س.
حاتملوی
همفتمین
جنگ اعراب و
اسرائیل چرا و
چگونه شروع
شد؟
در
تابستان 2007
میلادی با
حمله ی اسرائیل
به جنوب لبنان
ششمین جنگ اعراب
و اسرائیل1
که 33 روز ادامه
داشت، آغار
شد. این
درگیری که
بدنبال اسارت
دو سرباز
اسرائیلی
توسط شبه نظامیان
وابسته به
سازمان حزب
الله لبنان
شروع شد، به
جنگ خونینی
منجر شد، که
در نتیجه ی آن
صدها نفر از
هر دو طرف
کشته و هزاران
نفر زخمی
شدند. در این
جنگ که باعث
ویرانی بخشی
از جنوب لبنان
و شهر بیروت
گردید، اولین
بار در تاریخ کشور
اسرائیل شهرک
های یهودی
نشین آماج
موشکهای کاتیوشا
گردیدند. نیروی
نظامی
اسرائیل که از
نظر قدرت به
عنوان پنجمین ارتش
منظم دنیا
شناخته می
شود، در
مقابله با شبه
نظامیان حزب
الله - که مورد
حمایت مالی،
تسلیحاتی و
لجستیکی ایران
و سوریه قرار
دارد- در جنوب
لبنان زمین
گیر شده و در
طی 33 روز جنگ خونین
موفق به شکست
قطعی این
نیروها نشد. پیامد
های این جنگ
بی سرانجام
باعث
اختلافات
عمیقی در بین
رهبری سیاسی-
نظامی
اسرائیل که در
مقابله با
ارتشهای
کشورهای عربی
به پیروزی های
برق آسا عادت
کرده بودند،
گردیده و
علیرغم پیش
بینی های
استراتژهای
نظامی تل آویو
و واشنگتن نه
تنها به تضعیف
و خلع سلاح
نیروهای
نظامی حزب
الله منجر
نشد، بلکه
رویدادهای
بعدی نشان داد
که این سازمان
از این درگیری
برای گسترش
دامنه ی قدرت خود
در داخل کشور
و دولت لبنان استفاده
خواهد کرد.
این جنگ که
حزب الله
لبنان و توده
های تحقیر شده
ی عرب از آن
بعنوان
پیروزی نظامی
بر صهیونیست
ها نام می
برند، سید حسن
نصرالله رهبر
این تشکیلات را
به قهرمان
خیابانهای
شهر های
کشورهای عربی
بدل ساخت. بعد
از پایان این
جنگ نابرابر
نیروهای
مقاومت
فلسطینی از
جمله سازمان
حماس دریافتند
که علیرغم
قدرت افسانه
ای ارتش اسرائیل
ایستادگی در
مقابل این
ماشین نظامی
مافوق مدرن در
خاکهای خودی نه
تنها ممکن است
بلکه یک نیروی
متشکل ورزیده و
منضبط چون حزب
الله لبنان می
تواند آنرا
عقب نیز براند.
بدین ترتیب
سازمان حماس
با مطالعه ی
دقیق جنگ 33
روزه ی حزب
الله با ارتش
اسرائیل و
بکارگیری
درسهای آن در
یک سال و نیم
اخیر خود را
برای مقابله و
جنگ با ارتش
اسرائیل آماده
کرده و با کمک
متخصصین
نظامی حزب
الله لبنان:
1- با استفاده
از تونلهائی
که در زیر خط
مرزی غزه و
مصر حفر شده
اند، اسلحه ی
و مهمات مورد
نیاز خود را
که پول آنها
از طریق
کمکهای مالی
ایران،
سوریه،
عربستان
سعودی، شیخ نشین
های عربی،
کویت و
اتحادیه ی
اروپا2
تامین می شود،
قاچاقی وارد
کرده، همچون
حزب الله
لبنان با
انبار کردن
آنها در مناطق
سری خود را
برای جنگ دراز
مدت آماده
کرد.
2- با تمرین جنگ
خانه بخانه در
خرابه های
شهرکهای
یهودی نشین
تخلیه شده در
نوار غزه،
نیروهای شبه
نظامی خود را
برای جنگ
زمینی با ارتش
اسرائیل آماده
کرد.
3- تکنیک مورد
استفاده در
موشکهای قسام
را که قبلاً
بشکل کاملاً
پریمیتیوی در
کارگاههای آهنگری
کوچک ساخته و
پرتاب می
شدند، تکامل
داده و با
دستکاری در
مخزن سوخت و
مواد منفرجه ی
راکتها، برد
آنها را تا 40
کیلومتر
افزایش داد.
4- محلهائی
برای مخفی شدن
رهبران سیاسی
و نظامی خود
بوجود آورده و
برای جلوگیری
از رد یابی
این محلها
توسط ارگانهای
اطلاعاتی
اسرائیل، سیستم
مخابراتی
ویژه ای را
بوجود آورد.
5- با ایجاد
پایگاههای
زیرزمینی
پرتاب موشک و پرتاب
آنها توسط
کنترل از راه دور
توانست که حتی
بعد از
بمباران هولناک
هواپیماهای
اسرائیلی
روزانه چندین
موشک به
شهرهای
اسرائیلی
شلیک کند.
بعد از
انتخابات ژانویه
ی 2008 که طی
آن سازمان
حماس - به علت
فساد حاکم بر
تشکیلات تحت
رهبری الفتح- در
نوار غزه به
پیروزی
چشمگیری دست یافت،
علیرغم امیدهای
اولیه، ایجاد
دولت وحدت ملی
متشکل از هر
دو سازمان عملی
نشد. با شروع
جنگ داخلی مابین
نیروهای حماس
و الفتح در
یون 2007
طرفداران
الفتح از نوار
غزه فرار کرده
و در ساحل
غربی رود اردن
مستقر شده و
عملاً دو دولت
فلسطینی
بوجود آمد.
بعد از این
جنگ، دولت خود
مختار غزه
توسط اکثر
کشورهای
اروپائی و
امریکا بایکوت
شد. اسرائیل
نیز با
سیاستهای تنبیهی
خود این دولت
را تحت فشار
قرار داد. همه
ی اینها به
رادیکالیزه
شدن جنبش حماس
کمک کرد. سازمان
حماس که از هر
طرف در فشار
بود، علیرغم عدم
سنخیت مذهبی
اش با شیعیان
و علوی ها در عمل
مجبور شد که به
دامان
دولتهای
سوریه و ایران
پناه ببرد.
حماس بعد از
بیرون راندن
نیروهای
الفتح شروع به
ایجاد یک دولت
اسلامی در
نوار غزه
نمود. همانند
مدل ایران و عربستان
سعودی زنان بی
حجاب توسط
ارگانهای نهی
از منکر و
پلیس حفظ
شئونات
اسلامی در
خیابانها کتک زده
می شوند.
رستورانها،
مشروب
فروشیها و
کافه های
انترنتی به
آتش کشیده می
شوند. کمکهای
خارجی در درجه
ی اول به
نیروهای
نظامی حماس
اختصاص داده
شده و صرف
بنای مساجد
تازه می شوند. سازمان
حماس همانند
نیروهای
مذهبی حاکم در
ایران با پاکسازیهای
گسترده در
ادارات، آموزش
و پرورش و
دادگستری
دستگاه دولتی حامی
و گوش به
فرمانی را
بوجود آورد.
دولت
اسرائیل و
دستگاه اداری
محمود عباس
امید آن
داشتند که
فشارهای
سیاسی و اقتصادی
منجر به هرج و
مرج در نوار
غزه بشود. ولی
سازمان حماس
با پاکسازی
نیروهای پلیس
از عناصر فاسد
توانست جلوی پخش
مواد مخدر را
گرفته و به
مبارزه جدی با
رشوه خواری بپردازد.
این سازمان با
تضعیف قدرت
خاندانهای با
نفوذ سنتی، شبکه
ی مافیائی
آنها را در هم
شکسته و
امنیتی را که
در دوران
حاکمیت الفتح
به شکل جدی از
بین رفته بود،
احیا نمود.
با به قدرت
رسیدن حماس در
نوار غزه موشک
پرانی و ترور
در داخل
اسرائیل توسط
نیروهای
وابسته به این
سازمان ادامه
یافت. اسرائیل
نیز گاه و
بیگاه با
عملیات نظامی
و ترور رهبران
حماس به آن
جواب می داد.
آتش بسی که از
شش ماه قبل
مابین
اسرائیل و دولت
حماس برقرار
شد، علیرغم
وقفه های کوچک
در کل از سوی هر
دو طرف رعایت
می شد. منتها
بعد از
برقراری آتش
بس، اسرائیل
به محاصره ی
نوار غزه
پایان نداد. او
در تمام این
مدت فقط به بخشی
از اجناس مورد
احتیاج مردم و
موسسات اقتصادی
اجازه ی ورود
به نوار غزه را
می داد. اسرائیل
در این ماهها بطور
کلی جلوی هر گونه
صادرات از غزه
را گرفته بود. در
این مدت چندین
عضو وابسته به
حماس توسط نیروهای
اسرائیلی
کشته شدند.
اسرائیل
امیدوار بود
که با محاصره
ی اقتصادی،
مردم نیمه
گرسنه ی نوار
غزه را بر
علیه حماس بشوراند.
سازمان حماس
نیز برای
اینکه نشان
بدهد که این
اقدامات
تاثیری در
روحیه ی طرفداران
او ندارد، هر
چند یکبار
خودی نشان
داده و چند
راکت به
شهرکهای
یهودی نشین
پرتاب می کرد.
از اواسط
پائیز محاصره
ی نوار غزه
توسط اسرائیل
ابعاد تازه
تری بخودگرفت.
اسرائیل حتی
جلو ورود مواد
غذائی که توسط
سازمان ملل
برای اهالی
غزه فرستاده
می شد، را گرفت.
در حالیکه این
کمکها برای
ادامه ی حیات
بخش مهمی از
مردم نوار غزه
غیر قابل
اجتناب هستند.
بدین ترتیب کم
کم اقتصاد
نوار غزه از
کار افتاد.
کارخانجات که
تامین مواد
اولیه ی آنها
غیر ممکن شده بود،
از کار باز
ایستادند.
بانکها به علت
کمبود پول
بسته شدند.
برق و آب فقط
چند ساعت در
روز وجود
داشت. بیشتر
نانوائی ها به
علت کمبود آرد
بسته شدند.
مرغداری ها و
دامداری ها به
علت کمبود
علوفه
تدریجاً از
بین رفته و در
نتیجه به نایابی
گوشت و لبنیات
دامن زده شد.
مدرسه ها بسته
شده و کودکان
در خیابانها
ویلان شدند.
فقط در صد
بسیار کوچکی
از نیروی کار
موجود در نوار
غزه هنوز سر
کار خود حاضر
می شدند. اکثر
اهالی در
صفهای پایان
نشدنی برای
گرفتن مقداری
آرد و مواد
غذائی می بایستی
ساعتها به
انتظار می
ایستادند. طبق
آمارهای
سازمانهای
بین المللی که
در نوار غزه
فعالیت
دارند، در
نتیجه ی
بیکاری و
فشارهای روحی
و روانی 40 درصد
اهالی این
منطقه از
بیماریها و
ناراحتی های
روانی رنج می
برند. کمبود
دارو این گونه
ناراحتی ها را
تشدید می کند. شرائط
نابسامان
اجتماعی
بیشترین صدمه را
به کودکان می
زند.
جنبش حماس که
قدرت مقابله
با اسرائیل را
در خود می
دید، برای
پایان دادن به
این وضع به
آتش بس شش
ماهه پایان
داده و موشک
پرانی به
شهرهای یهودی
نشین را از سر
گرفت. از آن
طرف دولت
اولمرت برای اعاده
ی حیثیت دولت
و ارتش
اسرائیل که در
جنگ 33 روزه با حزب
الله لبنان
بشدت آسیب
دیده بود،
موقعیت را برای
سرکوب حماس مناسب
تشخیص داد.
خانم لیونی و
باراک نیز که
به عنوان
کاندیداهای
احزاب خود برای
انتخابات
آماده می شوند،
می خواهند به
اسرائیلی ها
اطمینان
بدهند که در
مقابله با
تروریزم و
امنیت مردم اسرائیل
هیچگونه
تابوئی برای
آنها وجود ندارد.
همچنین دولت
آینده ی
اسرائیل می
خواهد که به
وسیله ی این
جنگ قدرت حماس
را تضعیف کرده
و با تقویت
موقعیت محمود
عباس که در
مذاکرات با
اسرائیل نرمش لازم
را نشان می
دهد،
امتیازات بیشتری
از فلسطینی ها
بگیرد. البته
برای شروع این
جنگ دلایل
دیگری همچون
جلوگیری از
قاجاق اسلحه
برای نیروهای
حماس و آزادی
سرباز اسیر
اسرائیلی در
دست نیروهای
حماس را نیز می
توان نام برد.
اکثر
کشورهای عربی که
از نفوذ حماس
نگران هستند، برای
شروع جنگ به
اسرائیل چراغ
سبز نشان دادند.
آنها امیدوار
هستند که این
جنگ به تضعیف
موقعیت حماس
که به عامل
سیاستهای
سوریه و جمهوری
اسلامی بدل شده
است،
بیانجامد. آنها
می دانند که
در صورت
پیروزی
اسرائیل یکی از
برگهای برنده
ی جمهوری
اسلامی در
منطقه از دست
این رژیم خارج
خواهد شد. مصر،
اردن و
عربستان
سعودی حتی با
برپائی اجلاس
فوق العاده ی
سران عرب
مخالفت کردند.
با شروع جنگ
محمود عباس و
مبارک رسماً
در کنار
اسرائیل قرار
گرفته و شکستن
آتش بس توسط حماس
را محکوم
کردند. در
حقیقت حماس از
طرف ایران و
سوریه و
اسرائیل نیز از
طرف آمریکا،
مصر، عربستان
سعودی و اردن
وارد جنگ شده
اند.
اسرائیل
برای شروع جنگ
زمان بسیار
مناسبی را
انتخاب کرد.
از یک طرف
تغییر تحولات
در کاخ سفید
عملاً کار
دولت امریکا
را نیمه تعطیل
کرده و
هیجکدام از
روسای سابق و
فعلی یعنی بوش
و اوباما برای
متوقف کردن آن
خود را مسئول
نمی دانند. از
طرف دیگر با
پایان سال مسیحی
و شروع
تعطیلات آخر
سال اکثریت
مردم کشورهای
اروپائی به
مسافرت رفته و
یا مشغول
خریدها و دید
و بازدیدهای
جشن کریسمس و
سال نو بوده و
عملاً فرصت
پرداختن به
سیاست را نداشتند.
دولت
اسرائیل با
ایجاد سانسور
شدید خبری که
از ماه نوامبر
سال قبل شروع
شده است، موفق
شد که در طی چند
روز اول جنگ
تا حدود زیادی
از درز اخبار
ناخوشایند
جلوگیری کند.
حتی تلویزیونها
و خبرگزاری
های عربی از
این سانسور بی
نصیب نمانده و
بعد از
بمباران
تاسیسات
تلویزیونی
حماس، خبرنگار
شبکه ی العالم
به اتهام
افشای اسرار نظامی
از طرف ارتش
اسرائیل
دستگیر و
زندانی شد.
همانند جنگ
لبنان در
ساعات اولیه ی
جنگ اکثریت
مواضع
نیروهای حماس توسط
صدها تن بمب
های مختلف با
خاک یکسان
شدند. نیروهای
شبه نظامی
حماس که با پیش
بینی این حمله
در مساجد و در
داخل محلات
مسکونی موضع
گرفته بودند،
عملاً مردم
غیر نظامی را
به عنوان
دیوار حایل گوشتی
بین خود و
نیروهای
اسرائیلی
مورد استفاده
قرار دادند.
نیروی هوائی
اسرائیل بدون
توجه به این
مسئله هدفهای
خود را در داخل
ساختمانهای
مسکونی،
مساجد و
فروشگاههای بزرگ
بمباران کرده
و بدبن ترتیب
در کنار
نیروهای
نظامی حماس به
کشتار انبوه
غیر نظامیان
پرداخت.
نیروهای
نظامی حماس با
استفاده از
تراکم عظیم
جمعیت در نوار
غزه توانستند
با مخفی شدن
در بین غیر
نظامیان
بمبارانهای
اولیه را تاب بیاورند.
با ادامه ی
موشک پرانی
های نیروهای
حماس، اسرائیل
که از بمبارانهای
اولیه نتیجه ی
چندانی بدست
نیاورده بود،
دست به عملیات
زمینی زد.
در طول بمباران
هوائی، ارتش
اسرائیل در
هوا برتری
مطلق داشت.
کارائی
نیروهای شبه
نظامی حماس با
سلاحهای سبک و
نیمه سنگین خود
در مقابل
هواپیماها و
هلکوپترهای
اسرائیلی چیزی
در حد صفر بود.
ولی با شروع
عملیات زمینی
وضعیت فرق کرد.
حماس که در
زمین خود می
جنگد، با
استفاده از 20000
نفر نیروی
ورزیده ی جنگ
دیده که
نیروهای شبه
نظامی دیگر
سازمانهای
فلسطینی (به
غیر از
نیروهای
الفتح) نیز به
کمک آنها آمده
اند، می تواند
مقاومت موثری
در مقابل
نیروی زمینی
اسرائیل
انجام بدهد.
تانکها و
زرهپوشهای
اسرائیلی در
کوچه ها و
خیابانهای تنگ
شهرها و
شهرکهای نوار
غزه امکان
مانور کمتری دارند.
در اینجا نیز
همانند جنوب
لبنان
تانکهای
مرکاوای
اسرائیلی – که افتخار
صنایع نظامی
اسرائیل محسوب
می شوند- می
توانند
هدفهای خوبی
برای موشکهای
ضد تانک روسی
باشند. تله های
انفجاری و
کمین های
شبانه ی نیروهای
شبه نظامی
حماس خطری جدی
برای
اسرائیلیها
محسوب می شوند.
شبه نظامیان
حماس می خواهند
به هر قیمتی
که شده چند
سرباز
اسرائیلی را
به اسارات خود
در بیاورند. نیروهای
اسرائیلی
برای ممانعت
از این کار و جلوگیری
از تلفات
سنگین نیروهای
خودی با احتیاط
عمل کرده و به
کندی پیشروی
می کنند.
از هنگام
شروع جنگ
نزدیک به ششصد
نفر فلسطینی کشته
و نزدیک یه سه
هزار نفر زخمی
شده اند. با
طولانی شدن
جنگ و پخش
اخبار و
تصاویر
کودکان و زنان
کشته شده توسط
نیروهای
اسرائیلی
افکار عمومی
کشورهای غربی -
که در ابتدا نسبت
به عملیات
اسرائیل به
عنوان دفاع از
خود نظر
نسبتاً مثبتی
داشتند- کم کم
عوض می شود.
مسلمانان
جهان و مردم
کشورهای عربی
از سکوت
دولتهای خود
خشمگین تر می
شوند. و موشک
پرانی حماس
هنوز ادامه
دارد.
سیاستهای
اشغالگرانه ی
اسرائیل و
دولت آمریکا با
جلوگیری از پا
گرفتن یک صلح
پایدار و
شرافتمندانه باعث
تضعیف
نیروهای
سکولار و
تقویت جریانهای
رادیکال و
ارتجاعی در
منطقه و
فلسطین شده
اند.
دولتهای
ایران و سوریه
که در سرکوب
مردم کشورهای
خود از هیچ
جنایت و
وحشیگری ابا
نداشته اند
حالا بدل به
قهرمان
مقاومت در
مقابل اسرائیل
شده اند. رژیم
جمهوری
اسلامی حتی
شروع این جنگ
را به بهانه
ای برای سرکوب
بیشتر
روشنفکران و
بستن رونامه
ها بدل کرده
است. این رژیم
که برای
پیشبرد
سیاستهای خود در
منطقه در
مقابل قتل عام
مردم مسلمان
چچن سکوت می
کند و یا در
مقابله با
جمهوری
آذربایجان -
که اکثریت
اهالی آن شیعه
می باشند- با
تمام قدرت به
دولت مسیحی
ارمنستان کمک
می کند، حالا
با تبلیغات
تهوع آور به
مدافع سینه
چاک
سرزمینهای
اسلامی بدل
شده است.
جنگ ادامه
دارد ولی زمان
بر علیه
اسرائیل عمل
می کند.
1- اولین جنگ
اعراب و یهودی
ها در نوامبر 1947
اتفاق افتاد. جنگهای
بعدی به ترتیب
در ماه مای 1948، در
سال 1956 (جنگ
کانال سوئز)،
در سال1967
(جنگ شش روزه)
و سال 1973 (جنگ یوم
کیپور) اتفاق
افتادند.
2- باید در نظر
داشت که این
کمکها بخصوص
از طرف
اتحادیه ی
اروپا برای
اهداف انسان
دوستانه و
ایجاد زیر
ساختهای اقتصادی
در نوار غزه به
فلسطینی ها پرداخت
می شود. ولی
سازمان حماس
بخشی از آنها
را خرج
تسلیحات و
نیروهای
نظامی خود می
کند.