مصاحبه واحيد قاراباغلي, سخنگوی انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران

بی توجهی روشنفکران فارس به مسایل ملی به طور عام، و مسایل آذربایجان به طور خاص، یکی از نگرانی‌های عمده‌ی آذربایجانی‌ها در ایران است. بسیاری از روشنفکران فارس با حرارت از حقوق بشر و دموکراسی در ایران سخن می‌گویند، اما هنگامیکه مساله‌ی حقوق ملی اقوام و ملل غیر فارس در ایران مطرح می‌شود، به این امید که با مسکوت گذاشتن آن، مساله خود به‌خود از میان خواهد رفت، سکوت اختیار می‌کنند. ( حتی افر ادی مانند شیرین عبادی "برنده جایزه نوبل" یا "اکبر گنجی" در مورد مسائل آذربایجان و بویژه فعالین بازداشت شده آذربایجانی تاکنون حتی یک موضع گیری نکرده اند



مصاحبه اختصاصي آژانس ايران خبر با آقاي واحيد قاراباغلي, سخنگوی انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران – آداپ و مدیر سایت حقوق بشری ساوالان سسی :

آقاي قاراباغلي با تشكرازوقتي كه دراختيار ما گذاشتيد ميخواستيم كه به عنوان اولين سئوال ازشما بپرسيم كه :

1- چه فشارهايي روي مردم آذربايجان است؟

وضعیت آذربایجان در شرایط موجود و پیش از این نیز از لحاظ سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی تفاوتهایی با سایر نقاط ایران داشته و دارد. بدین معنی که اگر مردم آذربایجان در برخی مسائل اجتماعی و حقوق شهروندی نقطه مشترکاتی با سایر مردم ایران دارند، اما به لحاظ فرهنگی، سیاسی، حقوقی و مدنی و اجتماعی شرایط مختص به خود را دارا هستند در طی حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی ملت آذربایجان در موضاعاتی نظیر حقوق زبانی و فرهنگی شاهد بروز ظلم و ستم ملی بوده اند .نقض حقوق بشر در آذربایجان هنوز که هنوز است در پس مصلحتهای سیاسی و بایکوت خبری رسانه ای مرگز گرا و فارس گرا مخفی مانده و یا در اغلب موارد انعکاسی خلاف واقعیت داشته است. اقتصاد، زبان، تاریخ، فرهنگ، موسیقی، هنر و شخصیت‌ها و بناهای تاریخی آذربایجان مورد بی مهری ها قرار گرفته است. اقتصاد و بافت اجتماعی‌ به‌شدت افت کرده ‌است. صنایع مادر، مولد و اشتغال زا در آذربایجان جایی ندارند. در اثر عدم سرمایه گذاری آذربایجان شاهد مهاجرت گسترده ساکنان خویش است.

حقوق اولیه‌ انسانی آذربایجانیها به رسمیت شناخته نمی شود و مساله ممنوعيت آموزش به زبان ترکي در کنار نقض روزمره حقوق انساني میلیونها آذربایجانی مشکل عمده و ریشه ای آنهاست. تنها زبان رسمی در ایران زبان فارسی است و برخلاف اصول مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی (اصل 15 قانون اساسی)، سایر زبانها در مدارس تدریس نمی‌شوند. کودکان آذربایجانی در ایران در بدو ورود به مدرسه مجبورند که‌ با زبان تحمیلی و غیر مادری آموزش ببینند که این امر تاثیر عمده ای در افت تحصیلی آنان داشته است و تحقیقات علمی موید این موضوع می باشد. آموزش بزبان غیر ترکی روند آسیمیلاسیون ملت آذربایجان را تسریع بخشیده و بدین ترتیب گامهای ابتدایی نسل کشی زبانی ملت آذربایجان برداشته شده است. عدم تدریس زبان ترکی آذربایجانی موجبات مرگ زبان را فراهم می‌آورد. ممنوعيت نامگذاري کودکان و اماکن عمومي به زبان ترکي، تغيير اسامي تاريخي شهرها، کوهها، رودها و ...همه و همه در حقیقت از تداوم «تهاجم فرهنگی و نسل کشی زبان» نسبت به ملت آذربایجان حکایت دارند.

2- فعالين آذربايجان درخواست و خواسته شان چيست؟

در طول قرن بیستم، هرگاه که کنترل آزادی بیان از سوی حکومت مرکز ی کاهش یافته،" مثل دوران اوایل انقلاب،" آذربایجانیها از این فرصت برای ابراز هویت آذربایجانی خود استفاده نموده و خواستار افزایش حقوق فرهنگی ملی شده اند.

در همین راستاست که هم اکنون حرکتی در آذربایجان جریان دارد که از آن بعنوان «حرکت ملی آذربایجان» یاد می شود. حرکت ملي آذربايجان جنبشي است که در مقابل واقعیت و عینیت حاکم بر آذربایجان که همانا سیاستهای تبعیض ملی باشد، شکل گرفته است. این جنبش جنبشی‌ است مدنی و بر مبنای حقوق دموکراتیک انسانی و خواستار تامین شرایط مناسب برای رشد و توسعه جامعه آذربایجان است. فعالین این حرکت، خواست خود را حفظ هویت متمایز آذربایجانی و احقاق حقوق ملت ترک آذربايجان آنچه را که در قانون اساسی کشور و منشورهای بين المللی حقوق بشر آمده است بیان می کنند. فعالین آذربایجانی اعتقاد دارند: سیاست‌های اقتصادی حکومت مرکزی در تخصیص امکانات و بودجه مملکتی به‌شدت تبعیض‌آمیز است و باعث رکود اقتصادی منطقه شده است. از پتانسیل جغرافیائی آذربایجان و اهمیت تاریخی تجارت و صنعت در آن هیچ بهره‌وری نشده و سیاست مدونی برای توسعه صادرات و احداث راههای جدید و مناطق آزاد تجاری-صنعتی، وجود ندارد. سیستم عقب‌مانده آموزش و پرورش در ایران باعث افت تحصیلی در آذربایجان شده و به ماندگاری بی‌سوادی و کم سوادی در این منطقه کمک کرده است. انتصاب مدیران دولتی غیر بومی و ناآشنا به مسائل منطقه از سوی ارگانهای مرکزی یکی از دلایل سوءمدیریت منطقه‌ای را فراهم کرده است. حکومت مرکزی نه تنها هیچ کمکی به حفظ و توسعه ادبیات و زبان و فرهنگ آذربایجان نکرده، بلکه با سیاست‌گذاریهای آشکار و پنهان خویش سعی در امحا و نابودی آن دارد و علاقه‌مندان به حفظ مختصات هویت ملی را با اتهام پان‌ترکیست و تجزیه طلب تحت پیگردهای قانونی قرار داده است. اجازه برگزاری مراسم بزرگداشت بابک و دیگر مراسمات مشابه داده نمی شود. در رسانه ها و کتب درسی تبلیغات ضد ترک جریان دارد و...

3- چرا فعالين آذربايجان دستگير و روانه زندان مي شوند؟

متاسفانه ما روزانه شاهد موارد نقض گسترده حقوق بشر هم چون بازداشتها، محاکمات، کنترلهای امنیتی و برخوردهای قضایی خارج از قانون با فعالیتهای سیاسی، مدنی، روزنامه نگاران، دانشجویان و زنان و ...در آذربایجان هستیم. حاکمیت فعالین آذربایجانی را که در مناسبت های مختلف و با روشهای های مدنی و مسالمت آمیز خواستار دستیابی به ابتدائی ترین حقوق خود هستند، سرکوب نموده و در این راه از هیچ برخوردی دریغ نمی کند. حتی روحانیون آذربایجانی که در جهت احقاق حقوق اولیه و انسانی آذربایجانیها سخنرانی می کنند را دستگیر و زندانی می نماید. به نظر من رواج عقلانیت در بین هویت‌خواهان ترک آذربایجانی که خواستار رسمی شدن زبان ترکی در ایران و احقاق سایر حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ترک‌های ایران هستد، از دیدگاه حکومت منفی تلقی شده است؛ زیرا بزرگ‌ترین حُسن این حرکت، همان مدنی بودن و مسالمت‌آمیز بودن آن است و حکومت مایل است این حرکت خود جوش و ملی آذربایجانیها را به سوی رادیکالیزم سوق دهد تا بهانه‌های بیشتری برای سرکوب آن داشته باشد. مطالبات ملت آذربایجان سالهاست که روی هم انباشته شده و به جای اینکه این مطالبات پاسخی عقلایی داده شود با اتهاماتی نظیر تجزيه طلبی يا پان ترکيستی مورد سرکوب قرار می گیرند.

البته باید گفت فعالان حقوق مدنی آذربایجانی با فشاری دو چندان روبرو هستند. یکی همان سرکوبی است که شامل حال کلیه ایرانی‌های تلاشگر برای حقوق بشر می شود و همه افراد اعم از زن و مرد و دانشجو و کارگر و معلم و ... را در بر می گیرد. چرا که نظام مسلط تنها راه حفظ قدرت خود را در سرکوب حقوق مدنی آحاد جامعه می بیند. دیگری تنها متوجه فعالان حقوق آذربایجانی می‌شود چرا که اینها به مجرد ابراز نظر با برچسب تجزیه طلبی مواجه می‌شوند و در نتیجه علاوه بر سرکوب دستگاه‌های امنیتی و قضایی باید سکوت دیگر بخش‌های فعال جامعه در مقابل سرکوب خود را نظاره گر باشند.

سانسور بسیار شدیدی در مورد اخبار آذربایجان وجود دارد به نحوی که ما مجبوریم دست و بال خبر را بزنیم در غیر این صورت این خطر وجود دارد که کل متن خبر انتشار نیابد! و تنها با حذف نام آذربایجان، هویت طلب و ...کمی شانس منتشر شدن پیدا می‌کند. لذا ما اجبارا نام منطقه را و علت بازداشت را حذف می‌کنیم تا حداقل بطور ناقص هم که شده، بتوانیم خبر را منتشر نماییم.

4- مختصري از موج دستگيري هاي فعالين آذربايجان از خرداد ۸۵ به بعد برايمان بگوييد؟ در حال حاضر كدام فعالين در زندان هستند؟

حکومت جمهوری اسلامی ایران در دو سال گذشته برای جلوگیری از تکرار اعتراضات خرداد ماه ۸۵ در آذربایجان طرحهای بسیار بی رحمانه ای را به اجرا گذاشته است. فعالان مدنی، اجتماعی و سیاسی از امکان فعالیت آزادانه برخوردار نیستند. آنها با بازداشت و زندان و حبس روبرو می شوند و احضار به دادگاه ها، امری روزمره و عادی مبدل شده است. نقض حقوق اساسی، انسانی، آزادیهای بیان و مطبوعات و حقوق شهروندی مردم آذربایجان کماکان ادامه دارد و وضعیت رو به وخامت گراییده است. در خصوص صدور احکام حبس سیاسی، تعداد احکام صادره و مدت محکومیت برای فعالین سیاسی، فرهنگی و هویت طلب افزایش یافته است. فعالیتهای مدنی و مسالمت آمیز نیز با خطرات خاص خویش همراه گشته است. فعالیتهای روزنامه نگاری، مطبوعاتی و روشنگری در آذربایجان بحرانی شده است. موج سرکوب نویسندگان، روزنامه نگاران، دانشجویان و فعالان سیاسی-اجتماعی روز به روز ابعاد و شکل های گوناگون به خود می‌گیرد. تهدید و ارعاب مستقیم و غیر مستقیم به ابزاری معمول بدل گشته است.

با نزدیک شدن به ایامی چون بازگشائی مدارس (۱ مهر)، روز جهانی زبان مادری (21 فوریه همزمان با ۲ اسفند)، سالگرد اعتراضات خرداد ۸۵، سالروز تولد بابک خرمدین (نیمه اول تیر)، ۲۱ آذر سالروز تشکیل حکومت ملی آذربایجان در سال ۱۳۲۴ و ... کنترل و فشار ارگان های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی جهت جلوگیری از هرگونه تجمع و تظاهرات اعتراض آمیزی در شهرهای آذربايجان بیشتر می شود. معمولا یک هفته مانده به این روزها نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف آذربایجان فعالان را به ادارت اطلاعات (اطلاعات سپاه، نیروهی انتظامی و...) فراخوانده و بازداشت می‌نمایند و سپس آنها را با قید ضمانت آزاد می‌سازند. مسئولان امنیتی به فعالان هشدار می‌دهند که در صورت شرکت در چنین مراسماتی باید چشم براه پیامدهای سنگینی را باشند. اما معمولا همه ساله فعالان سرانجام موفق می‌شوند که این روزها را به طریقی به صورت راهپیمایی‌های مسالمت آمیز در مراکز شهرها و دانشگاه‌ها برگزار کنند. در حال حاضر تعداد زیادی زندانی داریم، که خانواده های عمده این زندانیان وضعیت اسفناکی دارند.

اسامي تعدادي از آنها که با صدور حکم و قرار بازداشت در زندانی هستند به شرح زير مي باشد، : عباس لسانی، حجت اسلام عظیمی قدیم، ابراهیم جعفرزاده، حمید رستمی ( آرغیش)، علی عباسی، فریدون مهدی پور، عارف اولوفی، وحید بهادری، مهدی نوری، افشین بزاز قدیم، عوض حسن پور، مرتضی شکری، کریم کارگر، فرهاد حیدری، رضا پاشایی،حجت نصیری،حسین فروهیده، ایرج ناجی، ( با صدور حکم ) جمشيد زارعي ، امير بنايي سابق ، حسن اسدي ،حمید والایی، غلام نجفی ، سجاد راد مهر، داریوش حاتمی، شاهرخ حاتمی ، آیدین خواجه ای،فراز زهتابی ، ودود اسدی ( قرار بازداشت) و ...

البته لیست فوق به هیچ وجه شامل تمامی موارد نمی باشد چرا که هستند کسانی که بدون اینکه هویت آنها معلوم باشد در بازداشتهای مخفی و غیر رسمی شهرهای آذربایجان در حبس می باشند.

5- آخرين اخبار از آقاي عباس لساني چيست؟ تا جايي كه ما مطلع هستيم ايشان به زندان يزد تبعيد شده بودند. خانواده ايشان در چه وضعيتي هستند؟

متاسفانه وضعیت آقای لسانی اصلا مطلوب نیست. وی در کل به سی ماه حبس محکوم و به شهر یزد تبعید شده است. علیرغم اینکه بیش از ۲۶ماه است که در زندان به سر می برد، هنوز حتی یک روز هم به مرخصی نرفته است. ایشان که محکومی سیاسی است اما از زمان بازداشت همواره در بین زندانیان عادی و حتی معتاد و خطرناک قرار داده شده که تعداد زیادی از این زندانیان مبتلا به بیماریهای واگیردار هستند.

از زمان تبعید غیر قانونی آقای لسانی به زندان یزد به دلیل مسافت طولانی که خانواده او باید طی کند این مسئله باعث شده که دیگر امکان ملاقات آنها غیر ممکن باشد. آخرین ملاقات خانم لسانی به هفته اول فروردین بر می گردد یعنی پس از اينکه همسرش را از زندان اهر به زندان يزد منتقل کردند، تصمصيم گرفت که برود زندان و همسر خودرا ملاقات کند. وقتی به آنجا مراجعه کرد توانست فقط پانزده دقيقه با او ملاقات داشته باشد، آنهم در حضور دو مامور زندان و به شرط اينکه آقای لسانی هيچ چيزی درباره وضعيت خود به خانواده نگويد.خانواده آقای لسانی الان بیش از ۴ ماه است که با ایشان ملاقات نداشته اند.

فشارهای امنیتی نسبت به خانواده عباس لساني همواره وجود داشته است. منزل آقای لسانی تحت کنترل دائمی ماموران اداره کل اطلاعات قرار دارد و آنها کلیه رفت و آمدهای خانواده را تحت نظر دارند. بامداد شنبه بیست و چهارم فروردین ماه ۸۷، خانم لسانی از طرف ماموران وزارت اطلاعات بدون ارائه حکم جلب بازداشت و برای ساعت ها مورد بازجویی قرار می گیرد او را تهديد می کنند که درمورد وضعيت همسرش در زندان نبايد با رسانه ها و فعالان حقوق بشر صحبت کند، در غير اين صورت وی نيز بازداشت خواهد شد و بچه های آنها بی سرپرست خواهند ماند.

در راستای این فشارها اخیرا" دادستان و اداره اطلاعات اردبیل به خانواده لسانی اعلام داشته اند که آقای لسانی باید بعد از آزادی از زندان یزد به یک شهر فارس نشین مهاجرت بکند در غیر اینصورت هر اتفاق و حرکتی در اردبیل و دیگر شهرهای آذربایجان روی دهد ما او را دستگیر و زندانی خواهیم کرد.

6- كمي برايمان از شهداي آذربايجان بگوييد. چرا و چگونه به شهادت رسيدند؟

بدنبال اینکه در اردیبهشت سال ۸۵ روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت، کاریکاتوری را که در آن آذربایجانی ها به سوسک تشبیه شده بودند منتشر کرد . صد ها هزار آذربایجانی در سراسر کشور به خیابان ها ریختند تا اعتراض خود را نسبت به توهین و تبعیض اعمال شده از سوی جکومت نسبت به آذربایجانیها طی تظاهرات مسالمت آمیز ابراز نمایند. در مقابل، واحد های ضد شورش سپاه پاسداران انقلاب، واحد های ویژه نیروی انتظامی، نیروهای امنیتی و نیروی بسیج در روزهای ۱خرداد در تبریز، ۲ خرداد در اورمیه و ۴ خرداد در نقده و مشکین شهر 6 خرداد در اردبیل و.... به تظاهر کنندگان حمله کردند. حد اقل ۲۷ نفر کشته شدند و صدها نفر مجروح گردیدند. خیلی ها نیز با اسلحه های ساچمه ای کور شدند، آقای وحید داورپناه از جمله جوانی بود که دو چشم خود را از دست داد و هم اکنون در خارج بسر می برد.

در این خصوص، اکبر اعلمی از نمایندگان مجلس سال گذشته در یکی از نشست های مجلس شورای اسلامی در ماه ژوئن طی سخنانی چنین گفته بود : «وزارت کشور در مورد مجروحین و کشته شدگان وقایع آذربایجان اطلاعات کافی ارائه نکرده و این در حالیست که براساس قوانین کشور مردم ایران از آزادی بیان محروم نیستند».

طبق کنوانسیون¬های بین المللی، دولتها و نیروهای شورشی تحت هر شرایطی حق شلیک و کشتار غیر نظامیان را ندارند، ماده ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی مقرر می دارد «تشکیل اجتماعات و راه‏پیمایی‏ها بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است». و نیز طبق ماده 20 کنوانسیون بین¬المللی حقوق بشر برگزاری تجمعات حق هر انسانی است.

از جان باخته گان خرداد ۸۵ آذربایجان می توان در نقده (سولدوز) به توحيد آذريون٬ همت اسمزاده٬ حسین فتحي پور و عسگر قاسمی در تبریز بهزاد صبوحی نژاد، رضا میرآقاپوردرویش در ارومیه فرزاد اسد پور، ایواز سیاحی و در مشگین شهر به جلیل عابدی اشاره کرد.

حکومت جمهوری اسلامی ایران برای کنترل اوضاع سیاسی آذربایجان در ادامه روشهای خشونت آمیز گذشته به اقدامات شدیدتر و وحشتناک تری روی آورده است. در خرداد سال جاری ما شاهد دو خبر تلخ، یعنی کشته شدن دو فعال آذربایجانی در تبریز بودبم یکی آقای «قادر صدیقی» بود که توسط خودروی نیروهای امنیتی در تصادفی عمدی جان داد و دیگری مرگ فعال ملی آذربایجان فرهاد محسنی نگارستان در زیر شکنجه عوامل اطلاعاتی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات بود. مرگ فرهاد محسنی نگارستان فعال با سابقه آذربایجانی که قبلا هم سابقه بازداشت و مصدومیت به خاطر شرکت در تظاهرات داشته، در یکی از بازداشتگاههای مخفی وزارت اطلاعات و به دنبال شکنجه مامورین امنیتی اتفاق افتاده است. به گفته یکی از اعضای خانواده او فرهاد به احتمال بسیار زیاد بر اثر شوک الکتریکی که به خاطر گرفتن اعتراف به او وارد کرده اند٬ جان خود را از دست داده است.

متاسفانه بایکوت شدید خبری منطقه و حساس نبودن ارگانهای اطلاع رسانی و حقوق بشر فعال در ایران سبب ادامه این روند از سوی حکومت گردیده و هنوز تعداد و اسامی تمامی جان باختگان آذربایجان بطور قطعی مشخص نشده است.

7- به نظر شما الان چه بايد كرد؟

امروز، فعالان دانشجویی-سیاسی، فرهنگی، حقوق بشری آذربایجانی به خاطر مطالبه ی حقوق مدنی ملت خویش به زندان می روند، از تحصیل محروم می شوند و یا از کار بیکار می گردند. در چنین شرایطی توجه ویژه به مسئله ی حقوق بشر به وظیفه ای جدی برای تمامی روزنامه نگاران، فعالین سیاسی و مدنی خصوصا آذربایجانیان خارج از کشور تبدیل می شود. که بنحو ممکن و همگام با آذربایجانی داخل کشور با اعتراضات گسترده خود و دادن گزارشات و خبر رسانیها در برانگیختن اعتراضات بین المللی تلاش کنند. رسانه ای و بین المللی کردن مسئله اقوام وملل غیر فارس می تواند تا حدی از فشار و شرکوب حکومت علیه اقوام و ملل غیر فارس جلوگیری نماید.

8- آينده را چطور ارزيابي مي كنيد؟

بی توجهی روشنفکران فارس به مسایل ملی به طور عام، و مسایل آذربایجان به طور خاص، یکی از نگرانی‌های عمده‌ی آذربایجانی‌ها در ایران است. بسیاری از روشنفکران فارس با حرارت از حقوق بشر و دموکراسی در ایران سخن می‌گویند، اما هنگامیکه مساله‌ی حقوق ملی اقوام و ملل غیر فارس در ایران مطرح می‌شود، به این امید که با مسکوت گذاشتن آن، مساله خود به‌خود از میان خواهد رفت، سکوت اختیار می‌کنند. ( حتی افر ادی مانند شیرین عبادی "برنده جایزه نوبل" یا "اکبر گنجی" در مورد مسائل آذربایجان و بویژه فعالین بازداشت شده آذربایجانی تاکنون حتی یک موضع گیری نکرده اند و حتی در مجامع جهانی اخبار مرتبط با ملت آذربایجان را بایکوت نمود اتد). ساده لوحانه خواهد بود اگر تصور کنیم اوضاع ژئوپولیتیک منطقه بر مسایل مربوط به آذربایجانی‌ها و دیگر اقلیت‌های ملی در ایران تاثیر نگذاشته است. آینده‌ی ایران بستگی تام به عملکرد روشنفکران فارس در راستای احقاق حقوق اقلیت‌های ملی دارد. گرچه روشنفکران فارس به تدریج به واقعیت‌های کنونی جامعه‌ی ایران تن درداده‌اند، بسیاری از آنها هنگامی که سخن از آینده‌ی ایران می‌رود حقوق اقلیت‌های ملی را موضوعی در درجه دوم اهمیت و گهگاه «تابو» تلقی می‌کنند. بسیاری از روشنفکران فارس، وجود آذربایجانی‌ها را در ایران با حفظ حقوق متمایز زبان و فرهنگ پذیرفته‌اند، اما برای ترویج زبان و فرهنگ آذربایجانی کاری انجام نمی‌دهند. بی‌توجهی آنها به این مساله‌ی حیاتی بیش از پیش آذربایجانی‌های ایران را منزوی خواهد ساخت.

روند جهانی شدن و رشد روز افزون رسانه های جمعی باعث شده تا مسئله احقاق حقوق اقوام وملل عیر فارس برجسته تر گردد. در این بین خبر گزاریهای مستقل می توانند نقش بارز و بر جسته ای ایفا نمایند. متاسفانه در بیشتر مواقع مشاهده می گردد که اخبار مرتبط با مسئله آذربابجان بویژه دستگیری فعالین هویت طلب این منطفه با بایکوت رسانه ای عمدتا فارس گرا و تحت تفکرات شونیستی واقع می شود. این امر باعث بی اعتمادی ملت آذربایجان نسبت به رسانه های فارس زبان شده است و همچنین از طرفی ملت آذربایجان امروزه اعتقادی به روشنفکران فارس گرا و پایتخت نشین ندارند. رسانه های جمعی باید اخبار مرتبط با مسئله حقوق بشر را در سرتاسر ایران و بدون توحه به نژاد، مذهب و زبان مورد پوشش قرار دهند. بی‌شک تحقق حقوق تمامی ملیتها، موجبات تقویت انسجام در جامعه را فراهم کرده و عدم آن نیز باعث تعمیق شکاف‌ها وتشدید اختلافات داخلی خواهد شد.

9- پيامتان به هموطنان آذري مان چيست؟

شناخت لازم از حقوشان داشته باشند تا حقوقشان را بدانند و از آن‌ها دفاع کنند. نسبت به هرگونه نقض حقوق بشر بی توجه نباشند، در شرایطی که فضای کاملا امنیتی و سرکوب بر شهرها و دانشگاهها حاکم است، طیبعتا ما به تنهایی، توان لازم و کافی در پوشش گسترده و همه جانبه اخبار بازداشتها و نقض حقوق بشر را نخواهیم داشت. به همین دلیل موارد نقض این حقوق رابه ما و به دیگر فعالان حقوق بشر و رسانه های آزاد گزارش دهند.

برايمان مختصري از فعاليت‌های انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ) بگوييد :

انجمن دفاع از حقوق زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ) بعد از اعتراضات خرداد ۸۵ آذربایجان در ونکور کانادا با هدف رساندن وضعیت زندانیان سیاسی آذربایجانی به مجامع جهانی و رسانه ها تشکیل شده است و خانم فاخته زمانی مسئول آن هستند. در نتیجه ارتباط مستقیم انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان (آداپ) در این دو سال بیش از صد بیانیه در خصوص نقض حقوق فعالین آذربایجانی از طرف مجامع جهانی و حقوق بشری چون سازمان ملل، عفو بین الملل، فرانت لاین، وزارت امور خارجه آمریکا و دیگر مراکز بین المللی و حقوق بشری صادر شده است. با بسياری از این سازمانهای بین المللی تماس نزدیکی داریم و در بسياری از امور با آنها مشاوره و به سؤالاتشان پاسخ می‌دهيم. سازمان عفو بين الملل، نظر خود را بارها در مورد انجمن ما بطور کتبی اظهار نموده است. اين امر بخاطر همکاری نزدیکی است كه با آنها داریم. سایت اینترنتی ساوالان سسی نیز در راستاي انعکاس اخبار زندانیان سیاسی و پوشش خبری موارد نقض حقوق بشر در آذربایجان بعد از اعتراضات خرداد ۸۵ آذربایجان ايجاد شده است و به هيچ گروه سياسي كلا و جزئا تعلق ندارد. نگاه ما به همه جريانها و انديشه ها يکسان است و بعنوان يک سایت حقوق بشري از همه افرادي که آزادي شان سلب ميشود و به خاطر انديشه و فکر يا روش و سبک زندگي خود محبوس ميشوند دفاع مي کنيم.

آدرس: www.savalansesi.com

آدرس: www.adapp.info

آقاي قاراباغلي با تشكر ازشما و وقتي كه براي ما اختصاص داديد .

آژانس ايران خبر

http://www.iran-ina.com/News-Details.aspx?newsId=8431&back=1