مصاحبه
ی اختصاصی
جنبش
دانشجویی
آذربایجان با
مهندس حسن
راشدی
آذربایجان
اویرنجی
حرکاتی -
بیوگرافی
حسن راشدی
حسن
راشدی در سال 1333
در روستای
«ظاهرا» (در
مکاتبات
دولتی «زهرا»)
شهرستان
«مغان» (گئرمی)
از استان
اردبیل آذربایجان
به دنیا آمد.
سالهای
ابتدایی و
دوره های بعد
را تا کلاس
نهم در روستای
محل تولد و
بخش گئرمی
آنروز به
تحصیل پرداخت
و در سال 1348 در 15
سالگی به
تهران آمد.
سه
سال آخر
دبیرستان را
در پایتخت به
پایان رساند و
تحصیلات عالی
را در رشته ی
الکترونیک در
تهران و
آمریکا کسب
کرد ودر ارتباط
با رشته
تحصیلی مشغول
به کار شد.
در
سال 1356و پس از
آزاد شدن چاپ
کتابهایی که
تا آن روز
ممنوع بود
مطالعه جدی را
آغاز و در
آستانه
انقلاب
اسلامی و آزاد
شدن چاپ
کتابهای ترکی
آذربایجانی،
در این زمینه
شروع به
مطالعه مداوم
به زبان مادری
نمود. پس از
انقلاب و با
شروع به چاپ
نشریه های
آذربایجانی
مطالعه مجلات و
نشریه های
آذربایجانی
از آن جمله
مجله ی « وارلیق»
، « یولداش » و
دیگر نشریه
های ترکی را
در کنار کتاب
های ترکی
آذربایجانی
ادامه داده و
در جلسات «
انجمن
آذربایجان »
که در تهران و
در خیابان
دمشق بر پا می
شد شرکت کرد.
در«
انجمن
آذربایجان »
با شعرا،
نویسندگان،
ادبا و
سیاسیون
آنروز آذربایجانی
از آنجمله
نویسنده با
تجربه کتابهای
ترکی
آذربایجانی،«
گنجعلی صباحی
» آشنا شده از
نزدیک با وی
دیدار و از تجربیات
وی در نگارش
ترکی بهره ها
برد.
بین
سالهای 1358 تا
سال 1360 نوشته
های کوتاهی به
زبان ترکی به
بعضی از نشریه
هایی که به
زبان ترکی
آذربایجانی در
تهران و تبریز
چاپ می شد با
نام مستعار می
فرستاد، لاکن
اولین اثر وی
در سال 1360 با
داستان نیمه
بلند به زبان
ترکی به نام «
آجی حیات » و با
نام مستعار «
بابک مغانلی »
در مجله ی « وارلیق
» به چاپ رسید.
از
آن سال به بعد
مقالاتی از ایشان
در مجله ی
وارلیق،
روزنامه فروغ
آزادی ، امید
زنجان، نوید
آذربایجان،
یارپاق، دیلماج
و دیگر نشریات
آذربایجانی
با نام حقیقی
اش به چاپ
رسیده است که
تعداد آنها بیش
از 150 می باشد.
در
سال 1372 با
همکاری خانم
نوشین موسوی
(آیشین آیدا) و
آقای اکبر
آزاد جهت
شکوفا شدن
استعداد ادبی
ـ هنری
فرزندان
خانواده های
آذربایجانی
تشکل « چیچکلر
قورولوشو » را
در تهران بنیاد
تهاد و در
سالهای 1373، 1374، 1376
بر نامه هایی
را با شرکت
گسترده
کودکان و نوجوانان
آذربایجانی
مقیم تهران و
شهر ـ های
آذربایجان
بخصوص تبریز و
اردبیل در
زمینه شعر و
موسیقی
آذربایجانی
در سالن بزرگ
آموزش پرورش
ناحیه 16 و فرهنگسرای
بهمن تهران به
اجرا در آورد
که مورد
استقبال کم
نظیر خانواده
های آذربایجانی
قرار گرفت.
وی
علاوه
براینکه
مقالاتی در نشریه
های
آذربایجانی
در زمینه های
فرهنگی،
تاریخی و
سیاسی می
نویسد در بعضی
از روز نامه
های کثیر
الانتشار و
فارسی زبان
تهران نیز در
دفاع از حقوق
زبانی و
فرهنگی و تاریخ
واقعی ترکان
مقالاتی را به
چاپ می رساند.
ایشان
تدریس در
زمینه زبان، فرهنگ
و تاریخ مان
را در کلاسهای
فوق برنامه
دانشگاه های
تهران و کرج
برای دانشجویان
علاقمند
آذربایجانی
جز وظائف ملی
و فرهنگی خود
می داند و
دانشجویان را
با واقعیت های
کتمان نگه
داشته شده
زبان، ادبیات
و تاریخ
واقعیمان
آشنا می سازد.
اولین
اثر کتابی وی
با نام « زبان
ترکی و موقعیت
گذشته و کنونی
آن در ایران
(بحران هویت) »
در بهار سال 1383 و دومین
اثرش با نام «
دیلیمیزین
ساده
قیرامئری » در
زمستان همان
سال به چاپ رسید.
سومین
اثر ایشان با
نام « ترکان و
بررسی تاریخ،
زبان و هویت
آنها در ایران
» در سال 1386 به
چاپ رسید که
مورد استقبال
قرار گرفت.
تعدادی
از مقالات
ایشان در نشریات
جمهوری
آذربایجان،
ترکیه و
نشریات آذربایجانی
منتشره در
کشورهای
اروپایی نیز به
چاپ رسیده
است.
تعدادی
از مقالات
منتشره از ایشان
در سالهای
اخیر، در
سایتهای
اینترنتی نیز
گذاشته شده
است. در حال
حاضر ایشان ساکن
کرج می باشد.
فروردین
1387
آذربایجان
اؤیرنجی
حرکاتی : چنانچه
استحضار
داريد، چند
سالي است كه
روز نوزدهم
ارديبهشت
ماه، در ميان
فعالين حركت
ملي
آذربايجان و
به خصوص
دانشجويان به
عنوان روز "
دانشجوي
آذربايجان " گرامي
داشته مي شود.
به عنوان
اولين سوال در
مورد اين روز
و اين كه چه
اتفاقي در سال
74 در آن روز به
وقوع پيوست
توضيحاتي
براي آگاهي
بيشتر خوانندگان
بفرماييد.
1ـ 19اردیبهشت
سال 73 نقطه
عطفی دربین
فعالین حرکت ملی
آذربایجان به
خصوص
دانشجویان
هویت طلب آذربایجانی
به حساب می
آید. چرا که در
این روز اولین
بار بعد از
انقلاب
اسلامی
دانشجویان حق
طلب و هویت
خواه آذربایجانی
به صورت جدی و
گسترده
اعتراض خود را
به مسئولینی
که به صورت
آشکار حریم هویتی
ترکها را مورد
ثجاوز قرار داده
بودند نشان
دادند!
چند
ماه قبل از
این اعثراض گسترده
ی دانشجویی
پرسشنامه ای
توسط صدا و سیما
و در مرکز
بیست گانه ی
آموزش و پروش ثهران
با عنوان "
تعیین فاصله
اجتماعی" در
بین دانش
آموزان و به
صورت گسترده
پخش شده بود.
این پرسشنامه
کاملا
گستاخانه و
توهین آمیز بود!
وقتی
من این
پرسشنامه راخواندم
بهت زده شدم،
هرگز تصور نمی
کردم چنین
تفکر
شوونیستی بر
مسئولین
رسانه سرتاسری
چون
رادیو_تلویزیون
حاکم باشد که
افکار غیر
انسانی و نژاد
پرستانه خود
را بر کودکان
معصوم و
نوجوانی
تحمیل کنند که
باید نهال
انساندوستی و
مهرورزی به همنوع
در فکر و دل
آنها در مدارس
کاشته شود !
«اگر
همسایه شما یک
ترک باشد آیا
احساس راحتی
می کنید؟ آیا
شما حاضرید
خواهرتان با
یک ترک ازدواج
کند؟ و...» اینها
سوالاتی
بودند که از
کودکان و دانش
آموزان مدارس
بیست گانه
پرسیده شده
بود.
این
سوالها توسط
دانش آموزان به
خانواده
هایشان هم
منتقل می شد و
از آنجائیکه
هر خانواده ای
حداقل یکی دو
فرزند در
مدارس داشت
یعنی پخش این
سئوالها در
بین کلیه دانش
آموزان تهران
و خانواده های
آنها ، یعنی
در بین جمعیت
ده میلیونی
تهران!
سئوالها
با حساب و
کتاب انثخاب
شده بود، هدف
کاملا روشن
بود!
1_
ایجاد حس تنفر
نسبت به ترکها
از همان
سالهای کودکی
در کودکان
فارس زبانی که
هنوز قالب
ذهنی شان
شکل
نگرفته
وانتقال این
حس به خانواده
های آنها
2_
ایجاد حس «
حقارت و بیزاری
از هویت خود»
در کودکان
خانواده های
ترک از دوران
خردسالی و انتقال
این حس به خانواده
های آنها و در
نتیجه تسهیل
روند نژاد پرستانه
آسیمیلاسیون و
یکسان سازی و
هضم شدن در
زبان و فرهنگ
فارسی گرچه
ایجاد چنین حس
هایی برای
کودکان در
رادیو_تلویزیون
به صورت مستمر
اما نرم و زیرکانه
و در قالب
انواع برنامه
ها ادامه داشت
اما دریافت
نتیجه زمان بر
بود، لذا
تدوین
کنندگان این
پرسشنامه
تحمل انتظار
زمان طولانی
را نداشتند و
می خواستند هر
چه زودتر
محصول کار
فکری خود را
درو کنند!
سئوالها
علاوه بردانش
آموزان به دست
خانواده ها هم
رسید ، طبعا
بسیاری از خانواده
های
آذربایجانی
از اینکه تصور
نمی کردند بعد
از سقوط رژیم
پهلوی شاهد
چنین تفکرات
آشکار نژاد
پرستانه شوند
دچار شوک شده
بودند !
سئوالها
به دست
دانشجویان هویت
طلب
آذربایجانی
دانشگاه های
تهران ، تبریز
، ارومیه و
دیگر دانشگاه
های کشور رسید.
این دیگر پرده
درس آشکار
بود. مسموم
کردن ذهن
کودکان معصوم
و ایجاد حس
کینه و نفرت
نسبت به هم
نوع از همان
دوران
خردسالی ، توهین
آشکار و تحقیر
ملتی که حد
اقل از هزار
سال به این سو
تا دوران
حاکمیت پهلوی کشور
ایران را
اداره کرده
ولی هرگز تبعیض
در بین ملل و
اقوام تحت
تابعیت خود به
خاطر زبان و
فرهنگ
متفاوتشان
قائل نبودند.
عکس
العمل ها شروع
شد ، ابتدا
دانشجویان
ترک دانشگاه
های تهران، تبریزو
ارومیه سپس
دانشجویان
ترک سراسر دانشگاه
های کشور
پرسشنامه
رادیو_تلویزیون
را محکوم
کردند!
اعتراضات
گسترده ای در دانشگاه
های تهران،
تبریزو
ارومیه صورت
گرفت.
به
دنبال
اعتراضات
دانشجویان هویت
طلب ترک
دانشگاه
ارومیه
تعدادی از این
دانشجویان به
کمیته
انضباطی
دانشگاه فرا
خوانده شدند.
دانشجویان
ترک دانشگاه
تبریز اعتراضات
خود را علاوه
بر دانشگاه به
بیرون از
دانشگاه
کشیدند ولی با
خواهش دکتر پور
فیض رئیس
دانشگاه و پا
درمیانی
مهندس عبدالعلی
زاده استاندار
وقت
آذربایجان شرقی
که به خاطر
انجام بعضی
کارهای
اصلاحی در استان
مورد احترام
بود و قول
پیگیری این
جریان از طرف
ایشان، ادامه
ی راهپیمایی بیشتر
به داخل شهر،
موقتا متوقف
گردید !
به
دنبال این
اعتراضات گسترده،
اطلاعیه ای از
طرف رئیس
سازمان صدا و سیما
با دستپاچگی
تمام در تکذیب
پرسشنامه «
فاصله
اجتماعی »
صادر گردید.
در
این اطلاعیه
آمده بود:« رئیس
صدا و سیما از
پرسشنامه «
فاصله
اجتماعی » که
اخیرا پخش شده
بی خبر است و نویسندگان
این پرسشنامه
از عوامل
خارجی دستور
گرفته اند که
به مجازات عمل
خود خواهند
رسید !»
با
صدور اطلاعیه
مذکور خشم دانشجویان
ترک سراسر
کشور فروکش
کرد. اما وجدان
بیدار این
دانشجویان
فراموش نمی
کرد که حقوق
پایمال شده
نزدیک به نصف
جمعیت کشور
که حداقل آن
با تدریس زبان
ترکی
آذربایجانی
در مدارس می
توانست ادا
شود هنوز اجرا
نشده و برنامه
های رادیوـتلویزیون
سراسری ،
روزنامه ـ های
دولتی و غیر
دولتی فارس
زبان تهران و
حتی کتابهای
درسی مدارس
نشان از
تبعیض، تحقیر
و توهین به
ترکانی داشت
که در مواقع
ضروری و حساس
کشور آنها را
قهرمان و
مناطق سکونت
آنها یعنی
آذربایجان را
« سر ایران » می نامیدند!
آذربایجان
اؤیرنجی حرکاتی: به
نظر شما نفس
اين جداسازي
روز دانشجو در
آذربايجان
جنوبي از 16 آذر
در ساير نقاط
ايران چه دلايلي
داشت؟ آيا اين
عمل روند
مثبتي طي كرده
است؟ تبعات
اين روند را
چگونه
ارزيابي مي
كنيد؟
2ـ جدا
سازی روز
دانشجو در
آذربایجان با
دیگر دانشجویان
کشور روند
طبیعی خود را
طی کرده است.
چرا که به
تجربه ثابت
شده خواسته
های ما ترکها
با دیگر اقشار
جامعه بخصوص
قشر فارس زبان
تفاوت اساسی
دارد. ما پایه
های دموکراسی
را در اجرایی
شدن
ضروریترین
ولی ساده ترین
خواسته های
خود که همانا
تحصیل و تدریس
به زبان ترکی
آذربایجانی در
مدارس است
میدانیم در
حالی اقشار
فارس زبان چنین
دغدغه ـ هایی
ندارند.
دانشجویان
فارس زبان
شاید دموکراسی
در زمان ریاست
جمهوری آقای
خاتمی در
دوران
مسئولیت ایشان
تجربه کرده
باشند در حالی
که دانشجویان
ترک گرچه به
امید رسیدن به
خواسته های
اولیه و به
حقشان تلاشهای
زیادی در انتخابات
سال 1376 برای
ریاست جمهوری
آقای خاتمی
کردند و
شعارهای
زیادی در
تبلیغ ایشان
به زبان ترکی
در بین اقشار
ترک ساکن تهران
و شهرهای
آذربایجان
دادند لاکن در
عمل دیده شد
که معنای
دموکراسی در
قاموس آقای خاتمی
و همزبانان
دموکراسی
خواهش متفاوت
از معنای این
واژه در بین
ترکان و
پیشاهنگهای
این قشر که
دانشجویان
حرکت ملی در
آذربایجان
هستند میباشد!
آقای
خاتمی به
عنوان بنیانگذار
« گفتگوی
تمدنها » مورد
تکریم و تشویق
طرفداران
دموکراسی در
بین روشنفکران
به اصطلاح
اصلاح طلب
فارس چه دانشجو
و چه غیر
دانشجو بود
لاکن ما ترکها
از گفتگوی
تمدن آقای
خاتمی بهره
هایی نبردیم!
آقای
خاتمی گفتگوی
تمدن و فرهنگها
را در بین ملل
مختلف
کشورهای دنیا
لازم و حتی
واجب می شمرد
ولی حتی حاضر
به شنیدن کلمه
ای از زبان،
فرهنگ و تمدن
ملل و اقوام
داخل کشور
نبود!
ایشان
به زبان،
فرهنگ، آداب رسوم
کلیه ملل جهان
به دیده
احترام می
نگریست لاکن
کوچکترین
قدمی در
احترام به زبان،
فرهنگ ملل و
اقوام داخل
کشور که
ابتدایی ترین
معنای این
احترام اجرای
اصل 15 قانون
اساسی به
عنوان رئیس
قوه مجریه بود
بر نداشت!
به
صورت خلاصه
باید گفت ما ترکها
که اکثریت
نسبی جمعیت
ایران را
تشکیل میدهیم
در ابعاد
زبان، فرهنگ و
حتی اقتصاد به
« دنبال نان
خالی هستیم که
گرسنگی از
پایمان در
نیاورد ولی
هموطنان فارس زبان
ما بر سر
انتخاب نوع
پلو و خورشت
با هم اختلاف
سلیقه دارند!»
طبیعی
است که در
چنین شرایطی اولویت
های
دانشجویان ما
هم با اولویت
های آنها
متفاوت باشد.
در ابعاد دیگر
سیاسی و در
احزاب سراسری
نیز تجربه
ثابت کرده است
که آنچه برای
ما در اولویت
اول است برای دیگر
اعضا حزب
سراسری حتی
مفهومی ندارد!
لذا
تشکیل احزاب و
یا تشکلهای
آذربایجانی
از ضروریات
است.
ما
از زمانی که
اولویت های خود
را از احزاب و
تشکلهای
سراسری
دانشجویی و غیر
دانشجویی جدا
کردیم به
نتایج مثبتی
رسیده ایم که
نشانه های این
نتایج را در
بالا رفتن
آگاهی عمومی
جامعه آذربایجانی
و ترک در
شناختن حقوق
مدنی ـ اقتصادی
و اجتماعی خود
می بینیم،
شرکت در همایش
چند صد هزار
نفری در روز
تولد بابک در
یکی از مناطق
دور افتاده
آذربایجان با طی
صد ها کیلومتر
راه و حداقل
امکانات و
ریسکهای
دیگر، و
اعتراض و قیام
سراسری مردم استانهای
آذربایجانی
از شهر های
تبریز و زنجان
و ارومیه و
اردبیل گرفته
تا شهرهای کوچک
به کاریکاتور
توهین آمیز
روزنامه دولتی
« ایران » در
خرداد سال 85،
همه و همه نشان
مثبت از این
جدا سازی
اولویتها
دارد.
آذربایجان
اؤیرنجی حرکاتی: سوالي
كه امروزه
مطرح مي شود :
با وجود اين
كه بخش بزرگي
از حركت ملي
را
دانشجويانمان
تشكيل مي
دهند، چرا و
به كدامين
دلايل اكثرا
پس از اتمام
دوره دانشجويي،
نيروهاي اين
جنبش ( حتي
بعضا فعالين
رده اول آن )
منفعل شده يا
اساسا حركت
ملي و اصول آن
را به فراموشي
مي سپارند؟
3ـ دوران
دانشجویی
دوران شوق و
شور و پویایی
است.
دانشجویان پویا
و عدالت طلب
در این دوران
در پی پیدا
کردن راه خروج
جامعه خود از
تبعیض ها و نا
بسامانیها
هستند.
دانشجویان
عدالت خواه
ترک به علت
لمس شدید
تبعیض ها و
تحقیرها یی که
به صورت آشکار
از بابت زبان
و فرهنگ بر
آنها و جامعه
آنها تحمیل می
شود قدم در
راه مبارزه مدنی
با این معضل
جامعه می
گذارند و در
طول مطالعات
خود به تبعیض
های اقتصادی،
اجتماعی و
تاریخی بیشتر
پی برده و در جریان
حرکتی که به
حرکت ملی
آذربایجان
مشهور است به
جلو می روند.
فضای
سیاسی نسبتا
آزاد در دانشگاه
( در مقایسه با
فضای سیاسی
بسته بیرون )
عدم وابستگی
مادی و سیاسی
دانشجو به
ارگان دولتی و
یا تشکل های
دیگر، به وی
این امکان را
می دهد که در
راه
آرمانهایی که
به آن اعتقاد
پیدا کرده و
وجدان خود را
در برابر
اعتقاداتش
مسئول میداند
فعالیت کند و
به همین خاطر
هم هست که در
تمام دنیا دانشجویان
را پیش
قراولان
دموکراسی و عدالت
در کشورها می
دانند و ما
ترکها
دانشجویانمان
را « جامعه
میزین آییق
وجدانلاری و
دؤشونن
بئینلری»
میدانیم!
لاکن
بعد از فارغ
التحصیل شدن
این گروه از
افراد جامعه،
و شروع زندگی
متفاوت از
دوران
دانشجویی و
فعالیت در چرخه
ی اقتصادی
کشور و تشکیل
زندگی مشترک
که محدودیت
های خاص خود
را دارد این
قبیل دانشجویان
را به انتخاب «
ادامه مبارزه
ی مدنی برای
احقاق حقوق
پایمال شده تا
آخرین نفس
همراه با
محدودیت های
شغلی و
خانوادگی، و یا
فارغ شدن از
دردسرهای
مبارزاتی و پرداختن
به زندگی مادی
و رفاه
خانواده» سوق
می دهد. فارغ
التحصیلانی
که راه راحت طلبی
را انتخاب می
کنند به شکلی
که دائما دچار
عذاب وجدان
نشوند کار خود
را هم توجیح
می کنند و می
گویند: « ما
وظیفه ملی خود
را انجام
دادیم حالا
نوبت دیگران
است!»
لاکن
کسانیکه در
ردیف گروه اول
قرار می گیرند
اغلب تا پایان
عمر خود بر سر
اعتقاد خود می
مانند و زندگی
واقعی را نه
در لذت مادی و
زود گذر همراه
با خفت و خواری
بلکه در
رساندن جامعه
خود به زندگی
شرافتمندانه
انسانی به دور
از تبعیض و تحقیر
غیر انسانی و
تحمیل شده می
دانند و چه
بسا بسیاری از
این افراد نیز
به انسانهایی
تبدیل می شوند
که بعد از
مرگشان نیز در
جامعه خود
جاویدان
هستند!
آذربایجان
اؤیرنجی حرکاتی: به
نظر شما
جايگاه جنبش
دانشجويي در
حركت ملي و
كاركرد خاص آن
چيست؟ آيا اين
جنبش از كليت
حركت و
نهادهاي آن
مستقل است؟
4ـ همانطور
که گفتیم
دانشجویان ما
« وجدان بیدار جامعه»
مان هستند.
دانشجویان
حرکت ملی
آذربایجان پیش
قراولان این
حرکت عدالت
خواه هستند و
حوزه فعالیت
خود را از
دانشگاه آغاز
کرده به اقشار
متوسط جامعه
سوق می دهند.
آنها شور و اخلاص
دانشجویی را
با تجربه ای
که از افراد
شناخته شده و
خارج از نظام
دانشجویی در تداوم
حرکت ملی
فعالیت می
کنند کسب می
کنند و در
پیشبرد اهداف
حق طلبانه ملی
به کار می
گیرند.
دانشجویان با
تجربه و قدیمی
ترین فعالین
حرکت ملی
آذربایجان دو
وظیفه اساسی
علاوه بر
فعالیت همه
جانبه در حرکت
ملی دارند:
1ـ
استفاده از
تجربیات افرادی
که خارج از
نهادهای
دانشجویی
سالها در
پیشبرد حرکت
ملی
آذربایجان
فعالیت کرده
اند و انتقال
این تجارب به
درون نهادهای دانشجویی
2ـ
جلب و جذب
دانشجویان
جدید الورودی
که باید چند
سال دیگر جای
خالی آنها را
بعد از فارغ
التحصیل شدن
پر کنند
در
حقیقت جنبش
دانشجویی
بخشی از کلیت
حرکت ملی
آذربایجان
لاکن فعال
ترین و سازمان
یافته ترین
قسمت این حرکت
به شمار می
رود.
آذربایجان
اؤیرنجی
حرکاتی : اهداف و
اولويتهاي
جنبش
دانشجويي
آذربايجان،
كدام خواسته
ها و فعاليتها
مي باشند؟
5ـ جنبش
دانشجویی
آذربایجان به
لحاظ پیش
قراول بودن،
دسترسی به
تخصصهای
مختلف در عرصه
دانشگاهی و
امکان بر
قراری ارتباط
با دانشجویان
سراسر کشور و
اقشار متوسط
جامعه، ضمن بر
پایی جشنها و
سمینار های
مختلف طبق
روال گذشته که
بر قراری
ارتباط با
افراد عادی
جامعه و دانشجویانی
را فراهم می
کند که شور و
شوق عدالتخواهی
در وجود آنها
ریشه دارد ولی
جایی برای
فعالیت نمی
شناسد، باید
به صورت جدی و
متشکل اقدام
به تشکل منظم
و سیستماتیک
دانشجویی
سراسری
آذربایجانی
فعال جدا از
تشکلهای
سراسری ایران
نموده و با
استفاده از
دانشجویانی
که در سالهای
آخر تحصیل خود
در رشته حقوق
داخلی و بین
الملل هستند
حقوق مسلم یک
اکثریت ترک
محروم از حقوق
اقلیت را با
معیارهای جهانی
و بین ـ
المللی در
معرض دید
عدالتخواهان
داخلی و خارجی
قرار دهد.
آذربایجان
اؤیرنجی حرکاتی: رابطه
جنبش
دانشجويي
آذربايجان با
جنبش هم نام
آن در ساير
نقاط ايران (
جنبش
دانشجويي ايران
) چگونه تعريف
مي شود؟ ويژگي
هاي جنبش در
آذربايجان
چيست؟
6ـ جنبش
دانشجویی
آذربایجان به لحاظ
اولویتهای
خاص خود که
قبلا هم به آن
اشاره شد با
جنبش سراسری
ایران تفاوت اساسی
دارد. به نظر
من این جنبش
ضمن حفظ خود
باید با جنبش
سراسری ایران
نیز وارد
گفتمان شود و
خواسته های به
حق مردمَ
آذربایجان را
که از طریق
جنبش دانشجویی
آذربایجان
نمود پیدا می
کند و از طرف
محافل مخالف
حرکت ملی
آذربایجان بزرگنمایی
و ترسناک نشان
داده می شود
با استفاده از
تریبون
دانشجویی
سراسری ایران به
سمع و نظر
اعضا این جنبش
برساند و در
موارد مشترک
همکاری مشترک
داشته باشند.
آذربایجان
اؤیرنجی حرکاتی: نقش
آذربایجان اؤیرنجی
حرکاتی) (AZOH
در
رون موجود
حركت ملي و به
ويژه جنبش
دانشجويي را
چگونه
ارزيابي مي
كنيد؟ به خصوص
در شرايطي كه
اتحاد هر چه
بيشتر، شعار و
نياز اصلي حركت،
حداقل در
سخنان تمامي
فعالين
نمايان است؟
جواب
سوال 7
«اذربایجان
اویرنجی
حرکاتی» به عنوان
تشکل
دانشجویی فعا
ل از پیش
قراولان حرکت ملی
است که وظیفه
_ی خود را چه در
خبر رسانی به
موقع و چه
موضع گیری
بیطرفانه اش
به خوبی انجام
می دهد.
یکی
از خصوصیات
جنبش دانشجویی
هم باید ایجاد
اتحاد در بین
همه ی دانشجویانی
که به شکلی
درد مشترکان
را درک می
کنند ولی داه
های درمان
نهایی را
متفاوت می
دانند باشد
چه بدون
اتحاد، رسیدن
به اهداف
مشترک ممکن
نیست.
اختلاف
سلیقه ها باید
زمانی که حد
اقل حقوق
پایمال شده
مان به دست
آمد با صعه ی
صدر
ارایه
شده راه حل
مناسب پیدا شود.
در حالی که
حدود سی ملیون
ترک ایران از
حد اقل حقوق
مدنی که همانا
تحصیل به زبان
خود در مدارس،
محروم است سخن
گفتن از راه
های درمان
نهایی درد، جز
هدر دادن انرژی
معنای دیگری
ندارد.
آذربایجان
اؤیرنجی حرکاتی: اكنون
بيش از پيش،
نقش فعال زنان
در حركت ملي و
جنبش دانشجويي
مان – به ويژه
تحت نام جنبش
فمينيسم - در
آذربايجان به
چشم مي آيد و
نياز گسترده
آن عملا احساس
مي شود.با اين
تفاسير نقش
دانشجويان
اين قشر از
فعالين حركت
ملي و همچنين
رابطه آن با جنبش
فمينيسم مركز
نشين را چگونه
ارزيابي مي
كنيد؟
جواب
سوال 8
یکی
از خصوصیات
بارز حرکت ملی
آذربایجان در
بر گرفتن همه
ی اقشار جامعه
ی آذربایجانی
با دیدگاه های
متفاوت است،
در حالی که در
سایر تشکل ها
چنین وسعت نظری
وجود ندارد.
در
تشکل های
دیگر، افرادی
که با دیدگاه
وجهان بینی
خاص آن تشکل
همسویی داشته
باشند جذب آن
تشکل می شوند
در حالی که
حرکت ملی
آذربایجان
هیچ فردی را
به خاطر داشتن
دیدگاه یا
عقیده ی خاص
بیگانه به خود
نمی داند.
فعالین
حرکت ملی
آذربایجان ضمن
احترام
گذاشتن به
حقوق همه ی
ملل واقوامی که
در ایران
زندگی می
کنند، خواسته های
خود را بر محورحقوق
پایمال شده ی
ترکان ایران
از پایین ترین
طبقه گرفته تا
بالاترین آن
قرار داده اند
و در بین این
اقشار حقوق
زنان باید بیش
از سایر طبقات
جامعه ی ترک
مورد توجه
قرار گیرد،
چرا که حقوق
زنان ترک
برابر حقوق مردان
در این جامعه
پایمال شده
است. زیرا
زنان ترک یک
بار به علت زن
بودنشان مثل سایر
زنان ایران از
بسیاری از
حقوق انسانی
محروم هستند و
بار دیگر به
علت ترک بودنشان
حقوق آن ها
پایمال می
گردد.
لذا
زنان پیشرو
آذربایجان که داخل
حرکت ملی
هستند حق
دارند علاوه
بر حقوق مادی
و معنوی عمومی
ترکان، از
حقوق خاص زنان
نیزدفاع کنند.
البته دفاع از
حقوق زنان
وظیفه ی خاص زنان
نیست بلکه همه
ی فعالین حرکت
ملی
آذربایجان
باید از این
حقوق دفاع
کنند.
به
نظر من فعالین
زنان جنبش دانشجویی
آذربایجان
ضمن فعالیت در
حرکت ملی آذربایجان
برای احقاق
حقوق, باید با زنان
فعال
مرکزنشین نیز
وارد گفتمان
شوند و همکاری
های لازم در
زمینه ی احقاق
حقوق زنان
داشته باشند.
اگر
چه فعالیت
زنان در زمینه
ی احقاق حقوق
خود در تعاریف
امروزی به
فمینیسم
مشهور شده است
و بعضی ها از
این اصطلاح،
زیاده خواهی و
یا احتمالا
سروری زنان بر
مردان را
تعبیر می کنند
ولی در حقیقت
چنین نیست بلکه
زنان پیشرو
امروز چه در
داخل حرکت ملی
آذربایجان و
چه در داخل
فعالیت زنان
سراسری ایران
خواستار
برآورده شدن
حقوق انسانی شناخته
شده بر اساس
معیارهای
جهانی برای
خود هستند و
تفکر سروری
برمردان هرگز
مد نظر آن ها
نمی باشد.
فعالین
حرکت ملی
آذربایجان از
حامیان حقوق
زنان هستند و
زنانی که در
داخل حرکت ملی
آذربایجان
فعال هستند از
احترام خاص
فعالین این
حرکت
برخوردارند،
و در ایران هم
اولین بار
زنان در زمان حاکمیت
فرقه _ی
دموکرات به
رهبری سید
جعفر پیشه وری
درسال 1324 در آذربایجان
خود مختار
دارای حق رای
شدند، حقی که
تا آن زمان
حتی زنان
پیشرفته ای
چون ایتالیا
نداشت.
آذربایجان
اؤیرنجی حرکاتی: با
توجه به خفقان
موجود در
شهرهاي
آذربايجان،
به نظر شما
استراتژي
اتخاذي حركت
ملي چگونه بايد
باشد؟ انتظار
از دانشجويان
در داخل دانشگاهها
كه با چنين
فضايي مواجه
هستند چيست؟
جواب
سوال 9
قیام
خرداد سال85
نقطه ی عطفی
در تاریخ ملی
آذربایجان به
شمار میرود که
خشم همه جانبه
ی ملت
آذربایجان را نسبت
به توهین
گستاخانه ای
که از طریق
روزنامه ی
دولتی « ایران»
به وی شده بود
به صورت
گسترده واز
شهرهای بزرگی
چون تبریز، زنجان،
ارومیه،اردبیل
و تهران گرفته
تا شهرهای
متوسط و کوچکی
چون قوشا چای،
مراغه، خوی،
مرند،
خیاو(مشکین
شهر)، ماکو،
اهر، میانه ،
سولدوز،
موغانشهر(پارس
آباد)، گئرمی،
طارم، زنوز و
دیگر شهرها برانگیخت!
قیام
خرداد 85 تنها
اعتراض به
توهین
روزنامه
دولتی ‹‹ایران›› به ترکها
نبود بلکه قیام
بر علیه توهین
ها٬ تحقیرها
و تبعیضهایی
بود که بیش از
هشتاد سال در
قالب افکار
شونیستی بر ترکها
اعمال می شد!
این قیام
سراسری نشان
داد بر عکس
کسانی که
احتمالا فکر
می کردند ‹‹ سکوت
آذربایجانیها
نشانه رضایت
آنهاست›› دیدند
خشم
آذربایجانیها
آتش بوده زیر
خاکستر که با
وزیدن باد
شعله کشید!
آنهایی
که تا امروز
امید وار بودند
دیگر برای
آسیمیلاسیون
کامل و هضم
شدن تمام عیار
ترکهای ایران
در دیگ فارسیزاسیون
زمانی بیش
باقی نمانده
به یک باره
شوکه شده و به
اشتباه خود پی
بردند!
طبعا
اگر تا آنروز
عده ای فکر می
کردند فقط
تعداد معدودی
از تحصیلکرده
ها ٬ادبا٬ شعرا٬ دانشجویان
پیشرو آذربایجانی
این تحقیرها و
تبعیضها را
لمس می کنند
در قیام خرداد
85متوجه شدند
فقط خود را
گول می زنند!
قیام
گسترده خرداد
85 به مسئولین
کشور و به
دنیا نشان داد
که ملت آذربایجان
با تمام
محدودیتها
فشارها تحقیرها
توهین ها و
عقب
ماندگیهای
اقتصادی که از
بابت تبعیض
های زبانی و
نژاد ی نصیبش
می شود
مبارزات خود
را بر پایه
فرهنگ و مدنیت
استوار کرده
است و با توجه
به خشم شدید
قیام کنندگان
و گستردگی و
وسعت این قیام
در شهرهای
مختلف کمترین
آسیبها به اموال
عمومی می رسید
که هنوز هم
هویت افراد ی
که خسارت به
اموال عمومی
میزدند مشکوک مانده
است. چرا که
خود قیام
کنندگان و
معترضین جلوی
هرگونه تخریب
اموال عمومی
را میگرفتند!
با
توجه به جو
فشار حاکم بر جامعه
آذربایجان
نباید
دانشجویان
راههای فعالیت
مدنی را بسته
فرض کرده و
دچار یاس و نا
امیدی شوند
آنها باید
برای گرفتن مجوز
فعالیت
مسئولین
دانشگاهی را تحت
تاثیر خواسته
های قانونی
خود قرار داده
و دائما بر خواسته
های مدنی خود
پا فشاری کنند
چه مسئولین
دانشگاهها هم
اگر با دید
مسئولانه به
قضایا بنگرند
این همکاری
صمیمانه را
باید با آغوش
باز بپذیرند.
در دنیای
امروز که ارتباطات
اینترنتی ان
آن را به
دهکده جهانی تبدیل
کرده است
ندادن مجوز به
نشریه دانشجویی،
جلوگیری از
تدریس فوق
برنامه زبان و
ادبیات ترکی
آذربایجانی و
ایجاد محدودیت
برگزاری شب
شعر و موسیقی
آذربایجانی
در دانشگاهها
دردی را دوا
نخواهد کرد!
آذربایجان
اؤبرنجی حرکاتی: با
توجه به تنزل
موقعيت گوناز
تي وي در ميان
مردم ( به هر
دليل ممكن ) و
نبود رسانه
عمومي ديگري
غير آن در حال
حاضر، كه
داراي ارتباط
بهتر و فراگيرتري
در داخل باشد،
راه حل
پيشنهادي شما
چيست؟
10 )در
کشورهای
کثیرالملله
ای مثل ایران
نباید همه
برنامه های
رادیو- تلویزیون
کشور در
اختیار یک
زبان و فرهنگ باشد.
باید برنامه
در رادیو -
تلویزیون طوری
تنظیم گردد که
همه اقوام و
ملل بتوانند
به زبان خود
از برنامه های
این رسانه ها
در داخل کشور
استفاده کنند.
در
ایران که از جمعییت
67503205 نفری
آن(آمار سال 1375)
طبق گزارش
سایت جهانی و
معتبر
ائتنولوگ ( ethnologue )23500000نفر
آن به ترکی
آذربایجانی
(جنوبی) صحبت
میکنند و با
احتساب لهجه
های دیگر
آذربایجانی
ترکان قشقایی ساکن
در استان فارس
٫
ترکان خراسان
و ترکمنهای
ایران کل
جمعیت ترکهای
ایران به 28264000می
رسد. طبق
گزارش همین سایت
جمعیت فارس
زبانان در این
سال 22000000نفر
میباشد. www.ethnologue.
حال
با توجه به
این که ترکان در
ایران اکثریت
نسبی جمعیت
کشور را تشکیل
می دهند چه
سهمی در رادیو-
تلویزیون سراسری
دارند و زبان
و فرهنگ آنها
از نظر تدریس
در مدارس و
دانشگاهها٬
نشرروزنامه
ها، استفاده
رسمی از
ادارات و
دادگاهها و
سایر مراکز
دولتی و غیر
دولتی چقدر می
باشد؟ طبعا
جواب روشن و
چیزی در حدود
هیچ است! حال
با این وضعیت
و هزینه کردن
تمام سرمایه ها
برای زبان فارسی
که جمعیت آنها
در ایران کمتر
از جمعیت ترکان
است و اجازه
حتی تدریس در
حد ابتدایی به
زبام ترکی
ندادن و و بی
اعتنایی به
سایر زبانها ی
غیر فارس چه
نتیجه مثبتی
می تواند
داشته باشد؟!
در
نتیجه و با
توجه به این وضعیت
ترکان و
افرادی که به
زبان غیر فارس
تحصیل میکنند
به دنبال
کانالهایی می گردند
که به زبان
آنها برنامه
پخش میکنند و
این برنامه ها
هم طبیعی است
که خارج از ایران
پخش میشود.
ولی
در دنیای
امروز دیگر تنها
برنامه های
تلویزیونی
نیستند که
اطلاعات را به
بینندگان می
دهند در
دهکده جهانی
اینترنتی
هرکس مواد
دلخواه خود را
از سایتها و وئبلاگهای
بیشماری که
هرروز
تعدادشان
بیشتر می شود
پیدا میکنند.
افراد
از چهار گوشه
کشور و جهان
با تشکیل
گروههای
اینترنتی در
زمینه های
مختلف
همفکران خود
را پیدا
میکنند. در
حقیقت راههای
ارتباط با
افراد همفکر
از طریق
اینترنت
بسیار آسان شده
است ولی تشکیل
NGO های
مختلف و
فعالیت در انجمنهای
ادبی و فرهنگی
٬ مذهبی٬ ورزشی٬ کوهپیمایی٬ خیریه و
دیگر انجمنها
که تشکیل آنها
نیازی به
گذشتن از هفت خان
رستم ندارد
شاید
مناسبترین
راه خروج ا ز بن
بست حاکم باشد!
پایان
سخن:
من
هم از شما از
اینکه حوادث تاریخی
را ثبت می
کنید تشکر می
کنم.
باید
به عرض
خوانندگان
محترم و
دانشجویان
عزیز برسانم
هیچ ملتی بدون
تلاش و کوشش و
مبارزه،
زندانی شدن و
حتی تقدیم
شهدا به حقوق
خود نرسیده
است. مردم
آذربایجان
نیز در سالهای
اخیر بخصوص در
قیام خرداد
سال 85
زندانیهای
زیاد و شهدایی
را تقدیم راه
مبارزه علیه توهین
تحقیر٬ تبعیض
و شوونیسم
کرده و جوانان
مبارز آن برای
دفاع از حقوق
پایمال شده
انسانی شخصیت٬ هویت٬
زبان٬
فرهنگ و تاریخ
ملت خویش
شدیدترین
شکنجه ها را
به جان خریده
و زخمهای عمیق
جسم و جان را متحمل
شده و به علت
همان تبعیضها
ی اعمال شده ٬ عدم
سرمایه گذاری
کلان دولتی،
که آذربایجان
را در محرومیت
اقتصادی گذاشته
است از جوانان
تحصیل کرده
گرفته تا
افراد عادی
مردم این دیار
برای پیدا کردن
کار آواره
شهرهای توسعه
یافته مرکزی و
فارس زبان
میشوند.
بسیاری
از فعالین
حرکت ملی آذربایجان
و جوانان
دانشجو و هویت
طلب آن به علت
عدالت خواهی و
خواستار حقوق
انسانی ملت
آذربایجان که
کمترین حقوق
مدنی آن همانا
تحصیل به زبان
خود محروم است
در زندانها به
سر می برند!
لاکن
با همه
فشارهایی که
بر فعالین
حرکت ملی وارد
میشود ملت ما
را هرگز از
مبارزات مدنی
خود تا رسین
به حقوق برابر
با هموطنان
فارس زبان
مایوس نخواهد
کرد.
امروزه
وظیفه بزرگی
بر دوش فعالین
حرکت ملی
سنگینی میکند
که امیدوارم با
ایمان و اراده
محکم و خلل
ناپذیر و به دور
از هرگونه
خشونت طلبی
این وظیفه
تاریخی به سر
انجام برسد تا
در مقابل
نسلهای آینده
شرمنده و سر
افکنده نشویم!