده ها را بتدریج افزون تر خواهد کرد. رژیم جمهوری اسلامی تاریخ پر افتخار آذربایجان را از یاد برده است که چگونه این ملت توان جمعی برای مبارزه بر علیه ظلم و استبداد را داشته و نتیجه همه این مبارزات راه به سوی پیروزی بوده است. متأسفانه در سی سال حکومت جمهوری اسلامی، سهم ملت آذربایجان جزء نابرابری و بی عدالتی نبوده است. توسعه کشور در استانهای مرکزی رخ داده و آذربایجان با همه پتانسیل طبیعی و انسانی خود از شاخص های توسعه عقب مانده است. در حالی که آذربایجان در دوره های مختلف تاریخ سرچشمه توسعه و پیشرفت بوده و اکثر صنایع مدرن از این خطه به مرکز ایران گسترش یافته است. همچنین آذربایجان مهد تولد جنبش های روشنفکری نیز بوده و در حال حاضر تفکرات جامعه مدنی و دموکراسی خواهی ایران مدیون متفکرین آذربایجان می باشد. با چنین اوصافی سی سال تلاش جمهوری اسلامی، آذربایجان را در رده های آخر توسعه در کشور ایران جای داده است! در مقابل چنین ظلمی که جبران آن سالها به طول خواهد انجامید چه عکس العملی می بایستی نشان داد؟ چه واکنشی از طرف روشنفکران ملت و جنبش دانشجویی آذربایجان می توان انتظار داشت؟ در حالی که ملت آذربایجان کاملا با روشهای مدنی و
دموکراتیک اقدام به طرح مطالبات خود کرده است، برخورد حاکمیت با این فعالیتهای مدنی کاملا خشن و چکشی بوده و روز به روز عملکرد حاکمیت در این خصوص فجیع تر شده و در برخوردها فراقانونی و غیر منطقی عمل می شود.
با در نظر گرفتن عزم جدی مردم آذربایجان در مسیر هویت طلبی یقینا آینده از آن ملت بوده و سیل عظیم آن هر گونه مانعی را از میان بر خواهد داشت. در این راستا فشارهای حاکمیت گامهای فعالان و روشنفکران را استوارتر کرده و مبارزه تا رسیدن به سعادت ملی بیش از پیش وارد فازهای جدی خواهد شد. در حال حاضر با توجه به در پیش رو بودن روز جهانی زبان مادری تلاشهای فعالین ملی آذربایجان می بایستی در ارتباط با این روز متمرکز و افزون تر شده و
خواسته تحصیل به زبان مادری و رسمی شدن زبان ترکی آذربایجانی با قوت بیشتری مطالبه شود. بدون شک این خواسته مهم از اساسی ترین مطالبات ملت آذربایجان بوده که در تظاهرات میلیونی خویش در خرداد ماه 1385 با صدای رسا به گوش حاکمیت و جهانیان رسانده است. جمهوری اسلامی که با ایده آزادی و برابری برای مردم ایران به حکومت رسیده بایستی به مطالبات آزادیخواهانه ملیتها احترام گذاشته و خواسته های قانونی آنها را به اجرا
درآورد.
گله
جک بیزیمدیر
میللی
حرکت شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۷:
صدای آمریکا:
ناظران حقوق
بشر می گویند
اعضای جامعه
آذری ایران زیر
فشار فزاینده
مقامات امنیتی
قرار دارند.
عفو بین الملل
گزارش می دهد
روز ۱۴
ژانویه بیش از
۳۰ آذری
اهل تسنن در
روستای
"خانگاهی
سورک" در نزدیکی
ارومیه، در
استان آذربایجان
غربی، دستگیر
شدند.
پلیس آنها
را هنگامی که
به
تغییر مسیر
رودخانه و
منبع آب روستا
اعتراض می
کردند، بزور
متفرق کرد.
گزارش رسید که
برخی از
تظاهرکنندگان
در جریان دستگیری
زخمی شدند، دیگران
هدف شکنجه با
بدرفتاری قرار
گرفتند. روز
اول فوریه حد
اقل بیست و یک
نفر از آنها
در دادگاهی در
"نازلین" محاکمه
شدند. محکومین
مجازات هایی
شامل بالغ بر یک
سال زندان، جریمه،
شلاق، و اقامت اجباری
در جنوب ایران،
دور از خانه
هایشان، دریافت
کردند.
روز دوم فوریه،
پنج فعال آذری در
اردبیل، به دلیل
حمایت از
آموزش زبان
آذری در مدارس
ایران به پنج
سال زندان محکوم
شدند. روز
چهارم فوریه،
پنج دانشجوی
آذری که بلاگی
را به طرفداری
از حقوق زبانی
برای آذری های
ایران راه
اندازی کرده
اند، به یک
سال زندان
محکوم شدند.
عبدالله
عباسی جوان،
استاد دانشگاه
شهید رجایی در
تهران،
همچنان در
بازداشت بسر می
برد. او روز ۱۳ نوامبر
در
پی برگزاری
مراسم سالانه
بزرگداشت
ستار خان، یکی
از رهبران
انقلاب
مشروطه ایران
در
سال ۱۹۰۶،
دستگیر شد.
آقای جوان
از دسترسی به
وکیل مدافع یا
اعضای خانواده
محروم بوده
است. به گزارش
عفو بین
الملل، جوان
در سال ۲۰۰، باتهام
باصطلاح "پان
ترکیسم" و "تیلیغ
علیه نظام" ۱۳۰ روز را
در زندان
گذراند. گزارش رسید
که او در جریان
بازداشت
شکنجه شد.
فاخته زمانی،
مدیر انجمن
دفاع از زندانیان
سیاسی آذربایجان،
مستقر در
کانادا، می گوید
دولت ایران به
سرکوب آنها شده
بخشیده است:
*** وضغ در سال ۲۰۰۸ بد
بود، اما از
آغاز ۲۰۰۹
فشار بر اقلیت
ها
رو به افزایش
گذاشته است.
در مورد آذربایجانی
ها، از آغاز ۲۰۰۹، ما
شاهد سخت ترین مجازات
های زندان در
چندین سال
بوده ایم."
خانم
زمانی می گوید
جامعه آذری ایران
خواهان
برخورداری از
حقوقی است که
قانون اساسی ایران
برای تمام ایرانیان تضمین
کرده است .
بیانیه
کانون نشریات
دانشجوئی
آذربایجان
درباره حکم های
سنگین دانشجویان
و فعالان مدنی
آذربایجان
میللی
حرکت شنبه ۲۶
بهمن ۱۳۸۷:
"فریادی
که از سر درد
کشیده شود,نشانه
دردی است که
موجب فریاد
بوده , اما
آوازی که از
سر دردی
خوانده شود , هم خود
درد است و هم چیزی
سوای آن رساتر
"
جامعه ا
مروزی در دنیا
با فراز و نشیب
هایی که دارد
جهت رفاه , آزادی
و حقوق شهروندی
در تلاشند و
هر روز در
نهادینه کردن
حقوق بشری, قانون
ها و اعتراضات
مدنی صورت می
گیرد که نشان
ازدموکراتیزه
ومدرن و به
اجرا در آوردن
حقوق اساسی و
بنیادی
انسانهاست. بطوری
که حتی در برخی
کشورها بر فرض
مثال بر مجرم
ترین فرد که
تروریست ها
باشد دارای
حقوق و قانون
تعریف شده
انسانی می
باشد چه
برسدبه
انسانهای
مظلوم و تحت
ستم!
همان طوریکه
بر همگان واضح
است حرکتی که
در آذربایجان
از چندین سال
پیش شروع شده
وتحت عنوان "حرکت
ملی آذربایجان
"تعریف شده
است یک حرکت
مدنی و حقوق
بشری است که
از درد ورنج
مشترکی ملت 35 میلیونی
فریاد می کشند.که
این حرکت نه یک
گروه است و نه یک
تشکل سیاسی, بلکه
یک جریان فکری
است که در آن
تشکل ها و طیف
های مختلفی
فعالیت می
کنند و از
لحاظ قانونی
جرم محسوب نمی
شود. اما
متاسفانه
فرزندان این
ملت روزی نیست
که با اتهامات
واهی و غیر
انسانی سنگین
ترین هزینه ها
را متحمل
نشوند.
براستی
درکجای دنیا
ودر کدام کتاب
حقوقی بر
ارتباط با
انتشارات
قانونی ویا
شرکت در مراسم
تشییع جنازه ویا
خویشاوند
بودن با یک
فعال فرهنگی و...
جرم تعریف شده
است. ویا این
کدام قانون
است بدون اینکه
دادگاه صالحی
تشکیل شود برای
افراد سنگین
ترین مجازات
را تعیین کنند.این
گوشه ای از
مجازات وحکم
های دادگاه
جمهوری اسلامی
ایران است,که
در واقع
اعترافات غیر
انسانی
دادگاه های ایران
است.نمونه های
این جنایت را
اخیرا دادگاه
اردبیل عملا
نشان دادکه
عسگر
اکبرزاده مدیر
مسئول نشریه
دانشجوئی سایان,دانشجوی
دانشگاه پیام
نور اردبیل که به
خاطر قیام
خرداد 7ماه
سابقه زندان
دارد و فعلا
به 5سال
در زابل
محکوم شده است.
اردشیر
کریمی خیاوی
دانشجوی
دانشگاه آزاد
ومدیر مسئول
نشریه خزر و
دبیرانجمن
اسلامی می
باشد که له 5سال
زندان محکوم
شده است
حسین حسینی
دبیر سابق
آموزشکده رازی
اردبیل
اهل سولدوز
که به 5 سال
زندان محکوم
شده است.
بهروز علی
زاده سرباز وظیفه
که قبلا به
خاطر قیام
خرداد 85به16ماه
زندان محکوم
شد ودوباره 4
ماه دیگر
سابقه زندانی
دارد و هم
اکنون به 5سال
زندان محکوم
شده است.
ودود
سعادتی و رحیم
غلامی در قیام
خرداد 6ماه
زندانی شده
بودند. هردو
متاهل ساکن
اردبیل به 5سال
زندان محکوم
شده اند
دو فعال
مدنی آذربایجانی
بنامهای رامین
و ابراهیم
صادقی که از
روز ۱۷
بهمن ۸۷
توسط ماموران
امنیتی دستگیر
و به
بازداشتگاه
وزارت
اطلاعات اردبیل
انتقال یافته
اند، هم اکنون
تحت شکنجه های
شدید جسمی و
روحی قرار
دارند.
خوشبختانه
اخیرا چندین
نهاد وکمسیون
حقوق بشری در
گوشه کنار دنیا
اعتراضاتی فریاد
کشیدند که
موثر واقع شده
است ولی باز
انتظاربیشتری
داریم تا فریاد
مظلومیت ملت
ما را تمام
ملت های دنیا
بشنوند.
کانون
نشریات
دانشجوئی
آذربایجان
ضمن محکوم
نمودن و نا
عادلانه بودن
این حکم ها
خواستار اجرای
حقوق بشری و
تشکیل دادگاه
عادلانه
وبرائت برای
فعالان مدنی می
باشدو کانون
نشریات به
مقامات جمهوری
اسلامی هشدار
می دهد در
صورت ادامه این
وضعیت منتظر
تحصن دانشجویان
آذربایجانی
باشد. همچنین
از تمام
سازمانها و
نهاد های حقوق
بشری تقاضا می
نماید که از
پایمال شدن
حقوق انسانی
جلوگیری کنند.
کانون نشریات
دانشجوئی
آذربایجان زمستان 87
میللی
حرکت شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۷:
پاسداشت
حیات ملی و
تلاش در حفظ و
اعتلای هویت و
موجودیت ملی
آزربایجان
جنوبی حق
مشروع و انسانی
تک تک
آزربایجانیان
میباشد. این
حقی است که
تاریخ
مبارزات
ضداستعماری
جهان بر فرایند
توسعهی مدنیت
بشری تحمیل
نموده است و
خویشتن را در
مفاد اعلامیه
حقوق بشر
جهانی نمایانده
تا بشر بودن
را کفایت در
دفاع از
اجرایی نمودن
آن باشد. اما
مع الاسف
حاکمیت
نژادپرست
ایران سالیان
سال است که به مقابله
با این حق
انسانی و بشری
آزربایجانیان
تحت ستم ملی
برخاسته و
رهروان راه آزادی
این خاک را با
برخوردهای
قهرآمیز و ضدانسانی
به حبسهای
طولانی مدت
محکوم مینماید.
در
روزهای اخیر
طی این
برخوردهای
قهرآمیز دستگاه
قضایی جمهوری
اسلامی ایران
در استان
اردبیل شماری
از فعالین
حرکت ملی
آزربایجان به نامهای
عسگر
اکبرزاده،
بهروز
علیزاده، حسین
حسینی، ودود
سعادتی ،
اردشیر کریمی خیاوی
و رحیم غلامی
را به پنج سال
حبس تعزیری و
تبعید محکوم
نموده است تا
روح نژادپرستانه
حاکم بر
بیدادگاه های
خویش را هر چه
عریانتر عیان
سازد.
ما دانشجویان
دانشگاه
اورمیه
انزجار خویش
را از این اقدام
دستگاه قضایی
جمهوری
اسلامی ایران
در صدور این
احکام
ناعادلانه
نسبت به فعالین
حرکت ملی
آزربایجان در
استان اردبیل اعلام
نموده و
خواهان
رسیدگی مجدد و
تبرئه این
هویت طلبان
آزربایجانی
میباشیم.
دانشجویان
دانشگاه اورمیه 26 بهمن 1387 14 فوریه 2009
اردبیل
انقلاب محکمه سی
ساریندان
صادر اولونان حکملره
قارشی اورمیه
بیلییوردو
اؤیرنجیلرینین
بیاناتی
میللی
دیریلیگی
قوروماق و
گونئی
آزربایجان
میللی وارلیق
ایله
کیملیگینین
قورونماق
هابئله یوکسهلیشینده
چابا گؤسترمک
بوتون آزربایجانلیلارین
مشروع و
انسانی
حاققیدیر. بو
حاققی تاریخ
بویو دونیادا
استعمارا قارشی
اولونان
ساواشلار
اینسانلیق
مدنییتی
گلیشمهسینه
تحمیل ائدیب
وارلیغین دونیالیق
اینسان
حاقلاری
اعلامییهسینده
گؤستهریر تا
اینسان
اولماق بئله
بو حاقلارین پراتیکلشمهسی
اوغروندا
چابالارا
کیفایتلی بیر
ندهن اولسون.
آما تاسفله
عیرقچی ایران حاکمییتی
ایللر
بویودور
میللی سیتم
آلتیندا
اولان
آزربایجانلیلارین
بو اینسانی حاقلارینا
قارشی
دوراراق بو
توپراغین
آزادلیق یولو
مبارزلرینی
اوزون مدتلی
حبسلر واسیطهسی
ایله
جزالاندیریر.
سون گونلرده
بو
جزالاندیرما
سئیرینین آردیندا
ایران ایسلامی
جمهوریتینین
اردبیل
استانیندا قضایی
دیوانی عسگر
اکبرزاده،
بهروز
علیزاده، اردشیر
کریمی خیاوی،
حسین حسینی،
ودود سعاتی و
رحیم غلامی
آدیندا اولان میللی
فعالاری بئش
ایل حبس و
تبعیده محکوم
ائدهرک اؤز
سیستئمینه
حاکیم اولان
عیرقچی روحو آیدینجاسینا
گؤستهریر.
بیز اورمیه
بیلییوردو
اؤیرنجیلری
اولاراق
ایران ایسلامی
جمهوریتینین
قضایی
سیستئمی
ساریندان
اردبیل
استانیندا
آزربایجان
میللی حرکتی
فعاللارینا
صادر
اولونموش
ناعادلانه
حؤکملره
قارشی
اینزیجاریمیزی
اعلان ائدیب بو
کیملیکایستر
آزربایجانلیلارین
یئنیدن بررسی
ائلهمکله
تبرئهلرین
طلب ائدیریک.
اورمیه
بیلییوردو
اؤیرنجیلری 26 بهمن 1386 14
فئورییه 2009
Ərdəbil inqilab məhkəməsi sarından
sadir olunmuş hökmlərə qarşı
Urmiyə biliyurdu öyrəncilərin bəyanatı
Milli diriliyi qorumaq və güney Azərbaycan milli varlıq
ilə kimliyinin qorunmaq habelə yüksəlişində çaba göstərmək
bütün Azərbaycanlıların məşru və insani
haqqıdır. Bu haqqı
tarix boyu dünyada istimara qarşi olunan savaşlar insanlıq
mədəniyəti
gəlişməsinə təhmil edib varlığın
dünyalıq insan haqları e’lamiyəsində göstərir ta insan olmaq
belə bu haqların pratikləşməsi uğrunda çabalara
kifayətli bir nədən
olsun. Ama təəsüflə ırqçı İran hakimiyəti
illər boyudur milli sitəm altında olan Azərbaycanlı ların bu
insani haqlarına qarşı duraraq bu toprağın azadlıq yolu
mubarizlərin uzun müddətli həbslər vasitəsiylə cəzalandırır.
Son günlərdə
bu cəzalandırma
seyrinin ardında İran islami cumhuriyətinin Ərdəbil
ustanında qəzayi
divani Əsgər Əkbərzadə, Hüsen hüseyni, Ərdəşir
Kərimi xiyavi, Vədud
Səadəti, Behruz Əlizadə və Rəhim
ğulami adında olan milli fəalları beş il həbs və sürgünə
məhküm edərək öz sisteminə hakim olan ırqçı
ruhunu aydıncasına
göstərir.
biz urmu bili yurdu öyrənciləri olaraq İran
islami cumhuriyətinin qəzayi sistemi sarından Ərdəbil ustanında
Azərbaycan milli hərəkəti fəallarına sadir
olunmuş na adilanə hökmlərə qarşı
inzicarımızı elan edib bu kimlik istər
Azərbaycanlıların hökmünü yenidən bərrəsi eləməklə
təbrəələrin tələb edirik.
URMU
BİLİ YURDU ÖYRƏNCİLƏRİ 26 bəhmən 1387 14 fevriyə 2009
گزارش
خبرگزاري
دانشجويان
ايران از
آذربايجان
شرقي: كار
كودكان، فقری
كه فقر ميآفريند
میللی
حرکت شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۷:
کار کودکان در سنين پايين يکي از معضلات و مشکلاتي است که همه جوامع و به تبع آن کشور ما نيز با آن مواجه است. اصطلاحاً به کودکاني که در سنين زير 15 سال به کار مشغول ميشوند کودکان کار اطلاق ميشود و دل هر انساني با ديدن اين کودکان به لرزه ميافتد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، منطقه آذربايجان شرقي، در سراسر استان کودکاني هستند كه در شرايط نامناسب و به اجبار به کارهايي مشغول هستند که به حتم از اين کارها آسيبهاي جسمي، ذهني و روحي زيادي ميبينند. کار در کارگاههاي صنعتي با شرايط سخت، دست فروشي در اماکن عمومي و چهار راههاي شهر، گمارده شدن به کارهاي غيرقانوني همچون دزدي و گدايي از جمله فعاليتهايي است که کودکان در شرايط سخت جوي و زماني مجبور به انجام آنها هستند.
کودکان اغلب به کار گرفته ميشوند زيرا در مقايسه با افراد بالغ انعطاف پذيرتر بوده، دستمزد کمتري دريافت ميکنند و توانايي مقابله با شرايط نامناسب کار را ندارند؛ براي بسياري از کودکان مدرسه يک انتخاب نيست و هزينه فرصت آموزش براي خانواده آنان بالاست. کار اين کودکان امکان تامين هزينههاي خانواده را فراهم ميکند.
کار کودکان علاوه بر آنکه خود حاصل فقر است به تشديد فقر نيز ميانجامد. بسياري از کودکان کار فرصت آموزش نمييابند در نتيجه آنها در آينده تبديل به افراد بالغي ميشوند که بي سوادند و بدون کسب مهارت بزرگ ميشوند. افراد بي سواد بهرهوري پايينتري دارند، اين کودکان به دليل آنکه در کودکي به دليل فقر والدين خود مجبور به کار کردن بودهاند در آينده خود نيز فقير خواهند بود و فرزندانشان نيز فقير خواهند بود، بنابراين پديده عدم آموزش خودش را تشديد ميکند و بي سوادي، بي سوادي را بازتوليد ميکند. اين علاوه بر اينکه به زيان خانوادههاست، به زيان کل اقتصاد جوامع است.
مهدي، کودکي خوش چهره، با ادب و بسيار مظلوم است که در صف شارژ سي.ان.جي. به فروش آدامس مشغول است. او 12 سال دارد، در يک خانواده هشت نفري زندگي ميکند، فرزند چهارم خانواده است، خانهشان دو اتاق دارد و مدرسه را نيز دوست دارد.
مهدي، در گفتوگو با خبرنگار ايسنا ميگويد: پدرم در ميدان تره بار مشغول کارگري است ولي درآمد کافي ندارد به همين دليل من را مجبور به کار ميکند، علاوه بر من برادران ديگرم هم کار مي کنند و خواهرانم نيز در خانه قالي ميبافند.
وي با تمام زجري که ميکشد و اين از چهره خستهاش مشهود است، ميگويد: به اين کار عادت کردهام، ديگر برايم سختي ندارد، اگر اين کار را نکنم شکممان را نميتوانيم سير کنيم.
مهدي اضافه ميکند: مدرسه را دوست دارم و آرزو دارم رييس جمهور شوم تا بتوانم با درکي که از حال و روز افرادي همچون خودم دارم، کمک کرده و آنها را نجات دهم و نگذارم تا بزرگترانشان به آنها ظلم کنند.
علي، ديگر کودکي است که در چهارراه شيشههاي خودروهاي متوقف شده را با دستمال پاک ميکند. 14 سال دارد، پدرش زماني که علي چهار ساله بود فوت کرده، خواهر کوچکش را که يازده سال دارد، خيلي دوست دارد.
علي آرزو دارد هر روز ناهار چلوکباب با دو نوشابه بخورد و بتواند همين غذا را براي خواهر و خانوادهاش نيز ببرد.
وي ميگويد، از اواسط کلاس اول از مدرسه بيرون آمده و به کارهاي مختلفي چون کفاشي، گل فروشي، آدامس فروشي و پاک کردن شيشه ماشينها مشغول شده است.
علي ادامه ميدهد: هر روز حدود 2500 تومان درآمد دارم و اکثر اوقات تا دير وقت در چهارراهها مشغول کار هستم و هنگام بازگشتن به خانه نيز هرجا که ماشين مدل بالايي ببينم سعي ميکنم شيشههاي آن را هم پاک کنم.
دکتر حسين معتمدنيا، مديرکل بهزيستي آذربايجانشرقي در گفتوگو با خبرنگار ايسنا ميگويد: برخي از خانوادهها به دليل نداشتن کانون گرم خانوادگي و يا به دلايل مختلف همچون اعتياد سرپرست خانوار، مشکلات اقتصادي، رواني و پرجمعيت بودن خانوار و عدم توانايي در فراهم کردن ملزومات اوليه زندگي، کودکان خود را به بيرون از خانه رانده و به دليل نبود شغلهاي متناسب آنها را به کارهاي غير معمول و زننده و گاهاً بزه تشويق ميکنند.
وي گفت: گاهي کودکان به علاقه خود و اکثرا به زور به کار گمارده ميشوند و اين علاوه بر اينکه مشکلات جسماني را براي کودکان عارض ميکند، مشکلات عديده ديگري چون اختلالات روحي، رواني و عاطفي به دنبال ميآورد.
معتمدنيا اظهار داشت: بهزيستي براي حل مشکل اين کودکان آماده است و در حد توان خود اقدام به کمک رساني به اين کودکان کرده ولي عدم آگاهي برخي خانوادهها از فعاليت بهزيستي و نيز چون گاها خانوادهها کمکهاي بهزيستي را براي مخارج خود مکفي نميبينند، از ما کمک نخواسته و به اجبار کودکان خود را راهي خيابانها ميکنند تا در کارهاي سخت فعاليت کنند.
وي وضعيت آذربايجان شرقي را در زمينه کودکان خياباني و کار نسبت به ساير استانهاي کشور مطلوب عنوان کرد و گفت: آذربايجان شرقي با کمک ساير ارگانها در اين زمينه استان پاک محسوب ميشود.
معتمدنيا اضافه کرد: با آغاز فعاليت اورژانس اجتماعي در استان و هماهنگي ارگانهاي ذيربط در اين زمينه خيابان خوابها و کودکان خياباني جمعآوري خواهند شد.
دکتر کامران صداقت، يکي از پژوهشگران مسايل اجتماعي نيز در گفتوگو با خبرنگار ايسنا با بيان اينکه نميتوان با وضعيت کنوني به حل معضل کودکان کار در آينده نزديک دل بست، افزود: حل احتمالي اين معضل، ايجاد معضل ديگري را منجر خواهد شد که آثار زيان بار آن به مراتب بيشتر از کودکان کار است.
وي اظهار داشت: با وجود اينکه طبق قانون، کار کردن کودکان ممنوع است اما بر اساس نتايج تحقيقات پيمايشي، هفت درصد کودکان زير 14 سال کشور به صورت تمام وقت و يا پاره وقت و حتي به شکل پنهاني کار ميکنند.
وي، خاستگاه معضل کودکان کار را ناشي از مسايل اقتصادي و وضعيت معيشتي آنان عنوان و تصريح کرد: اغلب کودکان کار در خانوادههايي ساکنند که جزو اقشار بارفاه نسبي متوسط به پايين جامعه طبقه بندي ميشوند.
صداقت، تفاوت زياد سني والدين با کودکان را از ديگر عوامل کارکردن کودکان دانست و گفت: اين دسته از کودکان که در خانوادههايي پير زندگي ميکنند از حمايت و پشتيباني والدين بيبهره هستند و خواسته و ناخواسته احساس ميکنند بايد براي ورود به جامعه، استقلال کاري داشته باشند.
عضو هيات علمي جهاد دانشگاهي آذربايجانشرقي، همچنين عنوان کرد: به خاطر نبود تضمين و يا عدم ثبات شغلي، فرهنگ اشتغال در بين پسران به سن 12 سالگي کاهش يافته و در بين دختران نيز بهخصوص در مناطق روستايي به عنصر غيرت تبديل شده است.
صداقت خاطرنشان کرد: پيش بيني ميشود با کاهش تعداد فرزندان خانوادهها و از بين رفتن شکاف نسلي بين کودکان و والدين تا 15 سال آينده معضل کودکان کار نيز به تدريج رفع شود.
اين پژوهشگر مسايل اجتماعي، موفقيت سازمانهاي حمايتي نظير کميته امداد و بهزيستي در برخورد با معضل کودکان کار را به دليل کمبود اعتبارات و امکانات اين سازمانها و نيز بالا بودن شمار کودکان کار عملا غيرممکن خواند و گفت: کميته امداد و بهزيستي با انبوهي از ماموريتهاي محوله دچار فشار نقش هستند.
وي، به حاکميت قوانين سخت درباره ممنوعيت به کارگيري کودکان در وضعيتهاي دشوار در کشورهايي نظير چين، ترکيه و سوييس اشاره و اضافه کرد: در ايران قوانين و مجازاتهاي شديدي که به کارگيري کودکان در موقعيتهاي شغلي سخت را ممنوع کند، وجود ندارد و همين خلا قانوني باعث شده است کارفرمايان از اين موقعيت سو استفاده کنند.
صداقت، مشخص نبودن نهاد مقابله کننده با کودکان کار را از ضعفهاي رفع اين معضل اجتماعي دانست و گفت: بايد نهادهايي مانند نيروي انتظامي، سازمان کار، بهزيستي و تشکيلات قضايي در فرآيند برخورد با معضل کودکان کار سازماندهي شوند.