هشدار
نیروی
انتظامی در
خصوص تخریب
زیارتگاه زئیوه
25
آبان 1387 نیروی
انتظامی
انگوران در
اقدامی غیر
قانونی به
اهالی اهل حق
آذربایجان در
انگوران(زنجان)هشدار
داده که
زیارتگاه
زئیوه را
تعطیل نمایند.
در غیر این
صورت این
زیارتگاه
تخریب خواهد
شد. این اقدام
خشم مردم اهل
حق منطقه را
برانگیخته
است.
زئیوه ها
زیارتگاههای
مقدسی هستند
که قبل از اسلام
در سراسر
آذربایجان
برپا بودهاند
و هماکنون
نمونههای
بیشماری از آن
از جمله
زئیوه(زیوییه)
ساققیز، خوی،
تیکان تپه،
زاویه
خلخال(محل
تولد سید جعفر
پیشه وری) در
نقاط مختلف
غرب و شمال
غرب به صورت
آثار باستانی
پراکندهاند.
کمیته
گزارشگران
حقوق بشر
موهندیس
علیریضا
صرافی،
دوستاقدان
چیخارکن،
تبریزده
امانی عائلیه
لری ایله گوروشوب،
شهیدلره رحمت
و عائیله
لرینه باش ساغلیغی
وئریب
میللی
حرکت شنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۷:
اؤیرنجی
نیوز:
آپارتايد دوستاغيندان
يئني آزاد
اولموش ميللي
چاليشقان،
مهندس عليرضا
صرافي تبريز
شهرينده رحمتليك
مهندس
غلامرضا
اماني نين
عائله سي ايله
گؤروشوب و
اونلارا باش
ساغليغي وئریب
و بو ايتگي دن
كده
رلنمه سين
بيلينديردي.
صرافی
جینابلاری
اؤزهليكله
مهندس امانينين
حيات
يولداشي،
گونش خانيما
توخداقليق وئريب
و دؤزوملو
اولماسين
ريجا
ائتدي.
سونرا صرافی بی
مارالان
قبریستانیندا
مهندس اماني و
قارداشلارينين
مزاري اوسته
حاضير اولوب،
اولو
تانريدان
اونلارا رحمت
ديله دي.
هابئله بو
گون مهندس
صرافي،
رحمتليك
اوستاد دوقتور
صمد سرداري نيانين
ائوينده
حاضير اولوب،
اوستادين عائله
سي ايله
گؤروشدو و
آردينجا
تبريزين وادي
رحمت
قبرستانينا
گئديب،
اورادا
اوستاد سردارنيانين
مزارين زيارت
ائتدي. صرافی
جینابلاری بو
قبریستاندا
باشقا ميللي
شخصيتلر و چاليشقانلاريميزيندا
مزاري اوسته
حاضير اولوب
فاتحه اوخودو.
اؤیرنجی نین
خبرینه گؤره
بو گؤروش و زيارتلرده،
ميللي
چاليشقانلاريميزدان
نئچه سي مهندس
صرافي ني
يولداشليق ائديرديلر
اعتراض
دفتر تحکیم
وحدت به
برخوردهای
گسترده اخیر
با نهادهای مدنی و
دانشجویان
شنبه ٢٥
آبان ١٣٨٧
- ١٥
نوامبر ٢٠٠٨
خبرنامه
امیرکبیر: دفتر
تحکیم وحدت با
انتشار
بیانیه ای
نسبت به به
برخوردهای
گسترده اخیر
با نهادهای
مدنی و
دانشجویان
اعتراض کرد. متن
این بیانیه ای
به شرح زیر
است :
نگاهی
به وضعیت کشور
نشان از
افزایش
معضلاتی دارد
که علتی به جز
بی تدبیرهای
مسئولین ندارد. درآمد
سرشار نفتی نه
تنها باعث
توسعه کشور نگشت
بلکه تورم
افسارگسیخته،
بیکاری
گسترده تر و
وابستگی
بیشتر به درآمدهای
نفتی را به
دنبال آورد. سیاست
های
سرکوبگرانه
در عرصه
فرهنگی به مهاجرت
بیشتر نخبگان
انجامید،
نشاط اجتماعی
را از میان
برد و و در
نتیجه افزایش
اعتیاد، افسردگی
و هزاران مشکل
دیگر را به
همراه آورد. اما آن
چه در این
میان جای تاسف
بیشتر است محاکمه
و سرکوب منتقدان
و دلسوزان به
جرم اعتراض به
بی تدبیرهاست
که گوشه ای از
آن به شرح زیر
است:
۱- در
هفته اخیر در
حالی شاهد
افزایش بی
سابقه تهاجم
به نشریات
منتقد بودیم
که این نشریات
پیش از این
نیز با
محدودیت های
فراوانی
روبرو بودند. تهاجمی
که به توقیف
هفته نامه
شهروندامروز
انجامید و بیم
آن می رود که
این روند
گسترش یابد. علاوه
بر این بسیاری
از احزاب و
جریانات سیاسی
کشور از داشتن
روزنامه
محروم هستند
اما در مقابل
شاهد رشد قارچ
گونه روزنامه
های حامی دولت
هستیم که به
پشتوانه
بودجه عمومی و
استفاده از
منابعی که حق
تمام ملت است
راه اندازی
شده و اداره
می شوند. به راستی
چرا در جایی
که بسیاری از
چماقداران سابق
حق داشتن
نشریه دارند
بسیاری از
جریانهای
سیاسی کشور
باید از این
حق محروم
باشند؟
۲- برخورد
با فعالین
قومی و هویت
طلب نیز در
هفته های اخیر
به شدت افزایش
یافته است. صدور
احکام قضایی
که گاه تا ۱۸ سال حبس
را نیز شامل
می شود نشان
از عزم مسئولان
برای ساکت
کردن
اعتراضات
دارد. علت
اصلی این
اعتراضات را
باید در تبعیض
و ظلمی دانست
که به مردم
این مناطق
وارد می شود. تبعیضی
که از عدم
امکان آموزش
زبان مادری،
که در قانون
اساسی و
معاهدات بین
المللی به
رسمیت شناخته
است، تا فقر و
بیکاری گسترده
و عدم اختصاص
امکانات
مناسب را شامل
می شود. اجمالا
از جمله
برخوردهایی
که با فعالین
دانشجویی کرد
در این مدت
شده می توان
به محکومیت یاسر
گلی به ۱۵
سال زندان،
محکومیت
محمدصالح
ایومن، به ۴ سال زندان
اشاره کرد. همچنین
صباح نصری،
هدایت غزالی،
امیر لطیفی،
روناک
صفارزاده و
هانا عبدی پس
از مدت ها
همچنان در حبس
به سر می برند. همچنین
سجاد رادمهر،
منصور
امینیان،
فراز ذهتاب،
آیدین خواجه
ای، مقصود
عهدی، امیر
مردانی،
احسان نجفی
نسب، اعضای
انجمن اسلامی
تبریز، و مجید
ماکویی، دانشجوی
دانشگاه مالک
اشتر اصفهان،
نیز یک هفته پس
از آزاد شدن
از زندان به
دادگاه احضار
شدند.
۳- در
این میان ظلمی
که به
دانشگاهیان
روا داشته می
شود خود حدیث
مفصلی است (که چند
نمونه از
برخورد با
دانشجویان
فعال قومی در
مورد قبل ذکر
شد). نامه
قابل تقدیر ۱۰۹ استاد
برجسته کشور و
بیان معضلات
فراوان
دانشگاه ها نه
تنها مورد
توجه قرار
نگرفت، بلکه
شاهد موضع
گیری های
نابخردانه
دولتمردان
نهم در برابر
آن بودیم. هجوم به
دانشجویان و
نهادهای
دانشجویی نیز
در این مدت
افزایش یافته
است. از
ابتدای امسال
شاهد زمینه
سازی رسانه
های حامی دولت
برای برخورد
با دانشجویان
منتقد به خصوص
دفتر تحکیم
وحدت هستیم. این
رسانه ها با
انتشار تحلیل
های مضحک و
ترویج
سناریوی
خودساخته
مبنی بر «ایجاد
آشوب در
دانشگاه ها» می
کوشند زمینه
برخورد بیشتر
با دانشجویان
منتقد در
دانشگاه ها را
فراهم آورند. در
کنار این زمینه
سازی ها
برخورد با
فعالین
دانشجویی افزایش
چشم گیری
یافته است. برخوردهای
گسترده صورت
گرفته با
دانشجویان،
در مدت زمان
کوتاهی که از
ابتدای سال
تحصیلی می
گذرد، به صورت
فهرست وار به
شرح زیر است:
- بازداشت
مهران عباس
زاده، دبیر
انجمن اسلامی
دانشگاه
تربیت معلم
- احضار احسان
مازندرانی و
جواد
حیدریان، دو دانشجوی
دانشکده خبر،
به دادسرا با
شکایت رئیس
این دانشکده
- محرومیت
میلاد اسدی،
مهدی عباس
زاده، بهنام صفری،
علی پرویز و
عباس
صمدبابایی از
تحصیل مجموعا
به مدت ۸
ترم صرفا به
علت در دست
گرفتن
پلاکارد در
سخنرانی فردی
به نام ازغدی
در دانشگاه
خواجه نصیر
- احضار علی
اصغر سپهری،
مجید توکلی،
آرمان صداقتی
و پدرام
رفعتی، اعضای
انجمن اسلامی
دانشگاه
امیرکبیر، به
دادسرا
- بازداشت چند
ساعته ۳
دانشجوی پلی
تکنیک
- تایید حکم
دو سال حبس
تعلیقی برای
آرمان صداقتی،
عضو سابق
شورای مرکزی
انجمن اسلامی
امیرکبیر
- محرومیت
حمداله
نامجو، ناهید
افراسیابی، اسماعیل
جلیلوند و سحر
یزدانی،
فعالین دانشجویی
دانشگاه
شیراز و
همچنین احضار
بیش از ۵۰
دانشجوی این
دانشگاه به
کمیته
انضباطی به بهانه
بدحجابی و
اخراج ۳
نفر از
دانشجویان
- ایجاد
محدویت های
فراوان برای
دانشجویان
واحدهای
مختلف
دانشگاه آزاد
توسط حراست
این دانشگاه (از آن
جمله می توان
به حمله
وحشیانه ضربوشتم
انتظامات
واحد رودهن به
یکی از
دانشجویان
دختر این
دانشگاه
اشاره کرد)
- محرومیت
نورالله
ایدی، دبیر
سیاسی انجمن
اسلامی
دانشجویان
دانشگاه
ایلام، از تحصیل
- اعمال تفکیک
جنسیتی در
کتابخانه
دانشکده مدیریت
دانشگاه شهید
بهشتی توسط
حراست
- نصب دوربین
مداربسته در
خوابگاه
دختران و وضعیت
نامناسب
اسکان
دانشجویان در
کوی دانشگاه
تهران
- محرومیت
امین ریاحی از
تحصیل و ایجاد
مشکل در ادامه
تحصیل رضا
امیرخانی در
دانشگاه
فردوسی مشهد
- محکومیت
دکتر احمدی،
دبیر سابق
انجمن اسلامی
علوم پزشکی
شیراز، به ۸ ماه حبس
تعلیقی و
احضار ۳
نفر دیگر از
اعضای این
انجمن به
دادگاه
- تعلیق
فعالیت انجمن
اسلامی
دانشگاه
صنعتی سهند
تبریز
- تعطیلی ۱۲ نشریه
دانشجویی در
دانشگاه
سیستان و
بلوچستان
- در بند بودن
ابوالفضل
جهاندار و
سعید درخشندی،
اعضای سابق
شورای عمومی
دفتر تحکیم
وحدت
همچنین
در هفته اخیر
شاهد حمله
چندین باره جمعی
از نیروهای
ناشناس به
دانشجویان و
خوابگاه های
دانشجویی
دانشگاه
سیستان و
بلوچستان بودیم. این
حملات یادآور
حملات
ددمنشانه
مشتی بی خرد و
چکمه پوش، که
از قضا عملیات
تروریستی نیز
در کارنامه
خود داشتند،
به خوابگاه
طرشت دانشگاه
علامه در
خرداد سال ۸۲ است. چکمه
پوشانی که در
مقابل
اعمالشان نه
تنها هیچ گاه
محاکمه و
مجازات نشدند
بلکه حتی از
ایشان تقدیر
نیز شد.
باید
از مدیریت
دانشگاه
سیستان بلوچستان
پرسید
نیروهای
حراست و
انتظامات که
در استخدام
دانشگاه
هستند به چه
کاری مشغولند
که قادر
نیستند
حداقلی از
امنیت را برای
دانشگاه و
خوابگاه ها
فراهم کنند؟! البته
ناگفته
پیداست وقتی
نهادهایی چون
حراست و
انتظامات
وظیفه اصلی
خود، که
پاسداری از حریم
دانشگاه و
دانشجویان
است، فراموش
می کنند و نقش
اصلی آن ها
پرونده سازی،
برخورد و
ایجاد
محدودیت های گوناگون
برای
دانشجویان می
شود (که
در بالا گوشه
ای از این
برخوردها ذکر
شده است) باید هم
افراد ناشناس
اوضاع را برای
هر گونه دست
درازی به
دانشگاه و
دانشجویان
مساعد ببینند و
با سلاح سرد
به ایشان حمله
کرده و آن ها
را روانه
بیمارستان
کنند.
نکته
تعجب برانگیز
و تاسف بار
این است که
این حادثه یک
بار چند روز
پیش رخ داده و
مدیریت دانشگاه
به دانشجویان
معترض قول
پیگیری و رسیدگی
به این امر را
داده، اما
درست ۳
روز بعد حادثه
ای از همان جنس
و با شدت
بیشتر دوباره
تکرار می شود. دفتر
تحکیم وحدت
حمله به
دانشجویان بی
گناه و بی
پناه را به
شدت محکوم می
کند و در این
حادثه نقش
مدیران بی
کفایت و بی
لیاقت منتصب
وزارت علوم را
انکارناپذیر
می داند.
در
مجموع به نظر
می رسد در
حالی که در
ماه های آینده
به موعد
برگزاری
انتخاب ریاست
جمهوری دهم
نزدیک می شویم
دولتمردان در
تلاش هستند به
کلیه نهادهای
مدنی منتقد از
جمله روزنامه
ها مستقل، فعالین
جنبش های
اجتماعی و
تشکل های
دانشجویی ضربات
جدی وارد کنند. در
واقع هجوم
گسترده به
روزنامه های
منتقد به بهانه
زیر سوال بردن
دستاوردهای
دولت(!)،
سرکوب فعالین
مدنی با اتهام
اقدام علیه
امنیت ملی و
برخورد با
نهادها و
فعالین
دانشجویی به
علت واهی «تلاش برای
ایجاد آشوب» را می
توان در همین
زمینه
ارزیابی نمود.
دولتمردانی
که از عدم
محبوبیت خود
در بین اقشار
مختلف مردم
آگاه هستند و
به خوبی از
آثار نامطلوب
سیاست های غلط
اتخاذ شده بر افکار
عمومی اطلاع
دارند از هم
اکنون در تلاش
هستند با
فرافکنی و
سرکوب
منتقدان از
بیشتر آشکار
شدن رویه
پراشتباه و
عملکرد
نابخردانه خود
جلوگیری کنند. دفتر
تحکیم وحدت
تلاش های صورت
گرفته از سوی
حاکمان به
خصوص دولتمردان
نهم برای حذف
منتقدان را بی
نتیجه دانسته
و آن ها را
محکوم می
نماید.
آن
چه واضح است
این است که
نهادهای مدنی
و فعالین
اجتماعی
همواره در طول
دوره های
مختلف تحت
فشار و سرکوب
گسترده
حاکمیت
اقتدارگرا
بوده اند. برخوردهای
چند سال اخیر،
که بعضا به
تضعیف فعالیت
های مدنی و
اجتماعی
انجامیده، به
مثابه زنگ خطری
برای فعالین
این عرصه است. لذا
دفتر تحکیم
وحدت از تمام
نیروهای
منتقد و فعال
در عرصه مدنی
می خواهد با
افزایش
همبستگی
مقابل پیشروی
هر چه بیشتر
دولت در سرکوب
جامعه را
بگیرند.
دفتر
تحکیم وحدت
۲۲ آبان ماه ۱۳۸۷
چند خبر
مروری مختصر بر
وضعیت کارگری
در آذربایجان
سيدعظيم
تبريزي،
کمیته پیگیری
ایجاد تشکل های
آزاد کارگری
8 آبان 1387, بوسيله
ى
دیاکو
در سايت
ببينيد : سلام
دمکرات
جهت بررسي
وضعيت موجود
كارگران در
آذربايجان ،
بايد كنكاشي
هر چند كوتاه
در گذشته
جنبش كارگري و
چگونگي شكلگيري
بنيادين آن
بپردازم. با
ظهوراولين
نشانههاي نظام
سرمايهداري
در كشورمان كه
تقريباً با
اواخر دوران حكومت
قاجاريه همزمان
است. اولين
نطفههاي
اجتماعات
كارگري در
گوشه و كنار
شهرها شروع به
رشد و تكثير
نمود. به علت
سابقه طولاني
عمر نظام
فئودالي
ايران(بيش از
2000سال) ارزيابي
شكلبندي
اجتماعي و
جايگاه
كارگران و شكل
مبارزاتي آنها
در فرم خاصي
از نگرشهاي
منطقهيي جاي ميگيرد
كه در ادامه
به چگونگي آن
ميپردازم.
پس از
انقلاب
مشروطه و
تغيير و تحولات
بنيادين و
سياسي كه خارج
از موضوع
مقاله ميباشد
، به طور همزمان دگرگونيهاي
مهمي در جهان
به وقوع پيوست
. كشور ما به خصوص
منطقهيي كه
ما از آن صحبت
ميكنيم،
يعني
آذربايجان به
علت نزديكي با
كانون اين
تحولات به
لحاظ داشتن
مرز جغرافيايي
و هم چنين
داشتن
ارتباطات
قومي كه بر
اثر جنگهاي
فراوان و
تقسيم بالاجبار
از همديگر
جدا افتاده
بودند مورد
توجه بیشتر
حکومت مرکزی
قرار گرفت و
تحت محافظت
شدید نیروهای
حکومتی قرار
داشت . اما عليرغم
محدوديتهاي
اعمال شده از
طرف دولت،
كماكان اين
رفت و آمدهاي
مرزي گاهگاهي
و تبادلات
بازرگاني و
انتقال صنعت فيمابين
ادامه داشت .
پس از
انقلاب اكتبر
در شوروري
سابق و به
دنبال تاثير
فكري آن در
روشنفكران
ديگر نقاط
جهان و
طبيعتاً در روشنفكران
آذربايجان
پيش زمينه
فشار بيشتر
دولت مركزي و
به دنبال آن
فراهم شدن
ابزار حكومت
ملي
آذربايجان
شكل گرفت. پس از
پيروزي فرقه
دمكرات آذربايجان
به رهبري پيشهوري،
تغييراتي
نسبتاً
بنيادين در سطح
جامعه
آذربایجان به
وقوع پيوست كه
ما در اين
مقاله به طور
گذرا و مختصر
به آن پرداخته
ايم. زمينهاي
كه عمري
دهقانان را
زير يوغ
اربابان برده بود
و آنان با دريافت
كمي از دسترنجشان
زندگی
فلاکتباری
داشتند بين
دهقانان
تقسيم کردند .
سرو سامان
دادن به بينظميهاي
موجود در
جامعه
مخصوصاً
نظارت مستقيم
بر توزيع
ارزاق عمومي
در شرایطی كه
قحطيهاي
مكرر از دوران
جنگ بازمانده
بود. ايجاد ارتش
بومي معروف
به فداييان در
مقابله با
نيروهاي دولتي
و ضد انقلاب
ودفاع از
حکومت آذربایجان ،
ارتشی که از
زحمتکشان آن
جامعه تشکیل
شوده بود .
همچنين
واگذاري
اوراق قرضه در جهت
تحكيم وضعيت
اقتصادي و و
ايجاد كارگاههاي
صنعتي با توان
موجود و كمك
از متخصصين
آذربايجان
شمالي در
صنايع راهسازي
و راهآهن و
كشتيراني
بدين ترتيب
نخستين كارگاههاي
صنعتي در
تبريز راهاندازي
و كارخانجات
نساجي و نخ
ريسي كه قبلاً
ساخته و
به علت مسايل
جنگ جهاني اول
تخريب شده
بودند، روشني
بخش محافل
كارگري و
بازگشت اميد
به اردوي كار
شد. از جمله
كارخانههاي
پشمينهي آذر
كلكتچي و پتو
بافي جهان و در
قسمت توليد
كفش، كارخانه
ظفر با توليد
انبوه و چندين
كارگاه بزرذگ
قاليبافي كه تحت
پوشش دولت به
حمايت از
كارگران به
صورت پرداخت
دستمزد
عادلانه و
استفاده از بهداشت
و درمان و
آموزش رايگان
مشغول به كار
شدند. با
ایجاد اولین
پایه های صنعت
و
راه اندازی
واحدهای
تولید در
آذربایجان ،
کارگران هر صنفی
با تشکیل
تشکلهای
مستقل خود
، نمایندگان
شان را انتخاب
کرده و راهی
مجلس نمودند.
با گذشت يك
سال از
برقراري حكومت
ملي و كسب
تجربيات تلخ و
شيرين از اين
حركت ،
آذربايجان به
عنوان طلايهدار صنعت
در كشور شد.
ويژهگي ديگر
كه باعث تبديل
شدن
آذربايجان به
خصوص شهر
تبريز به مركز
صنعتي شمال
غرب كشور شد،
ناشي از شرايط
حاكم بر
روستائيان
اين مناطق
بوده، چنانچه
به دليل نبودن
راههاي
ارتباطي بين
روستاها و صعبالعبور
بودن جادهها
تا رسيدن
به شهر و در
نتيجه كمبود
امكانات
اقتصادي و
رفاهي و ظلم
اربابان در
روستاها بستر
مناسبي جهت
جذب
روستاييان و
اشتغال در
كارگاههاي
شهري چه به
صورت كارگران دائم
و چه كارگران
فصلي شد.
پس از اين
دوران تا مقطع
سالهاي 1330-1332
اين وضعيت
كماكان ادامه
داشت تا اين
كه نهضت ملي شدن
نفت و به
دنبال آن فضاي
باز نسبتاً مناسب
سياسي ،
كارگران
سراسر ايران
به همراه
نخبگان و
روشنفكران
جامعه با
منافع طبقاتي
خويش هر چه
بيشتر آشنا
شده و به
تشكيلات
سنديكايي كه
در برگيرنده خواستههاي
صنفي آنان
بود، روي
آوردند و با
راديكال شدن
مبارزات مردم
در مقابل رژيم شاهنشاهي،
كارگران نيز
صفوف خود را
بيشتر و محكمترکرده
و خواهان سرنگوني
حكومت شاه
شدند . در اين
بين كارگران
آگاه
آذربايجاني
نيز از
پيشگامان اين
حركت بزرگ بودند
و فعاليت
اتحاديههاي
كارگران
نساجي و چاپخانهها
از آن جمله به
شمار ميآيند.
پس از
كودتاي سنگين
آمريكايي 28
مرداد 32 و با
تثبيت حكومت
ديكتاتوري پهلوي
و مناسبات هر
چه نزديكتر
با
امپرياليسم
آمريكا پايههاي
نظام از هر
جهت تثبيت
و در قدم اول
سركوب
كارگران و
نمايندگان
فكري آنان در
برنامه دولت
پهلوي گنجانده
شد و به دنبال
آنها اعدامهاي
مكرر
روشنفكران و
كارگران به
نام مبارزه با اوباش
و هرج و مرج
طلبي آغاز شد.
پس از سپري
شدن اين دوران
سياه سياستهايي
از طرف دولت
به صورت رفرمهاي
مختلف آغاز شد
تا در تعديل
مبارزات حقطلبانه
مردم اين سرزمين
و به اصطلاح
صاف كردن جاده
جهت عبور از
پل تودههاي
زحمتكش به
وقوع پيوست كه
از آن جمله
رفرم اصلاحات
ارضي سال 41 بود
كه به نام
انقلاب شاه و
مردم يا
انقلاب سفيد
ناميده شد و
هدف آن در
مرحله اول
تحميق تودههاي
دهقاني كه بخش
بزرگي از قدرت توليدي
كشور را در
دست داشتند و
در پشت پرده اين
رفرم جذب
سرمايههاي
اربابان در بخش
صنعت بود. در
نتيجه تقسيم
اراضي مابين
دهقانان ،
آنها وارث
زمينهايي
شدند بدون بذر
و كود و ساير
وسايل جانبي
ديگر و مهمتر
از همه به
دلیل عدم وجود
جاده های مناسب
، حمل محصولات
برداشت شده به
شهرخیلی سخت
ودر مواردی
غیره ممکن بود
. دهقانان بدين
ترتيب پس از
مدتي زمينها
را به حال خود
گذاشته و به
سوي شهرهاي
بزرگ سرازير و اين
بار در سنگري
ديگر و با
مناسبات
پيچيدهتري
زيردست همان
اربابان به
ارتش كارگري پيوستند.
دهقانان به
شرايط مخصوص
خود هر كدام به
بخشي از توليد
جذب گشته و
منتظر به اصطلاح
فردايي بهتر
شدند. قسمتي
از آنها به
صورت كارگران
فصلي مدتي را
كه فصل كاري از
لحاظ آب و
هوايي اجازه
ميداد در
شهرها به كار
ساختماني و
عملگي و مشاغل
سخت تن در
ميدادند و شبها
به صورت جمعي
در كاروانسراها
و يا مهمانخانههاي
كارگري زندگي
ميكردند و پس
از طي شدن فصل
كاري به
روستاهاي خود
بازميگشتند
تا اندك درآمدي
را كه با خود
داشتند جهت
امرار معاش خانوادههاي
خويش ببرند كه
اين قشر از كارگران
تقريباً فاقد
هر گونه
تشكيلات فكري و
صنفي بودند.
عده ای ديگر
به علت بُعد مسافت
و فقر مطلق
خانواده خود و
يا اختلافات منطقه
ای مجبور به
كوچ دائمي به
شهرها شدند
و پس از سپري
شدن فصل كاري
به دورهگردي
و كارهاي
انگلي ديگر در
شهرها ميپرداختند
و محل سكونت
اين قشر بيشتر
حاشيه شهرها و
مناطق پست
شهري بود.
تقريباً در
سالهاي 1350 به
بعد اكثر
روستاهاي
آذربايجان به
دلايلي كه
گفته شد خالي
از سكنه گشت
و كوچهاي
وسيعتري به
شهرها آغاز شد
و جابهجايي
آمار ساكنين
روستاها و شهرنشيني
به قوع پيوست.
در اين سالها
به دنبال
سياستهاي
مدرنسازي و
در پشت آن مناسبات
وابستگي هر چه
بيشتر به
امپرياليستها
و ورود صنایع
منتاژ شروع و
در راستاي
اين سياستها
كارخانجاتي
از قبيل
تراكتورسازي
و ماشينسازي
و كارخانجاتي
چند از اين
قبيل در شهر
تبريز ايجاد و
بافت كارگران
دائمي در شهر
تبريز را محكمتر كردند
و در نتيجه
آذربايجان
تقريباً به يك
قطب صنعتي
نزديك شد. در
نقاط ديگر شهر كارگاههاي
قاليبافي كه
ريشه در صنعت
روستايي شهري
اين مناطق را
داراست با
سرعت بيشتري
شروع به رشد كرد.
خانوادههاي
فقير روستايي
و شهري جهت
كمك به اقتصاد خانواده
به علت نداشتن
سرمايه و
ابزار كار لازم
جهت توليد فرش
، جذب كارگاههاي قاليبافي
شدند .
کارگران این
کارگاه ها را
بیشتر بچهها
و زنان تشكيل
ميدادند كه با
دستمزدهاي
بسيار پايين و
تحت سختترين
شرايط كاري به
لحاظ زيست
محيطي و
اخلاقي مشغول
به كار شدند .
ميتوان از آن
جمله به
كارگاه بزرگ
جوان يا شهباز
در تبريز اشاره
كرد كه جهت
تنبيه
كارگران
علاوه بر انواع
سوءاستفادهها
و تنبيهات
بدني و كودكآزاري
، داراي زندانهاي
شخصي نيز بودهاند
كه هر گونه
اعتراضي از
سوي كارگران اين
كارگاهها در
چهارچوب
كارگاههاي
مذكور خفه و
با حمايت
نيروي سركوب
كه هميشه حامي
سرمايه بودهاند
سركوب ميشدند.
در كنار صنعت
قاليبافي
كارگاههاي
چرمسازي و دباغي
به عنوان پيش
شرط صنعت كفش
در منطقه داير
بود. صنعت كفش
به دليل وجود
صنعت چرمسازي
كه خود نشأت
گرفته از بافت
روستايي و دامداري
آذربايجان از
رونق و شهرت خاصي
برخوردار بود
كه از آن جمله
كارخانه خسروي
كه عمر آن به
بيش از 60 سال ميرسيد،
ميتوان، نام
برد. چرمسازان
ديگري در
مناطق مختلف
شهر از جمله
محله چوستدوزان
و منجم تبريز
كه نزديك
كشتارگاه
بود، مشغول به
كار بودند.
مجموعه آنها پس
از انقلاب در
شهر صنعتي
مايان، مجتمع
گشته و اكنون
يكي از مناطق
كارگري شهر تبريز
است.
كارخانجات
بعدي كه به
تدريج بر تعدادشان
افزوده شد، هر
يك به نوعي به صنايع
وابسته و
مونتاژ كشور
تبديل شدند.
تعدادي از آنها
به كشورهاي
غربي مانند آلمان،
فرانسه،
انگليس و
تعدادي به جهت
ارزان بودن
انتقال
تكنولوژي به
شرق وابسته شدند.
مانند
كشورهاي
روماني،
مجارستان، چكواسلواكي
و آلماني شرقي
با شروعه اعتراضات
مردم در سال 56 و57
كارگران اين
كارخانجات به
همراه ديگر
كارگران كشور
به سيل
عظيم مردم
پیوستند. این
کارگران در
صنوف منظم و
مستقل
كارخانجات
خود در
تظاهرات فعالانه
شرکت کردند .
پس از
انقلاب57 فصل
جديدي از
مبارزات
كارگران جهت
رسيدن به مطالبات
و خواستهای
شان آغاز شد و
کارگران با باز
شدن فضای
سیاسی جامعه
برای ایجاد تشکل
های خود اقدام
کردند.از جمله
تشكيل شوراها
و سنديكاها و
اتحاديه
مستقل كارگري را
ميتوان
برشمرد كه هر
يك از بخشهاي
كارگري در این
تشکل ها با
مسائل صنفي
خود آشنا و
در جهت
شكوفايي آنها
به فعاليت
پرداختند.
متاسفانه
کارگران به
علت تشتت موجود
در سطح جامعه،
خيلي زود با
سدها و موانع
جدي روبرو شده
وبه دلیل كمعمق
بودن داشتههاي
موجود ذهني
شان و همچنین
نداشتن تجارب
قوي در زمينه
تشكلات
كارگري به صورت
علني و
قانوني،
مجبور به عقبنشيني
و دچار سركوب
شديد گشتند.
به موازات اين وضعيت
در تمامي
كارخانجات
حراست و شوراي
اسلامي كار و
انجمنهاي
اسلامي ، در
لباس خانه
كارگر دست به
تسويه حساب
گسترده با
كارگران آگاه
نمودند و به
هر بهانهاي دستهدسته
كارگران را به
خيل عظيم
بيكاران
اضافه كردند.
به دنبال
اين سلسله اقدامات،
هر روز با وضع
قوانين ضد
كارگري بر فشار
خود افزودند
از آن جمله
عقد قراردادهاي
موقت و 90روزه و
سپس 29 روزه به
جاي
قراردادهاي
رسمي و طولاني
مدت بود. اين
كار بيشتردست
بخش خصوصي را
در به كارگيري
سهل و آسان اين
طبقه و فشار
مضاعف تحت
اين قوانين را
باز گذاشته
است. چنانچه
كارفرمايان
ميتوانند
راساً بدون
هيچ مانع
قانوني
كارگران را با
هر مزدي و از
هر سني
استخدام و از
كار اخراج
كنند. كارگران
بخش خصوصي در
چنان موقعيتي
قرار گرفتهاند
كه از فرداي
خويش مطمئن
نيستند. نداشتن
امنيت شغلي،
برخوردار
نبودن از هر
گونه بيمه
چنانچه
شاهديم با
اعزام
ماموران اداره
بيمه كارگران
كارگاهها به
زيرزمينها و
جاهايي به دور
از چشم
مامورين برده ميشوند
تا به زندگي
مشقت بار و
مبهم خويش همچنان
ادامه دهند.
تازه اين
قوانين در مورد
كارگاهها با
كارگران كمتر
از 10 نفر
كاملاً عادي
است كه مشمول
بيمه نميشوند. بر
اثر اين اخراجهاي
مستمر هر روزه
شاهد صف طويلي
از كارگران در
ادارههاي
كار شهرستانها
جهت روشن شدن
وضعيت خويش كه
آن هم معلوم
نيست چه وقت و
چطور به كار آنها
رسيدگي خواهد
شد؟! هستیم . به
علاوه سياستهاي
غلط اقتصادي
كه ناشي از اقتصادي
سرمايهداري
و تجاري ميباشد،
دستدر دست هم
داده و تمامي
كارخانجات در سرتاسر
ايران را در
آستانه
تعطيلي و
ورشكستگي
قرار داده اند
همچون صنعت
نساجي كه يكي
از بزرگترين
و قويترين
صنايع موجود
در كشور ما به
شمار ميرفت.
از سال 1370 شروع
به از بين
رفتن تدريجي
كرده و الان
در سال 86
تقريباً قريب
به 90 درصد
صنايع نساجي
در حال نابود
شدن و اكثر
كارخانجات آنها
جهت آپارتمانسازي
مهيا ميشوند.
از جمله
كارخانجات
نساجي
مازندران(بهشهر-
قائمشهر) با
بيش از 50سال
سابقه كار و
نزديك به
حدود 10000 كارگر
تقريباً
توليد شان به
زير 10درصد
رسیده است .
كارخانجات چيتري-
چيت سازي
تهران كه
زماني
كارگران آنها
پرچمدار
مبارزه در سالهاي
42،32و
57 بودند به
تعطيلي كامل و
نساجي كاشان و
زايندهرود
اصفهان و
سيمين و
كارخانجات ديگري
تقريباً بيشترین
خطوط خود را
تعطيل و
كارگران را از
كار بيكار
نمودهاند. در آذربايجان
نيز كارخانه
نختاب
فيروزان به طور
كامل تعطيل و
تمامي
كارگران كه
متجاوز از 400
نفر بودند،
مدتها با
خانوادههايشان
جهت احقاق
حقوق خود،
جلوي درب
كارخانه تجمع
و بر عليه
سياستهاي ضد
كارگري
مسئولان
معترض بوده
وخواهان پرداخت
دستمزدهاي معوقه
خويش بودند.
کارگران
كارخانه پشم
پتوي تبريز كه
بيش از نيمي
ازآنها اخراج
شده بودند
هر روز مقابل
كارخانه تجمع
کرده و دست به
اعتراض می زدند
كه با دخالت
نيروي انتظامي
پراكنده و باز
فردا در مقابل
كارخانه جمع
ميشدند.
كارخانه حوله
لاله يا برق
لامع سابق به
علت واقع شدن
در بهترين
موقعيت مكاني
جهت آپارتمانسازي
اعلام ورشكستگي
كرده و
كارخانه را كه
زير پوشش
بنياد
مستضعفان
قرار داشت،
تعطيل كرده و
به فعاليت
نزديك به نيم
قرن خود پايان
داد. اينها
هم مرهون كار
جمعي دلالان بينالمللي
وابسته به
سرمايه تجاري
بودند كه با تعطيلي
كارخانجات
بسيار،
واردات منسوجات
از كشورهاي
پيشرفته
سرمايهداري
به كشور، به
بهاي بيخانمان
شدن هزاران
نفر از
كارگران به
همراه
خانوادههايشان
شد. با خسارت
ديدن بخش
نساجي هزاران
هزار پنبه كار
در سرتاسر
مناطق پنبهكاري
از جمله دشت
گرگان و دشت
مغان با صدمات
جدي روبرو شده
و يا مجبور به
ترك ديار گشتهاند
يا مزارع پنبه
تبديل به
جاليز كاري
شده است. در بخشهاي
ديگر صنعت نيز
وضع بدين
منوال است.
چنانچه با
سرازير كردن
اقلامي از قبيل
لوازم خانگي،
لباس و كفش از
چين به قيمت ارزان
و تعرفههاي
بسيار پائين
گمركي هزاران
كارگر خياط،
كفشدوز و...
بيكار و
كارگاههايشان
را تعطيل كردهاند.
اين نتيجه
سياستهاي
دلالي سرمايهداران
امروزي ايران
است. کارگران
باید یک دل و
یکصدا برای
رهائی از فقر
و فلاکتی که
گریبان شان را
گرفته وساختن
دنيايي بهتر،
دست بهدست هم
داده و اعتراض
خود را به
قوانين ضد
كارگري موجود
كه به دنبالهروي
از سياستهاي جهانيسازي
و پشتوانههاي
مالي آنها يعني
صندوق بينالمللي
پول و بانك
تجارت جهاني و
نيروهاي حامي
آنها و ديگر
ارگانهاي
سركوب است به
گوش جهانيان
برسانيم.
به اميد
فرداي بهتر!
بازداشت شرکت کنندگان در مراسم یادبود ستارخان
23 آبان 1387
عصر
بیست و سوم
آبان ماه،
تعدادی از
شرکت کنندگان
در مراسم
بزرگداشت
ستار خان
دستگیر شدند.
این
مراسم که همه
ساله بر سر
مزار سردار
مشروطیت و در
بزرگداشت وی
در شاه
عبدالعظیم
حسنی برگزار
می شود امسال
با برخورد
ماموران
امنیتی مواجه
گردید.
از
جمله بازداشت
شدگان در این
مراسم
"عبدالله
عباسی جوان" استاد
دانشگاه شهید
رجایی،"حسین
حسینی" دبیر
اسبق انجمن
اسلامی
آموزشکده
رازی شهر اردبیل
و "فیروز حسین
پور" می باشند
که پس از دستگیری
به مکانی در
اطراف حرم شاه
عبدالعظیم و
سپس به زندان
اوین منتقل
شدند.
مهندس
عباسی جوان
سال گذشته نیز
در منزل
مسکونی خود در
تهران دستگیر
و مدت 130 روز در
بند 209 در
بازداشت به سر
برد وی سپس از
سوی شعبه 15
دادگاه
انقلاب تهران
به 6 ماه حبس
محکوم شد..
حسین
حسینی نیز در
ابتدای تیر
ماه امسال، به
مدت یکماه در
بازداشتگاههای
اداره
اطلاعات نقده(سولدوز)
و اردبیل در
بازداشت بود.
دیگر
بازداشت
شدگان که
تعداد آنها
حداقل به 10 نفر
می رسید در
ساعات
انتهایی شب
گذشته آزاد شدند.گفته
میشود که تلفن
همراه این
افراد توسط ماموران
امنیتی ضبط
گردیده و به
آنها برگردانده
نشده است.
کمیته
گزارشگران
حقوق بشر
اؤیرنجی
نیوز: www.oyrenci.com
٢٤ آبان
١٣٨٧ - ١٤
نوامبر ٢٠٠٨
اؤیرنجی
نیوز: ایراندا
اؤتن عصرین
اوللرینده
باش توتان مشروطه
حرکاتینین
لیدئری
ستارخانین
وفاتینین 94-جو
ایلی ایله
باغلی آنیم
مراسیمینه
توپلاشان
آذربایجانلیلارلا
بو اؤلکهنین
حقوق-محافظه
اورگانلارینین
امکداشلاری
آراسیندا
قارشیدورما یارانیب.
ایرانداکی
منبعلردن
وئریلن
معلوماتا
گؤره،
نویابرین 13-ده
تئهرانین شاه
عبدوالعظیم
زیارتگاهیندا
کئچیریلن
آنیم
مراسیمینه
توپلاشان
آذربایجانلیلاردان
تدبیرین
داغیلماسی
طلب اولونوب.
مراسیمی
انگللهمک
اوچون بوتون
واسطهلردن
ایستیفاده
ائدن
حقوق-محافظه
اورگانلارینین
امکداشلاری
تدبیره
قاتیلماق
ایستهین
آذربایجانلیلاری
مزارلیغا
چاتماغا
ایمکان وئرمهییبلر.
تدبیره گلن
آذربایجانلیلار
مزارلیغین
یاخینلیغیندا
اوتوبوس و دیگر
نقلیات واسطهلرینه
میندیریلهرک
مجبوری
شکیلده اراضیدن
اوزاقلاشدیریلیبلار.
ستارخانین
مزاری
اوزرینه
توپلاشان ضیالیلار
و
آذربایجانلیلارین
حقوقلاری
اوغروندا
حرکاتین فعاللاری
ایسه پولیس
طرفیندن
هوجوما معروض
قالیبلار.
بیر قیسیم
مراسیم
ایشتیراکچیسی،
او جملهدن ده
میللی فعاللار
عبدالله
عباسی جاوان،
حسین حسینی،
فیروز
حسینپور
ایران
اینفورماسیا
ناظرلیگینین
(اطلاعات)
امکداشلاری
طرفیندن حبس
ائدیلیبلر.
اونلارین
تئهرانداکی
"ائوین" حبسخاناسینا
آپاریلدیغی
بیلدیریلیر.
حبس اولونانلاردان
بعضیلری
آخشام ساعاتلاریندا
سربست
بوراخیلسالاردا،
اونلارا
مخصوص موبایل
تئلئفونلار
قایتاریلماییب.قاینار
بازداشت
فيروز يوسفي فعال ترک در
تهران
فيروز
يوسفي
نويسنده و دانشجوي
دانشگاه پيام
نور تهران و
از فعالان
جنبش موسوم به
حرکت ملي
آذربايجان به حکم
قاضي متين
راسخ بازپرس
شعبه يک امنيت
دادگاه
انقلاب ، در
تاريخ 25 آبان
ماه سال جاري
توسط ماموران
وزارت
اطلاعات در
تهران دستگير
و روانه بند
دويست و نه
زندان اوين
گرديد.
يوسفي يکي
از فعالين
فرهنگي کرج مي
باشد و احتمال
مي رود
دستگيري وي در
تداوم سرکوب
فعالان مدني
آذربايجاني
که در طي روزهاي
اخير سير
صعودي يافته
است
باشد
مجموعه
فعالان حقوق بشر
-------------
فعال
دانشجوئی
آذربایجان
سیروس حسین
نژاد در
تهران
بازداشت شد
سیروس
حسین نژاد
دانشجوی سال آخر
رشته
میکروبیولوژی
دانشگاه آزاد
واحد شمال
تهران و از
فعالین حرکت
ملی
آذربایجان
از عصر روز
پنجشنبه 23
آبان و بعد از
حضور در مراسم
ستارخان در
تهران بازداشت
شده و تاکنون
هیچ خبری از
محل نگهداری
نامبرده
منتشر نشده
است.
بنا به
گزارش منابع
نزدیک به سایت
اویرنجی وابسته
به جنبش
دانشجوئی
آذربایجان،
سیروس حسین
نزاد پیش از
این نیز به
اتهام حضور در
سلسله
قیامهای ملی
آذربایجان در
اردیبهشت و خرداد
1385 بازداشت و
بمدت 40 روز در
بازداشتگاه
انفرادی
زندان اوین
تحت شکنجه های
روحی و جسمی
قرار داشته
است.بعلت این
حضور در
زندان، وی
بمدت یک ترم
از تحصیل معلق
نیز شده بود.
هم اینک خانواده
وی بشدت نگران
وضعیت فرزند خویش
می باشند.
تلاش برای
اطلاع از محل
نگهداری و
آخرین وضعیت
وی تاکنون بی
نتیجه بوده
است.
خاطر
نشان می شود
بعد از آزادی
موقت تعدادی
از فعالین
مدنی بازداشت
شده در ماههای
اخیر موج جدیدی
از بازداشت
های خودسرانه
فعالین حرکت ملی
آذربایجان و
به ویژه
دانشجویان
شروع شده است.
میللی
حرکت یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۷:
هاشم
برزگرزاده(ياشار
گونيلي) فعال
حرکت ملي
آذربايجان و
دانشجوي حقوق
دانشگاه پيام
نور تهران از
روز يکشنبه
مورخه 19/8/87 به
دستور قاضي
متين راسخ
رياست
بازپرسي شعبه
يک امنيت
دادگاه
انقلاب تهران
بازداشت و به
بند 209زندان
اوين منتقل
شده است.
همسر آقاي
برزگرزاده
روز جاري
مورخه 26 آبان ماه
در پي مراجعه
به شعبه مذکور
و پس از
ملاقات با
قاضي متين
راسخ از
انتقال آقاي
برزگرزاده به
بند 209 زندان
اوين مطلع
گرديد .
همسر نگران و
پيگير سرنوشت
آقاي
برزگرزاده در
شعبه مذکور
مورد بي
احترامي قاضي
متين راسخ
قرار گرفتند ،
آقاي راسخ در
پاسخ
پيگيريهاي
آنان اعلام
نمود "ضمن عدم
پاسخگويي به
سئوالات شما ،
در حال حاضر
پرونده ناقص
مي باشد و هز
زمان پرونده
تکميل شد و
نياز بود با
شما تماس
خواهيم گرفت"
و سپس ايشان
را از شعبه
مذکور به
بيرون هدايت نمود.
لازم به ذکر
است هاشم
برزگرزاده
يکي ازفعالين
مدني
آذربايجاني
است که در
مناطق کرج و
تهران به
فعاليتهاي
فرهنکي و هويت
طلبانه مي
پرداخته است ،
خانواده وي از
دستگيري او در
چند ماه گذشته
وضرب وشتم وي
توسط چند موتورسوار
در هفته هاي
اخير خبر مي
دهند
سیروس حسین
نژاد، فعال
هویت طلب حرکت
ملی آذربایجان،
مجددا در
تهران
بازداشت شد
یکشنبه
۲۶ آبان ۱۳۸۷:
اویرنجی
نیوز: سیروس
حسین نژاد
دانشجوی سال آخر
رشته
میکروبیولوژی
دانشگاه آزاد
واحد شمال
تهران و از
فعالین حرکت
ملی آذربایجان
از عصر روز
پنجشنبه 23
آبان و بعد از
حضور در مراسم
ستارخان در
تهران
بازداشت شده و
تاکنون هیچ
خبری از محل
نگهداری
نامبرده
منتشر نشده
است.
بنا به
گزارش منابع
نزدیک به سایت
اویرنجی وابسته
به جنبش
دانشجوئی
آذربایجان،
سیروس حسین
نزاد پیش از
این نیز به
اتهام حضور در
سلسله
قیامهای ملی
آذربایجان در
اردیبهشت و
خرداد 1385
بازداشت و
بمدت 40 روز در
بازداشتگاه
انفرادی
زندان اوین
تحت شکنجه های
روحی و جسمی
قرار داشته
است. بعلت این
حضور در زندان،
وی بمدت یک
ترم از تحصیل
معلق نیز شده
بود. هم اینک
خانواده وی
بشدت نگران
وضعیت فرزند
خویش می
باشند. تلاش
برای اطلاع از
محل نگهداری و
آخرین وضعیت
وی تاکنون بی
نتیجه بوده
است.
خاطر
نشان می شود بعد از آزادی
موقت تعدادی
از فعالین
مدنی بازداشت
شده در ماههای
اخیر موج
جدیدی از بازداشت
های خودسرانه
فعالین حرکت
ملی آذربایجان
و به ویژه دانشجویان
شروع شده است.
ژورنالیستین
نئیه گؤره حبس
اولوندوغو بللی
دئییل
آزادلیق
رادیوسو -
خدیجه
اسماعیل اووا
ایراندا
آذربایجانلیلارین
میللی حقوقلاری و قادین
حاقلاری
اوغروندا
حرکاتلارین
فعالی،
ژورنالیست
شهناز غلامی
نویابرین
۹-دان ۱۰-آ
کئچن گئجه حبس
اولونوب.
ایراندا
آذربایجانلی
سیاسی محبوسلارین
مدافعه
آسسوسیاسیاسی
(آداپ) ژورنالیستین
عائلهسینه
ایستینادن
بیلدیریر کی،
غلامی حبس
اولونارکن
ائوینده
آختاریش
آپاریلیب. حبسخانایا
سالیندیقدان
سونرا ایسه
اونا قوهوملاری
و وکیلله
گؤروش
ایمکانی
وئریلمهییب.
غلامینین
هانسی
اتهاملا حبس
اولوندوغو دا بللی
دئییل. ایکی
آی اول تبریز
اینقیلاب
محکمهسینین
۱-جی
شعبهسی
غلامی یه
دؤولت
قورولوشونا
قارشی
تبلیغات
اتهامی ایله ۶ آی
حبس جزاسی
وئرمیشدی.
غلامی حؤکمدن آپئللیاسیا
( تجدید
ظر) شیکایتی
وئریب. حؤکمون
قوهیه مینمهسی
اوچون اونا آپئللیاسیا
محکمهسینده
باخیش باشا
چاتمالیدیر.
بونلاری
«آزادلیق»
رادیوسونا تبریزلی
ژورنالیست
حسن ارک دئییب:
«اگر
قرار اولسا بو
حؤکمه گؤره
توتاردیلار، بو جور
گئتمزدیلر.
احتیمال
ائتمک اولار
اونو باشقا
بیر اتهاملا
حبسه سالیبلار».
حسن
ارک دئییر کی،
شهناز غلامی نین
حبسینه سبب
اونون سون
زامانلار میللی
حقوقلار
اوغروندا
حرکاتین فعالی غلامرضا
امانی نین
آوتوموبیل
قزاسیندا
اؤلومو
ایله باغلی
ایرهلی
سوردوگو
احتیماللار
اولا بیلر:
«خانیم
شهناز غلامی
بئله
دوشونوردو
کی، مهندیس
امانی نین
دوشدوگو آوتوموبیل
قزاسی خصوصی
آداملار،
احتیمال کی،
دؤولت
آداملاری
طرفیندن
تشکیل
اولونوب.
بیزیم ده
حکومتین
نظرینجه،
بئله فیکیرلر
سؤیلمک
ایغتیشاش
سالماق،
اجتماعی
فیکرده تشویش
یاراتماق
ساییلیر. اولا
بیلسین کی،
شاهناز
قولامینی
بو
فیکیرلرینه
گؤره حبس
ائدیبلر».
شاهناز
غلامی بو
احتیماللاری
مؤلفی
اولدوغو ««azarwomen»» بلوقوندا
دا درج ائدیب.
حسن
ارکین
سؤزلرینه
گؤره،
عمومیتله،
شهناز
غلامی
فعال قادین
اولدوغو
اوچون تعضییقلره
معروض قالیر:
«قادینلارین
حاقلاری
اوغروندا
چالیشیر. آذربایجان
میللی حرکاتی
- بیزیم
حریتیمیز، دیلیمیز،
مدنی حاقلاریمیزلا
باغلی
یازیلار
یازیر.
اساساً،
ژورنالیست
کیمی فعالدیر.
قادین مسئلهلری
ایله باغلی
بیر وئب-صحیفهسی
واردی، اوردا
و موختلیف
قزئتلرده
یازیر.
عمومیتله چوخ
چالیشقان بیر خانیمدیر.
اونا گؤره ده
فعالیتی نظره
تئز چارپیر».
شاهناز
غلامی خالق
موجاهیدلر
حرکاتیندا سیاسی
فعالیتینه
گؤره ۱۹۸۹-جو
ایلدن ۱۹۹۴-جو
ایله دک حبسده
اولوب. ۲۰۰۷-جی
ایلین
ماییندا
ایسه او،
«ایران»
قزئتینده
آذربایجانلیلاری
تحقیر ائدن
کاریکاتورا
ایله باغلی
اعتراضلارین
ایل دؤنومونده
ایشتیراکینا
گؤره ده بیر
آی حبسده
ساخلانیلمیشدی. شهناز غلامی ««azarwomen»» بلوقونون
یارادیجیسی
و ایراندا
قادین
ژورنالیستلر
آسسوسیاسیاسینین
(«رزا») عضوودور.